eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
212 دنبال‌کننده
633 عکس
33 ویدیو
70 فایل
☑️ حرف‌های رایگان یک آدم 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
دست‌ راستم را از بند ايمني عبور داده و با كلاه آفتاب‌گير برسر، روي در حال هستم؛ تلاش مي‌كنم تا بدون كلاه ايمني و موتور، از بين دو رديف ها عبور كنم. به مي رسم. براي مسيرم بايد دويست‌و‌هفتاد درجه‌ دور ميدان بچرخم. سمت راست ميدان، دو نفر به قصد هم‌ديگر را مي‌زنند؛ عده‌اي دورشان جمع‌اند و مي‌كنند. روبه‌روي ميدان ماشين روبه‌رو به ماشين جلويي‌اش تند و ممتد مي‌زند. ماشين سمت راستي‌ام، مقوا‌يي را از پنجره به بيرون مي‌كند. سمت چپ ميدان كه مي‌رسم، ماشيني با می‌گازد و صداي بلند است. دوباره وارد مي‌شوم. و باز هم تلاش مي‌كنم كلاه ايمني و سپر موتورم به ماشين‌هاي دو رديف نكند. تلاش مي‌كنم از بين ماشين ها كنم... 👀 🌐 @aliebrahimpour_ir
✅ راه‌های بسط جمله موضوع در پاراگراف #جزوه #یادداشت_شخصی #نویسندگی / #پاراگراف_نویسی / #مقاله / #مقاله_نویسی / #آموزشی / #نگارش / #آموزش / #آموزشی #استدلال / #توصیف / #مثال 🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالت‌کشیدن!» . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از سه) 💠 خجالت‌نکش در مرحله‌ی اول، بیانی از مسئله‌ی سیاست کنترل جمعیت دارد. در این مرحله، فیلم به زیبایی اثر سیاست‌های کلان مملکتی را در بدنه‌ی مردم نشان می‌دهد و بیان می‌کند که سیاست‌های مسئولین، چه اثراتی روی تصمیمات و زندگی مردم می‌تواند داشته باشد. قنبر (با بازی و گریم زیبا و قابل‌توجه احمد‌مهران‌فر) و همسرش صنم (با بازی تحسین‌برانگیز شنبم مقدمی) در روستایی زندگی می‌کنند و سه پسر دارند ولی عاشق این هستند دختری هم داشته باشند تا گریه‌کن تابوت‌شان باشد. قنبر در اوایل دهه‌هفتاد در قهوه‌خانه نشسته که اخبار اعلام می‌کند برای کمک به مملکت باید از فرزندآوری جلوگیری کرد. همان‌جاست که قنبر به فکر فرو می‌رود و تصمیم می‌گیرد به مملکت کمک کند! او بدون مشورت با صنم، به درمان‌گاه می‌رود و با جعبه‌ای شیرینی خبر کارش را به صنم می‌دهد. صنم ناراحت و گریان می‌شود. قنبر در برابر ناراحتی صنم تاکید می‌کند که تو چرا به فکر مملکت نیستی و فقط به خودت فکر می‌کنی؟ صنم اما آرزوی دختر داشتنش را در دل می‌خشکاند. 💠 فیلم به دهه هشتاد می‌پرد. این‌بار قنبر سخنرانی رئیس‌جمهور وقت را از تلویزیون می‌شنود که بی‌واسطه از مردم یک منطقه می‌خواهد برای شهرشدن‌شان باید جمعیت‌شان را افزایش دهند و از آن‌ها زمان می‌خواهد که تا کی فلان تعداد نفر را تامین می‌کنید!؟ و در نهایت با شعار «ما می‌توانیم» رویکرد جدید را تثبیت می‌کند. قنبر باز به فکر فرو می‌رود. او و صنم الان سن‌وسالی دارند و از بزرگان روستایشان محسوب می‌شوند. قنبر ما‌می‌توانیم‌گویان، باز هم بدون مشورت با صنم زمینش را می‌فروشد تا خودش را عمل کند. این‌بار صنم بعد از بارداری تعجب‌برانگیزش، خبر را از قنبر می‌شنود. او که این‌بار هم شدیدا ناراحت است و آبروی خود را در خطر می‌بیند، باز هم از قنبر می‌شنود که چرا به فکر مملکت نیستی و اینکه «ما‌می‌توانیم»! در آخرین سکانس فیلم نیز که به اوایل دهه نود می‌رسد، اهالی به قنبر خبر می‌دهند که رئیس‌جمهور جدید آمده برای سخنرانی. او با صنم خداحافظی می‌کند تا در سخنرانی رئیس‌جمهور حاضر شود و به‌قول‌خودش «کسب تکلیف کند»! 💠 ویژگی خجالت‌نکش آن است که صرفا در مرحله‌ی و توقف نمی‌کند، بلکه و برای گفتن دارد. مزیت مهم خجالت‌نکش آن است که در عقیده خود است و با اعتقاد حرف می‌زند. خجالت‌نکش برخلاف بسیاری از فیلم‌هایی که موضوعات فرهنگی را دست‌مایه‌ی خود قرار می‌دهند، نسبت به سوژه‌ی خود (فرزندآوری) نیست و از خارج‌گود به مسئله نمی‌نگرد. بلکه پیام و حرفی درباره‌ی مسئله دارد و این پیام را در تاروپود گره‌های فیلم و افت‌وخیزها منتقل کرده و درعین‌حال در مرداب شعاری‌بودن نمی‌افتد. (ادامه...) 🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24 [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir