عید بیعت
✍️فاطمه شکیب رخ
تا کی در انتظار تو شب را سحر کنم
شب تا سحر به یاد رخت ندبه سر کنم
ای غایب از نظر نظری کن به حال ما
تا چند سیل، اشک روان از بصر کنم
ای آنکه دلم به یاد تو پرسه می زند
هر دم به یاد غربتت صیحه می زند
جانی که به جان من است ارزانی شما
بازآی که غم از ندیدنت ناله می زند
#عید_بیعت بر منتظران حضرت بقیة الله اعظم عج الله تعالی فرجه تبریک و تنهیت باد
#نیمه_شعبان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
دیدیم در پیالهی خود عکس یار را
✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین
از ما نگیر مستیِ چشم خمار را
دیدیم در پیالهی خود عکس یار را
پوشانده روی آینه را تلّی از غبار
کِی میتکانی از دل ما این غبار را
من دورم از نگاه تو که سبز و روشن است
ترسیم کن دوباره برایم بهار را
تنها به شوق دیدن روی تو بود اگر
جانم خریده سختی این روز گار را
مردن برای تو همهی حسرت من است
کِی میکنی نصیب من این افتخار را
یاقوت میشود دل هر سنگریزهای
اینجادهها ببیند اگر آن سوار را
کوتاهی از دل من و از دیدهی من است
خواندهست غایبش اگر آن آشکار را!
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
پایان ببخش سختی اینانتظار را...
#مهتا_صانعی
#نیمه_شعبان
#عجلعلیظهورک
💠 @shaeranehowzavi
«وصال»
✍سیده الهام موسوی
کی و کجا ساعت وصال این جهان به ظاهر منتظر است؟
کمی از امید بگویم، از آن روزهای قشنگ که تو میآیی و جهان پر از نور الهی میشود.
درختان پر شکوفه بهشتی می شوند.
جادهها خزان زده که منتظر گذر مسافر زمان بودندهاند، مژده آمدنت را به تمام شهرها خواهند داد.
از آسمان دسته دسته ستاره نازل میشوند و حکایت رجعت را برای همه منکران حقیقت معنا میکنند.
صدای طنین اندازه منادی چه زیبا رساست.
«یاایهاالعالم...»
هر چه کلمه، جمله، مصرع، بیت بنویسم
قادر به وصف زیبایی آمدنت نیستم.
هر چه قلمها از آن روز نوشتند اما تا به معرفت و حقیقت زیبایی آن روز خجسته نرسیدند، قادر به وصف این روز مبارک نیستند.
بیا و پرده بردار از این همه حجم روایتها راست و دروغ!
خود بیا نشان بده حقیقت صادق کجاست؟
#نیمه_شعبان
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اگر به جای او بودم...
✍️نجمه صالحی
اگر به جای او بودم غربت تنهایی و دوری از وطن و بی همزبانی را تحمل میکردم؟
اگر به جای او بودم به دنیای پر زرق و برق، به خاطر عقیدهام پشت میکردم؟
اگر به جای او بودم، حاضر میشدم از لباس فاخر شاهزادگان در آیم و لباس اسارت بپوشم؟
شاهزادگی، قصر، ملکه شدن، کنار خانواده بودن، خدم و حشم داشتن و....یک مورد از اینها کافیست تا دست و پای دل بلرزد که نکند از دست داده شود، مرد میدان میخواهد تا بتوانی از این امتیازات چشمگیر، چشم بپوشانی!
اما قرنها پیش یک نفر بود که توانست! زن بود اما مردانه وارد میدان شد! از رفاه زندگی، ناز و نعمت دنیایی خود را خارج کرد تا به آرامش و آسایش واقعی وارد شود و لبخند بزند به آخرتی تضمینشده.
خود را به لباس کنیزان در آورد و در بین آنان پنهان شد و پس از اسارت به بازار برده فروشان سپرده شد، تحمل کرد تا برسد به او که بارها خوابش را دیده بود؛ همو که در خواب به او معرفی شده بود.
