eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
763 دنبال‌کننده
40 عکس
23 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
🔉سخنرانی 🎤 آیت الله شیخ عباس اخوان ✅️شب دهم صفرالمظفر ۱۴۴۶ قمری 🎪هیئت عزیزم حسین علیه السلام
آیت الله شیخ عباس اخوان: السلام علیک و علی الأرواح التی حلت بفتائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار برای تمنن و تبرک است تا فیض الهی شامل بشود با نام خدای متعال تا عنایات الهی شامل بشود چه بداند چه نداند فیض سلام از عالم است که همان عالم می‌باشد/ تبیین عالم به ذوابعاد و دارای جرم بودن که باطن عالم ملک عالم است/قال صلی‌الله علیه وآله:...«وأنزل الله من السماء ماء» يعني المطر ينزل مع كل قطرة ملك يضعها في موضعها الذي يأمره به ربه عزوجل. ج۲۷ص۹۹-۱۰۰/هر امر در عالم ماده ریشه در ملکوت دارد/إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳/تبیین مسألۀ اینکه باطن عالم ماده عالم ملکوت است توسط مرحوم آیت‌الله / عدم شرطیت تقارن زمانی بین ملک و ملکوت و شرطیت بین ملک و ملکوت/رسیدن الهی به اشخاص یا با سلام یا با جواب سلام/ جایگاه الهی در عالم جبروت/تحت ذیل بودن برخی از اسماء نسبت به اسماء دیگر مثل اینکه اسم رحیم و رب تحت اسم رحمن هستند/فوق سلام مراتبی از اسماء است و فیض انسان متدین تا مرتبه سلام است و بیشتر از آن را باید در شأن دیگری بیاید/وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ (۲۲) سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ :۲۳/مرتبه فوق سلام مال اولیاست که حضرت علیه‌السلام به دنبال آن است/وَ إِذْ قالَ مُوسی لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّی أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً :۶۰/ تأکید موسی علیه‌السلام به رسیدن به مطلب/فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَیْنِهِما نَسِیا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَباً (۶۱) فَلَمَّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً :۶۲ در بگشا کآمد خامی دگر پیشکشی کن دو سه جامی دگر هین که رسیدیم به نزدیک ده همره ما شو دو سه گامی دگر هین هله چونی تو ز راه دراز هر قدمی غصه و دامی دگر غصه کجا دارد کان عسل ای که تو را سیصد نامی دگر غزل۱۷۷۱ تبلور همه اسماء الحسنی در قالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنا إِلَی الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً :۶۳ دو خلاف مشهور در کریم: أَنْسانِیهُ- هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ :۱۹/در می‌گویند دوجا انسان به زبان امی حرف می‌زند: زائدالوصف و زائدالوصف/ موسی، خضر را نشناخت!؛ عن ابن عباس و المعنی دخل موسی الکوة علی إثر الحوت فإذا هو بالخضر «قالَ ذلِکَ ما کُنَّا نَبْغِ» قال موسی (علیه السلام) ذلک ما کنا نطلب ج۵ص۳۲۷/ جریان مجاهده با از جانب و برخوردی با یکی از اولیای خدا/ خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی قالَ ذلِکَ ما کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلی آثارِهِما قَصَصاً (۶۴)فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً :۶۵ اسم سلام مربوط به مرحله متوسط است؛ سلام موسی به خضر در زمینی که در آن سلام نبود؛ فکتبوا إلی أبی الحسن الرضا (علیه السلام) یسألونه عن ذلک فکتب فی الجواب أتی موسی العالم فأصابه فی جزیرة من جزائر البحر فسلم علیه موسی فأنکر السلام إذ کان بأرض لیس بها... ج۵ص۳۲۶/وادی سلام الله علیها وادی‌ای است که ریشه همه صفات و اسماء است که همان است؛ مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ :۱۹/ حاصل دوجهانی است که بین دو دریای و که تلاطم ایجاد شده نیاز به است که نه باشد نه باشد و هم از نبوت و هم از امامت بهره برده باشد تا اینکه دو دریا ایجاد تلاطم نکند و این مجمع‌البحرین است که مقام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است/جناب موسی دنبال فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است که وادی‌اش سلام ندارد بلکه سوختن دارد و کمالش به سوختن است؛ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَان :۲۰/وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ #ق :۹ ؛ تفسیر به زیاد شدن بی‌حساب که به است ن آتش ولی موسی علیه‌السلام وقتی نزدیک شد یه شجرهٔ طور آتشی دید؛ فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا؛ دو نوع برکت: زیاده شدن و از دست دادن/ در همه از دست دادند هرآنچه داشتند تا یکپارچه جلوه علیه‌السلام بشنوند
آیت الله شیخ عباس اخوان
خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» ج۱ص۱۴۹ گفتن و رعایت و نسبت حیا به /راه رعایت حیاء بی حیایی انسان را به بی‌حساب حرف زدن می‌کشاند/ مسئولیت انسان نسبت به سخن گفتن: مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ #ق :۱۸/ عاقبت عدم رعایت شئون در سخن گفتن به بی دینی می‌کشد که همان گروه سابق‌الذکر است «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» و و در عربی یعنی کسی‌که ابایی از بی‌پروایی و دریدگی ندارد؛ وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا :۳۲؛ آیه در مقام بیان این است که قرب و نزدیکی به فاحشه است همان سخن به درشتی و ناروایی است قلیل‌ الحیاء؛ بحث از کم حیا است که بهشت نمی‌رود؛ گاهی انسان به خود تلقین می‌کند که من بی‌حیا نیستم که از مقولهٔ اثبات و خودفریبی است/ انسان‌ها حالاتشان هرکسی با دیگری فرق دارد/انسان موجود بسیار عجیب و پیچیده‌ای است/مصادیق متعدد اقناع نفس حتی در جنایتکاران که در خیال خودشان دارند کار نیکو می‌کنند/ نفس انسان میزان‌الحراره عجیبی دارد/ موش و گربه بازی نفس!