eitaa logo
الفقه و الاصول
1.2هزار دنبال‌کننده
311 عکس
29 ویدیو
209 فایل
با ارائه #تحقیقات_فقهی_اصولی_رجالی با دغدغه #فقه_حکومتی با نظری به #فلسفه_اصول ✍️مدرس_پژوهشگر فقه و اصول؛ محمد متقیان تبریزی ♨️مطالب این کانال تولیدی است، لطفاً با #لینک نقل کنید. مسیر گفتگو؛ @mmsaleh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨اسعدالله ایامکم✨ 💥مزاح در محضر آیت‌الله 1⃣یکی از این روحانیان، مرحوم میرزا هاشم آملی بود. او از شاگردان میرزای نائینی بود. گفته‌اند که یک روز در نجف در محضر محقق نائینی نشسته بودند. درس در مسجد بازار برگزار می‌شد. چهارپایانی که بار می‌بردند از وسط بازار رد می‌شدند. ناگهان چهارپایان راهشان را کج کردند و داخل مسجد شدند. از آنجا که شاگردان رو به استاد نشسته بودند و متوجه اتفاق پیش آمده نبودند میرزای نائینی می‌گوید فضلای نجف وارد شدند. میرزا هاشم هم در مقام مزاح برآمده و گفته است که احتمالاً دنبال مجتهد اعلم هستند و آمده‌اند از شما تقلید کنند. (گوهر گمشده، صص ۱۵۱-۱۵۲) 2⃣از آیت‌الله مرعشی نجفی هم برخی شوخ‌طبعی‌ها نقل شده است. گفته می‌شود که ایشان در نماز جماعت رعایت اَضعفِ مأمومین را می‌کرده است. از همین رو نماز را سریع می‌خوانده تا افراد ناتوان دچار سختی نشوند. یکی از شاگردان به وی گفته بود که آقایی در فلان جا هست که نماز را از شما هم سریع‌تر و راحت‌تر می‌خواند. آیت الله مرعشی با لبخند و تعجب گفته بود که من مستحبات را در جماعت ترک می‌کنم، نکند آن آقا واجبات را هم ترک می‌کند؟ (ارجنامه مرعشیان، ص ۴۴) 3⃣نقل است زمانی که همسر شیخ عبدالکریم حائری درگذشت، ایشان زوجه دیگری اختیار کردند. اما این همسر دوم نیز عمرش به دنیا نبود و درگذشت. گفته شده زمانی که این بانو درگذشت، یکی از علمای اصفهان به نام آقا نجفی نامه تسلیتی به آیت‌الله حائری نوشت. شیخ عبدالکریم نامه را خواند و بسیار خندید. اطرافیان از خنده آیت‌الله تعجب کردند. شیخ مرتضی حائری، فرزند ایشان، نامه را از پدر می‌گیرد و می‌بیند که آقا نجفی در پایانِ نامه نوشته است: حضرت حاج آقای حائری، حضرتعالی چه وِرد و ذکری را می دانید و می‌خوانید که خواتین مُخدّرات را یکی پس از دیگری به گور می‌فرستید، لطف کنید آن ورد را برای اینجانب مرقوم فرمایید که هفتاد سال است مبتلا به یکی هستم. (شرح زندگانی حضرت آیت الله مؤسس و فرزند برومندشان، ص ۵۵). 4⃣در نقل دیگری گفته می‌شود عده‌ای به عیادت مرحوم شریعت اصفهانی رفتند و جلسه عیادت را طول دادند. آن‌ها که مدت طولانی در محضر آیت الله نشسته و مراعات کسالت احوال آیت الله را نکرده بودند در هنگام خداحافظی از وی تقاضا کردند که دعایی کنند. مرحوم اصفهانی به طنز گفته بود «اللّهمَ علّمهم آدابَ العیاده». (جرعه‌ای از دریا، ج ۳، ص ۳۹۲) ↩️مزاح در محضر امری مرسوم و مقبول است. این شیخ و سیدِ حاضر در تصویر نیز گویی از همین مزاح‌ها دارند و لطافت طبعی حاصل می‌کنند. https://www.dinonline.com/22705/ @alfigh_alosul
✅ مقاله «نظام مسائل و فناوریهای کاربرد هوش مصنوعی در اجتهاد» به تبیین قدرت و سرعت عملکردی هوش مصنوعی نسبت به هوش انسانی پرداخته و عرصه های کاربرد آن در فرآیند اجتهاد را توضیح میدهد. 🔹این مقاله از زوایای مختلفی مورد انتقاد اساسی است. در چند شماره به نقد خواهیم پرداخت. @alfigh_alosul
✅مقدمه 1⃣ به موضوع هوش مصنوعی از زوایای مختلفی می‌توان پرداخت؛ اول؛ زاویه که اتفاقاً زاویه غالب در بیان آثار و ثمرات آن است. از این منظر، مطالعه و سیر نظریات مختلفی که درباره قدرت عملکردی آن داده شده است، روایت‌های ضعیف و قوی که از آن مطرح می‌شود، آمال و غایاتی که برای هوش مصنوعی تصویر می‌شود، ضروری می‌نماید. 