eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
708 دنبال‌کننده
883 عکس
154 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 در آستانه چهل سالگی جامعه الزهرا سلام‌الله‌علیها؛ 📸 پویش عکاسی از خانه مادری راه اندازی شد 🔹 با موضوعات: 🔸 مادری و جامعه 🔸 حس خوب طلبگی 🔸 بهار زیبای جامعه 🔸 شیرینی‌های طلبگی 🔸 استادی 🔸 خدمات شیرین 🔸 آموزش‌های من در جامعه 🗓 مهلت ارسال آثار: تا 31 خرداد 1403 📲 ارسال آثار به شناسه کاربری به نشانی: @relations_jz https://jz.ac.ir/post/14372- ┄┅═══••✾••═══┅┄ @jz_news | کانال رسمی جامعه الزهرا
. خاک سرد است اما خاک شهید سردی ندارد.. ✍س_غلامرضاپور این روزها دارم با خودم فکر می‌کنم من چقدر معمولی ام ؟ آدم‌ها دو گروهند خوبها و بدها .. گروه سومی هم هستند که دارند انتخاب می‌کنند که خوب باشند یا بد. اینها همان معمولی‌ها هستند فرقی هم نمی‌کند از پولدارها باشند یا بی‌پولها از درس خوانده‌ها باشند یا درس نخوانده‌ها این وسط آدم‌های خوب خیلی تلاش می‌کنند تا معمولی‌ها،خوبی را انتخاب کنند. حتی گاهی تا پای مردن پیش می‌روند. تاریخ پر است از آدم‌های خوبی که بخاطر آدم‌های معمولی قربانی شده اند.. تا کی باید آدم‌های خوب قربانی بشوند تا ما آدم‌های معمولی آگاه بشویم؟ اصلا شاید برای همین معمولی بودن ما آدم‌های معمولی‌ست که آخرین ذخیره الهی نمی‌آید. ما معمولی‌ها خیلی مسئولیم. دقیقا به همان اندازه که حق داریم، مسئولیم. تا بحال انقدر از معمولی بودن بدم نیامده بود. معمولی بودن گاهی اصلا خوب نیست. اگر قرار باشد هی خوب‌های عالم بروند تا معمولی‌ها حالی‌شان بشود دنیا دست کیست ، که دیگر آدم خوبی باقی نمی‌ماند. باید دیگر معمولی نباشم. به گمانم این اثر گرمای خاک شهید است. https://eitaa.com/afkarehowzavi
. «شرحی بر بدون شرح» ✍🏻 فاطمه شکیب رخ برای این عکس نوشته بود؛ بدون شرح! در واقع، گاهی آنقدر تصاویر حرف برای گفتن دارند که حوصله شرح ماجرا باقی نمی گذارند! رئیسی و بهشتی ویژگی هایی نزدیک بهم داشتند که سبب شده بود، تا دشمنان کینه جو، تمام همت خود را برای ترور شخصیت و وجوه کارآمد این دو شهید، صرف کنند! کارنامه و سوابق فقهی، علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بهشتی و رئیسی و نقش بی‌بدیل ایشان در مسیر رشد و‌ اعتلای انقلاب، سبب نگرانی و ترس از نقش تاکتیکی آنان، در آینده جمهوری اسلامی شده بود؛ درباره شهید بهشتی از حدود دو سال قبل از فاجعه هفتم تیر با انواع دروغ‌ها، نیرنگ‌ها و افتراها، به ترور شخصیت او متمرکز بودند؛ «دیکتاتور»، «تنگ نظر»، «انحصارطلب» «ظالم و بیدادگر»، «مهره امپریالیسم» و «سرمایه‌دار بزرگ»، تنها بخشی از اتهام‌ها و دروغ‌هایی بود که وظیفه داشت بستر حذف بهشتی را از جامعه ی نو پای ایران مهیا کند! رئیسی عزیز نیز به علت تلاش های بی وقفه در راه اعتلای وطن‌ و بهبود کیفیت زندگی اقتصادی مردم، مبدل به مهره ای خطر آفرین و نگران کننده برای مخالفان حاکمیت ایران شده بود که بیم کسب رضایت اکثریت مردم را از نظام اسلامی، افزایش داده بود، این مسئله، زنگ خطری مهم برای نظام های امپریالیسم در جوامع اسلامی بود! از این رو، ترور شخصیت و تخریب کارآیی این سید بزرگوار از نوک پیکان اقتصاد و‌معیشت مردم به جد دنبال می شد! نکته قابل تامل آنکه، در این دو حادثه ی ناگوار، رهبر حکیم ایران، دو یار هم فکر و‌ هم مسیر را از دست داد؛ و‌ به رغم تمام این خلاها، همچون سرو برای رسیدن به مقصد ایستاده است!
. لالایی این روزها ✍فاطمه مهدوی کودکم! در آغوشم بیا تا در سکوت و تاریکی شب، در گوشت قصه بگویم و روحت را از شنیدن ماجرای حق سیراب گردانم. سر روی پاهایم بگذار تا لب بگشایم برایت، از قصه غصه‌های طاقت فرسا. بیا کنارم که سینه سبک کنم بر بستر خوابت و تو را در دنیای خیالم پرواز دهم و نشانت دهم، آنچه در این دنیایی که تو روزهایش را مشغول بازی‌های کودکانه هستی، اتفاق می‌افتد و تو باید بدانی، تا کودکیت را به مسیری در نوجوانی گره بزنی که دور از این سیاهی‌ها اما در تلاش برای پایان دادن به آنها باشد. فرزندم! این روزها قصه‌گوهای دوران، ابدانی سوخته‌اند از دو گوشه‌ی دورافتاده از بُعد مسافت در دنیا،اما دل در گرو همدیگر، در راه رسیدن به اهدافی مقدس، پیکرهایی سوخته‌اند و به طوری شگفت، سوخته‌های اجساد پاکشان، لب به سخن گشوده‌اند. ابدانی در ایران و ابدانی در رفح غزه. فرزندم! در ایران، هشت پیکرِ شهید خدمت، در دل کوه سوختند و سوخته‌جانشان با مردم همکلام شده است، با مسئول به زبانی، با کارگر به زبانی، با محصل به زبانی و خلاصه با تمام اقشار جامعه، با زبان خاص خودشان تکلم می‌کنند و یادآور می‌شوند که برای چه هدفی خلق شده‌اند و مسیر درست را نشانشان می‌دهند و خاطرنشان می‌گردند که مسیر حق پیدا شدنیست، هرچند غبار غلیظ دنیا دید جسمانی را مسدود کرده باشد. می‌شود غرق در امور و کار دنیوی به سوی ابدیت و معنویت شتابان جست و از زمین کنده شد. می‌شود آنچنان در مسیر خدمت به خلق، خالصانه گام‌برداشت که خالق تو را برگزیند و نمونه‌ای قرارت دهد برای رخنمایی به پویندگان مسیر عشق و عقل. می‌شود در آتش عشق خدمت به مردم ذوب شد و سوخته‌های جان شیرینت تندیسی از عیسی و وفای به عهد گردند. اما ابدان سوخته در رفح، جگر می‌سوزانند و لب می‌گشایند به گلایه، گلایه از بی‌طرفان عالم، دنیاپرستان پست، از بی‌دردان بی‌توجه، که چند صباح دنیا را چنگ‌زده‌اند و گوششان را بر صدای دادخواهی مظلومان عالم بسته‌اند. به تصاویرشان که بنگری، از زیر آوار، سر‌برمی‌دارند و فریاد سر‌می‌دهند که کجایند خوش غیرتان روزگار که ببینند با خلق خدا، که حق دارد او هم مثل شما رفاه و امنیت را تجربه کند، چگونه خصمِ پستِ صهیون، ظلم روا‌می‌دارد و سکوت شما جری‌تر و گستاخ‌ترش می‌گرداند؟ جگرها بسوزد برای آن ناله‌های «حسبناالله و نعم‌الوکیل» بازمانده‌هایشان که پیکر سوخته‌ی عزیزشان را از زیر آوار بیرون‌می‌کشند و آه از نهادشان برمی‌خیزد و امیدشان به بیداری مردمان عالم است. آری فرزندم! این ابدان پرپر گشته رسالت خود را در راه حق انجام داده‌اند اما خدا به فریاد مردمی برسد که حق این شهدای مظلوم را ادا نکرده و بار امانتی که بر دوششان آمده را به درستی به سرمنزل مقصود نرسانند. کودکم! پناه می‌بریم به خدای این شهدا و دست توسل می‌زنیم بر دامان این خوبان که بتوانیم راهشان را غیورانه و مقتدرانه بپوییم و در منزل دیدار حتمی با آنان, سرافکنده نباشیم. فرزندم! خوب بخواب تا فردای پیش رو، آماده و مهیای وفای به عهد، سر از بستر برداری و با عزم راسخ، پا به عرصه‌ی زندگی بنهی. من و پدرت از تو بصیرت و استقامت در راه یاری ولایت حق می‌خواهیم و بدان که پدرت چون کوهی استوار در این عرصه‌ی انجام وظیفه، همراه و هواخواه توست و من دعاگوی تو دلبندم. یقین بدار آینده از آن تو و دوستان تو در غزه است. https://eitaa.com/afkarehowzavi
. بوی اِتانول، عطر نرگس ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد با دوچرخه سلانه سلانه عرض شهر را رکاب می‌زند، عرق به طول چین‌های پیشانی‌اش می‌غلتد و مانند قطرات شمع آب شده از دو طرف صورتش پایین می‌ریزد. هرم هوای شرجی جاسم را هم به ستوه آورده. جاده بالا و پایین می‌رود و جعبه شیرینی هم با یک قاعده سینوسی هم‌راه جاده قوس برمی‌دارد. اما انگار بد جور به پشت‌بند دوچرخه چسبیده‌است. می‌خواهد آبروداری کند از جاسم که حالا بابای سه‌تا بچه‌ی قدونیم‌قد شده‌است. جاسم باید زودتر خودش را به پتروشیمی برساند. این تاخیر اصلا برای سرکارگر پذیرفته نیست. حالا بر فرض بعد از دوتا دختر سیاه و سفید خدا به او یک پسر داده، این قضیه کجای کار پتروشیمی را ‌می‌گیرد؟ اصلا چه فرقی دارد که او در درونش حسی شبیه پادشاهان دارد یا نه شبیه به یک کارگر ساده نفتی، که تازه در پتروشیمی ماهشهر شروع به کار کرده و از قضا عیال‌وار هم هست. این عیال‌واری شاید بد ماجرا باشد ولی او از درون پادشاهی می‌کند، برای نعمتی که خدا به او داده‌است. جاسم علی را دوست دارد، به قد یک عمر خودش نه عمر دو روزه علی، انگار تمام آینده را در تیله‌های سیاه چشمان علی می‌بیند. در گوشه‌ی باغ پدری، در سوز سرمای آذرماه هم‌راه علی و خواهرانش نرگس‌ها را از خاک با برکت بهبهان بیرون می‌کشد. غیر از میگرن و نقرس این باغ هم به او رسیده‌است. مادر آن گوشه نرگس‌ها را زینت داده، آماده می‌کند که ماشین حمل گل بیاید و گل‌ها را ببرد به تهران برای پخش در گل‌فروشی‌ها. بوی آبگوشت از آلونک کنار باغ بیرون می‌پرد و خبر از رسیدن زمان ناهار می‌دهد، اما رایحه نرگس‌ها به او می‌چربد. دخترها روروک علی را هل می‌دهند، جاسم نرگس‌ها را می‌گیرد جلوی چشم بانو... _ تقدیم با عشق _ خودتو لوس نکن بیا سر سفره آخرین دست انداز جاسم را پرت می‌کند کنار سردر پتروشیمی. بوی اتانول دماغش را پر می‌کند و رایحه نرگس فراموشش می‌شود. گوشه‌ی جعبه شیرینی را از زیر بند دوچرخه بیرون می‌کشد. جعبه له شده اما شیرینی‌ها را می‌شود تعارف کرد. جاسم دوچرخه را ول می‌دهد کنار در نگهبانی و می‌رود اتاق سرکارگر. زیر لب "وجعلنایی..." می‌خواند و در می‌زند. https://eitaa.com/afkarehowzavi
. ✍️ قلم‌های خدمت ؛ از مجموعه‌هایی که در روزهای تشییع سیدالشهدای خدمت، پای کار نوشتن بودند. جهادی و بی‌ روی و ریا قلم زدند.... 🌐 https://eitaa.com/afkarehowzavi مأجور باشید.💐 @HOWZAVIAN
. ✍فهیمه فرشتیان این آتشی است بر جان ما. غمی است که هرگز کهنه نمی‌شود. منطقه امن را، اردوگاه را می‌زنند، و بعد مثل یک کودک که ندانم کاری کرده می‌گویند اشتباه شده. تازه وعده هم می‌دهند که بررسی خواهند کرد.‌ چه چیز را بررسی می‌کنند؟ عمق فاجعه را گستردگی آتش و یا تعداد قربانی ها را حجم خون ریخته شده یا اندازه انسانیت نداشته خودشان را؟ https://eitaa.com/afkarehowzavi
. پاداش محسنین در قرآن ✍ مرضیه سادات حمیدی واژه محسنین در قرآن 33 بار تکرار شده است. محسنین در نگاه قرآن مقام بسیار والایی است. خداوند از نام پیامبران بزرگی یاد فرموده است، سپس در توصیف آنها واژه محسنین را به کار برده است. «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ »﴿انعام۸۴﴾ حضرت «إِلْ يَاسِينَ» نیز از پیامبران بزرگی هستندکه با واژه محسنین ستوده شده اند ﴿130صافات ﴾ در شرح محسنین می خوانیم : محسنین از نظر قرآن کسانی هستند که با تلاش و مبارزات زیاد موفق به تشکیل حکومت شده اند. اهمیت کار آنها از این بابت است که کار آنها در جهت زمینه سازی برای حکومت خاتم الانبیای والمرسلین حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله واوصیای ایشان صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین است. (حمیدی،م. (1400):دو درخت ) خداوند در قرآن دو پاداش ویژه برای محسنین برشمرده است. یکی از این پاداش ها « ذریه » هست و دیگری « نام نیک » می باشد. همان طور که در آیه قبل آمد خداوند حضرت نوح علیه السلام را در زمره ی محسنین قرارداده است و سپس در پاداش ایشان می فرماید:«وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ؛ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ؛ سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ؛ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ »﴿ صافات 77-80 ﴾. از «ذریه» و« نام نیک» برای پیامبرانی که نامشان در قرآن آمده است در آیات مختلف یاد می فرماید. مثلا یکی از دعاعای حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن این است که «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ پروردگارا! به من از (فرزندان) صالح عنایت فرما »﴿صافات۱۰۰﴾ استجابت دعای ایشان را در آیه« فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ »﴿صافات۱۰۱﴾ مشاهده می نماییم. و غیر از این در موارد مختلف از ذریه حضرت ابراهیم علیه السلام یاد شده است. در آوازه نام نیک ایشان آمده است ایشان دعا فرمودند: «وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ و براى من در آيندگان آوازه نيكو قرار بده» ﴿شعرا۸۴﴾ خداوند در استجابت دعای ایشان می فرماید : «وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ و در آيندگان براى او آوازه نيك به جاى گذاشتيم »﴿صافات۱۰۸﴾ و اینکه همه اینها بعد از مقام امامتی است که به صراحت در قرآن از آن یاد شده است تاییدی است بر اهمیت حکومت و سیاست در قرآن. لذا این مقدمه برای این بود که به این نتیجه گیری برسیم که شهرت به نام نیک در بین مومنین و باقی ماندن ذریه صالح برای انسان های الهی بعد از مسئولیتها از مصادیق همین شهرت های پیامبران الهی است با توجه به اینکه خداوند داستان زندگی پیامبران را برای الگو گرفتن ما انسان ها مطرح فرموده است. اینکه آیت الله شهید رئیسی توانستند به مسئولیت ریاست و امامت در جامعه برسند و از برکت این مسئولیتها نام نیکی دربین مردم پیدا کنند و بعد از شهادت حتی به شهرت جهانی بیشتر از قبل رسیدند از مصادیق همین باقی ماندن نام نیک است که از برکت حسنه در راه زمینه سازی ظهور وکار حکومتی با اخلاص است. مقام معظم رهبری در تایید کار خالصانه ایشان فرمودند: ما یکی از بهترین عناصرمان در زیر این آسمان را از دست دادیم؛ (بیانات در جمع خانواده شهید رئیسی . 03/3/3) خصوصا که ایشان از سادات و ذریه حضرت ابراهیم علیه السلام نیز هستند که قرآن امامت و ریاست آنها را با شرط و شروطی تایید فرموده است. دختران با تقوا و با حیای ایشان و همچنین نوه ها نیز از مصادیق ذریه هستند که الحمد لله باقی مانده اند و صالحات باقیات ایشان خواهند بود. ان شا الله https://eitaa.com/afkarehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. «اذان بگو...» ✍ این اذان حق است، اذان که از تمام درهای دنیا نا امید گشته و رجایی جز درهای آسمان ندارند. هزاران کلمه چیده شود باز قادر به بیان درد های ، و نیست. این قربانی های بی گناه و معصوم آغاز دوره‌ی جدیدی از زمان است. غزه تمام قد در میان خون،آتش به تنهایی ایستاده است تا یک جهان را بیدار کند. وای بحال کسانی که خود را غرق دنیا کرده‌اند! وای بحال ما اگر قادر به حمایت این امت مسلمان مظلوم حضرت محمد (ص) در صفحات مجازی باشیم، کاری نکنیم. اذان بگو شاید این قلب های بی مهر عطوفت حکام عرب بیدار شوند. دم از برادری می‌زنند، در حالی هم سفره‌ی دشمنان اسلام می‌شوند. گناه طفلان معصوم که در آتش سوختند چیست؟! قلبتان را بیدار نگه‌دارید، که روز حق نزدیک است. همه‌ی مخلوقات خدا برای تکلیف و آزمونی آفریده شدند و می‌شوند. و مردم صبور و شجاع غزه به نحوی احسنت از این آزمون سربلند آمدند. حواست هست کجای این دنیا ایستاده‌ای؟! خدای خوبم عجب صبری داری!! «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا وَ کثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا...» سینه‌ام پر درد می‌شود وقتی فقط نظاره گر این مصیبت و بلا هستم و سلاحی جز دعا ندارم. اذان بگو تا بیدار بمانیم! اذان بگو تا دل گرفتار دنیا بیدار شود! اذان بگو که خدا شاهد و ناظر است! اذان بگو که بشارت خدا نزدیک است! اذان بگو که ظهور مهدی موعود نزدیک است! یارب انت سمیع دعا اسمع دعانا https://eitaa.com/afkarehowzavi
. این "Don't Forget Us" تنها یک جمله نیست؛ یک تاریخ است، مهر حک شده بر پرونده سیاه انسان است علیه انسان! در هر کجای این جهان صدای حق و حقیقت باشد، ، ، ، جنوب لبنان و...دروازه‌های بهشت باز است و شهید بر بلندترین قله‌های انسانیت ما را نظاره می‌کند. 🥀اَللّهُم اِنّا نَشکُو اِلَیکَ فَقدَ نَبِیِّنا و غَیبَةَ وَلیِّنا و شدّةِ الزّمان علينا "🥀 https://eitaa.com/afkarehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. روایت مادرانگی ✍سادات طهماسی واژه عربی"اُم" به معنای ریشه است. سوره حمد که به "اُم الکتاب" معروف شده به این معناست که تمامی مفهوم و معنای آیات قرآن کریم در سوره مبارکه حمد جمع شده است. مادر نیز ریشه زندگی و بنیان خانواده است و کسی که نقش مادری را در دست دارد، تحکیم و مدیریت خانواده در دستان اوست. یک زن موفق، همسر و فرزندان موفقی خواهد داشت، چرا که توانسته نیازهای جسمی و روحی آنها را به خوبی تامین کند. خانواده یک سلول از جامعه است و زنان نقش اساسی این سلول را بر عهده دارند که با ایفای نقش درست خود می‌توانند، جامعه را به سوی آینده درخشان سوق دهند. زنان در جامعه به طور مستقیم و غیر مستقیم می‌توانند نقش ایفا کنند. در نوع مستقیم، خود زنان در جامعه وظایفی را به دوش می‌گیرند و در نوع غیر مستقیم، زن با تربیت فرزندان، آنها را به جایگاهی می‌رساند که می‌توانند پست و مقام ارزشمندی را عهده‌دار شوند و در راستای خدمت به خلق و جامعه قدم‌های محکم و تأثیرگذاری بردارند. تاریخ دفاع مقدس، پر است از مادران غیور و شجاعی که با تمام توان پای آرمان‌های انقلاب و امام ایستادند و به طور مستقیم و غیر مستقیم در این راستا تلاش کردند. کتاب "درگاه این خانه بوسیدنی است"، روایت های مادرانه ی خانم فروغ منهی، مادر شهیدان داوود،رسول و علیرضا خالقی پور به قلم زینب عرفانیان است. مادری که تمام زندگی‌اش وقف جبهه و جنگ بود. زمانی که همسرش راهی مناطق شد، با بچه‌های کوچک به مسجد و پایگاه محل می‌رفت و کمک‌های پشت جبهه را انجام می‌داد. تا اینکه نوبت به پسران جوانش رسید. عزیز دردانه اش را با رضایت خود و بدون حضور همسر راهی جبهه کرد و بعد از چندین هفته، جنازه اش را تحویل گرفت. هنوز سیاه به تن داشت که نوبت به پسر دیگرش رسید. اگرچه دل سوخته و داغدار بود. اما لطافت مادرانه اش مانعی برای راهی شدن پسر دوم به میدان نبرد نشد. رفت و آمدهای پسر دوم، کار خودش را کرد و زمینه را برای حضور پسر سوم، در جبهه فراهم کرد. https://eitaa.com/afkarehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 رهبر انقلاب: این نامه را به جوانان باوجدان مدافع مردم مظلوم غزه در آمریکا مینویسم 📝 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نامه‌ای خطاب به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاه‌های ایالات متحده آمریکا: این نامه را به جوانانی مینویسم که وجدان بیدارشان آنها را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزّه برانگیخته است. ۱۴۰۳/۳/۵     📝 | | 🖼 ✏️ متن انگلیسی | متن فارسی | نشان 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. Amir Abdollahian is another. Qassem Suleimani in the field of diplomacy. اوایل دهه ۷۰ که این جوان وارد وزارت خارجه شد. حوزه عربی و خلیج فارس را انتخاب کرد. اولین پست خارجه اش هم معاونت سفارت ایران در عراق بود. یعنی جایی که اولین تلاش ها برای تشکیل جبهه گسترده ی مقاومت پایه ریزی می شد. شناخت دقیق اش از عراق آغاز همکاری هایش با سردار سلیمانی بود برای پایه ریزی مقاومت عراق در ۲۰۰۱. بعد از آن ۳ سال سفیر ایران در بحرین بود و ۵ سال بعد معاونت عربی آفریقایی وزارت خارجه را به دست گرفت. آن جوان اکنون فردی کارکشته و تجربه دیده شده است . یک متخصص حرفه ای منطقه غرب آسیا. دبیر کل دائمی کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه هم بود. وقتی به عنوان وزیر پیشنهادی رئیس جمهور رئیسی پشت تریبون مجلس قرار گرفت این جمله طلایی را ایراد کرد: نهادینه سازی دستاوردهای مقاومت. او عامل همبستگی های منطقه ای و فرا منطقه‌ای ایران بود. عرب های قهر کرده را با هم آشتی داد و جنگ های چندین ساله را به صلح رساند. با مستکبران در خیابان نیویورک قدم نزد اما پشت و پناه یک جبهه وسیع از آن سوی افغانستان تا آن سوی شامات شد. غرب آسیا در سیطره تلاش های دیپلماسی او وارد دوران عزت و اتحاد شد و فصل جدیدی را در گستره جغرافیایی رقم زد. آرن پالیسی وقتی امیر عبداللهیان سکان وزارت خارجه را به دست گرفت در صفحه اش نوشت: امیر عبداللهیان یک قاسم سلیمانی دیگر است در عرصه سیاست. روحت شاد. خدا به ما صبر بدهد در فقدان شما. ✍ https://eitaa.com/afkarehowzavi
. او پیام آور است ✍خ. محمدجانی دوباره بوی خون دوباره بوی سوختن دوباره شعله‌های دودی به آسمان دوباره خیمه‌ای در میان شعله‌های آتش دوباره طفل سر بریده چه صحنه‌ای است که این روزها در حال تکرار است! گویی تاریخ دوباره تکرار و زنده شد. دوباره بی‌رحمی جان مضاعف گرفت و بی‌گناه و مظلومیت در زیر چکمه های پلید صهیونیست زمانه کوبیده می‌شود؛ اما مقاومت و آزادگی همچنان بر تارک تاریخ می‌درخشد. فلسطین، رفح پیام آور آزادگی، کرامت، انسانیت و بی گناهی است. https://eitaa.com/afkarehowzavi
‌ برای خیمه‌های سوخته‌ی رفح ✍🏻 زهرا کبیری پور سراسر پایان نامه‌ی ارشد من روضه بود و همین کار را برای من کُند کرده بود. اینکه مجبور بودم کتاب‌های تاریخی را به دنبال پاسخ اینکه چرا امام حسین (علیه‌السلام) زن و بچه را با خود به معرکه برد زیر و رو کنم و مدام روضه‌ها را ورق بزنم تمام توانم را می‌گرفت. از قبل‌ترها و حدوداً از همان نوجوانی‌ام، روضه‌های شب هفتم و شام غریبان بیشتر از تمام روضه‌های ماه محرم منقلبم می‌کرد. حس و درک این روضه‌ها وقتی دختر اولم دقیقا در ماه محرم شش ماهه شده بود به اوج خودش رسید و روحم را بیش از گذشته درگیر کرد. اکثر ما این جمله که تاریخ در حال تکرار است را شنیده‌ایم ولی اینکه بعضی از وقایع سنگین تاریخ در روزگار ما تکرار شود و ما شاهد آن باشیم سخت و دور از باور است. آتش زدن خیمه‌ها یکی از روضه‌های شام غریبان بود که هُرم آن از هزار و چهارصد سال قبل می‌آمد و وجودمان را آتش می‌زد، حالا و بعد از هزار و چهارصد سال در گوشه‌ای از دنیا خیمه‌ها سوختن درحالی که زن‌ها و کودکان به سایه‌ی آن پناه برده بودند. هزار و چهارصد سال بعد روضه‌هایی دارد تکرار می‌شود که نه توان شنیدنش را داریم و نه تحمل دیدنش را. و تنها کاری که از دستمان برمی‌آید این است که دست‌هایمان را بلند کرده و برای تعجیل در فرج آن بهار حقیقی دعا کنیم. باید این روزها فریاد استغاثه‌هایمان دل آسمان را بشکافد و اشک فرشتگان را در آورد. باید با تمام وجودمان فریاد بزنیم أین بقیه الله التی لاتخلوا من العتره الهادیه... أین المعد لقطع دابر الظلمه... أین المنتظر لإقامه الأمت و العوج... أین المرتجی لإزاله الجور و العدوان... به امید آمدنش... https://eitaa.com/afkarehowzavi
یا حَبیبَ مَنْ لا حَبیبَ لَه 🔖 اِلَی‌الحَبیب ✍ فاطمه مهدوی می‌نویسم برای حبیبی غریب... این جملات دردل‌هایی‌ است برای غریبی که حاضر اسـت و غایب از دیدگان زنگار‌گرفته. ای حبیبم! می‌نویسم درحالی‌که همچو ماهیِ از دریا دور‌افتاده، در ساحل دنیا به تقلا افتاده‌ام. نمی‌دانم کدام باد خصمی ما، ماهیان را به دور از آب، در این ساحل سوزان رها ساخت تا در حسرت رسیدن به آب اینگونه تن به این شن‌های داغ بکوبیم؟ اما یقین بدار لحظه‌ای دست از تکاپو برنخواهیم داشت و تن به آسایش نخواهیم داد و تسلیم این باد ویران‌گر و کوره‌ی بلا نخواهیم شد و این شب گرفتار تب هجران را به سر خواهیم کرد. ای حبیبم! آیا هنگام آن نشده که موج ظهورت به این ماهیان خسته برسد و به دل دریا بازگرداندشان تا این تقلا، تلظّی نگشته است؟! ای حبیبم! این شن‌های سوزان قصد هلاکت ما را کرده‌اند. اینان خود را تفته‌اند تا ما را بسوزانند و از جوشش برای رسیدن به دریا بازدارند. این شن‌های تف‌دیده خواب جدایی ما از دریا را دیده‌اند اما غافلند ازاینکه خصلت دریا، آغوش باز است ولو برای شن‌های خسته از حرارت شقاوت. حبیب غریبم! ما زنده‌خواهیم ماند تا آمدنت، ما بالا و پایین پریده و صدایت می‌زنیم، اشک و ندبه سر‌می‌دهیم تا تو بیایی و ما را دریابی که به شدت محتاج آغوش دریاییم. https://eitaa.com/afkarehowzavi
. «خرده روایت های قهرمان‌سوز» ✍طیبه فرید آبان سال چهل، خبرنگارِ روزنامه اطلاعات روایت او را ناقص نوشت. چند دهه بعد وقتی حقیقت ماجرا رو شد،او باز هم توی ذهن مردم قهرمان باقی ماند. آدم ها آن قدر روی ایثار او خورده شده بودند و آن قدر با او همذات پنداری کرده بودند که اصلا حواسشان نبود که چرا یک جوان سی و دوساله باید وسط سرمای استخوان سوزِ میانه لباس نازکی تنش کرده باشد یا اینکه او که فانوس همراهش بود چرا لباسش را آتش زد! همه مخاطب‌های ریز علی حداقل یک بار خودشان را توی ایستگاه قرانقو _شیخ صفی تصور کرده بودند، صدای قطار را شنیدند و لباس‌شان را آتش زدند و هزار نفر آدم را زنده نگه داشتند. حقیقت این بود که روایت‌های بعدی که مستند نگاری روایت‌های اول را زیر سوال می برد، چیزی از ارزش کار" ازبر علی حاجوی" که اشتباها به او گفته بودند "ریز علی خاجوی" کم نمی کرد. او بدون اینکه انگیزه‌های بیرونی داشته باشد به عنوان یک قهرمان هویت ساز نشسته بود توی دل مردم، قهرمانی که روایت های متعارض هم نتوانستند قصّه هویت ساز او را پاک کنند.اما یک‌ جا نیمچه روایتی که مثل تار عنکبوت توی حاشیه‌ درست شده بود خیلی بی صدا و کمرنگ‌ آمد و به تمام روایت های قبل دهن کجی کرد.خرده روایتی که بعد از چند دهه ذهن مخاطب محاسبه‌گر را به هم ریخت. ناروایتی که بی سر و صدا و بدون اینکه اعلان جنگ کند آمده بود بگوید: قهرمان بودن چه فایده ای دارد، وقتی ریز علی خواجوی، دهقانِ نامدار اهل میانه باشی و در گمنامی زندگی کنی داستان قهرمانی ات یکدفعه از کتاب ها حذف شود و توی گمنامی بمیری؟! انگار آدم ها یادشان رفته بود که ریز علی اصلا برای نام و نشان و قهرمانی آتش را سر چوب دستی اش نکرده‌ و بعد از ایستادن قطار به اشتباه یک کتک مفصل از آدم های توی قطار خورده...انگار آدم‌ها قهرمانی را بد فهمیده بودند و ریخته بودنش توی ماشین حساب و داشتند حساب و کتاب می کردند که ایثار به سبک ریزعلی خواجوی خیلی هم با منافعشان جور در نمی آید. انگار نیمچه روایت سوم‌ را درست کرده بودند تا کار ناتمام دو روایت اول را که با تعارض نتوانسته بود تفسیر آدم‌ها را از قهرمانی، خراب کند، تمام کند! عالم روایت پر است از روایت های سومِ خانه خراب کنی که می آید تمام یافته های هویت سازی که آدم‌ها به آن وفادارند، می شوید و با خودش می برد. حالا روایت مهم این روزهای ما روایت انسان قهرمانیست که خدا خواسته از میان آتش روایت های متعارض خلیل وار بیرون بیاید. قهرمانی که خرده روایت‌های خانمان برانداز برای حذفش کمین کرده اند. روایت هایی که می آیند با سمباده زبر توی دستشان می کشند روی هویت جمعی شکل گرفته‌‌و همه را پاک می کنند! کافی است تصور کنید در این خرده روایت های نانوشته سرگذشت قهرمان نماهایی نوشته شود که بی هیچ تناسبی سر جای قهرمان هویت ساز داستان تکیه می زنند. قهرمان نمای پاچه گِل مالیده ای که وسط سیل قدم‌می زند و به ناموس بی پناه مردم که با او درد و دل می کند می گوید «همین‌که سالمی خوبه»! ناقهرمانی که بوی گند حرف هایش شامه‌ی مردم را در برهه ای از تاریخ این مملکت آزرده. بیایید عهد ببندید که نگذارید روایت های نچسب سومی شکل بگیرد که هویت جمعی بدست آمده از خون دل قهرمان روایت های قبل را به باد بدهد... @AFKAREHOWZAVI
. پای ایوان فیضیه ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد از روزگاری دور، شاید دورتر، شاید زمانی پای درس امام صادق(علیه‌السلام)، شاید، کنار سفیر امام کاظم(علیه‌السلام)، شاید همراه قافله امام رضا(علیه‌السلام) در نيشابور و حدیث سلسلةالذهب، شاید بسان فضل‌بن‌شاذان، شاید شبیه زراره، شاید به همتِ مفضّل... شاید همین‌قدر نزدیک، شبیه به طلبه پای درس و پای کار... شاید سخت‌تر از آن زمان، شاید آسان‌تر از قبل ظهور... طالب علم دین، همیشه بوده‌است و اثرگذار، گاهی پای ایوان مدرسه فیضیه، گاهی از پس تبعیت و نفی بلد شدن، گاهی پای تیربار مثل نواب صفوی، گاهی بی‌سر و دست مثل بهشتی، گاهی شبیه به همین حالا، در عصر منتهی به ظهور. در عصر ظهور تمام خباثت و پلیدی کفر، در عصر انحطاط مردانگی‌ها و زنانگی‌ها، در عصر خلط تمام افکار پریشان آدم‌ِ ابوالبشر با ذائقه شیطان، از پس فتنه‌های در لفافه، لفافه‌ای به زیبایی پوست شکلات. طلبه باید بایستد در همین عصر همین زمان، مرد و زن هم ندارد، کوچک و بزرگ هم ندارد، فقط دل می‌خواهد و کمی جرأت دینی، برای حفظ دین خدا. امروز کمی سخت، کمی سخت‌تر از هر زمان، مثل افتادن از پشت بام فیضیه، مثل تبعید ابر مرد تاریخ، به دورتر از اثرگذاری.... اما وقتی ۱۵ خرداد ماند و امام تاریخی شد و اثرگذار، پس می‌شود بر عین سیاهی تاخت و به نور رسید. امروز صدای مظلومان عالم، به تأسی از منش پیروزی خون بر شمشیر، فریاد عدالت می‌زنند در قلب آمریکا. خون‌های جاری فیضیه کار خودش را می‌کند و جریان می‌یابد در دل اروپا. روزی همین صدا، از حلقوم مظلوم حجاز هم شنیده می‌شود خیلی دور نیست که خانه خدا از دست بندگان شیطان رها شود و به دست بندگان خدا فتح شود. امروز برگی از تاریخ ورق می‌خورد که تفکر نیمه خرداد، در خرداد ۱۴۰۳ به گوش احرار عالم می‌رسد. ما جای درست تاریخ ایستاده‌ایم. از همان اول، از پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ و تا همین حالا در سی مه ۲۰۲۴. طلبه امروز می‌تواند، هرچه قدر سخت، هرچه قدر دور... فقط باید بداند کجای تاریخ ایستاده‌است. تاریخ شمسی ما هم معتبر می‌شود برای حساب و کتاب دین، وقتی امام می‌فرماید: سال‌ها می‌گذرد حادثه‌ها می‌آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم راستی نیمه خرداد نزدیک است @AFKAREHOWZAVI
. گمشده ما ✍مریم حمیدیان بازار دوره فروش‌ها داغ است. هرکسی یک ضعفی در آدمی‌زاد پیدا کرده تابلو دستش گرفته:"آهای ایهاالناس دوای دردتان پیش من است، بخرید تا درمان شوید." تنبلی، کسالت، عدم اعتماد به نفس، فقر از هر نقطه ضعفی تولید محتوا می‌کنند. آدمی نومید از خودش، پول زحمت‌هایش را به کسی مثل خودش می‌دهد تا نجات یابد. حق دارد بنی بشر! بزرگترین خواسته‌اش رشد است. انسان ذاتا عاشق کمال است. قبول نمی‌‌کند ضعفی در او باشد. می‌خواهد بالا برود تا هر کجا بشود. و هرکس و هرجا بوی رشد و تربیت بدهد به سویش می‌رود. تا دنیا هست، آدمی‌زاد دنبال پیشرفت است. همه سرگرمی‌های دنیا نمی‌تواند روح تعالی را در انسان بمیراند. همه دوره‌ دیدن‌ها، باشگاه رفتن‌ها، درس خواندن‌ها، مدرک گرفتن‌ها برای ارتقا روح تعالی است. پس چرا حال انسان عصر ما خوب نیست؟ چرا حس نمی‌کند در مسیر رشد است؟ کدام این فعالیت‌ها بد است؟ واقعیت این است همه تلاش‌های آدمی خوب است اما جهت ندارد. منسجم و در یک مسیر واحد نیست. حتی انسان خوراک مناسبی برای روح تعالی‌خواه‌اش تهییه نمی‌کند. هرچیزی جنس خودش را می‌خواهد. بخش والای انسانی، جنس والایی مثل خودش را می‌طلبد. آنگاه آرامش می‌یابد.. اغلب ما روحمان را درست تغذیه نمی‌کنیم زیرا نمی‌شناسیمش! در موردش نمی‌دانیم. متوجه نیستیم با چه چیزهایی سنخیت دارد و از چه چیزهایی بیزار است. نشناختن روح باعث شده با او غریبه باشیم. محلش نگذاریم. برویم سراغ قسمت‌های دم دستی دیگری که خوب می‌شناسیم. هرچقدر هم برایشان وقت و انرژی بگذاریم، بازهم انگار گمشده‌ای درون ما بی‌تابی می‌کند. او کودک عزیز روان است. طفل است. باید بالغ شود. حاکم شود بر همه ما. بر همه قسمت‌های وجودمان. لازمه‌اش شناخت است. شناخت کودک عزیز روان و خالقش. شناخت کودک عزیز روان و واسطه‌هایش با خالق. شناخت همه چیزهایی که با روان سنخیت دارد. انسان شناسی، فلسفه اسلامی، کلام و..همه این عناوین می‌تواند ما را با روحمان آشنا کند. شناخت همه پیشوایان و آدم‌هایی که از ابتدای آفرینش برای رساندن گوهر درون به مبدا اش خون دادند. حتی شناخت تاریخ برای ما لازم است. باید بدانیم همه جنگ‌ها برای همین کودک درون ماست. می‌خواستند او را بکشند، فاسد کنند، به زیر بکشند تا امامان تنها شوند. تا حکومت خدا برپا نشود. باید دشمن‌های روحمان را بشناسیم تا در مقابل حمله‌ها مراقبش باشیم.‌ راه سخت ولی شیرینی است. باید اراده کنی. عاشق شوی. زمین بخوری. بازهم به شوق شناخت، به شوق رسیدن برخیزی. شادی و نشاط برای کسی است که در مسیر اصلی می‌رود. بیراهه رفتن ترس دارد. وقتی مسیر اصلی را بلد باشی نمی‌ترسی گاهی مناظر جاده بی‌راهه را ببینی‌. می‌دانی گم نمی‌شوی. آرامش داری که دوباره به اصل برمی‌گردی. فقط اراده یادت نرود. مسیری است که در بهترین مکان دنیا حوزه علمیه، در خانه پدری، با کسانی که دنبال گمشده انسان هستند، بهتر می‌توان پیمود. @AFKAREHOWZAVI
. 🕹 ارتفاع پست‌ها آقای لاریجانی! "مردمی‌داری" روشی منسوخ نیست فکر شما منسوخ شده است به زودی پاسخ مردم را دریافت می‌کنید از این ارتفاع‌زدگی بیدارتان می‌کنند. 📌 اهانت به را برنمی‌تابیم. @HOWZAVIAN
. ✍موسوی باردئی گاهی در هیاهو و شلوغی زندگی،ناخواسته حواسمان پرتِ بازی روزگار می شود و عزیزانمان را فراموش می کنیم. آنقدر سرگرم بازی دنیا می شویم که یادمان می رود به اطرافیانمان هزار باره یاداوری کنیم که چقدر دوستشان داریم. فکر می کنیم همین که برای گرداندن چرخ زندگی تلاش کنیم دیگر نیازی نیست که به آنها بگوییم دنیا بدون وجودشان ارزشی ندارد و حتی نفس کشیدن در هوایی که عزیزانمان نباشند برایمان سخت است. گاهی شنیدن جمله ی دوستتدارم از زبان همسفر زندگی، حکم معجزه را برای آدم دارد‌.انگار امید تازه ای به زندگی می دهد. رسول خدا(ص) فرمودند:‏ مردی که به همسرش بگوید دوستت دارم، چنان در قلبش می‌نشیند که هیچ‌گاه از بین نمی‌رود. هر از گاهی مشکلات را پشت در خانه بگذاریم و وارد خانه شویم،به یاد دوران خوشِ زندگی سینی چای دو نفره ای را آماده کنیم و کنار هم بنشینیم و روزهای رفته را برای خودمان مرور کنیم،محبت های همدیگر را یادآوری کنیم و به پاس تمام زحمات و فداکاری ها از همدیگر تشکر کنیم. به یاد بسپاریم که چه اتفاقات خوب و بدی را با هم پشت سر گذاشتیم و چه گره های بزرگ و کوچکی را با هم باز کردیم. چه شب ها که تا صبح بالای سر بچه ها با هم بیداری کشیدیم و چه روزها که از بازی کردن بچه ها لذت بردیم و متوجه گذر زمان نشدیم. در گوشش زمزمه کنیم که عشق آنقدر ماندگار است که می تواند یک عمر دوام داشته باشد و از بودنش در زندگی احساس خوشبختی کرد. قدر بداریم بودن ها را که نبودن ها بسیار نزدیک هستند. @AFKAREHOWZAVI
. به رسم در پی حمله اخیر اسرائيل به ، عضو حزب کارگر که بارها نسبت به رژیم کودک‌کش معترض بود، بار دیگر بر موضع خود تأکید کرد. او در صفحه کاربری اکس خود نوشت که دولت استرالیا باید خواستار پایان دادن به «نسل‌کشی» در غزه شود، روابط بازرگانی‌اش با اسرائیل را قطع کند و کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد...هرچند در نهایت مجبور به استعفا شد، اما نام او و رسم انسانیت او در صفحات ثبت خواهد شد. https://virasty.com/najmehsalehi/1717180889600323766 @AFKAREHOWZAVI