الگو پذیری از وقایع تاریخی انقلاب اسلامی ایران
✍️فاطمه میری
در دفتر تاریخ، برخی روزها پررنگتر هستند. روزهایی که وقایع مهمی در آن رخ میدهد. رویدادی که زندگی مردمان عصر خود و یا اعصار پیشرو را تحتالشعاع قرار میدهد. وقایعی که نشان گذار از یک پیچ تاریخی است.
انقلابها از این گونه موارد هستند که زندگی اجتماعی و فرهنگی و دینی مردم را با خود همراه میکنند.
کلمه انقلاب در لغت به مفهوم دگرگونی و تغییر اساسی است. فلاسفه معتقدند انقلاب به معنای آن است که ذات و ماهیت یک شی، تغییر بنیادین کند. در واقع تغییر اساسی در محتوا با حفظ فرم را "استحاله" و تغییر ذاتی در فرم و محتوا را "انقلاب" مینامند. در عرصه سیاست نیز انقلاب به مفهوم تغییری پایهای در نهاد حکومت است. این تغییر نهاد حاکمیت، ریزترین مسائل مردمان را به تغیر وا میدارد.
بسیاری از مؤلفههای تغییر حاکمیت بعد از مدتی رنگ کهنهگی به خود میگیرد و در طول زمان به فراموشی سپرده میشود.
این نکته قابل عرض است که تفاوت بنیادین انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلابها در ماهیت شکلگیریست. بدین معنا که ماهیت انقلاب ۵۷ که از بطن مردم ایران سر برآورده بود؛ بنمایه دینی داشته و نکته مهم و قابل استناد در این چهل و اندی سال از انقلاب همین است که آموزههای دینی رنگ کهنهگی نمیگیرد؛ بلکه به پویایی میرسد. این مسئله خودش را در احکام فقه شیعی به وضوح نشان میدهد. حال با توجه به اینکه منشا انقلاب اسلامی ایران دینی است؛ اکنون با هجمههای گوناگون دشمن به نظام دینی کشورمان چه باید کرد؟ جواب این سوال را باید همه اقشار جامعه پاسخ دهند چه آنانی که از ابتدا در فرایند انقلاب نقشآفرین بودند؛ چه نسلهای بعد از آن که با مضامین انقلاب آشنا شدهاند.
گاهی انسان در شرایط سخت و تحت فشار بسیار بهتر عمل میکند. همانگونه که جوانان در بحرانیترین شرایط انقلاب، حماسه آفریدند. امروزه با تأسی از فرهنگ دینی خود و با پشتوانه تاریخی کشورمان باید دست به اقدام و عمل زد و جهادگونه به تبیین اصول و اعتقادات مذهبی و حکومت دینی پرداخت.
وقایع سالهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران، هر کدام درسی در خود نهفته دارد که میتواند در عصر کنونی مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از نمونههای عینی این ماجرا حضور گسترده بانوان بود، بانوانی که گروه سنی و شرایط خانوادگی، کمترین اثر را در پیشبرد اهدافشان داشتند. این سخن بدین معناست که با توجه به هدف بزرگتر بانوان هرچه بیشتر احساس وظیفه میکردند.
حلقههای اعتقادی و دینی بانوان در سالهای منتهی به انقلاب، یکی از اثرگذارترین کارهای فرهنگی بود که ثمرات آن حلقهها تا هماکنون نیز قابل مشاهده است. حلقههایی که علاوه بر قرائت قرآن و تفسیر، به روشنگری درباره وقایع روز میپرداختند. هدف خلقت را بیان میکردند، تاریخ صدر اسلام را به بانوان آموزش میدادند. دشمن شناسی نیز از مهمترین مباحث این جلسات بود. همه این مباحث حول محور هیئات مذهبی بانوان شکل میگرفت.
امروزه نیز با حجم هجوم فراوان به انقلاب اسلامی و مبانی دینی نوجوانان و به ویژه بانوان، شکلگیری این حلقات بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود. جمعی صمیمی و عفیفانه، حول محور قرآن و اهلبیت(علیهمالسلام) که میتواند برای بسیاری از معضلات اجتماعی راه حلی مناسب بیابد و دختران و بانوان را از شر کید دشمنان تا حدود زیادی مصون بدارد. با مطالعه موردی و تخصصی در حيطه کار فرهنگی انقلاب، میتوان به بسیاری از موارد برخورد و از آنان الگو گرفت. قطعا انقلاب برخاسته از آموزه های دینی، نیازمند پویایی و تلاش همه جانبه مردم است که مضامین دینی در دنیای بی دینی آخرالزمانی به دست فراموشی سپرده نشود. قطعا تلاش در این مسیر و روشنگری علاوه بر ثمرهدهی مقطعی، میتواند بسیار پیشبرنده برای اهداف متعالی اسلامی باشد. اهدافی که زمینه ظهورحضرتحجت(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را فراهم میکند.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖انقلابیگری یا انقلابینمایی
✍️آمنه عسکری منفرد
[۱].«کنش انقلابی» یک عمل مداوم است. انسان انقلابی، انسانی است که همواره و هم اینک در«فرایند انقلاب امروز» مشارکت داشته باشد؛ به فرموده رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره): «ملاک حال فعلی افراد است.» این مهم نیست که کسی سابقهی انقلابی داشته باشد، مهم این است که اکنون چه نسبتی با انقلاب دارد. درتحلیل رهبر انقلاب؛« انقلابی گریی یعنی، عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن.»(بیانات ۹تیر۹۵). حال سوال اینجاست که اکنون که چنین تصویرِ جامع و روشنی که از این مفهوم دردسترس قرار گرفته، چگونه «انقلابیگری» دستآویزی برای فرصتطلبان و برای ضربهزدن به انقلاب وانقلابی میشود؟
[۲].«انقلابیگری» یک صفت است که در کنار هرحرفهای میتواند قرار گیرد تا هویت بخشی کند. معلم انقلابی، عالم انقلابی، کارگر انقلابی. اما «انقلابینمایی» خود یک حرفه است، یک شغل تمام وقت که تمام همتش «هزینه کردن انقلاب» برای انقلابینمایی خودش است. «انقلابی» اما، تمام توان اعتبار و آبروی خود را برای دفاع از کیان انقلاب و نظام خرج میکند و خود و همهی داراییاش را وقف اقدام، عمل و خدمت بر اساس آرمانها و ارزشها میکند.
[۳]. «انقلابیگری» یک هویت است که اثر آن «نمود بیرونی» دارد، نتیجه وثمربخش است، «انقلابی نمایی» اما سراسر نمایشگری است، گاه در جبهه باطل به رسم باطل در لباس حق وگاه درجبهه حق و باز به رسم باطل.
[۴].«انقلابی» هر کجا باشد در هر کسوتی، هرجایگاهی، یک عنصر مفید، فعال، تحولگرا و مؤثر است. اما «انقلابینما» به دنبال روزنه برای هوچیگری، تفرقه و نفرت پراکنی و امیدزدایی. «انقلابی» چون «عمار»، چون «میثم تمار» جان میدهد، اما پای انقلاب مردانه میایستد. پای روشنگری، مورد افترا قرار میگیرد، از جان شیرین دست میشوید، اما دست از جانان برنمیدارد، حتی اگر برای انقلاب هزینه شود، اما «انقلابی نما» به هر دری می زند تا «همهی هزینه ها برای او بشود، گاه از نظام، گاه مراجع و گاه ولی» و صیدِ کین میکند از آب گل آلود.
[۵]. «انقلابی» اخلاق و تقوا را شرط صحت و ارزش عمل می کند، بنابراین اگر بیراهه پیداشد مسیر را گم نمیکند که اگر لغزید، چون معیارش حق است به سر چشمهی نور برمیگردد، «انقلابینما» اما اخلاق و تقوا را برای اهداف شخصی و گروهی به مسلخ میکشاند، ذبح میکند. خود را معیار حق دانسته و آنجا که کسانی را بر مدار خویش و اهدافش نبیند، «پیراهن عثمان به دست» حتی بر علی میتازد.
آری! «انقلابی» چشم به دهان ولیّ دوخته، «آتش به اختیار» جهاد میکند، «انقلابینما» گاه هیزم آتش و گاه باد که نه، طوفانی برای به آتش کشیدن انقلاب به راه میاندازد که اگر صحنه خالی شد، « انقلابی نماها»، «انقلابیها» را تا مرز شهادت مورد اتهام و هجوم می کشانند.
