eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
225 دنبال‌کننده
679 عکس
33 ویدیو
72 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل یشمی خال‌خال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 ✳️عنوان: «ساعت5عص
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 ✳️عنوان: «ساعت5عصر»، سینما یا برنامه‌ای آیتمی؟✳️ . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از چهار) 💠 اما فیلم‌نامه با خلاءهایی جدی روبروست. این خلاءها هم در جهان‌بینی نامنسجم (مفهومی) و هم در ساختار داستانی (فُرمی) فیلم‌نامه دیده می‌شود. مشکلات داستانی آنقدر زیاد است که فرصتی برای مشکلات محتوایی‌اش باقی نمی‌گذارد. بین وقایع روابط علّی‌معلولی برقرار نیست و رابطه عمودی بین اتفاقات دیده نمی‌شود. برای مثال: ✔️ 1. در ابتدای داستان و قبل از تماس بانک، مهرداد از جلسه‌ای کاری صحبت می‌کند، اما مشخص نمی‌شود جلسه به چه سرانجامی رسید و بدون پیگیری رها می‌شود! ✔️ 2. مهرداد حقوق خوانده و از جایگاه خوب مادی و رفاهی و شأن بالای اجتماعی برخوردار است. برای چنین شخصیتی، «آخرین قسط وام» گره‌ای قوی نیست: اولاً چرا او پول قسطش را از طریق اینترنت پرداخت نمی‌کند؟ چه ضرورتی برای پرداخت حضوری است؟ خصوصاً اینکه با مسئول بانک آشنایی و رفاقت دارد. ثانیاً او که جزو سه نفری است که در آن ساختمان بزرگ و بالای شهر، شارژ واحدش را به صورت منظم پرداخت کرده، چه‌طور قسط ماهانه خانه‌اش را فراموش کرده و فکر می‌کند که آخرین قسطش برای ماه بعدی است؟ مگر او در ماه اخیر قسط را پرداخت کرده؟ ثالثاً در روزگار فعلی، چه‌طور ممکن است به خاطر فقط یک روز تأخیر، خانه را دست وام‌گیرنده دربیاورند؟ دقیقاً به این نکته خانم مسئول یکی از باجه‌های بانک -در پایان فیلم- اشاره می‌کند. ✔️ 3. چرا مهرداد پول شارژ تمام واحدهای ساختمان را حساب می‌کند؟ در حالی که به راحتی می‌تواند آژانس بگیرد و بیخیال ماشین شخصی‌اش شود! او حقوق خوانده و به‌نیکی می‌داند راه برخورد با شهروندان بی‌منطق این نیست. ✔️ 4. او -حتی بعد از برخوردش با شیشه اتوموبیل- زخم کوچکی روی پیشانی‌اش دارد و خونی از زخم نمی‌آید. با این حال چرا -برخلاف صحبت خودش که نیازی به بیمارستان ندارد- باز هم به بیمارستان می‌رود؟ ✔️ 5. پرستار فرشته‌گونه و نورانی (نگین‌معتضدی) در بیمارستان شلوغ، چرا فقط سراغ او می‌آید؟ او چرا نورانی است؟ ✔️ 6. او اشتباهاً هزینه بیمارستانِ شوهرِ مرده‌ی پیرزنِ تنها را هم پرداخت می‌کند؛ هرچند عمدی نیست، ولی بیخیال پس‌گرفتن پولش می‌شود. اگر بپذیریم فرم پرکردن و پرداخت هزینه از روی محبت و مهربانی است؛ تحویل‌گرفتن میّت درحالی که او اصلاً چهره‌اش را نمی‌شناسد، چه توجیحی دارد و اصلاً چگونه می‌تواند اتفاق بیافتد؟ ✔️ 7. او چرا قدرت گفتن «نه» ندارد؟ آیا از یک وکیل، چنین شخصیت منفعلی قابل قبول است؟ مسعود شصت‌چیِ مرد هزار و دوهزارچهره که در زیرزمین ثبت احوال و در میان قفسه‌های تاریک و تنهای بایگانی کار می‌کند، می‌تواند منفعل باشد و قدرت «نه گفتن» نداشته باشد، اما وکیلِ مرفّه نمی‌تواند. موفقیت یک وکیل بیش از هرچیز در گروی فن بیان و فعال‌بودن اوست. ✔️ 8. حتی اگر رساندن پیرزن به بهشت زهرا باز هم از روی محبت باشد، قطعاً ماندن او در کنار پیرزن هیچ دلیلی ندارد و ماندن او -حتی در فیلم- بی‌دلیل و ناموجه است! ✔️ 9. چرا مهرداد تلقین میت را انجام می‌دهد؟! چرا تمام جمعیت دو اتوبوس فامیل پیرزن، برای این کار به مهرداد خیره می‌شوند؟ مهرداد برای آن‌ها غریبه است، پس چرا از او چنین توقعی دارند؟! چرا او زیر بار این کار می‌رود؟ این صحنه‌ی کمیک -که بیشتر مناسب آیتم طنزی برای مجموعه‌ای مثل «عطسه» است- چه نسبتی با داستان رئال فیلم دارد؟ بعد از دفن میت، چرا مهرداد صحنه را ترک نمی‌کند و باز هم کنار پیرزن می‌نشیند؟ چرا پیرزن توقع دارد که مهرداد مراسم ناهار را هم برگزار کند؟ چرا مهرداد زیر هزینه‌ی چنین کاری می‌رود؟! ✔️ 11. چرا مهرداد وارد جریان اعتراض صنفی می‌شود؟ او که آرام در حال عبور از پیاده‌رو بود، چرا مسیرش را عوض می‌کند؟ (ادامه دارد...) [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #بیست_و_یک_روز_بعد
