eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
214 دنبال‌کننده
589 عکس
29 ویدیو
70 فایل
☑️ حرف‌های رایگان یک آدم 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ و مرحوم با تمام ویژگی‌های بی‌بدیلش، فضای آموزش را با چالش‌هایی جدی مواجه کرده است: ▫️اولا فاقد پتانسیل انتقال است. ▫️ثانیا را منحصر در وجودشناسی کرده و درنتیجه باعث ایستایی آن شده و ارتباط فلسفه با دامنه‌ی دانش‌ها را قطع کرده است. 🌐 @aliebrahimpour_ir
باسمه 📌 بعدی از ابعاد نامه به آیت‌الله جوادی 🍁این نامه، ابعاد متفاوتی دارد که دقت در هر کدام می‌تواند جالب باشد. مثلا تعبیری که علامه درباره‌ی آقای جوادی به کار می‌برند، نشان از قدرت علمی ایشان دارد؛ یا مثلا لحنی که علامه در تخاطب با شاگردشان دارند، بسیار صمیمی و دارای جنبه‌ای طنزگونه است. یا... درباره‌ی همه‌ی این‌ها می‌شود گفت‌وگو کرد. مثلا همین مورد آخری که اشاره کردم، شبیه‌اش را در نامه علامه به شهید مطهری هم می‌بینیم. آنجا که به شهید مطهری می‌گویند (نقل به مضمون) "من پول را دوست دارم، اما شما را بیشتر از پول دوست دارم"! دراین‌باره اگر توفیقی باشد، بعدا دوست دارم چیزی بنویسم. 🍁اما چیزی که الان می‌خواهم به آن اشاره کنم، بُعدی از ابعاد این نامه است که شاید کمتر مورد توجه باشد! خب در این نامه، نویسنده‌ای وجود دارد که طباطبایی -بزرگ فیلسوف قرن- است و مخاطبی دارد که آقای جوادی -یکی از بزرگترین شاگردان فلسفی علامه است- و محتوایی که در نامه مکتوب شده است. بُعد ناپیدا، آن شخصیت یا شخصیت‌هایی است که موجبات نوشتن چنین نامه‌ای را فراهم کرده‌اند! 🍁علامه، کتاب و -که امروزه متن آموزشی فلسفه اسلامی در حوزه و دانشگاه است- را به درخواست مدیریت مدرسه نوشت. به این نکته دقت کنید: مدیریت یک مدرسه علمیه کوچک، آنقدر تلاش و پیگیری می‌کند که بزرگترین فیلسوف قرن، متن آموزشی واحد درسی مدرسه‌اش را برایش بنویسد! 🍁و البته داستان در این نقطه به پایان نمی‌رسد. بعد از نوشتن متن درسی، به مبرزترین شاگرد موجود علامه در قم (یعنی آقای جوادی) مراجعه می‌کنند و از ایشان می‌خواهند این واحد درسی را تدریس کنند. باز هم داستان تمام نمی‌شود؛ به علامه فشار می‌آورند که آقا، شما بگو تا ایشان قبول کند. اینکه علامه می‌نویسد "ما را از " به صراحت نشانگر اصرار زیادی است که به علامه آورده‌اند. 🍁و این تازه بخشی از تلاش مدیریت آن مدرسه کوچک بوده؛ تلاشی که برای درس فلسفه انجام داده است. بماند ادبیات عرب و ادبیات فارسی و فقه و اصول و فلسفه غرب و اقتصاد و... . 🍁این، نقش مدیر است! مدیری که نقشه‌ی کاملی از کاری که می‌خواهد بکند دارد و برای اجرای آن، از هیچ تلاشی فروگذار نیست. لازمه‌ی چنین مدیری قاعدتا این است که ذهن منسجمی داشته باشد تا بتواند برنامه ریزی کند و از طرفی آنقدر خودش و داشته باشد که با حضور اساتید مبرز، جای خودش را تنگ نبیند! 🍁متاسفانه مشاهده می‌شود، افرادی که صندلی‌های گردانِ مدیریت‌های آموزشی را می‌گیرند، نه‌تنها به دنبال اساتید خوب نیستند، بلکه اگر ببینند استادی خوش‌بیان و خوش‌تقریر است؛ بر درس مسلط است؛ شاگرد را سر ذوق می‌آورد و... ، نه‌تنها او را حفظ نمی‌کنند، عذرش را می‌خواهند و ترجیح می‌دهند سطح آموزشی را در حد متوسطی حفظ کنند. با دلایل مختلفی مثل اینکه مدیر می‌ترسد طلبه‌اش، طعم استاد خوب را بچشد و به اساتید متوسط و ضعیف راضی نشود یا اینکه -خدایی نکرده- جای خودش را تنگ می‌بیند در برابر استاد وزین و پُرمایه! 🍁تلاش‌های آیت‌الله و رحمهماالله بود که باعث شد مدرسه تاریخ‌ساز شود! همین تلاش‌هایی که نمونه‌اش را در این نامه علامه می‌بینیم. متاسفانه شرایط بعد از انقلاب، اجازه نداد طرح این دو شهید، ادامه پیدا کند و تکمیل شود؛ طرحی که هنوزهم‌که‌هنوز است، دقیق و حرفه‌ای و حساب شده است. همان مقدار نیروی حداقلی که در آن سال‌ها پرورش پیدا کرد، همگی شدند ارکان و نیروهای جدی جمهوری اسلامی در بعد از انقلاب! از و گرفته تا و و... . 🍁حقانیّت ِ حقانی، به مدیریت حساب‌شده‌ی قدوسی و بود... 🍁«ملولم و "قدوسی"م آرزوست» 🗓 نگارش در: 16 آذر 1396 [ ] 📨 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/260 [تصویر نامه] 📋 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/261 [متن نامه] 🌐 @aliebrahimpour_ir
🔖تاملاتی در (سیستم) 📌1.جایگاه و معرفی 🔹اگر من مفهوم «جوهر» یا «حیوان» یا «عرض» را محلّ بحث و تامل خود قرار دهم و یافته‌های معرفتی به دست آورم، یافته‌هایم در کدام دانش طبقه‌بندی می‌شوند؟ بدون شک . نزدیک‌ترین فصل مرتبط فلسفه، فصل ماهیات است که به‌صورت خاص به انواع و اقسام ماهیات و عوارض آن می‌پردازد. 🔹بنابراین هنگامی که مفهوم «نظام (سیستم)» به صورت یک «»‌ای که سلسله‌ای از اجناس را تشکیل می‌دهد، لحاظ کنیم و مورد مطالعه قرار دهیم، یک کار فلسفی انجام می‌دهیم که در متواضعانه‌ترین حالت، در فصل ماهیات فلسفه جای می‌گیرد. علامه‌طباطبایی، ذیل تقسیم جوهر به پنج قسم: ماده، صورت، جسم، نفس و عقل، می‌گوید: «مستند این تقسیم، در حقیقت استقراست». چرا «نظام» قسم ششم آن نباشد؟ (یا مثلا چرا قسم پنجم کیفیات نباشد؟) 🔹خلاصه، مطالعه کلی‌طبیعی « ()» و بحث از و لوازم آن، یک مطالعه‌ی کاملا فلسفی است، همچون سایر مطالعات فلسفی در ماهیات. اگر این تاملات، حجیم شد، خود می‌توانند فصل جدید و در ادامه علم جدیدی را بنا کنند: « (سیستم)» یا « (سیستم)»، به‌معنای مطالعات عقلانی درباره سیستم. 🔻پی‌نوشت: آیا این تاملات الزاما نظریه یا فصلی مشبع هستند؟ قطعا خیر؛ هرچند که آرمان هر تاملی دست‌یابی به نظریه است! این تاملات -چنانکه ابتدای هر مسیر علمی اقتضا دارد- و ایده‌هایی هستند که می‌توانند زمینه‌ساز و الهام‌بخش گام‌های بعدی باشند. [🔺این مسیر چگونه طی می‌شود؟ من و را در دست راست و مطالعات نگرش سیستمی مغرب‌زمینان را در دست چپ نگه داشته‌ام. چشمم بین این دو دست در رفت‌وبرگشت است؛ کلیدواژه‌ها و مسائل را از دست چپ می‌گیرد و در دست‌ راست جست‌وجو می‌کنم. سعی می‌کنم و را برای فهم نگرش سیستمی به خدمت بگیرم.] 🌐 @aliebrahimpour_ir