eitaa logo
آفتابگردان‌ها
521 دنبال‌کننده
179 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
داخل کوچه راه می‌رفتم کوچه‌ای با دلی پر از فریاد کوچه‌ای که قدم قدم با آه خبر از خاطرات خود می‌داد پشت بن‌بست کوچه‌مان مردی باغ زیبا و باصفایی داشت باغ در خانه‌ها قدم می‌زد با نسیمش برو بیایی داشت زندگی در حیاط ما می‌زیست با درختان تاک و توت و انار حوض و ماهی گلی، کبوتر و مرغ با گلستانی از تبار بهار با دوچرخه‌سواری و تیله با شنا توی حوض و گل کوچک کودکی‌هایمان ورق می‌خورد با مجلات رشد یا پوپک زندگی مشکلات خود را داشت همه جویای حال هم بودند هیچ‌کس از نفس نمی‌افتاد چون که همواره بال هم بودند درد دل را برای همسایه که غریبه نبود می‌بردند جای غم در حیاط خانه ما می‌نشستند توت می‌خوردند مرد بقال کوچه با نسیه نقد می‌کرد مهربانی را پدرم در کلاس قرآنش یاد می‌داد جاودانی را زندگی می‌گذشت مثل قطار که سر کوچه رفت و آمد داشت یاد دارم که ذوق می‌کردیم لحظاتی که بوق ممتد داشت تا رسیدم به خانه فهمیدم خاطراتم... گذشت، ویران شد هر کسی رفته توی لاک خودش باغ هم کوچه شد، خیابان شد کاش می‌شد دوباره می‌دیدم زندگی با طراوت و زیباست کوچه‌ی ما هنوز بن‌بست است دل ما هم به وسعت دریاست @Aftab_gardan_ha
تاریکی شب‌های بی‌رویا به هم ریخت عشق آمد و دیدم که یک دنیا به هم ریخت امروز و فردا کردن دل، بی‌دلیل است ترتیب تقویم من از حالا به هم ریخت امواج، از دریا به ساحل می‌رسیدند این قاعده معکوس شد، دریا به هم ریخت از دست تو ای عشق! ای اهل هیاهو! آخر سکوت سربه‌زیر ما به هم ریخت با من بیا پرواز کن تا قاف این عشق هرچند کوه از دیدنت، زیبا! به هم ریخت @Aftab_gardan_ha
یک لحظه نگاه، کار دستم داده تغییری در هرآنچه هستم داده گفتم همه‌عمر دل نمی‌بازم، باز دیدم چشمان تو شکستم داده @Aftab_gardan_ha
یک روز آمده است و همچنان بی‌خبریم از بارش نور در جهان بی‌خبریم ما مردمِ سر به زیرِ خاکی هستیم از حال و هوای آسمان بی‌خبریم دو این خانه پر از در است باید برویم در مرگ شناور است باید برویم کوتاه‌تر از همین رباعی‌ست جهان این مصرع آخر است باید برویم @Aftab_gardan_ha
برای اندوه کارگران خوزستانی یک بی‌خوابی تا سحر چه می‌دانی چیست؟ شرم پدر از پسر چه می‌دانی چیست؟ یک عمر حقوق تو نجومی بوده‌ست تو غصه‌ی کارگر چه می‌دانی‌ چیست؟ دو آرامش و آب و نانتان را برده‌ست زالوصفتی که دل به حق نسپرده‌ست از سفره‌ی رانت‌خواری‌اش سیر نشد این است اگر حقّ شما را خورده‌ست @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #خواب_نما سروده #امیر_مرادی نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول_آفتابگر
