eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
214 دنبال‌کننده
589 عکس
29 ویدیو
70 فایل
☑️ حرف‌های رایگان یک آدم 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 ✳️عنوان: «ساعت5عصر»، سینما یا برنامه‌ای آیتمی؟✳️ . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از چهار) 💠 جمعه، 1مرداد95، مهران‌مدیری پس از مدت‌ها دوری از گفتگوهای تلویزیونی، مهمان برنامه‌ی هفت شد. رفت‌وبرگشت زبانی میان او و مسعودفراستی از چندماه پیش بر سر برنامه دورهمی، تماشای این قسمت از هفت را جذاب‌تر کرد و مدیری در بدو ورود، گفت تا مسعود نباشد، صحبتی نمی‌کند! صحبت او که قرار بود درباره «کارگردانی و نویسندگی سینمای کمدی» باشد به چندسوال روتین، چندشوخی و ابراز خستگی از سریال‌سازی گذشت و البته خبر ورودش به سینما. مدیری با بیان اینکه ورود دیرهنگامش به سینما برای کسب تجربه‌ی بیشتر بوده تا شخصی حرفه‌ای باشد، نام (ساعت5عصر) و ایده‌ی داستانی فیلم جدیدش را گفت. چنان‌که مدیری در همان زمان خبرش را داد «ساعت5عصر» فیلمی شلوغ و خیابانی با سکانس‌هایی 600-700نفره و روایت‌گر ماجرای یک روز زندگی فردی است که برای انجام کاری، فقط همان روز را فرصت دارد. به گفته‌ی مدیری، فیلم قرار است مثل گلوله‌برفی باشد که هرچه جلوتر می‌رود بزرگتر می‌شود و ریتم مدام تندتر، دیوانه‌وار بودن ماجرا بزرگ‌تر و موضوع عظیم‌تر می‌شود. 💠 روال غیرمتعارف اعطای مجوز تهیه‌کنندگی به کارگردان فیلم‌اولی، حرکت متفاوت و تعجب‌برانگیز سیگار کشیدن مدیری در نشست خبری و تعجب خشایار الوند از درج نام مدیری به‌عنوان نویسنده فیلم، تنها تعدادی از حواشی ساعت5عصر بود تا در نهایت، فیلم به اکران پُرسروصدا رسید. مدیری و تیم پخش فیلم برای شکستن رکوردها و برگزاری بزرگترین افتتاحیه فیلم کشور، برنامه‌ای حساب شده چیدند. این برنامه‌ها گرچه اتفاقاتی مهم برای جذب مخاطب بودند، اما هیچ‌کدام به اندازه‌ی جایگاه شخص مهران‌مدیری به‌عنوان بزرگترین کارگردان کمدی و طنزپرداز پرسابقه‌ی تلویزیون بعد از انقلاب، در جذب مخاطب برای این فیلم مؤثر نبوده و نیست. پرونده‌ی پرسابقه‌ی او در صداوسیما و ساخت برنامه‌های متعدد 90قسمتی و کشف‌و‌معرفی استعدادهای شاخص طنز و کمدی در طول این سالیان دراز، از او اسطوره‌ای مردمی و بی‌همتا ساخت؛ تا حدی که چند سال گذشته نام او را در لیست بیست فرد پرنفوذ و قدرتمند ایران قرار دادند! (سایت خبری عصرایران، کدخبر۷۳۱۸۷) این جایگاه بی‌بدیل مردمی با مواجهه و گفت‌وگوی مستقیمش با مخاطب، در دورهمی بازخوانی و تقویت شد. 💠 صحبت‌های او در هفت، حواشی متفاوت و جایگاه ویژه‌ی مدیری، توقع از ساعت5عصر را در حد یک فیلم عادی نگه نمی‌دارد! ساعت5عصر قرار است -بنابه‌گفته‌ی خودش و تیم همکارانش- فیلمی متفاوت از مدیری در مدیوم سینما باشد؛ فیلمی که هم مخاطب پُرشمار این سالیان او را راضی کند و هم لذت نگاهی جدید به کمدی را به مخاطبین تخصصی و منتقدین و هنرمندان بچشاند. اما «شیوه چشمت فریب جنگ داشت؛ ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم!» 💠 ساعت5عصر، روایت‌گر داستان یک روز زمستانی از ساعت7صبح تا ساعت5عصر یک شهروند نسبتا مرفه تهرانی به نام «مهرداد پرهام» (سیامک‌انصاری) است. همسرش مهناز (آزاده‌صمدی) برای تحصیل به فرانسه رفته، اما با فاصله‌های زمانی بسیار کوتاه جویای وضعیت مهرداد می‌شود و جابه‌جا از او تقاضا می‌کند از خود و محیط فیلم بگیرد. اول صبح از بانک با او تماس می‌گیرند که آخرین فرصت برای پرداخت آخرین قسط از وامش است و اصرار او برای یک روز فرصت، بی‌فایده است.(گره اصلی) برای دوش‌گرفتن به حمام می‌رود ولی آب قطع می‌شود.