/ جریانی به نقل از به نقل از مرحوم آیت‌الله شیخ : ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محالِ/نقل جریانی از مرحوم آیت‌الله شیخ پیرامون پدرشان مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در دوران جوانی؛ طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد در لسان اهل یعنی جایی وظیفه کردن بودن صبر نکردیم/وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ :۲۰؛ یاری مردم مناطق پایین به علیهم‌السلام؛ از اقصی المدینة بوده/ / تصنعی نبودن حالات «يرون في أنفسهم أنّهم أشرار، وإنهم لأكياس وأبرار» ج۱ص۱۴۹ «إنَّ الله حرم الجنّة على كلَّ فاحش بذي قليل الحياء، لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» حرمت بر کم حیای بد زبان «لايبالي ما قال و لا ما قيل فيه» جلوه به حیوانیت در کسانی‌که چیزی در کف ندارند/ انسان دارا و صاحب است صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابرِ خطاپوش ببار که به دیوانِ عمل نامه سیاه آمده‌ایم یادی از مرحوم آیت‌الله شیخ (۴شهریور۱۴۰۱) به خدا که ز غیر تو بیزارم وز خویش همیشه در آزارم آوارۀ کوه و بیابانم سرگشتۀ کوچه و بازارم چون مرغ شب آویزم همه شب روزانه چو بلبل گلزارم مولای من یابن الحسن یوسف فاطمه رنجورم و باز مرنجانم بیزارم و باز نیازارم آن خاطر نازک را ترسم کز زاری خویش بیازارم من مفتقر سودا زده‌ام اینست متاعم و ابزارم دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن تا به کی ای نوش جان می‌زنیم نیشتر زخم از این بیشتر یا دل از این ریش‌تر ز آه من اندیشه کن بیخ جفا تیشه کن مهر و وفا پیشه کن بیشتر از پیشتر در نظر اهل دل سادگی آزادگی است جز متصنع مدان از همه بدکیش‌تر ای به نصاب جمال یافته حدّ کمال نیست مرا آرزو جز نظری بیشتر خرمن حسن تو را موقع احسان بود مفلسم و مفتقر از همه درویش‌تر دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن توسل به علیه‌السلام و بان الانکسار فی وجه الحسین... بود امیدم تا مرا یاری کنی سالها بهرم علمداری کنی ای دریغا شد امیدم نا امید بی برادر گشتم و پشتم خمید سیدنا المظلوم یا اباعبدالله سیدنا الغریب یا اباعبدالله سیدنا العطشان یا اباعبدالله ۲۸محرم ۱۴۴۴ ۱۴۰۱٫۶/۴ https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام ما قسّم بين العباد أفضل من العقل، نوم العاقل أفضل من سهر الجاهل، و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴ محل وفاق بودن عظمت در ؛ تفاوت تلقی از عقل در بین مکاتب اسلامی مثل مکتب و و و و که هر کدام از این‌ها در شاخه‌های مختلفی دارد؛ ضرورت فهم کاربرد عقل در مقاطع مختلف؛ عقل پیش از اسلام در قرآن: بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ :۲۲؛ نمونه‌ای از فرهنگ عرب جاهلی؛ خطبه در در بیان شده؛ ثروت مردمان بصره از علل لشکرکشی در جنگ به بصره بوده است؛ تفاوت مولا صلوات الله علیه با سیاست و در برخورد با اقوام با بخشش به سران اقوام و تعطیلی این سیاست در زمان و از سرگیری آن در زمان ؛ معنای عطایا در لسان علیه‌السلام در روز : قَدِ انخَزَلَت عَطِیّاتُکُم مِنَ الحَرامِ، وَ مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرامِ، فَطُبِعَ عَلی قُلوبِکُم ج۴۵ص۸؛ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْی عَلَیهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یا رَسُولَ ال‍لّهِ مَا هذِهِ الرَّنَّةُ؟ فَقَالَ: هذَا الشَّیطَانُ قَدْ أَیسَ مِنْ عِبَادَتِهِ. إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ، وَ تَرَی مَا أَرَی إِلاَّ أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِی، وَ لكِنَّكَ لَوَزِیرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَی خَیر خطبه ؛ طرح بحث توسط ؛ نهی از در خطبه قاصعه و اگر لابد از تعصب هستید لااقل تعصب مردم جاهلی را داشته باشید: فَسَجَدَ الْمَلاَئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلاَّ إِبْلِیسَ) اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیةُ فَافْتَخَرَ عَلَی آدَمَ بِخَلْقِهِ، وَ تَعَصَّبَ عَلَیهِ لِاَصْلِهِ. فَعَدُوُّ ال‍لّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ، وَ سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِینَ، الَّذِی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِیةِ، وَ نَازَعَ ال‍لّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیةِ، وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ، وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ.... اِحْذَرُوا عِبَادَ ال‍لّهِ عَدُوَّ ال‍لّهِ أَنْ یعْدِیكُمْ بِدَائِهِ، وَ أَنْ یسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ .... وَ قَدْ أَمْعَنْتُمْ فِی الْبَغْی، وَ أَفْسَدْتُمْ فِی الْاَرْضِ مُصَارَحَةً ل‍لّهِ بِالْمُنَاصَبَةِ، وَ مُبَارَزَةً لِلْمُؤْمِنینَ بِالْمُحَارَبَةِ. فَال‍لّهَ ال‍لّهَ فِی كِبْرِ الْحَمِیةِ وَ فَخْرِ الْجَاهِلِیةِ! ... إِنْ كَانَ لاَبُدَّ مِنَ الْعَصَبِیةِ فَلْیكُنْ تَعَصُّبُكُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ، وَ مَحَامِدِ الْاَفْعَالِ، وَ مَحَاسِنِ الْاُمُورِ، الَّتی تَفَاضَلَتْ فِیهَا الْمُجَدَاءُ وَ النُّجَدَاءُ مِنْ بُیوتَاتِ الْعَرَبِ وَ یعَاسِیبِ الْقَبَائِلِ; بِالْاَخْلاَقِ الرَّغِیبَةِ، وَالْاَحْلاَمِ الْعَظِیمَةِ، وَ الْاَخْطَارِ الْجَلِیلَةِ، وَ الْاثَارِ الْمَحْمُودَةِ. فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الْحِفْظِ لِلْجِوَارِ، وَ الْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ، وَالطَّاعَةِ لِلْبِرِّ، وَ الْمَعْصِیةِ لِلْكِبْرِ، وَ الْاَخْذِ بِالْفَضْلِ، وَ الْكَفِّ عَنِ الْبَغْی، وَ الْاِعْظَامِ لِلْقَتْلِ، وَ الْاِنْصَافِ لِلْخَلْقِ، وَ الْكَظْمِ لِلْغَیظِ، وَ اجْتِنَابِ الْفَسَادِ فِی الْاَرْضِ. خطبه قاصعه؛ ذکر برخی از سنت‌های عرب جاهلی؛ فارق فرهنگ اسلامی و فرهنگ جاهلی در راه بودن یا نبودن است؛ ناشناخته بودن فرهنگ عرب جاهلی برای ما؛ خاطره‌ای از مرحوم پدر استاد پیرامون منشأ آلوده ثروت برخی بازاریان؛ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ ۖ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ (۷۸) قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ :۷۹؛ استدلال بر اساس ؛ عقل پیش از اسلام یعنی راه و روش درست فکر کردن را انسان بداند که چگونه فکر کند که گرفتار و و امثالهم نشود که این عقل جلوی توهماتی همچون تصور غلط خدای را می‌گیرد؛ نمونه‌ای از غلط در برخی از گرایشات به دلیل نداشتن پایه فکری درست؛ نگاهی به مکتب از خارج با کتاب تألیف ؛ مدح شیعه با قصد مذمت به اینکه شیعه دین نیست بلکه این‌ها عقلگرای قبل از اسلام بودند که خواستند باقی بمانند بدین جهت شیعه را ساختند و این‌ها عقلگرا هستند
آیت الله شیخ عباس اخوان
نکته: زمان سخنرانی به فاصله چند روز پس از #طوفان_الأقصی است و در ۲۵ دقیقه ابتدایی حاوی مباحث مهم از
دشمنی با رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ نقش‌آفرینی کفار و اهل کتاب و منافقین در اسلام؛ در صدد بودن منافقین برای بازگشت سنن به اسلام؛ تبیین فضای عرب جاهلی؛ سطوت و غرور عرب جاهلی: وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ :۶؛ معنای گفتن عرب جاهلی به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ ساخت علم و بعد از اسلام؛ در فضای جاهلیت یعنی قولٌ شعریٌ: کلام به هم بافته (می‌بافد)؛ : کج میگه اما رج میگه؛ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ :۶۹؛ معنای شعر در قرآن؛ ورود وزن شعری در قرآن کریم: نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ :۴۹؛ ورود وزن در قرآن کریم: وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِيَاتٍ :۱۳ ساقی می ده مرا که از کتاب قویم نموده‌ام استماع کریمه‌ئی از کریم نبئ عبادی عنی انا الغفور الرحیم از پس این استماع ز خوردن باده بیم هذا شئی عجاب ذلک امر عظیم ذلک امر عظم هذا شئی عجاب وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ :۶۹؛ شایسته تو نیست یا رسول الله که قول بافتنی داشته باشی بلکه کلام تو قول است: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ :۱۲۵ به زور وارد شدن عرب جاهلی به اسلام؛ جامعه عرب جاهلی خود نشانه جامعه به معنای امروزی است؛ زندگی هفت هزار ساله عرب با تمدن خود؛ رد جاهلانه توسط اسلام و بنیانگذاری تمدن اسلامی بر پایه‌های نه پایه‌های بر اساس لذات ؛ وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا :۵؛ وجود حکایات پیش از اسلام در عرب جنگ زیر زیرکی منافقین با اسلام برخلاف کفار و اهل کتاب؛ اوصاف از منافقینی که در دربار ذی‌شأن شد؛ معرفی ولید بن عقبه در قرآن کریم به‌عنوان ؛ معنای لغوی فاسق و و معنای اصطلاحی آن؛ احتمال فستق (=پسته) از فسق؛ فسق در لغت آن چیزی است که پوسته را پاره می‌کند و می‌آید بیرون و در اصطلاح فاسق کسب است که پرده‌ها را می‌درد؛ أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ :۱۸ عدم برابری با فاسق؛ کشته در فرهنگ جاهلی کشته بسی دیده‌ام در هوسی داده جان زنده چو تو، کس ندید، کشته به ترک هوس شعر راجع به علیه‌السلام کشته شدن عرب جاهلی در راه هوی و هوس نه در راه سالم و ادامه این روند در لباس نفاق در اسلام و در جنگ‌ها؛ ولید بن عقبه در برابر صلوات الله علیه و نزول آیه: قوله تعالى: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً، لا يَسْتَوُونَ الآيات. ۶۱۰- أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْفَقِيهُ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَمْرٍو، قَالَ: أَخْبَرَنَا مَنْدَلٌ، عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ: عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: نَزَلَتْ: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ يَعْنِي بِالْمُؤْمِنِ عَلِيّاً وَ بِالْفَاسِقِ اَلْوَلِيدَ بْنَ عُقْبَةَ. ۱-۶۱۰- ب: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَافِظُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى بْنِ أَحْمَدَ الْجَلُودِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا اَلْمُغِيرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ [إِبْرَاهِيمُ بْنُ]مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَزْدِيُّ قَالاَ: حَدَّثَنَا مَنْدَلُ بْنُ عَلِيٍّ عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: انْتَدَبَ عَلِيٌّ وَ اَلْوَلِيدُ بْنُ عُقْبَةَ فَقَالَ اَلْوَلِيدُ لِعَلِيٍّ: أَنَا أَحَدُّ مِنْكَ سِنَاناً-وَ أَسْلَطُ مِنْكَ لِسَاناً وَ أَمْلَأُ مِنْكَ حَشْواً فِي الْكَتِيبَةِ. فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: اُسْكُتْ يَا فَاسِقُ-فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ الْآيَةَ. و رواه عن الكلبي كرواية مندل، أخوه حبان، و محمد بن فضيل، و حماد بن سلمة و محمود بن الحسن..
