eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
712 دنبال‌کننده
879 عکس
152 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
ملائک پای درسش بر سجودند ✍️زهره قاسمی علیِّ دومِ ارباب آمد جهان از دیدنش بی تاب آمد به ماه امشب بگو بیرون نیاید که ظلمت رفته و مهتاب آمد گلستان محو عطر بی مثالش بدون شک گلاب ناب آمد تمام عالم امشب شکر گویند که دین را گوهری نایاب آمد ملائک پای درسش بر سجودند که ایمان از دل محراب آمد شب عید و دلم تا کربلا رفت دوباره از دو چشمم آب آمد عطش های مرا تا دید ارباب به اعجازش شبی در خواب آمد... @AFKAREHOWZAVI
صدای شکستن می‌آید ✍️فاطمه میری طایفه فرد این روزها مادران مشغول کارند، گویی در گوشه خانه یک تابلو نصب شده مثل همان‌هایی که در اول عملیات عمرانی جاده‌ها می‌زنند. خانه زیر و رو می‌شود تمیز می‌شود، بوی انواع شوینده از تمام خانه‌ها بیرون می‌پاشد. اصلا مادرها کار ندارند که اعضای خانواده کمک کنند یا نه؟ برای‌شان مهم است یا نه؟ آن‌ها کار خودشان را می‌کنند. فقط شب‌ها گاهی وقتی همه در خواب‌اند صدای آهی، ناله‌ای، چیزی از خانه بلند می‌شود که گاهی شنیده‌می‌شود گاهی هم نه. بعضی ازاین مادرها چند قسمت می‌شوند، یک قسمت مادر چندتا بچه قد و نیم‌قد، یک قسمت همسر یک مرد که باید مانند یک ملکه در تسخیر قلب همسر خود باشد، یک قسمت دخترِ پدر و مادرش، یک قسمت خواهر خانواده است، یک قسمت خود وجودش است که در کارهایش تجلی کرده مثلا معلم است، کارمند است، محصل است، نویسنده است، مشغول پایان‌نامه است، در هر کدام از این ساحت‌ وجودی یک وظایفی نهفته‌است که حتی اگر نخواهد نمی‌تواند از آن تخطی کند. خیلی از اين وظایف تعریف شده با آمدن عید و بهار و ماه رمضان کار ندارد، باید خودت را برسانی، ولی مادر خانه، زن خانه، کار ندارد که کار ندارند، او کار دارد برای عید، برای بهار، برای ماه مبارک رمضان. او خانه‌اش را آماده روئیدن شکوفه‌ها می‌کند. او خودش را مهیای وظایف بیرونی خود می‌کند، او باید فکری هم برای دل خود کند که ماه خدا دارد از راه می‌رسد. همه این‌ها هست و یک جسم نازک که قرار بوده《لیست بقهرمانه》باشد. اما او در این شرایط یکه‌تاز میادین قهرمانی‌ست، میدان‌دار جهاد اقتصادی‌ست، او با تمام شرایط ایستاده است. ولی باید مواظب بود نکند فراموش کنیم، نکند بی‌خیال کمک شویم به بهانه‌ای که او می‌تواند. صدای شکستن می‌آید شاید دلی، شاید استخوانی، شاید مادری. قدر مادران را بدانیم. بهار آمدنی‌ است. @AFKAREHOWZAVI
گردش علمی با گل نرگس ✍️نجمه صالحی شنیده‌های‌من حاکی از آن است که جد مادربزرگ مرحومم به امام سجاد علیه السلام می‌رسیده‌. امروز هم که میلاد سیدالساجدین علیه السلام بود، برای دختران کلاس، شاخه‌های گل نرگس هدیه بردم تا از روز میلاد، خاطره خوشی در ذهن‌شان بماند. بعد از تدریس، همراه دختران، در نشستی که موضوعش در مورد همایش شرق شناسی و امام حسین علیه‌السلام بود، شرکت کردیم. در راهروها حین حرکت، یکی از آن‌ها با لبخند گفت: «گردش علمی داریم!» دیدن برق شادی در نگاه دختران و عکس‌هایی که با گل‌ها می‌گرفتند و نفس‌‌های عمیقی که از استشمام گل‌ نرگس، به عمق جان‌شان فرو می‌بردند به من فهماند «ادخال سرور در دل مومنان»، ولو با شاخه گلی امکان دارد! پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِنِین به درستی که شاد کردن مؤمنان، دوست‌داشتنی‌ترین کارها در نزد خدای متعال است.* *الكافى، ج 2، ص 189. 🍃الحمدلله علی کل حال🍃 @AFKAREHOWZAVI
«توکای سیاه» ✍️طیبه فرید روزهای ابری ، از پشت پنجره ی اتاق می دیدمش،فقط روزهای ابری! سیاهی اش وسط درخت انار پیدا بود. توکای سیاه وسط انجمن گنجشک ها. گنجشک ها لانه هایشان شکاف های زیر شیربانی ودرز دیوارها بود و سقف پریدنشان از این درخت به آن درخت! وروزیشان ته مانده سفره آدم ها و کرم های باغچه.اما توکای سیاه، بلند می پرید. کجا؟! نمی دانم... روزهای ابری که خورشید نبود، میهمان شاخه ی انار بود، روزهای آفتابی را روی کدام شاخه می نشست نمی دانم... قبل از اینکه توکا بیاید صدای چریپ چریپِ گنجشک ها، حیاط را پر می کرد.و وقتی می نشست میان درخت انار و شروع می کرد به نطق کردن، گنجشک ها بی صدا می نشستند و صدایشان در نمی آمد،نه فقط گنجشک ها،حتی من پشت پنجره اتاق . منطق توکا را نمی دانستم اما انگار گنجشک ها زبان او را می فهمیدند، وسط آواز توکا همگی ساکت بودند. میان برگ های زرد درخت انار، سیاهی توکا خیلی به چشم می آمد و البته سرخی آن انار خندانِ روی بالاترین شاخه که دست کسی حوصله ی چیدنش را نداشت، اما خدا می داند چندتا چشم دنبال سرخی دانه هایش بود و طعم ملسش را تصور می کرد. روزهای آفتابی آخر زمستان باغبان آمد و تمام درخت های حیاط را هرس کرد و خاک باغچه را زیر و رو... صدای چریپ چریپ گنجشک ها کل حیاط را برداشته بود. انار سرخ خندانِ سر بلندترین شاخه درخت انار، خشک و سیاه شده بود، آن را بین شاخه های هرس شده دیدم! وقتی بلندترین شاخه توی دست های باغبان با بقیه ی شاخه ها روی زمین کشیده می شد تا برود بیرون از حیاط و جایی دورتر بسوزد، تا دودش به چشم و چال در و دیوار خانه نرود. دیگر از توکای سیاه خبری نبود! دیشب خواب دیدم توکای سیاه با سیمرغ به کوه قاف رسیده، به چشمه آب حیات. توکا آدم شده بود. @AFKAREHOWZAVI