(فراز اول) بین همسایگان بر سر شارژ ساختمان دعواست و مهرداد شارژ همه ساختمان را می‌دهد تا دعوا تمام شود، اما مورد ضرب‌وجرح واقع می‌شود. (فراز دوم) با تاکسی به سمت بیمارستان می‌رود اما بین راه به‌خاطر کَل‌کَل راننده با یک زن، اسپری فلفل در چشمش می‌زنند. (فراز سوم) به بیمارستان شلوغ می‌رود تا زخمش را پانسمان کند (فراز چهارم)، به مادر پیری کمک می‌کند تا جسد شوهرش را ترخیص کند. (فراز پنجم) برای کمک به پیرزن به بهشت زهرا می‌رود و همه‌ی کارهای قبر و مراسم را انجام می‌دهد. (فراز ششم) برای رفتن به بانک تاکسی می‌گیرد اما راننده، معتادی منگ (امیرجعفری) است و او را به ناکجا آباد می‌برد. (فراز هفتم) خودش را خلاص می‌کند اما در یک کوچه با تجمع اعتراض صنفی روبه‌رو می‌شود. (فراز هشتم) او را دستگیر می‌کنند و مأمور اطلاعاتی از او سوالاتی می‌پرسد و در نهایت او را آزاد می‌کند. (فراز نهم) او با عجله خودش را به بانک می‌رساند ولی بانک تعطیل شده و تنها می‌تواند برگه‌اش را مهر کند. (فراز دهم) مهرداد به خانه‌اش باز می‌گردد. (پایان) (ادامه دارد...) [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: . (ابد و) «بیست و (یک روز) بعد» . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 💠 «بیست‌ویک‌روزبعد» فیلمی است پُرمدعا در اکران؛ که هر کدام از آن ادعاها در سنجه‌ی انصاف می‌تواند وزن‌کشی شود:«1.فیلم سینماییِ 2.امیدبخشِ 3.کودک‌و‌نوجوان». 💠 «بیست‌ویک‌روزبعد»، روایتی‌ست از زندگی پسربچه‌ای یتیم و علاقه‌مند به سینما و فیلم‌سازی به نام مرتضی (مهدی قربانی) که در هنگامه‌ی کوشش‌اش برای تهیه دوربین و ساخت فیلم، متوجه سرطان مادرش (ساره بیات) می‌شود که از او و برادر کوچک‌ترش مخفی کرده و درمانش نیازمند آمپولی گران‌قیمت است؛ ازاین‌رو تمام تلاشش را می‌کند و حتی ایده‌ی فیلمش (داستان پسری که پدرش شاگرد مرتاضی هندی بوده و می‌خواهد قطار را با قدرت ماورایی نگه‌دارد) را و تنها وسیله‌ی قیمتی باقی‌مانده از پدرش (موتور سیکلت) را می‌فروشد تا پول دارو را تهیه کند؛ ولی بعد از خرید آمپول متوجه می‌شود این دارو بایستی هر «بیست‌و‌یک‌روز» یک‌بار مصرف شود. 💠 بیست‌ویک‌روزبعد خوش‌ساخت است و -غیر از پایان‌بندی‌اش- روایتی روان و صحیح و مشخص دارد. شخصیت‌سازی مرتضای فیلم در روند داستان زیباست و دل‌نشین؛ مرتضی مغرور، آرمانی، بامرام، کوشا و داداش‌بزرگ است. امتزاج این خصوصیات، صحنه‌های شیرینی می‌آفریند. با این حال فیلم‌نامه روایتی متصل ندارد؛ چراکه داستان‌های زائد و فرعیِ زیادی دارد که غیرمتصل به داستان اصلی‌اند. به‌عبارت‌دقیق‌تر فرازهای فرعی فیلم، فاقد ارتباط عمودی با بدنه داستان‌اند که حذف آن‌ها آسیبی به داستان اصلی نمی‌زند. برای نمونه شرطی‌بازی‌کردن مرتضی با جوانان بزرگسالی که در اتاق پشتی کلوپ هستند و سپس فرارکردن از دست آن‌ها، هرچند تلاشی برای کسب درآمد است، اما نقشی در پیکره‌ی اصلی داستان بازی نمی‌کند. همچنین است ورود و خروج پدر بچه پولدار کلاس‌شان. 💠 تا قبل از ده‌دقیقه‌ی پایانی فیلم، گرچه شاهد دردی از اجتماع هستیم، از تلاش‌های امیدوارانه‌ی مرتضی و دوستانش لذت می‌بریم. اما ده‌دقیقه‌ی آخر فیلم، همان‌طور که دنیا را روی دوش مرتضی هوار می‌کند، شیرینی قبل را هم به کام مخاطب تلخ کرده و ویرایشی جدید به طعم کل فیلم می‌دهد. مرتضی بعد از این‌که از مسئول داروخانه می‌شنود دارو را باید بیست‌ویک‌روزبعد هم تهیه کند، وا می‌رود! او تمام زندگی‌اش را برای خرید این دارو خرج کرده و هیچ راهی برایش باقی نمانده: ایده‌ی فیلم‌اش را فروخته؛ قولی که به مادرش داده را شکسته و شرطی‌بازی‌کردن را هم امتحان کرده؛ رفیق حباب‌سازش هم درآمدش را به او داده؛ تنها هنرش که همان نگه‌داشتن قطار است را هم با تعداد زیاد تماشاچی به کار گرفته و حتی موتور پدرش که تنها بازمانده قیمتی از اوست و مادرش در حفظ آن تاکید زیادی دارد را هم فروخته. دیگر راهی برای بیست‌ویک‌روزبعد جلوی پای مرتضی باقی نمانده؛ بنابراین منطقا آینده‌اش تاریک و کور است. ازاین‌رو اینکه در پایان‌بندی فیلم، جلوی قطار می‌ایستد و می‌خواهد آن را نگه دارد، بیش از آنکه بخواهد دلالتی به «ایستادگی در برابر مشکلات» داشته باشد، ناامیدی و خودکشی روحی اوست! ازاین‌رو ایستادن قطار بسی بی‌معناست. این قطار جز در ذهن نویسنده و بریده از داستان، نمی‌تواند بایستد! قطار واقعی همان خبر مسئول داروخانه بود که از روی او رد شد... (ادامه دارد...) [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: .«قهرمانان کوچک»؛ جرعه‌ای حالِ خوب برای خانواده . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 0⃣ صفر- از میان چند گزینه‌ی موجودِ روی پرده که هم جزوشان یکی از فیلم‌های توقیفی است و هم یکی از فیلم‌های مورد تحسین منتقدین، پیشنهاد محمد، «قهرمانان کوچک» بود. من اما با اشاره به توقیفی بودن یکی دیگر از گزینه‌ها، پیشنهاد دیگری داشتم. محمد با تاکید بر اینکه این زردبازی‌ها را ول کنم، یادآور شد که سه فیلم آخری که دیده‌ایم، همگی در ژانر نکبت بوده‌اند و هرکدام از آن یکی متهوع‌تر؛ پس برویم فیلمی ببینیم که «حالمان را خوب کند». من در واقع در این یادداشت-گزارش می‌خواهم بگویم چرا حق با او بود و گزینه‌ی پیشنهادی‌اش، یک پیشنهاد واقعا «حال‌خوب‌کن» محسوب می‌شود. 1⃣ یک- روی صندلی نشستیم و مقدمه و تیتراژ فیلم که شروع شد، از محمد پرسیدم «آیا از سرمایه‌گذار فیلم خبر دارد؟ اوج بوده یا حوزه هنری؟» و با جواب «نمی‌دانم» او، خودم ادامه دادم: اوج که نمی‌تواند باشد؛ اگر بود گوش فلک را کر می‌کرد! حوزه هنری هم تازه از بیست‌ویک‌روزبعدش فارغ شده و خسته‌تر از آن است که در یک سال، دو بار از این کارها کند! همان‌جا ایولی به آن کسی گفتم که در این گیرودار نابه‌سامان گیشه، ریسک و همّت کرده، آمده فیلمی برای کودک‌ونوجوان -حالا با هر معنا و مفهومی- ساخته. 2⃣ دو- «قهرمانان کوچک» فیلمی قابل‌اعتنا در ژانر خودش است. فیلم‌نامه‌ای قوی دارد. روایت شفاف، روان و روشن جلو می‌رود و برخلاف خیلی از فیلم‌های موجود، باگ داستانی ندارد. داستان چفت‌وبست درستی داشته و روابط علّی-معلولی سالمی به داستان چارچوب داده‌اند. هرچند نیم‌ساعت آخر، فیلم قدری از ریتمِ روایی‌اش می‌افتد، ولی با کارگردانی خوب حسین قناعت جبران شده است. 3⃣ سه- قهرمانان داستان، از جنس خودِ بچه‌ها هستند و این باعث می‌شود مخاطب کودک‌ونوجوان به‌راحتی بتواند با آن‌ها ارتباط بگیرد و هم‌ذات‌پنداری کند. آن‌ها نه‌شخصیت‌های کارتونی و عروسکی‌اند و نه کاراکترهای ماورایی. آن‌ها همین بچه‌هایی هستند که هر روز در مدرسه می‌بیند: ورزش می‌کنند؛ شوخی و تفریح می‌کنند؛ اهل فضای مجازی‌اند. اما در کنار همه این‌ها هدف و فکر دارند و برای آن تلاش و برنامه‌ریزی می‌کنند و در نهایت موفق می‌شوند. 4⃣ چهار- فیلم علاوه‌بر بچه‌ها، برای خانواده‌ها هم سرگرم‌کننده و آموزنده است. خانواده‌های شخصیت‌های اصلی فیلم، از جنس مردم معمولی‌اند. خانه‌ی دو برادر قهرمان فیلم، نه خانه‌ی چرک و کثافت ابدویک‌روزی است و نه از خانه‌های اکازیون بالاشهری. یک خانه‌ی کاملا معمولی؛ ولی مرتب و زیبا. آشپزخانه‌ی کوچک غیراُپن، حیاط نُقلی با درخت و گل و حوض، و نشیمن با مبل‌های معمولی و اتاق‌هایی فرش شده‌... همه‌وهمه، ما را کمک می‌کند فاصله‌ای با آن‌ها احساس نکنیم و از خودمان بدانیم‌شان. انتخاب این لوکیشن از دو جنبه اهمیت دارد: اولا، مدت‌هاست در پرده‌ی سینما، تصویری از چنین خانه‌ای ندیده‌ایم و این نکته‌ی قابل تاملی است: آیا برای فیلم ساختن همیشه باید سراغ چیزهای غیرمعمولی برویم؟ اساسا جایگاه مردم عادی اتفاقات جامعه و به تبع آن، سینما کجاست؟ مگر نه این است که بار اصلی حرکت جامعه و اتفاقات آن بر دوش مردم عادی است؟ پس چرا سینمای بدنه، اینقدر لاغر است؟ ثانیا، استفاده از چنین لوکیشنی به آرامش فکری مخاطب کمک می‌کند. تماشاچی، بعد از اتمام فیلم هیچ‌گاه به عناصر ظاهری غبطه نخواهد خورد و دقیقا سر سفره‌ی مضمون و محتوا خواهد نشست؛ یعنی دقیقا اتمسفری که در «درون خانه» جریان دارد. (ادامه دارد...). باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: .«قهرمانان کوچک»؛ جرعه‌ای حالِ خوب برای خانواده . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 0⃣ صفر- از میان چند گزینه‌ی موجودِ روی پرده که هم جزوشان یکی از فیلم‌های توقیفی است و هم یکی از فیلم‌های مورد تحسین منتقدین، پیشنهاد محمد، «قهرمانان کوچک» بود. من اما با اشاره به توقیفی بودن یکی دیگر از گزینه‌ها، پیشنهاد دیگری داشتم. محمد با تاکید بر اینکه این زردبازی‌ها را ول کنم، یادآور شد که سه فیلم آخری که دیده‌ایم، همگی در ژانر نکبت بوده‌اند و هرکدام از آن یکی متهوع‌تر؛ پس برویم فیلمی ببینیم که «حالمان را خوب کند». من در واقع در این یادداشت-گزارش می‌خواهم بگویم چرا حق با او بود و گزینه‌ی پیشنهادی‌اش، یک پیشنهاد واقعا «حال‌خوب‌کن» محسوب می‌شود.
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: «خجالت بکش از خجالت‌کشیدن!» . [نسخه و ] . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از سه) 💠 «خجالت نکش»، اولین محصول کارگردانیِ فیلم‌نامه‌نویس خوش‌سابقه، خوش‌فکر و کاربلد سینمای ایران، و دهمین اثر بلند سینمایی او، به عنوان فیلم‌نامه‌نویس است و یکی از دو فیلم در سی‌و‌ششمین بود که توانست از میان سه اثر کارگردان فیلم‌اولی این دوره از جشنواره، بلورین (بهترین فیلم اول) را برای کارگردانش به ارمغان آورد. فیلم درباره زن‌وشوهر (صنم و قنبر) پابه‌سن‌گذاشته‌ای است که بچه‌دار می‌شوند ولی از ترس آبرو، تلاش می‌کنند تا این موضوع را از اهالی روستای محل زندگی خود پنهان کنند. 💠 ی خجالت‌نکش برخلاف بسیاری از فیلم‌نماهای خودکمدی‌پندار، از داستانی ساختارمند، اصولی و مشخص بهره‌مند است و با رعایت قواعد خطی، از نقطه‌ای مشخص آغاز شده و با فرازونشیب‌های دراماتیک نقطه اوج را می‌سازد و در نهایت به نقطه‌ای مشخص و منطقی می‌رساند. این حداقل توقعی است که از داستان یک فیلم باید انتظار داشت. این الگوی مشخص هرچند می‌تواند دارای نقاط ضعفی جزئی باشد، اما زیربنای یک اثر جذاب و سرگرم‌کننده را برای مخاطب فراهم می‌آورد. در این میان، آنچه بیش از ساختارهای فُرمی و فنی، توجه نگاه‌های راهبردی و فرهنگی را به خجالت‌نکش جلب می‌کند، سوژه‌ای است که این فیلم حول محور آن می‌چرخد. 💠خجالت‌نکش، بیانی توصیفی-توصیه‌ای از یکی از راهبردی‌ترین سیاست‌های دو دهه نظام است. سیاست . سیاستی که مقام‌معظم‌رهبری در مهرماه91 به صراحت به مسیر غلط آن و لزوم طلب عفو الهی اشاره کردند و فرمودند: «یکی از خطاهائی که در اواسط دهه هفتاد انجام شد، ادامه سیاست کنترل جمعیت بود که این اشتباه باید جبران شود؛ زیرا نسل جوان عامل اصلی پیش روندگی کشور است. البته اجرای سیاست کنترل جمعیت در اوائل دهه هفتاد کار صحیحی بود، اما ادامه آن از اواسط دهه هفتاد اشتباه بود و مسئولین کشور و از جمله رهبری در این اشتباه سهیم هستند و باید از خداوند طلب عفو کنند.» 💠 در دورانی که سینمای پر است از فیلم‌فارسی‌های زرد و سرمایه‌گذاران سود خود را در حمایت از فیلم‌های زیرشانه‌تخم‌مرغی می‌بینند و قدرت ریسک سرمایه‌گذاری روی محصولات اصیل را ندارند، اینکه فیلمی این موضوع حساس را دست‌مایه‌ی یک اثر کمدی قرار دهد، نشان از جسارت بالا و دغدغه‌ی سازندگان دارد. خصوصا هنگامی‌که فیلم -مانند خجالت‌نکش- در ورطه‌ی هزل نمی‌افتد و بیانی شیوا، منطقی و سازنده از مسئله ارائه می‌دهد. (ادامه...) 🗓📝 تاریخ نگارش: 97/5/24 [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: «جنگ بی‌فرمانده یا فرماندهی "بدو ماشااللهی"» ✳️نقدی بر نمایش و جایگاه فرمانده در فیلم تنگه‌ابوقریب . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 💠 «تنگه ابوقریب» با نامزدی در 11رشته و کسب 6سیمرغ، پرافتخارترین فیلم سی‌و‌ششمین جشنواره فیلم فجر است که سیمرغ بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین جلوه‌های ویژه میدانی مهم‌ترین آن‌هاست. برچسب «بهترین فیلم جشنواره» بیش از آنکه امکان و احتمال وجود ارزشمندی‌های ذاتی را در فیلم به لحاظ فنی افزایش دهد، ارزش‌های خبری و رسانه‌ای را برای ایجاد اتمسفر ویژه‌ای حول فیلم به ارمغان می‌آورد؛ اتمسفری که تبلیغ و ارتباط با مخاطب را تقویت کرده، بیننده را جذب می‌کند تا پای تصویر بنشیند و برای فیلم وقت بگذارد. ازاین‌رو اگر تنگه‌ابوقریب فیلمی درجه چندم بود، شاید دقت‌نظر درباره‌ی محتوایش اهمیت چندانی نداشت؛ اما وقتی فیلمی قابل و پرافتخار است، اثر یا اثرات قابل‌توجهی نیز می‌تواند داشته باشد. 💠 فیلم «تنگه ابوقریب» برداشتی آزاد و دراماتیزه‌شده‌ای است از داستان واقعی فداکاری بچه‌های در شُرُف مرخصیِ گردان عمار لشکر ۲۷ محمد‌رسول‌الله در 21تیرماه1367؛ یعنی دقیقا یک‌هفته‌مانده به تصویب قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران. در خلاصه‌داستانی که رسماً از سوی تیم سازنده‌ی فیلم منتشر شده است، می‌خوانیم: «در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۷، حمله وسیعی سراسر جبهه جنوب را درگیر می‌کند، یکی از نقاط حساسی که دشمن قصد عبور از آن و رسیدن به شهرها و جاده‌های کلیدی ایران را دارد تنگه ابوقریب است، تنگه‌ای که نام و خاطره‌اش در میانه‌ی تاریخ رسمی روزهای پایانی جنگ گم شده... تنگه‌ای که محل مقاومت افراد گردان عمار بود...» 💠 به لحاظ فنی، تنگه‌ابوقریب پله‌ی رشدی در سینمای دفاع مقدس است و نشان از نبوغ کارگردانی بهرام توکلی و مدیریت حرفه‌ای و دلسوزانه سعید ملکان دارد. کسب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین چهره‌پردازی و بهترین فیلم، شاهدی بر این مسئله است. هدایت دوربین توکلی در پلان‌های کش‌دار و امدادی، نوعی همراهی در صحنه را برای مخاطب به ارمغان می‌آورد که در سینمای دفاع‌مقدس ایران بی‌سابقه است و درک دردها، رنج‌ها، تشنگی‌ها، ازخودگذشتی‌ها و انبوهی از تجربه‌های روحی و معنوی خوب را به مخاطب هدیه می‌دهد. اما با این‌حال، فیلم از مشکل فیلم‌نامه و روایت رنج می‌برد. فیلم سینمایی، مستند نیست. فیلم یعنی روایت و روایت یعنی داستان و تنگه ابوقریب فاقد داستان است. اما این تمام مشکل نیست. یکی از مشکلات اساسی این فیلم، تصویری است که از جایگاه «فرمانده» ارائه می‌دهد. 💠 اساسا نیروی نظامی و «نظم» از یک خانواده‌اند. بدون نظم، نیروی نظامی معنای واقعی خود را ندارد. شاخص‌ترین ملاک نظم در نیروی نظامی، جایگاه فرمانده و نوع و اثر فعالیت‌های اوست. اما تنگه ابوقریب، روایتی فاقد فرماندهی، عقلانیت و مدیریت از صفحه‌ای طلایی از جنگ ارائه می‌دهد؛ ازاین‌رو هرچند به لحاظ دراماتیک اثرگذار است، با اندکی بدبینی حتی می‌تواند بوی ضدجنگ بدهد. 💠 فرمانده‌های گردان عمار (با بازی مهدی پاکدل)، اصلی‌ترین فرمانده موثر در فیلم است؛ اما هیچ فعالیت موثری در مدیریت ندارد. او در ابتدای فیلم به بچه‌های گردان که از نبردهای قبلی خسته‌اند و قول برگشتن‌شان را به خانواده داده‌اند و می‌خواهند به مرخصی بروند می‌گوید که من به فرمانده هم گفتم که شما خسته‌اید، ولی گفتند به شما بگویم هرکس دوست دارد بیاید و هرکس می‌خواهد برود، اتوبوس‌ها آماده‌اند. بچه‌ها را جمع می‌کند و به سمت خط حرکت می‌کنند و تا انتهای فیلم دیگر هیچ‌گونه برنامه‌ریزی و مدیریتی از او شاهد نیستیم. او منفعل‌ترین و دست‌وپاچلفتی‌ترین فرمانده‌ای است که می‌تواند باشد. راه می‌رود و بدون آنکه برنامه و طرحی داشته باشد، منتظر رویدادهاست و منفعل از اتفاقات بیرونی. بیشترین فعالیتی که از او می‌بینیم آن است که حتی در حساس‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط معرکه و میان بارانی از فشار روانی و گلوله گوشه‌ای می‌ایستد و فقط می‌گوید: «بدو ماشاالله!» همین! 💠 این فرمانده، غیر از آنکه منفعل است، فاقد فکر نیز هست و نمی‌داند چه می‌کند. زمانی که یکی از مسئول دسته‌هایش از او می‌پرسد برنامه چیست و چه طور بدون پشتیبانی می‌خواهند به خط بزنند؛ صرفا می‌گوید: «نمی‌شود که دست روی دست بگذاریم!» (ادامه...) 🗓📝 تاریخ نگارش: 97/6/10 [ ] 1⃣ https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/440 [بخش اول] 2⃣ https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/441 [بخش دوم] 🌐 @aliebrahimpour_ir
. باسمه . 🎬 سینمایی🎬 . « » ✳️عنوان: «تنگه ابو‌قریب» نسخه‌ی ایرانی اما ناقص «ستیغ‌اره‌ای» ✳️بررسی مقایسه‌ای تنگه‌ابوقریب بهرام‌توکلی و Hacksaw Ridge مل‌گیبسون . ▫️علی ابراهیم‌پور▫️ . ( از دو) 💠 «تنگه ابوقریب» با نامزدی در 11رشته و کسب 6 سیمرغ همچون بهترین فیلم و بهترین کارگردانی، پرافتخارترین فیلم سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر، یکی‌از سه‌فیلم سازمان اوج در این دوره از جشنواره،‌ دومین تجربه‌ی سعید ملکان در تهیه‌کنندگی فیلم ژانر دفاع مقدس و اولین تجربه بهرام‌توکلی در کارگردانی این ژانر است. 