eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
718 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
187 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
تخت سلیمان ✍️فاطمه میری یک دلیل می‌تواند تو را مجاب کند تا سختی بیش از هزار کیلومتر را به جان بخری در گرمای تابستان، تا بروی شهری زیر پونز نقشه جغرافیای ایران. دلیلی به قدمت تاریخ باستان و امتدادش تا دوره اسلامی و بعد ایلخانی. دلیلی زلال هم رنگ آب دریاچه پر رمز و راز تخت سلیمان. این دلیل می‌تواند برای بسیاری از اماکن تاریخی ایران وجود داشته باشد به شرط شناخت و به شرط شناساندن و هموار کردن شرایط. تخت سلیمان شده‌بود برایم یک آرزو و رسیدن به آن مسیری پر پیچ و خم داشت. مسیری به سمت غرب کشور برای کارهای اداری. حالا باید این‌قدر نقشه را چپ و راست کنم تا مسیری بیابم تا بتوانم اطرافیان را مجاب کنم برای دیدن صحنه‌ای پر از شکوه و تمدن آميخته با طبیعت بی‌نظیر این منطقه. جاده‌ای که همه دوستان از سختی آن می‌گفتند و من در دل می‌گفتم این‌ها عاشق نیستند. از سمت بناب به سمت تکاب حرکت می‌کنیم. با وجود نقشه، جاده خروجی به سمت تکاب را به سختی پیدا می‌کنیم. ورودی جاده، خاکی‌ست. القصه داستان شروع می‌شود.(جاده بسیار باریک است) این عبارت تابلویی بود که در ذهنم رژه می‌رفت. جاده دو طرفه که اگر یک ماشین از رو‌برو می‌آمد، یک چرخ ماشین روی شانه خاکی جاده بود. شاهین بزرگی ورودی شهر شاهین‌دژ لانه کرده بود. یعنی حالا حالا تا تکاب راه‌داری. راه بود و ما و شهر تکاب. تابلوی ورودی نشان ‌می‌داد که دارم به آرزویم نزدیک می‌شوم، به سمت تابلوی تخت سلیمان می‌چرخیم. دیگر این‌جا مطمئن می‌شوم که نت نداریم، تابلوی ورودی بر اثر باد چرخیده و آدمی که در کنار گذر جاده راه را می‌پرسیم دشمن است. این احتمالات خیلی آسان‌تر از فکر کردن به حرکت در جاده‌ی مقابل بود. ولی جاده همان است که چشم می‌بیند و من همان که دور سر گربه‌ی نقشه ایران چرخیدم تا به این‌جا برسم. جاده به غایت بد و ماشین هم دنده هوایی نداشت. رسیدیم قبل از ما چند ماشین توریست اتراق کرده بود. با بهترین تجهیزات و امکانات، داشتند حمام آفتاب می‌گرفتند. چون روز تعطیل بود خارجی‌ها اجازه بازدید نداشتند ولی مسئول سایت تخت سلیمان دلش برای ما سوخت و راه‌مان داد. لذتی به قدمت تاریخ، در کنار دریاچه پر رمز و راز و پر از قاعده‌ی زیستی، که حوصله‌ی گفتن آن نیست، جایی منتسب به زادگاه زرتشت، پراز دفینه در آب، پر از شکوه، تمدن، پر از طاقی، پر از مسجد دوره‌های مختلف و در یک کلمه پر از ایران. جایی که ثبت جهانی شده و جهانی در حیرت این معرکه انگشت به دهان مانده. سوال‌های فراوانی بود ولی جوابش در دست مسئول سایت تخت سلیمان نبود، اما در دست مرد آفتاب سوخته محلی بود که آمده‌بود و به سوالات مردم جواب می‌داد. کم‌کم سوالات را سخت کردم و تخصصی، انصافا مسلط بود. حتی بعضی مطالب را از اقوال مختلف می‌گفت به‌علاوه خاطراتی که دیده بود و حرف‌های اسطوره‌ایی که داستان شب‌های بچه‌های آن منطقه بود را هم بازگو می‌کرد. همه‌ این‌ها و گله‌ از جاده‌ای که مال‌رو هم نبود و سرمایه‌ای که فراموش شده‌بود. حق داشت راست می‌گفت. دستی برآب زدیم و خداحافظی کردیم، تا شاید کی دوباره بشود به این منطقه بیایم‌. داشتن بعضی چیزها نعمت‌است. نعمتی که خدا به همه نداده است، یعنی طبق قاعده خداوندی‌اش، چیزهایی از گذشته ‌ها برای ما ایرانی‌ها گذاشته که بدانیم چه نقش موثری می‌توانیم در جهان ایفا کنیم. نقشی که گاهی فراموش می‌کنیم. یکی از این نعمت‌ها همین آثار تاریخی است که مقاومت کرده و خودش را از پس قرن‌ها به ما رسانده است. کاش بعضی از مسئولین با هواپیما خودشان را تا تکاب برسانند و همین چند کیلومتر باقی مانده را با ماشین بروند. تا حال و روز مردمان بومی منطقه و گردشگران را بهتر بفهمند. خیلی کارها هست که باید انجام داد. بارهای گرانی بر زمین‌مانده که دست مسئولین را می‌بوسد. یکی از این بارها رسیدگی به همین گنجینه‌هاست. این‌جا نیاز به رسیدگی پدرانه، مشفقانه و در یک کلمه مسئولانه دارد. کاش برای هرچه بهتر شناساندن هویت ارزشمند‌مان کاری کنیم. کاش مسئولین میراث فرهنگی، مسئولیت خود را خوب بشناسند. اگر بدانند چه وظیفه‌ای دارند خواب به چشمانشان نمی‌آید. آن‌وقت، دیگر وقت توییت زدن پیدا نمی‌کنند. @AFKAREHOWZAVI
وداعی با طعم شیرین وصال ✍🏻 زهرا کبیری پور یک أين الرجبیونِ دیگر آمد و رفت... فرصت سی روز مهمان بودن در ماهی که مولود کعبه را در دل داشت افتخاری بود که خداوند یک بار دیگر نصیب‌ ما بندگان عاصیِ خود کرد... و در پس وداع این ماه عظیم و عزیز، صدای قدم‌های ماه شعبان ماه رسول خدا(ص) می‌آید و تلخیِ وداع با ماه رجب با شیرینیِ وصال با ماه شعبان ممزوج می‌شود.  آسمان، باران مغفرت خداوند را، به سوی اهل زمین می‌فرستد و این یعنی رجب تمام نشده و درهای مغفرت خداوند به روی دروازه‌ی شعبان باز می‌شود. و دوباره این خداوند است که مثل همیشه فرصت استغفار و توبه را تمدید می‌کند. این بار در ماهی که مولودش حسین(علیه‌السلام) است... و دوباره این بندگان هستند که العفو می‌گویند و خداوند اجابت می‌کند... ..... بار الها ندای العفوهای ما را از اعماق جان‌مان بشنو... یاریمان کن تا العفوهای‌مان شانه‌های شیطان را به زمین بکوبد... معبودا یاریمان کن تا این‌بار بر سر عهدی که با تو بستیم در ماهی که توأمان است با شادیِ اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بایستیم. @AFKAREHOWZAVI
✍️بانو آلاله بگذار هر چه می‌خواهند صدایت کنند. بگذار هر چه می‌خواهند تو را تحقیر یا سرزنش کنند. بگذار تو را دلشکسته یا ناراحت کنند. بگذار تو را بد جلوه دهند، اما تو همانی باش که هستی! تو مسافری، در این جاده دراز زندگی هستی که راهی سفر بی‌نهایتی و روزی خواهی رفت و تنها یک نام بر جا خواهد ماند. به دل نگیر! شاید او مأموریتش را درست به جا نیاورده یا همسفر مناسبی نبوده است! تو مأموریتت را به خوبی به جای آور و همسفر خوبی باش! @AFKAREHOWZAVI
زیان‌کار یا بهره‌مند ✍️فخری مرجانی از صبح که دارم کتاب‌ها را تورق می‌کنم، گاهی در جملات‌شان غرق می‌شوم و به یک جمع‌بندی از محتواهایی که خوانده‌ام می‌رسم. اینکه ما سال‌ها درس می‌خوانیم تا به یک شغل مناسب و در خور و شأن خودمان و خانواده برسیم، بعد از آن سالی یا ماهی یک مبلغ پس‌انداز می‌کنیم تا بتوانیم بعد از ده یا بیست یا حتی سی سال آینده خانه و ماشینی داشته باشیم. یعنی حاصل عمرمان این می‌شود!؟ حالا اگه یک فرد فرهیخته و دغدغه‌مندی هم باشیم، کارهایی هم انجام می‌دهیم که خودمان را راضی کنیم که بله ما هم برای مردم کاری کردیم! یاد این آیه از قرآن افتادم که می‌گوید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحسِنُونَ صُنعاً»؛ بگو: آیا به شما خبر دهیم كه زیانكارترین [مردم] در كارها چه كسانى هستند؟ آن‌ها كه تلاش‌های‌شان در زندگى دنیا گم و نابود شده است و با این حال مى‌پندارند كه كار نیك انجام مى‌دهند. هول و ولایی به جان آدم می‌اندازد که نهایت ندارد! گاهی اوقات هست که می‌دانیم که کاری که می‌کنیم بیهوده و وقت‌تلف‌کردن است، اما چون حوصله کارهایی که ما را به چالش می‌کشاند و فکر و ذهن ما را درگیر می‌کند نداریم، خودمان را سرگرم کارهای بیهوده می‌کنیم حتی گاهی تا آنجا پیش می‌رویم که خواب را به بیداری ترجیح می‌دهیم و سعی می‌کنیم تا جایی که می‌شود بخوابیم. اما گاهی اصلاً نمی‌دانیم داریم عمرمان را به باد می‌دهیم و هیچ عایدی هم نداریم. فکر می‌کنیم الآن توی اوج قرار گرفتیم و کلی هم به آنچه به دست آوردیم افتخار می‌کنیم. به بغل‌دستی‌مان هم می‌زنیم که ببین من به فلان مدرک تحصیلی، به فلان شغل، به فلان درآمد و... رسیدم. این‌«من» بودم که به اینجا رسیدم، فلانی نتوانست. با اینکه.... زمانی متوجه می‌شویم که ای داد بیداد تمام عمرمان در چیزهایی گذشت که هیچ خریداری ندارد و شاید هم باعث سقوط‌مان از پرتگاه شود. اگر منِ انسان با اختیار خودم مى‌توانم راه درست را انتخاب کنم، چرا كارى نكنم كه لحظه‌لحظۀ عمرم باعث سعادت و خوشبختی و لذت از زندگی‌ام نشود؟ مگر راه من بسته است؟! @AFKAREHOWZAVI
🕊 "زائر عتبات" ✍️مرضیه رمضان‌قاسم ماه رجب که می‌شود پرنده‌ی خیال پر می‌کشد نجف، در گوشه‌ای از حرم آشیان می‌گیرد. روز ولادت امام باقر علیه‌السلام از امامش اذن مدینه می‌گیرد و دقایقی با کبوتران بقیع، بق‌بقویی می‌کند و باز می‌گردد نجف تا در آستان امامش توشه‌ برگیرد. روز شهادت امام هادی علیه‌السلام حال و هوای دلش سامرایی می‌شود، چرخی در آسمان سامرا می‌زند و باز برمی‌گردد مقابل ایوان نجف تا از محضر امامش دانه برچیند. روز ولادت امام جوادالائمه و شهادت امام کاظم علیهما‌السلام بیقرار، بی‌تاب و عطشان می‌شود پر می‌کشد تا از چشمه‌ی جود میوه‌ی دل امام رئوف، سیراب گردد و بال تواضع می‌گستراند در طور موسویِ موسی‌ بن جعفر. عید مبعث که فرا می‌رسد مدنی می‌شود. اکنون که ماه رجب به سر رسیده و شعبان دمیده دلش شعبه‌ای از حرم ارباب می‌شود شور می‌گیرد، بدنش دچار زمین لرزه می‌شود، چشمانش شروع به بارش می‌کند. آری دیگر وقت آن رسیده تا با امیرالمومنین، باب علم، اَبَ الایتام وداع کند و تشنه‌تر از قبل، فراقی سخت و جانکاه را بر جان بخرد، آخر دل کندن از کوه کندن دشوارتر است، بغض گلویش را می‌گیرد، بار سفر می‌بندد از نجف به سمت کربلا تا یک ماه نیز بیتوته کند در وطن، همانجا که می‌توان نماز را تمام خواند، می‌رود در حرم مَحرم شود تا در ماه ضیافت مُحرم گردد و پر بکشد به سمت بیت‌الله‌الحرام. @AFKAREHOWZAVI
زمین را می‌شکافد پرتویی از نور ایمانش که بیرون‌ می‌زند هر صبح خورشید از گریبانش کرامت، عشق، بیداری، محبت، مهربانی، ناز چه آیاتی نهفته صفحه صفحه در دل وجانش تمام‌ آهوان مَستند از جام نگاه دوست تمام دردها وصل‌اند بی‌منت به درمانش دخیل عشق می‌بندند زائرها به درگاهش نمی‌ماند کسی بی‌بهره از لطف فراوانش نه تنها من که افتادم به زیر پای این سلطان همه جَلدند چون خیل کبوترها به دامانش نگاهم‌ خیره می‌ماند‌ به نور گنبدش هر روز نشان سرفرازی دارد از او مهد ایرانش در این‌ شب‌ها که می‌گیرم نشانی تازه از خورشید نشانم‌ می‌دهد هر ذره ای سمت خراسانش..‌. 💠 @shaeranehowzavi
صدا ۰۰۴.m4a
4.34M
فقط چند روز فرصت دارید؛ این صوت 👆👆را پیشنهاد می‌‌دهیم. 💢کانون نویسندگان قم 🔸ویژه خواهران و برادران ♦️ یادداشت نویسی مدرس: حسن طاهری 🔹شروع دوره: از اسفند ۱۴۰۱ 💥ظرفیت حضور افراد در دوره محدود است. ❇️ ثبت‌نام: غیرحضوری از طریق لینک: https://evand.com/events/kanoonnevisanegan35 @HOWZAVIAN
✍️زهره قاسمی رجب فرصت خالق کردگار رجب پاک و عاشق شبیه بهار در این روز آخر بیا و بشوی تن و قلب و روحت در این چشمه سار برای ورودت به《 ماه خدا 》 بگیر از دلت هر فشار و غبار خداحافظ ای ماه خوب رجب به لطفت شدم بنده‌ی توبه کار شب آخر است و به گوشم بگو به اذن خدا، رمز دیدار یار... @AFKAREHOWZAVI
فقط حسین آی دنیا ... ✍️فاطمه شکیب رخ نماآهنگی با عنوان«فقط حسین آی دنیا» که قرار است به‌زودی از گروه سرود نجم الثاقب منتشر شود! سبک موسیقی به‌کار رفته در این کلیپ قابل توجه است و این سوال را در ذهن بر می‌انگیزاند که آیا این‌بار قرار است باورهای مذهبی با رشد و پرورش اشتهای موسیقایی در بین جوانان و نوجوانان پیوند یابند؟ به‌یاد دارم که مقام معظم رهبری در جمعی از مسئولین صداوسیمای ملی، نسبت به پرورش اشتهای موسیقایی در رسانه ملی هشدار دادند و مطالبه ایشان کنترل فضای ایجاد شده در بحث رواج موسیقی بود! بر این اساس این سوال جدی مطرح می‌گردد که آیا ورود سبک های موسیقی رپ و یا هیپ هاپ به اشعار و شعائر مذهبی سبب رفع حرمت آن می شود؟ بهتر است به این قضیه با چشم انداز دیگری نیز بنگریم؛ آیا بهره مندی از چنین سبک‌هایی در نماهنگ‌های مذهبی، به عادی‌سازی آن در بین اقشار مذهبی منتهی نمی‌گردد؟! @AFKAREHOWZAVI
41.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رسالت مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری چیست؟ حجة‌الاسلام و المسلمین فخریان @t_manzome_f_r مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری @AFKAREHOWZAVI