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴ هیچ بنده‌ای هیچ واجبی را نمی‌تواند به حق خودش ادا کند مگر آنگاه که در این واجب تفکر و تعقل کند؛ سوال از اینکه حق نماز چگونه ادا می‌شود پاسخی دارد ولی این کلام امام علیه‌السلام این‌جا این است که هیچ واجبی را به حق خودش نمی‌توانی ادا می مگر آنکه با عقل خودت سنجیده باشی آن را که این از تو چه می‌خواهد؟ وظیفه تو نسبت به این واجب چیست؟ چرا باید این را انجام بدهی؟؛ کردن یعنی بررسی کردن و زیر و رو کردن عمل و یافتن حکمت عمل که این عمل چرا واجب شده است و از من چه می‌خواهد «و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» هیچ بنده‌ای ادا نمی‌کند هیچ واجبی از واجبات الهی را مگر آن زمانی که در این واجب تعقل لازم را انجام داده باشد؛ عدم نیاز خدای متعال به اعمال ما؛ بازی در آوردن انسان برای چیزی که به صلاحش است؛ مفید بودن برای خود انسان؛ جریانی از جوانی که فرزندی نابینا پیدا کرد؛ ضرورت به دست آوردن اجزای معنوی با انجام دستورات برای عدم نقصان در آخرت؛ مناط شادی و غم در آخرت؛ وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا (۱۳) اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا :۱۴؛ تشکیل احزاب معنوی انسان به سود یا ضرر او؛ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ :۶۵؛ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا ۖ قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۲۱؛ اهمیت برای تقویت روح؛ و طمع انسان در امور نه امور معنوی؛ ضرورت تعقل در فرازهای عباداتی مثل ؛ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ :۴؛ روز فقط قیامت نیست بلکه همین الآن در جزای عمل خود هستی با داشتن در نماز که حاصل عمل تو بوده است؛ با بر یک یک مجموعه تعقل کرد مثل تعقل در مفاهیم و ؛ هر موقع انسان فهمید که و و دیگر و سیر به سوی زندگی دیگر یعنی چی آن‌وقت می‌فهمیم که معنای رحمانیت و رحیمیت خدا چیست؛ در عبادت انسان باید اول بفهمد که چه کاره است؛ نهی صلوات الله علیه بر بی حقیقت؛ وَ قَالَ (عليه السلام) لِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ": ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ، أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ؟ الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ: أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى، وَ الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً، وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ، وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا، وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ، وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ؛ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ. ح۴۱۷؛ از کلاه‌مالی فقط پف نم‌زدنش را یاد گرفته‌است ؛ جریانی از حالات شب بیداری مرحوم و گریه وی بر دلدادگی‌؛ وادی و وقت صرف کردن دل داده‌ام به یاری، شوخی‌کشی، نگاری مَرضیّةُ السَجایا مَحمودَةُ الخَصائل در عینِ گوشه‌گیری بودم چو چشمِ مستت و اکنون شدم به مستان چون ابرویِ تو مایل صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین شاهی که عنان عالمش بود به دست بر ناقهٔ بی‌عنان شدش اوج نشست این مفخر اولیا پس از ختم رسل معراج به ناقه کرد زین عالم پست روضه علیه‌السلام و اسارت آل الله علیهم‌السلام آن پردگیان که مهرشان چهره ندید چون مهر چهره گشوده گشتند پدید حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۲۴محرم۱۴۴۵ ۲۰مرداد۱۴۰۲ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ مقام فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ به معنای اندازه؛ همانا ما هرچیزی را به اندازه آفریدیم و امر ما نیست مگر یک مرتبه مثل چشم گرداندن و هر آن چیز را انجام می‌دهند در آثار نوشته شده موجود است و هر ریز و درشتی؛ ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم یعنی کمّاً و کیفاً و هر حیثیتی که دارد محاسبه شده است؛ هر چیزی به دیدگاه الوهی به اندازه و تقدیر خودش است برخلاف دیدگاه برخی بهتر است که گونهٔ دیگری باشد جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ قُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَی قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فِی جَزِیرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ کَثِیرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وَ إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ مَرَّ بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَرِنِی ثَوَابَ عَبْدِکَ هَذَا فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی ذَلِکَ فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَکُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِ اصْحَبْهُ فَأَتَاهُ الْمَلَکُ فِی صُورَةِ إِنْسِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ وَ عِبَادَتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ فَأَتَیْتُکَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَکَ فَکَانَ مَعَهُ یَوْمَهُ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ إِنَّ مَکَانَکَ لَنَزِهٌ وَ مَا یَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ إِنَّ لِمَکَانِنَا هَذَا عَیْباً فَقَالَ لَهُ وَ مَا هُوَ قَالَ لَیْسَ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ فَلَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ فِی هَذَا الْمَوْضِعِ فَإِنَّ هَذَا الْحَشِیشَ یَضِیعُ فَقَالَ لَهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ وَ مَا لِرَبِّکَ حِمَارٌ فَقَالَ لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَی قَدْرِ عَقْلِهِ. ج۱ص۱۲؛ امکان تنازل یا به نحو تلبس به صورت بشری (قول مشهور) یا به استخدام ماده (قول محققین)؛ تبیین معنای توسط ملک؛ مقام در همه آفریده شدگان؛ بیان در ج۱صص۲۲۹-۲۳۰ پیرامون روایت پیشین؛ عالم همان عالم است؛ جاری در عالم امکان در محل خودش قرار می‌گیرد مثل براده‌های آهن که در مقابل آهن ربا و در میدان مغناطیسی که قرار بگیرند هرکدام سر جای خودشان قرار می‌گیرند؛ بیان پیرامون اینکه خود عالم امکان برای خودش قاعده دارد؛ الشّیء ما لم یجب لم یوجد؛ یکی از لوازم به وجود آمدن اشیاء به است که اگر آن حکمت وجودی نباشد خلقت آن شیء لغو