💠 «تنگه ابوقریب» بنابر گفته‌ی توکلی، برداشتی آزاد و دراماتیزه‌شده‌ای است از داستان واقعی فداکاری، جان‌فشانی و ایثار بچه‌های لب‌تشنه گردان عمار لشکر ۲۷ محمد‌رسول‌الله در 21تیرماه1367؛ یعنی دقیقا یک‌هفته‌مانده به تصویب قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران. در خلاصه‌داستانی که از سوی تیم سازنده‌ی فیلم منتشر شده است، می‌خوانیم: «در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۷، حمله وسیعی سراسر جبهه جنوب را درگیر می‌کند، یکی از نقاط حساسی که دشمن قصد عبور از آن و رسیدن به شهرها و جاده‌های کلیدی ایران را دارد تنگه ابوقریب است، تنگه‌ای که نام و خاطره‌اش در میانه‌ی تاریخ رسمی روزهای پایانی جنگ گم شده... تنگه‌ای که محل مقاومت افراد گردان عمار بود...» 💠 اساسا فیلم سینمایی، چیزی غیر از مستند است. سینما یعنی روایت و روایت یعنی داستان و تنگه ابوقریب -برخلاف چیزی که پیش از این از توکلی توقع داشتیم- فاقد داستان است. بنابراین مقدمه ندارد؛ چالش ندارد؛ نقطه اوج ندارد؛ پایان‌بندی ندارد. صرفا یک نمایش خشک‌وخالی است. نمایشی که البته به برکت جلوه‌های ویژه‌ی میدانی گاهی صحنه‌های زیبا و احساس برانگیزی خلق می‌کند. اما چون خشک و بی‌چالش است، بدون روح است و درام واقعی شکل نمی‌گیرد. فیلم می‌کوشد درام را در همان خلق صحنه‌های احساس‌برانگیز تامین کند. سکانس مقدمه فیلم، البته ما را آماده می‌کند برای نمایش یک داستان؛ چهارشخصیت دور یک میز مشغول خوردن آب‌هویج با داشتن هدفی خاص و مشخص (پول قرض‌دادن به حسن) نشسته‌اند. این مقدمه ما را آماده می‌کند که داستانی را با این 4شخصیت ادامه دهیم و پول قرض‌دادن به حسن به عنوان یک کد، تاثیری در نقطه اوج و فرود داستان داشته باشد و در ادامه دی‌کُد شود. اما این توقعی کور است. هنگامی که می‌بینیم فیلم از نیمه گذشته، دیگر ناامید می‌شویم و بی‌خیال آن مقدمه‌ی ده‌دقیقه‌ای طولانی. 💠 تنگه‌ابوقریب، شباهت‌های عجیبی دارد به فیلم «ستیغ اره‌ای (Hacksaw Ridge)» اثر مل‌گیبسون که نامزد بهترین فیلم و بهترین کارگردانی اسکار نیز بود. این شباهت به قدری است که می‌توانیم با تقریب خوبی مطمئن شویم یکی از فیلم‌هایی که زیر دست توکلی بوده و از روی آن‌ها برای تنگه‌ابوقریب قلم زده، حتما ستیغ‌اره‌ای است. مجیدِ تنگه‌ابوقریب (با بازی زیبای جواد عزتی) که دکتر گروهان است با درصد بالایی، همان «دزموند داس» امدادگرِ ستیغ‌اره‌ای است. خیلی از روحیات او را هم دارد. هر دو مهربان و دلسوزند. دزموند، روحیه‌ای فردی داشت و بنابه وظیفه‌ی ملی به جنگ آمده بود. مجید هم درجای‌جای دیالوگ‌هایش توجه به فردیت خودش را بروز می‌دهد. نمونه‌اش آنجا که وقتی علی کوچولو (با بازی مهدی قربانی) -که برای اولین بار می‌خواهد خط مقدم را تجربه کند- انبوهی از رزمندگان را می‌بیند، می‌پرسد چرا این‌ها نمانده‌اند خط و دارند بر می‌گردند؟ جوابی که از مجید می‌شنود این است که «کلاه خودت را بچسب باد نبرد.» این شباهت حتی در رفتار و دیالوگ‌ها هم هست. دزموند بارها تاکید می‌کرد حتی یک زخمی هم روی زمین نماند و سعی می‌کند همه را برگرداند. این دیالوگ را در میانه‌ی میدان از هم مجید می‌شنویم. او هم می‌کوشد حتی یک زخمی هم از قلم نیفتد. 💠 غیر از شباهت شخصیت، شباهت در صحنه‌ها نیز دیده می‌شود. سکانس حرکت گردان عمار، که پشت کامیون نشسته‌اند و به سمت خط می‌رود و در این حال صحنه‌های دلخراش مجروحین را می‌بینند که از کنار جاده به عقب بر می‌گردند، رونوشتی از سکانس مشابه‌اش در ستیغ‌اره‌ای است. با این تفاوت که تکلیف بسیاری از این صحنه‌ها در تنگه‌ابوقریب با کلیّت ساختار فیلم روشن نیست. یک‌ربع-بیست دقیقه‌ای که بچه‌ها پشت کامیون نشسته‌اند، جاده بسته شده، پایین می‌آیند و به مردم کمک می‌کنند، چه نقشی در تنگه ابوقریب دارد؟! هیچ! دقایقی فیلم‌پُر‌کن اند که البته خودش می‌توانست یک فیلم کوتاه جذاب باشد. (ادامه...) 🗓📝 تاریخ انتشار: 97/11/1 [ ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 آن‌تن فروشی یا ؟ 