eitaa logo
تفسیر المیزان
8.9هزار دنبال‌کننده
167 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
ترجمه آيات7⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فسنيسره لليسرى7⃣ 🔸كلمه  به معناى تهيه كردن و آماده نمودن است، و كلمه  به معناى خصلتى است كه در آن آسانى باشد و هيچ دشوارى نداشته باشد، و اگر تهيه كردن را توصيف كرد به آسانى، در حقيقت نوعى مجاز گويى شده، پس منظور از آن اين است كه توفيق اعمال صالحه را به او بدهد، و انجام اينگونه اعمال را برايش آسان سازد، به طورى كه هيچ گونه دشوارى در آن نباشد، و يا منظور اين است كه او را آماده حياتى سعيد كند، حياتى نزد پروردگارش، حياتى بهشتى، و به اين نحو آماده اش كند كه توفيق اعمال صالحى را به او بدهد. و وجه دوم، هم به ذهن نزديك تر است و هم انطباقش با وعده هايى كه از قرآن معهود ما است منطبق تر. درباره بخل ورزنده مكذّب فرمود: (فسينسّره للعسرى)  _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
ترجمه آيات 8⃣، 9⃣،🔟، 1⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و اما من بخل و استغنى8⃣ 🔰و كذب بالحسنى9⃣ 🔰فسنيسره للعسرى🔟 🔰و ما يغنى عنه ماله اذا تردى1⃣1⃣ 🔸كلمه  در مقابل كلمه (اعطاء - دادن ) به معناى ندادن است، و كلمه  به معناى طلب غنى و ثروت از راه ندادن و جمع كردن است و مراد از ، كفر وعده حسنى و ثواب خدا است، كه انبيا آن را به بشر رسانده اند، و معلوم است كه كفر به آن وعده، كفر به اصل قيامت است. 🔸و مراد از  خذلان و ندادن توفيق اعمال صالح است، به اين گونه كه اعمال صالح را در نظرش سنگين كند، و سينه اش را براى ايمان به خدا گشاده نسازد، و يا او را آماده عذاب كند. 🔸و كلمه  كه مصدر فعل ماضى   است، به معناى سقوط از مكانى بلند است، كه بر هلاكت هم اطلاق مى شود، پس مراد از  در اينجا اين است كه چنين كسى وقتى در حفره قبر و يا در جهنم و يا در ورطه هلاكت سقوط مى كند مالش به چه دردش مى خورد؟ و كلمه (ما)، هم مى تواند استفهامى باشد، و هم نافيه، اگر استفهامى باشد كه معنايش همان بود كه گفتيم، و اگر نافيه باشد معنايش ‍ اين مى شود كه چنين كسى در هنگامى كه به ورطه هلاكت مى افتد مالش به دردش نمى خورد. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺ترجمه آيات 2⃣1⃣ و 3⃣1⃣ از تفسير شریف المیزان 🔰ان علينا للهدى2⃣1⃣ 🔰و ان لنا للاخره و الاولى3⃣1⃣ 🔸اين دو آيه مطالب قبل يعنى تيسير براى  و  را تعليل مى كند، ممكن هم هست بگوييم از همان مطالب قبل با كوتاه ترين بيان خبر مى دهد، و حاصلش اين است كه ما اين تيسير را مى كنيم، و يا اين بيان را مى آوريم، براى اينكه هدايت كرده باشيم، چون هدايت خلق به عهده ما است و هيچ مانعى ما را در اين هدايت مزاحمت نمى كند، و مانع نمى شود. خلق از قضاهاى الهى است كه بر خود واجب كرده (انّ علينا للهدى) و با هادى بودن انبياء عليهم السلام منافات ندارد 🔸پس جمله (ان علينا للهدى) مى رساند كه هدايت خلق از امورى است كه خداى سبحان قضايش را رانده، و آن را بر خود واجب كرده، چون اين ايجاب را اقتضا مى كرده، بنابراين، خلايق را آفريده تا او را عبادت كنند و خودش غرض از خلقت را عبادت خود دانسته، فرموده:  و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون و به حكم اين آيه غرض از خلقت را عبادت خود معرفى نموده، و به حكم آيه زير آن را راه مستقيم بين خود و خلقش دانسته، و فرموده: ان اللّه ربى و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم  و نيز فرموده: و انك لتهدى الى صراط مستقيم صراط الله. 🔸و بر خود واجب كرده كه راه خود را براى آنان بيان نموده، سپس ايشان را به آن راه هدايت كند، البته هدايت به معناى نشان دادن راه، حال چه اينكه بپذيرند و آن راه را پيش بگيرند، و چه نپذيرند، و راه ديگر بروند، همچنان كه فرمود:  و على اللّه قصد السبيل و منها جائر، و نيز فرموده: و اللّه يقول الحق و هو يهدى السبيل ، و باز فرموده:  انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا. 🔸خواهى گفت از اين آيات بر مى آيد كه هدايت تنها كار خداست، و بنابراين پس انبيا چه كاره اند در پاسخ مى گوييم منافات ندارد كه انبيا هم قيام به اين امر بكنند براى اينكه اگر هدايت كنند به اذن او مى كنند، و خود مستقل در اين كار نيستند، (همچنان كه در هيچ كارى نيستند) و خود خداى تعالى در عين اينكه فرموده: انك لا تهدى من احببت و لكن اللّه يهدى من يشاء فرموده:  و انك لتهدى الى صراط مستقيم  و نيز فرموده: قل هذه سبيلى ادعوا الى اللّه على بصيره انا و من اتبعنى. فرق بين هدايت به معناى ارائه طريق و هدايت به معناى ايصال به هدف. 