می‌باشد؛ تبیین معنای عبارت ابن سینا: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل اوجدها»؛ به مقام حکمت از جایگاه همهٔ اشیاء معلوم است؛ و بروز عوالم در هر عالمی؛ یکی بودن تمام آفرینش به یک امر الهی؛ خدای متعال به غایات مثل علم او به مبادی است؛ عدم در علم خدای متعال بلکه تدریج مربوط به ظهور و بروز ملکی است؛ إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِی بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳؛ ظهور و بروز تعدد و از عالم امر که عالم است به وساطت لیلة القدر به اینکه فیض واحد از این طریق و عالم ظهور کثرت پیدا می‌کند؛ عالم وحدت در جایی عالم خزائن نامیده شده: وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَ مَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ :۲۱؛ و در جایی به عالم امر نامیده شده: و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ :۵۰؛ و در جایی عالم نامیده شده: عن أبي عبد الله عليه السلام قال: خلق الله المشيئة بنفسها ثم خلق الأشياء بالمشيئة ج۱ص۱۱۰؛ عباراتنا شتی و حسنک واحد؛ همهٔ این عوالم یک عالم است با تعدد تعابیر که هرکدام در مکتبی ناظر به شأنی است؛ خانه قاضی گردو زیاده ولی شماره داره ؛ تبیین تعدد پیدا کردن امر واحد به کثرت با مثال تقسیم برق فشار قوی به برق ضعیف؛ فیض سنگین : وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُيِّرَتْ بِهِ
آیت الله شیخ عباس اخوان
https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ایام إِنَّا كُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَٰهُ بِقَدَرٍ (۴۹) و مَآ أَمْرُنَآ إِلاَّ وَٰحِدَةٌ كَلَمْحِۢ بِٱلْبَصَرِ (۵۰) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَآ أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ (۵۱) وَ كُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ (۵۲) وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُّسْتَطَرٌ :۵۳ فضائل و مناقب سلام الله علیها و لیلة القدری حضرتشان؛ چیستی در بیان و مرحوم آیت‌الله شیخ محمد علی به اینکه لیلة القدر شأن و مرتبه‌ای که انسان به جایگاه خود واقف می‌شود و معنای دیگر لیلة القدر به عنوان و وقتی که انسان به جایگاه ‌و شأن خود می‌رسد دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند بحث و تبیین اینکه آیا شب قدر هر انسانی همان شب قدر عالم خلقت هست؟ یا اینکه شب قدر یک جنبهٔ خلقی دارد که در عالم وجود است و یک جنبهٔ شخصی دارد که مربوط به آدمیان است؟ بحث و برای تقریب مطلب؛ سْأَلُكَ یَا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ یَا رَحْمَانُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرَجَنَا بِفَرَجِهِمْ ج۹۵ص۲۴؛ ما با فرج علیه‌السلام یکی است یا نه؟؛ منشأ برخی اشتباهات در تفسیر یا مبنی بر اینکه به خواب بیننده یا مکاشفه کننده گفتند: فلان سال فرج واقع می‌شود و فرج امام زمان علیه‌السلام در آن سال نمی‌شود؛ تفاوت و و اینکه قدر شخصی جلوه‌ای از قدر خلقی است؛ : َ وَ عِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَآ إِلاَّ هُوَۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِی ٱلْبَرِّ وَ ٱلْبَحْرِۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَٰبٍ مُّبِينٍ :۵۹؛ ؛ مذمت در کریم: يَعْلَمُونَ ظَٰهِرًا مِّنَ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ ٱلْأَخِرَةِ هُمْ غَٰفِلُونَ :۷؛ فهم انحصاری از و عدم فهم حیات دنیا به مفهوم و فحوای آیه؛ بنابر اینکه تعلیق کلام به وصف مشعر به علیت است، انحصار علم به ظاهر معلوم می‌کند که از علم به باطن دنیا غافلند؛ إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ (۸۲) فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِی بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ :۸۳؛ الهی و در دست بودن هر چیز به دست خدای متعال؛ ملکوت آن دنباله‌ای است که از این عالم متصل شده است به ؛ مطلبی پیرامون صنعتی از صنایع بودن و چگونگی استفاده از این صنعت؛ تحت تأثیر است و از نظر صنعت شعر حافظ بسیار قوی است و بسیار لطیف است ولی به پای شعر خواجوی کرمانی نمی‌رسد ولی شعر خواجوی کرمانی با اینکه گاهی زمخت است ولی خود حافظ در مبهوت خواجوی کرمانی است و بیش از صد غزل حافظ استقبال از خواجوی کرمانی است اینهمه مستی ما مستی مستی دگرست وین همه هستی ما هستی هستی دگرست چرایی ارزش والای بر علیه‌السلام به علت اتصال به اشک علیه‌السلام؛ جریانی از یکی از اهالی از شاگردان مرحوم آقای و وصف ایشان از و روضه‌خوانی بر سیدالشهداء علیه‌السلام من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم منسوب به بحثی از و تمثیل به بازی حباب بازی و لطافت پوستهٔ محاط بر اطراف عالم که موقعی می‌ترکد؛ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِذَا ٱلشَّمْسُ كُوِّرَتْ (۱) وَ إِذَا ٱلنُّجُومُ ٱنكَدَرَتْ :۲؛ فضای عالم تحت ارادهٔ جناب علیه‌السلام است و وقتی جناب علیه‌السلام در بدمد آن فشار متناسب پوسته اطراف زمین به هم خورده و عالم به هم می‌خورد؛ يَوْمَ نَطْوِی ٱلسَّمَآءَ كَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلْكُتُبِۚ كَمَا بَدَأْنَآ أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُۥۚ وَعْدًا عَلَيْنَآۚ إِنَّا كُنَّا فَٰعِلِينَ :۱۰۴؛ تحت ارادهٔ جناب میکائیل بودن خلائق برای دریافت ؛ جناب میکائیل در عالم ملکوت است و از عالم ملکوت، را تدبیر می‌کند: فَٱلْمُدَبِّرَٰتِ أَمْرًا :۵؛ یادکرد به عظمت جناب در قرآن به‌عنوان متصدی به طریق و جناب میکائیل که متصدی است وهر دو در عالم ملکوت هستند و از عالم ملکوت عالم ملک را تدبیر می‌کنند که خود ایشان همگی ( جناب جبرئیل و جناب میکائیل و جناب
آیت الله شیخ عباس اخوان
وقد رواه خمسة وثلاثون رجلا من الصحابة عن أنس وعشرة عن رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم فقد صح أن ال
حدیث مشوی (=پرنده بریان شده) از احادیث معتبر همانند و و برای اثبات صلوات الله علیه است؛ انس بن مالک در عین خباثتی که داشت، در مجلس در که جسارت به رأس مطهر علیه‌السلام می‌کرد به او اعتراض کرد: عن أنس بن مالك، قال: لما اتي برأس الحسين عليه السّلام إلى عبيد اللّه بن زياد جعل ينكته بقضيب في يده، و يقول: إنه لحسن الثغر، فقلت: و اللّه، لأسوأنك! لقد رأيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يقبل موضع قضيبك من فمه. علیه‌السلام ج۲ص۵۰ تو ای علی مرتضی که مظهر خداستی به کوفه رفته‌ای به خواب و خود کجا رواستی که زینب تو روبرو به زاده‌ی زناستی به گوش خویش بشنو و ببین چه ماجراستی چو او کند سئوال را و این دهد جواب حدیث لوح یک از جلوات فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها است کاف و نون، کافش کاف کرم فاطمه بود نون آن حرف نخست از نعم فاطمه بود نفخه روح در آدم ز دم فاطمه بود گل آدم ز تراب قدم فاطمه بود ورنه آدم شدنش تا به ابد بود محال إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ :۸۲؛ کلمه ؛ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در برابر سیدالشهداء علیه‌السلام؛ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً ج۹۷ص۱۹۴؛ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به سیدالشهداء علیه‌السلام:
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب سیزدهم رجب المرجب ۱۴۴۵ ۱۴۰۲/۱۱/۴ شب ولادت حضرت امام علی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه آیت الله
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شب ولادت حضرت امام علی امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه هَلْ أَتَیٰ عَلَی ٱلْإِنسَٰنِ حِينٌ مِّنَ ٱلدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْـًٔا مَّذْكُورًا :۱ گرامیداشت مقام و یاد خیر سلسلهٔ آباء و اسیران خاک؛ حیثیت : وَ لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٍ مِّن طِينٍ (۱۲) ثُمَّ جَعَلْنَٰهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّكِينٍ ۱۳ ثُمَّ خَلَقْنَا ٱلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا ٱلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا ٱلْمُضْغَةَ عِظَٰمًا فَكَسَوْنَا ٱلْعِظَٰمَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَٰهُ خَلْقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحْسَنُ ٱلْخَٰلِقِينَ :۱۴؛ تبیین حیثیت انسان در و مثال آن به لیوانی که به پر می‌شود نه دفعتاً؛ در مقام استکمال در بدن انسان مواد طبیعی مثل آهن و فسفر و ... موجود است که همگی در سلالهٔ طین بدان اشاره شده است؛ غیر از و است که در جنینی که میت به دنیا آمده وجود داشته است؛ تبیین حیات انسانی یا یا به حقیقتی که از عالم دیگری به بدن توجه می‌کند؛ حقیقت روح مربوط به : وَ يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ مَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً :۸۵؛ عالم امر امور است و امور است؛ مباحث طولانی چندهزارساله مربوط به اجزاء تشکیل دهنده و قائل شدن برخی به جزء لا یتجزا (=الجزء الذی لا یتجزا) که برخی این جزء را همان دانستند که بعداً مشخص شد خود اتم اجزاء دارد که حدود ۱۷۰ ذره زیر اتمی می‌باشد تا سال ۲۰۱۲م که به ماده تک بعدی رسیدند که در ترجمه فارسی آن گفتند: ذره خدا، که گفتند از آمده است که در مقابل ما می‌گوئیم این از عالم امر آمده است؛ اتمام در عالم خلق و عدم علم آن به عالم امر که وقتی می‌گوید: هیچ، یعنی دیگر فیزیکی نیست که ما به آن عالم امر می‌گوییم؛ مشایعت با قطرات باران که اشاره دارد بدین که ریشه عالم ماده در عالم امر است و حقیقت امری مَلَک: وَ مُشَیعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ، وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ، وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیاحِ، وَ الْمُوَکلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیاهِ، وَ کیلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا. صلوات الله علیه دعای سوم؛ محدود شدن درک به عالم ماده: يَعْلَمُونَ ظَٰهِرًا مِّنَ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ ٱلْأَخِرَةِ هُمْ غَٰفِلُونَ :۷؛ علم ما به ظاهر انسان و مباحث مربوطه از زمان تا به امروز؛ حالات در کار کردن مداوم برای دیگران و حکایتی در این زمینه؛ قطع ارتباط بین عالم خلق با عالم امر هنگام ؛ تبیین عالم امر: إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ :۸۲؛ ملائکه و عالم امر: إِذْ يُوحِی رَبُّكَ إِلَی ٱلْمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّی مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا۟ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ۚ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱلرُّعْبَ فَٱضْرِبُوا۟ فَوْقَ ٱلْأَعْنَاقِ وَ ٱضْرِبُوا۟ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ :۱۲؛ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٍ مِّنَ ٱلْمَلَٰٓئِكَةِ مُنزَلِينَ (۱۲۴) بَلَیٰٓۚ إِن تَصْبِرُوا۟ وَ تَتَّقُوا۟ وَ يَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَٰذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ ءَالَٰفٍ مِّنَ ٱلْمَلَٰٓئِكَةِ مُسَوِّمِينَ :۱۲۵؛ تبیین عالم امر و موجودات امری به همدیگر همچون علم و میکائیل به همدیگر که در جریان وارد شده: وقال الثعلبي: ورأيت في الكتب إن رسول الله صلى الله عليه وسلم لما أراد الهجرة خلف علي بن أبي طالب بمكة لقضاء ديونه ورد الودايع التي كانت عنده فأمره ليلة خرج إلى الغار وقد أحاط المشركون بالدار أن ينام على فراشه صلى الله عليه وسلم وقال له: (إتشح ببردي الحضرمي الأخضر، ونم على فراشي، فإنه لا يخلص إليك منهم مكروه إنشاء الله، ففعل ذلك علي، فأوحى الله تعالى إلى جبرئيل وميكائيل إني قد آخيت بينكما وجعلت عمر أحدكما أطول من عمر الأخر فأيكما يؤثر صاحبه بالبقاء والحياة؟ فإختار كلاهما الحياة فأوحى الله تعالى إليهما: أفلا كنتما مثل علي بن أبي طالب ج آخيت بينه وبين محمد صلى الله عليه وسلم فبات على فراشه (يفديه) نفسه ويؤثره بالحياة، إهبطا إلى الأرض فاحفظاه من عدوه، فنزلا فكان جبرئيل عند رأس علي وميكائيل عند رجليه، وجبرئيل ينادي: بخ بخ من مثلك يا بن أبي طالب، فنادى الله عز وجل الملائكة وأنزل الله على رسوله صلى الله عليه وسلم وهو متوجه إلى المدينة في شأن عليج " * (ومن
آیت الله شیخ عباس اخوان
شب شانزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ ۱۴۰۳/۱/۷ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akavan110