🔖نقدی بر بی‌قانونی آشکار اداره بازرگانی صداوسیما و راه‌کارهای پیش‌رو 🖌علی ابراهیم پور (سطح عالی حوزه علمیه قم - کارشناسی ارشد مدیریت راهبردی فرهنگ) 🗓 نگارش و انتشار در فارس :1398.2.28 از سه 🍀 چند هفته‌ای است که کلیپ یک هموطن درباره ناکارآمدی « » همراه با لبخند در گوشی افراد ردوبدل می‌شود؛ شاید آن هموطن به‌درستی از محصول استفاده نکرده و نتوان به آن برای داوری درباره‌ی این محصول استناد کرد. اما چند روزی است که وزارت بهداشت رسما اعلام کرده « » که با تبلیغات بسیار عریض و طویلی، شبکه‌های رسانه ملی را قبضه کرده، فاقد مجوز از سازمان غذا و داروست و هیچ‌گونه مجوز درمانی ندارد و اساسا در علم پزشکی،‌ هیچ درمان قطعی برای جلوگیری از ریزش مو وجود ندارد! 🍀 هنوز خاطره و از یاد‌های ما نرفته که موارد جدیدی روز‌به‌روز به این لیست اضافه می‌شوند. سوال اینجاست که اداره بازرگانی صداوسیما که مسئولیت آنتن‌فروشی را برعهده دارد، بر اساس چه روال و ساختاری کار می‌کند که اینقدر بی‌دروپیکر هر چیزوناچیزی به خورد مردم داده می‌شود؟ نظارت کجاست؟ این سوالی بود که -تهیه‌کننده سینما و تلویزیون- هم در توییتی به آن اشاره کرد. پاسخ -نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صداوسیما- اما بسیار شگفت‌انگیز و عذری بدتر از گناه بود؛ او مدعی شد هم گزارش داده‌اند و هم مکاتبه کرده‌اند؛ اما چون صداوسیما پول ندارد، پس حق دارند پخش کنند! 🍀 اداره بازرگانی، آنتن صداوسیما را دربرابر چه چیزی می‌فروشد؟ علی‌الظاهر پول. طبیعی نیز هست؛ بودجه صداوسیما عموما در دولت است تا بتواند اعمال فشارهای خود را داشته باشد. اما این ابدا معامله‌ی با مصلحتی نیست. صداوسیما غیر از آنکه با و مردم بازی می‌کند، لگد به مردم به یگانه تریبون حاکمیت نیز می‌زند. 🍀 هرچند فضای مجازی درصدی از زمان مخاطبین را از آن خود کرده، اما با این حال، هنوز صداوسیما نفر اول رسانه‌ی مورد مراجعه بدنه‌ی مردم است. مخاطب وسیعش، او را به گزینه‌ی اول تبلیغات صنایع کشور تبدیل کرده و هیچ رسانه‌ی دیگری نمی‌تواند از لحاظ برد اثرگذاری و همچنین، قیمت با او رقابت کند. صداوسیما اصلی‌ترین رسانه‌ی رسمی است و در همین تریبون، صحبت مقامات را به عموم مردم می‌رساند. بنابراین اعتماد به آن، مساوی است با اعتماد به زبان حاکمیت. مردم هنگامی که کارشناسی در تلویزیون می‌بینند، باور دارند -ویا حداقل در مقام باور داشتن هستند- که کسی با نظارت او را قرار داده و او واقعا کارشناس است. آشپز را آشپز می‌پندارد و پزشک را پزشک. همچنین است، تبلیغات! مخاطب پیام بازرگانی، تبلیغات محصولی که در صداوسیما پخش می‌شود را محصولی مورد تایید حاکمیت می‌داند. مردم، تبلیغات تلویزیون را باور می‌کنند، چون «تلویزیون» آن را پخش می‌کند. حال اگر این محصول، بی‌پشتوانه و نادرست باشد، بیش از هر چیز، و صداوسیما که تریبون حاکمیت است، ضربه می‌خورد. 🍀 مجموعه ضوابط تولید آگهی‌های رادیویی و تلویزیونی را نه‌به‌راحتی در سایت اداره بازرگانی صداوسیما، بلکه در کتاب مجموعه «قوانین و مقررات تبلیغاتی کشور» (چاپ وزارت ارشاد اسلامی) می‌توان پیدا کرد. این ضوابط که به وسیله اداره کل بازرگانی صداوسیما تهیه شده، در 81اصل قوانین پیام‌های بازرگانی را بیان کرده است. هرچند برخی قوانین تبلیغات محیطی (نظیر سیاست‌ها و ضوابط حاکم بر تبلیغات محیطی مصوب جلسه 198، مورخ 27/11/88 شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی)، از قوانین صداوسیما منضبط‌تر و دقیق‌تر بوده و رویکرد فرهنگی غنی‌تری دارند، اما همین قوانین و ضوابط موجود به درستی اجرا نمی‌شود. (ادامه در پست بعدی) 📥 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/503 [دانلود متن کامل] 🖇 https://www.farsnews.com/news/13980228000181 [مطالعه در ] 🖇 http://fna.ir/d9nncl [مطالعه در ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 دعای « » یا افتتاح، دعایی برای تمام فصول جامعه ایمانی 🔖 [از دعای "دولت کریمه" تا شکل‌گیری جامعه ایمانی] 🌟 اگر بخواهیم به حضرات معصومین، متوسل شویم، اولین دعایی که به ذهنمان می‌آید، دعای « » است؛ درحالی که ادعیه زیادی برای توسل به اهل‌بیت وجود دارد، چرا در میان این همه، دعای «توسل» گزینه‌ی اول ماست؟ اولین دلیل را در همین می‌یابیم. این نام خاص و ویژه، سبب ایجاد شده و باعث شده این دعا از بقیه ادعیه در ذهن سبقت بگیرد. بنابراین نوع نام‌گذاری در ایجاد تصویرذهنی اولیه نقش مهمی دارد و این تصویر ذهنی، ایجاد اراده و طلب درونی را می‌تواند تقویت با تضعیف کند. 🌟 حال اگر بخواهیم دعایی معنوی-سیاسی بیابیم که در آن از بستر حضرت حجت و برپایی حکومتش، مومنان را طلب کنیم، چه دعایی به ذهنمان می‌آید؟ احتمالا دعای که آن هم بر اساس عنوان است؛ اما دعای فرج به تناسب اختصار خود تنها اصل فرج را طلب می‌کند و دعایی نیست که دال مرکزی آن جامعه و سیاست باشد و فرج را از دیدگاه اجتماعی و به صورت تفصیلی بیان کند. به نظر می‌رسد ، دعای مطلوب این پرسش است. برای تقریر این مطلب، این دعا را از نظر محتوا به‌صورت گذرا مرور می‌کنیم: 🌟 ساختار دعای افتتاح، از دو بخش عمده تشکیل شده است که حجمی نسبتا مساوی دارند؛ در بخش اول، محور است و بر رابطه انسان با خدا متمرکز است. محور بخش دوم، در پرتو حضرت حجت و درخواست برای تشکیل حکومت و دولت کریمه ایشان است و بر روابط جامعه و ولی تمرکز دارد. 🌟 بخش اول، خود دو فراز دارد. هر فراز از لحاظ ساختاری، از دو اللهم و چند حمد تشکیل شده. در فراز اول از خداوند تشکر می‌کنیم که به ما اجازه و توفیق دعا داده است و در ادامه با بیان پنج حمد، ضمن بیان صفات عزت، بخشندگی، قدرت و کبریایی الهی، خداشناسی‌مان مرور می‌شود: «اللَّهُمَّ اذِنْتَ لِي فِي دُعائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ، فَاسْمَعْ يا سَمِيعُ مِدْحَتِي، وَ اجِبْ يا رَحِيمُ دَعْوَتِي، وَ اقِلْ يا غَفُورُ عَثْرَتِي...؛ خدايا در خواندن و درخواستِ از خودت به من اجازه دادهاى، پس اى شنوا ستايشم را بشنو و اى مهربان دعايم را اجابت كن و اى آمرزنده از لغزشم در گذر...» 🌟 در فراز دوم بر حمد ربوبیت الهی متمرکز است و به رابطه مهربانانه خدا با ما تاکید می‌شود. در این بند، برای درخواست‌های مهم‌مان زمینه‌چینی می‌کنیم و در عین‌حال به کم‌کاری‌ها و غفلت‌هایمان اعتراف می‌کنیم؛ اعترافی که بیانی شفاف از حال درونی ماست: خدایا، بخشش و گذشت و پرده‌پوشی و صبوری تو، من را به طمع انداخت که از تو چیزی را بخواهم که خودم می‌دانم لایقش نیستم! «انَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي وَ تَجاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِي وَ سِتْرَكَ عَلى قَبِيحِ عَمَلِيوَ حِلْمَكَ عَنْ كَثِيرِجُرْمِي عِنْدَ ما كانَ مِنْ خَطايِ وَ عَمْدِي، اطْمَعَنِي فِي انْ أَسْأَلَكَ ما لا اسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ...» و در ادامه اعتراف می‌کنیم که مهربان‌تر و صبورتر و دلسوزتر از خدا، کسی را سراغ نداریم؛ چرا که او ما را صدا می‌زند ولی ما کلاس می‌گذاریم و روی بر می‌گردانیم! انگار که ما بر او منّتی داریم و با این حال، این بی‌معرفتی ما باعث نشده و نمی‌شود که او دست از بخشش و بزرگواری بردارد! «فَلَمْ أَرَ مَوْلىًكَرِيماً اصْبَرَ عَلى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَيَّ يا رَبِّ، انَّكَ تَدْعُونِي فَأُوَلِّى عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ الَيَّ فَأَتَبَغَّضُ الَيْكَ وَ تَتَوَدَّدُ الَيَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْكَ، كَأَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ، فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِي وَ الإِحْسانِ الَيَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ» سپس در یازده حمد بر صفات الهی تاکید شده و این اعترافات با خداشناسی متناظر، تقویت می‌شود. با این مجموعه حمد و ثنا و توبه، زمینه برای بیان درخواست‌های مهم و اساسی (حاجَةٍ بِي إِلَيْهِ عَظِيمَةٌ) فراهم می‌شود. 🌟 بخش دعا، با صلوات مبسوطی به پیامبر و سپس اهل‌بیت آغاز می‌شود تا صلوات را به حضرت حجت می‌رساند. از اینجا به بعد، با 3تمرکز بر حضرت حجت، با دعا برای ایشان، مسائل مهم و اساسی جامعه ایمانی در پرتو ظهور ایشان درخواست و بیان می‌شوند: (ادامه در پست بعدی👇) 📊 https://t.me/aliebrahimpour_ir/827 ♻️ http://rasanews.ir/fa/news/608591 [لینک مطلب در ] https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/547 [دانلود دعای افتتاح به صورت نموداری و بخش‌بندی شده] 🌐 @aliebrahimpour_ir