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: . (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد» . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 💠 گردش و تناوب «بیست‌ویک‌روز بعد»های او، ابدویک‌روز تلخ‌اش را می‌آفریند. ابدویک‌روز، نتیجه‌ی روزهای مصیبت‌بار هر بیست‌ویک‌روز یک‌بار اوست؛ ابد‌ویک‌روزْ تلخ و بی‌امید. ابدویک‌روزی که فرصت بچگی‌کردن و رسیدن به آرزوها را از او می‌گیرد و در عمل او را زیر چرخ‌های قطار له می‌کند. بنابراین مهدی‌قربانیِ (مرتضی) «بیست‌ویک‌روزبعد» همان مهدی‌قربانیِ (نوید) «ابدویک‌روز» است! آنجا خواهرش (سمیه) به او دروغ می‌گوید و دنبال نخودسیاه می‌فرستدش؛ و اینجا مادرش. آن‌جا باید فندک و آت‌وآشغال بخرد؛ اینجا داروی گران‌قیمت. منتها در ابدویک‌روز ازآن‌روکه فرزند کوچک خانواده است، رفتاری منفعل دارد؛ ولی در بیست‌ویک‌روزبعد چون جوان است و کاراکتر اصلی، نهایت تلاشش را می‌کند و فعال است. آنجا برادروخواهر و مادرش فحش می‌دهند، ولی اینجا صلوات می‌فرستند! اما فرجام هر دو یکی است: «آینده‌ای سیاه و بی‌امید». نوید ابدویک‌روز هم دارد در تیزهوشان قبول می‌شود؛ چنان‌که مرتضای بیست‌ویک‌روز بعد عاشق سینماست؛ اما هردو استعداد و توانایی‌شان زیر چکمه‌های روزگار نابود می‌شود و هر دو تا ابدویک‌روز در منجلاب دست‌و‌پا می‌زنند. هرچقدر آنجا با برگشتن خواهرش به خانه -در پایان فیلم-، امید می‌گیرد؛ اینجا هم با نگه‌داشتن ماورایی قطار-در پایان فیلم-، امیدوار است!! 💠 بیست‌ویک‌روزبعد، در باطن فیلم کودک‌ونوجوان نیست؛ نه «برای» کودک‌ونوجوان است و نه «از منظر» آن‌ها. «برای» کودک و نوجوان نیست؛ چراکه این حجم از فشار و سیاهی روی دوش هر کودکی سنگینی می‌کند و روان‌شناسی رشد این اجازه را نمی‌دهد که دنیای سخت و پرمعادله‌ی بزرگ‌ها را بر کوچک‌ترها تحمیل کنیم. فیلم فرصت زندگی کودکانه را از بچه سلب می‌کند و نمی‌گذارد کودکی کند و «حال‌خوب‌کن» نیست. اگر مرتضای فیلم مجبور است، اما چرا این سختی روحی را -با دیدن فیلم- به مرتضاهای اطراف‌مان تحمیل کنیم؟ 💠 فیلم حتی «از منظر» کودک و نوجوان هم نیست! یعنی مواجهه‌ی کودکانه با پدیده‌ها ندارد و از زاویه‌ی دید یک کودک مسئله را نشان نمی‌دهد. زاویه‌ی دید کودکانه دقیقا همان نمایش مواجهه پسربچه‌ی بوشهریِ «تنهای‌تنهای‌تنها» با اخبار مختلف مذاکرات بین‌المللی و نتیجه‌ی آن بر رابطه‌ی دوستانه‌ی کودکانه‌اش است. مرتضای بیست‌ویک‌روزبعد اما حتی کودکی هم نمی‌کند. او کاملا جدی و منطقی برادرش را پای میز مذاکره می‌برد و از بیماری مادرش می‌گوید و فرآیند نگه‌داشتن قطار را به او آموزش می‌دهد و او هم کاملا جدی و منطقی کار را انجام می‌دهد! ما از مرتضی خوشمان می‌آید و با او ارتباط برقرار می‌کنیم، نه از آن جهت که نوجوان است و نوجوانی می‌کند؛ بلکه ازاین‌رو که عاقلهْ‌مردی است مغرور و مصمم و جدی! 💠 اما در مجموع اگر ادعاهای پُرطمطراق سازندگان فیلم را -مثل سینمای امیدبخشِ کودک‌ونوجوان- کنار بگذاریم و از پایان‌بندی فیلم اغماض کنیم، «بیست‌ویک‌روزبعد» فیلم سینمایی خوب و قابل قبولی صرفا در ژانر اجتماعی است و هرچند مفهومی تکراری اما بیانی جدید از دردهای اجتماعی دارد و می‌تواند انتخاب یک خانواده برای فیلم‌دیدن در سینما باشد. «بیست‌ویک‌روزبعد» از این جهت که فیلم سالمی برای خانواده است و تلاش قابل قبولی برای ارائه‌ی معنای زندگی دارد، شایسته تقدیر و قدردانی است. //پایان// [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
1⃣ یک- روی صندلی نشستیم و مقدمه و تیتراژ فیلم که شروع شد، از محمد پرسیدم «آیا از سرمایه‌گذار فیلم خب