در حقیقت مرز بین «انقلابیگری» و «انقلابینمایی» به باریکی و بُرّندگی صراط است. مردِمیدان میخواهد که سپر باشد برای به مسلخنرفتن «انقلابی غیور» که اگر چنین شد، فَرقِ علی در محراب به خون خضاب میشود ، مردِ میدان میخواهد که تاریخ تکرار نشود. انتخاب اما با من و توست «انقلابی» باشیم یا «انقلابینما»…
#انقلابینما
#انقلابیگرا
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌کدام هدف امام خمینی از انقلاب اسلامی محقق نشد؟
✍️زینب نجیب
انقلاب اسلامی، همچون انقلابهای دیگر در اقصی نقاط جهان مانند فرانسه، آمریکا، شوروی، چین و ... بنابر اهداف و آرمانهایی شکل گرفت. این اهداف در ابعاد گوناگون تعریف میشود که در برخی با دیگر انقلابها مشترک است و در مواردی اختلاف دارد. این اهداف در باب استقلال، آزادی، عدالت، مبارزه با فساد و تبعیض و فقر و جهل، ایجاد امنیت و رفاه، ارتقا علم و اخلاق، پیشرفت و تحول و غیره است.
[1]. شاید این سؤال مطرح شود که انقلابهای دیگر نیز با چنین شعارهایی پا به عرصه جوامع نهادند. این اهداف انقلاب اسلامی چه فرقی با اهداف دیگر انقلابها دارد؟ در مقابل میتوان پاسخ داد که آری! اغلب این اهداف در انقلابهای دیگر نیز دیده میشود چراکه این هدفها با فطرت مردم هماهنگ است و دل انسانها را متوجه خود میکند. اما اهداف انقلاب اسلامی فقط محدود به اینها نیست، استکبارستیزی از بلندترین آرمانهای این انقلاب بوده و هست و رهبران و یاران این انقلاب، استکبارستیزی را عامل تداوم خود میدانند و آن را همچون نفس گرمی مدام در کالبد انقلاب میدمند. این باور از همان شعار توحیدی اسلام یعنی؛ لاالاه الا الله نشأت گرفتهاست و یک مسلمان، ابتدا به نفی طاغوت میپردازد سپس به وحدانیت پروردگار شهادت میدهد. از سویی دیگر بهعنوانمثال، جامعهی عادلانه در نگاه امامین انقلاب از اهداف میانی است و آنچه در رأس قرار دارد حاکمیت اسلام و اجرای حدود الهی است. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «قطعاً عدل هدف است، منتها این هدف میانی است؛ هدف نهائی عبارت است از رستگاری انسان».(10 آذر 1389، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی) اما باید توجه داشت؛ اولویت حاکمیت اسلام بدان معنا نیست که آن، هدفی در کنار دیگر اهداف است و باید ابتدا احکام اجرا شود؛ سپس به فکر تحقق دیگر شعارها افتاد. بلکه تمامی شعائر و وعدههای انقلاب خمینی از دل همان اسلام میجوشد و تعریف حقیقی خود را فریاد میزند مانند مفهوم «آزادی» که در جامعه اسلامی تعریفی جدای از تعریف آزادی در غرب دارد و حتی تعریف آزادی در غرب در مختصات اسلام چیزی جز اسارت نیست و یا معنای «پیشرفت» در غرب فقط به توسعه محدود میشود درصورتی که در اسلام الگوی پیشرفت، همه ابعاد انسان را در نظر گرفتهاست و سیر صعودی انسان را تنها در مادیات نمیخواهد. بدینترتیب میتوان گفت گاهی علاوه بر وجود برخی آرمانها در انقلاب اسلامی و عدم همان آرمان در غرب، با نوعی اشتراک لفظی در برخی دیگر مواجهایم. به هر سو، استخراج شعائر انقلاب از دل اسلام بازمیگردد به نگاهِ حاکمیتی به دین و اعتقاد به جامعیت و اداء حق جامعیت آن. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «در درجهی اوّل حاکمیت اسلام است؛ اصلاً انقلاب برای این به وجود آمد؛ برای اینکه اسلام حکومت کند؛ حاکمیت داشته باشد بامعنای خاص خودش». (۶ خرداد ۱۳۹۵، بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری)
[2]. دشمنان از همان ابتدا شمشیر را از رو بسته و اسلام را ناتوان برای تحقق این اهداف دانستند. کمی بعد روش دشمنی خود را تغییر داده و با تئوریزه کردن این عقیده، بیان آن را بر عهدهی زبان اهل فکر گذاشتند و بنابراین با دوگانهسازیهای پوشالی، اسلام را دین سکولار معرفی کردند. اما باید دانست «عدالت اقتصادی» در کنار «توسعه ثروت»، «عدالت» در کنار «نفی ظلم»، «علم و دانش در پیشرفت اقتصادی» در کنار «معنویت انسان»، «هویت ملی» در کنار «پذیرش تنوع آرا» و «تخصص در کنار تعهد» همیشه در دین اسلام بوده است. بدین ترتیب امام راحل از آغاز با شعار دین جلو آمد چراکه دین اسلام را سکولار نمیدانست و آن را در تمامی عرصهها زنده میپنداشت. به عبارتی چنین دینی عزت را هم در دنیا و هم در آخرت برای انسان میخواهد و همانطور که برای رسیدن به سعادت ابدی نقشه راه دارد برای رسیدن به امنیت، رفاه، عدالت، رفع فقر، تبعیض، پیشرفت، تحول، ارتقا علم، سیاست و اقتصاد نیز ارائهکنندهی بهترین راهها است. حتی اینگونه نبود که امام در ترسیم نظام، جمهوری را از غرب و شرق به عاریت بَرَد و به اسلام ضمیمه کند. بلکه از نظر ایشان خودِ جمهوری نیز از دل اسلام میجوشد...
🔗ادامه متن در صفحه نویسنده
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰۱۹بهمن ماه۱۴۰۱، نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان اعضای تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری حوزه برگزار
2⃣گعده سوژهآفرین
✍️نجمه صالحی، مدیر تحریریه مجتهده امین
گعده در اصل قعده و واژهای عربی است به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن. سالها قبل در نجف به دليل کمشمار بودن تعداد طلاب، دروس خارج حوزه که عالیترين سطح تحصيلات حوزوی است، در قالب گعدههای استاد با شاگردانش برگزار میشده و تا چند ساعت هم ادامه داشته است. البته گاهی در اين گعدهها حرفهای خودمانیتری هم مطرح میشده است. امروزه نیز گپ و گفتها و گعدههایی برگزار میشود. در این گعدهها و سمینارها و همایشهای بزرگ، افزون بر دورهمی و آشنایی و ایجاد رابطههای جدید، سوژه آفرینی نیز میشود.
به همین منظور جمع بانوان تحریریه مجتهده بانو امین(ره) نیز تصمیم گرفتند برای نخستین بار دورهمی یا همان به اصطلاح گعده یادداشتخوانی را ترتیب دهند تا علاوه بر دیدار دوستان، در همافزایی و رشد قلم به یکدیگر کمک کنند.البته بماند که تعدادی اعلام حضور کردند و در روز قرار نیامدند، عذر بعضیهایشان قبول شد چون نائبالزیاره ما در مشهد الرضا علیهالسلام بودند.
گعده یادداشتخوانی در دفتر خبرگزاری حوزه با حضور بانوان یادداشتنویس حوزوی از رشتههای مختلف آغاز شد و چند یادداشت خوانده و به نقد و تحلیل گذاشته شد.
برای دقایقی از محضر جناب آقای صدرایی عارف، سردبیر خبرگزاری حوزه و آقای علیزاده یادداشتنویس برتر جشنواره ابوذر، بهره بردیم، آقای صدرایی نکاتی اشاره و از ما دعوت کردند برای گعدههای بعدی هم آنجا برویم. ایشان به گعدههای دوران نوجوانیشان اشاره کردند؛ به دوران نوجوانی و انشانویسیهایمان پرت شدم، حیف در نوجوانی ما این گعدهها نبود یا اگر بود ما خبر نداشتیم ولی به نظرم میشود این دورهمیها را داشته باشیم و الگوی مناسب بسازیم.