🔰هشتمین دورۀ جامعِ آموزش منظومۀ فکری رهبر انقلاب این دورۀ آموزشی، شما را در عرصۀ جهاد تبیین، توانمند می‌سازد. 💢این دورۀ آموزشی، در سه بخشِ منظومۀ معرفتی، منظومۀ ارزشی و منظومۀ کنشی برگزار می‌گردد. 🔸مزایا: ۱. بهره‌مندی از اساتید برجسته ۲. بهره‌مندی از تخفیف جهت شرکت در دوره‌های آموزشی روش مطالعه، تندخوانی، مدیریت زمان و برنامه‌ریزی ۳. امکان شرکت در دوره‌های تخصصی سطح دو در رشته‌های مختلف ۴. اعطای گواهینامه 🔹زمان ثبت‌نام: یکم تا نوزدهم اسفندماه ۱۴۰۱ 🔸هزینه ثبت‌نام برای هر بخش: شصت هزارتومان 🔹شروع دورۀ آموزشی: بیست و ششم فروردین‌ماه ۱۴۰۲ ▫️ثبت‌نام در پایگاه مجموعۀ تبیین با پیوند زیر🔻 https://www.tabyinmanzome.ir/courses/maaref-enghelab/maaref8 ▫️راه ارتباطی(ایتا): @manzome1 📌مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری @t_manzome_f_r
رجب مهربان خداحافظ ✍️نرگس ایرانپور بی صدا بر قلب‌هایمان باریدی و با سخاوت تطهیر کردی... آسمان شب‌های رجب! دل‌هامان بهانه‌ات را خواهد گرفت. بهانهٔ پربهای بخشیدن! چه خوب دست‌هایمان را در دستان ماه پیامبر گذاشتی. ماه رحمت جهانیان به اعتبار تو بر ما آغوش گشوده و اینک ماییم و توشه‌ای که تو بر گوشه چارقد استغفرمان گذاشتی. بساط نوای خوش یا من أرجو جمع می‌شود و دست‌هایمان به سمت آسمان اجابت شعبان گشوده می‌شود شاید که به برکت موالید این ماه معظم قدم‌هایمان لایق شهر الله شود... 🍃حلول ماه شعبان تهنیت🍃 @AFKAREHOWZAVI
«تا ماه نو شود» ✍️فاطمه شکیب رخ صدای جیغ دختران در سالن مدرسه پیچید و اضطراب همه ما را فرا گرفت، بی درنگ به سمت بچه ها دویدیم، در راه با انواع دلشوره ها و تصورات بدنبال چاره بودم. دختری صدا می زد؛ خانم به اینجا بیا رُکیاتو از حال رفته است. در کلاس حلقه ی دور کودک از حال رفته را بازکردم و دخترک را به آغوش کشیدم، با کمک همکار ها او را به دفتر مدرسه رساندیم. وقتی اندکی بهتر شد طاقت از کفم برون رفت، باید زودتر می دانستم چرا شاگردم اینگونه نقش زمین شده بود. با زبان همیشگی ام علت حال او را جویا شدم و او در حالی که سعی می کرد لابه لای حرفهایش ناگفته ای باقی گذارد؛ به روزه بودن خود اشاره کرد. کوتاه نیامدم وقت نداستن نبود، شاید خطری برایش در پیش بود. بالاخره زبان گشود، از پنچ روز روزه ی پیوسته به همراه خانواده سخن گفت. از اینکه به علت فقدان مواد غذایی در منزل با پدر تصمیم به روزه ی خانوادگی گرفته بودند، تا ماه نو شود... دلم آشوب شد، این همه نجابت برای حفظ ایمان و آبرو مرا شگفت زده کرد. سالهاست که با امثال او سروکار دارم و مانند این خویشتن داری را کم ندیده ام، مثل ما سفید پوست نیستند اما قلب هایی به سفیدی ایمان دارند. برای حفظ دین و تلمذ در مکتب اهل بیت (ع) و آویختن مدال پر افتخار طلبگی به کشور ما سفر کرده اند و در این راه گوهر ایمان را به نان نمی فروشند.* گاهی فکر می‌کنم که چه نسبتی بین عزت نفس مومن و گستردگی مال غافل برقرار است؟ چه می‌شود که وقتی غافل بر رفاه نسبی دنیا دست می یابد بر طلب و طمعش افزوده می‌گردد، هرچه دارد سیراب نمی شود و آنچه ندارد او را به ناسپاسی و کفر می‌رساند، حال آنکه مومن بی بهره از مال، به اندک نعمتی از جانب پروردگار راضی است و نداشته ی دنیا را صبورانه تحمل می کند. گاهی می‌اندیشم که چرا برخی هم‌وطن‌های ما به رغم دینداری ظاهری، این‌چنین در دنیا پرستی غوطه ورند و در عین غنا، به درد ذهنی نداری مبتلا هستند. چگونه فرهنگ پاک ایرانی، این‌گونه با آزمندی عجین شد و چگونه همدلی و دردمندی دیگران در انظار ما به سردی گرائید؟! کاش نهضتی برای زدودن غبارهای فرهنگی و دینی به راه اندازیم، کاش به رحم خدا بر روزگارمان بسنده نکنیم که این فرصت تا ابد بر مردمی که ز حال همسایه گان بی خبرند باقی نمی ماند! 🍃اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا🤲🍃 *برگرفته از روایت معلم کلاس چهارم دبستان هجرت @AFKAREHOWZAVI
ماه عزیز خدا ✍🏻 زهرا کبیری پور مگر یک نفر چطور عزیز کرده می‌شود؟! مثلا در ماهی که به دنیا آمده است، هیچ غمی و اندوهی راه نیابد... و در ماهی که شهید شده است هیچ شادی و نشاطی وارد نشود... سلام نورِ چشم خدا سلام آقایِ عزیز ما @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه شعبان، ماه توسل و استغفار ✍️فخری مرجانی ماه شعبان، ماه شفاعت و ماه پیغمبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است؛ زمینۀ نیک‌شدن و پاک‌شدن انسان را فراهم می‌کند و به همین دلیل است که بسیار به استغفار در این ماه تأکید شده است تا انسانِ مؤمن؛ پاکیزه و مطهر به ماه میهمانی خدا وارد شود. مبارک و فرخنده است ماهی که مولودهای مبارک و پاکیزه در دامان خود دارد و ما مفتخریم که شیعه و پیرو چنین دردانه‌هایی هستیم؛ ولادت امام حسین، امام سجاد، حضرت ابوالفضل العباس، حضرت علی‌اکبر و امام زمان (علیهم‌السلام) همه در این ماه مطهر است. توسل به ائمه به همراه استغفار از گناهان، موجب گشایش کارها و نزول نعمت‌ها خواهد شد. و مبارک است زادروز مردی که جهان را از شرّ ستمگران و ظالمان زمانه رهایی می‌بخشد. و اکنون ما منتظران مقدم مبارکش مکلف هستیم تا با تمام‏‎ ‎‏توان کوشش کنیم تفرقه و نفاق و دغلبازی را از کشور عزیزمان بزداییم، در مقابل قانون خاضع باشیم و به وسوسۀ فتنه‌انگیزان اعتنا نکنیم.‏ و این را ما در ۲۲بهمن امسال (1401) دیدیم که مردم مسلمان ایران یک‌بار دیگر توطئه‌های ستمگران و حیله‌گران تاریخ را خنثی کرد. حضور مردمِ در صحنه، یأس و درماندگی در منافقین و متحدان بی‌آبرویش ایجاد کرد؛ روشنفکران غرب‌زده را برای همیشه رسوا کرد و اخوت اسلامی را جایگزین آن نمود.‏‎ ‎‏ و این ما هستیم که سرنوشت خود را خودمان تعیین می‌کنیم‏‎ ‎‏و فریبِ کلمات بی‌محتوای آنان را نمی‌خوریم. و در ادامۀ این راه خواهیم دید که شکست جریان دشمنان قسم‎‏خوردۀ اسلام رقم خواهد خورد و این حضور پایه‌های قدرت آن‌ها را خواهد لرزاند و نقشه‌های‌شان را به خودشان باز خواهد گرداند. و ما منتظر روزی خواهیم بود که به دلگرمی و پشتوانۀ امام معصوم‌مان، کاخ‌های ستمگران و شیاطین عالم را که گستاخی کرده و خود را حق جلوه می‌دهند، فرو بریزیم و انسان‌ها از زنجیر بردگی و بندگی آن‌ها نجات دهیم. به امید آن روز... @AFKAREHOWZAVI
🩺لطف طبیبانه اش،نسخه درمان است❗️ ✍️زهراسعادت میان مناجات امّ داوود با قلبی هزارتکه بی آنکه به عقوبتش اندیشیده باشد نجوا کرده بود:" ملازم حرم را با پرستاری آلام عزیزانش امتحان نکنید که مدتهاست بریده ام"!! شادمان از دعوت رئوفانه به تصوّر برات کربلا و به سرانجام‌رسیدن روزهای رنج روزگار، روبه محضر انیس النفوس(ع) التجا میکرد که خنجر درد در جانش فرود آمد و گویی تکه ای سرب گداخته روی جگرش گذاشته و ارتعاش زلزله گونه ای گسلهای زخمی روح دردمندش را با بالاترین ریشتر به لرزه درآورد آنچنان که به یکباره زیر حجم آوار دردی جانفرسا در خود فرو ریخته و مچاله شد!! بارها پس لرزه هایش را به شدت قبل تجربه کرد و تشخیص مبهم پزشکان و تجویز دارو هم آتش جگر و دردهای طاقت فرسایی که فقط او در اعلاترین حدش درک میکرد را افاقه نبود! تشخیص آخرین پزشک، روحش را نشانه گرفت و او با خودش گفت:" همانی که گاهی انگار نقص مادر زادی ام بوده"؟! و تجویز ناباورانه حداقل،چهل روز صبوری بر درد!! تیر درد که بر جانش مینشست با خود زمزمه میکرد:"خدایا در من چه دیدی که این روزهای پایانی سال که معطر به موالید شعبانیه و منتهی به آمادگی برای ضیافت شاهانه توست ،به ادای تکلیف تمرین عملی تاب آوری عبدانه و "بی چون و چرا" چله نشین و موظفم ساخته ای"؟ چک و چانه زدن در برابر هیبت مُعَلّایی سودی جز ضعف بنیه اعتقادی اش نداشت و چاره ای جز تسلیم محض پای این ابتلای"سمعاًو طاعة" نمی دید و تنهادر اوج آوار سهمگین درد با زبان "زبور آل محمد(ص)"نجوا میکرد: ".... وَ أَوْجِدْنِی حَلَاوَةَ الْعَافِیَةِ وَ أَذِقْنِی بَرْدَ السَّلَامَةِ وَ اجْعَلْ مَخْرَجِی عَنْ عِلَّتِی إِلَی عَفْوِكَ وَ مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَى تَجَاوُزِكَ وَ خَلَاصِی مِنْ كَرْبِی إِلَى رَوْحِكَ ، و سَلَامَتِی مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ"! باور نداشت که تنها علاجش "صبرِ قلیل بر عظم کثیر"ش باشد و آخرین تیر دعا را به امید اجابت بر چله زبان قلبش نهاده و زار زد: "توفیق کنیزی و سفره داری ایام غم عظمایتان را به ثمن نسخه شفا از این کمترین به احسن وجه پذیرا باشید...." و از آنجا که سنت "آقازاده دو سرا" به زیر دِینِ عوام زاده ای در چنگال درد ماندن نیست "طبیبانه به بالین آمد"و از سر لطف نسخه درمان با تربت شفابخش و آبی که در سرداب حضرت سقا(ع) مقام والای وفادارانه به خیام عطشان چشم به مَشک را طواف میکند و رقعه دعایی پیچیده در حریر سبز متبرّک به غبار قدوم زائران بارگاه تحت القبّه اجابتش که مدتی پیش از خادم بهشت حضرت ارباب(ع) به تبرّک و تیمّن هدیه گرفته و برای مبادایش نگهداشته بود، به خاطرش آورد... ❇️"بیمار فقط در طلب لطف طبیب است ما منتظر نسخه ی درمان حسینیم" @AFKAREHOWZAVI
💐 "درمان بواسطه‌ی پذیرش رنج" رنج‌ها و سختی‌ها، به زعم ما مهمانان ناخوانده‌‌اند در حالی که آنها را مربی عالم فراخوانده‌ تا یا از خواب غفلت بیدارمان کند. یا ظرف وجودمان را تطهیر و یا ظرف وجودمان را توسعه دهد و... اما اگر با مشکلات بجنگیم آنها بیشتر سماجت می‌کنند و برای لج در آوردنمان هم که شده ژست صاحبخانه به خود می‌گیرند، لباس راحتی می‌پوشند، جایشان را پهن می‌کنند در ذهنمان تا به ما بنمایانند که حالا حالا‌ها هستند و رفتنی نیستند. اما اگر آنها را بپذیریم، به چشم امتحان به آنها بنگریم و تکیه‌‌‌مان به سرمایه‌‌‌ی گذشته و سود آینده نباشد بلکه با حال مضطر رو به درگاه الهی‌ گردن کج کنیم یا الله بگوئیم آنگاه که قطره اشکی از گوشه‌ی چشمانمان جاری شد اگر آن بلا بخاطر غفلت باشد با شربت ذکر و دعا برطرف می‌شود و اگر بخاطر ارتکاب گناه بر ما عارض شده است آن آلودگی را با آب دیده می شوئیم تا آبرودار شویم تا هم خود تطهیر گردیم و هم از انتقال ویروس گناه به دیگران پیشگیری کنیم. امید که بلا و ابتلاهایی که به ما می‌رسد همه‌ برای توسعه‌ی ظرف وجودی‌ و ترفیع درجه باشد تا کارمان به درمان سرپایی یا بستری شدن‌ نکشد. @AFKAREHOWZAVI
خانم جلسه‌ای فاطمه میری‌طایفه‌فرد یک میز چوبی و یک پارچه ترمه و خانمی که پشت میز روی زمین می‌نشست و برای خانم‌های محل احکام می‌گفت، وعظ می‌کرد، روضه می‌خواند. خانمی محجوب که شاید سواد آکادمیک نداشت ولی در بحث دین تلاش کرده بود و پای درس بزرگان نشسته‌بود و حالا دانسته‌هایش را با زنان محل به اشتراک می‌گذاشت. با مادرم خیلی به این مراسمات رفته‌بودم، خیلی اوقات هم مادرم مجلس وعظ می‌گرفت و در خانه‌ی ما هم، همان میز و ترمه می‌شد منبر‌کوچکی برای یادگیری فقه و ذکر آل‌الله(علیهم‌السلام). خیلی از دانسته‌های دینی‌ام در همین مجالس شکل گرفت، با اهل بیت(علیهم‌السلام) این‌جا آشنا شدم؛ خاطره‌ایی خوب از يک جلسه‌ی خوب و یک خانم جلسه‌ای خوب. در حرم امام حسین(علیه‌السلام) در قسمت شبستان تازه ساز حرم، قسمتی برای استراحت زنان قرار داده شده بود. به خانم‌ها پتوهای مرتب داده بودند و می‌توانستند استراحت کنند. چقدر دلم می‌خواست من هم فرصتی داشتم و استراحت در این مکان مقدس را تجربه می‌کردم. اما همیشه یک عجله‌ای در کار بود که فرصت را می‌ربود و من مجبور از حرم برمی‌گشتم. موقع بیرون آمدن از شبستان، جمعی از زنان در گوشه‌ای حول یک خانم نشسته بودند و داشتند به صحبت‌های ایشان گوش می‌دادند. چیزی شبیه به همان میز چوبی جلسات خانگی خودمان هم جلوی ایشان گذاشته‌بودند. بی‌آن‌که دقتی که در کلام عربی داشته باشم به سمتش کشیده شدم. چیزی شبیه به یک حس خوب، یک خاطره‌ی دل‌انگیز مرا به آن ‌سوی شبستان می‌کشید. خانم جلسه‌ای به تعبیر من، داشت از احکام وضو می‌گفت و خانم‌‌ها با دقت گوش می‌دادند و گاهی هم سوال می‌کردند و خانم جلسه‌ای با وقت و جدّیت، به سوالات پاسخ می‌داد. داشت دیرم می‌شد ولی دوست داشتم در کنارشان باشم. اصلا کلی چیز یاد بگیرم کلی تفاوت و شباهت ببینم؛ ولی نمی‌شد. اما همان چند دقیقه کافی‌بود تفاوت و شباهت مجالس خودمان با بانوان عراقی را پیدا کنم. دو تفاوت مهم با خانم جلسه‌ای‌های خودمان پیدا کردم که قابل تأمل بود. اول این‌که برخلاف خانم جلسه‌ای‌های ما که‌ در کلامشان کلی کلمات محبت آمیز موج می‌زند این‌جا خیلی از این خبرها نبود. یک جدّیتی پذیرفته در امر دین در بین مخاطب احساس می‌شد. دومین تفاوت نحوه پوشش بود، خانم جلسه‌ای ما در جلس زنانه غالبا یک روسری روشن از کیف خود بیرون می‌آورد و سر می‌کرد، اما این‌جا خانم جلسه‌ای پوشیه زده بود آن‌هم در مجلس کاملا زنانه. شاید هم نگران فیلم‌برداری با گوشی و یا دوربین مدار بسته بود، نمی‌دانم. گذشته از این موارد، شیرینی داستان، فقه جعفری بود که داشت رد و بدل می‌شد. این‌جا اوج شباهت و یک‌رنگی خانم جلسه‌ای‌ها بود، چه ایرانی چه عراقی. @AFKAREHOWZAVI
مهدویت صاحب الامر(عج) در آینه‌ی قرآن (۲) حکومت صالحان، اراده‌ی ازلی خداوند ✍️تلخیصی از بانو چمن ‌خواه قران کریم در آیه ۱۰۵سوره انبیاء می‌فرماید:«ما در زبور پس از تورات نوشته‌ایم که زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد». چگونگی ارتباط آیه با مهدویت الف/مقصود از نوشتن (کتبنا) حتمی بودن یک کار است و کلمه (ارض) بدون قید به معنای همه زمین است. و کلمه(ارث) درباره چیزی به کار می‌رود که بدون معامله به کسی انتقال می یابد و در قرآن کریم گاهی به معنای تسلط و پیروزی یک قوم شایسته برقوم بدکار است. بنابراین آیه از پیروزی قطعی صالحان خبر داده است. ب/کلمه(زبور) در لغت به هر کتابی گفته می‌شود بنابراین ممکن است مقصود تمام کتب آسمانی باشد و واژه (ذکر) در قرآن درباره تورات و نیز قرآن به کار رفته است ولی به دلیل معنای اصلی آن که یادآوری و تذکر است درباره همه کتابهای آسمانی به کار می‌رود. ج/«عبادی الصالحون» یعنی بندگان شایسته خدا که عبودیت خدا را همراه با صلاحیت علمی و عملی دارند. امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند:«کتابهای آسمانی همه ذکر هستند و مقصود از (عبادی الصالحون) قائم و یاوران او هستند. مستضعفان، پیشوایان و وارثان زمین قرآن کریم در آیه ۵و۶ سوره قصص می‌فرماید:«ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم و آنها را در آن سرزمین مکانت بخشیم و به فرعون و هامان و لشکریانش چیزی را نشان دهیم که از آن می‌ترسیدند». چگونگی ارتباط آیه با موضوع مهدویت الف/در آیات ابتدایی سوره قصص در می‌یابیم که خداوند از اراده قطعی خود مبنی بر پیروزی مستضعفان و مستکبران خبر داده است. قرآن در این آیه با صیغه مضارع و فعل آینده سخن گفته است. گویی درباره یک جریان جاری در گذر زمان سخن می‌گوید که محدود به زمین خاصی نیست؛ بلکه سخن از یک قانون کلی در نظام آفرینش و سنت همیشگی خدا به مبنی بر پیروزی مستضعفان در گستره زمان و در پهنه زمین است. ح/ داستان بنی اسرائیل یکی از مصادیق آیه است؛ ولی خداوند این بشارت بزرگ را به همه اقوام و ملت‌های مستضعف داده است. امیر(علیه‌السلام) در تفسیر این آیه فرمودند:«این گروه آل محمد(صلی‌الله علیه و آله) هستند خداوند مهدی آنها را پس از زحمت و سختی ای که بر ایشان وارد می‌شود برمی‌انگیزد و به آنها عزت داده، دشمنانشان را ذلیل و خوار می‌کند. امام مهدی(عج) ذخیره بزرگ الهی یکی از معروف ترین آیات درباره وجود مبارک امام مهدی(علیه‌السلام) آیه ۸۶ سوره هود است که از مشهور ترین لقب های آن حضرت گردیده است. قرآن کریم می فرماید:« ذخیره خدا برای شما بهتر است اگر مومن باشید». این آیه شریفه از نظر تفسیری درباره حضرت شعیب و قومش است؛ اینکه افزایش ثروت اگر از راه ستم و خیانت بر دیگران باشد، خیر و برکتی نخواهد داشت؛ بلکه سود حلال معامله که خدا برای شما باقی می‌گذارد سبب برکت و افزایش نعمت است. «بقیة الله» از ترکیب لغوی به معنای بازمانده خدا است و به معنای هر موجود سودمندی که به لطف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت می شود طبق این برداشت همه پیامبران خدا و پیشوایان بزرگ بقیه الله هستند. چنانکه در زیارت جامعه کبیره همه امامان با این لغت بقیه الله خطاب شده اند؛ ولی مهمترین و روشن ترین مصداق«بقیه‌الله» به آخرین امام از سلسله امامان و تنها بازمانده اولیای الهی تعلق می‌گیرد. امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند:« نخستین جمله ای که مهدی پس از ظهور خود بر زبان می‌آورد این آیه است و سپس می گوید« منم بقیه الله و حجت و خلیفه خدا در میان شما» پس از آن، هیچکس بر او سلام نمی کند مگر عبارت: السلام علیک یا یا بقیه الله فی ارضه» 🔹 تلخیصی از کتاب نگین آفرینش (۱) @AFKAREHOWZAVI
❇️زیبا زندگی کن ✍️ بانو آلاله خورشید پرتو زیبایش را بر روی جهان می اندازد تا به ما نوید دهد، نوید روزی دیگر روزی که خداوند مهربان برای جهان در نظر گرفته است و همراه ما خواهد بود. روزی که باید گام های خود را قوی تر از قبل برداشت و در پرتو لطف الهی همراه با دیگرمخلوقاتش به تقدیس و ستایش او نشست و دردهای زمانه را در پشت پرده امید گذاشت تا بار دیگر هم زندگی جریان یابد و لبخند مهربان خداوند را بر قلبمان احساس کنیم. پس زیبا زندگی کن و خدا را فراموش نکن @AFKAREHOWZAVI