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: .«قهرمانان کوچک»؛ جرعه‌ای حالِ خوب برای . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 5⃣ پنج- رابطه‌ی پدر (بیژن بنفشه‌خواه) و مادر (آناهیتا همتی) مثال‌زدنی است؛ از حرف‌زدن‌های معمولی و جشن تولد گرفته تا شرایط بحرانی، تنشی بین‌شان دیده نمی‌شود. سختی و ناراحتی هایی هم پیش می‌آید؛ ولی کار با صمیمیت، محبت و «حال خوب» جلو می‌رود. همان اواسط فیلم، یواشکی از محمد می‌پرسم آیا آخرین باری که تصویری از رابطه پرمهر پدرومادر در فیلم دیده باشد را، یادش می‌آید؟ می‌گوید نه. من هم نه! این برای پدرومادرها و فرزندانشان پُرپَند است. مهم‌ترین‌اش اینکه «می‌شود اینطور هم حرف زد و زندگی کرد!» ما این‌ها را خوب «می‌دانیم»، ولی گاهی باید «ببینیم»! همین‌طور رابطه‌ی دوبرادر با هم و رابطه فرزندان با والدین. اساسا پاشنه‌ی داستان فیلم، روی دغدغه‌ای که بچه‌ها درباره‌ی خانواده‌شان دارد، می‌چرخد. این یعنی اتمسفر خانه، فضای نشاط و محبت و هم‌گرایی است. 6⃣ شش- «قهرمانان کوچک» پرمضمون و محتواست. این می‌توانست نقطه‌ی ضعف فیلم باشد ولی این مضمون‌های متعدد به ترتیب اهمیت، بسامد گرفته‌اند و اینطور نیست که آشوب محتوایی ایجاد کرده باشند. حرف اصلی فیلم، واضح و روشن است؛ دغدغه‌ی چندسال اخیر مملکت: «استفاده از کالای ایرانی». این مضمون در بستر یک داستان پرتنش و تعقیب‌وگریز و البته کمدی ارائه می‌شود. این همه بالاوپایین پریدن‌های شخصیت‌های داستان برای این هدف، به خوبی می‌تواند کودک‌ونوجوانِ مخاطب را به جان پدرومادرها بیاندازد که از این به بعد فقط‌وفقط برایشان تولید داخل بخرند. در کنار این‌ها به صورت نامحسوس، دغدغه‌ی ورزش‌کردن را هم -از طریق تکواندوکار بودن کاراکترهای اصلی- به مخاطب منتقل می‌کند. در سطح‌های بعدی هم بحث اهمیت خانواده و نفی تک‌فرزندی و... . 7⃣ هفت- «قهرمانان کوچک» فیلمی پرهزینه است. هم از بازیگران متعدد کمدی بهره برده و هم از لوکیشن‌های مختلف داخلی و خارجی و در کنار همه این‌ها تعقیب‌وگریزهای قابل‌اعتنا. این‌ها همگی جذابیت فیلم را بالا برده‌اند. ازاین‌رو با توجه به روایت روان و ساده‌ای که فیلم انتخاب کرده، هم برای کودکان 5ساله جذاب است و هم برای نوجوان 12-13 ساله. هشت- بعدها خواندم سرمایه‌گذار فیلم (علی عبدی) آدم دغدغه‌مندی است که از روی درد فرهنگی‌اش برای نسل آینده‌ی مملکت اقدام به چنین سرمایه‌گذاری‌ای کرده. البته حالِ‌خوب فیلم، با تیتراژ تمام نمی‌شود؛ نصف درآمد فیلم هم قرار است هزینه بیمارستان کودکان اصفهان بشود تا کودکان بیشتری در حال خوب داشتن سهیم بشوند. سینمای کودک نقطه‌ای استراتژیک است که فقط دادش را می‌زنیم. چه کسی جز ما باید حمایت و تقویتش کند؟ تا حداقل این تک‌دغدغه‌های گوشه‌وکنار، باقی بمانند. 🌸 ⬅️☑️ سخن پایانی- اگر پُزهای روشنفکرنمایانه که زیبایی و هنر را در زردی و خفگی معنا می‌کنند، کنار بگذاریم؛ فطرت آدم‌ها دنبال زندگی و نشاط است. به قول رضا میرکریمی «در شرایط مساوی، مردم گرایش‌شان به امید بیشتر از ناامیدی است». اگر دنبال آن فیلمی هستیم که امیدمان را افزایش داده، جرعه‌ای نشاط به خوردمان دهد؛ فیلمی که پدرومادری دست فرزندشان را بگیرند و به سینما بروند و با دیدنش هم خودشان و هم فرزندشان، «حال خوب» پیدا کنند و لذت ببرند؛ «قهرمانان کوچک» دقیقا مصداق‌اش است. ☺️🌹 //پایان// [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
. باسمه . 🎬 #نقد_فیلم سینمایی🎬 . « #خجا