یک این گفت: عدم‌سازِ غم‌انگیزی بود آن گفت: سبک‌تازِ ستم‌خیزی بود پاییز گذشته بود و حیران بودم جز جذبه‌ی چشم تو مگر چیزی بود؟ دو یا قاصدکی در تله‌ی پرچین است یا با دل غنچه، عقده‌ای دیرین است باران یعنی از تپش دلتنگی در گوشه‌ای از جهان، کسی غمگین است سه با هرچه بلاست روبه‌رو بعد از تو سرگشته‌ی شهر، کو به کو، بعد از تو من با غم بی‌کسی ولی می‌سازم آه! این دل تنگ را بگو، بعد از تو @Aftab_gardan_ha
برای زندگی عاشقانه‌ی من و تو چه بوده غیر تو و من بهانه‌ی من و تو؟ چنین که یکدل و یکرنگ، غرق ما شدنیم کجاست مرز من و تو؟ نشانه‌ی من و تو؟ چه بغض‌ها که به این دو پناه آوردند دو سرپناهِ صبورند شانه‌ی من و تو چه دردهای بزرگی خدا به ما بخشید در آن گم است غم آب و دانه‌ی من و تو چه روضه‌ها که در آن چشمِ خانه روشن شد به اشک ریختنِ دانه دانه‌ی من و تو بهشت چیست جز آنجا که عطر او باشد؟ بهشت کوچک دنیاست خانه‌ی من و تو چه داده هدیه به ما لطف مادر و مولا؟ دو شاه‌بیت برای ترانه‌ی من و تو گل همیشه‌بهارم! دمی نیفتد کاش به دست باد خزان آشیانه‌ی من و تو @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #آسمان_اجاره‌ای سروده #سجاد_نوابی نشر #فصل_پنجم #دوره_پنجم_آفت
حسرت نام و نان! خداحافظ دوستان! دشمنان! خداحافظ می‌روم تا قفس کرایه کنم آسمان! آسمان! خداحافظ چشم‌های عمیق موّاجش! آبی بیکران! خداحافظ زلف پُر چین بادخورده‌ی دوست! گیسوی آن‌چنان! خداحافظ لطف کردی تحمّلم کردی همدم مهربان! خداحافظ دفتر شعر سالخورده‌ی من! تو هم این‌جا بمان! خداحافظ از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
از کنارم بگذر و بردار دست از یاری‌ام جنگجویی نیمه‌جان، با زخم‌های کاری‌ام مثل قانون دست و پا گیرم برایت، چاره چیست؟ خواه یا ناخواه باید زیر پا بگذاری‌ام از مرور سرگذشتم هیچ‌کس خرسند نیست قهرمانی باخته در قصه‌ای تکراری‌ام شوق پیوستن به دریا در سرم مانده‌ست و حیف قطره‌ی جامانده‌ای از آب‌های جاری‌ام آینه! ممنونم از صبری که با من داشتی گرچه می‌دانم تو هم دیوانه می‌پنداری‌ام همچنان در دست بازیگوش مرگ و زندگی مثل آونگی میان ساعت دیواری‌ام چیستم؟ گلبرگ خشکی پیش پای عابران باغبانا! کاش از روی زمین برداری‌ام @Aftab_gardan_ha
دوازدهمین «ماه‌شعر آفتابگردانها» برگزار می‌شود. @Aftab_gardan_ha
دوازدهمین جلسه از سلسله نشست‌های ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف ) با عنوان ، با اجرای ، در دفتر مؤسسه شهرستان ادب برگزار می‌شود. مهمان ویژه دوازدهمین جلسه: همراه با شعرخوانی از اعضای و نقد و بررسی مجموعه شعر ؟ و شعرخوانی زمان: یکشنبه ۲۵ آذر، ساعت ۱۸:۰۰ مکان: تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا. پلاک ۱۶٨، طبقه چهارم @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
دوازدهمین جلسه از سلسله نشست‌های ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف #آفتابگردانها) با عنوان #ما
اولویت شعرخوانی با آفتابگردان‌هایی‌ست که زودتر شعر خود را به نشانی @office4poem در تلگرام، بفرستند.