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه. و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» ص۳۹۹ بحث به خدای متعال و تابع و بودن این مسأله در مورد خدای متعال و لطف او به بنده؛ تبیین شأن به مسبوقیت مخلوق به خدای متعال و مسبوقیت اراده به مقام الهی که در پی این بینش لطف خدای متعال به مخلوق خود مشخص می‌گردد؛ توجه خدای متعال در و به بندگان؛ رحمت رحمانیه علی‌الدوام الهی به بندگان بنابر بندگان: أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ #ق:۱۵؛ فقر ذاتی امکان، و احتیاج ذاتی مخلوق است و در هر آنی بی‌نهایت مورد عنایت الهی است؛ محروم شدن از رحمت رحیمیه به واسطهٔ سرکشی بنده ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه» اذیت کنندهٔ دوستان خدا، دارد خدا را اذیت می‌کند؛ : آن که ولی خدا اذیت می‌کند، خدا به او رحمت رحمانیه و دارد، چگونه می‌شود به کسی که دوست خداست، خدا رحمت رحمانیه نداشته باشد؛ رحمت رحمانیه شأنی است که خدای متعال از کتم عدم موجود کرده و سپس این موجودیت را استدامه می‌دهد؛ سؤال از علیه‌السلام: قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَٰمُوسَیٰ (۴۹) قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعْطَیٰ كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُۥ ثُمَّ هَدَیٰ :۵۰؛ فراگیری و الهی بر همگان؛ ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ يَهْدِينِ (۷۸) وَ ٱلَّذِی هُوَ يُطْعِمُنِی وَ يَسْقِينِ (۷۹) وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (۸۰) وَ ٱلَّذِی يُمِيتُنِی ثُمَّ يُحْيِينِ :۸۱؛ : ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِيمَ :۶؛ اذیت و آزار الهی: إِنَّ ٱلَّذِينَ يُؤْذُونَ ٱللَّهَ وَ رَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِی ٱلدُّنْيَا وَ ٱلْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا :۵۷ «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه.» الرحیم اشاره به رحمت رحیمیه الهی است؛ استمرار : وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُۥۖ قَالَ مَن يُحْیِ ٱلْعِظَٰمَ وَ هِیَ رَمِيمٌ (۷۸) قُلْ يُحْيِيهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍۖ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ :۷۹؛ فراموشی خلقت خود: أَفَعَيِينَا بِٱلْخَلْقِ ٱلْأَوَّلِۚ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ #ق:۱۵؛ به خلقت شده و استمرار دارد: إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ :۸۲ «فما ظنك بالرؤوف الرحيم الذي يتودد إلی من يؤذيه بأوليائه، فكيف يمن يؤذى فيه.» رحمت رحیمیه به ولی اذیت شونده الهی به قیاس اولویت؛ مثال قیاس اولویت: فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ :۲۳؛ استفاده مکرر مرحومین و از قیاس اولویت در «و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» تبیین معنای به اینکه معنای التزامی توبه است وگرنه معنای مطابقی توبه است؛ توبه به معنای بازگشت است: تاب، أی: رجع؛ لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَی ٱلنَّبِیِّ :۱۱۷؛ أی: رجع الله علی النبی، یعنی خدای متعال باز به رسولش توجه کرد؛ بودن خدای متعال یعنی مدام به بندگانش توجه می‌کند؛ در حال و توبه الهی در بازگشت فوری به خدای متعال با توجه رحیمیه که در حال معصیت از بنده برداشته شده بار محقق گردد و خدای متعال به او توجه رحیمیه کند؛ وَ ٱذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ :۲۴؛ لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَی ٱلنَّبِیِّ :۱۱۷؛ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ :۳۷؛ فرمایشی از مرحوم آیت‌الله پیرامون توبه؛ اثر توبه حقیقی بر پوشاندن تمام معاصی؛ فرمایش مرحوم علامه پیرامون فرازهای حدیث «و ما ظنك بالتواب الرحيم الذي يتوب على من يعاديه، فكيف بمن يترضاه و يختار عداوة الخلق فيه.» آنکه با خدای متعال دشمنی می‌کند را خدا به او توجه می‌کند که ناظر به توجه رحمانی است، حال چطور می‌شود که کسی‌که در راه خدای متعال مورد دشمنی و عداوت قرار گرفته، خدای متعال او را مورد عنایت خود قرار ندهد؟! که این هم قیاس اولویت است برای رفع به خدای متعال؛ خاطره‌ای از منبر در قدیم الایام و یادی از مرحوم آسید و نقل قولی از ایشان از شخص حاجت‌مندی که ۹ سال اصرار بر گرفتن
آیت الله شیخ عباس اخوان
سخنرانی مراسم عید مبعث مجتمع فرهنگی مذهبی شیفتگان حسین علیه السلام آیت الله #شیخ_عباس_اخوان ۱۳۹۶/۱/
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم به مناسبت عید پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم لَقَدْ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَی ٱلْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُوا۟ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتِهِۦ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ ٱلْكِتَٰبَ وَ ٱلْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُوا۟ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ :۱۶۴ در فارسی به معنای خفت و خواری و است فلذا امری منفی است که این معنا مورد نظر نیست در آیه که خدای متعال در مورد نعمت‌های بهشتی هم بدین معنا منتی نگذاشته است زیرا الهی با است؛ منت در زبان عربی معنای توازن و تساوی بین دو مطلب است که در مقام سنجش واقع می‌شوند مثل اینکه منّ یک کیلو گندم یک کیلو گندم است نه یک کیلو جو؛ نگهداری اسیر تا اینکه به اندازه آن‌ها پول داده شوند تا آزاد شوند: فَإِذَا لَقِيتُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ فَضَرْبَ ٱلرِّقَابِ حَتَّیٰٓ إِذَآ أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا۟ ٱلْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّاۢ بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَآءً حَتَّیٰ تَضَعَ ٱلْحَرْبُ أَوْزَارَهَاۚ ذَٰلِكَ وَ لَوْ يَشَآءُ ٱللَّهُ لَٱنتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لَٰكِن لِّيَبْلُوَا۟ بَعْضَكُم بِبَعْضٍۗ وَ ٱلَّذِينَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِيلِ ٱللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَٰلَهُمْ صلی‌الله علیه وآله وسلم:۴؛ عدم تمام ارزش انسان در رسیدن به بهشتی: إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَ عَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ :۸؛ انسان در این است که تحت خدای متعال قرار بگیرد تا آنگونه که شأن اوست به ظهور برسد؛ تبیین سر نهی از در به ظهور نرسیدن در اشیاء و امور مختلف است؛ بذر وجود انسان همانند دانهٔ گندم است که اگر تحت تربیت واقع بشود این به ظهور می‌رسد؛ معنای منت این است که امری اگر