کلاه عقلانیت‌تان را سفت بچسبید ✍️زهرا نجاتی در زمانه‌ی عجیبی زندگی می‌کنیم. زمانه‌ای که بخشی از هنرمندان، به جرم عدم همراهی با براندازها، بایکوت می‌شوند، دیده نمی‌شوند، خبرفوت‌شان، بین خبر گرانی و سقوط دلار، گم می‌شود و عده‌ای دیگری با نشر اکاذیب و فیلم‌های آشوب زا، کارت بازرگانی دریافت می‌کنند! و عده‌ای با جاسوس‌های رژیم صهیونیستی، آن قدرنزدیک‌اند که از طریق آنها، فرارشان از ایران را رقم می‌زنند! عده‌ای مثل حامد زمانی‌ها، حذف و بایکوت می‌شوند و از طرفی شروین‌ها می‌توانند بدون نگرانی، بدون ذره‌ای خجالت، با یک ماله کشی جزئی برخیانت‌های پیشین‌شان، قطعه‌ای بیرون بدهند که در راستای تحقق انقلاب جنسی، گره گشایی کند: آشکارا دم از رابطه با زن متاهل بزنند و از فرزندی که زنازاده‌ است! درست مقارن با خیانت متاهلین و فراگیری مشکلات جنسی و آمار بالای طلاق و بالاتر طلاق عاطفی در کشور. در روزگاری زندگی می‌کنیم که در کشورهای غربی، میخ مخالفت با فمنیسم بر زمین کوبیده می‌شود چون از ته راهی می‌آیند که ما هنوز روی نقطه‌ی آغازش ایستاده‌ایم و به وضوح اعلان اشتباه می‌کنند. اما همین اعلان‌شان ذیل امپراطوری رسانه، گم می‌شود، چون ما هنوز در علم رسانه، عقب هستیم و در جنگ رسانه‌ای، عقب‌تر‌. این است که در برنامه‌های شبکه های خودی‌شان، دم از بچه و خانواده می‌زنند و زباله‌های فرهنگی‌شان که پیش از این چوبش را خورده‌اند، به کشوری مثل کشور ما می‌فرستند! آن وقت، اینجا عده‌ای خوشحال از برو بیای فرهنگی بااین کشورها، در آداب و عقلانیت وتفکر لیبرال غربی، مضمحل می‌شوند. بنابراین اصلا عجیب نیست، وقتی ستاره‌‌ی فیلم‌‌های ایرانی، در مصاحبه‌اش،خاورمیانه‌ را کثافت دانی می‌نامد و اعتقاد دروغین خودش را به اسم احساس تمام متولدین این منطقه، به خورد مخاطب ‌می‌دهد! آری در چنین روزگاری زندگی می‌کنیم و چاره‌ای نیست جز تجهیز به سوادرسانه، چنگ زدن به دامن تقوا برای داشتن بصیرت، نگاه دوختن به نگاه وافق دید رهبری و تلاشگری برای مبارزه با امواج تخریب‌گر دشمن. اینها را نگفتیم تا ناامید شویم. گفتیم که مراقبتر باشیم، هم برای موسیقی‌هایی که به مغز وقلب جوانانمان، نفوذ می‌کنند، هم در تصاویری که می‌بینیم و می‌بینند و هم برای نظارت به چهارچوب عقلانیت وجهان‌بینی که خیلی تلاش می‌کنند در امپراطوری رسانه‌شان، برما حاکم کنند! @AFKAREHOWZAVI
رزق مقرر ✍🏻 زهرا کبیری پور این و قبول دارم که در این دولت اسلامی تا دلتان بخواهد مسئول بی‌کفایت و غیر اسلامی داریم و متأسفانه سفره‌ی قشر آسیب‌پذیر جامعه دارد کوچک و کوچک‌تر می‌شود اما به این هم اعتقاد دارم که خدا همان خدایی است که روزی بنده‌هایش را صبح به صبح قبل از اینکه چشم‌هایشان را باز کنند به درِ خانه‌شان آویزان کرده، حالا به یکی کمتر به یکی بیشتر و دمَش گرم کاری به دلار و تورم و سکه ندارد... فلذا فی‌الواقع خداوند اِندِ مرام و معرفت است فلذاتر یا ایهاالمؤمنون لا تخف و لاتحزن @AFKAREHOWZAVI
گذاشت توی پاکتی هزار و یک نشانه را همین قلم، همین دل و ورق ورق فِسانه را سرش دوباره شور بود دلش دوباره شعر بود که آب داد دیده اش نَفس نَفس جوانه را برای دَم گرفتنش، برای چشم‌های خیس برای گریه گرچه او نداشت کوه شانه را قلم گرفت و رخصتی زِ شعر محتشم‌ گرفت کشید پای دفترش شروع عاشقانه را چه شورش است این که در میان قلب عالم است دوباره از حسین گفت و دم زد این ترانه را: "سلام بر تویی که از تو هیچ دل نمی‌کنم" مُعطّر از حسین‌ کرد جای جایِ خانه را... نوشت عشق‌‌ و خواند عشق، نوشت کربلا، حسین گذاشت توی پاکتش هزار و یک نشانه را... سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