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالت‌کشیدن!» . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از سه) 💠 خجالت‌نکش در مرحله‌ی اول، بیانی از مسئله‌ی سیاست کنترل جمعیت دارد. در این مرحله، فیلم به زیبایی اثر سیاست‌های کلان مملکتی را در بدنه‌ی مردم نشان می‌دهد و بیان می‌کند که سیاست‌های مسئولین، چه اثراتی روی تصمیمات و زندگی مردم می‌تواند داشته باشد. قنبر (با بازی و گریم زیبا و قابل‌توجه احمد‌مهران‌فر) و همسرش صنم (با بازی تحسین‌برانگیز شنبم مقدمی) در روستایی زندگی می‌کنند و سه پسر دارند ولی عاشق این هستند دختری هم داشته باشند تا گریه‌کن تابوت‌شان باشد. قنبر در اوایل دهه‌هفتاد در قهوه‌خانه نشسته که اخبار اعلام می‌کند برای کمک به مملکت باید از فرزندآوری جلوگیری کرد. همان‌جاست که قنبر به فکر فرو می‌رود و تصمیم می‌گیرد به مملکت کمک کند! او بدون مشورت با صنم، به درمان‌گاه می‌رود و با جعبه‌ای شیرینی خبر کارش را به صنم می‌دهد. صنم ناراحت و گریان می‌شود. قنبر در برابر ناراحتی صنم تاکید می‌کند که تو چرا به فکر مملکت نیستی و فقط به خودت فکر می‌کنی؟ صنم اما آرزوی دختر داشتنش را در دل می‌خشکاند. 💠 فیلم به دهه هشتاد می‌پرد. این‌بار قنبر سخنرانی رئیس‌جمهور وقت را از تلویزیون می‌شنود که بی‌واسطه از مردم یک منطقه می‌خواهد برای شهرشدن‌شان باید جمعیت‌شان را افزایش دهند و از آن‌ها زمان می‌خواهد که تا کی فلان تعداد نفر را تامین می‌کنید!؟ و در نهایت با شعار «ما می‌توانیم» رویکرد جدید را تثبیت می‌کند. قنبر باز به فکر فرو می‌رود. او و صنم الان سن‌وسالی دارند و از بزرگان روستایشان محسوب می‌شوند. قنبر ما‌می‌توانیم‌گویان، باز هم بدون مشورت با صنم زمینش را می‌فروشد تا خودش را عمل کند. این‌بار صنم بعد از بارداری تعجب‌برانگیزش، خبر را از قنبر می‌شنود. او که این‌بار هم شدیدا ناراحت است و آبروی خود را در خطر می‌بیند، باز هم از قنبر می‌شنود که چرا به فکر مملکت نیستی و اینکه «ما‌می‌توانیم»! در آخرین سکانس فیلم نیز که به اوایل دهه نود می‌رسد، اهالی به قنبر خبر می‌دهند که رئیس‌جمهور جدید آمده برای سخنرانی. او با صنم خداحافظی می‌کند تا در سخنرانی رئیس‌جمهور حاضر شود و به‌قول‌خودش «کسب تکلیف کند»! 💠 ویژگی خجالت‌نکش آن است که صرفا در مرحله‌ی و توقف نمی‌کند، بلکه و برای گفتن دارد. مزیت مهم خجالت‌نکش آن است که در عقیده خود است و با اعتقاد حرف می‌زند. خجالت‌نکش برخلاف بسیاری از فیلم‌هایی که موضوعات فرهنگی را دست‌مایه‌ی خود قرار می‌دهند، نسبت به سوژه‌ی خود (فرزندآوری) نیست و از خارج‌گود به مسئله نمی‌نگرد. بلکه پیام و حرفی درباره‌ی مسئله دارد و این پیام را در تاروپود گره‌های فیلم و افت‌وخیزها منتقل کرده و درعین‌حال در مرداب شعاری‌بودن نمی‌افتد. (ادامه...) 🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24 [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: «جنگ بی‌فرمانده یا فرماندهی "بدو ماشااللهی"» ✳️نقدی بر نمایش و جایگاه فرمانده در فیلم تنگه‌ابوقریب . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 💠 جانشین لشکر، نمونه‌ی دیگری از فرمانده نمایش‌داده‌شده در فیلم است. جانشینی که مقر را رهاکرده و رفته جلوی خط. چرایش معلوم نیست. اتفاقا این سوال را در خود فیلم هم می‌بینیم. از مقر به او بی‌سیم می‌زنند که چرا رفته‌ای جلو؟ عقب موثرتری. اما او نیز در راه بازگشت شهید می‌شود. 💠 در صحنه‌ای دیگر، در میانه‌ی میدان، زمانی که فشار بعثی‌ها به تنگه افزایش پیدا می‌کند، فرمانده‌ی یکی از دسته‌ها (با بازی حمیدرضا آذرنگ) نیروهای اندک باقی‌مانده‌اش را پشت خاکریزی جمع می‌کند و به آن‌ها می‌گوید، تنگه را مین‌گذاری کرده‌اند و اگر تانک‌ها از خاکریز عبور کنند، منفجر می‌شوند و تنگه بسته شده، گیر می‌کنند و برمی‌گردند. مجید (با بازی جواد عزتی) می‌گوید: «اگر اول جنگ بود، دوتاشونو می‌زدیم، بقیه فرار می‌کردن؛ الان که دیگه اینطوری نیست». این سوالی مهم و اساسی است؛ اما فرمانده پاسخی برای آن ندارد. نگاهی به علی‌کوچولوی قصه می‌اندازد برای اینکه حال‌وهوای او را آرام کند، از او می‌پرسد «علی‌آقا نظر تو چیه؟» و اینگونه سوال اساسی بی‌پاسخ می‌ماند. 💠 در میانه‌ی میدان، حسن (با بازی مقبول و برنده سیمرغ امیر جدیدی) است که میدان‌داری می‌کند؛ او که خودش بدون هماهنگی با فرمانده و مسئول دسته تا خط آمده؛ بیش از خود فرمانده دسته، بچه‌ها را در خط‌مقدم هدایت می‌کند. او همزمان که مشغول شلیک آرپی‌جی است، نیروهای اطراف را نیز راهنمایی می‌کند و به سمت محل‌های مناسب می‌فرستد. 