مجله افکار بانوان حوزوی
🔰۱۹بهمن ماه۱۴۰۱، نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان اعضای تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری حوزه برگزار
4⃣ دور ماندگان از دیار کریمه اهل بیت
علیهم السلام
✍️زینب سیدمیرزایی، عضو تحریریه مجتهده امین
چونان کبوتری هستم که از سپهر دلگشای قم دور ماندهام و اینجا برای نفس کشیدن فضا کم است. زمانی که در قم قرارگاه قلم را تاسیس کردم بسیار دست تنها بودم و اندک یارانی همراهی میکردند که البته هرکدام از آن بزرگواران خود یک ملت بودند، که در صدر آنان ستارههای تابناکی چون استاد ارجمندم حجه الاسلام و المسلمین محدثی و دوست عالم و حکیم و ادیبم سرکار خانم دکتر ناهید طیبی میدرخشیدند. اما قرارگاه قلم ما مثل مرکز ادبی حوزه استاد؛ عمری بسیار کوتاه داشت.
اکنون این رویشها و همتها بسیار دلشادم میکند و توفیق سجده شکر نصیبم میسازد. خوشحال و دلشادم از جمعهای ادیبانه شما و آرزومندم که حوزههای علمیه بهای بیشتری به قلم و نگارش به ویژه نگارش ادبی و هنری بدهند و فرمان ولی امر مسلمین روحی له الفداه در بیانیه گام دوم، در خصوص رسالت عزیز و عظیم نویسندگی بر زمین نماند.
حالِ آن رزمنده مجروحی را دارم که در بحبوحه عملیات فتح المبین از خط مقدم دور مانده است.
#ماه_رجب
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰۱۹بهمن ماه۱۴۰۱، نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان اعضای تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری حوزه برگزار
☕️🖊
5⃣کافی بود کافهتان را برخط کنید همین
✍️مرضیه رمضان قاسم، عضو تحریریه مجتهده امین
کرونا با همهی بزن بهادریها و زهرهچشمهایی که از اهل قلم و قم و... گرفت، تنها خوبی که داشت این بود که مرزها را برداشت؛ دیگر اصفهانی، قمی و مشهدی و... معنا نداشت، همه از راه دور و نزدیک زحمتها را بر دوش انگشت نازنین اشاره میگذاشتیم و او با احساس مسئولیت فراوان دستی بر سر لینک دعوت میکشید آنگاه در کسری از ثانیه شکوفهی دانش بختمان را سپید مینمود.
دیروز چند تن از یاران تحریریهی مجتهده امین که ساکن شهر قم هستند در کافهی اهل قلم، قلم رنجه فرمودند ما از راه دور شاهد عکسهای ارسالی بودیم و آه حسرت میکشیدیم و اگر راه کمی نزدیکتر بود آه یک نفر از بلاد غیر قمی کافی بود تا کافه به آتش کشیده شود.
دیروز قهراً روزهی قلم گرفته و امساک کردم و هماکنون در حال افطار هستم.
🔗لینک تصاویر😭
https://b2n.ir/t90538
مرضیه رمضانقاسم از اصفهان
#جهاد_روایت
#کافهی_ناکافی
#پویش_نوشتن
#نشست_بانوان_طلبه
#تحریریه_مجتهده_امین
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
🔰۱۹بهمن ماه۱۴۰۱، نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان اعضای تحریریه مجتهده امین در خبرگزاری حوزه برگزار
6⃣مسیر دلم بر مدار حرم
✍️زهرا سعادت، عضو تحریریه مجتهده امین
با مرور خاطره شیرینتر از عسل طلیبدهشدن در شب میلاد دردانه سلطان طوس، کبوتر دلم بیقرارتر از قبل در قفسش بال میزد! زخمهای وجودم دردمندیام را فزونتر نموده و حال درونم ویرانتر از قبل بود و راهی به جایی نداشت!...