2⃣ دوم؛ زاویه فلسفی به هوش مصنوعی که از آن به تعبیر می‌شود. در این منظر، فلسفه‌های مختلفی با این موضوع درگیر می‌شود؛ فلسفه ذهن، فلسفه تکنولوژی، فلسفه اطلاعات، فلسفه علوم کامپیوتری و.... ورود از منظر فلسفی به هوش مصنوعی در جهان غرب بسیار پیش از این شروع شده است و منتقدین جدی و مخالفین پروپاقرصی وجود دارند که، قابلیتهایی را که تکنیسین‌ها برای هوش مصنوعی برمی‌شمارند زیر سؤال می‌برند. توجه به ابعاد تکنولوژیک هوش مصنوعی بدون نظر انداختن به مبانی فلسفی آن، بدون مطالعه نظریات فلسفی منتقدین در این زمینه، کاستی و نقصانی جدی در زمینه هوش مصنوعی است. 3⃣ سوم؛ زاویه علمی به هوش مصنوعی که برخی از علوم مرتبط با ذهن و کامپیوتر با آن مرتبط می‌گردد، مانند؛ علم روان‌شناسی که به مطالعه تجربی ذهن و فرآیند ادراکی انسان می‌پردازد. مطالعه نظریات روان شناسان و دیدگاه آنان درباره هوش مصنوعی و مقایسه آن با هوش انسانی ضروری می‌نماید. البته، در این مطالعه باید به مبانی علم روان‌شناسی توجه نمود که دانشی برخاسته از جهان‌بینی غربی الحادی است. ↩ نتیجه اولیه اینکه؛ موضوع‌شناسی هوش مصنوعی می‌طلبد که مطالعات پیرامونی آن شامل ابعاد تکنولوژیکی، فلسفی و روان‌شناختی آن باشد. روشن است که این مطالعات تمرکز بر موضوع هوش‌مصنوعی دارد و از مطالعه جامعه‌شناسی هوش مصنوعی فارغ اسات، و آن مواد مطالعاتی نیز از دنیای غرب تأمین می‌شود و این مطالعات را نمی‌توان مطالعات اسلامی هوش مصنوعی دانست. 🔹سؤال؛ آیا موضوع‌شناسی که از هوش مصنوعی صورت می‌گیرد، همه ابعاد آن را - حتی در بستر مطالعات غربی آن- ملاحظه نموده است؟ یا اینکه فقط به بعد تکنولوژیکی آن اکتفا کرده و مجذوب قدرت و سرعت آن گشته و از تأمل در سایر ابعاد و زوایای آن منصرف شده است؟ 🔹اگر بخواهیم، هوش‌مصنوعی را در منطق مورد بررسی قرار دهیم چه مطالعاتی نیاز است؟ آیا به گزارشی که دانشمندان غربی از حقیقت هوش مصنوعی، کاربردها و کارکردهای آن ارائه می‌دهند اکتفا نماییم؟ آیا در این گزارش به اینکه کارشناس صالح و عادلی، این موضوع را می‌شناساند اکتفا نموده و عنان اجتهاد و تفقه را در اختیار آن بگذاریم؟ @alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅نقد موضوع‌شناسی هوش مصنوعی 1⃣ پاره ای از این نقد در مطلب پیشین آمده است. گفته شد که، متأسفانه در موضوع‌شناسی هوش مصنوعی به همان ابعاد تکنولوژیک آن اکتفا شده و قدرت کاربردی آن در عرصه اجتهاد برجسته شده است. یعنی به همان مطالعات غربی پیرامون هوش مصنوعی که بیشتر از دامنه بحث تکنیکی آن است و شامل مطالعات انتقادی فلسفی می شود، هم پرداخته نشده است. البته شاید در این مقاله، مجال چنین موضوع شناسی نباشد و مناسبتی هم نباشد که طرح بشود، اما این نقد وارد است که، اگر چنین مطالعاتی صورت می‌گرفت، نویسنده محترم با شگفت‌زدگی با هوش مصنوعی مواجهه پیدا نمی‌کرد و شاید اصلاً دست به قلم نمی‌شد که اندر مزایای آن در عرصه اجتهاد بنگارد. خلاصه اینکه؛ شناخت نویسنده از حقیقت هوش مصنوعی است و تمام حقیقت هوش مصنوعی هم بعد تکنیکی آن فقط نیست، و همین نقص در موضوع‌شناسی، کافی است که چنین تجویزی برای به کارگیری هوش‌مصنوعی در اجتهاد معتبر نباشد. 2⃣ آیا به صرف اینکه، کارشناس موضوع، عادل و صالح باشد کفایت می‌کند که سخن او مورد پذیرش قرار بگیرد؟ در حالیکه میان اقوال کارشناسان درباره یک موضوع واحد وجود دارد و در موضوع هوش مصنوعی هم منتقدینی وجود دارند که کارشناس موضوع هم هستند، چرا شما در شناخت این موضوع فقط جانب موافقین و مدافعین را گرفته‌اید؟ آیا این موضوع‌شناسی حجیت دارد؟ 3⃣ نقدی که می‌خواهم عرض کنم، ناظر بر است که، البته این نقد نه تنها به نویسنده محترم بلکه به شیوه متداول موضوع‌شناسی در عرصه فقه و اجتهاد وارد است. با تأسف فراوان باید گفت؛ آنچه در روش شناخت موضوع، غلبه داشت ارجاع آن به فهم عرفی از موضوعات عرفی بود. حال که یا مورد قبول اساتید هم قرار گرفته است، هیچ مواجهه با موضوع‌شناسی متخصصین فن صورت نمی‌گیرد. ضمن آنکه؛ نباید در مواجهه با کارشناس موضوع، فقط به احراز عدالت او اکتفا نمود بلکه باید با تدوین و سؤالاتی، ابعاد موضوع را شکافت تا او در پاسخ‌هایی که می‌دهد میزان عمق و همه جانبه‌نگریش به دست آید. و اگر فقیه ذهن خود را در اختیار کارشناس قرار دهد، حتی کارشناس عادل هم می‌تواند به دلیل آنکه یک جانبه‌نگر و تکنیکی صرف به موضوع نگاه می‌کند، فقیه را در فرآیند استنباط دچار انحراف کند. پس لازم است که، فقیه با نظام سؤالاتی که خود به نحو کلی دارد، ابعاد موضوع را همه جانبه‌نگرانه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. لازم به ذکر است که، این چنین بررسی از ناحیه فقیه ملازم با این نیست که او ورود تخصصی در موضوع کند، بلکه او باید کلیاتی در اختیار داشته باشد که بتواند با پرسش‌های خود اشراف به موضوع پیدا کند، حتی به صورت کلی. 4⃣ در ادامه نقد روش شناخت و تکمیل آن عرض می‌کنم که؛ نقص عمده در موضوع‌شناسی به روش شناخت موضوع از ناحیه کارشناسان موضوع بازگشت می‌کند و تصحیح این روش شناخت نیز در مباحث صورت می‌گیرد. یعنی ذیل سرفصل علم دینی است که، از روش علم، فلسفه علم، معیار دینی بودن علم صحبت می شود. با طرح مبانی مختلفی که در عرصه علم دینی صورت گرفته است، نمی‌توان نظر کارشناس موضوع را کافی برای موضوع‌شناسی دانست. آیا تکنولوژی و بی‌جهت است؟ یا اینکه است؟ نویسنده محترم مقاله، آیا او جانب خنثی‌بودن تکنولوژی را گرفته است یا جهتداری آن را؟ فارغ از ادله‌ای که ارائه می کند، آیا اصلاً به این موضوع توجه کرده است؟ اگر توجه نکرده باشد، پس موضوع شناسی او ناقص صورت گرفته است. @alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•| نقد به‌کارگیری ناهشیارانه |• 🔸آنچه که پیداست، عدم در مواجهه با هوش‌مصنوعی در عرصه اجتهاد است؛ ۱‌.زیرا فقط به بعد آن توجه و از سایر ابعاد شده است. ۲. زیرا در آن به نظرات توجهی نشده است. ۳. زیرا در مرحله موضوع‌شناسی به مبانی توجهی نشده و با فقدان اتخاذ مبنا در آن مرحله، حکم به جواز استفاده از هوش مصنوعی در عرصه اجتهاد داده‌اند. @alfigh_alosul
هدایت شده از الفقه و الاصول
پیام به کنگره شیخ مفید.pdf
324.8K
✅ پیام به کنگره جهانی هزاره شیخ مفید 📝حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای(مدظله العالی) 🔹این متن برای کسانی که علاقمند به مطالعات حدیثی، تاریخ علمی شیعه، تاریخ فقه هستند بسیار مفید می‌باشد. @alfigh_alosul
💥به مناسبت روز بزرگداشت (اعلی‌الله‌مقامه‌الشریف)
✅ به این عبارت از مقاله مذکور توجه کنید: «آنچه امروزه مهم به نظر می‌رسد، این است که باتوجه به سرعت شگفت آور تولید علم و دستیابی بشر به فناوریهای نوین، سیستم‌ها، ماشین‌ها، ربات‌ها و گجت‌های هوشمندی با «دقت»، «سرعت» و «قدرتی» بسیار بالاتر از دقت، سرعت و قدرت ذهن بشر طراحی شده‌اند که می‌توانند به جمع‌آوری اطلاعات و تحلیل آنها در حوزه استنباط و احکام شرعی بپردازند؛ ماشین‌ها و ربات‌هایی که مجهز به فناوری «هوش مصنوعی» هستند و عملکردی شبیه به عملکرد هوش و ذهن انسان دارند.» 🔸این عبارت گویای آن است که، نویسنده با از قدرت هوش مصنوعی، ابایی از این ندارد که، استقراء اطلاعات، تحلیل و اصدار حکم را به هوش مصنوعی واگذار نماید. زیرا به نظر او آنچه که مجتهد در این فرآیند سه گانه لازم دارد، و ذهن اوست و روشن است که هوش مصنوعی در این ویژگی از هوش انسانی بسیار قوی‌تر است. پس اگر اینگونه تعبیر شود که، این مقاله در مقام تجویز است، چندان بیراه نیست. ✅ به عبارت دیگری دقت کنید: «فناوری هوش مصنوعی در نوع عملکرد انفعالی خود، علمکردی صرفاً «واکنش‌گرا» دارد و اتفاقات و فعل و انفعالات پیرامون خود و تقاضاهایی را که از او می‌شود درک می‌کند و سپس با جستجو در داده‌های از قبل پیش‌بینی شده، به تحلیل آنها می‌پردازد و بهترین واکنش را در قبال اتفاق خارجی برمی‌گزیند، اما این فناوری در نوع عملکرد فعال خود، عملکردی «خودآگاه» دارد؛ به گونه‌ای که افزون بر قابلیت‌های نوع اول، دارای احساساتی شبیه به احساسات انسان و نیز قابلیت درک احساسات و حالات دیگران است» 🔸 آنچه در این عبارت آمده است، انعکاسی است از تحقیقات موجود در هوش مصنوعی دنیا و خرده‌ای بر نویسنده نیست. هم اکنون سودای دستیابی به در بشرغربی وجود دارد که از طریق هوش مصنوعی به آن دست یابد. اما سخن بر سر این است که، اولاً؛ آیا به لحاظ فلسفی تطبیق قوه ادراکی انسان باهوش مصنوعی امکان‌پذیر است؟ و آیا نویسنده این مسئله فلسفی را حل نموده است؟ ثانیاً؛ آیا موضوع حجیت شرعی همانا است که، با دستیابی به هوش مصنوعی این موضوع محقق شده و حجیت پیدا کرده باشد؟ یا اینکه، آنچه که حجت است علم و یقین مجتهد است که، منتجه تعامل دو بعد وجودی انسان (قلب و ذهن) اوست نه فقط محصول ذهن و قدرت محاسباتی او باشد؟ با بیان این نکته، می‌خواهیم به مبنایی در حوزه اشاره نماییم که، معرفت انسانی محصول چه فرآیندی است؟ آیا نویسنده به این مبنا تفطن دارد؟ ادامه دارد... @alfigh_alosul
•| هوش مصنوعی و اجتهاد |• ۱. در داستان هوش مصنوعی با دو واقعیت روبروییم؛ ادراک انسان در مقیاس هوش، محاسبات ماشین در مقیاس انسان. ۲. با این تقلیل و ارتقاء، و از آنجا ‌که همه هویت انسان هوش اوست، پس تولید متوقع خواهد بود. ۳. اگر مجتهد را در مقیاس هوش تعریف کنیم، قدرت هوش ماشین که از هوش مجتهد بیشتر است، پس ماشین حجیت دارد و فتاوای مجتهد حجت نیست و این یعنی تولید . @alfigh_alosul
🔹 دوست‌داران حضرت آیت الله مصباح یزدی حفظه الله مکرراً جویای وضعیت سلامتی ایشان شدند. 🤲 باتوجه به شدت یافتن بیماری این یاور راستین انقلاب و رهبری، از جمیع علما، فضلا، شاگردان، دوستان و عموم ولایتمداران و علاقمندان به ایشان تقاضا داریم با توسل به ذیل عنایت ائمه اطهار علیهم السلام برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا کنند. 🔺متن اطلاعیه دفتر معظم‌له @alfigh_alosul
✅ درباره اجماع 📝 محمد متقیان ♻ چکیده «میزان استفاده از کلمه «اجماع» و ترکیب­ های دیگر آن، در کتب فقهی و اصولی فراوان است. دسته­ بندی این حجم که بالاتر از صدهزار استعمال را شامل می ­شود، کار یک گروه تحقیقاتی است. اما این مسیر صعب، سبب ­نمی شود که، مسئله اجماع مورد پژوهش و کاوش قرار نگیرد. در یک کار پژوهشی پیرامون «اجماع مدرکی» به بررسی اجماعات مورد ادعا و استناد فقها از شیخ صدوق تا فیض کاشانی پرداختم که شامل 9000 فیش تحقیقاتی می­ گشت. گزارش اولیه ­ای از این حجم استعمالات به دست آمد که آن را تقدیم می ­کنم و در نهایت جمع­ بندی مختصری پیرامون «حجیت اجماع مدرکی» نیز انجام شده است. این گزارش و جمع ­بندی، یک تلقی نمی­ شود بلکه صورت­ برداری از یک پژوهش است که، به نظرم آمد برای فضلای محقق کارآمد باشد و البته نیاز به تکمیل و افزایش اطلاعات و گزارش و تغییر کیفی جمع­ بندی نهایی نیز دارد. 👇👇 http://monir110.blogfa.com/post/1/ @alfigh_alosul
✅ درباره اجماع_2 ✳ اجماع مدرکی 📝 محمد متقیان 1. اصطلاح اجماعی مدرکی به این معنا که در کنار اجماع، مدرک معتبر دیگری وجود داشته باشد و همین امر سبب شأنی شدن و عدم فعلیة حجیة اجماع شود، در کلمات فقهای متقدم و متأخر وجود ندارد و از متأخرین متأخرین یعنی بعد از شیخ انصاری(ره) آغازمی ­شود. ۲. در الاجتهاد و التقلید از سیدعلی قزوینی(1297 ه ق) عبارتی وجود دارد دال بر تردید در اجماع معلوم­ المدرک، یعنی تردید در اجماع مدرکی را ایشان طرح کرده است: «و فيه- مع أنّ الكلام في حصول هذه الملاحظة بالقياس إليهم و قد عرفت منعه-: أنّ هذا الإجماع على هذا التقدير إنّما انعقد عن مدرك معلوم و هو القاعدة، فيكون كاشفا عن المدرك لا عن رأي الحجّة. و مآل الاستناد إلى مثل هذا الإجماع إلى التمسّك بالمدرك المعلوم، فلا يكون دليلا على حدة غير القاعدة، هذا.»[1] 🔹 ادامه در 👈 http://monir110.blogfa.com/post/2/ @alfigh_alosul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️انا لله و انا الیه راجعون◾️ 🏴 تنها راه جبران این ، تعهد به محضر امام زمان (ارواحنافداه) برای ادامه مسیر نورانی ایشان؛ از اندیشه ناب اسلامی، برای تأمین تئوری اداره نظام اسلامی، است. 🆔https://eitaa.com/monir110
unnamed.jpg
13.6K
💥سیداسدلله خرقانی، مأمور «انجمن سری» در بیت آخوند خراسانی 🔺درباره واقعه مشروطه مسائل و سؤالات مختلفی امکان طرح و بررسی دارد. یکی از برجسته‌ترین سؤالات پیرامون مسئله «نزاع تهران و نجف» مطرح می‌شود که، دلیل اختلاف و شکاف سنگین میان علمای نجف بالخصوص (ره) با علمای تهران بالخصوص (ره) چه بود؟ پاسخ‌های مختلفی به این پرسش داده شده است و از آنجا که بنده تخصصی در تاریخ ندارم و نمی‌توانم آنها را ارزیابی کنم از طرح آنها صرف نظر می‌کنم. آنچه که در این مجال قابل طرح است، نکته‌ای است که در مطالعه کتاب «بحران مشروطیت در ایران» نوشته آقای حسین آبادیان، به آن برخوردم. چکیده‌ای از آن مطالب را از این کتاب تقدیم می‌کنم و در ادامه به نکته اصلی این نوشتار اشاره خواهم کرد. 👇👇👇 http://monir110.blogfa.com/post/13/ 🆔https://eitaa.com/monir110
💥مشکله موضوع‌شناسی در «افساد فی الارض» 1⃣ توفیق حاصل شد در گعده فقهی که با موضوع برگزار شد شرکت کرده و از بیانات فضلای حاضر بهره ببرم. این گعده در یک گفتگو-مناظره‌ای میان طرفین با مشارکت سایر اعزه برگزار شد و نکات برجسته‌ای از آن به دست آمد. آنچه که برای بنده در این میان برجستگی خاصی داشت، چالش «موضوع‌شناسی» در مسئله افساد فی الارض بود. قبل از ورود در تبیین این چالش به این نکته اشاره کنم که؛ عنوان افساد فی الارض، از عناوین فقهی سابقه‌دار در متون فقهی نیست، بلکه عنوان است که گویا حضرت امام موافق طرح آن در کنار سایر عناوین نبوده‌اند و آقای منتظری آن را در کنار عنوان قبول داشتند و بعدها از نظر خویش برگشتند. مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی نیز موافق با آن نبوده و مرحوم آیت الله مؤمن آن را قبول داشته و در کتاب «کلمات سدیدة» با استناد به دو آیه شریفه ۳۴ و ۳۴ سوره مبارکه مائدة، آن را به عنوان مستقل پذیرفته‌اند که حکم آن نیز اعدام است. گویا حضرت آیت الله سیدمحمدرضا مدرسی - عضو کنونی شورای نگهبان- نیز از موافقین با نظر آیت الله مؤمن هستند. آنچه که از تحقیقات ارائه‌کنندگان محترم استفاده شد این مطلب بود که، طرفین نزاع در این مسئله پرچالش آیات هاشمی شاهرودی و مؤمن قمی هستند. 2⃣ گفته شد که، آنچه که به نظر حقیر در مباحث مطرح شده برجستگی داشته و به عبارتی تحقیق و تأمل در آن - به نظر بنده - اولویت نسبت به سایر موضوعات مسئله افساد فی الارض را دارد، آن است. به نظر می‌رسد در موضوع شناسی نیز باید دو کار انجام شود؛ اول؛ افساد فی الارض؛ مقصود از فساد و افساد چیست؟ از کدام عبارت آیات مذکور معنای افساد به دست می‌آید؟ مقصود از قید «فی الارض» چیست؟..... اول کاری که در این عرصه انجام می‌شود این است که، بامراجعه به فهم عرفی معنای افساد و فساد و فی الارض به دست آید. لیکن سخن بر سر این است که، آیا شارع اقدس خود برخوردار از نظام ادبیاتی که بتوان از آن با استفاده از قرائن مختلف، مفهوم افساد فی الارض را به دست آورد، است؟ یعنی آیا می‌توان با ملاحظه سایر آیات مانند آیه شریفه ۲۰۵ سوره مبارکه بقره؛ «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‏ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَساد» به مفهوم افساد فی الارض در نظر شارع دست یافت؟ البته روشن است که، این توجه به معنای التزام به حقیقت شرعیه بودن افساد فی الارض نیست بلکه به این معناست که، شارع براساس همان معنای عرفی، سطحی از افساد و فساد را لحاظ کرده و موضوع حکم خویش قرار داده است که، می‌توان به قرینه سایر آیات به آن سطح معنایی دست یافت و از دامن شبهه مفهومی بیرون آمد. دوم؛ افساد فی الارض؛ روشن است که، تطبیق مفاهیم بر مصادیق نیز توسط عرف صورت می‌گیرد و همین امر نیز مشکل جدی در چنین مبحثی است. زیرا هرکسی که در مقام تطبیق برمی‌آید - علی الخصوص که دست اندرکار امر قضاء یا مؤثر در مباحث حقوقی باشد- براساس تلقی خاص خود از ارتکاز عرفی، عملیات تطبیق را انجام می‌دهد. برای اینکه اختلاف فاحش و بینی در این تطبیقات وجود نداشته باشد نیاز به داریم و رهاکردن آن به ناکجاآبادی به نام عرف، نه تنها خلاف واقع است زیرا هر فقیهی عرف ذهنی خود را ملاک قرار می‌دهد، بلکه موجب تشتت در امر قضاء و تبعات جبران‌ناپذیر اجتماعی است و این در حالی است که، شارع اقدس در امور مربوط به دماء بیشترین اهتمام و احتیاط را لحاظ کرده است. خلاصه اینکه، فاصله میان درک ذهنی از مفهوم افساد با تطبیق آن بر عینیت و مصادیق عینی با چه چیزی پر می‌شود؟ اگر این فاصله براساس یک منطق و ضابطه مشخصی پر نشود، هرکسی بشخصه و با ارتکاز شخصی خود آن فاصله را پر خواهد کرد. 🆔https://eitaa.com/monir110
💥اشاره‌ای به معنای «قبض» نزد فقها ✳ در ضمن انجام تحقیقی ذیل مباحث عام «فقه العقود» به بررسی کلمات فقهای متقدم و متأخر و معاصر پیرامون ماهیت «قبض» پرداختم. نکات بسیار جالبی به دست آمد که آنها را در یک فهرست ابتدایی با عناوینی تجمیع کرده و تقدیم پژوهشگران فقه می‌نمایم. بدیهی است که، تحقیق پیش‌روی برای کسانی که، توجهی خاص به سیر تاریخی مباحث دارند، افاده بیشتری خواهد داشت..... 👇👇👇 http://monir110.blogfa.com/post/17/ 🆔https://eitaa.com/monir110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت‌نامه صدیقه‌شهیده(سلام‌الله‌علیها) @alfigh_alosul
💥چه کسی احق به مجازات است؟ ✍محمد متقیان 1⃣ اخیراً فیلمی از جلسه هیأت دولت با صحبتهای آقای رئیسی (معاون وزیر بهداشت) پخش شده است که، ایشان با دغدغه مندی که نسبت به مسئله سلامت و بهداشت دارد، تعابیری را درباره موکب عزاداری در قم و پخش نذورات و عدم رعایت بهداشت توسط مردم به کار برده و در نهایت چنین گفته است: «این افراد مسئول قتل مردم هستند و باید مجازات شوند.» بنای بنده بر این است که، این سخن از سر دغدغه سلامت گفته شده است، لیکن سؤالاتی قابل طرح است که از ایشان و همفکران ایشان پرسیده می شود: 2⃣ همانطور که در اخبار رسمی کشوری مطرح شده و متکفلین امر سلامت نیز اذعان نمودند، در راستای درمان بیماران کرونایی، وارد یک دوره هشت ماهه تحقیقات کارآزمایی بالینی شده اند که زیر نظر سازمان بهداشت جهانی انجام می گشت و ایران رتبه نخست این مطالعات را با مشارکت 3500 نفر بیمار کرونایی کسب کرد. https://behdasht.gov.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C/216632 بعد از طی این هشت ماه، معاون تحقیقات وزارت بهداشت که بعداً از این وزارتخانه کناره گیری کرد، اعلام کرد که این روند درمانی هشت ماهه و داروهایی که استفاده شدند هیچ تأثیری نداشتند و تعداد مرگ و میر در این دوره که بامشارکت چندین کشور و از جمله ایران با حدود 11هزار بیمار انجام شده بود، 1253 نفر بوده است. https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-62/3702195-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%86%D8%AA%D8%A7%DB%8C 3⃣بسیاری آمارها و اخبار دیگری نیز وجود دارد که امکان پیگیری و طرح سؤالاتی درباره آنها هست، لیکن به همین خبر اکتفا نموده و سؤالاتی را طرح میکنیم؛ آیا مسئولین وزارت بهداشت، در ضمن اینکه احتمال درمان بیماران با این داروها را دادند، احتمال عدم تأثیر و بدتر شدن وضعیت بیماری بیماران و مرگ آنها را هم داده بودند؟ اگر آری، آیا تنها احتمال تأثیر دارویی همان نسخه مطالعاتی سازمان بهداشت جهانی بود یا اینکه احتمالات دیگری هم - مانند داروهای طب سنتی و داروهایی که برخی از شرکت های دانش بنیان تولید کرده بودند- وجود داشت؟ اگر آری، آیا مسئولین وزارت بهداشت به آن احتمالات توجه کرده بودند (تأخیر در ارائه مجوز به طب سنتی رسمی حاکی از عدم توجه است) و از آنها برای بهبود فرآیند درمانی بیماران و جلوگیری از مرگ آنان استفاده کرده بودند؟ 4⃣ در پاسخ به این سؤالات ممکن است گفته شود؛ این مسائل علمی است و اقتضائات خودش را دارد که جواب این است که، سؤالات مذکور سؤالات فراپزشکی از وزارت بهداشت است و پاسخ آنها هم نیاز به علم پزشکی ندارد بلکه مرتبط به حوزه سیاستگذاری سلامت است که باید جواب این پرسشها را به صورت و ارائه نمایند. حال اگر وزارت بهداشت به این پرسشها نتوانست پاسخی معقول بدهد، آیا میتوانیم مرگ بخشی از بیماران را - به صورت احتمالی- به نقص عملکردی سیستم درمانی منتسب کنیم؟ اگر این نقص عملکردی با آگاهی صورت گرفته باشد یعنی عدم توجه به سایر احتمالات درمان بیماران عامدانه انجام شده باشد، آیا میتوان گفت که، وزارت بهداشت در مرگ و میر بیماران دخالت داشته است و باید مجازت شود؟ براساس منطقی که آقای رئیسی درباره موکب عزاداری و مسئولیت آنها و لزوم مجازات آنها - در حالی که هنوز هیچ مورد عینی مرگ و میر ناشی از این عمل ثبت نشده است- به کار گرفته است، آیا ایشان و مسئولین وزارت بهداشت - در حالیکه عدم تأثیر درمان هشت ماهه و ترک فعل لازم و در درمان بیماران به اذعان خودشان ثبت شده است- احق و اولی به مجازات نیستند؟ 🆔https://eitaa.com/monir110
💥پیرامون نامه 35 تن از اساتید دانشگاه به آیت الله اعرافی. 1⃣حوزه علمیه قم در چند سال اخیر، تحولات مبارکی را به خود دیده است. تحولاتی که نشان از عزم جزم حوزه علمیه برای ورود در ساحت مدیریت اجتماعی از طریق «پژوهش در موضوعات حکومتی» دارد. در پی این تحولات است که زیر نظر آیت الله اعرافی(دام عزه) تشکیل شده و به تنظیم و تدوین دروس فقه معاصر که توسط اساتید مبرز فقه و اصول حوزه ارائه می‌شود می‌پردازد و با اقدامات مختلف سعی دارد مسیر آینده تحقیقاتی حوزه علمیه را کارآمدتر سازد. گزارشی تلویزیونی از این دروس در اخبار صداوسیما پخش شده و واکنش‌هایی را برانگیخته است که در نوع خود پریمن و برکت خواهد بود. یکی از آن واکنش‌ها مربوط به جمعی از اساتید و مدیران علمی دانشگاهی در رشته‌های مختلف انسانی و غیرانسانی است که، در نامه ای به مدیریت حوزه، اعلام آمادگی کرده‌اند که در رویکرد نوین حوزه می‌توانند مشارکت جسته و توان علمی خود را در راستای تولیدات مشترک فاخر علمی مصروف بدارند. این اعلام آمادگی در پی تهیأ و ورود حوزه علمیه به ساحات نوین اجتماعی و حکومتی مبارک است لیکن نیازمند عطف توجه به نکته‌ای بسیار اساسی و مهم می‌باشد و آن اینکه؛ 2⃣چنین اقبال و استقبالی از ناحیه حوزه و دانشگاه، یادآور اقدامی دیرین در ابتدای انقلاب اسلامی است که بعد از انقلاب فرهنگی و با تأیید حضرت امام و ورود جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حضور برخی از اساتید دانشگاهی در رشته های مختلف علوم انسانی در قم، با تأسیس به منصه ظهور رسید و این دفتر در تحولات مختلف خود به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» منتج شد. قطعاً زحماتی که در این سالیان پیرامون موضوعات انسانی و اجتماعی صورت گرفته است و سعی بر آن داشته که مرزهای میان حوزه و دانشگاه را کمتر کرده و علوم دینی را به علوم انسانی نزدیکتر نماید، قابل تحسین و تجلیل است. لیکن تمام سخن آن است که، آن اقدام به چه نتیجه و محصولی منتهی شد و چه دستاوردی داشت که، نامه اخیر و ارتباط جدید بتواند به بیشتر از آن دست یابد؟ آیا آن اقدام دیرین موفق بود و چنانچه تصور می‌شد توانست در مدتی کوتاه به علوم انسانی اسلامی دست یابد؟ یا اینکه موفق نبوده و ضعفی اساسی دامنگیر این نوع مواجهه با موضوعات نوین و دانشگاهی بود که گویا آن عامل از بین نرفته و در ارتباط جدید نیز به آن توجه نمی‌شود و قرار است که دوباره چنین تجربه‌ای تکرار شود؟ 3⃣نقش پژوهشی اساتید دانشگاه در فرآیند تحقیقاتی دروس فقه معاصر مانند فقه بانک، فقه بیت کوین، فقه تقنین و..... چیست؟ آیا صرفاً در مقام توضیح موضوعات برخواهند آمد و با ارائه کاملتری از موضوع بانک، بیت کوین و قانون گذاری و.... موجبات تسلط و اشراف بیشتر اساتید حوزوی را فراهم خواهند ساخت؟ آیا آنچه که در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه رخ داده بود، مگر غیر از این بود؟ اگر آری، پس چرا آن همکاری به تولد منتهی نگشت؟ آیا اساتید دانشگاه با تحفظ بر مبانی و روش تحقیق خود و اساتید حوزه نیز با تحفظ بر مبانی و روش تحقیق فقهی می‌خواهند با همدیگر در موضوعات مواجهه پیداکنند؟ در این صورت نقطه اشتراک و پیوند ایشان در یک پژوهش مشترک چیست؟ با وجود بینونت میان دو نظام علمی که فقط در اهداف و دغدغه ها با همدیگر مشترکند، آیا می.توان از سخنی گفت؟ 4⃣به نظر می‌رسد، زمان آن فرارسیده است که پیرامون مسائلی مهم و اساسی چون تأملی دوباره صورت بگیرد و سهم کارشناسی دانشگاهی در فرآیند موضوع شناسی روشن گشته و نحوه مواجهه دستگاه اجتهاد با آن موضوع شناسی و کیفیت بهره‌برداری از آن تحقیقات در یک مورد ملاحظه و توجه قرار بگیرد. فقدان روش تحقیق جامع که روابط میان تحقیقات حوزوی_دینی با تحقیقاتی علمی_دانشگاهی را به صورت منطقی نه عرفی ملاحظه کند سبب بروز تحقیقات آشفته‌ای شده است که، نه می‌توان آن‌ها را دینی خواند نه علمی. 🆔https://eitaa.com/monir110
✳ به مناسبت همایش مباحثی پیرامون رابطه «هوش مصنوعی و اجتهاد» مطرح شد. دیدگاه های مختلفی که از ابزاری و مشورتی بودن هوش مصنوعی در امر اجتهاد و تفقه سخن می گفتند تا نظر کسانی که، استنباطات فقهی هوش مصنوعی را نیز دور از حجیت نمی دانستند. از جهات مختلفی به این موضوع میتوان نگریست، اما در این یادداشت با تمرکز بر نسبت میان هوش مصنوعی و اجتهاد، به برخی از نکات متعرض می شوم؛ 1⃣ هوش مصنوعی در دنیای غربی تاریخچه ای را پشت سرگذرانیده، موافقان و مخالفانی دارد. موافقان آن عمدتاً و مدیران ارشدی هستند که گسترش قدرت هوش مصنوعی، موجب توسعه دامنه فعالیت‌ها آنها خواهد شد. این موضوع و آینده آن، از اهمیت بالایی برخوردار است به گونه‌ای که محتوای بخشی از تولیدات رسانه‌ای هالیوودی را نیز به خود اختصاص داده و آرزوهای بلند مدت بشر غربی را نیز به نمایش میگذارد. در کنار توجه به قدرت و امکانات هوش مصنوعی، باید به نظرات مخالفین آن در درون جامعه غربی نیز نگریست. آسیب‌های آن را در نظر گرفت و هوشمندانه با آن مواجهه پیدا کرد. رفتار هوشمندانه در برابر هوش مصنوعی، آن خلئی است که، متأسفانه در مواجهه برخی از دیدگاه ها ملاحظه نمی شود. شوقی که در این نظرات نسبت به هوش مصنوعی مشاهده می شود مانع از آن شده است که آسیب های پیرامونی و تبعات غیرقابل جبران آن، مورد توجه قرار بگیرد. عدم توجه به انتقادات بنیادین به هوش مصنوعی، عدم آسیب شناسی آن، استقبال بدون قید و شرط از آن در حوزه علوم اسلامی، جای نقد و ایراد اساسی دارد. به عبارت دیگر، موضوع شناسی از هوش مصنوعی، و واگذاری امر موضوع شناسی به صورت مطلق در اختیار کارشناسان امر، سبب می گردد فقیه و مستنبط دچار خطای در تحلیل گشته و مسیری نادرست را پیموده و سبب انحراف در امر مقدس اجتهاد گردد. او خود باید بتواند با طرح سؤالات مختلف از منظرهای گوناگون به موضوع شناسی کاملی از هوش مصنوعی دست یابد. نباید دامنه سؤالات او از هوش مصنوعی، محدود به امکانات تکنولوژیکی آن شود بلکه باید از منظرهای فلسفی، روان شناختی، جامعه شناختی به این مسئله نیز نگریست تا به تحلیل کاملی از آن دست یافت. 2⃣ شاید بتوان مهمترین عامل توسعه هوش مصنوعی و طرح ایده جایگزینی آن به جای انسان را عنوان نمود. یعنی از آنجایی که فکر انسانی در حد محاسبات ریاضی تنزل داده می شود، امکان قدرت یابی هوش مصنوعی و جایگزینی آن مطرح می شود. و یکی از اساسی ترین انتقادات برخی از فلاسفه غربی به داستان هوش مصنوعی از همین ناحیه است که، اساساً فکر انسانی امری فراتر از محاسبات و معادلات ریاضی گونه است و تقلیل آن، در حقیقت نادیده گرفتن امکانات فکری و ذهنی انسان است. البته نباید از نظر دور داشت که، علومروان شناختی خود بسترساز و زمینه ساز طرح چنین ایده هایی هستند، آنجایی که، تحلیل فکر انسانی را با ملاحظات نوروسایکولوژیک در مرتبه سلسله اعصاب مغز تنزل می دهند که این امر نیز ریشه در انکار بعد غیبی وجود انسان دارد. با پذیرش بعد غیبی در وجود انسان بخش مهمی از عوامل تأثیرگذار بر اندیشه انسانی در مرتبه عالم غیب تفسیر می شود و بخش دیگر آن به عنوان بسترها و زمینه های مادی فکر تحلیل می گردد. تنزل حقیقت فکر از ارتباط و اتصال با عالم غیب به سطح سلسله اعصاب مادی قابل مشاهده، زمینه شکل گیری مفهوم را فراهم می سازد. ادامه دارد.... 👇👇👇