🔸و ما در جلد دوم اين كتاب در خلال مباحث نبوت بيان عقلى اين مسأله را آورديم. همه اينها در باب هدايت به معناى ارائه طريق بود، و اما هدايت به معناى رساندن به هدف كه در آيات مورد بحث رساندن به آثار حسنه اى است كه به دنبال يافتن هدايت الهى و متصف شدن به صفت عبوديت مى آيد، از قبيل رسيدن به حيات طيبه در دنيا، و حيات سعيده ابدى آخرت، پر واضح است كه از قبيل صنع و ايجاد است، كه مختص به خداى تعالى است، و از امورى است كه خدا قضايش را رانده، و بر خود واجب كرده، و در آيه زير وعده اش را مسجل نموده:  فمن اتبع هداى فلا يضل و لا يشقى. و نيز فرموده: من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو فلنحيينه حيوه طيبه و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون. و نيز فرموده: 🔸و الذين امنوا و عملوا الصالحات سند خلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا وعد اللّه حقا و من اصدق من اللّه قيلا). 🔸 پس فرق بين هدايت به معناى راه نشاندادن و بين هدايت به معناى رساندن به هدف اين شد كه هدايت اولى مستقيما كار انبيا و اوليا و ساير هدايت گران است، ولى مؤ ثر شدنش منوط به اذن خدا است، ولى هدايت دوم چون از باب صنع و خلقت است مستقيما كار خود خداست، البته اسبابى كه بين او و خلقش در اين مورد و در همه موارد خلقت واسطه اند بى دخالت نيستند، پس اين هدايت را هم مى توان به تبع بغير خداى تعالى نسبت داد. 🔸و در معناى آيه مى گوييم اگر مراد از هدايت در آيه شريفه هدايت به معناى اول باشد، معنايش اين مى شود كه ما اگر بيان مى كنيم براى شما آنچه را كه بيان مى كنيم براى اين است كه ارائه طريق عبوديت به عهده ما است. و اگر مراد از هدايت ، رساندن به هدف باشد معناى آيه چنين مى شود: اگر ما براى كسانى كه انفاق مى كنند و ثواب را تصديق دارند يسرى را تيسير مى كنيم و خلاصه اگر اعمال صالح و حيات سهله ابدى و دخول بهشت را برايشان آسان مى كنيم براى اين است كه: اين كار مربوط به صنع و ايجاد و از باب رساندن هر مخلوقى به هدف نهايى او است، و معلوم است كه اين كار به عهده ما است. ✅ادامه🔰
ادامه🔰 🔸و اما تيسير عسرى و يا ساده تر بگوييم آسان تر كردن گناه، كار مستقيم خداى تعالى نيست بلكه لازمه قهرى تيسير يسرى است، وقتى خداى تعالى بخواهد براى آن بندگانى كه اوصافشان گذشت راه عبوديت را آسان سازد، قهرا براى عده ديگر راه كفر آسان مى شود (آرى آسان كردن كار نيك براى عده اول، به اين است كه انبيايى بر انگيزد، و كتب آسمانى بفرستد، و اين باعث نافرمانى آن عده ديگر، و در نتيجه آسان شدن گناه بيشترشان مى شود، اگر براى طايفه اول، انبيا نمى فرستاد، طايفه دوم انبيايى را نمى كشتند، اگر براى طايفه اول كتاب نمى آمد، طايفه دوم هم نافرمانى نمى كردند) پس نتيجه قهرى هدايت طايفه اول و تيسير يسرى براى آنان، ضلالت و تيسير عسراى طايفه دوم است، همچنان كه فرمود:  ليميز اللّه الخبيث من الطيب و يجعل الخبيث بعضه على بعض فيركمه جميعا فيجعله فى جهنم. و حتى درباره قرآن كه هدايت براى عالميان است فرموده: و ننزل من القران ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا. 🔸ممكن هم هست مراد از آن مطلق هدايت باشد، اعم از هدايت دومى، يعنى تكوينى و حقيقى، و هدايت اولى يعنى تشريعى و اعتبارى - و اتفاقا ظاهر آيه هم كه مطلق آمده همين است -، و بنابراين، هم هدايت حقيقى به عهده خداست، همچنان كه فرمود:  الذى اعطى كل شى ء خلقه ثم هدى. و هم هدايت اعتبارى همچنان كه فرمود:  انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا. (و ان لنا للاخره و الاولى ) - يعنى عالم بدء و عالم عود - و يا به عبارت ديگر خلقت نخستين و خلقت در معاد - هر دو از آن ما است، پس هر چه كه اسم (شى ء - چيز) بر او اطلاق شود مملوك خداى تعالى است آن هم به حقيقت معناى ملك كه عبارت است از قيام مملوك به وجود مالك و اما ملك اعتبارى كه يكى از آثارش جواز تصرفات است، از متفرعات ملك حقيقى است . 🔸پس خداى تعالى مالك هر چيزى است، نه از يك جهت و دو جهت، بلكه از هر جهت، و هيچ چيزى از او چيزى را مالك نيست، پس كسى معارض او نيست و مانعى كه او را از ملكش منع كند وجود ندارد، و هيچ چيزى بر او غالب نمى شود، همچنان كه خودش ‍ فرمود:  و اللّه يحكم لا معقب حكمه و نيز فرمود:  و يفعل اللّه ما يشاء. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات4⃣1⃣ و 5⃣1⃣ و 6⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فانذرتكم نارا تلظى4⃣1⃣ 🔰 لا يصليها الا الاشقى5⃣1⃣ 🔰 الذى كذب و تولى6⃣1⃣ 🔸اين قسمت از آيات به خاطر اينكه حرف  در آغازش آمده نتيجه گيرى از مطالب گذشته است مى فرمايد: حال كه معلوم شد هدايت به عهده ما است، اينك من شما را از آتش جهنم انذار مى كنم، با اين بيان نكته التفاتى هم كه در جمله   بكار رفته روشن مى شود، قبلا يعنى در جمله  ان علينا للهدى هدايت را به خدا و كاركنان درگاهش نسبت داده، مى فرمود (بر ما است )، و در اين جمله انذار را تنها به خود نسبت داده مى فرمايد:  (من شما را انذار مى كنم ) خواسته به اين نكته اشاره كند كه هدايت، قضايى است حتمى، و به همين جهت منذر حقيقى خداى تعالى است، هر چند كه با زبان رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم انجام شود. و   به معناى زبانه كشيدن شعله آتش است، و مراد از (آتشى كه تلظى مى كند) آتش جهنم است، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:  كلا انها لظى . 🔸بيان اينكه تكذيب كننده دعوت حقّ و روى گرداننده از آن  است و مراد از كلمه   مطلق هر كافرى است كه با تكذيب آيات خدا و اعراض از آن كافر شود، چون چنين كسى از هر شقى اى شقى تر است براى اينكه ساير بدبختها در زندگى دنياى خود بدبختند، يا در بدن خود مبتلا به بيمارى و يا نقص عضوند، و يا مالشان از بين مى رود، و يا به داغ فرزند خود مبتلا مى شوند، و اين بدبختى ها تمام شدنى است، ولى آن كسى كه كفر مى ورزد، در زندگى آخرتى بدبخت است، يعنى بدبختى است كه بدبختيش پايان ندارد، و منتهى به خلاصى و نجات نمى شود، و اميد رهايى در آن نيست. 🔸پس مراد از كلمه   هر كافرى است كه دعوت حق را تكذيب كند و از آن روى بگرداند، به دليل اينكه دنبال اين كلمه و در معرفى آن فرموده:  الذى كذب و تولى، و مؤيد آن اين است كه انذار را مطلق آورد و فرمود: همه شما را انذار مى كنم. و اما معناى تحت اللفظى كلمه  كه افعل التفضيل است، و تنها شامل كسى مى شود كه از تمامى شقى ها شقى تر است، با سياق آيه سازگار نيست. و اينكه مفاد آيه (لا يصليها الا الاشقى...) اينست كه فقط كافر اشقى خالد درجهنم است و مراد از (صلى نار) پيروى آن و ملازم آن بودن است، پس اين كلمه معناى خلود را افاده مى كند، و اين خلود در آتش قضايى است كه خداى تعالى در حق كافر رانده و فرموده: و الذين كفروا و كذبوا باياتنا اولئك اصحاب النارهم فيها خالدون. با اين بيان استفاده اى كه بعضى از مفسرين از آيه مورد بحث كرده دفع مى شود، او از آيه (لا يصليها الا الاشقى ) استفاده كرده كه به حكم اين آيه مؤمنين گنهكار و فاسق و فاجر داخل آتش دوزخ نمى شوند، براى اينكه اين آيه دخول در آتش را منحصر كرده در كسى كه كافر و اشقى باشد، وجه نادرستى اين سخن اين است كه: آيه شريفه تنها خلود در آتش را منحصر در كافر اشقى كرده، نه اصل دخول در آتش را. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
اثر ماندگار علامه طباطبایی ره سوره https://eitaa.com/all_mizan/14 سوره https://eitaa.com/all_mizan/28 سوره https://eitaa.com/all_mizan/38 سوره https://eitaa.com/all_mizan/62 سوره https://eitaa.com/all_mizan/75 سوره https://eitaa.com/all_mizan/109 سوره https://eitaa.com/all_mizan/127 سوره https://eitaa.com/all_mizan/146 سوره https://eitaa.com/all_mizan/165 سوره https://eitaa.com/all_mizan/186 سوره https://eitaa.com/all_mizan/234 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/21 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/37 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/55 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/78 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/92 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/108 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/125 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/147 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/157 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/172 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/188 سوره https://eitaa.com/all_mizan1001/211
🌺تفسیر آیات7⃣1⃣ ، 8⃣1⃣ ، 9⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و سيجنبها الاتقى7⃣1⃣ 🔰 الذى يوتى ماله يتزكى8⃣1⃣ 🔰و ما لاحد عنده من نعمه تجزى9⃣1⃣ 🔸كلمه  به معناى دور كردن است، و ضمير در  به آتش بر مى گردد، و معناى آيه اين است كه: به زودى كسى كه مصداق  باشد از آتش دور مى شود. متّقى ترين افراد كسى است كه در راه رضاى خدا ازمال حود انفاق مى كند و مراد از كلمه   هر كسى است كه از شخصى ديگر باتقواتر باشد، و بيش از او از مخاطر پروا كند، چون بعضى از مردم تنها اين مقدار با تقوا هستند كه از اتلاف نفوس و كشتن مردم پرهيز مى كنند، و بعضى هستند كه تنها از فساد اموال مى پرهيزند، و بعضى هستند كه چون از فقر مى ترسند، به همين جهت از انفاق مال در راه خدا خوددارى مى كنند، و همچنين بعضى هستند كه از خدا مى پرهيزند، و مال خود را در راه رضاى او انفاق مى كنند، و از همه اين چند طايفه باتقواتر آن كسى است كه از خدا پروا نموده مال خود را در راه او انفاق مى كند، و به عبارت ديگر كسى است كه از خسران آخرت مى پرهيزد، و به همين انگيزه مال خود را انفاق مى كند. 