به کمال لازمهٔ خود برسد و قوه و استعدادش بالفعل بشود آن موقع منت خود را پیدا کرده است؛ إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَ عَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ :۸؛ «اجر غیر ممنون» و بدون منت یعنی تو استعدادی داشتی که از این نعمت بهشتی هم بالاتر بروی ولی در همین‌جا مانده‌ای؛ بیان جریاناتی مثل حضرت اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم و دیگر در کریم به جهت این است که بگوید شأن انسان چیست؛ استعداد آدمی در مرحله‌ای از کمال که دو مرتبه از علیه‌السلام هم برود بالاتر: وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَیٰ ۱۳ عِندَ سِدْرَةِ ٱلْمُنتَهَیٰ ۱۴ عِندَهَا جَنَّةُ ٱلْمَأْوَیٰٓ :۱۵؛ تفکیک بین کمال واقعی و مرتبه‌ای از کمال؛ انسان اگر تربیت نشود یک وحشی است مثل باقی وحشی‌ها؛ انسانی که تربیت نشود می‌شود مثل همین آقای ، می‌شود همان آقای ، می‌شود همان آقای ؛ نسبی بودن تربیت به اینکه تحت تربیت چه کسی قرار بگیرد؛ تحت تربیت الهی واقع شدن؛ بزرگی و عظمت در صدد کشیدن انسان تحت تربیت الهی؛ هُوَ ٱلَّذِی بَعَثَ فِی ٱلْأُمِّيِّـۧنَ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُوا۟ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتِهِۦ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ ٱلْكِتَٰبَ وَ ٱلْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُوا۟ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ :۲؛ لغتی است که در مورد است: قَالُوا۟ يَٰوَيْلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحْمَٰنُ وَ صَدَقَ ٱلْمُرْسَلُونَ :۵۲؛ بزرگی مقام تربیت دلیل بزرگی بعثت؛ إِنَّآ أَرْسَلْنَآ إِلَيْكُمْ رَسُولاً شَٰهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَآ أَرْسَلْنَآ إِلَیٰ فِرْعَوْنَ رَسُولاً :۱۵؛ اهمیت والاتر این مطلب برای ما که فرق است بین اینکه خدای متعال اراده کرده کمالی را به ظهور برساند یا اینکه اراده کرده کمالی را به ظهور برساند که موجودات دارای استعداد کمال را به کمال برساند؛ عدم منفعت بعثت در صورت عدم تربیت پذیری ما؛ استفاده از تربیت به اندازه : فَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ مَا ٱسْتَطَعْتُمْ :۱۶؛ حکمت بعثت در تمکیندانسان از مقام : لَقَدْ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَی ٱلْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُوا۟ عَلَيْهِمْ ءَايَٰتِهِۦ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ ٱلْكِتَٰبَ وَ ٱلْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُوا۟ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ :۱۶۴؛ عدم فهم مطالب در بسیاری از مواقع و ضرورت رعایت و انجام مقدمات همچون دستورات مقدس برای رسیدن به کمال؛ نقش در انسان و شرافت چهارپایان نسبت به آدم بیشعور: مَثَلُ ٱلَّذِينَ حُمِّلُوا۟ ٱلتَّوْرَیٰةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ ٱلْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارَاۢۚ بِئْسَ مَثَلُ ٱلْقَوْمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَٰتِ ٱللَّهِۚ وَ ٱللَّهُ لاَ يَهْدِی ٱلْقَوْمَ ٱلظَّٰلِمِينَ :۵؛ إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ
آیت الله شیخ عباس اخوان
جلسه هفتگی بیستم ذی‌القعدة الحرام ۱۴۴۴ ۱۴۰۲/۳/۱۸ آیت الله #شیخ_عباس_اخوان https://eitaa.com/akava
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام قد جعل الله عزوجل ذلك دليلا على معرفته بأن لهم مدبرا، فقال: "وسخر لكم الليل والنهار والشمس والقمر والنجوم مسخرات بأمره إن في ذلك لآيات لقوم يعقلون".» ص۳۸۴ مدح عقل و رسیدن به با عقل و تکلم خدای متعال با بندگان با عقل؛ معلق شدن معرفت بندگان به ؛ تحت تدبیر بودن امور مختلفی که دارای نظم و انسجام هستند؛ 05:00 تبیین بدین معنا که هرچه که بایسته و سزاوار وجود است موجود می‌باشد؛ قاعده لطف در بیا هست تقاضاگر او لطف او و آن کرم بی‌حد و خلق حسن ماه برآید تو مگویش برآ بر تو زند نور مگویش بزن اقتضائات قاعده لطف در مکان‌ها و زمان‌های مختلف و بنابر قاعده لطف آنچه را که انسان می‌طلبد هست 08:00 طلب از سوی انسان و استدلال با مبنی بر اینکه انسان نابودی ندارد با استفاده از این طلب ابدیت در انسان، که این خود یکی از ادله است 10:00 ارشاد خدای متعال به بندگان با عقل و به سوی «يا هشام قد جعل الله عزوجل ذلك دليلا على معرفته بأن لهم مدبرا» 10:40 معنای داشتن و تحت بودن عالم؛ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ :۲۰ 13:00 تبیین مقصود از در عالم به قاعده‌مند بودن این عالم؛ کلام مشهور پیرامون فکر خدا گر گاسهٔ سر ظرف جنون شد شده باشد ور بر تنم این کاسه نگون شد شده باشد «يا هشام قد جعل الله عز و جل ذلك دليلا على معرفته بأن لهم مدبرا» خدای جلیل و عزیز بر دلیل بر معرفت خود قرار داده به اینکه خلایق مدبر دارند 17:00 جریانی از ورود به حجره پدر مرحوم (علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی متوفی۳۲۹ قمری، معروف به ابن بابویه و داشتن در زمان و اوایل ؛ قاعده و نظم به از خاک در آمدن و به خاک برگشتن؛ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ ۖ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ (۷۸) قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ :۷۹ «يا هشام قد جعل الله عزوجل ذلك دليلا على معرفته بأن لهم مدبرا، فقال: "وسخر لكم الليل والنهار والشمس والقمر والنجوم مسخرات بأمره إن في ذلك لآيات لقوم يعقلون". صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین سر حلقه ي آن زنان که بودند اسير بود آن علويه اشجع از شير دلير انديشه به دل نداشت زان کوه سپاه زيرا که به چشم او جهان بود حقير روضه سلام الله علیها ناگه نظرش فتاد بر آن طلعت پاک بر پیکر انوری که افتاده به خاک در بحر عجب فتاد و گفتا عجب است گنجایش آسمان در این تیر مغاک تا نیک یقین کند که این کشته کیست با دیدهٔ معرفت در آن تن نگریست عریان بدنی بدید کز تیغ و سنان اعداد و جراحتش هزار است و دویست صلى عليك مليك السماء، هذا حسين بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع الأعضاء، وا ثكلاه، وبناتك سبايا، إلى الله المشتكى وإلى محمد المصطفى وإلى علي المرتضى وإلى فاطمة الزهراء وإلى حمزة سيد الشهداء. ص۱۸۱ بیستم ذی‌القعدة الحرام ۱۴۴۴ ۱۴۰۲/۳/۱۸ آیت الله https://eitaa.com/akavan110