به شیوه عبد شدن یونس نبی(علیه السلام) در دل نهنگ، به اندازه وسعت سجادهام حاجی خانه خدا شده و به زبان قاموس اهل معرفت، از آشوب درون طوفان زدهام با ربّ صبوری که نزدیکتر از رگ گردنم حسش میکردم سخن گفتم.
تلاش کرده بودم تا در میانه مشغلههای ناتمام اطرافم فرصتی ناب برای چشیدن حلاوت زیارت بانوجانم بیابم و دیداری با دوستانِ جان (تحریریه مجتهده امین) روحم را تازه کند؛ اما ...
اما غافل بودم که رزق معنوی هر کس از ماورای ذهنش مقدّر شده و باید همهات را به مأمن شفابخش ثقلین بسپاری!
سرانجام زنگ رخصت نقّاره بشارتی به ارمغان آورد و با عنایت شاه خراسان به منی که حالا مدتهاست با کمال افتخار08 شان شدهام با پای جان و تنم راهی پاتوق دیدارهایمان درست روبروی گنبد طلا و پنجره فولاد شدم!
انگار بانو جانم از شدت آلام روح و جانم تصمیم برآن گرفتند که به شفاخانه متخصص ترین حکیم ایران ارجاعم بدهند و سرِّ مستتر آنکه تلاشم برای راهی شدن به محضرشان جواب نمیداد همین بود که همه ی خودم را برای درمان به آستان ملک پاسبان شمس الشموس ارزانی نمایم تا پیچ و مهره های زنگ زده و فرسوده احساسم را به دستان شفابخش "طبیبی که نوبت ندارد" ترمیم نموده و در آستانه عید مبعث، روح معنویاتم را به روز رسانی نموده و به دلم افتاده که بوی سوز جگر فراق کشیده و دلتنگ ارباب جانم به محضرشان رسیده و برات کربلایی شدنم را از دستان رئوفشان خواهم گرفت تا خاطره دل انگیز زیارت در روزهای میلاد حضرات بین الحرمین به رنگ و بوی معرفتی رضوی تکرار شود!
هر چه که هست نسخه چهارشنبه امام رضاییام را بر چشم دل و جان نهاده و این "رزق لایحتسب "را با وجود نالایقیام به فال نیک گرفته و بازهم زمزمه میکنم: "آقا...قرار شاه و گدا هست یادتان؟! مشهد...حرم...ورودی باب الجوادتان"با چشمانی که دریای اشک شادی حضور در بارگاه سلطانی امام رئوف(ع) است، دست ادب بر سینه نهاده و به نیابت از همه دلتنگیهای حریم رضوی(ع) همچون آهویی رمیده به آغوش مسیحاییاش پناه میبرم تا التماسهای گره خورده به پنجره فولاد به معجزه سرانگشتان کرامتش، همچون بغضی پیش پای رأفتش باز شوند و توسلهای رها در باران دلتنگیها کنج ایوان مقصوره جام تهی مرا لبریز از شراب معنویت با معرفت کنند!!
🍃دعاگوی دوستان تحریریه مجتهد بانو امین(ره) در کنار مضجع شریف امام رئوف(ع)🍃
#ماه_رجب
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
7⃣دورهمی اهل قلم
✍️مخدره چمنخواه
گعده یا همان دورهمی دوستانه به نشستی میگویند که عدهای در محل خاصی دور هم جمع می شوند و در مورد موضوع واحدی با هم گفتگو میکنند و نظرات همدیگر را خواستار میشوند. البته کلمه گعده بیشتر بین طلاب حوزههای علمیه مرسوم بوده و هست.
برای اولین بار دوستان اهل قلم در شهر مذهبی و در کنار بانوی بزرگوار حضرت فاطمه معصومه(سلاماللهعلیها) در محلی مذهبی دور هم جمع شدند. هدف از این جلسه آشنایی حضوری بانوان اهل قلم با مدیر و دیگر اعضاي تحریریه و همچنین آشنایی با نوع نوشتن این عزیزان بود. ولی چه اشکالی وجود داشت عدهاي که ثبت نام کرده بودند که در این دورهمی شرکت کنند به عهد خود وفا نکردند و در این جلسه حاضر نشدند و جلسه با همان تعداد کم تبلیغ نشد.
انشاءالله در دورهمیهای بعدی دوستان بیشتری در اینگونه جمعهای دوستانه شرکت کنند و در مسئله یادداشت نویسی از نظرات همدیگر استفاده کنند. واقعا این جور نشستها و دورهمیها برای جمع مذهبیها کم دیده شده است و باید بیشتر به این مسئله توجه شود. بانوان اهل قلم در مکانی مانند مسجد، بسیج، خانهی یکی از دوستان، پارک و حتی کافه میتوانند جمع دوستانهای برگزار کنند.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
8⃣گعده، دغدغه، هدیه
✍️خانم مرزبان، عضو تحریریه مجتهده امین
سه هفته قبل از این دورهمی روح نواز، با دبیر محترم تحریریه مجتهده امین، درد و دلی دراز دامنه داشتیم از؛ ای کاشها و فرصت های از دست رفته و اینکه امروز در برابر عکسالعمل زنان و دختران فریب خورده دیارمان، که خودشان علیه خودشان برانگیخته شدهاند وظیفه من چیست؟!! هر دو تفاهم داشتیم که سکوت و انفعال برایمان دلچسب نیست و نمیخواهیم روزی برچسب توّابین بخوریم. موضوع اینقدر پیچیده و سنگین بود تلاش میکردیم در گفتگویمان خود را از بیچارهگی در آوریم تا چاره ای جستیم، که ما میتوانیم در گام اول به کمک آن دسته زنانی برویم که آتش به اختیار در این شب های سرد زمستانی دست پر مهرشان را به نیت محبت و رفاقت و همدلی به سوی کشف حجابیها دراز می کنند، تا شاید آنها یک گام به عقب برگردند و از این خودزنی پر درد فاصله بگیرند و لحظهای به اندیشه بنشینند. آنگاه خوشحال شدیم و دلمان گرم شد به یادداشت نویسان مبارک قلم.
آن روز به رسم جلسههای اداری مصوب کردیم، که هدیهای معنوی را در دورهمی چهارشنبه به بانوان خوش ذوق یاداشت نویس تقدیم کنیم. هدیهای که به واسطه نیتاش قلم را متبرک میکند، چون هر حرکتی در این مسیر گره میخورد به عطوفت انقلابی زینب و زهرای اطهر.
اصولاً سرم شلوغ است و مدام فریاد دلم بلند که ای دوستدارن من مرا به آرایشگری واگذارید تا سرم را از شلوغی درآورد، این سرشلوغی بسیاری از مهم ها را در خود هضم می کند و یادم را پنچر نگه میدارد. همیشه یک حیف شد یادم رفتی دارم. اما در مورد این جلسه یادم بیخیال نشد و برای حاضر شدن، ته دلم یک شوقی بود. آنگونه که قبل از همه خود را به دفتر خبرگزاری رساندم و دیدم خیلی زود آمدهام. راستش این زود آمدن و انتظار یکساعته مرا در خود فرو برد که خودت میدانی که شوقت از بهر چیست؟ با دلم به گفتگو نشستیم و از پشت همه دالّها، مدلولی شیرین یافتم؛ اینکه برای شعر، برای هنر، برای دیدن کسانی که خلوت شان آراسته با عطوفت و مهر است به شدت دلتنگم، باورم این است که بزرگترین هنر امروز روشن نگه داشتن شمّ هنری است و تولیدات هنری گام بعدی است. روال زندگی امروزی آنقدر تکرارش بیرحمانه است که جایی برای بروز خلاقیت و هنر باقی نمی گذارد. دیدن این بانوان و شنیدن کلامشان حتما شیرین و دلچسب است.
بالاخره وارد جلسه شدم، کلام جلسه غرق در بیمهری های دنیا بود و جادوگری قانون و مقررات که میخواهد منجی طمع انسان مدرن باشد. با بیان خانم دبیر تحریریه لبخند نشان، به دوستان معرفی شدم و دوستان نیز معرفی شدند. مورد استقبال گرم و لبخندهای مهربان خود را یافتم. عطر مهربانی پیچیده بود و لذت ماجرا این شد که از پشت گوشی و زُل زدن به کلمات، تکنولوژی را به کنار هل دادیم و چهره به چهره یکدیگر را دیدیم و صداها گوشمان را نوازش کرد. جالب تر این بود که در جلسه طنز نویس رستم قلم خیالمان را سوار بر کلماتی کرد تا شوم گرد بینوا را با لبخند به نظاره بنشینیم، می گفت دیپلم دارد سطح ۲ حوزه و دانشگاه مورد انتخابش نبوده در دلم گفتم احسنت اگر مسیر دانشگاه را طی کرده بودی می بایست قلمت را فدا میکردی، امروز جذابیت قلمت این است که از جریان مدرک گرای بی عمق تحصیل کردن دور مانده و خلاقیتات زنده مانده است رستم باشی و حماسه آفرین. شعر مهتا عاشقانه بود و از معشوق طنازی نقش آفرین سخن می گفت که قدرت حضورش پروازها ایجاد کرد و روشنایی خیالش آزردگی و تاریکی خیال او را از بین برده است. البته اگر این شعر به حقیقت هم گرهی داشته باشد و حضرت همسر را وصف کند تبریک عظیم و مبارک باد دارد امیدوارم همه زنان سرزمینام از نعمت تفاهم و عاشقانه زیستن تطمیع باشند. الحمدلله کلام تک تک دوستان حاضر حکیمانه بود و تلنگری در ذهن می آفرید و همینطور حضور مشفقانه سردبیر محترم خبرگزاری حوزه که حضورمان را با خوش آمدگویی و هدیه دادن بسیار گرامی داشت که از وی کمال تشکر را دارم.
این بود چهارشنبهای که هم گعده بود و هم اولین قرار و من پیشنهاد بازنویسی ادبی گزارش های گروه تجلی کوثر را به دوستان هدیه کردم.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
9⃣گزارش اولین گعدهی یادداشتخوانی بانوانحوزوی
✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین
جلسهی بانوان تحریریه مجتهده امین در دفتر خبرگزاری حوزه با حضور جناب آقای صداریی در روز چهارشنبه نوزدهم بهمن ماه ۱۴۰۱ تشکیل شد.
جلسه رأس ساعت ۱۵:۳۰ با حضور خانمها نجمه صالحی، زهرا کبیریپور، سمیه رستمی و مهتا صانعی آغاز شد.
بعد از گپ و گفت کوتاهی به پیشنهاد خانم صالحی دوستان به خواندن یادداشتهای خود پرداختند.
خانم کبیریپور یادداشت «بلاگرهای رنگی» و خانم رستمی یادداشت طنز «شومگرد ابن زهر مار» را خواندند. در موضوع یادداشت خانم کبیری پور، خانم صانعی دربارهی فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی و اینکه چه راهکارهایی برای ارائهی بهتر شدن وضع موجود وجود دارد، صحبتهایی داشتند که مورد تأیید دوستان قرار گرفت و خانم کبیریپور و صالحی نیز نکاتی را در این موضوع بیان کردند.
با ورود خانم مرزبان از پژوهشگران و اساتید جامعهالزهرا و خانم داداشی از مجموعهی عصر زنان جلسه رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.
یادداشت دوم را خانم رستمی خواندند که در اثنای آن مدیریت خبرگزاری حوزه جناب صدرایی حضور یافتند و یادداشت خانم رستمی با عنوان «شومگرد ابن زهرمار» مورد استقبال جناب صدرایی قرار گرفت.
در ادامه خانم رستمی دربارهی واژهی «شومگرد» و حاشیههای یادداشت خود و مطالعاتی که در این زمینه انجام داده بودند، اطلاعات مفیدی را در اختیار دوستان حاضر در جلسه قرار دادند.
