عقل یشمی خالخال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #خجا
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #خجالت_نکش »
✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالتکشیدن!»
. [نسخه #کامل و #نهایی ]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_دوم از سه)
💠 خجالتنکش در مرحلهی اول، بیانی #توصیفی از مسئلهی سیاست کنترل جمعیت دارد. در این مرحله، فیلم به زیبایی اثر سیاستهای کلان مملکتی را در بدنهی مردم نشان میدهد و بیان میکند که سیاستهای مسئولین، چه اثراتی روی تصمیمات و زندگی مردم میتواند داشته باشد. قنبر (با بازی و گریم زیبا و قابلتوجه احمدمهرانفر) و همسرش صنم (با بازی تحسینبرانگیز شنبم مقدمی) در روستایی زندگی میکنند و سه پسر دارند ولی عاشق این هستند دختری هم داشته باشند تا گریهکن تابوتشان باشد. قنبر در اوایل دهههفتاد در قهوهخانه نشسته که اخبار اعلام میکند برای کمک به مملکت باید از فرزندآوری جلوگیری کرد. همانجاست که قنبر به فکر فرو میرود و تصمیم میگیرد به مملکت کمک کند! او بدون مشورت با صنم، به درمانگاه میرود و با جعبهای شیرینی خبر کارش را به صنم میدهد. صنم ناراحت و گریان میشود. قنبر در برابر ناراحتی صنم تاکید میکند که تو چرا به فکر مملکت نیستی و فقط به خودت فکر میکنی؟ صنم اما آرزوی دختر داشتنش را در دل میخشکاند.
💠 فیلم به دهه هشتاد میپرد. اینبار قنبر سخنرانی رئیسجمهور وقت را از تلویزیون میشنود که بیواسطه از مردم یک منطقه میخواهد برای شهرشدنشان باید جمعیتشان را افزایش دهند و از آنها زمان میخواهد که تا کی فلان تعداد نفر را تامین میکنید!؟ و در نهایت با شعار «ما میتوانیم» رویکرد جدید را تثبیت میکند. قنبر باز به فکر فرو میرود. او و صنم الان سنوسالی دارند و از بزرگان روستایشان محسوب میشوند. قنبر مامیتوانیمگویان، باز هم بدون مشورت با صنم زمینش را میفروشد تا خودش را عمل کند. اینبار صنم بعد از بارداری تعجببرانگیزش، خبر را از قنبر میشنود. او که اینبار هم شدیدا ناراحت است و آبروی خود را در خطر میبیند، باز هم از قنبر میشنود که چرا به فکر مملکت نیستی و اینکه «مامیتوانیم»! در آخرین سکانس فیلم نیز که به اوایل دهه نود میرسد، اهالی به قنبر خبر میدهند که رئیسجمهور جدید آمده برای سخنرانی. او با صنم خداحافظی میکند تا در سخنرانی رئیسجمهور حاضر شود و بهقولخودش «کسب تکلیف کند»!
💠 ویژگی خجالتنکش آن است که صرفا در مرحلهی #توصیف و #روایت توقف نمیکند، بلکه #توصیه و #حرف برای گفتن دارد. مزیت مهم خجالتنکش آن است که در عقیده خود #مستحکم است و با اعتقاد حرف میزند. خجالتنکش برخلاف بسیاری از فیلمهایی که موضوعات فرهنگی را دستمایهی خود قرار میدهند، نسبت به سوژهی خود (فرزندآوری) #منفعل نیست و از خارجگود به مسئله نمینگرد. بلکه پیام و حرفی #شفاف دربارهی مسئله دارد و این پیام را در تاروپود گرههای فیلم و افتوخیزها منتقل کرده و درعینحال در مرداب شعاریبودن نمیافتد.
(ادامه...)
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خالخال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #خجا
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #خجالت_نکش »
✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالتکشیدن!»
. [نسخه #کامل و #نهایی ]
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_سوم از سه)
💠 صنم از اینکه مردم بفهمند بچهدار شده خجالت میکشد. با قنبر تصمیم میگیرند داستانی سر هم کنند و بچه را سر راهی جلوه دهند. صنم که ابتدا بچه را دردسر میداند و روی خوشی نشان نمیدهد، بعد از تولد مخفیانهاش، نگاهی به او میاندازد و با این نگاه، محبت مادری در قلبش موج میزد، اما موقعیت بغل کردن او را پیدا نمیکند. دقیقا از همین لحظه است که حوادث دومینووار یکیپسازدیگری رخ میدهند و بچه از صنم دور میافتد. هرچه صنم یکقدم به نوزاد نزدیک میشود، حادثهای جدید، فاصلهای جدید میسازد و او دلواپسی و نگرانی مادرانهاش بیشتر میشود. این حوادث هرچند کنشهایی در اندازهی یک اثرفاخر منتقدپسند سینمایی نیستند، اما #ریتم فیلم را حفظ میکنند و برای مخاطب مردمی جذاباند.