🔸پس مفضل عليه كلمه  كسى است كه با دادن مال از خدا نمى پرهيزد، هر چند كه از پاره اى مخاطر دنيوى پرهيز دارد، و يا ساير اعمال صالح را انجام داده، به اين مقدار از خداى تعالى پروا مى كند. 🔸پس آيه شريفه به حسب مدلولش عام است و اختصاص به طايفه اى ندارد، دليل بر اين معنا اين است كه كلمه  ) را با جمله (الذى يوتى ماله) توصيف كرده، و معلوم است كه اين توصيف امرى است عمومى، و همچنين توصيف هاى بعدى، و اين منافات ندارد با اينكه آيات و يا همه سوره به خاطر يك واقعه خاصى نازل شده باشد، همچنان كه در روايات اسباب نزول سبب خاصى برايش ذكر شده. 🔸و اما اطلاق مفضل عليه به طورى كه شامل همه مردم از صالح و طالح شود، و در نتيجه مفضل تنها شامل يك نفر گردد، و يا يك نفر در هر عصر بشود، و معنا چنين گردد كه از ميان همه مردم تنها آن يك نفرى داخل دوزخ نمى شود كه از همه باتقواتر است، و نيز در جمله قبلى معنا چنين شود كه داخل دوزخ نمى شود مگر تنها آن يك فردى كه در هر عصر از سايرين شقى تر باشد، توجيهى است كه به هيچ وجه سياق آيات اول سوره با آن مساعدت ندارد، و همچنين با انذار عمومى كه در جمله (فانذرتكم نارا تلظى) شده نمى سازد، چون معنا ندارد بگوييم: همه شما را انذار مى كنم از آتش دوزخى كه به جز يك نفر از شما در آن جاودانه نمى افتد، و تنها يك نفر از شما از آن نجات مى يابد. (الذى يوتى ماله يتزكى) - اين جمله صفت كلمه  است، مى فرمايد اتقى آن كسى است كه مال خود را مى دهد و انفاق مى كند، تا به اين وسيله مال خود را به نموى شايسته نمو دهد. (و ما لاحد عنده من نعمه تجزى ) - اين آيه مضمون آيه قبلى را تثبيت مى كند، مى فرمايد و كسى است كه كسى از او طلبى ندارد، و نعمتى نداده، تا به عنوان تلافى آن مال را كه وى انفاق كرده به او داده باشد، پس كسى كه مصداق اتقى است مال را براى رضاى خدا انفاق مى كند، مؤيد اين معنا جمله بعدى است كه مى فرمايد: (الا ابتغاء وجه ربه الاعلى ). _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔸تفسیر آیه0⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰الا ابتغاء وجه ربه الاعلى0⃣2⃣ 🔸اين استثناء منقطع و به معناى ليكن است، و معناى آيه اين است كه: كسى طلبكار خدا نبوده، و خدا مالى را كه به او داده به عنوان اداى دين نداده، پس شخص انفاقگر مال خدا را در راه خدا انفاق مى كند تا رضاى پروردگار والاى خود را به دست آورد. و ما در سابق در معناى وجه اللّه تعالى و در معناى اسم اعلى بحث كرديم. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🔸تفسیر آیه 1⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و لسوف يرضى1⃣2⃣ 🔸يعنى و هر آينه او - همان مرد اتقى - به زودى با دريافت اجر جزيل و پاداش حسن و جميلى كه پروردگارش به او مى دهد خشنود مى گردد. در اين آيه خداى تعالى را با دو صفت   و  ستوده، تا اشاره كرده باشد به اينكه آنچه به عنوان جزا به او مى دهند كه بزرگترين جزا و گرانقدرترين است، به مقتضاى ربوبيت خداى تعالى و تناسب با بلندى مقام او است، (نه متناسب با عمل بنده ) و از اينجا وجه التفات در آيه قبلى روشن مى شود، در آيه  خداى تعالى متكلم بود، و در آيه قبلى غايب فرض شده، تا به دو وصف رب و اعلى متصف گردد. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بحث روايتى سوره از تفسير شریف المیزان 🛑قسمت اول ✅رواياتى درباره نزول آيات:  (فاما من اعطى و اتّقى...) در شأن (ابودحداح) و روايتى درباره اينكه هدايت كننده خدا است) 🔸در كافى به سند خود از محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت: از امام باقر عليه السلام معناى آيه (و الليل اذا يغشى)، و آيه (و النجم اذا هوى ) و آيات نظائر اين دو را كه در آنها به حقايق تكوينى سوگند ياد شده پرسيدم و عرضه داشتم: آيا ما نيز مى توانيم مثلا به خورشيد و ستاره سوگند بخوريم ؟ 🔸فرمود: خداى تعالى مى تواند به هر يك از مخلوقاتش سوگند ياد كند، ولى بندگانش ‍نمى توانند به غير او سوگند بخورند. 🔸مؤلف: اين روايت را مرحوم صدوق هم به سند خود از على بن مهزيار از ابو جعفر دوم امام جواد عليه السلام نقل كرده. و در تفسير قمى در ذيل آيه (و الليل اذا يغشى) آمده كه امام درباره معنايش فرمود: سوگند به شب وقتى كه روز را مى پوشاند. 🔸و از حميرى نقل شده كه در قرب الاسناد از احمد بن محمد، از احمد بن محمد بن ابى نصر، از ابى الحسن رضا عليه السلام روايت كرده كه گفت: از آن جناب شنيدم در تفسير آيه (و الليل اذا يغشى) مى فرمود: مردى در حياط خانه مسلمانى درخت خرمايى داشت، و به همين بهانه باعث زحمت صاحب خانه مى شد، صاحب خانه نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) شكايت كرد، حضرت، صاحب درخت را خواست وقتى آمد فرمود: درخت خرمايت را به درخت خرمايى در بهشت مى فروشى؟ آن مرد گفت: نه و نفروخت مردى از انصار كه كنيه اش ابى دحداح بود از اين معامله خبردار شد نزد صاحب نخله رفت، و گفت درخت خرمايت را به حائط من بفروش، آن مرد پذيرفت ابو دحداح نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) شد و عرضه داشت: درخت خرماى فلانى را در مقابل حائطم خريدم، حضرت فرمود در مقابل حائطت يك درخت خرماى بهشتى خواهى داشت. در اينجا بود كه خداى تعالى بر پيامبرش اين آيه را نازل كرد:  (و ما خلق الزوجين الذكر و الانثى ان سعيكم لشتى فاما من اعطى) يعنى درخت خرما را بدهد (و اتقى و صدق بالحسنى ) يعنى وعده نخله اى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داد (فسنيسره لليسرى... تردى ). مؤلف: اين روايت را قمى در تفسير خود بدون ذكر امام نقل كرده، و كلمه  تفسيرى است كه امام براى جمله (الذكر و الانثى ) كرده. 🔸و نيز در تفسير قمى در ذيل آيه (و سيجنبها الاتقى) آمده كه امام فرمود: اين اتقى ابو دحداح بوده. مؤلف: اين رواياتى بود كه از طرق شيعه در تفسير اين آيات وارد شده. 🛑ادامه⏬
✅قسمت دوم⏬ 🔸طبرسى رحمة اللّه عليه در مجمع البيان قصه را از واحدى نقل كرده كه او به سند خود از عكرمه از ابن عباس آورده، و در آن آمده كه مردى انصارى وارد معامله آن درخت خرما شد و با صاحبش صحبت كرد، و در آخر آن را به چهل درخت خريد، و به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بخشيد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) هم آن را به صاحب خانه بخشيد، و سپس طبرسى از عطاء روايت كرده كه گفت: نام خريدار درخت ابو دحداح بود. 🔸و سيوطى در الدر المنثور قصه را از ابن ابى حاتم از ابن عباس نقل كرده و بعد آن را تضعيف نموده. 🔸كلام فخر رازى در شأن نزول سوره ليل و نقد و برسى آن از سوى ديگر از طرق اهل سنت رواياتى آمده كه اين سوره درباره ابوبكر نازل شده، فخر رازى در تفسير كبيرش گفته: همه مفسرين اجماع دارند بر اينكه مراد از آن يعنى از كلمه اتقى ابوبكر است، ولى بايد دانست كه شيعه به تماميشان منكر اين روايتند و مى گويند اين سوره درباره على بن ابى طالب نازل شده، به دليل اينكه قرآن در جاى ديگر نيز به دادن زكاتش ستوده، فرموده: يوتون الزكوه و هم راكعون  پس آيه (الا تقى الذى يوتى ماله يتزكى ) هم اشاره به مضمون همان آيه دارد، و آنگاه كلمه  را به معناى افضل خلق در تقوى، و يا به عبارت ديگر باتقواترين خلق گرفته اند، كه اشكال آن گذشت. و اما اينكه به شيعه نسبت داده شده كه همگى روايت بالا را منكر شده اند، و روايت ابى دحداح را پذيرفته اند دليل مورد اعتمادشان صحيح حميرى گذشته، و روايات ديگرى است كه همان مفاد را مى رساند. 🔸بله در يك روايت ضعيف از برقى، از اسماعيل بن مهران، از ايمن بن محرز، از ابى بصير، از امام صادق عليه السلام آمده كه در تفسير آيه (و سيجنبها الاتقى ) فرمود: اما اين آيه مربوط است به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم، و هر كه او را پيروى كند، و اما آيه (الذى يوتى ماله يتزكى )، در خصوص امير المؤمنين عليه السلام است چون درباره همان جناب است كه در جاى ديگر فرموده: (و يوتون الزكوه و هم راكعون ) و اما آيه (و ما لا حد عنده من نعمه تجزى ) راجع به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه احدى به او نعمتى نداده تا جزاى آن را از او طلبكار باشد بلكه نعمت آن جناب است كه بر تمامى خلايق جارى است، صلوات اللّه عليه. 🔸و اين روايت به خاطر اينكه يكى از راويانش يعنى ايمن بن محرز شناخته شده نيست ضعيف و غير قابل اعتماد است. علاوه بر اين، مضمون آن جنبه تطبيق عمومات بر مصاديق را دارد، و جنبه تفسيرى ندارد، و يكى از ادله واضح آن اين است كه موصوف يعنى كلمه را بر رسول خدا تطبيق كرده، و صفت آن را كه آيه (الذى يوتى ماله...) است، بر امير المومنين، و دوباره آيه بعدى را بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم تطبيق نموده، و اگر اين روايت درست باشد نظم كلام بكلى بهم مى خورد، البته اين در صورتى است كه كلمه  در آيه (و الذى يوتى...) در روايت اضافه شده باشد، (همچنانكه مى بينيم در قرآن واو ندارد) و اما اگر فرض كنيم كه جزو آيه بوده، روايت از نظر تحريف مردود است، چون جزو روايات تحريف شمرده مى شود، كه همه مردودند. و از حميرى حكايت شده كه از احمد بن محمد، از احمد بن محمد ابن ابى نصر، از ابى الحسن رضا عليه السلام روايت كرده كه راوى گفت: از آن جناب از معناى آيه (ان علينا للهدى ) پرسيدم، فرمود: آرى خدا است هر كه را بخواهد هدايت و هر كه را بخواهد گمراه مى كند. عرضه داشتم: خدا امورت را اصلاح كند، جمعى از ياران ما پنداشته اند كه معرفت اكتسابى است، هر كس فكر خود را درست بكار بيندازد به معرفت مى رسد. امام اين سخن را نادرست دانست و فرمود: اينها اگر درست مى گويند چرا اين خير را براى خود كسب نمى كنند؟ نه، چنين نيست كه هر كس بخواهد و به هر مقدار كه بخواهد بتواند معرفت كسب كند، هيچ احدى از مردم را نمى بينى مگر آنكه از جهاتى از بعضى ديگر بهتر است، و آن بعض از جهاتى ديگر از او بهترند، نمونه اش بنى هاشمند كه موضعشان موضعى است كه مى دانى، قرابتشان با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به حدى است كه مى دانى، و همه مى دانيم كه آنان سزاوارترند به خلافت از شما، مع ذلك از آن محرومند، گمان مى كنى آل محمد عليهم السلم به فكر خود نبودند؟ و آيا مى توانى بگويى كه شما راه و رسم زندگى را مى دانيد و ايشان نمى دانند؟ آنگاه فرمود: ابو جعفر عليه السلام مى فرمود: اگر براى همه مردم مقدور بود همه ما را دوست مى داشتند. 🛑ادامه🔰
✅بحث روایتی قسمت سوم3⃣ 🔸مؤلف: اما هدايت - كه در اينجا منظور از آن رساندن به هدف است - تنها كار خداى است، براى اينكه اين هدايت از شوون ربوبيت است. و اما گمراه كردن، منظور از آن گمراهى به عنوان مجازات است، نه گمراه كردن ابتدايى، كه چنين اضلالى به خداى تعالى نسبت داده نمى شود، پس هر جا اضلال به جناب او منسوب مى شود در حقيقت معنايش امساك از نازل كردن رحمت و هدايت نكردن است، نه گمراه كردن، و چون هدايت كار او است امساك از آن هم منسوب به او است. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
تفسیر المیزان
ترجمه آيات سوره #اللیل از تفسير شریف المیزان 🌺به نام خداى رحمان و رحيم 🔸سوگند به شب وقتى كه روى ر
پایان تفسیر سوره از تفسير شریف المیزان ۲۲سوره از آخر قرآن تفسیرش در کانال بارگزاری شده است ✅ان شاءالله ادامه دارد۰۰۰۰۰۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ترجمه آيات سوره از تفسير شریف المیزان 🌺بنام خداى رحمان و رحيم🌺 🔸سوگند به خورشيد و گسترش نور آن1⃣ 🔸سوگند به ماه وقتى كه دنبال خورشيد مى رود2⃣ 🔸و به روز سوگند وقتى كه همه جا را روشن مى سازد3⃣ 🔸و به شب سوگند وقتى كه روى روز را مى پوشاند4⃣ 🔸و سوگند به آسمان و كسى كه آن را بنا كرده5⃣ 🔸و سوگند به زمين و آنكه آن را بگسترد6⃣ 🔸و سوگند به جان آدمى و آن كس كه آن را با چنان نظام كامل بيافريد7⃣ 🔸و در اثر داشتن چنان نظامى خير و شر آن را به آن الهام كرد8⃣ 🔸(سوگند به اين آيات ) كه هر كس جان خود را از گناه پاك سازد رستگار مى شود9⃣ 🔸و هر كس آلوده اش سازد زيانكار خواهد گشت🔟 🔸طايفه ثمود از غرور و سركشى دعوت پيامبر خود صالح را تكذيب كردند1⃣1⃣ 🔸هنگامى كه شقى ترين آنها برانگيخته شد2⃣1⃣ 🔸و رسول خدا (صالح ) گفت: اين ناقه آيت خداست از خدا بترسيد و آن را سيراب كنيد3⃣1⃣ 🔸آن قوم رسول را تكذيب و ناقه را پى كردند4⃣1⃣ 🔸خدا هم آنان را به كيفر ظلم و گناهشان هلاك ساخت و شهرشان را با خاك يكسان نمود5⃣1⃣ 🔸و از عاقبت هلاكتشان پروايى نكرد6⃣1⃣ _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸حاصل مضمون اين سوره اين است كه: انسان - كه با الهام خدايى تقوا را از فجور و كار نيك را از كار زشت تميز مى دهد -،اگر بخواهد رستگار شود بايد باطن خود را تزكيه كند، و آن را با پرورشى صالح بپروراند و رشد دهد، با تقوا بيارايد، و از زشتى ها پاك كند، و گر نه از سعادت و رستگارى محروم مى ماند، هر قدر بيشتر آلوده اش كند، و كمتر بيارايد محروميتش بيشتر مى شود، و آنگاه به عنوان شاهد داستان ثمود را ذكر مى كند كه به جرم اينكه پيامبرشان حضرت صالح را تكذيب كرده، ناقه اى را كه مأمور به حمايت از آن بودند بكشتند، به استيصال و انقراض مبتلا شدند، و با نقل اين داستان به اهل مكه تعريض و توبيخ مى كند، و سوره مورد بحث به شهادت زمينه اى كه دارد در مكه نازل شده. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الشمس و ضحيها1⃣ 🔸راغب در مفردات گفته: كلمه  به معناى گستردگى نور آفتاب است، ولى بعدها به معناى آن هنگامى استعمال شد كه آفتاب بعد از طلوع خورشيد گسترده مى شود، و روز بالا مى آيد. و ضمير در  به كلمه  بر مى گردد، در اين آيه به خورشيد و گستردگى نورش در زمين سوگند ياد شده _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و القمر اذا تليها2⃣ كلمه  عطف است به كلمه ، و ضمير در اين آيه نيز به شمس بر مى گردد، و در اين آيه به قمر سوگند ياد شده، در حالى كه دنبال شمس در حركت است،و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى تواند باشد: 🔸يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى كند، كه در اين صورت حال  حالى دائمى است، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند. 