دل به بهترین دلدار سپرد تا پلههای بندگی را در کنار او بالا رود و عزت یابد. در خواب بود که مادرش فاطمه سلام الله علیها از او خواستگاری کرد، بعد از این خوابها آشفته شد، فکر کرد و تصمیم گرفت.
حالا در میان اسیران منتظر دیدار یار است و لحظهٔ دیدار برایش بهترین زمان! تحت تعلیم بانو حکیمه قرار گرفت تا بشود آنچه که یارش میخواهد و شد بهترین بانو! بانوی بهترین همسر جهان و مادر خاصترین پسر زمان!
بانوی روم در دیار خود با زمانه پیش نرفت و همرنگ جماعت هم کیش خود نشد، دل کَند از دیار خود تا شود همسر بهترین خلق زمان و مادر منتظرترینخلق جهان.
شاگردی کرد در محضر حکیمه خاتون، آموخت معارف دین را تا شود مادر آخرین حجت! عبادات بانو در شب ولادتِمعجزهوارفرزندش، حضور بانو حکیمه در کنارش و پذیرش دور شدن از فرزندش پس از ولادت، امتحان بود پشت امتحان! حتی تصورش سخت است به جای او بودن...
#نرجس_خاتون
#میلاد_امام_زمان
#نیمه_شعبان
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
چشمانتظار حکومت امام معصوم(علیهالسلام)
✍️فخری مرجانی
در سایت «جامع الاحادیث» دنبال این کلام امام معصوم (علیهالسلام) میگشتم که: «زمين هيچگاه از حجت خدا بر خلق، تا روز قيامت خالی نخواهد بود و اگر كسی بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است»؛ که این حدیث از امام صادق (علیهالسلام) مسیر نوشتهام را مشخص کرد. امام به شاگرد خود، فضل میفرماید: «ما #اصل هر خوبى هستيم و از ما هر نيكى جوانه میزند؛ از جمله خوبیها: توحيد، نماز و روزه، فرو بردن خشم، گذشت از گنهكار، رحم به تهيدست، بررسى از همسايه و اعتراف به شخصيت اشخاص خوب. دشمن ما نيز ريشه هر بدى است و از آنها هر كار زشت و قبيحى جوانه میزند از جملۀ آنها دروغگویى، سخنچينى، بُخل، قطع خويشاوندى، رباخوارى، خوردن مال يتيم، تجاوز از حدى كه خدا امر كرده، انجام فواحش ظاهر و پنهان، زنا، دزدى و هر كار زشت ديگر. دروغ گفته كسى كه مدعى است به ما محبت میورزد با اينكه به كارهاى دشمنان ما چنگ زده است.» (بحار الأنوار، ج۲۴، ص۳۰۳)
وقتی صحبت از اصل و ریشه میشود، ناخودآگاه ذهنم میرود به سمت درخت و گل و گیاه. تصورم از کلام امام، من را به فروشگاه گل مصنوعی میبرد که شاید در ظاهر گلهای بسیار زیبایی داشته باشد، اما ریشه ندارد، برگها و ساقهها و گلبرگهایش از جای دیگر به عاریت گرفته شده است، هیچ بو و عطری هم از آن به مشام نمیرسد.
اما برعکس، وقتی وارد یک مغازۀ کوچک گلهای طبیعی میشوی، بوی انواع گلها، حس طراوت و شادی و شادابی به انسان میبخشد؛ زیرا اینها مسیر خود را از ریشه شروع کردهاند، روزها و ماهها و شاید سالها آبیاری شدهاند، آفتاب دیدهاند تا آن ریشه رشد کرده، شاخه و برگ و گلبرگ داده است.
دوباره به کلام امام (علیهالسلام) برمیگردم.