بعد از رفتن آقایان، گپو گفت بانوان خودمانیتر شد ولی انگار هنوز از دورهمی سیر نشده بودیم و با توجه به اینکه زمان گعده در خبرگزاری حوزه، به پایان رسیده بود، ادامه دورهمی را به کافه کتاب پیوند زدیم، البته نماز جماعت را در مسجد خواندیم تا دورهمیمان متبرک با یاد خدا هم باشد، همان مسجد معروف شهر، بازار فروش مواد خوراکی، چادر نماز، تجمع صندلیهای پلاستیکی و چوبی در داخل مسجد و تجمع زبالههای بازیافتی در گوشه حیاط مسجد! بعد از کمی تحلیل در مورد این تصاویر و شکار سوژهها با دوربین عکاسی، به سمت کافه رفتیم و از شعرخوانی دوست عزیزمان بهره بردیم.
دوست دیگرمان تصاویری از هنرهای ظریف خانمانه و خانهداریاش نشان داد و چند دستور آشپزی هم برای دوست دیگر ارائه دادیم و از تجربههای زندگیمان گفتیم و در مورد برنامههای آینده صحبت کردیم.
در کافه نکتهای نظرم را جلب کرد، انگار کافه بیشتر دنیای دو نفرههاست! گاهی هم به ظاهر دو نفر هستند و روبهروی یکدیگر اما در واقع در فضای مجازی گوشی و غار تنهاییشان غرقند و غافل از هم!
به نظرم این انزوا کمکم آنها را از اجتماع دور میکند؛ از دنیای خواربار فروش و مردم عادی و... جدا میشوند! در جایی که باید برای همدیگر خاطره بسازند، کم کم ازحافظه تاریخی اجتماع کمرنگ و حذف میشوند و جامعه نیز آنها را فراموش میکند، میتوان از زاویه دیگر هم نگریست در واقع گاهی این گعدههای دو نفره خودشان را از مسئولیتهای اجتماعی نظیر ازدواج و... دور و سلب خواهند کرد.
به راستی چرا کافهها و قهوهخانهها آسیب شناسی نشدهاند؟ چرا اغلب خبرگزاریها از کف جامعه دورند؟ اهمیت بیش از حد به اخبار و مسائل سیاسی ما را از توجه به فرهنگ دور کرده و گویی به تدریج فرهنگ از دست مذهبیها خارج شده است! باید افق دید را گسترش داد، سوژههای زیادی را میتوان یافت، یکی از نتایج گعدههای دوستانه و علمی، سوژه آفرینی است؛ از آن غافل نشویم!
#گعده
#ماه_رجب
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰۱۹بهمن ماه۱۴۰۱، نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان اعضای تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری حوزه برگزار
3⃣بهیاد نسوان و مخدرات کاتب بلاد بعید
✍️طیبه فرید، عضو تحریریه مجتهده امین
خبر برگزاری گعدهی نسوان اهل قلم حوزوی که قرار بود در مورخ چهارشنبه نوزدهم، از ماه بهمن سنه ۱۴٠۱ برگزار شود را رئیس نسوان تحریریه، بانو صدرالمتالهین زاده میگذارد در عالم مجاز و این کمترین با شوق بیسابقهای قرائت میکنیم، یک لحظه در حافظهمان خطور میکند و نیشمان به لبخند کمرنگی باز میشود که این بار رییس کاتبان و مجریان امر حکما ذرهپروری نموده و جلسه را برخط اجرا میکنند تا نسوان و مخدّرات اهل قلم در بلاد قریب و بعید نیز به لطف صنعت عالم مجاز از این گعده بینصیب نمانند و احتمالا فرصتی برای قرائت مرقومههای رنگ و وارنگ خویش پیدا کنند.
اما دیری نمیپاید که لبخندمان روی لب خشک میشود و هیجانات لبریزمان سرکوب. گعدهی ادبی در بلدهی طیبهی قم شکل میگیرد و خبری از بهرهوری بهینه از صنعت عالم مجاز نیست و اهالی بلاد دور هم مصداق عبارت معروف « ما هیچ ما نگاه....»
با حسرت عریضهای مینویسیم و شکواییه ای سر می دهیم که آخر چرا؟! با کاتبات سایر بلاد به ازین باشید! و عریضه را می فرستیم به حضور بانو صدرالمتالهین زاده، باشد که رویت نموده و حیلتی بیندیشند.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰۱۹بهمن ماه۱۴۰۱، نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان اعضای تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری حوزه برگزار
4⃣ دور ماندگان از دیار کریمه اهل بیت
علیهم السلام
✍️زینب سیدمیرزایی، عضو تحریریه مجتهده امین
چونان کبوتری هستم که از سپهر دلگشای قم دور ماندهام و اینجا برای نفس کشیدن فضا کم است. زمانی که در قم قرارگاه قلم را تاسیس کردم بسیار دست تنها بودم و اندک یارانی همراهی میکردند که البته هرکدام از آن بزرگواران خود یک ملت بودند، که در صدر آنان ستارههای تابناکی چون استاد ارجمندم حجه الاسلام و المسلمین محدثی و دوست عالم و حکیم و ادیبم سرکار خانم دکتر ناهید طیبی میدرخشیدند. اما قرارگاه قلم ما مثل مرکز ادبی حوزه استاد؛ عمری بسیار کوتاه داشت.
اکنون این رویشها و همتها بسیار دلشادم میکند و توفیق سجده شکر نصیبم میسازد. خوشحال و دلشادم از جمعهای ادیبانه شما و آرزومندم که حوزههای علمیه بهای بیشتری به قلم و نگارش به ویژه نگارش ادبی و هنری بدهند و فرمان ولی امر مسلمین روحی له الفداه در بیانیه گام دوم، در خصوص رسالت عزیز و عظیم نویسندگی بر زمین نماند.
حالِ آن رزمنده مجروحی را دارم که در بحبوحه عملیات فتح المبین از خط مقدم دور مانده است.
#ماه_رجب
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰۱۹بهمن ماه۱۴۰۱، نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان اعضای تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری حوزه برگزار
☕️🖊
5⃣کافی بود کافهتان را برخط کنید همین
✍️مرضیه رمضان قاسم، عضو تحریریه مجتهده امین
کرونا با همهی بزن بهادریها و زهرهچشمهایی که از اهل قلم و قم و... گرفت، تنها خوبی که داشت این بود که مرزها را برداشت؛ دیگر اصفهانی، قمی و مشهدی و... معنا نداشت، همه از راه دور و نزدیک زحمتها را بر دوش انگشت نازنین اشاره میگذاشتیم و او با احساس مسئولیت فراوان دستی بر سر لینک دعوت میکشید آنگاه در کسری از ثانیه شکوفهی دانش بختمان را سپید مینمود.
دیروز چند تن از یاران تحریریهی مجتهده امین که ساکن شهر قم هستند در کافهی اهل قلم، قلم رنجه فرمودند ما از راه دور شاهد عکسهای ارسالی بودیم و آه حسرت میکشیدیم و اگر راه کمی نزدیکتر بود آه یک نفر از بلاد غیر قمی کافی بود تا کافه به آتش کشیده شود.
دیروز قهراً روزهی قلم گرفته و امساک کردم و هماکنون در حال افطار هستم.
🔗لینک تصاویر😭
https://b2n.ir/t90538
مرضیه رمضانقاسم از اصفهان
#جهاد_روایت
#کافهی_ناکافی
#پویش_نوشتن
#نشست_بانوان_طلبه
#تحریریه_مجتهده_امین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰۱۹بهمن ماه۱۴۰۱، نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان اعضای تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری حوزه برگزار
6⃣مسیر دلم بر مدار حرم
✍️زهرا سعادت، عضو تحریریه مجتهده امین
با مرور خاطره شیرینتر از عسل طلیبدهشدن در شب میلاد دردانه سلطان طوس، کبوتر دلم بیقرارتر از قبل در قفسش بال میزد! زخمهای وجودم دردمندیام را فزونتر نموده و حال درونم ویرانتر از قبل بود و راهی به جایی نداشت!...
به شیوه عبد شدن یونس نبی(علیه السلام) در دل نهنگ، به اندازه وسعت سجادهام حاجی خانه خدا شده و به زبان قاموس اهل معرفت، از آشوب درون طوفان زدهام با ربّ صبوری که نزدیکتر از رگ گردنم حسش میکردم سخن گفتم.
تلاش کرده بودم تا در میانه مشغلههای ناتمام اطرافم فرصتی ناب برای چشیدن حلاوت زیارت بانوجانم بیابم و دیداری با دوستانِ جان (تحریریه مجتهده امین) روحم را تازه کند؛ اما ...
اما غافل بودم که رزق معنوی هر کس از ماورای ذهنش مقدّر شده و باید همهات را به مأمن شفابخش ثقلین بسپاری!
سرانجام زنگ رخصت نقّاره بشارتی به ارمغان آورد و با عنایت شاه خراسان به منی که حالا مدتهاست با کمال افتخار08 شان شدهام با پای جان و تنم راهی پاتوق دیدارهایمان درست روبروی گنبد طلا و پنجره فولاد شدم!
انگار بانو جانم از شدت آلام روح و جانم تصمیم برآن گرفتند که به شفاخانه متخصص ترین حکیم ایران ارجاعم بدهند و سرِّ مستتر آنکه تلاشم برای راهی شدن به محضرشان جواب نمیداد همین بود که همه ی خودم را برای درمان به آستان ملک پاسبان شمس الشموس ارزانی نمایم تا پیچ و مهره های زنگ زده و فرسوده احساسم را به دستان شفابخش "طبیبی که نوبت ندارد" ترمیم نموده و در آستانه عید مبعث، روح معنویاتم را به روز رسانی نموده و به دلم افتاده که بوی سوز جگر فراق کشیده و دلتنگ ارباب جانم به محضرشان رسیده و برات کربلایی شدنم را از دستان رئوفشان خواهم گرفت تا خاطره دل انگیز زیارت در روزهای میلاد حضرات بین الحرمین به رنگ و بوی معرفتی رضوی تکرار شود!
هر چه که هست نسخه چهارشنبه امام رضاییام را بر چشم دل و جان نهاده و این "رزق لایحتسب "را با وجود نالایقیام به فال نیک گرفته و بازهم زمزمه میکنم: "آقا...قرار شاه و گدا هست یادتان؟! مشهد...حرم...ورودی باب الجوادتان"با چشمانی که دریای اشک شادی حضور در بارگاه سلطانی امام رئوف(ع) است، دست ادب بر سینه نهاده و به نیابت از همه دلتنگیهای حریم رضوی(ع) همچون آهویی رمیده به آغوش مسیحاییاش پناه میبرم تا التماسهای گره خورده به پنجره فولاد به معجزه سرانگشتان کرامتش، همچون بغضی پیش پای رأفتش باز شوند و توسلهای رها در باران دلتنگیها کنج ایوان مقصوره جام تهی مرا لبریز از شراب معنویت با معرفت کنند!!
🍃دعاگوی دوستان تحریریه مجتهد بانو امین(ره) در کنار مضجع شریف امام رئوف(ع)🍃
#ماه_رجب
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
7⃣دورهمی اهل قلم
✍️مخدره چمنخواه
گعده یا همان دورهمی دوستانه به نشستی میگویند که عدهای در محل خاصی دور هم جمع می شوند و در مورد موضوع واحدی با هم گفتگو میکنند و نظرات همدیگر را خواستار میشوند. البته کلمه گعده بیشتر بین طلاب حوزههای علمیه مرسوم بوده و هست.
برای اولین بار دوستان اهل قلم در شهر مذهبی و در کنار بانوی بزرگوار حضرت فاطمه معصومه(سلاماللهعلیها) در محلی مذهبی دور هم جمع شدند. هدف از این جلسه آشنایی حضوری بانوان اهل قلم با مدیر و دیگر اعضاي تحریریه و همچنین آشنایی با نوع نوشتن این عزیزان بود. ولی چه اشکالی وجود داشت عدهاي که ثبت نام کرده بودند که در این دورهمی شرکت کنند به عهد خود وفا نکردند و در این جلسه حاضر نشدند و جلسه با همان تعداد کم تبلیغ نشد.
انشاءالله در دورهمیهای بعدی دوستان بیشتری در اینگونه جمعهای دوستانه شرکت کنند و در مسئله یادداشت نویسی از نظرات همدیگر استفاده کنند. واقعا این جور نشستها و دورهمیها برای جمع مذهبیها کم دیده شده است و باید بیشتر به این مسئله توجه شود. بانوان اهل قلم در مکانی مانند مسجد، بسیج، خانهی یکی از دوستان، پارک و حتی کافه میتوانند جمع دوستانهای برگزار کنند.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
8⃣گعده، دغدغه، هدیه
✍️خانم مرزبان، عضو تحریریه مجتهده امین
سه هفته قبل از این دورهمی روح نواز، با دبیر محترم تحریریه مجتهده امین، درد و دلی دراز دامنه داشتیم از؛ ای کاشها و فرصت های از دست رفته و اینکه امروز در برابر عکسالعمل زنان و دختران فریب خورده دیارمان، که خودشان علیه خودشان برانگیخته شدهاند وظیفه من چیست؟!! هر دو تفاهم داشتیم که سکوت و انفعال برایمان دلچسب نیست و نمیخواهیم روزی برچسب توّابین بخوریم. موضوع اینقدر پیچیده و سنگین بود تلاش میکردیم در گفتگویمان خود را از بیچارهگی در آوریم تا چاره ای جستیم، که ما میتوانیم در گام اول به کمک آن دسته زنانی برویم که آتش به اختیار در این شب های سرد زمستانی دست پر مهرشان را به نیت محبت و رفاقت و همدلی به سوی کشف حجابیها دراز می کنند، تا شاید آنها یک گام به عقب برگردند و از این خودزنی پر درد فاصله بگیرند و لحظهای به اندیشه بنشینند. آنگاه خوشحال شدیم و دلمان گرم شد به یادداشت نویسان مبارک قلم.
آن روز به رسم جلسههای اداری مصوب کردیم، که هدیهای معنوی را در دورهمی چهارشنبه به بانوان خوش ذوق یاداشت نویس تقدیم کنیم. هدیهای که به واسطه نیتاش قلم را متبرک میکند، چون هر حرکتی در این مسیر گره میخورد به عطوفت انقلابی زینب و زهرای اطهر.
اصولاً سرم شلوغ است و مدام فریاد دلم بلند که ای دوستدارن من مرا به آرایشگری واگذارید تا سرم را از شلوغی درآورد، این سرشلوغی بسیاری از مهم ها را در خود هضم می کند و یادم را پنچر نگه میدارد. همیشه یک حیف شد یادم رفتی دارم. اما در مورد این جلسه یادم بیخیال نشد و برای حاضر شدن، ته دلم یک شوقی بود. آنگونه که قبل از همه خود را به دفتر خبرگزاری رساندم و دیدم خیلی زود آمدهام. راستش این زود آمدن و انتظار یکساعته مرا در خود فرو برد که خودت میدانی که شوقت از بهر چیست؟ با دلم به گفتگو نشستیم و از پشت همه دالّها، مدلولی شیرین یافتم؛ اینکه برای شعر، برای هنر، برای دیدن کسانی که خلوت شان آراسته با عطوفت و مهر است به شدت دلتنگم، باورم این است که بزرگترین هنر امروز روشن نگه داشتن شمّ هنری است و تولیدات هنری گام بعدی است. روال زندگی امروزی آنقدر تکرارش بیرحمانه است که جایی برای بروز خلاقیت و هنر باقی نمی گذارد. دیدن این بانوان و شنیدن کلامشان حتما شیرین و دلچسب است.
بالاخره وارد جلسه شدم، کلام جلسه غرق در بیمهری های دنیا بود و جادوگری قانون و مقررات که میخواهد منجی طمع انسان مدرن باشد. با بیان خانم دبیر تحریریه لبخند نشان، به دوستان معرفی شدم و دوستان نیز معرفی شدند. مورد استقبال گرم و لبخندهای مهربان خود را یافتم. عطر مهربانی پیچیده بود و لذت ماجرا این شد که از پشت گوشی و زُل زدن به کلمات، تکنولوژی را به کنار هل دادیم و چهره به چهره یکدیگر را دیدیم و صداها گوشمان را نوازش کرد. جالب تر این بود که در جلسه طنز نویس رستم قلم خیالمان را سوار بر کلماتی کرد تا شوم گرد بینوا را با لبخند به نظاره بنشینیم، می گفت دیپلم دارد سطح ۲ حوزه و دانشگاه مورد انتخابش نبوده در دلم گفتم احسنت اگر مسیر دانشگاه را طی کرده بودی می بایست قلمت را فدا میکردی، امروز جذابیت قلمت این است که از جریان مدرک گرای بی عمق تحصیل کردن دور مانده و خلاقیتات زنده مانده است رستم باشی و حماسه آفرین. شعر مهتا عاشقانه بود و از معشوق طنازی نقش آفرین سخن می گفت که قدرت حضورش پروازها ایجاد کرد و روشنایی خیالش آزردگی و تاریکی خیال او را از بین برده است. البته اگر این شعر به حقیقت هم گرهی داشته باشد و حضرت همسر را وصف کند تبریک عظیم و مبارک باد دارد امیدوارم همه زنان سرزمینام از نعمت تفاهم و عاشقانه زیستن تطمیع باشند. الحمدلله کلام تک تک دوستان حاضر حکیمانه بود و تلنگری در ذهن می آفرید و همینطور حضور مشفقانه سردبیر محترم خبرگزاری حوزه که حضورمان را با خوش آمدگویی و هدیه دادن بسیار گرامی داشت که از وی کمال تشکر را دارم.
این بود چهارشنبهای که هم گعده بود و هم اولین قرار و من پیشنهاد بازنویسی ادبی گزارش های گروه تجلی کوثر را به دوستان هدیه کردم.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
9⃣گزارش اولین گعدهی یادداشتخوانی بانوانحوزوی
✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین
جلسهی بانوان تحریریه مجتهده امین در دفتر خبرگزاری حوزه با حضور جناب آقای صداریی در روز چهارشنبه نوزدهم بهمن ماه ۱۴۰۱ تشکیل شد.
جلسه رأس ساعت ۱۵:۳۰ با حضور خانمها نجمه صالحی، زهرا کبیریپور، سمیه رستمی و مهتا صانعی آغاز شد.
بعد از گپ و گفت کوتاهی به پیشنهاد خانم صالحی دوستان به خواندن یادداشتهای خود پرداختند.
خانم کبیریپور یادداشت «بلاگرهای رنگی» و خانم رستمی یادداشت طنز «شومگرد ابن زهر مار» را خواندند. در موضوع یادداشت خانم کبیری پور، خانم صانعی دربارهی فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی و اینکه چه راهکارهایی برای ارائهی بهتر شدن وضع موجود وجود دارد، صحبتهایی داشتند که مورد تأیید دوستان قرار گرفت و خانم کبیریپور و صالحی نیز نکاتی را در این موضوع بیان کردند.
با ورود خانم مرزبان از پژوهشگران و اساتید جامعهالزهرا و خانم داداشی از مجموعهی عصر زنان جلسه رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.
یادداشت دوم را خانم رستمی خواندند که در اثنای آن مدیریت خبرگزاری حوزه جناب صدرایی حضور یافتند و یادداشت خانم رستمی با عنوان «شومگرد ابن زهرمار» مورد استقبال جناب صدرایی قرار گرفت.
در ادامه خانم رستمی دربارهی واژهی «شومگرد» و حاشیههای یادداشت خود و مطالعاتی که در این زمینه انجام داده بودند، اطلاعات مفیدی را در اختیار دوستان حاضر در جلسه قرار دادند.
از توفیقات جلسه حضور جناب آقای علیزاده برگزیدهی رتبهی اول بخش یادداشت نویسی از جشنوارهی ابوذر بودند.
در ادامهی این گعدهی صمیمی جناب صدرایی با سلام و احوالپرسی و اندکی صحبت از دوستان تقاضا کردند که به معرفی خودشان بپردازند.
خانم صالحی به عنوان دبیر تحریریهی مجتهده امین و کانال افکار بانوان حوزوی، رزومهی مختصری از فعالیتهای خود ارائه نمود و دربارهی اهداف بانوان نویسندهی حاضر در جمع و اهداف مجله توضیحاتی ارائه نمودند.
خانم کبیریپور نیز به معرفی خودشان پرداخته و اشارهی کوتاهی به رزومهی خود کردند.
خانم صانعی علاوه بر معرفی خودشان وقت را غنیمت شمرده و به معرفی کانال شاعران حوزوی و دغدغههای مطرح شده و همت جناب اسفندیار در این رابطه توضیحاتی ارائه نمودند.
خانم مرزبان علاوه بر معرفی خودشان به دنبال بانوان نویسنده در رابطه با موضوعات اخیر بودند. بانوانی که بتوانند با قلمی ساده و روان دربارهی مسائل روز صحبت کنند و بنویسند.
در ادامهی جلسه به دلیل ضیقِ وقتِ جناب صدرایی فرصتی برای معرفی خانمها رستمی و داداشی نماند.
جناب صدرایی با تشکر فراوان از خانمهای حاضر در جلسه و همچنین تشکر از جناب اسفندیار و وعدهی دیدارهای آینده با جمع حاضر خداحافظی کردند.
در ادامه خانمها مرزبان و خانم داداشی از عصر زنان صحبتهایی پیرامون مسائل مربوط به زنان داشتند.
خانم داداشی از عصر زنان به دنبال نویسندگانی بودند که بتوانند تخصصیتر اما مفهومیتر با مخاطب ارتباط برقرار کنند و صحبتهایی در این زمینه انجام شد.
جلسه رأس ساعت ۱۷:۳۰ با شعرخوانی خانم صانعی به پایان رسید.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔰پرونده نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان تحریریه مجتهده امین(ره)
🌀گزارش اولین گعده یادداشت خوانی بانوان حوزوی، مهتا صانعی
🌀گعده سوژه آفرین، نجمه صالحی
🌀ماجرای گعده و خبرگزاری، زهرا کبیری پور
🌀گعده، دغدغه، هدیه، خانم مرزبان
🌀دورماندگان از دیار کریمه اهل بیت علیهم السلام، زینب سید میرزایی
🌀مسیر دلم بر مدار حرم، زهرا سعادت
🌀بهیاد نسوان و مخدرات کاتب بلاد بعید، طیبه فرید
🌀کافی بود کافهتان را برخط کنید همین، مرضیه رمضان قاسم
🌀دورهمی اهل قلم، مخدره چمن خواه
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
در مصاف با جنگ تردیدها
✍زينب نجیب، عضو تحریریه مجتهده امین
🔹امروز یکی از حربههای دشمن ایجاد
تردید است.
❓چرا تردید؟
🔹زیرا تردید حالتی در انسان است که از شک نشأت میگیرد و اگر شک در مدت زمان کوتاهی برطرف نشود در اعماق وجود به احساس نفرت تبدیل میشود و نفرت به مرور زمان آرامش را به خطر میاندازد و عدم آرامش بزرگترین تهدید زندگی بشر است.
🔹زمانی که دشمن از پیروزی در جنگ نظامی با جامعهای مأیوس میشود؛ از روش های دیگر برای ضربه زدن به آن جامعه بهره میگیرد یکی از روشهای امروزی جنگ سایبری است و یکی از عملیاتهای جنگ سایبری، عملیاتِ ایجاد تردید در افراد یک جامعه است.
🔹 تردید در نقاط قوت، تردید در درستی آرمانها، تردید در مبانی، تردید در مسئولیتپذیری مسئولان، تردید در درستی مسیر رشد و پیشرفت و تردید در تکتک ارکان یک جامعه.
🔹 بدین ترتیب عدم اعتماد در جامعه رخ مینماید و عدم اعتماد مردم به مسئولین و یا عدم اعتماد مسئولین به مردم و در نهایت، عدم اعتماد افراد یک جامعه نسبت به یکدیگر نهادینه میشود.
🔹 اولین و مهمترین نتیجه این سیر، قطع به یقین تخریب اتحاد ملی است. اتحادی که علت حقیقی پیروزی است و عدم حضور آن در جامعه، مردم آن کشور را محکوم به شکست میکند.
🔹 بنابراین برماست که برای مقابلهای جدی با جنگ تردیدی که دشمن به راه انداخته است بار دیگر دوشادوش یکدیگر در صفهای در هم تنیدهی راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کرده و این بار مشت محکمی بر دهان یاوهگویانی بزنیم که با ایجاد شبهات، بذر شک و نفرت را در دل مردم میکارند و آرامش و امنیت آنها را هدف قرار میدهند. چرا که اگر گاهی بیمسئولیتی مسئولان و ناکارآمدی و بدعهدی آنها سبب میشود که مسیر انقلاب با چالشهایی مواجه شود اما بدانیم، این حضور انقلابی مردم است که حافظ مبانی و اهداف انقلاب بوده و این چنین است که مسئولین به خود میآیند و دشمنان در جای خود مینشینند.