💠 این‌ها همه‌وهمه این کلان‌الگو را در ذهن ایجاد می‌کند که اینجا آنچه پیش‌برنده است، فقط عشق است و نیروها انگار فقط‌وفقط با دل کار می‌کنند. روایت تنگه ابوقریب، مملو از شهود و عشق است و عاری از برنامه! علی که در میانه راه می‌پرسد این نیروها چرا دارند عقب بر می‌گردند، تنها جوابی که از مجید دریافت می‌کند آن است که «کلاه خودت را بچسب باد نبرد!» این جواب هرچند تلنگری برای سلوک شخصی است، اما دلالتی پنهان دارد بر تاکید بر فردیت و بی‌توجهی به نگاه کلان. 💠 واقعیت آن است که باید کوشید در نمایش جنگ، در کنار دلاوری‌ها و جان‌فشانی‌ها و ایثار‌ها، از ابعاد دیگر غافل نشد. هرچند منکر معجزات و اتفاقات خارق‌العاده و شگفت‌آور الهی در طول دفاع مقدس نیستیم، اما پیروزی اصالتا در گرو نه‌فقط تلاش صادقانه،‌ بلکه نیازمند کوشش متعهدانه است. اگر مردم دیروز، نمایش رِنجِروار و ماورایی از جنگ را می‌پذیرفتند، جوان امروز نمی‌تواند با تصویری بی‌نظم و پُر سوال و شبهه از جنگ، عمیقا به پیروزی آن افتخار کند. می‌توان با سلاخی و نمایش واضح از دردها اشک گرفت؛ اما نمی‌توان عقل را اقناع کرد. 💠 افتخار زمانی به وجود می‌آید که جان‌فشانی در بستر عقلانیت رخ دهد. پرواضح است که منظور از عقلانیت، عقل خودبنیاد نیست. در عقلانیت اسلامی، هرچند فاعلیت الهی و امدادهای او و صدق نیت از عوامل اصلی و موثر محسوب می‌شوند، اما نظم و برنامه‌ریزی و تدبیر نیز از اصلی‌ترین پارامتر‌ها هستند. توصیه به «نَظْمِ أَمْرِکُم» در کنار تقوا جزو آخرین وصیت‌های حضرت امیر علیه‌السلام است. در سیره‌ی حضرات نیز نظم و برنامه خصوصا در میدان جنگ، اصلی اساسی بوده. حضرات اجازه نمىدادند كه بىنظمى بر سپاه حاكم شود و افراد شايسته را به فرماندهى بر مىگزيدند و در صورت تخلّف، از متخلّف بازخواست مىكردند. حضرت على عليه‌السلام به سپاهيان خود در صفين چنين سفارش كرد: «فَسَوُّوا صُفُوفَكُمْ كالْبُنْيانِ الْمَرْصُوصِ وَ قَدِّمُوا الدَّارِعَ وَ اخِّرُوا الْحاسِرَ؛ صف‌هايتان را چون ديوارى سربى منظم كنيد، زره پوشان را جلو و سپرداران را پشت سر آنان قرار دهيد.» امام حسين عليه‌السلام نيز در ماجراى كربلا، نيروى 72 نفرى خود را با نظم و آرايش خاصى وارد كارزار كرد و به طور دقيق و منظم، فنون نظامى و اصول جنگى را اجرا نمود. 💠 تاریخ جنگ مشهون از برنامه‌ریزی‌های دقیق علمی مبتنی بر اطلاعات‌عملیات‌های موشکافانه است. ناگفته پیداست دفاع مقدس هشت‌ساله همچون یک اتفاق ساده کوچک گذرا نبوده و نیست و جز در پرتو برنامه‌ریزی دقیق به پیروزی نمی‌رسد. سخن اینجاست که در روایت ارائه شده از آن روی پرده نمایش، گاهی از این بُعد غفلت می‌شود. اتفاقی که در تنگه‌ابوقریب افتاده و عقلانیت و مدیریت جمعی را به نفع رشادت‌های فردی، حذف کرده است. //پایان// 🗓📝 تاریخ نگارش: 97/6/10 [ ] 1⃣ https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/440 [بخش اول] 🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: «تنگه ابو‌قریب» نسخه‌ی ایرانی اما ناقص «ستیغ‌اره‌ای» ✳️بررسی مقایسه‌ای تنگه‌ابوقریب بهرام‌توکلی و Hacksaw Ridge مل‌گیبسون . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 💠اما مهم‌ترین نکته‌ای که این تقلید را ناقص و ناکارآمد کرده، محور فیلم است. ستیغ‌اره‌ای چنان‌که از عنوانش مشخص می‌شود، حماسه‌ای را که در منطقه‌ای خاص (یک کوه) توسط شخصیتی مشخص رخ داده، روایت می‌کند. اما محور داستانِ‌بالقوه‌ای که تنگه‌ابوقریب می‌خواسته داشته باشد، مشخص نیست. فیلم شخصیت محور است یا رویدادمحور یا مکان محور؟ قرار بوده در کنار یک (یاچند) شخصیت، واقعه‌ای تاریخی بازآفرینی و نمایش داده شود یا با محوریت خودِ آن واقعه، شخصیت‌ها را هضم کنیم یا در واقع مکان است که محور رویدادها و شخصیت‌هاست؟ تنگه ابوقریب شدیدا افت و خیز دارد. گاهی با شخصیت‌ها همراه است و گاهی واقعه‌محور و گاهی روی مکان مانور می‌دهد. ازاین‌رو نفسِ روایتِ فاقد داستان فیلم هم، تکه‌تکه شده است. 