💠 فیلم بهزیبایی، پیام خودش را به عنوان راهحل بازشدن کلاف پیچیدهشده مسئله ارائه میدهد. صنم که لحظهبهلحظه از نوزادش دورتر میشود، به صرافت میافتد و در واگویهای با خدا، به اشتباهش اعتراف میکند که نعمت خدا را #کفران کرده و پس زده و اینکه نه از این نعمت، بلکه از خجالتکشیدنش باید #خجالت_بکشد. دقیقا گره فیلم زمانی باز میشود که صنم در جمع اهالی به این اشتباهش #اعتراف میکند و با افتخار میگوید که فرزند برای اوست. بلافاصله بعد از این اعتراف است که نوزادش را -که یکی از اهالی پیدا کرده و به پلیس سپرده- به دستش میدهند و او مادرانه در آغوشش میگیرد.
💠 در کنار این پیام طلایی، خجالتنکش درد خانوادههای نسل جدید را هم بیان میکند. فیلم با روایت موازی و مقایسهای از زندگی صنم و قنبر (بهعنوان خانوادهای از نسل قبل) و زندگی بهرام و احمد، فرزندان قنبر و صنم که تشکیل خانواده دادهاند و در شهر زندگی خوب و مناسبی دارند، به نسل جدید تشر میزند. نسل جدید مشکلات نسل قبل را ندارد، اما زیر بار مسئولیت فرزند نمیرود و ابراز بیحوصلگی میکند. خجالتنکش، این بیحوصلگی و بیفرزندی را نه فقط بهعنوان #محرومیت_اختیاری از یکنعمت الهی، بلکه نوعی #کفران_نعمت معرفی میکند که در واقع خداوند به خاطر این بیحوصلگی آنها را محروم کرده و #لذت_واقعی را نخواهند چشید.
💠 خجالتنکش کمدی اجتماعی موفق مردمی است و با فروش 4.5 میلیاردی توانست و توانسته مخاطبان را به خود جلب کند. این نشان میدهد میتوان هم #کمدی ساخت و هم #فروش مناسب به دست آورد و هم #محصول خوب فرهنگی تولید کرد و زیبا، شفاف، مستحکم و بااعتقاد #حرف خود را زد؛ ساده و صریح، حتی در عنوان فیلم: «خجالت نکش»!
//پایان//
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #رزومه #یادداشت #نقدفیلم #نقدسینما]
🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #تنگه_ابوقریب »
✳️عنوان: «جنگ بیفرمانده یا فرماندهی "بدو ماشااللهی"»
✳️نقدی بر نمایش و جایگاه فرمانده در فیلم تنگهابوقریب
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_اول از دو)
💠 «تنگه ابوقریب» با نامزدی در 11رشته و کسب 6سیمرغ، پرافتخارترین فیلم سیوششمین جشنواره فیلم فجر است که سیمرغ بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین جلوههای ویژه میدانی مهمترین آنهاست. برچسب «بهترین فیلم جشنواره» بیش از آنکه امکان و احتمال وجود ارزشمندیهای ذاتی را در فیلم به لحاظ فنی افزایش دهد، ارزشهای خبری و رسانهای را برای ایجاد اتمسفر ویژهای حول فیلم به ارمغان میآورد؛ اتمسفری که تبلیغ و ارتباط با مخاطب را تقویت کرده، بیننده را جذب میکند تا پای تصویر بنشیند و برای فیلم وقت بگذارد. ازاینرو اگر تنگهابوقریب فیلمی درجه چندم بود، شاید دقتنظر دربارهی محتوایش اهمیت چندانی نداشت؛ اما وقتی فیلمی قابل و پرافتخار است، اثر یا اثرات قابلتوجهی نیز میتواند داشته باشد.