یٰا طَبیبَْ القُلوب ✍سیده ناهید موسوی امروز حال روحی‌ام خوب نبود ،وبرای همین به هیچ کاری نرسیدم، واین موضوع اصلا اشکالی ندارد ؛قرار نیست هرروز مفید باشیم، قرارنیست هر روز خوشحال باشیم ،باید یاد بگیریم که داشتن روزهای بد هیچ اشکالی ندارد،ناراحت بودن وکامل نبودن هم بخشی از زندگی است نباید باهاش مبارزه کنیم،باید به خودمان اجازه بدهیم دردهایمان را احساس کنیم. مگه چند نوع بیماری تو دنیا هست؟ بیماری روحی وبیماری جسمی اما انواعی دارند مثل : 🌀 آزمایش : یک نوع بیماری ازجنس امتحان برای انسان‌ها ویکی از سنت های خداوند متعال است. مانند؛ترس، قحطی ،فتنه ها، شر، بیماری وفقر 🌀بیداری ازغفلت: برخی از بیماری‌ها عامل اصلی بازگشت انسان به مسیر صحیح وبیداری از غفلت وغرور است،غفلتی که باعث سقوط ومانع تکامل ورشد انسان می‌شود. مانند؛ دوری ازخدا، دوری ازحق ، سردرگمی 🌀کفاره گناهان: گاهی خداوند برای ازبین بردن آثار گناهان ،انسان رابه حوادث وبلاها وبیماری مبتلا می‌کند تا به لطفش قسمتی از گناه هارا در دنیا وقبل ازمرگ بشوید. مانند؛ دروغ،حق الناس،خوردن مال یتیم اما گذشته از همه این‌ها ؛تاثیر بسزای شداید وسختی درتکامل نفس انسان بسیار لازم است. نه این است که اثر شداید وسختی ها تنها ظاهر شدن ونمایان شدن گوهر واقعی است به این معنا که هرکسی یک گوهر واقعی دارد که رویش پوشیده است؛مانندیک معدنی است درزیر خاک واثر شداید فقط این است که آنچه در زیر خاک است ،نمایان می‌شود،اثر دیگرندارد؛نه این طور نیست بالاتر است شداید وسختی ها وابتلائات اثر تکمیل کردن وتبدیل کردن وعوض کردن دارد،کیمیا است ،فلزی را به فلز دیگر تبدیل می‌کند،سازنده است، ازموجودی موجودی دیگر می‌سازد،ازضعف قوی واز پست ، عالی وازخام، پخته به وجود می‌آورد.* ودرآخر این‌که «فَأنّی لا أقدِرُ لِنفسیِ دَفْعا»خدایا من که تنهایی زورم نمیرسه تو پشت وپناهم باش.* *بیست گفتار،شهیدمرتضی مطهری،ص147 *مناجات شعبانیه @AFKAREHOWZAVI
لطیفِ خبیر ✍🏻مریم زارعی نوزادها لطیفند و انسان ها در برخورد با نوزادان لطیف میشوند. این را زمانی فهمیدم که نوزاد در بغلم بود و از هر گوشه و کناری رد میشدم صدای عزیزم ، جانم و قربان شوم به گوش میرسید. وقتی که بارها به کتابخانه رفتم اما زمانی به من نان و چای و خرما دادند که بچه همراهم بود. یا همان زمان که بچه گریه میکرد و هر کسی سعی میکرد ترفندی را اجرا کند تا او آرام شود. خداوند هم لطیف است. همان طور که در قرآن میخوانیم ان الله لطیف خبیر خداوند در همه ابعاد سعی دارد مارا به خود نزدیک کند تا زمینه ی رشد و سعادت ما را فراهم سازد.او می خواهد با نوزاد و با نگهداری و مراقبت از نوزاد مارا لطیف کند تا خبیرمان سازد. درست همانند خودش و از جنس خودش. وقتی می گویند فرزند داری عبادت است می تواند از همین جهت باشد. مگر عبادت جز برای تقرب است؟! پروردگارا لطیف‌مان ساز تا خبیر شویم. @AFKAREHOWZAVI
«روایت آقای ایکس» ✍️طیبه فرید وجدان سپید و بیدارش زیر آن پوست سیاهِ براق یک مسئله را دریافته بود، وآن قدرت بُعد هیولائی رسانه بود! وقتی که آخرین دکمه ی شفاف لباسش را می بست به این درک رسیده بود که رسانه می داند چگونه روایت کند که بی گناه مجرم باشد و مجرم بی گناه! و توده ها باور کنند! جوری که نتوان مسئله را حل کرد و صدای حقیقت توی شلوغی ها گم شود و به گوش کسی نرسد تا آنجا که حوادث و رویدادها بشود یک توده ی بدخیم که تیغ تیزِ جراحی بهترین متخصص ها نتواند برایش کاری کند. کتش را که پوشید، سالن داشت از جمعیت مسلمان های آمریکایی پر می شد و کمی قبل تر از اینکه پای آقای ایکس به جایگاه سخنرانی برسد نزاع سختی میان روایت صادقِ او و روایت دیگران شکل گرفته بود! و زمانی که انگشت های سه مهاجم به نام اسلام روی ماشه ی اسلحه لغزید در قلب منهتن قلبش از تپش ایستاد. روی لباس سپیدش پر از رز قرمز بود. (تقدیم به وجدان بیدار شهید مالکوم ایکس، رهبر مسلمانان سیاه پوست آمریکا) @AFKAREHOWZAVI