امام چه میخواهد بگوید؟
آیا کسی غیر از امام معصوم میتواند چنین شیوا و کامل، امام و دشمنان امام را توصیف کند؟
اگر بخواهیم دنبال خیر باشیم، ریشهاش از ولایت معصومین(علیهمالسلام) است. نمیشود منهای ولایت معصومین(علیهمالسلام)، انسان به خیر برسد و اگر از راههای تلقین خودش را توجیه کند، دلش را خوش کند که من به خیر رسیدم، شبیه آن گلی است که اجزای مختلفش از بیرون به هم چسبیدهاند.
حکومت ولایت معصوم (علیهالسلام) میخواهد ما را به اوج نقطههای کمال هستی و خیرات دین و دنیا برساند. حکومت ولایی بر اساس خاصیت و ویژگی ذاتی خودش، میخواهد این انسان در این حکومت طوری تربیت شود که به اوج آسمان ملکوت؛ یعنی شأن حقیقی انسانی راه پیدا کند. حکومت میخواهد موانع این راه را از بین ببرد.
الآن آنچه از حدیث اول برداشت میکنم کمی متفاوت میشود؛ اینکه شناخت امام به تنهایی کافی نیست. آنچه مهم است و میتواند انسان را به سعادت برساند، تبعیت، پیروی و پذیرش #ولایت امام است.
و ما در این #نیمه_شعبان با امام معصوم خود، دوباره این #عهد و پیمان را تجدید میکنیم.
#میلاد آقا جانمان حضرت #مهدی (عج) مبارک
#نیمه_شعبان
#ولایت
#جهاد_تبیین
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
1.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک نفر هست
✍️ مرضیه رمضانقاسم
یک نفر در این دنیا هست که با وجود حضور همیشگیاش گاه بهیاد داریمش و گاهی بهیاد نداریمش!
آن یک نفر همانی است که همیشه با ماست، ولی بینیاز از ماست چون ولینعمت و امام ماست.
دوستش داریم، لحظهشماری میکنیم در کنارمان بیاید اما عملا نمیخواهیم در کنارش باشیم زیرا سبد دوستداشتنهایمان همیشه خالی از او و پر از دیگران است.
ای کاش روزمان را با سلام به او آغاز و شبمان را با دعا برای سلامتیاش بخیر میکردیم.
آری برخی از ما فقط خواهان دیدار یار هستیم اما تاب تحمل تب کردن برای
معشوق را نداریم.
#میلاد_امام_زمان
#نیمه_شعبان
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔹این جهان تشنهاست...
ما بیابانیم...! چاهی را نمیجوید کسی؟
تشنهایم...! از آسمان چیزی نمیگوید کسی؟
ماه را بشکاف...! پشت شب جهانی روشن است
روزگار پشت روزن را نمیجوید کسی
چشم وا کن! عطر باران از فراسو میوزد
پنجره! روح تو را یک روز میشوید کسی
غنچهی پژمرده! لای دفتر شعرم بمان!
این غزل را صبح روز جمعه میبوید کسی
قلب من روزی اناری میشود بر یک درخت
تا بیایی از دل این خاک میروید کسی
::
این جهان تشنهاست آری، او غدیر است و جز او
حسرت تاریخ را پاسخ نمیگوید کسی
#راضیه_مظفری
#نیمه_شعبان
💠 @shaeranehowzavi
تبلیغ آجیلی
✍️مرضیه رمضانقاسم
به برکت عشق به مداحی اهلبیت (ع)، دو سال قبل از اینکه رنگ حوزه را دیده باشم تبلیغ را آغاز کردم، احکام و تفسیرهایی که در منزل خانم نقوی آموخته بودم را برای مخاطبین میگفتم.
سن مخاطبین از مهد بود تا دم لحد، بیسواد تا دانشگاهی، اولین ماه رمضان تشرف به حوزه که تازه آب حوزه را نوشیده بودم و برق آن را سوزانده توفیق تبلیغ برای دانشجویان نصیبم شد.
تبلیغ برای همهی اقشار لذت دارد هر کدام خوبی خودش را دارد بنابراین گزینش آنها کار دشواری است:
- برای نشاط و توسعهی علم کار با دانشجویان را برمیگزینم.
-اگر تمایل به تواضع و صبر بیشتر داشته باشم تعامل با نوجوان را میپسندم.
-برای کسب انرژی، کار با کودک را دوست دارم.
-میانسالان برای هماندیشی مناسباند.
-برای کسب تجربه و خشوع، کار با کهنسالان را برمیگزینم.
-برای بالانس شدن کار با حوزویان.
-راستی یادم رفت بگویم دو سالی هست با کودک و نوجوان پسر نیز تعامل دارم آنها هم عالم خودشان را دارند برای آنها گاهی باید والد شد، گاهی کودک و گاه بالغ
مخاطبین مثل میوه میمانند هر کدام خوشمزگی و خاصیت خودشان را دارند!
امروز صبح با دو تیم از کودکان دختر و پسر کلاس داشتم. به مسئول جلسه گفته بودم عمدا دیرتر میآیم تا بچهها جمع شوند
صبح زنگ گوشی به صدا در آمد، صدای پسر بچه با هیجان...
_گفت:سلام خانم مربی، پس چرا نمییاین منتظریم!
_با تعجبگفتم:سلامشما؟
_گفت: مهدی،بیا
خندهام گرفت یک عمر گفتم: مهدی بیا، امروز مهدی میگوید:بیا
اما
میان ماه من تا ماه گردون...
#امام_زمان
#نیمه_شعبان
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«مردمی نورانی»
✍️ فاطمه شکیب رخ، عضو تحریریه مجتهده امین
دیروز در راهپیمایی مسیر حرم تا جمکران، حال خوش دیدنی منتظران وصف ناشدنی بود. تلاش صادقانه و پذیرایی بیریای میزبانان و اجرای برنامه های متنوع برای ماندن خاطره خوشایند روز نیمه شعبان، تنها منظرهای کوتاه از مسیر پیاده روی بود که با قلبی تپیده و اشک چشم آن را نظاره میکردم.
در میان این سیل به خروش افتاده، سهم طلاب و روحانیان جوان بیشمار بود، در بسیاری از غرفهها با حضوری مستمر، آنچه در توان خود داشتند را به نمایش گذارده بودند.
حال خوشی بر شهر سایه افکنده بود، بیآنکه بخواهم در تمام مسیر به یاد وعدهی الهی و فرمودهی معصوم بودم؛
قومی که از سرزمین مشرق، قیام میکند، حقوق خودش را از جهان مطالبه دارد (عدم دخالت در امور خویش را می خواهد) که با آنان مخالفت میشود «يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ»، وقتی میبینند که دنیا به آنها اجازه نمیدهد حقوق خودشان را داشته باشند، سلاح بدست میگیرند و دشمن را تهدید میکنند، اینجاست که دشمنان میپذیرند اما ایرانیها نمیپذیرند و شروطی دارند و سرانجام پرچمشان را به دست مهدی (عج) می رسانند*... ان شاءالله
آری، بهراستی که هر بار طوفانی برساخته، مردم این سرزمین را در بر میگیرد و غربال آنان از سر گرفته میشود، ایمانها مستحکمتر و دلها پر امیدتر از آمدنی میشود که هر روز و شاید هر لحظه صدای رساتر دارد.
*نعمانی، الغیبة، ص273.
#نیمه_شعبان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#پویش_نوشتن
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔻مراسمهای دینی، هر چه بزرگتر، بهتر!
✍ حمید خیبری، نویسنده حوزوی در صدای حوزه نوشت:
🔹امسال مراسم نیمه شعبان خیلی پرشورتر و بزرگتر از سالهای قبل است، این را با حضور در میان جمعیت می شود حس کرد، گویا پیاده روی اربعین این بار در شادپیمایی حرم حضرت معصومه س تا جمکران تکرار می شود، حتی برخی موکب ها مداحی های امام حسینی ع و عربی پخش می کنند!
برنامه هر چقدر بزرگتر، جذاب تر!
▫️هر چقدر چگالی جمعیتی و برنامه ای یک مراسم بیشتر باشد میزان جاذبه آن برای طیف های همسو و غیرهمسو و حتی مخالفانش بیشتر خواهد شد، بخصوص اگر در شعاع جغرافیایی نزدیکی بوده باشند میزان جاذبه باز هم بیشتر می شود مثلا یک خانواده قمی همسو عملا نمی تواند در مراسم نیمه شعبان هیچ نوع حضوری نداشته باشد و خانواده ای که همسویی کمتری دارد هم نمی تواند نسبت به مراسمی که جمعیت زیادی در آن شرکت می کنند خنثی باشد، رسانه از طریق پخش های زنده و پوشش های خبری و احساسی سعی میکند افراد دور از این مرکز جغرافیایی را هم به آن نزدیک کند تا از کانون جاذبه آن نگریزند!
ترافیک هر چقدر بیشتر، بهتر!
▫️از جمله نشانه های مردمی و تجربی بزرگی یک مراسم یا برنامه، تأثیر آن بر زیست روزمره اهالی آن دیار است، وقتی چند روز قبل نیمه شعبان ترافیک مسیرهای منتهی به جمکران بالا می رود، وقتی بالای ۱۷۰ هزار خودروی غیر قمی در یک روز وارد شهر می شود، وقتی دور و بر حرم و جمکران از شدت حضور مردم قفل می شود، وقتی موکب های کاملا مردمی از نقاط مختلف کشور در یک بلوار برپا می شود، وقتی قدم به قدم شهر ایستگاه های صلواتی جلوه نمایی می کنند و... یعنی اتفاق بزرگی در حال رقم خوردن است و "همه"، "همیشه" دوست دارند از شرکت یا تماشای چنین نقاط عطفی جا نمانند.
➖البته درستش اینست که مسئولان شهری تلاش کنند ترافیکی نباشد و اما حجم حضور مردم از این تلاش ها سبقت بگیرد، همانطور که طی ۱۰ سال اخیر چندین جاده جدید به سمت جمکران راه اندازی شده اما همچنان پاسخگوی حضور نیمه شعبانی ملت نیستند!
#نیمه_شعبان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
«بستنی»
✍ راضیه کاظمی زاده
دو هفتهای بود که درگیر ویروس جدید شده بودیم، از روز دوشنبه کمی بهتر بودم و می توانستم در کلاسها شرکت کنم، و این موضوع حالم را بهتر کرده بود.
عصر چهارشنبه به طور ناگهانی و خیلی غیر منتظره سردرد شدیدی گرفتم، قرص مسکنی خوردم و با خود گفتم حتما تاشب دردش تمام می شود! نزدیکای ساعت ۹ شب بود که حالت تهوع عجیبی به سراغم آمد! بوی غذا که به مشامم می خورد حالت تهوع شدیدتر می شد، مقاومت فایده ای نداشت! آنچه که از آن می ترسیدم به سراغم آمد! با بدنی لرزان و سردرد و سرگیجه ای شدید به رختخواب رفتم و خدا را التماس کردم تا به خواب روم تا از این درد رها شوم، تنها به این امید که فردا با حالی خوب و بدون درد روزم را شروع خواهم کرد!
برای نماز صبح که بیدار شدم، هنوز سرگیجه داشتم ولی باز با خود گفتم کمی میخوابم حتما بهتر می شود، اما نشد!
هر چه بیشتر می گذشت حالت تهوع بیشتر و سردرد و سرگیجه شدید تر می شد، اصلا توان تکان خوردن نداشتم فقط در رختخواب بودم و لب به غذا نمی زدم چون بوی غذا حالت تهوع ام را تشدید می کرد!
شب به دکتر رفتم و با وصل سرم و آمپول به خانه برگشتم و به دلم نوید دادم دیگه دردا تموم شد!