💠 فیلم «تنگه ابوقریب» برداشتی آزاد و دراماتیزهشدهای است از داستان واقعی فداکاری بچههای در شُرُف مرخصیِ گردان عمار لشکر ۲۷ محمدرسولالله در 21تیرماه1367؛ یعنی دقیقا یکهفتهمانده به تصویب قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران. در خلاصهداستانی که رسماً از سوی تیم سازندهی فیلم منتشر شده است، میخوانیم: «در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۷، حمله وسیعی سراسر جبهه جنوب را درگیر میکند، یکی از نقاط حساسی که دشمن قصد عبور از آن و رسیدن به شهرها و جادههای کلیدی ایران را دارد تنگه ابوقریب است، تنگهای که نام و خاطرهاش در میانهی تاریخ رسمی روزهای پایانی جنگ گم شده... تنگهای که محل مقاومت افراد گردان عمار بود...»
💠 به لحاظ فنی، تنگهابوقریب پلهی رشدی در سینمای دفاع مقدس است و نشان از نبوغ کارگردانی بهرام توکلی و مدیریت حرفهای و دلسوزانه سعید ملکان دارد. کسب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین چهرهپردازی و بهترین فیلم، شاهدی بر این مسئله است. هدایت دوربین توکلی در پلانهای کشدار و امدادی، نوعی همراهی در صحنه را برای مخاطب به ارمغان میآورد که در سینمای دفاعمقدس ایران بیسابقه است و درک دردها، رنجها، تشنگیها، ازخودگذشتیها و انبوهی از تجربههای روحی و معنوی خوب را به مخاطب هدیه میدهد. اما با اینحال، فیلم از مشکل فیلمنامه و روایت رنج میبرد. فیلم سینمایی، مستند نیست. فیلم یعنی روایت و روایت یعنی داستان و تنگه ابوقریب فاقد داستان است. اما این تمام مشکل نیست. یکی از مشکلات اساسی این فیلم، تصویری است که از جایگاه «فرمانده» ارائه میدهد.
💠 اساسا نیروی نظامی و «نظم» از یک خانوادهاند. بدون نظم، نیروی نظامی معنای واقعی خود را ندارد. شاخصترین ملاک نظم در نیروی نظامی، جایگاه فرمانده و نوع و اثر فعالیتهای اوست. اما تنگه ابوقریب، روایتی فاقد فرماندهی، عقلانیت و مدیریت از صفحهای طلایی از جنگ ارائه میدهد؛ ازاینرو هرچند به لحاظ دراماتیک اثرگذار است، با اندکی بدبینی حتی میتواند بوی ضدجنگ بدهد.
💠 فرماندههای گردان عمار (با بازی مهدی پاکدل)، اصلیترین فرمانده موثر در فیلم است؛ اما هیچ فعالیت موثری در مدیریت ندارد. او در ابتدای فیلم به بچههای گردان که از نبردهای قبلی خستهاند و قول برگشتنشان را به خانواده دادهاند و میخواهند به مرخصی بروند میگوید که من به فرمانده هم گفتم که شما خستهاید، ولی گفتند به شما بگویم هرکس دوست دارد بیاید و هرکس میخواهد برود، اتوبوسها آمادهاند. بچهها را جمع میکند و به سمت خط حرکت میکنند و تا انتهای فیلم دیگر هیچگونه برنامهریزی و مدیریتی از او شاهد نیستیم. او منفعلترین و دستوپاچلفتیترین فرماندهای است که میتواند باشد. راه میرود و بدون آنکه برنامه و طرحی داشته باشد، منتظر رویدادهاست و منفعل از اتفاقات بیرونی. بیشترین فعالیتی که از او میبینیم آن است که حتی در حساسترین و بحرانیترین شرایط معرکه و میان بارانی از فشار روانی و گلوله گوشهای میایستد و فقط میگوید: «بدو ماشاالله!» همین!
💠 این فرمانده، غیر از آنکه منفعل است، فاقد فکر نیز هست و نمیداند چه میکند. زمانی که یکی از مسئول دستههایش از او میپرسد برنامه چیست و چه طور بدون پشتیبانی میخواهند به خط بزنند؛ صرفا میگوید: «نمیشود که دست روی دست بگذاریم!»
(ادامه...)
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/6/10
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #نقدفیلم #رزومه #یادداشت ]
1⃣ https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/440 [بخش اول]
2⃣ https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/441 [بخش دوم]
🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #تنگه_ابوقریب »
✳️عنوان: «جنگ بیفرمانده یا فرماندهی "بدو ماشااللهی"»
✳️نقدی بر نمایش و جایگاه فرمانده در فیلم تنگهابوقریب
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_دوم از دو)
💠 جانشین لشکر، نمونهی دیگری از فرمانده نمایشدادهشده در فیلم است. جانشینی که مقر را رهاکرده و رفته جلوی خط. چرایش معلوم نیست. اتفاقا این سوال را در خود فیلم هم میبینیم. از مقر به او بیسیم میزنند که چرا رفتهای جلو؟ عقب موثرتری. اما او نیز در راه بازگشت شهید میشود.
💠 در صحنهای دیگر، در میانهی میدان، زمانی که فشار بعثیها به تنگه افزایش پیدا میکند، فرماندهی یکی از دستهها (با بازی حمیدرضا آذرنگ) نیروهای اندک باقیماندهاش را پشت خاکریزی جمع میکند و به آنها میگوید، تنگه را مینگذاری کردهاند و اگر تانکها از خاکریز عبور کنند، منفجر میشوند و تنگه بسته شده، گیر میکنند و برمیگردند. مجید (با بازی جواد عزتی) میگوید: «اگر اول جنگ بود، دوتاشونو میزدیم، بقیه فرار میکردن؛ الان که دیگه اینطوری نیست». این سوالی مهم و اساسی است؛ اما فرمانده پاسخی برای آن ندارد. نگاهی به علیکوچولوی قصه میاندازد برای اینکه حالوهوای او را آرام کند، از او میپرسد «علیآقا نظر تو چیه؟» و اینگونه سوال اساسی بیپاسخ میماند.
💠 در میانهی میدان، حسن (با بازی مقبول و برنده سیمرغ امیر جدیدی) است که میدانداری میکند؛ او که خودش بدون هماهنگی با فرمانده و مسئول دسته تا خط آمده؛ بیش از خود فرمانده دسته، بچهها را در خطمقدم هدایت میکند. او همزمان که مشغول شلیک آرپیجی است، نیروهای اطراف را نیز راهنمایی میکند و به سمت محلهای مناسب میفرستد.
💠 اینها همهوهمه این کلانالگو را در ذهن ایجاد میکند که اینجا آنچه پیشبرنده است، فقط عشق است و نیروها انگار فقطوفقط با دل کار میکنند. روایت تنگه ابوقریب، مملو از شهود و عشق است و عاری از برنامه! علی که در میانه راه میپرسد این نیروها چرا دارند عقب بر میگردند، تنها جوابی که از مجید دریافت میکند آن است که «کلاه خودت را بچسب باد نبرد!» این جواب هرچند تلنگری برای سلوک شخصی است، اما دلالتی پنهان دارد بر تاکید بر فردیت و بیتوجهی به نگاه کلان.
💠 واقعیت آن است که باید کوشید در نمایش جنگ، در کنار دلاوریها و جانفشانیها و ایثارها، از ابعاد دیگر غافل نشد. هرچند منکر معجزات و اتفاقات خارقالعاده و شگفتآور الهی در طول دفاع مقدس نیستیم، اما پیروزی اصالتا در گرو نهفقط تلاش صادقانه، بلکه نیازمند کوشش متعهدانه است. اگر مردم دیروز، نمایش رِنجِروار و ماورایی از جنگ را میپذیرفتند، جوان امروز نمیتواند با تصویری بینظم و پُر سوال و شبهه از جنگ، عمیقا به پیروزی آن افتخار کند. میتوان با سلاخی و نمایش واضح از دردها اشک گرفت؛ اما نمیتوان عقل را اقناع کرد.
💠 افتخار زمانی به وجود میآید که جانفشانی در بستر عقلانیت رخ دهد. پرواضح است که منظور از عقلانیت، عقل خودبنیاد نیست. در عقلانیت اسلامی، هرچند فاعلیت الهی و امدادهای او و صدق نیت از عوامل اصلی و موثر محسوب میشوند، اما نظم و برنامهریزی و تدبیر نیز از اصلیترین پارامترها هستند. توصیه به «نَظْمِ أَمْرِکُم» در کنار تقوا جزو آخرین وصیتهای حضرت امیر علیهالسلام است. در سیرهی حضرات نیز نظم و برنامه خصوصا در میدان جنگ، اصلی اساسی بوده. حضرات اجازه نمىدادند كه بىنظمى بر سپاه حاكم شود و افراد شايسته را به فرماندهى بر مىگزيدند و در صورت تخلّف، از متخلّف بازخواست مىكردند. حضرت على عليهالسلام به سپاهيان خود در صفين چنين سفارش كرد: «فَسَوُّوا صُفُوفَكُمْ كالْبُنْيانِ الْمَرْصُوصِ وَ قَدِّمُوا الدَّارِعَ وَ اخِّرُوا الْحاسِرَ؛ صفهايتان را چون ديوارى سربى منظم كنيد، زره پوشان را جلو و سپرداران را پشت سر آنان قرار دهيد.» امام حسين عليهالسلام نيز در ماجراى كربلا، نيروى 72 نفرى خود را با نظم و آرايش خاصى وارد كارزار كرد و به طور دقيق و منظم، فنون نظامى و اصول جنگى را اجرا نمود.
💠 تاریخ جنگ مشهون از برنامهریزیهای دقیق علمی مبتنی بر اطلاعاتعملیاتهای موشکافانه است. ناگفته پیداست دفاع مقدس هشتساله همچون یک اتفاق ساده کوچک گذرا نبوده و نیست و جز در پرتو برنامهریزی دقیق به پیروزی نمیرسد. سخن اینجاست که در روایت ارائه شده از آن روی پرده نمایش، گاهی از این بُعد غفلت میشود. اتفاقی که در تنگهابوقریب افتاده و عقلانیت و مدیریت جمعی را به نفع رشادتهای فردی، حذف کرده است.
//پایان//
🗓📝 تاریخ نگارش: 97/6/10
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #نقدفیلم #رزومه #یادداشت ]
1⃣ https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/440 [بخش اول]
🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #تنگه_ابوقریب »
✳️عنوان: «تنگه ابوقریب» نسخهی ایرانی اما ناقص «ستیغارهای»
✳️بررسی مقایسهای تنگهابوقریب بهرامتوکلی و Hacksaw Ridge ملگیبسون
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_اول از دو)
💠 «تنگه ابوقریب» با نامزدی در 11رشته و کسب 6 سیمرغ همچون بهترین فیلم و بهترین کارگردانی، پرافتخارترین فیلم سیوششمین جشنواره فیلم فجر، یکیاز سهفیلم سازمان اوج در این دوره از جشنواره، دومین تجربهی سعید ملکان در تهیهکنندگی فیلم ژانر دفاع مقدس و اولین تجربه بهرامتوکلی در کارگردانی این ژانر است.
💠 «تنگه ابوقریب» بنابر گفتهی توکلی، برداشتی آزاد و دراماتیزهشدهای است از داستان واقعی فداکاری، جانفشانی و ایثار بچههای لبتشنه گردان عمار لشکر ۲۷ محمدرسولالله در 21تیرماه1367؛ یعنی دقیقا یکهفتهمانده به تصویب قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران. در خلاصهداستانی که از سوی تیم سازندهی فیلم منتشر شده است، میخوانیم: «در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۷، حمله وسیعی سراسر جبهه جنوب را درگیر میکند، یکی از نقاط حساسی که دشمن قصد عبور از آن و رسیدن به شهرها و جادههای کلیدی ایران را دارد تنگه ابوقریب است، تنگهای که نام و خاطرهاش در میانهی تاریخ رسمی روزهای پایانی جنگ گم شده... تنگهای که محل مقاومت افراد گردان عمار بود...»
💠 اساسا فیلم سینمایی، چیزی غیر از مستند است. سینما یعنی روایت و روایت یعنی داستان و تنگه ابوقریب -برخلاف چیزی که پیش از این از توکلی توقع داشتیم- فاقد داستان است. بنابراین مقدمه ندارد؛ چالش ندارد؛ نقطه اوج ندارد؛ پایانبندی ندارد. صرفا یک نمایش خشکوخالی است. نمایشی که البته به برکت جلوههای ویژهی میدانی گاهی صحنههای زیبا و احساس برانگیزی خلق میکند. اما چون خشک و بیچالش است، بدون روح است و درام واقعی شکل نمیگیرد. فیلم میکوشد درام را در همان خلق صحنههای احساسبرانگیز تامین کند. سکانس مقدمه فیلم، البته ما را آماده میکند برای نمایش یک داستان؛ چهارشخصیت دور یک میز مشغول خوردن آبهویج با داشتن هدفی خاص و مشخص (پول قرضدادن به حسن) نشستهاند. این مقدمه ما را آماده میکند که داستانی را با این 4شخصیت ادامه دهیم و پول قرضدادن به حسن به عنوان یک کد، تاثیری در نقطه اوج و فرود داستان داشته باشد و در ادامه دیکُد شود. اما این توقعی کور است. هنگامی که میبینیم فیلم از نیمه گذشته، دیگر ناامید میشویم و بیخیال آن مقدمهی دهدقیقهای طولانی.
💠 تنگهابوقریب، شباهتهای عجیبی دارد به فیلم «ستیغ ارهای (Hacksaw Ridge)» اثر ملگیبسون که نامزد بهترین فیلم و بهترین کارگردانی اسکار نیز بود. این شباهت به قدری است که میتوانیم با تقریب خوبی مطمئن شویم یکی از فیلمهایی که زیر دست توکلی بوده و از روی آنها برای تنگهابوقریب قلم زده، حتما ستیغارهای است. مجیدِ تنگهابوقریب (با بازی زیبای جواد عزتی) که دکتر گروهان است با درصد بالایی، همان «دزموند داس» امدادگرِ ستیغارهای است. خیلی از روحیات او را هم دارد. هر دو مهربان و دلسوزند. دزموند، روحیهای فردی داشت و بنابه وظیفهی ملی به جنگ آمده بود. مجید هم درجایجای دیالوگهایش توجه به فردیت خودش را بروز میدهد. نمونهاش آنجا که وقتی علی کوچولو (با بازی مهدی قربانی) -که برای اولین بار میخواهد خط مقدم را تجربه کند- انبوهی از رزمندگان را میبیند، میپرسد چرا اینها نماندهاند خط و دارند بر میگردند؟ جوابی که از مجید میشنود این است که «کلاه خودت را بچسب باد نبرد.» این شباهت حتی در رفتار و دیالوگها هم هست. دزموند بارها تاکید میکرد حتی یک زخمی هم روی زمین نماند و سعی میکند همه را برگرداند. این دیالوگ را در میانهی میدان از هم مجید میشنویم. او هم میکوشد حتی یک زخمی هم از قلم نیفتد.
💠 غیر از شباهت شخصیت، شباهت در صحنهها نیز دیده میشود. سکانس حرکت گردان عمار، که پشت کامیون نشستهاند و به سمت خط میرود و در این حال صحنههای دلخراش مجروحین را میبینند که از کنار جاده به عقب بر میگردند، رونوشتی از سکانس مشابهاش در ستیغارهای است. با این تفاوت که تکلیف بسیاری از این صحنهها در تنگهابوقریب با کلیّت ساختار فیلم روشن نیست. یکربع-بیست دقیقهای که بچهها پشت کامیون نشستهاند، جاده بسته شده، پایین میآیند و به مردم کمک میکنند، چه نقشی در تنگه ابوقریب دارد؟! هیچ! دقایقی فیلمپُرکن اند که البته خودش میتوانست یک فیلم کوتاه جذاب باشد.
(ادامه...)
🗓📝 تاریخ انتشار: 97/11/1
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #نقدفیلم #رزومه #یادداشت ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه
. 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬
. « #تنگه_ابوقریب »
✳️عنوان: «تنگه ابوقریب» نسخهی ایرانی اما ناقص «ستیغارهای»
✳️بررسی مقایسهای تنگهابوقریب بهرامتوکلی و Hacksaw Ridge ملگیبسون
. ▫️علی ابراهیمپور▫️
. ( #بخش_دوم از دو)
💠اما مهمترین نکتهای که این تقلید را ناقص و ناکارآمد کرده، محور فیلم است. ستیغارهای چنانکه از عنوانش مشخص میشود، حماسهای را که در منطقهای خاص (یک کوه) توسط شخصیتی مشخص رخ داده، روایت میکند. اما محور داستانِبالقوهای که تنگهابوقریب میخواسته داشته باشد، مشخص نیست. فیلم شخصیت محور است یا رویدادمحور یا مکان محور؟ قرار بوده در کنار یک (یاچند) شخصیت، واقعهای تاریخی بازآفرینی و نمایش داده شود یا با محوریت خودِ آن واقعه، شخصیتها را هضم کنیم یا در واقع مکان است که محور رویدادها و شخصیتهاست؟ تنگه ابوقریب شدیدا افت و خیز دارد. گاهی با شخصیتها همراه است و گاهی واقعهمحور و گاهی روی مکان مانور میدهد. ازاینرو نفسِ روایتِ فاقد داستان فیلم هم، تکهتکه شده است.
💠همچون ستیغارهای، تنگهابوقریب نیز نام یک مکان را یدک میکشد. اصل ماجرا، تنگهی ابوقریب است. اما مخاطب به هیچ عنوان با مکان ارتباط نمیگیرد. برخلاف ستیغ که کاملا مکان و موقعیت جغرافیایی، ورودی و خروجی و اجزایش برای مخاطب روشن است. تنگهابوقریب در معرفی مکان عقیم است. اشکال اساسی نیز در طراحی ناکارآمد و اشتباه صحنه جنگ است. چرخش و عقبوجلوشدن دوربین، فهم مکانی را از ما میگیرد. البته مشکل اساسی از دوربین نیست، از خود کارگردان است. کارگردان خودش مکان را فهم نکرده و برای همین نتوانسته منتقل کند. نیروها چرا در میانه میدان اینقدر دور خودشان میچرخند؟ این تنگه کجاست؟ همین کانال دو متری تنگه است؟ کل محدودهای که بچهها عقبوجلو میروند، مساحت کوچکی دارد که ورودی و خروجی آن معلوم نیست. لوکیشنی که برای تنگه انتخاب کردهاند، باز و خلوت است. هرچند سعی کردهاند با موانع دستی در آن چالش ایجاد کنند، اما باز هم لخت و خالی است. هرچند مخاطب میتواند از روی مرام و معرفت و حُسن نیت، تنگه را در دلش بازسازی کند، اما روی پرده، تنگهای در کار نیست. دشت وسیع و بیسروتهی است و یک کانال.
💠متاسفانه طراحیهای جنگ نیز بهغایتخود ضعیفاند. حسن (با بازی مقبول و برنده سیمرغ امیر جدیدی) از فاصلهی صدمتری و دویستمتری، آرپیجی را میگذارد روی دوشش و پشتسرهم تانک شکار میکند. آرپیجیزدن واقعا مثل پرتابکردن سنگ نیست که اینقدر راحت نمایشش میدهد. جنگی تصویرش نمایش داده شد، هم تنبهتن بود و هم نبود! اگر این ضعف طراحی جنگ را بگذارید کنار تصویر ناقص از مکان، یعنی با نقاشیای مواجه هستیم که نه پسزمینهی مشخصی دارد و نه کنش شخصیتهایش مشخصاند.
💠با این وجود، تنگهابوقریب توانسته همچون ستیغارهای تصاویری دقیق از صحنهی دردناک و پرتنش جنگ ترسیم کند. به برکت چهرهپردازی ملکان، جلوههای ویژه و طراحیهای توکلی، تصاویر خلقشده در تنگه ابوقریب نیز، زیبا و فوقالعادهاند. ترکشی که به گردن رزمنده در حال حرکت میخورد و خون فواره میزند بیرون. دستوپای قطع شدهای که گوشهای افتاده و مجید برمیدارد و میگذارد روی جنازه صاحبش. دستی که از بازو قطع شده و مجید با چفیه میبنددش؛ انبوه جنازههایی که منظم کنار هم قرار میدهند و چشم هم ناظر رهگذری را به خود جلب میکند و... همه و همه تصاویری ناب و بینظیرند که کمتر مشابهی در تاریخ سینمای دفاع مقدس دارند. هرچند که در کنار اینها تصاویر نازلی هم باشد؛ مثل خونی که بلافاصله بعد از ترکشخوردن مجید و شهادتش از سرش جاری میشود، از شربت آلبالوی سنایچ هم رقیقتر است.
💠تنگهابوقریب دومین محصول دفاعمقدسی سعید ملکان، بعد از «ویلاییها» و اولین تجربه توکلی در این ژانر است. هرچند ضعفهای محتوایی و متنی فراوانی دارد، اما با تصویرسازیهای زیبا، جلوههای ویژه مناسب و بازیهای مقبول بازیگرانش، روح دوبارهای در سینمای دفاع مقدس دمیده و پلهی رشدی برای آن محسوب میشود. تنگهابوقریب نشان داد در کنار آنکه میشود از الگوهای موفق جهانی برای ارتقای سینمای دفاع مقدس بهره برد، تقلید ناقص در این زمینه اثری کاریکاتوری تولید خواهد کرد.
//پایان//
🗓📝 تاریخ انتشار: 97/11/1 - آفتابیزد
[ #فیلم #نقد #سینما #نقد_فیلم_سینمایی #نقدفیلم #رزومه #یادداشت ]
🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 سامانه اشتراک دانش دانشگاه باقرالعلوم
☑️ صفحه علی ابراهیم پور
📎 http://kms.bou.ac.ir/alumni/%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d9%be%d9%88%d8%b1/
🌐 @aliebrahimpour_ir #cv #رزومه
#دانلود #مقاله
مبانی پارادایمی رویکرد میانرشتهای و نسبت آن با سنت نظری حکمت اسلامی
http://zehn.iict.ac.ir/article_253022.html
http://zehn.iict.ac.ir/article_253022_f7fcff371536fe67047ec43ef1dc61a4.pdf
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۱.۰۵.۰۲ #cv #رزومه
عقل یشمی خالخال پشمی
#دانلود #مقاله مبانی پارادایمی رویکرد میانرشتهای و نسبت آن با سنت نظری حکمت اسلامی http://zehn.ii
#چکیده #مقاله:
علوم انسانی اسلامی کارآمد، برای حل مسائل و معضلات عینی که عموما چندتباریاند، نمیتواند در تکرشتهها متوقف شود و نیازمند بهرهگیری از رویکرد میانرشتهای است. درحالی که میانرشتگی خود رویکرد نوینی در مغربزمین است و از ابهامات پارادایمی و فقر مبانی رنج میبرد، استفاده از این روش در پارادایمعلماسلامی، بدون توجه به لوازم و مبانی آن امکانپذیر نیست.
این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای در سهگام نسبت میان میانرشتگی و پارادایمعلماسلامی را روشن میسازد که آیا این پارادایم، ظرفیت مطالعات میانرشتگی را دارد یا خیر؟ در گام اول ضمن بررسی نسبت میان سیستم و میانرشتگی، میکوشد اصلیترین مبانی معرفتشناختی، روششناختی و هستیشناختی میانرشتگی را استخراج و معرفی نماید. در گام بعدی، با عرضهی این مبانی به پارادایمعلماسلامی، استقبال این پارادایم از مبانی میانرشتگی روشن میشود. در گام سوم، نشان داده میشود که این پارادایم، بهگونهای این مبانی را ارتقا میدهد که میانرشتگی تعالییافتهای را هدف قرار میدهد و در حد میانرشتگی مرسوم متوقف نمیشود.
@aliebrahimpour_ir #رزومه #cv
تصاویر/ اختتامیه سیزدهمین جشنواره علامه حلی(ره) در قم
https://hawzahnews.com/xbNKF
پینوشت: هرچند عکس خودم نبود، ولی عوضش عکس خوشگل دختر خوشگلم که بود. 🤩✌️
@aliebrahimpour_ir #رزومه #CV
#مقاله #علمی_پژوهشی
«بازاندیشی در مفهومشناسی «میانرشتگی» و تاریخچه ادبیات نظری آن در ایران»
چکیده
میانرشتگی، رویکردی جدید در عرصه پژوهش، آموزش و طبقهبندی علم است که از منظرهای کاربردی مختلف، ضرورت فراوان دارد، بااینحال، فقر ادبیات نظری آن، از موانع رواج و توسعه آن محسوب میشود تا آنجا که حتی میانرشتهای پژوهان، به ابهام مفهومی خود این اصطلاح، تصریح دارند. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی-تفسیری و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای میکوشد با استخراج مولفههای اصلی «میانرشتگی»، انگارهای روشن از مفهوم آن ارائه دهد و تاریخچه ادبیات نظری این حوزه نوپدید در ایران را شناسایی و معرفی نماید.
مطابق این پژوهش، عمر ادبیات رویکرد میانرشتهای و تلفیقی در کشور ما، کمی بیش از دو دهه است. موضوع مطالعات میانرشتهای، مسئلهای «پیچیده» است. پیچیدگی را میتوان به «مطالعه رفتار سیستمها» تعریف کرد و راه میانرشتگی از رشتههای تخصصی میگذرد.
شبکه معنایی «میانرشتگی» متشکل از شش مفهوم «تلفیق و ترکیب»، «استفاده از چند دانش تخصصی»، «دیالکتیک و جمعگرایی پویا»، «موضوع پیچیده»، «فرآیند بودن» و «ارزش افزوده معرفتی داشتن» است. از میان این مولفهها، «تلفیق و ترکیب» نقشی محوری و اساسی دارد. بر اساس همین مولفه است که میانرشتهاینماها از میانرشتهای واقعی تمایز پیدا میکند.
https://jks.atu.ac.ir/article_10944.html
https://jks.atu.ac.ir/article_10944_7fd7b36be13d211ec4e3239fb0e79fce.pdf
@aliebrahimpour_ir #CV #رزومه