💠همچون ستیغ‌اره‌ای، تنگه‌ابوقریب نیز نام یک مکان را یدک می‌کشد. اصل ماجرا، تنگه‌ی ابوقریب است. اما مخاطب به هیچ عنوان با مکان ارتباط نمی‌گیرد. برخلاف ستیغ که کاملا مکان و موقعیت جغرافیایی، ورودی و خروجی و اجزایش برای مخاطب روشن است. تنگه‌ابوقریب در معرفی مکان عقیم است. اشکال اساسی نیز در طراحی ناکارآمد و اشتباه صحنه جنگ است. چرخش و عقب‌وجلوشدن دوربین، فهم مکانی را از ما می‌گیرد. البته مشکل اساسی از دوربین نیست، از خود کارگردان است. کارگردان خودش مکان را فهم نکرده و برای همین نتوانسته منتقل کند. نیروها چرا در میانه میدان اینقدر دور خودشان می‌چرخند؟ این تنگه کجاست؟ همین کانال دو متری تنگه است؟ کل محدوده‌ای که بچه‌ها عقب‌وجلو می‌روند، مساحت کوچکی دارد که ورودی و خروجی آن معلوم نیست. لوکیشنی که برای تنگه انتخاب کرده‌اند، باز و خلوت است. هرچند سعی کرده‌اند با موانع دستی در آن چالش ایجاد کنند، اما باز هم لخت و خالی است. هرچند مخاطب می‌تواند از روی مرام و معرفت و حُسن نیت، تنگه را در دلش بازسازی کند، اما روی پرده، تنگه‌ای در کار نیست. دشت وسیع و بی‌سروتهی است و یک کانال. 💠متاسفانه طراحی‌های جنگ نیز به‌غایت‌خود ضعیف‌اند. حسن (با بازی مقبول و برنده سیمرغ امیر جدیدی) از فاصله‌ی صدمتری و دویست‌متری، آرپی‌جی را می‌گذارد روی دوشش و پشت‌سرهم تانک شکار می‌کند. آرپی‌جی‌زدن واقعا مثل پرتاب‌کردن سنگ نیست که اینقدر راحت نمایشش می‌دهد. جنگی تصویرش نمایش داده شد، هم تن‌به‌تن بود و هم نبود! اگر این ضعف طراحی جنگ را بگذارید کنار تصویر ناقص از مکان، یعنی با نقاشی‌ای مواجه هستیم که نه پس‌زمینه‌ی مشخصی دارد و نه کنش شخصیت‌هایش مشخص‌اند. 💠با این وجود، تنگه‌ابوقریب توانسته همچون ستیغ‌اره‌ای تصاویری دقیق از صحنه‌ی دردناک و پرتنش جنگ ترسیم کند. به برکت چهره‌پردازی ملکان، جلوه‌های ویژه و طراحی‌های توکلی، تصاویر خلق‌شده در تنگه ابوقریب نیز، زیبا و فوق‌العاده‌اند. ترکشی که به گردن رزمنده در حال حرکت می‌خورد و خون فواره می‌زند بیرون. دست‌وپای قطع شده‌ای که گوشه‌ای افتاده و مجید برمی‌دارد و می‌گذارد روی جنازه صاحبش. دستی که از بازو قطع شده و مجید با چفیه می‌بنددش؛ انبوه جنازه‌هایی که منظم کنار هم قرار می‌دهند و چشم هم ناظر رهگذری را به خود جلب می‌کند و... همه و همه تصاویری ناب و بی‌نظیرند که کمتر مشابهی در تاریخ سینمای دفاع مقدس دارند. هرچند که در کنار اینها تصاویر نازلی هم باشد؛ مثل خونی که بلافاصله بعد از ترکش‌خوردن مجید و شهادتش از سرش جاری می‌شود، از شربت آلبالوی سن‌ایچ هم رقیق‌تر است. 💠تنگه‌ابوقریب دومین محصول دفاع‌مقدسی سعید ملکان، بعد از «ویلایی‌ها» و اولین تجربه توکلی در این ژانر است. هرچند ضعف‌های محتوایی و متنی فراوانی دارد، اما با تصویرسازی‌های زیبا، جلوه‌های ویژه مناسب و بازی‌های مقبول بازیگرانش، روح دوباره‌ای در سینمای دفاع مقدس دمیده و پله‌ی رشدی برای آن محسوب می‌شود. تنگه‌ابوقریب نشان داد در کنار آنکه می‌شود از الگوهای موفق جهانی برای ارتقای سینمای دفاع مقدس بهره‌ برد، تقلید ناقص در این زمینه اثری کاریکاتوری تولید خواهد کرد. //پایان// 🗓📝 تاریخ انتشار: 97/11/1 - آفتاب‌یزد [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 آن‌تن فروشی یا #تن_فروشی؟ 🔖نقدی بر بی‌قانونی آشکار اداره بازرگانی صداوسیما و راه‌کارهای پیش‌رو 🖌عل
📌 آن‌تن فروشی یا ؟ 🔖نقدی بر بی‌قانونی آشکار اداره بازرگانی صداوسیما و راه‌کارهای پیش‌رو 🖌علی ابراهیم پور (سطح عالی حوزه علمیه قم - کارشناسی ارشد مدیریت راهبردی فرهنگ) 🗓 نگارش و انتشار در فارس :1398.2.28 از سه 🌺اما چه می‌توان و کرد؟ 🌸 1. « و رسانه‌ای»: اداره بازرگانی صداوسیما، ایالت پول‌ساز صداوسیماست که از سیاست‌های داخلی هیچ شبکه‌ای تبعیت نمی‌کند. این مضمون را ، مدیر شبکه کودک در جواب پرسش چندین‌باره مردم که چرا تبلیغات شبکه‌ی کودک مطابق سیاست‌های فرهنگی تربیتی نیست، گفت. او توانست با ایجاد موج مطالبه‌ی عمومی در اینستاگرامش، مردم را به تماس با روابط‌عمومی صداوسیما و بیان دغدغه‌شان دعوت کند و نتیجه این شد که اواخر فروردین‌ماه سال جاری، اداره بازرگانی کوتاه آمد و ضوابط خاصی را برای شبکه‌های کودک و نوجوان وضع کرد. 🌸 بنابراین اولین راه‌کار در برابر این وضعیت نابه‌سامان و فعالیت‌های غیرقانونی اداره بازرگانی، اطلاع عموم مردم به صورت کلی و همچنین رسانه‌ها به‌خصوص، از 81اصل قانون پیام‌های بازرگانی است. با اندک بررسی روشن می‌شود، نه فقط محصولات فاقد مجوز، بلکه بسیاری از تبلیغات عادی نیز، هستند؛ مواردی همچون استفاده از کودکان،‌استفاده از پزشکان بازیگر، استفاده از الفاظ مطلق‌ساز و اغراق‌آمیز، رواج‌تجمل‌گرایی،‌ تشویق به اسراف، نشان‌دادن تاثیرآنی محصولات،‌ استفاده از الفاظ عامیانه، تولید آگهی موزیکال، القای رقص و بسیاری از اصول دیگر، رعایت نمی‌شود! در واقع به نظر می‌رسد غیر از قانون پوشش اسلامی موی بانوان، هیچ کدام از اصول و قوانین، عملا اهمیتی برای اداره بازرگانی ندارند. آگاهی و سپس مطالبه مردمی نسبت به اجرای قوانین، می‌تواند در این زمینه بسیار تاثیرگذار باشد. 🌸 2. «اعمال نظارت »: قانون اساسی، در اصل175، تعیین و عزل رئیس صداوسیما را به رهبری سپرده و نظارت بر آن را بر عهده شورای نظارتی که متشکل از دوعضو از هرسه قواست. طبق مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام در نحوه اجرای اصل175 (11/7/70)، از وظایف و اختیارات شورای نظارت، «نظارت بر حسن انجام کلیه امور سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و تذکرات لازم در مورد تخلفات و انحرافات جهت اصلاح‌امور مذکور» و «نظارت بر حسن اجراء قوانین مربوطه در سازمان صدا و سیما» است. پاسخ فوق‌الذکر ، قبل از هرچیز، بر ناکارآمدی و یا حداقل اهمال‌کاری غیرقابل انکار این شورا دلالت دارد. اگر نمایندگان قوه مجریه، منفعل و بی‌خیال از بی‌قانونی‌های آشکار اداره بازرگانی صداوسیما سر در گریبان فروکرده‌اند، آقایان و ، نمایندگان قوه قضائیه، چه توجیهی برای این ولنگاری دارند!؟ 🌸 3.« »: طبق اصل174 -یک اصل قبل از اصلی که به شورای نظارت بر صداوسیما اشاره دارد- «سازمان بازرسی کشور» وجاهت قانونی دارد نسبت به این مسئله ورود کرده، اداره‌ی بازرگانی صداوسیما را به اجرای صحیح قانون ملزم کند. در واقع از وظایف قطعی این سازمان (طبق قانون مصوب 15/7/93) بازرسی و نظارت مستمر بر سازمان‌هایی است که صداوسیما یکی از آنهاست. بر این اساس علاوه بر آنکه قانون فعلی به درستی در مسیر اجرا قرار می‌گیرد، حقوق تضییع شده‌ی عمومی نیز، مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت. (ادامه در پست بعدی) 📥 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/503 [دانلود متن کامل] 🖇 https://www.farsnews.com/news/13980228000181 [مطالعه در ] 🖇 http://fna.ir/d9nncl [مطالعه در ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 دعای « #دولت_کریمه» یا افتتاح، دعایی برای تمام فصول جامعه ایمانی 🔖 [از دعای "دولت کریمه" تا شکل‌گی
[In reply to « عقل سُرخ »] 📌 دعای « » یا افتتاح، دعایی برای تمام فصول جامعه ایمانی 🔖 [از دعای "دولت کریمه" تا شکل‌گیری جامعه ایمانی] 1.نصرت با عزت جامعه ایمانی در پرتو ظهور ایشان 2.ظهور کامل دین و حق به وسیله ایشان، به‌گونه‌ای که هیچ حقی از ترس مردم، مخفی نماند. 3. تشکیل «دولت کریمه»ای که به واسطه‌ی آن، اسلام عزت پیدا کند و نفاق و اهلش ذلیل شوند و ما در آن دولت نماد طاعت و رهبران مسیر الهی باشیم و کرامت دنیا و آخرت را از طریق آن دولت کسب کنیم: «انَّا نَرْغَبُ الَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ، تُعِزُّ بِها الإِسْلامَ وَ اهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنا فِيها مِنَ الدُّعاةِ إِلى طاعَتِكَ وَ الْقادَةِ الى سَبِيلِكَ، وَ تَرْزُقُنا بِها كَرامَةَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» 4.استقامت و پایداری جامعه ایمانی در مسیر حق و دولت کریمه 5.حل آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی جامعه ایمانی به دست حضرت (پریشانی، تفرقه، تعداد کم، ذلت، تنگدستی، بدهی، فقر، دودستگی، دشواری کارها، رسیدن به آرزوها، شفای سینه‌ها، کینه‌، اختلافات، دشمنان و...) 🌟 در پایان نیز، در قالب درد و دل، از عدم حضور پیامبر و امام به‌عنوان رهبران جامعه ایمانی و کثرت دشمن و خستی فتنه‌های زمانه، شکایت می‌شود و حل این مشکلات را با ظهور و فتح سریع حضرت حجت طلب کرده و با تکرار خلاصه‌ای از درخواست‌های این بخش، دعا جمع‌بندی می‌شود. *** 🌟 به نظر آیت‌الله مکارم –در پاورقی مفاتیح نوین ذیل عنوان دعای افتتاح- نام‌گذاری این دعا به «افتتاح»، از كلمات آغازين اين دعا گرفته شده كه آمده است: اللّهم انّى افتتح الثّناء بحمدك (خدايا من با حمد تو ستايشم را آغاز مىكنم). اما اگر بخواهیم متناسب با مفهوم و محتوای دعا، از الفاظ درون دعا، تعبیری را برگزینیم، به نظر می‌رسد با توجه به اتمسفر اجتماعی و سیاسی دعا، بهترین عنوان «دولت کریمه» باشد. «دولت کریمه» عنوان مختصر جامعه ایمانی پس از ظهور است که مختصات و مزایای آن در این دعا آمده و نیاز بی‌بدیل جامعه ایمانی و درمان دردهای بی‌درمان اوست. این تغییر عنوان، می‌تواند نقش مهمی در رغبت مومنین به خواندن و توجه به مضامین آن، ایفا کند. 🌟 دعای دولت کریمه، باید به یکی از دعاهای رایج و روزمره جامعه ایمانی تبدیل شود و از انحصار ماه رمضان درآید. هرچند در طول ماه مبارک رمضان، قرائت دعای افتتاح، جزئی از برنامه مراسمات شب‌های مساجد است، اما در ایام دیگر سال، توجهی به آن نمی‌شود. به‌نظر می‌رسد در کنار دعای توسل و ندبه و عهد و زیارت عاشورا، دعای دولت کریمه نیز با توجه به حجم متناسب آن که نه آنقدر کوتاه است که مناسب تلاوت جمعی نباشد و نه آنقدر بلند است که آیین و زمان خاصی را بطلبد، ظرفیت آن را دارد که به دعای هفتگی و رایج میان جامعه مومنان تبدیل گردد. بنابراین در کنار این تغییر عنوان، نیازمند تغییر در تبویب کتب ادعیه نیز هستیم. زیارت عاشورا، مخصوص روز عاشوراست اما به جهت محتوای جذاب آن، به دعای رایج امام حسین در ایام هفته تبدیل شده. این اتفاق برای دعای دولت کریمه یا همان افتتاح نیز بایستی رقم بخورد و در کتب ادعیه هفتگی قرار بگیرد. 🌟 دعای افتتاح، در واقع بسط یافته و بیان تفصیلی دعای سلامتی امام زمان است. در دعای اللهم کن لولیک به صورت خلاصه از خدا حفاظت و نصرت و حمایت را برای حضرت طلب می‌کنیم و در این دعا، به صورت جزئی‌تر و مصداقی‌تر. 🌟 بسیاری از نیازهای سیاسی اجتماعی جامعه مهدوی، در این دعا به صورت تفصیلی و دقیق بیان شده است. اینکه این دعا از خود حضرت حجت روایت و توصیه شده است، لزوم توجه به آن در جامعه ایمانی عصر ظهور را تقویت می‌کند. تلاوت این دعا به صورت مکرر، مرور شاخصه‌هاست تا مومنان بیش از پیش به آن‌ها متوجه باشند. هرچند این دعا در ماه رمضان توصیه شده، اما اختصاصی به این زمان ندارد. از این رو یکی از توشه‌های ما در این ماه، می‌تواند توجه به جایگاه و معارف این دعا در طول سال باشد. دعای دولت کریمه، با توجه به محتوای پرظرفیتش، دعایی برای تمام فصول جامعه ایمانی، خصوصا در عصر حاضر است. 🌟 به‌نظر می‌رسد یکی از راه‌های عملیاتی برای ترویج این مهم، آن است که هیئات شاخص و مساجد و کانون‌ها، خواندن جمعی این دعا را به‌عنوان یکی از برنامه‌های مراسمات هفتگی خود تبدیل کنند تا از این طریق آرام‌آرام عنوان دقیق و جایگاه و مفاهیم آن در میان جامعه فراگیر شود تا از این طریق، گفتمان دولت کریمه حضرت حجت در جامعه رواج یابد؛ ان‌شاءالله. //پایان// 📊 https://t.me/aliebrahimpour_ir/827 ♻️ http://rasanews.ir/fa/news/608591 [لینک مطلب در ] https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/547 [دانلود دعای افتتاح به صورت نموداری و بخش‌بندی شده] 🌐 @aliebrahimpour_ir