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #مرا_صدا_کردی؟ سروده #لیلا_حسین_نیا نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول
با چشم‌های روشن بی‌تاب می‌گذشت از کوچه‌ای که از دل مهتاب می‌گذشت من بی‌قرار می‌شدم از گام‌های او انگار از خیال کویر آب می‌گذشت من مصرعی شکسته و از یاد رفته، او با کوله‌باری از غزل ناب می‌گذشت آرام از خیال من و سرنوشت من از عکس؛ از محاصره‌ی قاب می‌گذشت آن شب که قطره‌قطره از او دور می‌شدم از شطّ چشم‌های ترم خواب می‌گذشت فهمیده‌ام که حال تهمتن چگونه بود وقتی که بر جنازه‌ی سهراب می‌گذشت @Aftab_gardan_ha
هدیه به پیشگاهِ روییده یک شکوفه بر شاخه‌های امّید یک نوگل بهشتی در بوستان توحید او چون ستاره‌ای سبز در باغ آسمان است از نسل آفتاب و امّید شیعیان است چشم امام هادی روشن، که نور آمد با این گل بهشتی عطر ظهور آمد نام حسن میانِ یک دسته یاس و شب‌بو از آسمان رسیده هدیه به مادر او از ده امام، عطری جاری‌ست در کلامش پاک است مثل دریا زیباست مثل نامش @Aftab_gardan_ha
امروز یک خرابه و دیروز خانه بود آوار شکل تازه‌ی این آشیانه بود بر دوش خاکی در و دیوارِ آن هنوز یک کوله‌بار خاطره‌ی عاشقانه بود سویی به چشم پنجره‌هایش نمانده بود اما هنوز منتظر اهل خانه بود در گوشه‌ای عروسک زخمی میان خاک دلتنگ عطر یک بغل کودکانه بود کنج قفس، قناری غمگین و ساکتی مثل همیشه منتظر آب و دانه بود آن خانه‌ای که بود محبت نشانه‌اش حالا مزار چند گل بی‌نشانه بود دنیا نداشت چشم تماشای عشق را در این میانه جنگ، فقط یک بهانه بود @Aftab_gardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
چند نکته درباره کانال آفتابگردان‌ها: ۱. کانال آفتابگردان‌ها به ارائه اشعار و آثار و اخبار آفتابگردان‌ها (اعضای ادوار مختلف دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب) اختصاص دارد. ۲. گروه داوری اشعار کانال آفتابگردان‌ها متشکل از جمعی از آفتابگردان‌های ادوار مختلف است که برای دوره‌های سه‌ماهه انتخاب می‌شوند و در هر دوره تعدادی از این اعضا تغییر می‌کنند. ۳. آفتابگردان‌هایی که برای حضور در گروه داوری کانال تمایل و فرصت کافی دارند به نشانی زیر پیام بفرستند. @office4poem ۴. آفتابگردان‌های ادوار مختلف می‌توانند بهترین شعرهای خود و دیگر آفتابگردان‌ها را نیز از طریق همین نشانی برای ما بفرستند. @office4poem ۵. نشانی کانال آفتابگردان‌ها در تلگرام👇👇👇👇👇 @Aftab_gardan_ha
راستی فرق این شب بلند چیست؟ جز همین که یک‌ دقیقه بیشتر دلم برات تیک‌تاک می‌کند جز همین که یک دقیقه بیشتر صدات می‌کنم یک دقیقه بیشتر دعات می‌کنم نیستی و هر دقیقه سال‌هاست سال‌هاست سال‌هاست نیستی سال‌هاست نیستم چند سال می‌شود؟ چند سال می‌شود که خسته‌ام؟ چند سال می‌شود که گوشه‌ی اتاق بی‌چراغ خود نشسته‌ام؟ راستی یک دقیقه بیشتر چند سال می‌شود؟ @Aftab_gardan_ha
دنبال توام، نشانه‌ای می‌خواهم آواره‌ام، آشیانه‌ای می‌خواهم آغوش تو، آغوش تو، آغوش تو کو؟ آرامش جاودانه‌ای می‌خواهم @Aftab_gardan_ha
بیا ای بادِ پاییزی شبم را غرق رویا کن نوازش کن مرا، حال مرا چون شهر، زیبا کن کمی با من قدم بردار جای او که دیگر نیست کمی با من پریشان شو، کمی با من مدارا کن به یاد بغض‌هایی که به آسانی ترک خوردند برایم از نگاه آسمان اشکی مهیا کن به پایم برگ می‌ریزی، چه لذت‌بخش پاییزی! سرود برگ‌های خسته را با من تماشا کن به باطن سردی اما رنگ‌های گرم می‌پوشی خودم را در تو می‌بینم، مرا آیینه! رسوا کن برای رفتنت یلدا گرفتم «جشن دلتنگی» به یاد خون دل‌هایم انار دیگری وا کن @Aftab_gardan_ha
سهم من از این فاصله‌ها تنهایی‌ست دنیای نبودنت چه بد دنیایی‌ست ای بی تو چهار فصل غمگین با من شب‌های بدون تو همه یلدایی‌ست @Aftab_gardan_ha