چنانکه رهبر معظم انقلاب نیر در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، فرمودند: "اتحاد ملی نقش بسیار مهمی در پیروزی و پیشرفت انقلاب داشت و سدّ و دیوارهای محکم و سر به فلک کشیده در برابر دشمن است که باید امروز هر چه ممکن است این وحدت افزایش پیدا کند".(۱۴۰۱/۱۱/۱۹)
🇮🇷پس پیش به سوی حضوری مقتدرانه🇮🇷
#راهپیمایی_۲۲بهمن
#همه_میآییم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖ادای دین به حافظان انقلاب
✍️ آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین
بسیار پرکار و تلاشگر بود. تا دیر وقت کار میکرد و گاهی چندین روز به خانه نمیآمد. حتی با اصرارهای او در محل کارش تصویب شد که جمعهها هم سر کار بیایند .
یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه، گفته بود: من اینطوری فهمیدهام که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که پر کار هستند و شهدای ما غالباً همین طور بودهاند.
حاج قاسم هم گفته بود: بله همین طور است!
برادر شهید میگوید: «یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده : در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفتهاید همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.»
🇮🇷شهدا با خونشان انقلاب را حفظ کردند و به ما سپردند، فردا در روز ۲۲بهمن همهی ما میآییم تا به دنیا اعلامکنیم ما حافظ خون شهدا و آرمانهای انقلابیم.🇮🇷
#شهید_محمودرضابیضایی
#مدافعحرم
#حماسه_حضور
#همه_میآییم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌نقشهی خدا
✍️ کبری خالقی
۱] و خداوند انسان را آفرید تا در ساحت خالقیت خود موجودی را که احسنالخالقین است به جهان هستی معرفی کند. در پی این خلق باشکوه و بینظیر برای این که او را به نحو احسن راهنمایی کند، فطرت را در نهاد او به ودیعه گذاشت تا این فطرت بالقوه را در روی زمین با طرح و نقشه، بالفعل کرده و آیینهای از جمال و جلال خداوند شود. از سوی دیگر خدای حکیم علاوه بر فطرت، انسان را با نقشهی هدایت، به دست برگزیدگان خود یعنی انبیا و اوصیای الهی سپرد تا بشر به هدف آرمانی خویش یعنی خلیفهاللهی دست پیدا کند. در این میدان الهی شدن، جریان باطلی که شامل ابلیس و شیاطین انس و جانّ هستند؛ انسانها را دعوت به خود کرده و بر سر راه آدمی نشسته تا او را تحت مدیریت خویش قرار دهند.
۲] از طرفی خداوند نقشه و برنامهی خود را (قرآن) از طریق وحی به پیامبرش نازل کرد, تا طرحی، برای هدایت بشر باشد. برای اجرای این برنامه نیاز به ابزاری به نام حکومت داشته تا مجریان، یعنی مدیران الهی، با در دست داشتن آن، راه را نشانهگذاری کرده تا به اهداف مورد نظر رب العالمین برسند. حال سوال اینجاست که چرا انسان، که خداوند ساختار هدایت را برای ما ترسیم نموده، به آسانی مبتلا به وسوسه شیاطین شده و به جای خداییشدن در برخی موارد، از حیوان هم پستتر میشوند؟ آیا انبیا و اوصیا ناتوان از بهپا داشتن حکومت هستند یا نه مشکل در جای دیگری است که باید جستجو کرد؟
۳] باید گفت؛ مشکل آنجاست که طواغیت از زمان هابیل و قابیل تا آخر دنیا نیز ادعای مدیریت عالم را دارند و در این درگیری هرگاه حکومت، در دست مردان خدا باشد با همراهی مردم به سمت اهداف الهی حرکت میکند، و چنانچه این مدیریت در دست طاغوتهای زمان باشد حتی اگر مردم هم همراهی نکنند؛ در مسیر الیالله مانع و خلل ایجاد میشود هرچند که سنت الهی در نهایت اینست که جبههی حق بر باطل پیروز خواهد شد. پیامبر خدا، با ندای اسلام و آوای قرآن _که نقشهی مهندسی شدهی خداوند است_ روح مردم را زنده و جان آنان را از اسلام ناب سیراب نمود به طوری که در انسانها انقلابی به پا و اسلام انقلابی را در جامعه سرریز و دست مستکبران را کوتاه کرد.
۴] در همین زمان, وجود نازنین پیامبر (ص) از خاک به عالم بالا پر کشید و استکبار و شیاطین انس و جنّ دست به کار شده و کشتی هدایت را به دست مدیران غیرالهی و شیفتهی دنیا دادند و شد آنچه که شد. حضرت علی(ع) نقشهی مبتنی بر فرهنگ الهی را در همان چهار سال و اندی، که مجری و مدیر حکومت شد، به ظهور رساند و مردم در بَحر اندیشهی الهی او به آگاهی و حکمت رسیدند و نَمی از اندیشهی ناب او بِسان آییننامهی اسلام در کتابی به نام نهجالبلاغه گردآوری شد. هرچند در طول تاریخ حکومت به معنای واقعی در دست اولیای الهی نبود؛ اما با هدایت معنوی امام زمان(عج) علما و فضلا و نواب عام، اسلام حقیقی را با رشادت و مجاهدت اسلام را مصون و از دوران تاریک انحراف و تحریف به در آوردند.
۵] با طلوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، امام خمینی (ره) اسلام راستین، این نقشهی هدایت الهی با همراهی مردم با نام جمهوری اسلامی در ایران مستقر کرد و به حول و قوهی الهی، تا عصر ظهور این انقلاب ادامه پیدا خواهد کرد، البته باید برای ادامهی راه از دو امر غفلت نکنیم. یکی از آن دو دشمن درونی و دیگری دشمن بیرونی است که اگر در مبارزه با مانع درونی استقامت به خرج دهیم، غلبه بر دشمن بیرونی آسان خواهد بود. امام خامنهای می فرمایند: «موانع درونی یعنی آن چیزهائی که در درون خود ما انسانها - چه تصمیمگیرانمان، چه آحاد مردممان، چه ناظرین بیرون از گود مبارزه و انقلاب - وجود دارد؛ اینها موانع درونی است. موانع درونی، ضعفهاست؛ ضعفهای فکری است، ضعفهای عقلانی است، راحتطلبی است، آسانگرائی است، آسانپنداری است... گریز از چالش( که به غلط عافیتطلبی مینامند) ..». دیدار دانشجویان و اساتید در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
۶] به نظر میرسد باید برای رفع این موانع که سرنوشتساز نیز هستند؛ [نهضت_خودسازی] راهاندازی شود تا در سایهی [اتحاد_ملی] با فرهنگسازی و گفتمانسازی میان مردم این نهضت جریان پیدا کرده و در جامعه بتوانیم فرهنگ علوی را گسترش دهیم، در این صورت است که میتوانیم در مقابل دشمن بیرونی قدرتمندتر از گذشته بایستیم. البته ما قبلاً نیز در دفاع مقدس که با ایثار و نثار و فداکاری و از خود گذشتن برای رسیدن به اهداف عالیه نظام که همان برافراشتن پرچم عزت، استقلال، توحید اجتماعی، آزادی معنوی، آزادی اجتماعی، عدالت اجتماعی.و در نهایت حیات طیبه است؛ سربلند و پیروز بیرون آمدیم. حال که چشم امید امت اسلام و مستضعفان جهان به ما دوخته شده و در چهلوچهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی هستیم؛ با اتحاد ملی و امید به سمت اهداف حرکت و دشمنان ددمنش را خوار و ذلیل خواهیم کرد.
#همه_میآییم
@AFKAREHOWZAVI
🇮🇷فریاد الله اکبر
✍️زینب سید میرزایی، مدرس حوزه، عضو تحریریه مجتهده امین
شادمانههای کودکیام با حضور و حماسه گذشت. کلاس دوم ابتدایی بودم که سال ۵۷ به ماههای پایانی خود نزدیک میشد. حدود آذر ماه در خانه از پدر و مادرم جسته گریخته کلمات جدیدی می شنیدم، کلماتی نظیر تظاهرات، تیر اندازی، زخمی شدن و شهادت!