🔸 و يكى اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست، بلكه در دو حال قمر است، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود. چند وجه درباره مرجع ضمير در (والنّهار اذا جلّها)  _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و النهار اذا جليها3⃣ 🔸كلمه  از مصدر تجليه است، كه به معناى اظهار و بر ملا كردن است، و ضمير مونث  به ارض بر مى گردد (البته كلمه ارض قبلا ذكر نشده بود، ولى از فحواى كلام معلوم است كه روز زمين را ظاهر و آشكار مى كند). 🔸ولى بعضى از مفسرين گفته اند: ضمير فاعل در  به كلمه  و ضمير مفعول  به كلمه  برمى گردد، و معنايش اين است كه: 🔸سوگند مى خورم به روز كه خورشيد را نمايان مى كند، چون با بر آمدن روز خورشيد نمايان مى شود. ولى اين سخن با آيه قبل نمى سازد، چون در آيه قبل مى فرمود: 🔸خورشيد روز را روشن مى كند، و واقع هم همين است، نه اينكه روز خورشيد را روشن كند. بعضى ديگر گفته اند: 🔸ضمير  به دنيا بر مى گردد، و معنايش اين است كه: قسم به خورشيد كه دنيا را روشن مى كند. 🔸بعضى ديگر گفته اند: به ظلمت بر مى گردد. 🔸بعضى ديگر گفته اند: فاعل فعل  خداى سبحان و ضمير  به كلمه  بر مى گردد، و معنايش اين است كه: سوگند مى خورم به روز، آن هنگامى كه خدا خورشيد را ظاهر مى سازد، و ليكن همه اين وجوه بعيد است. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 4⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و الليل اذا يغشيها4⃣ 🔸يعنى به شب سوگند در آن هنگام كه زمين را فرا مى گيرد، پس ضمير  به ارض بر مى گردد، همچنان كه در  نيز گفتيم به آن بر مى گردد. و بعضى گفته اند به كلمه  بر مى گردد، و معنايش اين است كه:  به شب سوگند كه بر خورشيد احاطه مى يابد. و اين معنا بعيد است، چون شب به خورشيد احاطه ندارد، بلكه زمين و موجودات روى آن را فرا مى گيرد. 🔸در اينجا سؤالى پيش مى آيد، كه چرا در آيه قبل روشن شدن زمين را با صيغه ماضى تعبير كرد، و فرمود:  و در اين آيه مسأله فرا گرفتن شب در روى زمين را با صيغه مضارع تعبير كرده، آنجا فرموده: و النهار اذا جليها و اينجا مى فرمايد:  و الليل اذا يغشيها با اينكه ممكن بود بفرمايد  و الليل اذا غشيها، و يا در آنجا بفرمايد: و النهار اذا يجليها؟. پاسخ اين سؤال اين است كه: با اين تعبير خواست بر حال حاضر دلالت كند، و اشاره كند به اينكه در ايام نزول آيه كه آغاز ظهور دعوت اسلامى بوده، تاريكى فجور زمين را پوشانده بود، قبلا هم گفتيم كه بايد بين قسم و مطلبى كه برايش قسم مى خورند نوعى تناسب و ارتباط باشد، و اگر فرموده بود:  (و الليل اذا غشيها) سخن از تاريكى رانده بود، ولى به تاريكى جهل و فسق حال حاضر اشاره نشده بود، جواب ديگرى كه مى توان داد اين است كه به منظور رعايت فواصل فرمود: . وجه اينكه در آيه : (والسّماء و ما بنيها) از بانى آسمانى تعبير به (ما) شده است ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
همراهان محترم برای نشر معارف ناب قرآن کریم به کمک های مالی شما عزیزان با توجه به قیمت های بالای تبلیغات نیاز داریم. اگر مایل بودید برای خادم کانال جعفری ارسال نمایید. شماره کارت حقیر جهت واریز شما عزیزان: 5892101308157268
✅تفسیر آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و السماء و ما بنيها5⃣ 🔰و الارض و ما طحيها6⃣ 🔸كلمه  كه مصدر فعل   است به معناى گستردن است، و كلمه  در جمله ، و در جمله (و ما طحيها) موصوله است، و فاعل و خداى سبحان است، و اگر از حضرتش تعبير به ما - چيزى كه كرد با اينكه بايد تعبير به (من - كسى كه ) كرده باشد، براى اين بود كه نكته اى مهم تر را افاده كند، و آن بزرگ جلوه دادن و شگفتى انگيختن است و معنايش اين است كه سوگند مى خورم به آسمان و آن چيز قوى عجيبى كه آن را بنا كرده و سوگند مى خورم به زمين و آن چيز نيرومند و شگفت آور كه آن را گسترده. 🔸ولى بعضى از مفسرين كلمه  را مصدريه گرفته، آيه را چنين معنا كرده اند. سوگند به آسمان و بناى آن، و سوگند به زمين و گستردگيش. ليكن سياق آيات - با در نظر گرفتن اينكه آيه  در آن قرار دارد - با اين نظريه سازگار نيست _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
✅تفسیر آیه7⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و نفس و ما سويها7⃣ 🔸يعنى سوگند مى خورم به نفس، و آن چيز نيرومند و دانا و حكيمى كه آن را اين چنين مرتب خلق كرد و اعضايش را منظم و قوايش را تعديل كرد، و اگر كلمه  را نكره آورد به نظر بعضى براى اين بود كه به نفس شخص معينى نظر نداشت، و به قول بعضى ديگر براى بزرگ جلوه دادن آن بود، ولى به نظر ما بعيد نيست براى اين بوده باشد كه اشاره كند به اينكه آنقدر اين خلقت اهميت دارد كه قابل تعريف و توصيف نيست، و اينكه اين خلقت را خبرى هست. و مراد از ، نفس انسانيت و جان همه انسانها است. 🔸ولى بعضى گفته اند: مراد از آن جان آدم ابو البشر عليه السلام است، ولى اين سخن با سياق آيات و مخصوصا با آيات (قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها) نمى سازد، چون معنا ندارد كه كسى نفس آدم ابو البشر را تزكيه كند و يا آلوده سازد، مگر آنكه بگوييم در دو آيه مذكور استخدام شده علاوه بر اين، هيچ علتى تصور نمى شود كه ما را وادار سازد كلمه  را به نفس آدم عليه السلام اختصاص دهيم. 🔸معناى  و  و مراد از اينكه خداوند فجور و تقواى نفس را به او الهام كرده عملى است كه با كمال نفس منافات داشته باشد، و در روايت هم تفسير شده به ورع و پرهيز از محرمات الهى. 🔸كلمه  كه مصدر  است، به معناى آن است كه تصميم و آگهى و علمى از خبرى در دل آدمى بيفتد، و اين خود افاضه اى است الهى، و صور علميه اى است يا تصورى و يا تصديقى كه خداى تعالى به دل هر كس كه بخواهد مى اندازد، و اگر در آيه شريفه هم تقواى نفس را الهام خوانده، و هم فجور آن را، براى اين بود كه بفهماند مراد از اين الهام اين است كه خداى تعالى صفات عمل انسان را به انسان شناسانده و به او فهمانده عملى كه انجام مى دهد تقوى است و يا فجور است، علاوه بر تعريفى كه نسبت به متن عمل و عنوان اولى آن كرده، عنوانى كه مشترك بين تقوا و فجور است، مثلا تصرف مال را كه مشترك بين تصرف در مال يتيم و تصرف در مال خويش است، و همخوابگى را كه مشترك بين زنا و نكاح است، به او شناسانده، علاوه بر آن اين را هم به او الهام كرده كه تصرف در مال يتيم و همخوابگى با زن اجنبى فجور است، و آن دوى ديگر تقوا است، و خلاصه كلام اينكه منظور از الهام اين است كه خداى تعالى به انسانها شناسانده كه فعلى كه انجام مى دهند فجور است يا تقوا، و برايش مشخص كرده كه تقوا چگونه اعمالى، و فجور چگونه اعمالى است. در آيه شريفه با آوردن حرف  بر سر آن، مسأله الهام را نتيجه تسويه قرار داده، و فرموده: ، و چون نفس را تسويه كرد ... پس به او الهام كرد...، و اين براى آن بود كه اشاره كند به اينكه الهام فجور و تقوا همان عقل عملى است، كه از نتايج تسويه نفس است، پس الهام مذكور از صفات و خصوصيات خلقت آدمى است، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:  🔸فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم. 🔸و اضافه فجور و تقوا به ضميرى كه به نفس بر مى گردد، براى آن بوده كه اشاره كند به اينكه مراد از فجور و تقواى الهام شده، فجور و تقواى مختص به نفسى است كه در آيه آمده، يعنى نفس انسانى و نفس جن، چون بر اساس آنچه از كتاب عزيز استفاده مى شود طايفه جن نيز مكلف به ايمان و عمل صالح هستند. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیات 9⃣و 🔟سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قد افلح من زكيها9⃣ 🔰و قد خاب من دسيها🔟 🔸كلمه   كه مصدر ثلاثى مجرد  است، و  ماضى از باب افعال آن است، به معناى ظفر يافتن به مطلوب و رسيدن به هدف است، بر خلاف  كه به معناى ظفر نيافتن و نرسيدن به هدف است، و كلمه  كه مصدر ثلاثى مجرد  است و فعل  ماضى از باب تفعيل آن است، به معناى روييدن و رشد گياه است به رشدى صالح و پر بركت و ثمر بخش، و كلمه  كه مصدر باب تفعيل آن است به معناى روياندن آن است به همان روش و كلمه   از ماده  بوده است چيزى كه هست يكى از دو سين آن قلب به ياء شده و به صورت   در آمده، كه ماضى باب تفعيلش  مى شود، و اين ماده به معناى آن است كه چيزى را پنهانى داخل در چيز ديگر كنيم، و مراد از اين كلمه در آيه مورد بحث به قرينه اينكه در مقابل تزكيه ذكر شده، اين است كه انسان نفس خود را به غير آن جهتى كه طبع نفس مقتضى آن است سوق دهد، و آن را بغير آن تربيتى كه مايه كمال نفس است تربيت و نمو دهد. و آيه شريفه يعنى   جواب هشت سوگندى است كه قبلا ياد شد، (و جمله و قد خاب...) عطف بر آن و جواب دوم است. 🔸و تعبير از اصلاح نفس و افساد آن به تزكيه و تدسى مبتنى بر نكته اى است كه آيه (فالهمها فجورها و تقويها) بر آن دلالت دارد، و آن اين است كه: كمال نفس انسانى در اين است كه به حسب فطرت تشخيص دهنده فجور از تقوى باشد، و خلاصه آيه شريفه مى فهماند كه دين، يعنى تسليم خدا شدن در آنچه از ما مى خواهد كه فطرى نفس خود ما است، پس آراستن نفس به تقوا، تزكيه نفس ‍ و تربيت آن به تربيتى صالح است، كه مايه زيادتر شدن آن، و بقاى آن است همچنان كه در جاى ديگر به اين نكته تصريح نموده مى فرمايد:  و تزودوا فان خير الزاد التقوى و اتقون يا اولى الالباب و وضع نفس در فسق و فجور بر خلاف وضعى است كه در صورت تقوا دارد. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺تفسیر آیه 1⃣1⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰كذبت ثمود بطغويها1⃣1⃣ 🔸كلمه  مانند كلمه  مصدر است و حرف  كه بر سر آن در آمده باى سببيت است، و آيه شريفه و آيات بعدش تا آخر سوره جنبه استشهاد دارد، و مى خواهد براى آيه (قد افلح من زكيها...) نمونه اى ذكر كند. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a