از توفیقات جلسه حضور جناب آقای علیزاده برگزیدهی رتبهی اول بخش یادداشت نویسی از جشنوارهی ابوذر بودند.
در ادامهی این گعدهی صمیمی جناب صدرایی با سلام و احوالپرسی و اندکی صحبت از دوستان تقاضا کردند که به معرفی خودشان بپردازند.
خانم صالحی به عنوان دبیر تحریریهی مجتهده امین و کانال افکار بانوان حوزوی، رزومهی مختصری از فعالیتهای خود ارائه نمود و دربارهی اهداف بانوان نویسندهی حاضر در جمع و اهداف مجله توضیحاتی ارائه نمودند.
خانم کبیریپور نیز به معرفی خودشان پرداخته و اشارهی کوتاهی به رزومهی خود کردند.
خانم صانعی علاوه بر معرفی خودشان وقت را غنیمت شمرده و به معرفی کانال شاعران حوزوی و دغدغههای مطرح شده و همت جناب اسفندیار در این رابطه توضیحاتی ارائه نمودند.
خانم مرزبان علاوه بر معرفی خودشان به دنبال بانوان نویسنده در رابطه با موضوعات اخیر بودند. بانوانی که بتوانند با قلمی ساده و روان دربارهی مسائل روز صحبت کنند و بنویسند.
در ادامهی جلسه به دلیل ضیقِ وقتِ جناب صدرایی فرصتی برای معرفی خانمها رستمی و داداشی نماند.
جناب صدرایی با تشکر فراوان از خانمهای حاضر در جلسه و همچنین تشکر از جناب اسفندیار و وعدهی دیدارهای آینده با جمع حاضر خداحافظی کردند.
در ادامه خانمها مرزبان و خانم داداشی از عصر زنان صحبتهایی پیرامون مسائل مربوط به زنان داشتند.
خانم داداشی از عصر زنان به دنبال نویسندگانی بودند که بتوانند تخصصیتر اما مفهومیتر با مخاطب ارتباط برقرار کنند و صحبتهایی در این زمینه انجام شد.
جلسه رأس ساعت ۱۷:۳۰ با شعرخوانی خانم صانعی به پایان رسید.
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔰پرونده نخستین گعده یادداشتخوانی بانوان تحریریه مجتهده امین(ره)
🌀گزارش اولین گعده یادداشت خوانی بانوان حوزوی، مهتا صانعی
🌀گعده سوژه آفرین، نجمه صالحی
🌀ماجرای گعده و خبرگزاری، زهرا کبیری پور
🌀گعده، دغدغه، هدیه، خانم مرزبان
🌀دورماندگان از دیار کریمه اهل بیت علیهم السلام، زینب سید میرزایی
🌀مسیر دلم بر مدار حرم، زهرا سعادت
🌀بهیاد نسوان و مخدرات کاتب بلاد بعید، طیبه فرید
🌀کافی بود کافهتان را برخط کنید همین، مرضیه رمضان قاسم
🌀دورهمی اهل قلم، مخدره چمن خواه
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
در مصاف با جنگ تردیدها
✍زينب نجیب، عضو تحریریه مجتهده امین
🔹امروز یکی از حربههای دشمن ایجاد
تردید است.
❓چرا تردید؟
🔹زیرا تردید حالتی در انسان است که از شک نشأت میگیرد و اگر شک در مدت زمان کوتاهی برطرف نشود در اعماق وجود به احساس نفرت تبدیل میشود و نفرت به مرور زمان آرامش را به خطر میاندازد و عدم آرامش بزرگترین تهدید زندگی بشر است.
🔹زمانی که دشمن از پیروزی در جنگ نظامی با جامعهای مأیوس میشود؛ از روش های دیگر برای ضربه زدن به آن جامعه بهره میگیرد یکی از روشهای امروزی جنگ سایبری است و یکی از عملیاتهای جنگ سایبری، عملیاتِ ایجاد تردید در افراد یک جامعه است.
🔹 تردید در نقاط قوت، تردید در درستی آرمانها، تردید در مبانی، تردید در مسئولیتپذیری مسئولان، تردید در درستی مسیر رشد و پیشرفت و تردید در تکتک ارکان یک جامعه.
🔹 بدین ترتیب عدم اعتماد در جامعه رخ مینماید و عدم اعتماد مردم به مسئولین و یا عدم اعتماد مسئولین به مردم و در نهایت، عدم اعتماد افراد یک جامعه نسبت به یکدیگر نهادینه میشود.
🔹 اولین و مهمترین نتیجه این سیر، قطع به یقین تخریب اتحاد ملی است. اتحادی که علت حقیقی پیروزی است و عدم حضور آن در جامعه، مردم آن کشور را محکوم به شکست میکند.
🔹 بنابراین برماست که برای مقابلهای جدی با جنگ تردیدی که دشمن به راه انداخته است بار دیگر دوشادوش یکدیگر در صفهای در هم تنیدهی راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کرده و این بار مشت محکمی بر دهان یاوهگویانی بزنیم که با ایجاد شبهات، بذر شک و نفرت را در دل مردم میکارند و آرامش و امنیت آنها را هدف قرار میدهند. چرا که اگر گاهی بیمسئولیتی مسئولان و ناکارآمدی و بدعهدی آنها سبب میشود که مسیر انقلاب با چالشهایی مواجه شود اما بدانیم، این حضور انقلابی مردم است که حافظ مبانی و اهداف انقلاب بوده و این چنین است که مسئولین به خود میآیند و دشمنان در جای خود مینشینند.
چنانکه رهبر معظم انقلاب نیر در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، فرمودند: "اتحاد ملی نقش بسیار مهمی در پیروزی و پیشرفت انقلاب داشت و سدّ و دیوارهای محکم و سر به فلک کشیده در برابر دشمن است که باید امروز هر چه ممکن است این وحدت افزایش پیدا کند".(۱۴۰۱/۱۱/۱۹)
🇮🇷پس پیش به سوی حضوری مقتدرانه🇮🇷
#راهپیمایی_۲۲بهمن
#همه_میآییم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖ادای دین به حافظان انقلاب
✍️ آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین
بسیار پرکار و تلاشگر بود. تا دیر وقت کار میکرد و گاهی چندین روز به خانه نمیآمد. حتی با اصرارهای او در محل کارش تصویب شد که جمعهها هم سر کار بیایند .
یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه، گفته بود: من اینطوری فهمیدهام که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که پر کار هستند و شهدای ما غالباً همین طور بودهاند.
حاج قاسم هم گفته بود: بله همین طور است!
برادر شهید میگوید: «یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده : در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفتهاید همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.»
🇮🇷شهدا با خونشان انقلاب را حفظ کردند و به ما سپردند، فردا در روز ۲۲بهمن همهی ما میآییم تا به دنیا اعلامکنیم ما حافظ خون شهدا و آرمانهای انقلابیم.🇮🇷
#شهید_محمودرضابیضایی
#مدافعحرم
#حماسه_حضور
#همه_میآییم
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
📌نقشهی خدا
✍️ کبری خالقی
۱] و خداوند انسان را آفرید تا در ساحت خالقیت خود موجودی را که احسنالخالقین است به جهان هستی معرفی کند. در پی این خلق باشکوه و بینظیر برای این که او را به نحو احسن راهنمایی کند، فطرت را در نهاد او به ودیعه گذاشت تا این فطرت بالقوه را در روی زمین با طرح و نقشه، بالفعل کرده و آیینهای از جمال و جلال خداوند شود. از سوی دیگر خدای حکیم علاوه بر فطرت، انسان را با نقشهی هدایت، به دست برگزیدگان خود یعنی انبیا و اوصیای الهی سپرد تا بشر به هدف آرمانی خویش یعنی خلیفهاللهی دست پیدا کند. در این میدان الهی شدن، جریان باطلی که شامل ابلیس و شیاطین انس و جانّ هستند؛ انسانها را دعوت به خود کرده و بر سر راه آدمی نشسته تا او را تحت مدیریت خویش قرار دهند.
۲] از طرفی خداوند نقشه و برنامهی خود را (قرآن) از طریق وحی به پیامبرش نازل کرد, تا طرحی، برای هدایت بشر باشد. برای اجرای این برنامه نیاز به ابزاری به نام حکومت داشته تا مجریان، یعنی مدیران الهی، با در دست داشتن آن، راه را نشانهگذاری کرده تا به اهداف مورد نظر رب العالمین برسند. حال سوال اینجاست که چرا انسان، که خداوند ساختار هدایت را برای ما ترسیم نموده، به آسانی مبتلا به وسوسه شیاطین شده و به جای خداییشدن در برخی موارد، از حیوان هم پستتر میشوند؟ آیا انبیا و اوصیا ناتوان از بهپا داشتن حکومت هستند یا نه مشکل در جای دیگری است که باید جستجو کرد؟
۳] باید گفت؛ مشکل آنجاست که طواغیت از زمان هابیل و قابیل تا آخر دنیا نیز ادعای مدیریت عالم را دارند و در این درگیری هرگاه حکومت، در دست مردان خدا باشد با همراهی مردم به سمت اهداف الهی حرکت میکند، و چنانچه این مدیریت در دست طاغوتهای زمان باشد حتی اگر مردم هم همراهی نکنند؛ در مسیر الیالله مانع و خلل ایجاد میشود هرچند که سنت الهی در نهایت اینست که جبههی حق بر باطل پیروز خواهد شد. پیامبر خدا، با ندای اسلام و آوای قرآن _که نقشهی مهندسی شدهی خداوند است_ روح مردم را زنده و جان آنان را از اسلام ناب سیراب نمود به طوری که در انسانها انقلابی به پا و اسلام انقلابی را در جامعه سرریز و دست مستکبران را کوتاه کرد.
۴] در همین زمان, وجود نازنین پیامبر (ص) از خاک به عالم بالا پر کشید و استکبار و شیاطین انس و جنّ دست به کار شده و کشتی هدایت را به دست مدیران غیرالهی و شیفتهی دنیا دادند و شد آنچه که شد. حضرت علی(ع) نقشهی مبتنی بر فرهنگ الهی را در همان چهار سال و اندی، که مجری و مدیر حکومت شد، به ظهور رساند و مردم در بَحر اندیشهی الهی او به آگاهی و حکمت رسیدند و نَمی از اندیشهی ناب او بِسان آییننامهی اسلام در کتابی به نام نهجالبلاغه گردآوری شد. هرچند در طول تاریخ حکومت به معنای واقعی در دست اولیای الهی نبود؛ اما با هدایت معنوی امام زمان(عج) علما و فضلا و نواب عام، اسلام حقیقی را با رشادت و مجاهدت اسلام را مصون و از دوران تاریک انحراف و تحریف به در آوردند.
۵] با طلوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، امام خمینی (ره) اسلام راستین، این نقشهی هدایت الهی با همراهی مردم با نام جمهوری اسلامی در ایران مستقر کرد و به حول و قوهی الهی، تا عصر ظهور این انقلاب ادامه پیدا خواهد کرد، البته باید برای ادامهی راه از دو امر غفلت نکنیم. یکی از آن دو دشمن درونی و دیگری دشمن بیرونی است که اگر در مبارزه با مانع درونی استقامت به خرج دهیم، غلبه بر دشمن بیرونی آسان خواهد بود. امام خامنهای می فرمایند: «موانع درونی یعنی آن چیزهائی که در درون خود ما انسانها - چه تصمیمگیرانمان، چه آحاد مردممان، چه ناظرین بیرون از گود مبارزه و انقلاب - وجود دارد؛ اینها موانع درونی است. موانع درونی، ضعفهاست؛ ضعفهای فکری است، ضعفهای عقلانی است، راحتطلبی است، آسانگرائی است، آسانپنداری است... گریز از چالش( که به غلط عافیتطلبی مینامند) ..». دیدار دانشجویان و اساتید در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
۶] به نظر میرسد باید برای رفع این موانع که سرنوشتساز نیز هستند؛ [نهضت_خودسازی] راهاندازی شود تا در سایهی [اتحاد_ملی] با فرهنگسازی و گفتمانسازی میان مردم این نهضت جریان پیدا کرده و در جامعه بتوانیم فرهنگ علوی را گسترش دهیم، در این صورت است که میتوانیم در مقابل دشمن بیرونی قدرتمندتر از گذشته بایستیم. البته ما قبلاً نیز در دفاع مقدس که با ایثار و نثار و فداکاری و از خود گذشتن برای رسیدن به اهداف عالیه نظام که همان برافراشتن پرچم عزت، استقلال، توحید اجتماعی، آزادی معنوی، آزادی اجتماعی، عدالت اجتماعی.و در نهایت حیات طیبه است؛ سربلند و پیروز بیرون آمدیم. حال که چشم امید امت اسلام و مستضعفان جهان به ما دوخته شده و در چهلوچهارمین سال پیروزی انقلاب اسلامی هستیم؛ با اتحاد ملی و امید به سمت اهداف حرکت و دشمنان ددمنش را خوار و ذلیل خواهیم کرد.
#همه_میآییم
@AFKAREHOWZAVI
🇮🇷فریاد الله اکبر
✍️زینب سید میرزایی، مدرس حوزه، عضو تحریریه مجتهده امین
شادمانههای کودکیام با حضور و حماسه گذشت. کلاس دوم ابتدایی بودم که سال ۵۷ به ماههای پایانی خود نزدیک میشد. حدود آذر ماه در خانه از پدر و مادرم جسته گریخته کلمات جدیدی می شنیدم، کلماتی نظیر تظاهرات، تیر اندازی، زخمی شدن و شهادت!
از این کلمات سر در نمیآوردم که منظورشان چیست؟ سرم به درسهای کلاس دوم گرم بود و بازی با کودکان هم سن و سال خودم؛ تا اینکه حضرت امام (ره) فرمان اعتصاب سراسری دادند و از آنجایی که مرحوم پدرم مقید بود که واو به واو اوامر حضرت امام(ره) را اطاعت کنند از من هم خواستند که به مدرسه نروم و این حرکت شد آغاز حرکتهای مبارزاتی من!
اولین روز حضور در تظاهرات برایم بسیار جذاب بود. مادر خواهر کوچکم را که تازه راه افتاده بود، در آغوش میگرفت و من هم گوشه چادر مادر را میگرفتم و در کنار پدر، به سیل خروشان انقلابیون میپیوستیم.
روز به روز شوقم برای حضور در راهپیماییها بیشتر میشد. آنروزها کل روز به راهپیمایی میگذشت (حداقل در کرج اینگونه بود!)
ساعت ۸ صبح در میدان شهدا که آنروزها به خیابان مظاهری معروف بود راهپیمایی شروع میشد و تا امامزاده محمد (حصارک کرج) که مسیری طولانی بود، ادامه می یافت.
یکی از نوستالژیهای کودکانه من ویفر «یام یام» بود که مادرم به یمن حضورم در راهپیمایی و اینکه به قول ایشان دختر خوبی بودم و خوب شعار میدادم تعلق میگرفت، که آن را هم با خواهر کوچکم نصف میکردیم.
مرحله بعدی راهپیمایی حدود سه بعد از ظهر شروع میشد و از همان مبدأ به سمت کوههای عظیمیه امتداد پیدا میکرد. شبها هم ساعت ۹ بر فراز بامها فریاد تکبیر سر میدادیم. چونمنزل ما مشرف به خیابان بود، اکثر همسایهها راس ساعت ۹ بر پشتبام خانه ما حاضر میشدند و اینگونه بود که یک محله پر میشد از فریاد تکبیر!
#این_خاطرات_ادامه_دارد
#دهه_فجر
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI