eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
213 دنبال‌کننده
585 عکس
29 ویدیو
70 فایل
☑️ حرف‌های رایگان یک آدم 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔶بسم الله الرحمن الرحیم🔶🔸 🔰تاملات و یادداشت‌ها و یادداشت‌واره‌ها و سوالات و دغدغه‌ها، مکانی برای عرضه و بروز می‌خواهند و گوشی برای شنیدن. و این لازمه‌ی هر انسان زنده و دارای حیات در جامعه است. 🔰مدتی ، مدتی و مدتی ، این مکان را فراهم کردند... و روزگار ما را به اینجا رسانده که یکی از آن مکان‌ها این‌جا باشد! 🌳«فعالیت‌های کانال و » 🌿 من، علی‌ابراهیم‌پور با افتخار از نسل همان وبلاگ‌نویس‌هایی هستم که با صدای قریچ‌وریچ دایل‌آپ اینترنت را کشف کردیم و با بلاگفا صاحب تریبون شدیم و بعد از هر اتفاق یا رویدادی، پستی می‌گذاشتیم و رفقای‌مان را پیوند می‌کردیم و بعد از هر پست جدید سراغ وبلاگ‌های دوستان می‌رفتیم و با کامنتِ «من آپم» هم‌دیگر را از پست جدیدمان با خبر می‌کردیم. «عقل سرخ» امتداد همان رویکرد است! منتها آنجا شکلک‌هایش گاهی انیمیشنی بود و اینجا نیست! 🌿 «عقل سرخ» محوریت موضوعی ندارد؛ حتی محوریت سبکی و فُرمی هم ندارد. اما محوریت شخصی دارد! یعنی همه‌اش را من می‌نویسم یا برای من مهم‌اند. لذا به تناسب شئونات مختلف یک انسان، تفاوت سبک و موضوع در این‌جا هست. از این جهت شاید «عقل سُرخ» شبیه کشکول باشد؛ خب باشد! مگر آن‌هایی که کشکول نشدند، کجای دنیا را گرفتند؟ 🌿 گاهی گزارش فعالیت‌ها را می‌دهم؛ گاهی نسبت به اخبار و رویداد‌های جامعه واکنش نشان می‌دهم؛ گاهی دل‌نوشته می‌نویسم؛ گاهی مطالبی از دیگران که توجهم را جلب کند را می‌کنم؛ گاهی مطالب خیلی قدیمی‌ام را می‌دهم؛ گاهی جملات و متون جالب از و و گرفته تا صحبت‌های اساتید و بزرگان مثل و را پخش می‌کنم؛ گاهی با یک صوت موسیقی از خودم و دیگران پذیرایی می‌کنم؛ گاهی های درسی‌ام را پخش می‌کنم؛ گاهی مطلبی یا قرار می‌دهم. گاهی فایل‌های مفید را منتشر می‌کنم و کارهای مختلف دیگر! 🌿 گاهی مطالبی در یک گفت‌وگو ردوبدل می‌شود که به نظرم می‌رسد شاید مفید باشد؛ برای دیگران یا برای بعدا خودم. یک دستی به سر و رویش می‌کشم و اینجا منتشر می‌کنم. به دلیل ارتباط‌های مختلفی که پیش می‌آید، مطالب اینجا هم مختلف‌اند. در یک فُرم و سطح نیستند. گاهی مطلب رفاقتی است؛ گاهی مخاطب عمومی بوده؛ گاهی شوخی و طنز است؛ گاهی نقداجتماعی عمومی است؛ گاهی هم مطلب تخصصی. همه را به یک چشم نمی‌شود راند! مقام‌ها و تخاطب‌های مختلف، ادبیات‌ها و فُرم‌های مختلف را طالبند. 🌿 در این بین شاید مهم‌ترین مطالب منتشره در مربوط باشد به ها، ها و ها (که ها هم جزو همین دسته‌اند). با همین هشتگ‌ها می‌توانید پیدایشان کنید. ، اعم از یا ، هایی هم که منتشر شده‌اند را نیز. مطالب مفید برای ، ها (اعم از یا ) یا مطالب که عموما مربوط به هستند را هم با همین عناوین می‌توان پیدا کرد. 🌿 گاهی میان اتفاقات روزمره و غیرروزمره چیزی ذهنم را درگیر می‌کند. گاهی است و گاهی . این‌ها را هم می‌توان با هشتک (و گاهی ) پیدای‌شان کرد. 🌿 بعضی مسائل را به صورت موضوعی هم می‌توان در اینجا پیدا کرد: ( ؛ ؛ ( ) ؛ ( ) ؛ ( ) ؛ ؛ . گاهی هم ی که یک مفید باشد. گاهی هم و از یا یا یا دیگران. در این جمع از آیات که با هشتگ یا یا منتشر می‌کنم هم نمی‌توان غافل شد. 🌿 ☑️ مطلب : خوش‌حالم که حرف‌هایم را می‌شنوید و بازخورد می‌دهید. واقعیت این است که بی‌نهایت از ها و شما انرژی می‌گیرم و استفاده می‌کنم. محرومم نکنید. ☺️🙏💐 🍀یاعلی مدد. 🍀خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خوشنود باشی و ما رستگار. 🌐 آدرس کانال عقل سرخ در پیام‌رسان تلگرام و ایتا: 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 🔸 رییس جامعه مدرسین حوزه: همه چیز ما از و صفر است. اگر قرار باشد به همین راحتی نسبت به این مساله بی‌حرمتی کنیم، حرمتی باقی نخواهد ماند. اگر قرار باشد که برای حفظ قبل از مسابقه مداحی صورت بگیرد، پس از گل توسط ایران آیا کسی خوشحالی نخواهد کرد و آیا می‌توان جلوی مردم را گرفت؟ 🔸سازمان بسیج ورزشکاران کشور: پیگیریم که بازی ایران و کره‌جنوبی مستقیم نشود؛ مردم بعد از عاشورا می‌توانند بازی و آن را ببینند. با پخش نکردن این بازی از تلویزیون هیچ اتفاقی نمی‌افتد. 🔸وزير كشور: براي برگزاري ديدار فوتبال در روز تاسوعاي حسيني جاي نيست. . 🔰 ! مگر قرار است با پخش شدم این بازی، اتفاقی بیافتد؟ آیا بازی، یعنی حرمت شکنی؟ آیا خوشحالی بعد از گل، یعنی توهین امام حسین؟ ! چرا مساله‌ی به این سادگی باید به قیمت شرایط خاص امنیتی و مذهبی و ملی تمام شود؟ اتفاق خیلی ساده‌ای است! پیگیری هم کرده‌اند، ولی نشد! خب این همه قشون‌کشی دارد؟ ! این بازی اصلا چه دخلی به دین و ایمان و مذهب و محرم و صفر و امام حسین مردم دارد؟ ! 🔰اما یک چیز را . اینکه ما مردم را درک نکردیم. مردم را فهم نکردیم. درک صحیحی از جامعه‌مان نداریم. مشکل اینجاست که ما مردم را نفهم فرض کرده‌ایم. آنقدر مردم را فرض کرده‌ایم که این اجازه را به خود می‌دهیم که در «هر»چیز و «هر»کاری برایشان خط‌‌کشی کنیم. این نگاه از بالاست که پدر ما را در آورده. این اعتماد نداشتن به مردم است که روزگار ما را سیاه کرده. 🔰محرم و صفر، است؟ من هم قبول دارم. امام مردم را با قانون و زور آورد در خیابان؟ امام به شعور مردم احترام گذاشت و به مردم اعتماد کرد. فتنه 88 را هم حتما آقایان بالانشینان جمع کردند! ! مردم جمع کردند. آقا به مردم اعتماد کرد و مردم از هویتشان و امام حسینشان و انقلابشان حمایت کردند. 🔰اگر دفاعی قرار است از دین و امام حسین و مملکت صورت بگیرد، باز هم با «اعتماد به مردم» است. قطعا اگر شرایط این‌طور آلوده نمی‌شد، مردم به بهترین شکل این واقعه را مدیریت می‌کردند. «اعتماد به مردم» برادران؛ اعتماد! این ره که می‌روید به ترکستان است. بازگردید به ! . 🔹پ.ن: واقعا یک جوری هی به هم نامه می‌دهند و راه‌پیمایی می‌کنند و بیانیه می‌دهند که انگار سپاه عمر سعد دارد حمله می‌کند به حرم اهل بیت!! انصافا آدم حس می‌کند دارد یک اتفاقی می‌افتد!! انگار اگر اتفاقی نیافتاد باید باشیم... 🗓 نگارش در: 1395/7/19 - مصادف 8 محرم 1438 [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 و افسران آن! 🔰1.مطابق قواعد ، قوه خیال، مُدرِک است؛ یعنی اینگونه نیست که سازندگی محض باشد. لذا شخصی که در فضای اسلامی کرده و با منش دینی کرده و تربیت شده و تجربه ی معرفتی دینی داشته، وقتی می‌کند، محصول خیالش نیز، امتداد همان تجربه‌ی سابق منشی، تربیتی و معرفتی است. 🔰2. عزیز -که چند روز پیش هم در پیج اینستا درباره‌اش نوشته بودم- امشب مهمان بود. از گفت. از یک کار بسیار بزرگ فرهنگی که شاید خیلی به چشم عموم نیاید! اینکه مثلا این برنامه به تنهایی هم گردهم‌آیی هنریست و هم برنامه‌ای آموزشی و هم انتقال تجربه و هم برنامه‌ای برای صدور و هم مقابله با . از چیزهای دیگر هم گفت. مثلا خاطره‌ی بامزه‌ی جنگش را تعریف کرد و کلی صحبت دیگر! 🔰3. بحث از وضعیت اقتصادی شد. گفت مشکل را در بی‌پولی نمی‌بینم. مشکل جای دیگریست. سرمایه‌گذاری هم بشود، باز آب از آب تکان نمی‌خورد. گفت مشکل در است. فرهنگ کار کم شده. اینکه فرد احساس کند باید فعالیتی انجام دهد که به دیگران سود می رساند. همه دنبال کندن و رفتن مسیر در یک شب هستند! شاهد هم آورد:جنگ را سلاح ما شکست نداد؛ فرهنگ با هم بودنمان شکست داد. گفت «هرکسی در هر ای هست، باید بایستد و شروع کند.» شاهد هم آورد: امام حسین (ع) یک نه گفت در برابر همه! ایستاد. 🔰4. رامبد پرسید بچه بودی، از جیب پدرت پول برمیداشتی؟ گفت واقعیتش نه! ما خانواده متوسطی بودیم، اما پدرومادرمان ما را بزرگ کردند. هیچوقت چشم حسرت به بالاتر از خودمان یا چشم حقارت به پایین تر از خودمان نداشتیم. 🔰5. رامبد پرسید: چرا فیلم هایت را مردم دوست دارند؟ گفت مردم را دوست دارند؛ را دوست دارند؛ در شرایط مساوی، گرایششان به امید بیشتر از ناامیدی است. من از بچگی عادت کرده ام به افراد بگذارم. کارگردان که کار می‌کند، باید شخصیتی که می‌سازد را باور داشته باشد. به او احترام بگذارد. این احترام به شخصیت را، مخاطب هم دریافت می‌کند. 🔰6.گفت یک جمله بگم؟ گفت بگو. گفت: حوزه را جدی بگیریم. وقتی فیلم می‌بینیم، همان حس کتاب خواندن را داشته باشیم. حالا که کتابخوانی کم شده،‌لااقل فیلم‌های مستقل خوب را ببینیم که واقعیت را بهتر نشان می‌دهد. 🔰7.به عقیده‌ی من، دالّ مرکزی فیلم‌های ، معمولا تمرکز بر همراه با است. مسیری که هرچند با گره افکنی، در آن چالش ایجاد شده، اما رو به آرامش می‌رود. 🔰8. «در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفته‌اید، همان‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‌ی کارها به شما متوجه است.» (۱۳۷۰/۱۲/۰۵) 🔰9. امروز به بابی در وسائل‌الشیعه (ج5،ص9) برخوردم با عنوان: «بَابُ اسْتِحْبَابِ إِظْهَارِ الْغِنَى -وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ حَاصِلًا- إِذَا ظُنَّ فَقْرُهُ» = یعنی خوب نیست مومن، اظهار بی‌پولی کند. حتی باید اظهار غنی بودن کند. مومن شده با سیلی صورتش را سرخ نگه می‌دارد اما حالت گدایی به خودش نمی‌گیرد. 🔰10. خداروشکر آدم‌های درجه یکی هستند که از شنیدن تحلیل‌ها و حرف‌هایشان لذت ببریم. آدم‌هایی که به‌جای ادا و اطوارهای صدمن‌یک‌غاز عالمانه‌طور، سلوک تربیتی دینی داشته‌اند و آن را حفظ کرده و می‌دهند. 🔰11. با قدری تمرکز و البته انصاف، نتیجه‌گیری از شماره‌های یک تا ده، کار مشکلی نیست. 🔹پ.ن: خدا ما را از شر حالت عالمانه‌ی برج عاج نشینی نجات داده و حفظ نماید.🙏 🗓 نگارش در: 1396/2/5 - به مناسبت حضور رضا در [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
باسمه 🔰 آرای مردمی مرحله دوم ✅« ضرورت صیانت از » 🔸این نتایج مرحله‌ی دوم مسابقه‌ی خنداننده‌شو است. مرحله‌ای که با جنجال خبری زیادی شروع شد و شب اول آن، نقدهای زیادی را برانگیخت. شب‌جمعه‌ی هفته‌ی گذشته نتایج آرای مردمی را اعلام کردند. نتایج واقعا توجه‌برانگیز بود که تحلیل آن، نکات خوب و آموزنده‌ای می‌تواند داشته باشد. 🔸قبل از هر چیز، توجه به یک نکته در تحلیل این آمار، به عنوان مقدمه لازم است و آن اینکه هرچند هدف اصلی رای‌گیری، انتخاب باکیفیت‌ترین‌هاست؛ اما رای مردمی، الزاما فقط‌وفقط رای به کیفیت نیست. عمده کیفیت است ولی عوامل و پارامترهای متعدد دیگری هم دخیل است. مثل حال خوب داشتن رای دهندگان، مثل دل‌سوزی و مثل عوامل جانبی و حواشی افراد (مثل ادب و نزاکت یا ناراحتی و غصه و...). به عبارتی مثلا اگر 80درصد کیفیت موثر باشد، 20درصد هم مربوط به عوامل دیگر است. 🔸شب اول از مرحله‌ی دوم، نقدها و جنجال زیادی به‌پا کرد. عده‌ای -با بیان خوب یا بد- به حرکت ناشایست بعضی از شرکت‌کنندگان ایراد گرفتند و در مقابل نیز عده‌ای این نقدهای فرهنگی را آروغ روشنفکری و اخلاق‌نمایی نامیدند. خب حالا با فاصله گرفتن از آن حواشی، می‌توانیم بر اساس آمار و ارقام، مسئله را تحلیل کنیم. 🔸مطابق آمار مردمی، مشارکت در روز اول کمتر از روزهای بعد است. کمی رای افراد روز اول را نمی‌شود فقط‌وفقط به‌پای کمبود بیننده گذاشت! زیرا شرکت‌کننده‌های قابلی در شب اول اجرا داشتند. اجراهای شب اول جدای از این‌که بی‌ادبی و بی‌اخلاقی داشت، طنز کاملی هم نداشت و بعضی‌ها اصلا خنده نداشت!! اینطور حساب کنیم که مخاطب بعد از دیدن دو-سه اجرا، بالکل از دیدن برنامه منصرف می‌شود و تلویزین را خاموش می‌کند و لذا اصلا اجرای آخر را نمی‌بیند یا اگر هم می‌بیند ترجیح می‌دهد به بحث نامناسب و زشت توالت و ر..دن (شرمنده‌ام که این لفظ را استفاده می‌کنم چون خود اجراکننده با صراحت و تکرار از این لفظ در اجرایش استفاده کرد) رای ندهد، لذا کمترین رای را کسب می‌کند. کم‌فروغی و کم‌مایگی طنز و رعایت نکردن مرزهای عرف و فرهنگ، کمترین رای را برای شب اول به ارمغان می‌آورد! کسی هم که بیشترین طنز را در شب اول دارد، به‌عنوان کم‌ترین رای (نفر هشتم)، به مرحله بعد راه پیدا می‌کند. من اینطور می‌فهمم که: بیشترین تلاش بی‌ادبانه برای خنداندن، در بهترین حالت، نفر آخر است! 🔸در مقابل، کسی که حائز بیشترین تعداد آراست، باز هم خانم است؛ اما هم طنز لطیف و تمیزی داشت و هم نقد درست اجتماعی بود! دقیقا در همان شب سوم هم، شخصی جزو یکی از دونفر دارای کمترین رای است. این نشان می‌دهد رای‌ها از روی احساس و صرفا جو بیننده نیست. این موئدی است که شب اول هم به اندازه‌ی شب سوم مخاطب و بیننده داشته، ولی چون از اجرا لذت نبرده،‌ رای نداده. نزدیک بودن آرای سه‌نفر اول که در دو شب متفاوت اجرا داشته‌اند هم موئد دیگری برای همین مسئله است. حتی اگر 50-60هزار رای نفر هفتم از روی حال‌خوب‌داشتن شب سوم باشد، باز هم از نفر هشتم جلوتر است!! 🔶نتیجه‌گیری من این است که « ، را می‌پذیرند و را پس می‌زدند.» لذا اگر نقدی برای ضرورت حفظ مرزهای اخلاقی می‌شود، تلاشی برای مطالبه‌ی نیازهای خودِ جامعه است؛ تحمیل نیست! هنرمند یا نویسنده یا هر انسان شریفی که برای جامعه کار می‌کند و برنامه می‌سازد، باید مخاطب خود را بشناسد و مرزها و قواعدش را رعایت کند. مگرنه روسیاهی‌اش برایش می‌ماند. مردم خودشان با این رای، طنز موردنظرشان را انتخاب کردند. 🔸طنز بدنه، یعنی . یعنی خانواده‌ای راحت دور هم بنشینند و هندوانه بخورند و بخندند و لذت ببرند! آروغ روشن‌فکری، دقیقا همین ناله‌کردن‌های عده‌ای از وجود مرزها برای طنز و شوخی است؛ نه تذکرهای خیرخواهانه‌ی اخلاقی. را با لوازم و مقتضیات خاص خودش، جدی بگیریم و از دودوتاچهارتا کردن‌های فاصله‌گرفته از فرهنگِ بدنه، فاصله بگیریم. . 🔹پ.ن: متاسفانه آمار کامل در اینترنت نبود؛ مجبور شدم برنامه را دوباره دانلود کنم و آمار را یادداشت کنم.☺️ 🖊علی.ا - 96.4.21 (اگر افتخار دادید و مطالعه کردید، از نقدونظرتان استفاده می‌کنم💐) [ ] 🆔 @aliebrahimpour_ir
✅سوگ‌نامه‌ی ما 🔸درباره‌ی او سوگنامه‌های مختلفی امروز نوشته شد، اما برای ما ها نه‌فقط یکی از مفاخر ملی، حالتی الگویی داشت. اولین بار اسمش را از معلم ریاضی راهنماییمان شنیدم. اینکه یک مدال‌های مختلف طلای المپیاد ریاضی در مقاطع مختلف را دِرو کرده و حالا هم در قُله‌ی ریاضیات دنیاست. بعدها فیلدز (نوبل ریاضی) هم به جمع افتخاراتش اضافه شد که گویا نه‌فقط اولین ایرانی، بلکه اولین دنیا بود که چنین جایزه‌ای را گرفت. فرزانگانی بودنش، هویتی سازمانی بود برایمان. بعد از این هم به کرات اسمش در کلاس‌های ریاضی و فیزیک دبیرستانمان برده می‌شد و خاطراتش دقیقا در خاطرم هست. لذا اسم برای ما جدید نیست. ما با همین افتخارات دوران نوجوانی‌مان را گذراندیم. او نه‌فقط الگویی شایسته برای دخترها، بلکه نماد سازمانیِ سخت‌کوشی و تمرکزدرکارعلمی برای همه سمپادی‌ها بود و به‌خوبی می‌تواند الگوی مناسب و انگیزه‌بخشی برای کار علمی همه نوجوانان و جوانان باشد. 🔸خب فوت این دانشمندِ نابغه‌ی ملی، آن‌هم در این جوانی، دردناک است. اینکه شرایط مناسب برای فعالیت و حضور او در کشورش وجود نداشت، این واقعه را دردناک‌تر می‌کند. خدا رحمتش کند. برایش یک حمد بخوانیم. 🔹پ.ن: نابغه‌ی دهر هم که باشیم، باز هم پروندمان زیر دست حضرت علیه‌السلام است. از یک تصادف مرگبار (سقوط اتوبوس به ته دره) نجاتت داده و فرصتی دوباره می‌دهد، ولی در قُله‌ی علم و پیشرفت جانت را می‌گیرد! کارش حساب‌وکتاب خودش را دارد... برایش درّه و قُلّه ملاک نیست مثل اینکه!!😶 🗓 نگارش در: 1396/4/26 📒 🌐 @aliebrahimpour_ir
✅جایگاه در نوشتار 🔶دو حالت بیشتر نیست: 🔸1. من متنی را نوشته ام و از و و استفاده کرده‌ام، فقط برای آرامش روح خودم. در چنین حالتی اثر جنبه به خودش میگیره. در اصل چنین متنی،خارج از فضای تفهیم و تفاهمه و از کاربرد ادبیات خارج شده. دقیقا مثل حالتی که از یک کتاب، برای تزئین دکور خانه استفاده کنیم. کتاب برای انتقال محتواست، نه تزئین خانه! 🔸2. یا نویسنده متن را برای مخاطب نوشته و منِ در نظر می‌گیرد و هدفش یک انگاره به ذهن مخاطب است، نه صرفا یک‌سری اصوات. این مخاطب می‌تواند یک مخاطب خاص باشد، یا یک محدود یا مورد نظرش یا انسان‌ها در کل تاریخ بشریت! 🔰وجه اساسی تقسیم، در اصل این هست که «آیا من مخاطب را در نظر گرفته ام یا خیر؟» حالا بزرگی یا کوچکی مخاطب فعلا مهم نیست. اصل این سوال مهم است. 🔰قاعده‌ی اولی در و این است که واژگان را برای تفهیم و تفاهم استفاده می‌کنیم. لذا اصل اولی در این است که متن را برای مفاهمه نوشته باشیم. 🔰اگر من مخاطب را در نوشته مد نظر قرار داده باشم و برای مخاطب نوشته باشم، او، ی او، های او را هم در نظر میگیرم. چون به دنبال « » هستم. یعنی می‌خواهم پیامم را برسانم. 🔰من اگر علامه‌ی دهر یا الهه‌ی هنروقلم هم باشم ولی نتوانم قدری از یا یا یا و را به مخاطبم انتقال بدهم، همه را در خودم محبوس کرده‌ام. 🖊 علی.ا (96.5.6) 🔹پ.ن: متن بالا را مدت‌ها پیش در گفت‌وگویی با یکی از دوستانم نوشتم، با قدری ویرایش و تغییر، قابلیت استفاده عموم را پیدا کرد. [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
✅ اتل متل اسلامی! 🔸چند روز گذشته، یکی از دوستان، پیامی را از کانالی فوروارد کردند که مطلعش این بود: «اونای ک بچه کوچیک دارن با دقت بیشتر به جای یه توپ دارم قلقلیه این شعر و به بچه ها یاد بدید...» بعدش هم مجموعه‌ای از اشعار آیینی-دینی را لیست کرده بود که همگی در سبک و فُرم یک‌توپ‌دارم قلقلیه و اتل‌متل و... بود. بهانه‌ای شد تا نظرم را دراین‌باره مکتوب کنم. ( لینک: https://t.me/teshn/1652 ) 🔸این دغدغه‌ی خوبی است که تلاش کنیم شعرهای خوب بگیم و تولید کنیم که در آن‌ها دغدغه‌های فرهنگی ما رو منتقل کنه؛ اما اینکه تمام شعرهای بچگانه از قبیل اتل‌متل و یک‌توپ‌دارم‌قلقلیه و دویدم‌ودویدم و... رو تغییر بدیم و اتل‌متلِ اسلامی و یک‌توپ دارم اسلامی بسازیم، خیلی کار قابل دفاعی نیست. 🔸در یک جلسه‌ای آقای دکتر تعریف می‌کرد که یک جمع از شاعرهای کودک و نوجوان دور هم جمع شدند تا یک کتاب بنویسند. چه کتابی؟ کتابی که مجموعه‌ شعری باشه که هیچ‌گونه مفهومی ندارن!! یعنی صرفا ریتم محض‌اند. (اسم کتاب «هیچ، هیچ، هیچانه» است. در قم از چند کتاب فروشی معروف پرس‌وجو کردم تا ببینمش؛ گیر نیامد.) صحبت ایشان این بود که باید متناسب با روان‌شناسیِ رشد، محصول فرهنگی تولید کرد و فرهنگ را انتقال داد. بچه نیاز دارد به تفریح و شاد بودن و نیاز دارد به ساعاتی که «صرفا» شاد باشد و لذت ببرد. یکی از حضار آن جلسه شعر «دویدم و دویدمی» که برای حضرت رقیه و عاشورا گفته شده بود را مثال زد و گفت چنین شعری مفهوم خیلی خوبی هم دارد. آقای رحماندوست گفت بله! اما معلوم نیست چنین شعری واقعا چقدر در مخاطب اثرگزار است! چقدر او عمیقا با این شعر ارتباط می‌گیرد و چقدر لذت می‌برد و... ایشان به تناسب یک صحبتی، گفت در کنار اهداف فرهنگی، یکی از اهداف فعلی من در کار و زندگی‌ام، این هست که «کمک کنم کودک و نوجوانان، بیشتر داشته باشند و ببرند!» 🔸من بیشتر به این رویکرد تمایل دارم تا اینکه همه‌ی شعرهای کودکانه را کنیم! مضافا بر اینکه بعضی از این شعرها، هویت فرهنگی پیدا کرده‌اند و نمی‌شود از آن‌ها جدا شد. 🔸هرچند که اصل این دغدغه شعرسازی هم، قابل ستایش است و در سطوحی خوب و لازم. 🗓 نگارش در: 1396/5/9 🌐 @aliebrahimpour_ir
✅ رابطه و در فیلم 🎥 1⃣«فرم خودش مستقلا معنا دارد.» این نظر خصوصا تا قبل از طرح نظریات پست‌مدرن، دیدگاه غالبی بوده و البته هنوز هم هست. مطابق این نظر، مفهوم چیزی نیست که در دل فیلم ریخته شود؛ بلکه اساسا مفهوم و محتوا از فرم است که انتقال داده می‌شود. برای هر پلانی که برداشت می شود، فقط‌وفقط یک میزانسنِ صحیحِ منطبق بر فرم وجود دارد. برای هر برداشت، تنهاوتنها یک نما و زاویه دوربین صحیح است. هر زاویه ای غیر از آن زاویه، خطای کارگردان است و در رساندن آن مضمون فیلم، اختلال ایجاد می کند. 2⃣در مقابل -خصوصا در عصر جدید- نگاه متصلب و سفت‌وسخت به فرم ندارند. می‌گویند نماهای مختلف، می تواند مفهوم واحدی را برساند. افراد مختلف، می توانند دلایل مختلف برای تفاوت میزانسن‌های‌شان داشته باشند! نگاه تند قائلین به این نظر، به ضدفرم می‌گراید. یعنی کارگردان هیچ اعتقادی به فرم ندارد. هرطور ذوق کند، برداشت می کند و به عنوان اثر هنری ارائه می دهد. [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
باسمه 📌 بعدی از ابعاد نامه به آیت‌الله جوادی 🍁این نامه، ابعاد متفاوتی دارد که دقت در هر کدام می‌تواند جالب باشد. مثلا تعبیری که علامه درباره‌ی آقای جوادی به کار می‌برند، نشان از قدرت علمی ایشان دارد؛ یا مثلا لحنی که علامه در تخاطب با شاگردشان دارند، بسیار صمیمی و دارای جنبه‌ای طنزگونه است. یا... درباره‌ی همه‌ی این‌ها می‌شود گفت‌وگو کرد. مثلا همین مورد آخری که اشاره کردم، شبیه‌اش را در نامه علامه به شهید مطهری هم می‌بینیم. آنجا که به شهید مطهری می‌گویند (نقل به مضمون) "من پول را دوست دارم، اما شما را بیشتر از پول دوست دارم"! دراین‌باره اگر توفیقی باشد، بعدا دوست دارم چیزی بنویسم. 🍁اما چیزی که الان می‌خواهم به آن اشاره کنم، بُعدی از ابعاد این نامه است که شاید کمتر مورد توجه باشد! خب در این نامه، نویسنده‌ای وجود دارد که طباطبایی -بزرگ فیلسوف قرن- است و مخاطبی دارد که آقای جوادی -یکی از بزرگترین شاگردان فلسفی علامه است- و محتوایی که در نامه مکتوب شده است. بُعد ناپیدا، آن شخصیت یا شخصیت‌هایی است که موجبات نوشتن چنین نامه‌ای را فراهم کرده‌اند! 🍁علامه، کتاب و -که امروزه متن آموزشی فلسفه اسلامی در حوزه و دانشگاه است- را به درخواست مدیریت مدرسه نوشت. به این نکته دقت کنید: مدیریت یک مدرسه علمیه کوچک، آنقدر تلاش و پیگیری می‌کند که بزرگترین فیلسوف قرن، متن آموزشی واحد درسی مدرسه‌اش را برایش بنویسد! 🍁و البته داستان در این نقطه به پایان نمی‌رسد. بعد از نوشتن متن درسی، به مبرزترین شاگرد موجود علامه در قم (یعنی آقای جوادی) مراجعه می‌کنند و از ایشان می‌خواهند این واحد درسی را تدریس کنند. باز هم داستان تمام نمی‌شود؛ به علامه فشار می‌آورند که آقا، شما بگو تا ایشان قبول کند. اینکه علامه می‌نویسد "ما را از " به صراحت نشانگر اصرار زیادی است که به علامه آورده‌اند. 🍁و این تازه بخشی از تلاش مدیریت آن مدرسه کوچک بوده؛ تلاشی که برای درس فلسفه انجام داده است. بماند ادبیات عرب و ادبیات فارسی و فقه و اصول و فلسفه غرب و اقتصاد و... . 🍁این، نقش مدیر است! مدیری که نقشه‌ی کاملی از کاری که می‌خواهد بکند دارد و برای اجرای آن، از هیچ تلاشی فروگذار نیست. لازمه‌ی چنین مدیری قاعدتا این است که ذهن منسجمی داشته باشد تا بتواند برنامه ریزی کند و از طرفی آنقدر خودش و داشته باشد که با حضور اساتید مبرز، جای خودش را تنگ نبیند! 🍁متاسفانه مشاهده می‌شود، افرادی که صندلی‌های گردانِ مدیریت‌های آموزشی را می‌گیرند، نه‌تنها به دنبال اساتید خوب نیستند، بلکه اگر ببینند استادی خوش‌بیان و خوش‌تقریر است؛ بر درس مسلط است؛ شاگرد را سر ذوق می‌آورد و... ، نه‌تنها او را حفظ نمی‌کنند، عذرش را می‌خواهند و ترجیح می‌دهند سطح آموزشی را در حد متوسطی حفظ کنند. با دلایل مختلفی مثل اینکه مدیر می‌ترسد طلبه‌اش، طعم استاد خوب را بچشد و به اساتید متوسط و ضعیف راضی نشود یا اینکه -خدایی نکرده- جای خودش را تنگ می‌بیند در برابر استاد وزین و پُرمایه! 🍁تلاش‌های آیت‌الله و رحمهماالله بود که باعث شد مدرسه تاریخ‌ساز شود! همین تلاش‌هایی که نمونه‌اش را در این نامه علامه می‌بینیم. متاسفانه شرایط بعد از انقلاب، اجازه نداد طرح این دو شهید، ادامه پیدا کند و تکمیل شود؛ طرحی که هنوزهم‌که‌هنوز است، دقیق و حرفه‌ای و حساب شده است. همان مقدار نیروی حداقلی که در آن سال‌ها پرورش پیدا کرد، همگی شدند ارکان و نیروهای جدی جمهوری اسلامی در بعد از انقلاب! از و گرفته تا و و... . 🍁حقانیّت ِ حقانی، به مدیریت حساب‌شده‌ی قدوسی و بود... 🍁«ملولم و "قدوسی"م آرزوست» 🗓 نگارش در: 16 آذر 1396 [ ] 📨 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/260 [تصویر نامه] 📋 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/261 [متن نامه] 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌پروژه شکست‌خورده فیلم ص 🎥قرار بود فیلم‌های سه‌گانه محمد، دنیا را تکان دهد. کل کشور امکاناتش را در تمامی مراحل بسیج کرد. شخص رهبر، از شهرک بازدید کرد و تشویقشان کرد. برای ، شهرکی بزرگ ساختند! دست مجیدی برای انتخاب عوامل خارجی کاملا باز بود. از تصویربردار گرفته تا موسیقی و... (تصویربردار و موزیسین کار، هر دو اسکاری بودند). همه جور خرجی برای فیلم صورت گرفت تا صاحب عنوان پرهزینه‌ترین و بزرگترین پروژه فیلمسازی تاریخ سینمای ایران شود. (هزینهٔ تولید این فیلم حدوداً ۲۰ برابر پرهزینه‌ترین فیلم ایرانی تا قبل از این است) حتی قسمتی از فیلم در آفریقا تصویربرداری شد. سالیان طولانی (8سال)، ساخت قسمت اول طول کشید. در مرحله اکران، کل سینماهای کشور باز هم بسیج شد و تا مدت‌ها، تنها فیلمی بود که نمایشش می‌دادند. فیلم آنقدر از لحاظ فنی پیشرفته بود که سینماهای ایران قدرت پخش صوت واقعی فیلم را نداشتند. 🎥 تصور این بود که با فرستادنش به اسکار و اکران‌های جهانی، پیامی متفاوت از سینمای ایران به جهانیان ارسال می‌شود؛ اما فیلم نه در اسکار توفیقی آورد و نه اکران جهانی قابل توجهی داشت. حتی بعضی از علمای اهل سنت، تحریمش کردند... 🎥شاید تنها لطف فیلم، این بود که عده‌ای را با سینما آشتی داد و اقبالی از بدنه جامعه برای دیدن فیلم در سینما شکل گرفت. مجیدی از ساخت قسمت‌های بعدی، انصراف داد. مشغول فیلمی هندی در بالیوود شد. جدیدا اعلام کرده فیلم بعدی اش را هم در هندوستان می‌خواهد بسازد! 🎥پروژه سه‌گانه محمد ص شکست خورده محسوب می‌شود و باید این مسئله را قبول کنیم و از آن درس بگیریم. بفهمیم اینگونه نیست که با پول زیاد و عوامل درجه‌یک، همیشه بتوان فیلم فاخر ساخت. فیلمی که جریان ساز باشد، جدی می‌خواهد و فکر و نظریه‌پردازی. با میزانسن‌ها و قصه‌پردازی‌های هالیوودی، نمی‌شود پیامبر اسلام را آنگونه که باید معرفی کرد. نهایتا ما که عاشقانه پیامبرمان را دوست داریم، دوساعت و نیم هم که باشد، می‌نشینیم و با فیلم‌نامه‌ای ضعیف و کش‌دار و خسته‌کننده، از نقاشی‌های هنرمندانه مجیدی در در قاب تصویر لذت می‌بریم؛ چون پیامبرمان را دوست داریم و البته این سطح از فن سینمایی را در سینمایمان ندیده ایم. آن ور آبی‌ها که ندیده نیستند؛ پدر جدِّ این شلنگ و تخته انداختن‌های فنی را بارها و بارها دیده‌اند... 🎥 نهایتا هم فیلم، قاچاق شد و برای اینکه از دستشان در نرود، قرار است در شبکه خانگی توزیع شود. 🎥 به نظرم اگر همت کنند، یک مینی‌سریال 7-8 قسمتی خوب از دل فیلم می‌توانند در بیاورند و سریال ص را هم به جمع سریال‌های ثابت تلویزیون -یعنی ، و - اضافه کنند. 🗓 نگارش در: 17 آذر 1396 [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 قاعده 🍁 امروز کلیپی در گروه ها به دستم رسید که قسمتی از صحبت های آیت الله خامنه ای درباره ی وحدت جهان اسلام و توطئه دشمنان علیه کشورهای اسلامی بود. ابتدا تصورم این بود که محتوا مربوط به دیدار اخیر (در 17 ربیع) است؛ اما با جست و جو متوجه شدم مربوط به دیدار با مسئولان و دست اندرکاران حج بود؛ آن هم در تاریخ 31/5/94 . 🍁 محتوای این فراز، به شرح ذیل است: «کشورهای اسلامی، امروز با توطئه مواجهند؛ این را میفهمیم یا نه؟ امروز نه علیه شیعه، نه علیه ایران، نه علیه فلان مذهب خاص، [بلکه‌] علیه اسلام توطئه است. چون قرآن مال اسلام است؛ آن مرکزی و کانونی که فریاد میزند «لن يجعل الله للكافرين علي سبيلا» که تشیّع نیست؛ آن است، آن اسلام است؛ لذا با آن مخالفند. با هر مرکزی، با هر حنجره‌ای که مردم را و ملّتها را بیدار کند مخالفند؛ با هر دستی که با استکبار دربیفتد مخالفند و آن دست دست اسلام است، آن حنجره حنجره‌ی اسلام است؛ [لذا] با اسلام مخالفند.» 🍁 در کلیپ مذکور، فراز «لن يجعل الله للكافرين علي المسلمین سبيلا» را دستمایه شیطنت قرار داده و اینطور نشان داده بود که رهبری برای توجیه نظر خود و برای تثبیت موقعیت جهان اسلامی خود (!) دست به دامن آیه شده اند. چرا که در آیه 141 سوره نساء، می فرماید «لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکٰفِرینَ عَلَی المُؤمنینَ سَبیلاً»، نه «المسلمین». 🍁 اما واقعیت آن است که تحریف و اشتباهی در بین نیست. در واقع ایشان به قاعده فقهیه «نفی سبیل» که قاعده ای قرآنی محسوب می شود اشاره کرده اند؛ نه آیه 141 سوره نساء که از ادلّه ی قاعده ی مذکور است. 🍀 توضیح اینکه یکی از قواعد فقهی مشهور نزد فقیهان مسلمان، قاعده ی «نفی سبیل» است. مفاد این قاعده، نفی سلطه و جعل سبیل کافران بر مسلمانان است.[1] بسیاری از فقها و اصولیون معتقد به اجماع قطعی برای این قاعده هستند و در ابواب مختلف فقه و ، کاربرد فراوان و گسترده دارد. هرچند برای این قاعده، دلیل های متعدد عقلی و نقلی و اجماع وجود دارد، اصلی ترین سند آن، آیه شریفه 141 سوره نساء است. سندبودن این آیه برای قاعده مذکور به حدی است که برای عنوان و اسم قاعده، از الفاظ به کار رفته در آیه استفاده شده است. در گزارش ها، آثار و افواه، از این قاعده گاهی با تعبیر «نفی السبیل للکافرین علی » و گاهی با تعبیر «نفی السبیل للکافرین علی » یاد می شود.[2] 🍁 بنابراین، تعبیر مورد استفاده رهبری، اشاره به این قاعده‌یِ مشهورِ فقهیِ برآمده از قرآن بوده؛ نه آیه‌ی 141 سوره‌ی نساء که اصلی‌ترین دلیل آن محسوب می‌شود. [1] مصطفوى، محمدكاظم، القواعد الفقهية، قم، چاپ اول، 1426 ق، ج1 ، ص293 ؛ بجنوردى، حسن، القواعد الفقهية ،قم، چاپ اول، 1377 ش، ج1 ، ص187. [2] همان؛ فقه و حقوق قرارداد ها (ادله عام قرآنی)، ابوالقاسم علیدوست، ص409-410. [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir [96.9.18]
🌳« فعالیت‌های کانال » 🌿 من، علی‌ابراهیم‌پور با افتخار از نسل همان وبلاگ‌نویس‌هایی هستم که با صدای قریچ‌وریچ دایل‌آپ اینترنت را کشف کردیم و با بلاگفا صاحب تریبون شدیم و بعد از هر اتفاق یا رویدادی، پستی می‌گذاشتیم و رفقای‌مان را پیوند می‌کردیم و بعد از هر پست جدید سراغ وبلاگ‌های دوستان می‌رفتیم و با کامنتِ «من آپم» هم‌دیگر را از پست جدیدمان با خبر می‌کردیم. «عقل سرخ» امتداد همان رویکرد است! منتها آنجا شکلک‌هایش گاهی انیمیشنی بود و اینجا نیست! 🌿 «عقل سرخ» محوریت موضوعی ندارد؛ حتی محوریت سبکی و فُرمی هم ندارد. اما محوریت شخصی دارد! یعنی همه‌اش را من می‌نویسم یا برای من مهم‌اند. لذا به تناسب شئونات مختلف یک انسان، تفاوت سبک و موضوع در این‌جا هست. از این جهت شاید «عقل سُرخ» شبیه کشکول باشد؛ خب باشد! مگر آن‌هایی که کشکول نشدند، کجای دنیا را گرفتند؟ 🌿 گاهی گزارش فعالیت‌ها را می‌دهم؛ گاهی نسبت به اخبار و رویداد‌های جامعه واکنش نشان می‌دهم؛ گاهی دل‌نوشته می‌نویسم؛ گاهی مطالبی از دیگران که توجهم را جلب کند را می‌کنم؛ گاهی مطالب خیلی قدیمی‌ام را می‌دهم؛ گاهی جملات و متون جالب از و و گرفته تا صحبت‌های اساتید و بزرگان مثل و را پخش می‌کنم؛ گاهی با یک صوت موسیقی از خودم و دیگران پذیرایی می‌کنم؛ گاهی های درسی‌ام را پخش می‌کنم؛ گاهی مطلبی یا قرار می‌دهم. گاهی فایل‌های مفید را منتشر می‌کنم و کارهای مختلف دیگر! 🌿 گاهی مطالبی در یک گفت‌وگو ردوبدل می‌شود که به نظرم می‌رسد شاید مفید باشد؛ برای دیگران یا برای بعدا خودم. یک دستی به سر و رویش می‌کشم و اینجا منتشر می‌کنم. به دلیل ارتباط‌های مختلفی که پیش می‌آید، مطالب اینجا هم مختلف‌اند. در یک فُرم و سطح نیستند. گاهی مطلب رفاقتی است؛ گاهی مخاطب عمومی بوده؛ گاهی شوخی و طنز است؛ گاهی نقداجتماعی عمومی است؛ گاهی هم مطلب تخصصی. همه را به یک چشم نمی‌شود راند! مقام‌ها و تخاطب‌های مختلف، ادبیات‌ها و فُرم‌های مختلف را طالبند. 🌿 در این بین شاید مهم‌ترین مطالب منتشره در مربوط باشد به ها، ها و ها (که ها هم جزو همین دسته‌اند). با همین هشتگ‌ها می‌توانید پیدایشان کنید. ، اعم از یا ، هایی هم که منتشر شده‌اند را نیز. مطالب مفید برای ، ها (اعم از یا ) یا مطالب که عموما مربوط به هستند را هم با همین عناوین می‌توان پیدا کرد. 🌿 گاهی میان اتفاقات روزمره و غیرروزمره چیزی ذهنم را درگیر می‌کند. گاهی است و گاهی . این‌ها را هم می‌توان با هشتک (و گاهی ) پیدای‌شان کرد. 🌿 بعضی مسائل را به صورت موضوعی هم می‌توان در اینجا پیدا کرد: ( ؛ ؛ ( ) ؛ ( ) ؛ ( ) ؛ ؛ . گاهی هم ی که یک مفید باشد. گاهی هم و از یا یا یا دیگران. در این جمع از آیات که با هشتگ یا یا منتشر می‌کنم هم نمی‌توان غافل شد. 🌿 ☑️ مطلب : خوش‌حالم که حرف‌هایم را می‌شنوید و بازخورد می‌دهید. واقعیت این است که بی‌نهایت از ها و شما انرژی می‌گیرم و استفاده می‌کنم. محرومم نکنید. ☺️🙏💐 🍀یاعلی مدد. 🍀خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خوشنود باشی و ما رستگار. 🌐 آدرس کانال عقل سرخ در پیام‌رسان تلگرام و ایتا: 🌐 @aliebrahimpour_ir