اما فردا بدتر بودم، حالا دو روز بود که بدون غذا زنده بودم و دیگر توانی در پاها و دست هایم نبود، انگار در حالت کما به سر می بردم، بی خبر از اطراف و فرزندانم، فقط دعا میکردم به خواب روم تا از این درد رهایی یابم...
روز شنبه رسید، یک روز مانده به نیمه شعبان !
موکب های بلوار حرم تا حرم دایر شده بودند و همسرم مدام از حال و هوای آنجا می گفت، از پیاده روی، از حال خوش سال گذشته!
ناگهان بدون مقدمه گفت:«آماده شو بریم»، با چشمانی گرد شده از تعجب پرسیدم کجا ؟! گفت میرویم کمی پیاده روی و بر میگردیم! دلم نمی آمد او را از رفتن منع کنم، میدانستم بدون من او هم نخواهد رفت، با خود گفتم امروز که از دیروز بهتر بودم و بعد از دو روز بدون غذا، توانسته بودم با هزار زحمت یک پیاله سوپ بخورم، می روم!
عقل میگفت تو که توان پیاده روی نداری! مرا از رفتن منع می کرد، اما من تصمیمم را گرفته بودم!
با خانواده به راه افتادیم، به اولین موکبی که رسیدیم، همسرم تا صندلی های چیده شده و برنامه هایی که در حال اجرا بود را دید، فورا گفت همینجا می مانیم!
رفتم نذری بگیرم، وقتی نوبت به من رسید با کمال تعجب دیدم «بستنی» است، ماتم برده بود! با صدای مرد به خود آمدم و بستنی را گرفتم در دل با خود می گفتم من تازه از آن گلودرد رهایی پیدا کرده ام با این بستنی حتما دوباره ...
به سمت همسرم به راه افتادم، او که تا مرا دید گویا ذهنم را خوانده باشد، به من نزدیک شد و در گوشم گفت:«به نیت شفا بخور»! به حرفش گوش دادم و خوردم!
کمی بعد به راه افتادیم و چند متری جلو رفتیم، حالم خوب بود و سردردم خیلی کم شده بود!
شب وقتی به خانه رسیدم دیگر خبری از آن سردرد و سرگیجه های شدید و حالت تهوع و بی اشتهایی کاذب نبود و این تنها معجزه ای بود از سوی مولایم!
الحمدلله علی کل حال
#نیمه_شعبان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖وظیفه جامعه انقلاب اسلامی در دوره انتظار
مسئلهی «انتظار امیدوارانه» جزء لاینفک مسئلهی مهدویت و از کلیدواژههای اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است. از این منظر انتظار چنین تعریف میشود: «انتظار یعنی ترقب، یعنی مترصد یک حقیقتی که قطعی است.» ۱۳۹۰/۰۴/۱۸
خطی که نظام اسلامی دنبال میکند، خط رسیدن به تمدن نوین اسلامی است و تشکیل تمدن اسلامی نیز مقدمهساز ظهور حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و با پیروزی انقلاب «اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملتهای مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود (ارواحنافداه و عجلاللهفرجه)، بهوسیلهی ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است.» ۱۳۷۰/۱۱/۳
اینک وظیفهی جامعهی انقلاب اسلامی به عنوان منتظِر موعود این است که با خودسازی، دیگرسازی و جامعه سازی، در حد توان جامعهی پیرامون خود را به جامعهی مهدوی نزدیک گرداند: «ما که انتظار فرج داریم، انتظار ظهور حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) را داریم…باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعهی مهدوی؛ هم خودسازی کنیم، هم به قدر توانمان، به قدر امکانمان، دگرسازی کنیم و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به هر اندازهای که در وسع و قدرت ما است، به جامعهی مهدوی نزدیک کنیم که جامعهی مهدوی، جامعهی قسط است، جامعهی معنویّت است، جامعهی معرفت است، جامعهی برادری واخوّت است، جامعهی علم است، جامعهی عزّت است.» ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
🖋آمنه عسکری منفرد
#نیمه_شعبان
#انتظار_امیدوارانه
@ghalamnegaremonfared
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI