eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
711 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
191 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انتشار یادداشت «شهادت فرماندهان مقاومت و حزب‌الله، تضمین پیروزیِ جبهه مقاومت» در خبرگزاری حوزه به ادرس زیر https://hawzahnews.com/xdbbP @ghalamnegaremonfared
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«چند نکته بی فیلتر» در بحث داغ فیلترینگ فضای مجازی، مخالفان این مسئله باور دارند که بکارگیری آن در این چند سال اخیر، نتیجه ی خاصی در برنداشته؛ بلکه در بسیاری از موارد، گسترش فحشاء و فساد مشاهده شده است! در پاسخ به باور مخالفان، چند نکته لازم به یادآوری می باشد؛ ۱. مطلب نخست آنکه، هدف موافقان فیلترینگ در این سال ها صرفاً، کنترل مسائل مربوط به فرهنگ و اخلاق نبوده، بلکه به مراتب، شناخت و بستن رخنه های امنیتی در فجازی، اولویت بوده است! ۲. با این وجود، به رغم گزینش فیلترینگ، برای کنترل فضای مجازی در مشکلات امنیتی کشور، بخاطر وجود روابط خارج از رده های کلان مدیریتی، اعم از بازار داغ فیلترشکن، این طرح به موفقیت منظور دست نیافته است! ۳. امروزه در جهان معاصر، مسئله فیلترینگ فضای مجازی، امری پذیرفته برای بسیاری از کشورها است و غیر از ایران، کشورهای دیگری همچون میانمار، چین، کوبا، مصر، بلاروس، کره شمالی، عربستان، سوریه، تونس، ترکمنستان، ازبکستان، و ویتنام در شمار بزرگ‌ترین فیلتر کنندگان اینترنت در جهان قرار دارند؛ در این خصوص، باید اذعان کرد که حتی آمریکا و کشورهای اروپایی نیز از برنامه فیلترینگ، کناره نگرفته‌اند و معیارها و ضوابط خاصی برای سنین مختلف ازجمله کودکان و نوجوانان تدارک دیده‌اند! بر این اساس، با توجه به سابقه‌ی نفوذ امنیتی، اخلاقی و فرهنگی از طریق فجازی و واردساختن ضربات مهلک و جبران ناپذیر، این سوال بطور جدی مطرح می شود که چرا بجای مبارزه با بازار داغ فروش فیلترشکن‌ها، که سبب گسترش فحشاء در بین اقشار آسیب پذیر شده است، جدیت برای حذف صورت مسئله، وجود دارد؟! ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @Ghalamzaniii
29.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم‌الله 🔆پویش|یک تیر و چندنشان با خرید 🌸کتاب نغمه مادری🌸 اگرخاطرتون باشه چندماه پیش، یک کتاب در قالب دلنوشته‌های مادرانه، به چاپ رسوندیم که الحمدلله با استقبال خوبی مواجه شد. حالا و در لبیک به فرمان رهبر معظم، قصد داریم درآمد حاصل از این کتاب رو کاملا وقف مردم لبنان کنیم. گزارش کامل این کار، در اختیارتون قرارخواهد گرفت. 🌸با خرید و اهدای این کتاب به دختران و زنانتون، حس خوب هویت مادرانه را در آنها تقویت و درچند جبهه با دشمنان فکری، اعتقادی و نظامی حزب الله، مبارزه کنید. برای سفارش کتاب در این ایدی در خدمت شما هستیم.👇👇👇👇 @madarseyd محنا، مهنایتان👇 https://eitaa.com/joinchat/1763180548Cdca1fa9741
بسم الله الرحمن الرحیم به سادگی سوختن این روزها بی قراری هایم دو چندان شده است...امر ولی امرم که هر گونه کمک به لبنان و غزه را بر من واجب کرده است... قدم اول بخشیدن گوشواره های دخترکانم بود اما بعدش!؟ بعدش شد هدیه ی وسایل ارزشمندی که در خانه داشتم از تابلوی نقره کوب گرفته تا پادری های بافتنی و حتی کتاب های به ظاهر نفیس...تا در نمایشگاهی به فروش برسند به نفع جبهه ی مقاومت... اما بعدش!؟ قدم بعد من مانده بودم و دستان خالی ام ... خوب که به آنها نگاه کردم دیدم چندان هم خالی نیستند و توانی برای ساخت وسایل در آنها هست... یا علی اش را گفتیم و با چند نفر از دوستان جان پای کار شروع کردیم به ساخت گلسر... از آخرین باری که کارهای هنری کرده بودم ۲۰ سالی می گذشت! ...همان روزهای دوران زیبای نوجوانی... دستانم به کار با سوزن و چسب داغ عادت نداشت... در کنار مادری هایم دائم به دنبال باز کردن وقتی بودم برای گلسرها...بعد از نماز صبح بهترین فرصت بود برای ادای تکلیف واجبم ...گم می شدم لابه لای روبان ها و گیره ها هر بار که دستم می سوخت دلم هم می سوخت و پر می کشید کنار دل مجروح زنان و کودکان لبنان و غزه ...یاد بدن های سوخته ی آنها داغی بود بر قلبم و مرحمی بر دستانم😭 کاش صدای قلبمان به جان خسته ی بی پناهان لبنانی برسد و ما را شریک غم های خود بدانند ما هنوز در آغاز نصرالله هستیم کنارتان می مانیم @AFKAREHOWZAVI
. سرکار خانم مرضیه عاصی، عضو نویسندگان کانون مدادالفضلا در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در رابطه با سرنوشت محور مقاومت در فقدان رهبران خود عنوان کرد: اگر به اوایل دهه‌ ۶۰ برگردیم و حوادث آن دهه را بررسی کنیم، به این پرسش پاسخ داده می‌شود. 🔗متن کامل گفت‌‌وگو در لینک خبرگزاری حوزه https://hawzahnews.com/xdbBV @AFKAREHOWZAVI
سرکار خانم فاطمه میری‌طایفه‌فرد، دانشجوی دکترای تاریخ و عضو نویسندگان کانون مدادالفضلا در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در رابطه محور مقاومت و نقش زنان در مقاومت ... حضور فعال زنان در جبهه مقاومت انکار ناپذیر است‌. 🔗متن کامل گفت‌‌وگو در لینک خبرگزاری حوزه https://hawzahnews.com/xdbsc یادداشت علمی @AFKAREHOWZAVI
با روایت تا پیروزی سلام بر بانوی صبر و استقامت، بزرگ‌راوی عالم و اسوه‌ی مدیریت بحران، خانم زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)! بانویی که همه‌ی خطبای عالم، سرگشته و حیران خطبه‌های بر هم ریزنده‌ی اویند، خطبه‌هایی که برج و بارو و کاخ طواغیت را به طرفة‌العینی، برای ابد در تاریخ در هم کوبید و تمام رشته‌های امیران مزدور عرب را پنبه کرد. آن بانویی که ابدی کرد ماجرای نیمروز کربلا را و یک تنه تدارک جنگی دید پس از جنگی سخت، که با پیروزی خود بر دشمن، پیروزی اولی را تثبیت کرد و ماندگاریش در دل تاریخ را ضمانت بخشید. بانوی زیبایی‌ها، دامنی پرداغ و آغوشی پناهگاه، مدیری مدبر و سرداری با صلابت، اوج ظرافت و مهربانی، دریای پر خروش نجابت و در عین حال تمامی ابهت و شجاعت و دقیقاً همانند دامان پاک و مطهری که از او زاده شده بود. مگر جز زاده‌ی علیِّ مرتضی (علیه‌السلام) و زهرای مرضیه (سلام‌الله‌علیها)، کسی می‌تواند جمع همه‌ی این شایستگی‌ها را یکجا با هم داشته باشد؟ مگر جز دردانه‌ی خانه‌ی وحی، کسی زاده شده که این گونه با رشادت و شهامت زینت بخشد خانه پدری را، به نام و آوازه‌ی پررنگ و نشانش؟ این قانون دنیاست که هر حرکت بزرگ و مهمی در تاریخ، برای ثمربخشی و به بار نشستن ، بقا و اشاعه در قرون آتی، روایتگری می‌خواهد دلسوز و صادق که حقیقت امر را با قاطعیت و بی‌کم و کاست، به گوش عالمیان رساند و رسالت حرکت انجام شده را به پایان رساند و زینب کبری (سلام الله علیها)، همان روایتگر بی‌نظیری بود که رسالت مهم‌ترین قیام دنیا یعنی قیام اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) را به درست‌ترین و حقیقی‌ترین شیوه در تاریخ ثبت نمود و خون‌های مظلوم ریخته شده در صحرای کربلا را تداوم ثمر بخشید. روایتی دقیق، صحیح، رسا و جامع به گونه‌ای که پرچم این قیام تا رسیدن به پیروزی نهایی لحظه‌ای از اهتزاز فرو نماند. روایتی چنان ماندگار و درخشان که با وجود گذشت این همه سال و این همه تلاش دشمن برای محو ساختن آن در ذهن و دل تاریخ، هنوز هم یاری می‌طلبد و در سال‌های اخیر و به ویژه با انقلاب خمینی کبیر (رحمت‌الله‌علیه)، ما و شما به حمد الهی، شاهد خروش افرادی هستیم در پهنه گیتی که قصد یاری آن قیام برای رسیدن به پیروزی نهایی‌اش را دارند. اینک یاد خون‌های کربلا در غزه زنده شده و گویی قطرات خون‌های مظلوم آن شهدا در سرزمین فلسطین به جوش آمده و می‌خروشد و یزید زمان همان رذالت‌ها را پیش گرفته و حال این کربلای طفل‌های شیرخواره، راویانی زینبی می‌خواهد تا طومار یزیدیان زمان را در هم پیچند و کاخ شیطان بزرگ را بر سرش هوار سازند و مردم کوچه‌های خواب رفته شام‌های سراسر دنیا را بیدار سازند و مجلس شرب صهیونیست جنایتکار را بر هم زنند. ای بانوی زینبی! اینک علم بر دوش توست اکنون بر تل رشادت و بصیرت بایست و ذبیح ته گودال قتلگاه غزه را که می‌بینی، حق را با تمام توان فریاد بزن و پرچم را به عالمیان نشان بده و یقین بدار که زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) و خاندان طاهرش یاریت می‌کنند و پیروزی با جبهه مقاومت است. ما بانوان زینبی زیر پرچم رهبر با درایتمان و گوش جان سپرده به رهنمودهای بی‌نظیرشان تا آخرین نفس ایستاده‌ایم تا فتح قله را به دست مظلومان عالم و به تدبیر رهبر فرزانه خود و رشادت سربازان مخلصش رقم زنیم و تا رسیدن به پیروزی نهایی لحظه‌ای دست از روایت حق و حقیقت دست نخواهیم کشید. اَنَّ الارضَ یَرِثُها عِبادیِ الصّالحون(انبیا ۱۰۵) ✍فاطمه مهدوی @AFKAREHOWZAVI
«جنگ اراده‌ها» این ایام؛ خبر از جنگ و خونریزی بسیار است. همین حوالی در نزدیکی ما جنگ روز به روز درحال گسترش می‌باشد. مردمان عادی اما، دست روی دست نگذاشته‌اند و درحال ثبت حوادث در دفتر روزگار هستند. از نوشتن، تصویربرداری، مستند سازی،انواع کمک رسانی گرفته تا راه انداختن پویش‌های زیبای همدلی و همبستگی، و اینگونه می‌شود که برخی با سلاح تیر و موشک به میدان می‌روند و برخی دیگر با سلاح قلم و روایت فریاد مظلومان را به گوش جهانیان می‌رسانند، ولی در اصل همگی به سلاح قوی و فناناپذیر «ایمان» مسلح هستند. پاسخ‌های کوبنده و صریح به دشمنان غاصب داده می‌شود و شهیدانی در این راه تقدیم می‌کنیم در این‌صورت، ما هم اکنون پای کار هستیم و هر کدام از ما با وُسع و توانایی خود می‌کوشیم تا مفید واقع شویم، حتی با بدرقه دعایی و صدقه‌ای برای پیروزی رزمندگان و مبارزان اسلام، خود را سهیم در تقویت مقاومت می‌کنیم. به حال خوش و پُر از امید به رضای پروردگار هموطنانم غبطه و درعین حال افتخار می‌کنم؛ به همسر بزرگوار شهیدی که با صدایی کوبنده، خرسندی و تسلیم دربرابر رضایت پروردگار را اعلام می‌کند و حاضر است که طفل شیرخوار و کودک خود را نیز در این راه فدا کند. حال و هوای بانوان همیشه درصحنه سرزمینم که قطعه قطعه سیم و زَر خود را در راه پیروزی جبهه مقاومت و نابودی دشمن با دو دستان خود می‌بخشند. و برای جوانان مرز و بوم میهن‌ام که مردانه و مقتدرانه روز و شب درخدمت به مملکت خود از آسمان و زمین محافظت کردند و تمام قَد سینه سپر کردند تا خواب آرام شب، از ما گرفته نشود. رشادت، دلاوری، مردانگی و غیرت، ایستادگی و مقاومت این‌ها صرفا واژگانی روی کاغذ و کلماتی جاری بر زبان نیستند. بلکه الطاف الهی هستند که همزاد مردان و زنان مسلمان در اقصی نقاط جهان شده و اکنون شاهد این قدرتمندی‌ها هستیم. به مسلمانی و غیرت و عِرق برادری خود ببالیم، که در این جنگ اراده‌ها قطعاً پیروزی از آن جبهه حق خواهد بود. نصرٌ من الله و فتحٌ قریب و بشرالصابرین ✍🏻سیده ناهید موسوی @AFKAREHOWZAVI
. از فراسوها ✍تقی زاده امروز از جایی فراسوی ماده و عالم خاکی، ملکوت نشینانی که روزی در این سرزمین، تا پای جان و تیر باران شدن و سر دادن و زهر نوشیدن از ایران اسلامی دفاع کردند، زمین را به هم نشان می دهند و لسعیها راضیه هستند. مثلا رئیسعلی دلواری می زند روی شانه میرزا کوچک جنگلی که دیدی جلوی استعمار ایستادنمان ثمر داد، دیدی رئیس جمهور روسیه یکی از قدرتهای بزرگ جهان همان کشوری که ضد استعمارش جنگیدیم، سلام رساندن برای رهبر انقلاب را برای خودش سعادتی می داند. روزی که اجنبی به راحتی به خودش حق ورود و استعمار می داد و خاک کشور را به توبره می کشید، امروز چشمش به دهان رهبر ایران اسلامی است. مبارزان کشورمان مرزهای دفاع و مبارزه با استعمار را به آن سوی خاک ایران برده اند، جایی فراتر از خلیج همیشه فارس جایی دورتر از خط مرزی خودمان. امروز سید حسن مدرس با در آغوش کشیدن سید حسن نصرالله نفس راحتی می کشد، همو که نفسش را با عمامه اش در سینه حبس کردند ولی نفسی تازه شد در جریانهای مقاومت اسلامی که تا ظهور حجتش خاموش نخواهد شد، مثلا شیخ فضل الله از اینکه مردم ایران اینگونه پشت ولی فقیه خود ایستاده اند دستی بر روی محاسنش می کشد و لبخند رضایت به اهل این سرزمین می زند. عذر خواه تمام مبارزان جبهه مقاومت هستم که قلم و کاغذ توان ذکر نام همه شان را ندارد ولی پرچمدار مقاومت خمینی کبیر (ره)خلاصه همه شان شد و همه در هیبت سید علی حاکم بر استقلال ایران اسلامی.... . جریان مقاومت برای این روزها و چند سال پیش نیست از روزی که انسان قالوا بلی گفت تا به امروز هر که در راه استیلای حق کوشیده شاخه ای از جریان مقاومت بوده است که تا نابودی صهیونیست فرزند شیطان و پس از آن نابودی خود شیطان به دست مهدی (عج) ادامه خواهد داشت. روحتان شاد و دعاگو و یاریگر جبهه مقاومت اسلامی. @AFKAREHOWZAVI
. دو میل و یک گوله انگشتانش گزگز می‌کرد. هر چند رج که می‌بافت، بافتنی را زمین می‌گذاشت و انگشتانش را مالش می‌داد و دوباره شروع می‌کرد به بافتن. یکی نیست به او بگوید، چه عجله‌ای داری، خب روزی چند رج بباف. بعد چندین سال میل بافتنی دستش گرفته بود. دلش نمی‌آمد بافتنی را کنار بگذارد. این دو میل و گوله کاموا او را به چهل سال قبل برده بود. اون زمانی‌که ایران درگیر جنگ ناجوانمردانه‌ای با صدام تکریتی و حزب بعث بود. آن زمان با خانم‌های همسایه دور هم جمع می‌شدند. روزها به مسجد محل می‌رفتند تا در بسته‌بندی مواد غذایی و خشکبار برای ارسال به جبهه کمک کنند. در حین کار ذکر صلوات و دعا داشتند و شبها در نور ضعیف لامپ، شال و کلاه می‌بافتند. حالا بعد چهل و اندی سال، دوباره میل بافتنی دستش گرفته‌بود. ولی حالا با اون زمان خیلی فرق می‌کند. در کمال امنیت و آرامش زیر لامپ پرنور، بدون ترس و دلهره، مشغول بافتن است. و در دلش برای رزمنده‌ای که قراره این کلاه را سر کند، دعا می‌کند.«برادر لبنالیم! با قدرت بجنگ. ما خواهران ایرانی بیادتان هستیم و شما را چون رزمندگان دفاع مقدس، فرزندان و برادران خودمان می‌دانیم. برای پیروزی و سلامتی‌تان دعا می‌کنیم، اگر هم شهید شدید، شهادت‌تان مبارک.» 🖋چمن‌خواه @AFKAREHOWZAVI
برای فاطمیه شمعی روشن کنید! با کمک بهترین استادان کشور در مسـیر تبیینِ مقاومت جهاد کنیـد! ▫️آموزش‌های کاربردی و ▫️پاســـخ به شبهـات روز مقــاومت ▫️ارتباط و تعامل با اساتید مطرح 🔖گواهی مورد تایید سازمان تبلیغات اسلامی اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام در «مدرسهٔ شمع»👇 https://eitaa.com/joinchat/2184446670Cbffbff23ec
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻"خاطره نگاشت": مخدّره چمن خواه دو میل و یک گُوله 🔸دلش نمی‌آمد بافتنی را کنار بگذارد. این دو میل و گُوله کاموا او را به چهل سال قبل برده بود. ◀️لینک خبر 🔹خبرگزاری بسیج استان قم🔹 👇تنها مرجع رسمی اخبار بسیج و سپاه استان قم👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/865206465Cafebe35a6f 🔺 🔻 ‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«سلام آقا جونم چون شما رو دوست دارم، این گوشواره‌هام رو میدهم به لبنانی‌ها» همه آرزوی یک مادر برای فرزندش این است که او را عاقبت‌به‌خیر ببیند... عاشق ولیّ زمان شدن و ایثار به عشق او، نهایت برآورده‌شدن این آرزو دردنیاست، مخصوصا اگر دخترت، تنها ۶ سال داشته باشد... 🖋آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
🔖هدیه‌ای کوچک به خاطر عشقی بزرگ از سیزدهم رجب سال گذشته که تعدادی از فرشته‌های ۹ساله را با چادر نماز در حسینیه امام خمینی دید که چون به سن تکلیف رسیدند به دیدار رهبر انقلاب رفتند، لحظه‌شماری می‌کند تا زودتر ۹ساله شود، تا او هم از نزدیک آقا را ببیند. عشق به حضرت آقا را در برق چشمانش خوب می‌توان فهمید، مخصوصا وقتی با دیدن جمال زیبای رهبر از قاب تلویزیون، با همان صدای شاد و شیرین کودکانه‌اش بلند می‌گوید:« دوستت دارم آقا...» این عشق به ولایت است که در خون شیعیان مولا علی از کودکی با جانشان آمیخته است و من زلالی و پاکی آن را با تک‌تک سلولهایم حس می‌کنم. چیزی از جنس عشق به بچه‌های مظلوم و زخمی غزه و لبنان، مخصوصا وقتی این عشق با قطره‌های بلورین اشک که مانند بندی از مرواریدهای درخشان در گوشه چشمان دخترکم حلقه‌ ‌زده و ناگهان سرازیر می‌شود و صورت ماهش را زیباتر می‌کند. این را از کنجکاوی‌های کودکانه‌اش هم می‌توان فهمید که گاه و بی‌گاه می‌پرسد: «مامان ما چی کار کنیم که اسرائیل تموم بشه؟» یا حتی از کلمات طنازانه دخترانه‌اش وقتی تصمیم گرفته بود تا من و پدرش را راضی کند تا عزیزترین عروسکش را در جشن غدیر به کودکان فلسطین هدیه کند، از آرزوکردن برای سیر شدن بچه‌های غزه که در جنگ هم خانه و زندگی و پدر و مادر خود را از دست دادند و هم گرسنه‌اند... اصلا انگار حال و هوایِ دنیای ما که به ظهور نزدیک می‌شود، فریاد می‌زند که تحولات این سالها و این روزها حتی در احوالات کودکان دنیا از جنسِ دیگری است، از جنس بزرگ‌شدن‌های حیرت‌انگیز، شاید هم از جنسِ لبیکِ عبدالله ابن حسن به امام حسین(علیه‌السلام) در قتلگاه و یا حتی لبیکِ علی اصغر شش‌ماهه... این را از تمام احوالات دختر ۶ ساله‌ام که این روزها با سرعت برق و باد، عاقل و بالغ می‌شود می‌فهمم، مثل حال پسران خردسال و نوجوان غزه که در یکسال اخیر بعد از طوفان‌الاقصی یکباره مرد شده‌اند و در خرابه‌های خانه‌هاشان، مردانه، سنوار‌شدن را مشق می‌کنند و یا دختران کوچکی که هنوز به سن تکلیف نرسیده، به رسم مادران عفیفه‌شان حجاب بر سر دارند و با شهادت مادر، برای کوچکترها مادری می‌کنند. اما از وقتی دیدم که دخترم ، حتی هنگامی بازی با حال و هوای کودکانه در چاله‌های پرآب از باران پاییزی، سیراب شدن بچه های تشنه‌ی غزه و باریدنِ باران در فلسطین را با صدای بلند آرزو می‌کند، یقین کردم که نسل همین فرزندان امام خامنه‌ای، زمینه‌ساز ظهور خواهندشد. همینان که در خردسالی، خیلی زودتر از معمول، بالغ شده‌اند که نسبت به احوالات دنیای پیرامون خود واکنش نشان می‌دهند و تصمیم‌های بزرگ می‌گیرند. تصمیم‌هایی که بویِ خوش ایثار و بخشش می‌دهد و عِطرِ خوش اطاعت از ولایت دارد. حالا که دختر شش ساله‌‌ام تصمیم گرفته، تنها گوشواره اش را که هدیه تولدش بوده ببخشد، سجده‌ی شکر و لبخند رضایت، تنها پاسخی است که شیرینی این لحظه را برایمان جاودانه می‌کند، مخصوصا حالا که دوست دارد حتما از این هدیه‌ی خود برای آقا جانمان فیلم و عکس بفرستد. 🖋آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
. مسلم دیار ما ✍تقی زاده از همان اولی که فهمیدم امام کیست و رهبری یعنی چه و انقلاب را درک کردم. همه زندگی‌ام شد عشق به رهبر و راه شهدا. خیلی دوست داشتم برای کشور مسلمان و انقلابی ام کاری کنم. از حدود ۱۴ سالگی دیگر تمام هدف گذاری من شده بود شاد کردن دل رهبرم . راستش اول آقا را دوست داشتم، خیلی رابطه ام با امام زمان جوش نخورده بود مجلس امام حسین (ع) هم شرکت می‌کردم، ولی مجلس روضه ی بیت رهبری جور دیگری می چسبید. تمام تلاشم عمل به حرف‌هایشان بود. به خاطر آقا حواسم به درسهایم، سخن گفتن و نشست و برخاست و حجابم و خلاصه همه چیزم بود، چون همه می دانستند من عاشق امامم هستم، حتی دفترچه ای درست کرده بودم با عکس‌هایشان و همه جا با خودم می بردم... همیشه مواظب همه کارهایم بودم، مبادا از اخلاق نادرست من گزندی به او برسد مبادا بگویند دوستدار رهبری درس نخوان است، خوش اخلاق نیست، نامرتب است ... وای خدا می داند که چه شوری بود از این عشق در دلم... این عشق با من بزرگ شد ولی شد معبر رسیدن به مهدی فاطمه (عج)، آقا سید علی دستم را گرفت و با عشق مهدی فاطمه(س) پیوند داد، مسلمی بود که به خانه دلم آمد و مرا تا اوج دوست داشتن پسر فاطمه پرواز داد. آن قدر پیوندم با او محکم شد که شدم سرباز مکتبش و همسر یکی از سربازان سرباز خانه اش، روزی خور خاص خوان کرمش... چه خوش نشستی به دلم، ای پیک خوش قدم ... @AFKAREHOWZAVI
انتشار یادداشت «حماسه تمدنی بانوان در محور مقاومت» به تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۳ در خبرگزاری حوزه به آدرس زیر https://hawzahnews.com/xdbWS @AFKAREHOWZAVI
📚«برایت نامی سراغ ندارم»۶ (روایت های سفر سوریه) 🌱خط روایت ✍️به قلم طیبه فرید راوی اعزامی راوینا روز اول که رسیدیم فهمیدم دستمان بلحاظ امنیتی حسابی بسته و خبری از سوژه جدی نیست.از ایران پیام می رسید که این ها ۱-۲-۳خط روایت است و حول این هابنویسید.در سوریه هم جلسات متعددی برگزار می شد که حرف از خط روایت های متنوعی می زد.یکی از مسئولین که کلا معتقد بود بروید این کارها زمانش پنج سال دیگرست که گرد و خاک جنگ فروکش می کند.یکی هم گفته بود یعنی چی زندگی و همسر و بچه هایتان را گذاشتید آمدید اینجا؟!گزینه های روی میز در حال افزایش بود فقط تفاوتش با مطالبی که از ایران می آمد این بود که معمولا با اشراف به مسایل میدانی مطرح می شد.یکی از نگاه تربیتی،یکی دیگر از منظر مدیریتی!یکی ناظر به مسائل داخلی ،آن یکی ناظر به کل دنیا.خط روایت های میدانی سوریه اطلاعات جدیدی از شرایط موجود می داد البته ما هم چند نفر آدمِ خالی الذهنِ قلم به دست نبودیم که بی هیچ پیشینه ی قبلی آمده باشیم وسط میدان!گیر افتاده بودیم بی هیچ سوژه و مشاهده ای با کلی خط روایت.تنها جایی که می شد نازحین را دید ،حرم موقع زیارت بود.آن‌جا هم گفته بودند تابلو بازی در نیاورید.بین حزب الله آدم‌های اطلاعاتی هستند که رد شما را می زنند و دولت سوریه شما را بر می گرداند.باید تا پیدا شدن راه چاره خلاقیتی می زدیم.از گفت و‌گو با لبنانی ها در هتل های این ور و آن ور به بهانه شارژ تلفن و اداره حرم حضرت رقیه به دست افغانستانی ها تا زندگی سخت زن های مهاجر فوعه و‌کفریا در اردوگاه که بنا به تقدیر در سفر دمشق همسفرشان بودیم،همه این ها می توانست موضوعی برای نوشتن باشد.موضوعاتی که می شد با خلاقیت خط روایت خودش را پیدا کند. روی مصلای حرم حساسیت زیادی بود.آقای عظیمی شبِ قبل از حرکت گفته بود «هرجا دیدید قضیه رو امنیتی کردن بدونید خبرا اونجاست.»مصلی اولین محل اسکان مهاجرین بود.البته اسکان موقت.کف جامعه لبنان از هر شهر و ده کوره ای می آمدند آن‌جا و این یعنی می شد با گفت و‌گو از حس و‌حال مردم نسبت به مقاومت خبر گرفت.قصه این روزهای سوریه قصه مردمی بود که وسط جنگزدگی و خرابی زیر ساخت های شهری ،توی بی آبی و تاریکی و گرانی مازوت برای فصل سرما میزبان مهاجرینی شده بودند که خانه و زندگی شان شده بود خط مقدم جبهه ها.زن هایی که مردهایشان توی جبهه بودند و خودشان بچه های قد و نیم قد را زده بودند زیر بغلشان و فقط با لباس تنشان راهی سوریه شده بودند.قیمت خانه و بعضی اجناس توی بازار به هم ریخته و سوری ها با اشراف به اینکه اقتصادشان درگیر می شود به روی لبنانی ها آغوش باز کرده بودند.روزهای اول وقتی به تهدیدها فکر می کردم از نزدیک مصلی رد نمی شدم اما کم‌کم به بهانه نماز رفتم‌ میان مهاجرین.وقتی موقع نماز سر و کله شیعیان هند و سوریه را در مصلی دیدم فهمیدم راه برای ورود هست خصوصا که لبنانی ها تا می فهمیدند ایرانی هستم سریع ارتباط می گرفتند و دست و‌پا شکسته گفت و‌گوهائی میانمان شکل می گرفت.بعضی از مهاجرین بی پرده می گفتند عامل این مشکلات جنبش حماس و ماجرای طوفان الاقصاست.بعضی دیگر تحلیل واقع بینانه تری داشتند مثل این که جنگ دیر یا زود اتفاق می افتاد...چه فلسطینی ها هفت اکتبر می زدند و چه نمی زدند. توی مصلی خط روایت های جدیدی داشت شکل می گرفت.دختر یکی از علمای لبنان مدیریت زن‌ها و کودکان هم وطنش را به دست گرفته بود،او با بکار گرفتن بعضی از دختران مهاجر اطلاعات جامعی از نازحات جمع آوری کرده بود و در طول اسکان موقت هیچ کسی را بلاتکلیف نمی گذاشت.حتی از بین مهاجرین دختران جوانی پیدا کرده بود و هسته اولیه یک گروه تاریخ شفاهی را پایه گذاری کرده بود. دیروز بعد ده روز شرایط گفت و گوی رسمی پیش آمد...با جانبازهای پیجری! آدم هایی با سرو صورت زخم‌و زیل و دست و‌پِل آش و لاش که چشم بسته معتقدند زندگی وسط مقاومت معنا پیدا می کند و ایران صداقتش را نشان داده و فرماندهان ایرانی و سید القائد می فهمند دارند چکار می کنند. القصه اینکه اینجا ما دنبال واقعیت میدانیم و در حال تلاش.از میدان حجیره و‌کف بازار و توی دل مصلی گرفته تا نشستن پای حرف بچه های حزب الله که خودشان جمع اضدادند و شدت تعبد توی جهان‌بینی شان‌به استدلال های عقلی رایج می چربد.این حرف حقیست که خط روایت واقعی را باید وسط کشمکش ها و حوادث میدان پیدا کرد. https://eitaa.com/tayebefarid @ravina_ir @AFKAREHOWZAVI
«شهادت» «شهادت، آرزوی هر انسان آزاده و عبد مخلص خداست. دیدم، خواندم و شنیدم کسانی به این لیاقت رسیدن، که دنبال شهرت و بزرگی نبوده‌اند. به دنبال رضایت خدا بوده‌اند تا خلق خدا!! هزاران بار با عمل، نفس خود را به قربانگاه برده اند. وطن من هزاران مرد و زن این چنین دارد، چه در انقلاب، چه در هشت سال دفاع مقدس، جان خود را برای اسلام و وطن هدیه کردند. اما میان این شهدا، شهیدانی داریم گاهی در حقشان بی توجهی شده و مظلوم واقع شده‌اند. آن هم شهدای ناجا. با اینکه اسم و فامیل انها ذکر می‌شود ولی توجهی درخور به آنها نمی شود. یا شهدای جوان، سرباز مرزبان ها! شهادت سعادت است و هرکه لیاقت دارد، او را از جام شهادت سیراب می کنند.» هنیئا الشهداء ✍سیده الهام موسوی @AFKAREHOWZAVI