"به بهانه‌ی روز تربیت اسلامی" ✍️مرضیه رمضان‌قاسم بمباران اطلاعات بیش از آنکه بستری برای گسترش علم و دانش بگشاید، با مسکوت کردن افراد سئول دست طالبان علم را قلع و قمع کرده، توان سوال و رمق پرسش را در پرسشگر از ریشه خشکانده است و پای دانش‌پژوهان را برای دویدن دنبال استاد لنگ می‌کند؛ در حالی که شبهه و سوال فتیله‌ی اذهان را بالا می‌کشد و چراغ عقل را پرفروغ‌تر می‌کند. متاسفانه پیام‌رسان‌ها اذهان را آماج بمباران اطلاعات کرده‌اند. فرد جویای علم برای حرکت، تحول و تکاپو نیازمند "سوال" است، پرسیدن و چالش ایجاد کردن و زمین و زمان را به هم دوختن تا به پاسخ رسیدن خودش قیام علیه خفته‌پروری و ناآگاهی‌ست. پس علیه قعودمان قیام کنیم یعنی در روز همچون خورشید بپاخیزیم و شب‌ قبل از خواب همچون ماه، ماهرانه در آموخته‌های‌مان سیر فکری کنیم‌ و گرنه دچار کسوف و خسوف می‌شویم. اگر بدون هدف حرکت کنیم و ندانیم دنبال چه هستیم هر چند فرد تلاشگری هم باشیم بسان خفته‌ایم. پس هر روز صبح بپاخیزیم و از خود بپرسیم دنبال چه هستیم؟ هدف‌مان چیست؟ از چه مسیری می‌خواهیم به هدف‌مان‌ برسیم؟ آیا هدف‌مان پول است؟ اگر دنبال پول هستیم بعد از تلاش به پول خواهیم رسید. وقتی آن را به چنگ آوردیم، دنبال چی هستیم؟ آیا هدف‌مان مقام است؟ اگر دنبال مقام هستیم بدانیم که به مقام هم خواهیم رسید. وقتی به مقام رسیدیم دنبال چه هستیم؟ آیا هدف‌مان رفتن به دانشگاه و مدرک گرفتن و کسب اعتبار است؟ اگر هدف‌مان مدرک و دانشگاه باشد باید بدانیم که به دانشگاه و کسب مدرک نیز خواهیم رسید. وقتی مدرک به دست آوردیم دنبال چه هستیم؟ انسانی که هدف ندارد بی‌قرار است، انسان اگر با خودش قراری نداشته باشد به سندرم بی‌قراری مبتلا می‌شود؛ پس هر روز صبح، با خود قراری بگذاریم تا یاری‌گر ما برای دستیابی به اهدف‌مان باشد مثلا روزی یک یادداشت ویژه بنویسیم یا اینکه روزانه به صورت موضوعی یک روایت از کتاب میران‌الحکمه بخوانیم و شب‌ هنگام حسابرسی کنیم ببینیم چقدر پایبند به قرارمان بوده‌ایم و چقدر بی‌قراری کرده‌ایم. آری اگر آدمی واکسن انگیزه و عشق را تزریق نکند در برابر ناملایمات خسته می‌شود هر چند بیدار و زنده باشد اما خفته‌ و جیفه‌ای بیش نیست که دارد ادای بیدارها و زندگان را در می‌آورد. پس بهتر است از از ادابازی به زندگی حقیقی تغییر کاربری دهیم. یادمان باشد زندگی یک فرمول بیشتر ندارد و آن کسب مهارت است مهارت دانش مهارت تاب‌آوری مهارت ارتباط موثر مهارت محبت و عشق‌ورزی فرق انسان خفته و بیدار در کسب مهارت است وگرنه همه‌ی ما انسانیم و طبیعتاً دغدغه‌ی خوراک، پوشاک، مسکن، مرکب، شهوت و... داریم. دغدغه‌ی من و تو کدام است؟ دغدغه‌ی کسب مهارت یا دغدغه‌ی... چون که ۱۰۰ آمد ۹۰ هم پیش ماست @AFKAREHOWZAVI
بسم الله الرحمن الرحیم از:آلاله به:یگانه منجی سلام مولای من! شما واسطه فیض و رحمت الهی هستید که باران رحمت و لطف الهی را بر زمین خشک و بی ثمر جاری می نمایید تا آثار حیات و زندگی در آن پدیدار شود و انسان ها تقدیس کنان لطف و رحمت همیشگی خداوند را به یاد آورند و به او امیدوار باشند و نا امیدانه از سوی درگاه الهی برای خواسته هایشان به سویی دیگر نشتابند. مولای من! روح های خسته و خشکیده از باران ایمان و محبت نیز جرعه ای آب حیات می طلبد تا در این وادی وانفسای عمر اندکی جان تازه بگیرد. مولای من! ما را شایسته دریافت جرعه ای آب حیات بخش کن. @AFKAREHOWZAVI
نکاتی درباره وجود انسان ✍️فخری مرجانی وقتی انسان به دنیا می‌آید و وارد این عالم طبیعت می‌شود، قبل از اینکه اکسیژن هوا را تنفس کند، یك و نیروی اولیه‌ دارد. كه با آن قوه، حركت اولیۀ انسان شروع می‌شود؛ یعنی نفس می‌کشد، قلب كار می‌کند، شش‌ها حرکت می‌کند، دستگاه گوارش به حرکت درمی‌آید، هضم صورت می‌پذیرد و... همۀ این‌ها از نوع #«حركت» است و این حركت از همان قوۀ اولیه است. از حركت دستگاه گوارش، خودِ قوه، قوّت پیدا می‌کند تا از این قوّت به‌دست‌آمده، استعداد تغذیه بالاتری در قدرت خودش ایجاد کند؛ بنابراین نیروی جذب غذا و تغذیه در لحظۀ اولیه تولد با ده ماه بعد یكی نیست. در ظاهر، تغذیه، قوه را بالا می‌برد و قوۀ بالا، استعداد تغذیه را بالا می‌برد و بر روی‌ هم تأثیر می‌گذارند؛ اما آنچه حركت می‌كند، نیروی اولیه است. آن نیرو؛ هم غذا را هضم می‌كند و هم نیروی خودش را بالا می‌برد. هر چقدر این نیرو افزایش می‌یابد، قدرت بیشتری بروز می‌دهد. تا جایی كه تفكر و دیدن و شنیدن و... همه از رشد این نیروی اولیه، بروز و ظهور پیدا می‌كنند. پس وقتی انسان از درون، استعدادش شکوفا می‌شود، تمامی ابعاد انسان به ‌تناسب شرایط و استعداد، ظهور می‌کند، اما همه این‌ها یك حقیقت بیشتر نیست؛ این‌ها ابعاد آن #«حقیقت» است. @AFKAREHOWZAVI
💢برای «که» بنویسیم؟ ✍️ استادجواد محدثی، کتاب «با اهل قلم» می‌نویسد: نوشتن، «ارتباط کتبی» با خوانندۀ اثر است و کلام تو، وسیلۀ ارتباط. اگر مقصودت به خواننده منتقل نشود، چه فایده؟ اگر با مخاطب، نتوانی رابطه برقرار کنی، از نوشتن چه سود؟ پس، شناخت مخاطب ضروری است. این‌که بدانی با چه کس رویارویی، خوانندگان سخن و شعر و مقاله و داستانت چه کسانی‌اند؟ بُرد و تأثیر نوشته‌ات تا چه حد است؟ اصلاً می‌خوانند یا فقط تو می‌نویسی؟ می‌خرند، یا فقط تو چاپ می‌کنی؟ می‌فهمند، یا تو فقط صفحه پر می‌کنی؟ ادبیات کودکان هم از همین مقوله است. بسیارند کسانی که برای «کودک» مطلب می‌نویسند، اما دنیای کودک را نشناخته‌اند. و بسیارند کسانی که شاعر شعر کودکانند، اما فضای کودکانه در شعرشان نیست، هر چند الفاظ بچگانه به کار برند. یعنی: مهم، شناخت حوزه واژه‌های کودکانه و دنیای خاص کودکان است و به زبان آنان و متناسب با فهم و درک و زمینۀ آنان سخن گفتن. کتابی هم که برای کودکان نوشته می‌شود، کافی نیست که فقط نامش کودکانه باشد یا تصاویر رنگی‌اش برای این قشر و «گروه سنی» گیرا و جاذب باشد. مفاهیم و محتوا را هم باید لحاظ کرد. باری... وقتی می‌نویسید، تصور کنید خوانندگان خویش را (از قشر‌ها و گروه‌های مختلف) که روبروی شما نشسته‌اند و با آنان حرف می‌زنی. «ارتباط مستقیم»!... مردم، امروز به چه چیزهایی نیاز دارند؟ خواستار چه مطالبی هستند؟ کدام مطالب و پیام‌ها و نوشته‌ها و تحقیق‌ها، برای امروز زندگیشان و زندگی امروزشان، کارساز و راهگشا و مفید است و از خواندن، بهره می‌برند؟... به راستی اگر این جهات در نظر نباشد، در «خلأ» نوشتن، و برای توده‌های انبوهی از «خوانندگان نامشخص» و نمی‌دانم در کجا و در چه سن و با چه شرایط نوشتن، چه دردی را دوا می‌کند؟ ناگفته نماند که: کار ادبی و هنری و شعر، ‌قدری باید ایهام‌ها و ابهام‌ها و رمز و راز و کنایه و تشبیه و توصیف و استعاره و زبان چند بعدی و قالب فوق عادی و سطح فوق معمولی و... داشته باشد. ولی تا چه حد؟... آیا حتی به قیمت تبدیل ادب و شعر و هنر، به ابزاری بی‌استفاده برای مردم؟ و به بهای بی‌مشتری و بی‌مستمع ماندن دستاوردهای ادبی و شعری؟ اگر بنا باشد «ادبیات» به صحنۀ زندگی هم بیاید و در متن حیات مردم جاری و ساری باشد، به معنای از دست دادن وجهه و صبغۀ ظریف و جالب و جاذب «صناعات» لفظی و معنوی نیست. اما... نباید فراموش کرد که کار قلمی، برای مردم و در خدمت حق و در ارتباط با خلق است. فاصله‌ها را باید پر کرد، ‌تا «ارتباط متقابل» میسور گردد. @HOWZAVIAN
نامش، یادش، تجلی عشق ✍️فاطمه میری طایفه فرد نامش که می‌آید، عشق تجلی می‌کند، عشق درست به معنا می‌نشیند. واژه‌ها صف می‌کشند تا خرج مرامش شوند و در وصف او به کار گرفته شوند، هرچه دارند می‌گذارند تا شايد به مسمای عین او برسند که نمی‌رسند و می‌دانند که نمی‌توانند. عین او چشمه حیات است، اکسیر اعجاز است، رویین‌تن می‌کند اگر در عینِ* عین او شستشو کنی. عشق وام‌دار عین توست علی (علیه‌السلام) *عین: در عربی بیش از ۷۰ معنی برای عین آمده‌است که یکی از متداول ترین آ‌ن‌ها به معنی چشمه است. @AFKAREHOWZAVI
✍️ روحانیت ناچار به نوشتن است 🔅 چون در دنیای دیالوگ بسر می‌بریم نه منولوگ. 🔻ای کاش مرکز مدیریت حوزه و مجموعه‌هایی چون دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات برای این ناچاری می‌کردند؛ برنامه، ساختار، راهبرد، تاکتیک، عملیات و اجرا، تربیت، شبکه‌سازی، تأسیس رسانه‌های فراگیر داخلی و بین‌المللی و ... پیشکش! @HOWZAVIAN
پناهم باش ✍️سیده الهام موسوی دنیا فراز و نشیب زیادی دارد گاه در آسایش و گاه در آشوب به سر می‌برد. خوب می‌دانم همه‌ی سود زیان این دنیای فنا شده از سوی تو است و من عبد، هنگام تنگدستی باید کاسه صبرم لبریز نشود و هنگام غنی بودن سفره‌ی بخشش‌ام وسیع گردد. پروردگارا، اگر از رزقت روزیم نکنی و سفره‌ی خانه‌ام را از نعمت‌های پر برکت پر نکنی، می‌دانی کسی را غیر از تو نمی‌شناسم که روزیم دهد. خدایا به تو پناه می‌برم، از خشم و غضبت که خوب میدانم گناه منِ روسیاه مسبب آن است. پناهم باش؛ که عبد هرچه دور شود باز سوی رب باز می‌گردد. «منْ سَرِیرَتِی وَ عَلاَنِیَتِی وَ بِیَدِکَ لاَ بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی‌ إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی‌ إِلَهِی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَضَبِکَ وَ حُلُولِ سَخَطِکَ‌» @AFKAREHOWZAVI
⁉️چرا دولت برا دلار تو باغ نیست؟ ✍مرضیه رمضان قاسم توقع نداشته‌باشیم جنگ "ارزی" در "عرض" ۲۴‌ساعت خاتمه پیدا کند چون: ما تحریم هستیم. ما در جنگ اقتصادی هستیم. ما در جنگ هیبریدی‌ قرار گرفته‌ایم. دولت برنامه داره و تو باغ هم هست. کشوری که دچار آشوب شده باشد خواه ناخواه دچار بحران اقتصادی می‌شود و اینکه دشمن هیچگاه تنور دشمنی خود را خاموش نخواهد کرد. اما کور خوانده است ایران سوریه نیست. کار ایران تمام نیست. مشکلات همیشه هست هر کس دیگری می‌آمد سر کار مشکلات وجود داشت اما مهم این است که این دولت دارد کار می‌کند اما کار اقتصادی زمان می‌برد و چشم‌ بر هم زدن قابل حل نیست بلکه مثل نشستن و برخاستن هواپیماست. خاطر جمع باشید دلار پائین خواهد آمد، چون هم بنّا ماهر است، هم کارگر خوب است و هم مصالح خوب داریم، خوشبختانه ملت ما با وجود نارضایتی‌ها هیچ‌گاه دست از پشتیبانی نظام برنمی‌دارد. آری حقیر نیز در همین کشور زندگی می‌کنم و نفسم از جای گرم بلند نمی‌شود. اما با همه‌ی این اوصاف نباید خودمان را ببازیم‌ و آب در آسیاب دشمن بریزیم ما از این بحران نیز همانند سایر بحران‌ها عبور خواهیم کرد. هر چند نقاط ضعفی وجود دارد اما نباید دستاوردهای دولت را نادیده گرفت و همیشه هوچی‌گری‌های دشمن را بشنویم و بلندگوی او باشیم بلکه کانال دولتمردان را نیز دنبال کنیم 👈 @alibahadorijahromi و یکطرفه به قاضی نرویم ♻️نتیجه‌اینکه برای اینکه در بحران‌ها بالاخص در بحران‌های اخیر همچون ابوذر و سلمان باشیم و طلحه و زبیر نشویم بایسته است تلاش کنیم در: ⚡️تقویت مبانی اعتقادی‌‌مان ⚡️تورق کنیم تاریخ را خصوصا جنگ احزاب ⚡تمسک به دو ریسمان ایمان و توکل @AFKAREHOWZAVI
✅ نهمین جشنواره هنر آسمانی ویژه طلاب و فضلای حوزه های علمیه (برادران و خواهران) افتتاح شد. ✅ این دوره از جشنواره به سه بخش «شعر»، «داستان» و «پژوهش هنر» اختصاص داشته و در بخش «آزاد»‌ با موضوعات: تبیین دستاوردهای نظام اسلامی، عفاف و حجاب، مسجد طراز اسلامی، حکومت اسلامی، آسیب‌‏های اجتماعی ؛ همچنین در بخش «ویژه» نیز موضوع یکصدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم اثر می‌پذیرد. 🔘 جوایز برندگان این دوره از جشنواره عبارتند از: نفرات برتر بخش ویژه: 🔹استانی: تندیس جشنواره، لوح تقدیر و مبلغ 5 میلیون تومان وجه نقد. 🔹سراسری: تندیس جشنواره، لوح تقدیر و مبلغ 10 میلیون تومان وجه نقد. نفرات برتر بخش آزاد: 🔸استانی: لوح تقدیر و مبلغ 3 میلیون تومان وجه نقد. 🔸سراسری: لوح تقدیر و مبلغ 5 میلیون تومان وجه نقد. 🌐 جهت کسب اطلاعات بیشتر و یا ارسال آثار هنری به پایگاه اینترنتی جشنواره هنر آسمانی به آدرس زیر مراجعه کنید: https://honareasemani.ismc.ir/ کانال جشنواره در ایتا: https://eitaa.com/honareasemani 💠 💠 @shaeranehowzavi
"چندتا کوه یخ داری؟" ✍️زهرا نجاتی شده "سبحان الله" که می‌گویی، با خودت فکرکنی که نکند دروغ می‌گویی! نکند ته ته ته دلت، میان کوه اعتقادات راسخت به خیلی از آیین‌ها و باورها، یک کوه یخ ذوب نشده وجود داشته باشد! یک کوه یخ از اعتقادی که نداریش! سوالی که همیشه گوشه‌ی ذهنت مانده و هیچ وقت نتوانسته باشی حلش کنی! و فقط خدا خدا کرده باشی که کارت به آن گره نخورد. کشتی اعتقاداتت، در رودخانه‌ی زندگی، بی امان جاری باشد و گیر نکند به گوشه‌ی این کوه یخ! کوه یخی مثل دعوای همیشگی حق شوهر بر زن! اذن شوهر برای خروج زن!حتی اگر مثل حالای من، از سفر رایگان به سرزمین حاج قاسم جامانده باشی فقط چون شوهرت، اجازه نداده باشد! و توبمانی و یک دنیا حسرت و یقین به بی لیاقتی! اما خب دیگر، همان کوه، کمی هم ریشه در عمق اعتقادات دارد‌. اعتقاد به اینکه شوهر با همین حقوق است که می‌تواند قوامیتش را خوب انجام دهد! به خاطر همین حق است اگر وظیفه‌ی اقتصادی نفقه و تامین معاش و رزق فرزند روی دوشش افتاده! اصلا شاید الرجال قوامون علی النساء معنیش همین است! اصلا اگر این حق را نداشته باشد، چطور باید مدیر و مدبرخانواده باشد؟ گیرم کمی درد داشته باشد؛ اما رشد است. تهش لبخند است. یک لبخند عمیق مهربانه‌ی خدا به ته قلبت. هرقدر هم که دلت مثل دل من پر از کدورت گناه باشد.آن لبخند مثل زلال خورشید، تا تهش نفوذ می‌کند! درست مثل وقتی با همسرت جر و بحثت شده و هزار فکر و خیال فمنیسمانه، توی ذهنت مانع از عذرخواهی‌ات شود، اما دوباره ریشه‌های محکم همان کوه، به کار می‌آیند و از لعن فرشتگانی می‌گویند که برایشان، رضایت آن شوهر، خیلی با اهمیت‌تر از نمازشب خواندن است. این می‌شود که در نهایت تواضع، با هزار ویک عشوه، همین‌طور که ایمانت و خودت را به رخ خدا و فرشته‌ها می‌کشی، رضایت همسرت را جلب می‌کنی؛ چون مطمئنی شوهر نباید با دل ناراضی از زن بخوابد... در این صورت، حتما چشیده‌ای نگاه خدا و فرشته‌ها را به این رابطه. آن گاه که جدا نخوابیدن و آشتی به خاطر رضای خدایشان، می‌شود نردبانی برای عروج. می‌شود امضای تضمین خدا پای عطر همیشگی خوشبختی زندگی! می‌شود عشق، همان مفهوم متکثر مفقود مظلوم که همه در بدرش هستند و کمند کسانی که خوب بیابندش! حرف زیاد است اما ... همین دیگر. وقتی که از ایمان حرف می‌زنی، موقعی که دهانت را ازاعتقاداتت پر می‌کنی؛ یا "سبحان الله" می‌گویی و خداوند را، از ظلم، منزه می‌دانی، حواست به آن "کوه یخ" باشد! " کوه یخ" را بشکن و مزه‌ی "یقین" را بچش! @AFKAREHOWZAVI
تحقق سواد رسانه ✍سیده ناهید موسوی از زمانی که انسان در محیطی به نام «جامعه» زندگی می‌کند، در ارتباط خود با محیط درگیر سازوکارهایی شد که یا خود در شکل بخشیدن به آن نقش داشته یا از دیگران تأثیر پذیرفته و در مسیر همین تأثیر و تأثرات زیربنای شخصیتی، روحی و فرهنگی او شکل گرفت و چیزی به نام فرهنگ پدید آمد، فرهنگی که در چارچوب مرزهای جغرافیایی تعریف نمی‌شود. اما رسانه وسیله‌ای که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند، نکته مهم دیگر این است که نباید صرفاً نگاه ابزاری و مهارت محور به سواد رسانه‌ای وجود داشته باشد و براساس آموزه‌های دینی و معرفتی در این عرصه و دقت به جایگاهی که قشر طلاب در هدایت دینی جامعه و رسالت تبلیغ دین را بر عهده دارند و قطعاً سواد رسانه‌ای براساس ارزش‌ها و آرمان‌های دینی و انقلابی، لازمه توفیق ما در جنگ نرم فرهنگی است. پس با قوت و استحکام همراه خوش‌بینی به فکر برنامه‌ریزی برای رشد خود و خانواده‌ها باشیم در حالی‌که از مزایای رسانه‌ها بهترین بهره‌ها را برد، تا از شر رسانه‌ها به خیرشان پناه برده شود. سواد رسانه متشکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه» به مجموعه مهارت‌های قابل یادگیری گویند، که براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها را از یکدیگر تمییز داد، که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیام‌های رسانه‌ای اشاره داد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار می‌رود. پس لازم است انسان‌ها به سواد جدیدی به نام سواد رسانه‌ای دست یابند. بی‌شک رسانه‌های گروهی یکی از عوامل و ابزارهای مهم جامعه پذیرکردن افراد و رشد فرهنگ آن‌ها است. که نقش بسزایی در تحول و ارتقای کیفیت جنبه‌های گوناگون زندگی ایفا می‌کند. در حالی‌که رسانه‌ها، به تناسب نوع و میزان نفوذ خود، تعداد بی‌شماری از مخاطبان با سن، جنس و فرهنگ و قومیت‌های متفاوت را جذب می‌کنند. در این صورت تمام افراد جامعه در حال حاضر بیش از پیش تحت هجوم اطلاعات رسانه‌های قرار دارند. دقیقاً در همین نقطه نقش روحانیت به عنوان اصلی‌ترین گروه در بین متدینین جامعه پررنگ می‌شود که هرگونه جهت‌گیری در عقاید، اندیشه‌ها و رفتار و سبک زندگی آنها می‌تواند تأثیرات عمیقی در جامعه مذهبی و حتی غیرمذهبی برجای بگذارد، با توجه به حوادث اخیر در سطح جامعه و شکاف‌های تربیتی-اخلاقی موجود در رابطه با موضوع حجاب و عفاف و تلاش بی‌وقفه و ادامه‌دار دشمنان برای سست کردن پایه‌های اعتقادی و دینی در جوانان که قشر فعال و پویای جامعه محسوب می‌گردند، وظیفه هر طلبه و روحانی در این شرایط، تبلیغ و تبیین همراه با آموزش و آگاهی بخشی در تمام سطوح و به خصوص فعالیت مستمر در رسانه و فضای مجازی امری ضروری است، زیرا امروزه جنگ، جنگ نرم است و طلاب باید مثل همیشه این‌ بار هم در صحنه پای کار باشند. از آنجایی که سواد رسانه‌ای از ضرورت خاصی برخوردار است، هر رسانه‌ای مجموعه‌های از نشانه‌های خاص خود را دارد، نهادهای آموزشی، دانشگاهی و آموزشگاه‌های مختلف و حتی مدارس نیز ملزم به آموزش اصل سواد رسانه‌ای میباشند، زمانی که عموم مردم در حال ارتقاء سواد رسانه‌ای خود در زمینه پیام‌های وسیع و گوناگون همچون اینترنت هستند تا بتوانند با دانش نسبی از میان انبوه پیام‌ها دست به گزینش بزنند و آنها را تفسیر کنند. در این میان نقش اصلی طلاب برای در دست گرفتن فضای مجازی و فعالیت در زمینه‌های فکری، عقیدتی، فرهنگی، ارزشی و رفتارهای متنوع، باعث شفافیت و شناخت حقیقت دشمنان توطئه‌های آنها شود تا عموم مردم با بصیرت کافی توانایی مقابله را داشته و حق را از باطل تشخیص دهند. کمک‌هایی که سواد رسانه به افراد می‌کند می‌توان به چگونگی ایجاد پیامهای رسانه‌ای را درک کنند و اینکه آنچه را رسانه‌ها می‌خواهند ما را به باور آن برسانند را تشخیص دهند و حتی تعصبات، اطلاعات غلط و دروغ‌های رسانه‌ای را تمیز داد، همچنین قسمتی از داستان‌ها را که کتمان می‌شود کشف کنند، و پیام‌های رسانه‌ای را براساس تجربیات خود، باورها و ارزش‌هایشان ارزیابی کنند و در آخر پیام‌های رسانه‌ای خود را طراحی، ایجاد و توزیع کنند.* * بخشی از مقاله سواد رسانه ای، از دکتر یونس شکرخواه. @AFKAREHOWZAVI
تا خدا نخواهد... ✍️فاطمه شکیب رخ انسان اندیشمند می‌اندیشد و کم خرد از تفکر غافل است، افراد زود باور و متزلزل تصمیم خود را در لحظه می‌گیرند و عقلا بر اساس درایت عمل می‌کنند، چقدر فرق است بین این و بین آن! و چقدر حال حال بازیگرانی که در زمین بازی طراحی شده‌ی فضای مجازی این روزها همچون رباط‌های دست‌ساز بازی می‌کنند، افسوس آور است! بی‌آنکه بدانند تفکرات و باورهای خویش را مطابق صحنه مورد علاقه کارگردان می‌سازند، یک روز هشتک مسمومیت سناریوی انتخابی می‌شود و روز دیگر هشتک پیروز و گاهی هم سرنگونی! و چقدر اعجاب برانگیز است حال انسان‌های کم‌اندیشی که حتی مهم‌ترین تمایز بشر و حیوانیت یعنی همان عقل را از یاد برده‌اند! چگونه می‌توان از کنار این‌همه بی تعقلی راحت عبور کرد؟َ! حضرت آقا در تلنگر حوادث تکراری این سال‌ها، در جمله‌ای عقول را به تفکر فراخواندند و فرمودند: «اگر جمهوری اسلامی به بن‌بست رسیده است پس چرا میلیاردها دلار برای براندازی نظام خرج می‌کنند؟!*» کمی بیاندیشیم حال این روزهای ما چگونه است که برای از بین بردن آن باید این‌همه تلاش کنند؟! *بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی، منتشر شده در 1401/11/26 @AFKAREHOWZAVI
✍️مهتاصانعی گویا شروین‌ها به خرد جمعی یا همان خرد دموکراتیک رسیده‌اند به گونه‌ای که کاملا خود را دانسته یا ندانسته در تقابل دین یا عبودیت دینی قرار داده‌اند. و در تکثیر علنیِ آن شهامت بسیاری دارند. گاهی این تقابل در اِزا و به نامِ آزادی و حقوق بشر مسیری می‌یابد. گویا تماما به دنبال رسیدن به مفاهیم و منویات تمدن غربی هستند. و جالب این است به کلارک و کانتی می‌رسد نه ایالت نوادا..... جالب‌تر این است که موسیقی به حدی تسلط بر تجربه‌ی زیسته‌ی غرب دارد که انگار بارها و بارها به تجربه‌ی زیسته‌ی سرزمین‌های شرقی بدل شده‌است. آهنگ از تجمّع مزخرف واژه‌ها شروع می‌شود. می‌خواهد به هرزگیِ محض برسد. راه فراری نمی‌خواهد و تمایل زیادی دارد با او باشد و بر او باشد و فرزندش از او نباشد. این موسیقی نماد ابتذال محض و رهنمونِ چیزی به نامِ یا نیست. شروین خان ما را ناامید کردی داعیه‌دارِ بدون علم و برخاسته از جهل شدی... مشکل تو نیستی مشکل نبود اعتمادِ تو به ماهاست به فرهنگ اصیل شعر و موسیقی‌ست تو حتی اندک وقتی برای گوش سپردن به شجریان‌ها، افتخاری‌ها، بنان‌ها نگذاشتی.... کاش واژه بودی برای درک صحیح فرهنگ و سرسپردگیِ بی‌حد و مرز جوانان ما. آن‌وقت ماندگار بودی هم در شعر و هم در موسیقی! برایت آرزومند فهم و درک صحیح هستیم. @AFKAREHOWZAVI
پیروز ✍️فاطمه میری‌طایفه‌فرد با شنیدن از بین رفتن پیروز این سوال در ذهنم ایجاد شد که آیا در همه جای دنیا این‌قدر تمام کار‌ها سیاسی می‌شود؟ آیا تمام کارهای به ثمر ننشسته رسانه‌ای می‌شود؟ چرا با وجود مسائل مهم و گرفتاری‌های اقتصادی مردم، یک مسئله محیط زیستی تا این حد با جزئیات در اختیار رسانه‌ها قرار می‌گیرد؟ چرا تمام مسائل در ایران آخر الامر سیاسی می‌شود؟ جواب تمام این سوالات برایم یک علامت تعجب دارد که مگر همه چیز باید به این وضوح گفته شود! این‌که همه ایران را دوست داریم درست، این‌که هر چیز که منتسب به این دوست‌داشتنی باشد را هم دوست داریم درست، اما باید بدانیم در جایی از مکان و زمان ایستاده‌ایم که شاید حساس‌ترین لحظات تاریخ را درک می‌کنیم. مکانی به نام خاورمیانه، قلب انرژی دنیا و دست‌ها و فکر‌های آلوده و در زمان هجوم رسانه‌ها بر قلب و ذهن و اندیشه آدمی. در بسیاری از دنیا حیوانات در حال انقراض فراوانی وجود دارند، به هر دلیلی یا دلایلی اتفاقات فراوانی رخ می‌دهد. اما هیچ جای دنیا برای آن مانور رسانه‌ای راه‌ نمی‌افتد. در هیچ جا بیش از یک سال خبر لحظه به لحظه وقایع گفته نمی‌شود. در حالی که بسیاری از اتفاقات در همین هیاهوی رسانه‌ای خفه می‌شوند. آن‌وقت وقتی رسانه، یک‌سال ذائقه مخاطب را با خودش هم‌سو کرد، می‌تواند از هرچیز به عنوان یک بحران نام ببرد. می‌تواند از آن ابراز نارضایتی درست کند و چماق کند و بکوبد توی سر مردم، شعر می‌گویند و می‌خوانند و بهره‌سیاسی خودشان را از آن می‌برند. می‌توانند اخبار مهم را به حاشیه ببرند. فراتر از این وقایع می‌توانند از فقدان آن یک فاجعه ایجاد کنند و یک سیل ناامیدی و ناکارآمدی راه بیندازند و باز هم بهره سیاسی خودشان را ببرند. بسیاری از وقایع ناگوار در هرجای دنیا بسامدی به میزان ایران ندارد، زیرا کسانی هستند که هر از هر مسئله‌ای یک فاجعه درست می‌کنند و احساسات مردم را به هیجان وا می‌دارند. واقعا اگر چنین زلزله‌ای به‌سان ترکیه در ایران رخ می‌داد، دایه‌های مهربان‌تر از مادر، چه می‌کردند؟ این رخداد زیست محیطی، در هر زمان و مکانی امکان وقوع داشته و امری دور از ذهن نبوده‌است‌ حتی خود این مسئولین این امر را محتمل می‌دانستند. - مسئولین امر باید هوشیار باشند که تا حصولِ نتیجه اصلی امکان سو استفاده از رسانه‌ها را بگیرند. - سلبریتی سازی از هر نوع آن خطرناک است. - مثبت اندیشی واقع‌گرایانه در همه جای دنیا امری پسندیده است. - باید روحیه امیدواری را در جامعه گسترش داد. این روحیه بسیار می‌تواند پیش‌برنده باشد و وقایع خوبی را در جامعه رقم بزند. @AFKAREHOWZAVI
شهید زنده‌ام آرزوست ✍️ فاطمه شکیب رخ وقتی عقل و علم دنیوی ملکه شوند اجتهاد در علوم دینی حاصل می‌گردد و وقتی عشق و عقل معنوی حاکم شوند شهادت، رزق لایحتسب می‌شود و آن زمان که چشم دل ما زمینی‌ها به ملکوت بسته می‌گردد، عشق اولیاء الله، تمام روزنه‌های وجود آدمی را به بند محبت اسیر می‌کند...بی‌آنکه بدانی دلبسته ی خانواده‌ای نادیده‌ای که لحظه‌هایت بیادشان بال پرواز گرفته است ...خود را در حلقه محبت‌شان می‌بینی، بی آنکه شباهتی مابین خویش با آنان بدانی، روزمرگی خویش را به یاد حال خوش‌شان می‌گذرانی، گاهی ناخواسته در کنار مزارشان مهمان می‌شوی، برای شان قرآن می‌خوانی و از ندیدنشان دلتنگی‌ای از جنس خدا تو رو در بر گرفته است... آن‌گاه که جانی مبتلا ی حقیقت شود و قلبی از غم و محنت دنیا رهایی یابد.. چنین لحظه هایی آرزوست... آمین یا رب العالمین پ.ن: عکس متعلق به گلزار شهدای شهر مقدس قم است @AFKAREHOWZAVI
عمل به آموخته‌ها ✍️نجمه صالحی اگر کسی را دیدید که از لذت‌های کوچک دنیا شاد است، محو سرسبزی بهار است، از مهمانی و مهمانی رفتن استقبال می‌کند، در جمع حاضر است، فعال است، می‌خندد، می‌خنداند، می‌بخشد و کمتر سخت می‌گیرد، او نه شیرین مغز است و نه پادشاه بی‌غم، نه انسان بی‌مشکل است و نه به قول معروف مرفه بی‌درد! فقط او با خود به یک سازش درونی رسيده است، او برای مواجهه با طوفان‌های زندگی آمادگی پیدا کرده و در مقابل آن‌ها مقاوم است. او آموخته است که لحظه به لحظه زندگی را در آغوش بگیرد. او آموخته است که قدر هر چه که امروز دارد را بداند و به آموخته‌اش عمل می‌کند. او زندگی در لحظه را دوست دارد و به زندگی لبخند می‌زند. او به اوج پذیرش رسیده است. پذیرفتن آنچه که هست و رضایت دادن به آنچه که وجود دارد. او پادشاه است اما پادشاه درون خود و بر ذهنش حکومت می‌کند! @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"پناه بر خدا از سو عاقبت" ✍️زهرا نجاتی یادم هست وقتی خبر مرگ عمه‌جانم را شنیدم، نمیدانستم از غمش غمگین شوم یا از خوشحالی مرگش در روضه‌ی ابی عبدالله، شاد شوم؟! هرچند کوچک بودم و درکی از عمق موضوع نداشتم اما فوت عمه به‌خاطر گواتر در مجلس روضه، ماه‌ها و شاید سال‌ها مایه‌ی خوشحالی و افتخار ما بود. مادرم هم که آسمانی شد، خواهرم می‌گفت: دیده است که بالا را نگاه می‌کرده و ذکر می‌گفته! مادر عمری برای مرگ راحت دعا کرده بود و از مرگ مفاجات به خدا پناه برده بود. این بود که یک روز و فقط یک روز، بی‌حال شد و بعد از انجام تمام کارهایش بعد از تب چندساعته، نگاهی به سمت بالا کرده بود، ذکر گفته و از حال رفته بود و... اما هیچ کدام، حتی مرگ کسی روی سن و بعد از دریافت جایزه، مثل مرگ این جوان، تنم را نلرزاند! نه فقط بابت نگاه خیره‌اش به بالا و حس لمس مامورین قبض روح الهی! بلکه در دست داشتن موس و نشستن پای سیستم و اشتغال به بلاگری ... اینکه آخرین کار من در دنیا چه خواهد بود؟ چه چیز آخرین توشه و آخرین یادگاری‌ام در دنیا خواهد بود؟ پیرفرزانه‌ای را می‌شناسم که هرشب، دو رکعت نماز می‌خواند، چون می‌خواهد اگر در خواب، از دنیا رفت، آخرین کارش در دنیا، نمازش بوده‌ باشد! بوده‌اند کسانی که در سجده رفته‌اند و به تصادف یا در حین گناه یا ... و درحال حاضر جز ترس و جز دعا و جز استعاذه به خدا، و تلاش برای اینکه لااقل خیلی با کلیک‌ها، با لایک‌ها، با تماس‌ها، گناه نکنم... و پناه بر خدا از مرگ بد و سوء عاقبت... @AFKAREHOWZAVI
«خانه حیات دار» ✍️طیبه فرید بعضی خواسته ها و تمنیات آدم یکجور معنی داری محقق نمی شود! یکجور که دوست داری هر از چند مدتی با تلاش مضاعفی دوباره امتحان کنی تا ببینی خدا نظرش عوض نشده یا اوضاع مثل سابق است، و بعد از کلی تلاش بی نتیجه بنشینی و با یقین بیشتری به بازی قضا و قدر و اتفاقات عالم فکر کنی. وقتی جوانتر بودیم همه ی تلاشمان را می کردیم پس اندازهایمان را جمع کنیم تا یکروز خانه ویلایی بخریم، خانه ای که همیشه برای خریدنش یک میلیارد تومان کم داشتیم. چه آن ایامی که قیمت خانه ویلایی یک میلیارد و صد میلیون تومان بود و چه الان که باید حداقل چهار میلیارد پشتوانه داشته باشی تابتوانی در یک محله ی معمولی خانه ویلایی بخری!البته اگر بشود! خانه ای که توی حریم برق نباشد، بعدا توی طرح نیفتد، پایین جاده نباشد که موقع باران، آب کف کوچه جمع بشود، نقشه اش قناسی نداشته باشد و خلاصه آینده نشود مال بد بیخ ریش صاحبش! وقتی می بینم بعد از این همه سال اوضاع عین سابق است،با این تفاوت که چند میلیارد کم داریم، خنده ام می گیرد. انگار هر چه ما بسویش دویده ایم او از دستمان گریخته! دوباره بساط امتحان کردن شرایط را جمع و جور می کنم و می بوسم و می گذارمشان کنار.حاج آقای درونم که تازه از خواب بیدار شده، عمامه ی مشکی اش را می تکاند و با کنایه می گوید: خدا کند دل آدم حیات دار باشد.....(بعد هم یواشکی توی پرانتز می گوید: بله حیاط دار را با این ط می نویسند اما منظور من حیات دار است! حیات دار!) نفس اماره ام که پیشتر عمامه از سر حاج آقای درونم پرانده و ناجوانمردانه گم و گور شده زبان باز می کند و شروع می کند بی دست و پایی ام را به رخم می کشد و وظیفه ی ذاتی اش را انجام می دهد. محلش نمی گذارم، بدسابقه ی بی چشم و رو!! همیشه در بدترین شرایط سرو کله اش پیدا می شود، می آید حال دلم را خراب می کند و می رود. باتوصیه ی حاج آقای درونم موافقم. گاهی که دل حیات دار را فراموش می‌کنم برایم داستان یوسف را می‌گوید اینکه دلش حیات دلبازی داشت که در تاریکی ته چاه حالش خوب بود.... خدایا یک دل حیات دار دلباز می خواهیم، چند میلیارد هم کم داریم. @AFKAREHOWZAVI