از این کلمات سر در نمیآوردم که منظورشان چیست؟ سرم به درسهای کلاس دوم گرم بود و بازی با کودکان هم سن و سال خودم؛ تا اینکه حضرت امام (ره) فرمان اعتصاب سراسری دادند و از آنجایی که مرحوم پدرم مقید بود که واو به واو اوامر حضرت امام(ره) را اطاعت کنند از من هم خواستند که به مدرسه نروم و این حرکت شد آغاز حرکتهای مبارزاتی من!
اولین روز حضور در تظاهرات برایم بسیار جذاب بود. مادر خواهر کوچکم را که تازه راه افتاده بود، در آغوش میگرفت و من هم گوشه چادر مادر را میگرفتم و در کنار پدر، به سیل خروشان انقلابیون میپیوستیم.
روز به روز شوقم برای حضور در راهپیماییها بیشتر میشد. آنروزها کل روز به راهپیمایی میگذشت (حداقل در کرج اینگونه بود!)
ساعت ۸ صبح در میدان شهدا که آنروزها به خیابان مظاهری معروف بود راهپیمایی شروع میشد و تا امامزاده محمد (حصارک کرج) که مسیری طولانی بود، ادامه می یافت.
یکی از نوستالژیهای کودکانه من ویفر «یام یام» بود که مادرم به یمن حضورم در راهپیمایی و اینکه به قول ایشان دختر خوبی بودم و خوب شعار میدادم تعلق میگرفت، که آن را هم با خواهر کوچکم نصف میکردیم.
مرحله بعدی راهپیمایی حدود سه بعد از ظهر شروع میشد و از همان مبدأ به سمت کوههای عظیمیه امتداد پیدا میکرد. شبها هم ساعت ۹ بر فراز بامها فریاد تکبیر سر میدادیم. چونمنزل ما مشرف به خیابان بود، اکثر همسایهها راس ساعت ۹ بر پشتبام خانه ما حاضر میشدند و اینگونه بود که یک محله پر میشد از فریاد تکبیر!
#این_خاطرات_ادامه_دارد
#دهه_فجر
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖بقای انقلاب و اسلام برمدار
بصیرت و غیرت دینی
✍️آمنه عسکری منفرد
غیرت در فرهنگ لغت به معنی «تعصب/ حمیت/ صفت مردانگی/ مروت» آمده است و شامل مواردی همچون غیرت انسانی، دینی و...میشود. غیرت یکی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است که بر اساس فطریات تشریع یافته است. وجود غیرت در جامعۀ انسانی از چنان اهمیت و ظرافتی برخوردار است که همواره به عنوان شاخصهی بارز اهل ایمان و سرمایۀ انسانی معرفی شدهاست، تاجایی که شارع مقدس در تشریع احکام، به آن عنایت داشته است. حضرت علی( ع) در باب اهمیت و ارزش غیرت فرمودند: «ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازۀ جوانمردی او و عفت او به قدر غیرت اوست.»(حکمت ۴۷ نهج البلاغه). از طرفی بصیرت و روشنبینی هم یکی از لازمههای وجودی انسان در جهت رسیدن به ثبات فردی و اجتماعی به شمار میرود و تفکر و تدبر ناشی از بصیرت درسایۀ تقوای الهی، یکی از مولفههایی است که میتواند حرکت ابناء بشر به سمت جهانی شدن مهدویت را جهت دهد. غیرت دینی از این باب که ناشی از بصیرت است، حائز اهمیت میباشد و میتوان گفت؛ همین غیرت و بصیرت دینی است که در بزنگاههای حساس اجتماعی میتواند عظمت امت اسلامی را به رخ جهانیان بکشد.
نکتۀ قابل توجه این است که مسالۀ غیرت دینی مختص امروز دنیای اسلام نیست، بلکه از همان صدر اسلام و برپایی حکومت نبوی، این غیرت و حمیت مسلمانان درسایۀ رهنمودهای پیامبر اکرم(ص) بود که پیروزیهای بزرگ را در جهت ابقای اسلام منجر شد. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «الغیره من الایمان.....غیرت از ایمان است.»(من لایحضره الفقیه .ج۳ .ص۴۴۴). اساسا قیام امام حسین (ع) نیز بر مبنای غیرت، عزت و کرامت الهی شکل گرفت. غیرت دینی امام بود که سبب شد ایشان برای نجات دین حتی کوچکترین عضو خانوادۀ خویش را هم فدا کند. درحقیقت حماسۀ عاشورا محل تبلور غیرت دینی امام حسین (علیهالسلام) و یارانشان بود که ذلت را نپذیرفتند و در راه آزادگی خون خود را نثارکردند. لذا هر زمان غیرت دینی با عقلانیت همراه شد، عاملی برای تبدیل تهدیدها به فرصتها خواهد بود. « آنجا که درکربلا، عقل میگوید بمان و عشق میگوید برو......این هردو، عقل و عشق را خدا آفریده تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمۀ خود نَبُرَد، عشق را در راهی که میرود، تصدیق خواهد کرد. آنجا دیگر میان عقل وعشق فاصلهای نیست.»(مرتضی آوینی، فتح خون، ص۳۹).
حرکت عظیم ملت مسلمان در تمامی دنیای اسلام در حادثۀ شهادت شهید سلیمانی که از نظر دشمن یک تهدید بود، اما غیرت ملت مسلمان آن را تبدیل به فرصت کرد و در نهایت اخلاص، تقوا، فرقان و ولایت مداری مطلق آن شهید بزرگوار بود که راه او را جاودانه کرد، که امروز ولی امر مسلمین جهان راه او را «مکتب سلیمانی» بنامند.
وظیفۀ امروز نخبگان جامعه این است که به عنوان خواصِ جبهۀ حق؛ تقوامدارانه، بصیر و غیرتمندانه و براساس نیازهای حقیقی و تکوینی مردم با لحاظ نیازهای دنیوی و اخروی آنان، مطالبات مردم را جهت دهی کنند. در این صورت است که مردم بابصیرت و غیرت ناشی از آن، میتوانند جریانها را شناسایی کنند و با تقوا وارد عمل شده و از جریانهای حق حمایت کنند.
در این میان نقش رسانه قابل توجه است. رسانه یا با تقویت جریان حق و با استفاده از قدرت ابزاری خودش، مطالبات به حق را به سرانجام میرساند که در این صورت زمینه را برای ابقای نظام فراهم آورده و ملت را به سمت حیات طیبه رهنمون شده است و یا به قدری منفعلانه عمل کند که هیچ نقشی را به عهده نگیرد و یا «با میدان دادن به افراد سطح پایین و پرمدعایی که مبانی انقلاب را زیر سوال میبرند.»( مقام رهبری، ۱۹ دی ۱۴۰۰)، در خدمت جبهۀ باطل قرار میگیرد.
🔗متن کامل یادداشتدر صفحه نویسنده
#دهه_فجر
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔰انتشار طنز نوشت خانم سمیه رستمی با عنوان «اندر احوالات شومگرد ابن زهرمار» در خبرگزاری رسمی حوزه
🔗لینک یادداشت
https://hawzahnews.com/xc6BP
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تولد داریم چه تولدی! جشن داریم آن هم چه جشنی!
✍فاطمه حسینی پناه، مدرس حوزه، عضو تحریریه مجتهده امین
همیشه دلم میخواست متولد بهمن ۵۷ بودم، که جشن تولدم، جشن راه افتادنم، جشن قد کشیدنم ،جشن نوجوانیام، جشن تکلیفم، جشن رسیدن به سن قانونیام، جشن جوانیام، جشن میانسالیام،جشن چهل سالگیام ،جشن بالندگیام مصادف میشد با پرشکوه.ترین جشن قرن معاصر! آن موقع صفحات شناسنامهام را تبدیل میکردم به دفترچه خاطرات و در آن مینوشتم:
«اون روزا که واژه بودیم من و تو.اون روزا که توی کوچهی زمان، یه خونه داشتیم، پَهلوی هم. اون روزا که تیک و تاک ساعت ها یا صدای تق تقِ تندِ یه در تو کوچه، پس کوچههای تنگ و تار ترس و وحشت تو دلِ همه ی آدمامیکاشت.
یادته، بعداز ظهرا الک دُلک بازی میکردیم من وتو. من یه ضربه میزدم به این، تو یه ضربه میزدی به اون.اگه بارون می بارید، ننه چند بار توی کوچه داد می زد:" دیگه بسه بازیِ الک دُلک، بچه جون، بارونه سرما نخوری.»
درخیالِ من و تو، زندگی غیر از اینها هیچ چیزی نبود، زندگی یک قُل دو قُل؛ زندگی الک دُلک؛ زندگی، بادبادک در آسمان؛ زندگی را میشد مثلِ یک بادکنک باد کرد!در خیال من و تو، زندگی غیر از اینها چیزی نبود!
یک شب، اما...، یادت هست؟من وتو خواب میدیدیم، پشت دیوار بلندِ دلِ ما، یه سپیدارِ بلند، لانهی صدتا پرستو شده بود، یک پرستو مالِ من، یک پرستو مالِ تو، در دستای سپید، سبدهایِ گلِ یاس، یک سبد گل مالِ من، یک سبد گل مالِ تو.دیگر از فکرهایِ خامِ بچگی، دو سه تا کوچه جلو رفته بودیم، دیگر زندگی برایمان معنیِ دیگری داشت، در چشمان من وتو عکس امام، در قلب من و تو، مِهرِ امام! زندگی یک بادبادک نبود دیگر، زندگی یک قُل دو قُل، الک دولک نبود دیگر، زندگی یک کاج سبزِ قدبلند، زندگی یک چشمه در کوهسار، زندگی مثلِ ستاره ی جنوب، زندگی یک سرو بود.
"اگر شب دستمالش را گره میزد،اگر غوغای سحر، اجازه ی ماندن داشت، یا اگر بذر دانه شب، در دستان سحر درو میشد، اگر صدای پر از احساس بهار، اگر آسمانِ سبز، اگر پرستوهایِ شادِمان و سپیدارِ بلندِ دشتِ ما، همیشه بودند، اگر من یک ساقه بودم، تو اگر یک ریشه بودی،من و تو، دستهایمان را به هم می دادیم، در جنگل سیاه! بعد از آن شبِ کویرِبی کسی، آفتابِ تازهای دمید! قلبهای خسته و غمین، سبز شد، جوانه زد، بهار شد. باز روحِ زندگی به سمتِ ما سَرَک کشید، شوق زندگی دوباره، جوانه زد، باغ ما یک باغبانِ تازه داشت، در جنگل سیاه، من و تو یک ساقه و یک ریشه هستیم لبِ رود، که باید دستهای ما، در دستان فلک یکی شود مثل همیشه، یکی میشویم!
#بیستودوبهمن
#همه_میآییم
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🇮🇷تکبیر
✍زهرا کبیری پور
این تکبیر گفتنها هم برای ما دهه شصتیها عالمی داشت.
یکی از میادین افتخار به پدرانمان، بلندیِ صدای تکبیر آنها نسبت به دیگر مردان همسایه بود، هرچقدر صدای تکبیر پدرمان بلندتر، افتخار ما بیشتر.
کوچک و بزرگ شال و کلاه کرده و همراه پدرمان پلههای پشتبام را دو تا یکی کرده و پنج دقیقه زودتر از ساعت نُه به پشتبام میرسیدیم.
مشتهای گره کردهمان را آماده کرده و منتظر صدای بلندگو مسجد بودیم تا زمان گفتن #تکبیر فرا برسد.
رأس ساعت نُه مشتهای گره کردهی ما هم بالا میآمد و همه یک صدا میگفتیم:
اللهاکبر
اللهاکبر
امسال هم مثل سالهای گذشته همراه با مشتهای گره کردهی خودم مشتهای گره کردهی کوچک دخترانم را هم بالا برده و در چهل و چهارمین بهار #انقلاب به جای تمام آنهایی که رفتند تا ما بتوانیم بر بالای پشتبامهایمان تکبیر بگوییم، تکبیر خواهم گفت.
به نیابت از #شهید حاج #قاسم_سلیمانی
و به نیابت از تمام شهدای #مدافع_امنیت و #مدافع_حرم
#بانگ_الله_اکبر
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆ندای الله اکبر سردار دلها
✍️مرضیه رمضانقاسم
همانند آسمانِ شب، که به ستارههایش مفاخره میکند من به خواهر بودنت...
دست خودم نیست بیقرار و دلتنگات میشوم؛ دلم از دوریات آب شده و عکس رخ ماهت همچون ماه در آب است زیرا همیشه در دلم هستی اما نمیدانم چرا بین من و تو فرسنگها فاصله است.
از دوریات دلم دچار پسلرزههاست درست همچون شهری که روی گسل زلزله باشد.
این حال دل خواهر است در فراق برادر، اما
امان از دل مادر...
فقط مادر میداند وقتی یک سرباز با صورت به زمین میافتد یعنی چه...
ما شاگردان مکتب عشقایم و مدیون امام و شهدا
#بانگ_اللهاکبر
#سالگرد_شهادت_برادر_عزیزم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
الله اکبر
✍️زهره قاسمی، عضو تحریریه مجتهده امین
#الله_اکبر گفته ایم و رستگاریم
با عشق پیمان بسته ایم و استواریم
جان هایمان گرم عنایات الهی ست
در سوز بهمن ماه هم مثل بهاریم
از تیر فتنه گرچه دلها لاله زار است
اما ز دشمن هایمان ترسی نداریم
رسم شجاعت را خمینی یادمان داد
ما دوستداران شهادت، بی قراریم
از انقلاب سرخمان غیرت چکیده
ما وارث مردانگیِّ ذوالفقاریم
استاد درس انتظار ما خمینی ست
مشق بصیرت را همه هر روز داریم
با پیروی از رهبری پیروز راهیم
با نائب روح خدا بی تاب یاریم ...
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پیروزی اهل حق
✍️سیده ناهید موسوی، عضو تحریریه مجتهده امین
از آمال دیرینه بشر، محو و نابودی ظلم از جامعه و حکمفرمایی صلح و آرامش و دوستی و جاری شدن عدالت در کل جهان است. این اندیشه هماهنگ با سرشت انسان است به همین جهت، هرگاه برای گروهی از ملتها زمینه قیام فراهم شده به مبارزه با حکومت ظلم و جور پرداختهاند و بسیاری از این مبارزهها نتیجهاش پیروزی اهل حق بوده است.
اما نکات ظریف و دقیقی در آیه«وقل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل کان زهوقا»* وجود دارد که مهمترین آنها به این ترتیب است:
حق به معنای ثابت و باقیاست.
بنابراین خدا و هرچه از سوی او باشد، حق است. «حق» یکی از نامهای خداوند است.کلمهی «زهوق»به معنای رفتن است و زهق نفسه یعنی روح از بدنشخارج شد.
برای این آیه مصداقهای تاریخی نظیر ظهور اسلام، و ورود به مدینه، فتح مکه و شکستن بتها را بیان کردهاند که همه آنها باطل شکست خوردهاند، ولی آیه دارای مفهوم گستردهتری است و فنای باطل و بقای حق را نوید میدهد.
بقای حق و نابودی باطل، یک سنت و قانون الهی است، نه پنداری و تصادفی هرچند پیروان حق، کم و طرفداران باطل زیاد باشند، چرا که حق همچون آب ثابت و ماندگار و باطل مانند کف، ناپایدار و فانی است.
قرآن باقاطعیت، پیروزی نهایی حق را به مردم اعلام کرد:«قل جاء الحق»* باید حق را به میدان آورد تا باطل از بین برود:«جاء...الحق»
حق همانند درخت ریشهدار و پرباری است که طوفانها و تندبادهای سهمگین هم نمیتوانند او را از جا برکنند و باطل همانند درخت بیریشه است که از زمین کنده شده و هیچ رشد و نمو و ثمرهای ندارد و از ثبات و قرار محروم است. بنابراین، عامل پیروزی را نباید تنها در اعتقاد به حق و نیت خیر دید، بلکه برای غلبه بر دشمن، اتحاد و هماهنگی و اطاعت از رهبر نیز لازم است و هر گروهی این صفت را بیشتر دارا باشند پیروزی با آنهاست.
و در آخر کلامی از استاد مطهری که،پیروزی نهایی اهل حق را چنین توصیف میکند:«ظهورمهدی موعودحلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی اهل حق منتهی میشود.»*
*اسراء,81
*شرح قرآنی دعای ندبه،محسن قرائتی
*قیام وانقلاب مهدی،ص20
#دههفجر
#بهمن۱۴۰۱
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI