eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
908 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
705 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📡 صدا و سیما از مراسم سالگرد شهید نوریان یادی از فرمانده گردان تخریب حاج عبدالله نوریان مراسم یادواره شهید عبدالله نوریان در امام زاده علی اکبر چیذر برگزار شد. @alvaresinchannel
یاد همه ی شهدای تخریبچی شهید سید مهدی اعتصامی شهید غلامرضا زند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 13اسفند62 ✍️✍️✍️ راوی: فروش جوان خوش سیمایی که مدام در حال نماز بود . یه مقدار که رابطمون خودمونی شد از شهیدی یاد می کرد که خیلی بهش وابسته بود و اساسا علت تحول شهید کلم فروش هم همین شهید بود که من با نشونه هایی که داد فهمیدم همون بود که پادگان امام حسین ع باهاش آشنا شدم . در واقع ، و سه تا بچه محل بودن که وقتی به جبهه میاد و به شهادت می رسه و هم تحت تأثیر شخصیتش پاشون به جبهه باز می شه و در هر دو به شهادت می رسند و با یه خمپاره و در یک ساعت به شهادت برسیدند و قبرشون هم کنار هم قرار گرفته به همین دلیل کلم فروش تو گردان به حقی معروف بود سه رفیقی که یکیشون معلم دو نفر دیگه بود. جالب اینه که الله_نوریان فرمانده گردان تخریب لشگر10سیدالشهداء(ع)از عمق رابطه عاطفی این دو نفر با خبر بود به همین دلیل اجازه نداد که این دو نفر با هم به عملیات اعزام بشن شهید کلم فروش رفت و شهید رستگار موند. بعد از رفتن ، دیگه آروم و قرار نداشت خوراکش شده بود گریه و التماس به که بذاره بره عملیات . حاجی هم سرسختی می کرد که شما دو نفر نباید یه جا باشین اما دست بردار نبود آنقدر گریه کرد و التماس کرد تا حاج عبد الله راضی شد و رفت و با کلم فروش به شهادت رسید. یادشان گرامیباد 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 با لباس فرم سپاه قبل از وحید بهاری علی زاکانی شهید محمود بهرامی شهید حسن عبدالقادر شهید سید محمد زینال حسینی شهید هادی مهین بابایی و.............. @alvaresinchannel
🔷منبع : کتاب تنبیه متجاوز جلد 3 صفحه 91 بعد از ظهر 14 اسفند 1362 مسئولان به قرارگاه اطلاع دادند که به تهران باز گردد، همچنین گفته شد امام فرموده اند: «جزایر حتماً باید نگه داشته شوند، هر طور که شده.» این دستور، تحولی اساسی در سرنوشت عملیات ایجاد کرده و سپاه این بار هر آنچه را که در اختیار داشت، از فرماندهان گرفته تا باقیمانده سازمان یگان ها را وارد صحنه کرد. از لحاظ روحیه و استقامت نیز توان سپاه دو چندان شد و همه، حفظ هدفی را که امام تعیین کرده بود، به بهای خون و جان خود در دستور کار قرار دادند. فرمانده سپاه در این باره گفت: «از جزیره بیرون نمی رویم حتی اگر سازمان سپاه از بین برود.» برادر شمخانی، قائم مقام فرمانده کل سپاه نیز به فرماندهان لشکرهای 27 حضرت رسول (ص) و عاشورا گفت: «بروید جزایر را حفظ کنید، این دستور امام است و من خودم می آیم آرپی جی می زنم. به هر حال احتمال پاتک به جزایر زیاد است.» علاوه بر این، برادران محمد باقری، غلامعلی رشید و حسن دانایی به جزیره رفتند، مرخصی بسیجی ها لغو شد و به طور کلی، تمام فرماندهان سپاه به جز آقای محسن رضایی و در برخی مواقع آقای شمخانی، به داخل جزیره رفتند تا با هم فکری یکدیگر راه های حفظ جزایر را مشخص کنند. مطابق پیش بینی و فرماندهان، پس از چند روز، در _1362 عراق با اجرای آتش سنگین، بمباران وسیع هوایی و استفاده از هلیکوپتر، تانک و نیروهای پیاده پاتک سنگینی را علیه جزایر جنوبی آغاز کرد. که مرتب اوضاع جبهه را پیگیری می کرد، با آگاهی از به جزایر، با قرارگاه تماس گرفته و حجت الاسلام حاج احمد آقا خمینی از فرمانده سپاه وضعیت را جویا شد. آقای رضایی در پاسخ گفت: «از لحاظ مهمات خیلی در مضیقه هستیم. الحمدالله وضع خوب است، ولی عراق با تمام قوا حمله می کند.» حمله عراق در آن روز بدون نتیجه پایان یافت. اما دشمن در صبح روز _1362 یکبار دیگر حمله خود را آغاز کرد. این بار، حمله دشمن با استفاده از ابراز و تسلیحات، شدیدتر و وسیع تر بود. در مقابل، وضع جبهه خودی بسیار حاد و مهمترین مسئله، کمبود نیروی و مهمات بود. در حالی که به شدت به مهمات نیاز بود، سرهنگ موسوی قویدل یکی از فرماندهان ارتش اعلام کرد: «در کل، 1300 عدد گلوله 130 میلی متری در اختیار داریم.» همچنین، آقای غلامعلی رشید از داخل جزیره پیام داد که اگر نیروهای حاج همت (لشکر حضرت رسول (ص)) نرسند، احتمال سقوط خط این لشکر زیاد است. عراقی ها نیز از جنگ روانی استفاده کرده و به نیروهای ایرانی اعلام کردند، اگر جزایر را خالی نکنند، آنجا را به موشک بسته و به شدت بمباران می کنند. در این روز، دفتر امام به طور مستمر در تماس با قرارگاه، تحولات جنگ را پیگیری می کرد. روز _1362 عراق بار دیگر حمله خود را با شدت هر چه تمام تر آغاز کرد و سپاه و بسیج با آنچه در دست داشتند، پایداری و استقامت کرده و مانع از پیشروی دشمن شدند. شرایط و مقدورات بسیار سخت و محدود بود. ضمن آن که دشمن از سلاح های شیمیایی نیز استفاده کرد. برادر غلامعلی رشید از جزیره به قرارگاه آمد و درباره منطقه گفت: «وضع خط خراب است، در دشمن رخنه کرده و هر شب دارد پیش می آید. (عراق) دائماً نیرو می آورد و شدت عمل به خرج می دهد. نیروهای (ما) در خط خسته شده اند. آتش (دشمن) به شدت زیاد است.جاده، آب، غذا و نیرو کم است. پلیت و الوار برای ساختن سنگر، نیست و لودر و بلدوزر برای احداث خاکریز وجود ندارد. نیروها در خط ، آرپی جی و کلاشینکف دارند و از ادوات استفاده می کنند. از شدت حمله دشمن، بچه ها دیگر قادر نیستند فکر کنند. این جزیره طلسم شده و ما هر کاری می کنیم با مشکل مواجه می شویم.» در این حال، آقای انصاری از بیت امام در تماس با قرارگاه وضعیت را جویا شد. شهید حجت الاسلام محلاتی، نماینده امام در سپاه به وی گفت: «، ، .» روز 19 اسفند 1362، عراق باز هم حملات خود را از سر گرفت. اما این بار هم رزمندگان اسلام با گوشت و پوست و دادن خون خود، ماشین جنگی ارتش بعثی را متوقف کردند. شهادت فرماندهانی چون حاج همت، یاغچیان، حمیدباکری و اکبر زجاجی، بهایی بود که برای حفظ جزایر پرداخته شد. در این 3 روز، اوج حماسه و استقامت و شهادت طلبی سپاهیان و بسیجیان به نمایش گذاشته شد. ." 🍃🌹🍃🌲🌹🍃🌲🌹🍃🌲🌹🌲🌹 🌲🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 تخریبجی شهید ولادت: 1345 شهادت: 14اسفند 1364والفجر8 سی و هفتمین سالگرد شهادتت گرامیباد @alvaresinchannel
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹 🔻 را گرامی میداریم ✔️🔹 سردار شهید شهادت 4 اسفند 1364 ✔️🔸 سردار شهید شهادت14 اسفند 1365 @alvaresinchannel
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂 ✅ در سی و چهارمین سالگرد عروج 🌹 در جوار مزار قطعه 40 ردیف8 شماره 10 چهارشنبه 17 اسفند ساعت 16 گلزار شهدای بهشت زهراء(س)- میدان قطعه 40 🔷(رزمندگان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️رهبر انقلاب: مسئولین مسمومیت دانش‌آموزان را با جدیت دنبال کنند امام خامنه‌ای در حاشیه مراسم روز درختکاری: 🔹مسئولین باید موضوع مسمومیت دانش‌آموزان را با جدیت دنبال کنند؛ این یک جنایت بزرگ و غیر قابل اغماض است. 🔹اگر مسمومیت دانش‌آموزان اثبات شود، باید عوامل این جنایت به اشد مجازات برسند. در مورد این افراد هیچ عفوی نخواهد بود. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سال 67 بود. یکی دوساعت به غروب آفتاب بود که سرو کله هواپیماهای دشمن بعثی پیدا شد و رو در حاشیه عراق بمبارون کردند. سی ، چهل نفری اونجا بودند و همه مصدوم شدند . کنار چادر تدارکات در حال بستن بند پوتینش بود که راکت شیمیایی دشمن کنارش به زمین میخوره و پرت میشه توی چادر تدارکات. ما با یه تعداد از بچه های رفته بودیم مقر توی خط رو جمع کنیم و قرار بود بچه هایی که در مقر عقب بودند سورو سات رو فراهم کنند برای . نیم ساعت به مغرب بود که رسیدیم. همه جا به هم ریخته بود. هیچکس توی مقر نبود. همه ی بچه ها خودشون رو به بلندی های اطراف رسونده بودند تا از صدمات در امان باشند. فقط یه رزمنده با لباس پلنگی در حالیکه صورتش غرق خون بود و به پشت روی وسایل چادر تدارکات افتاده بود جلب توجه میکرد. وقتی بهش رسیدیم هنوز صورتش گرم بود. شهید رضا رو لای پتو پیچیدیم و به فرستادیم. بچه هایی که بالاتپه ها رفته بودند با دیدن ما پایین اومدند. فرماندهان مصلحت ندیدند بچه ها دیگه توی مقر بمونند. آب ریزش از چشم ها و سرفه ها شروع شده بود. چند تا مینی بوس اومد و یه تعداد از بچه ها نماز مغرب نخونده رفتند به سمت پاوه. ما هم موندیم. وقت نماز بود. رفتم برای تجدید وضو سمت دستشویی ها. آفتابه ها پر آب بود و با عجله یکی از آفتابه ها رو برداشتم و رفتم دستشویی.. غافل از اینکه آب داخل آفتابه ها در تماس با گازهای شیمیایی آلوده شده. بیشتر توضیح ندهم. نماز رو که خوندیم سوزش چشم و خارش پوست شروع شد و چند دقیقه بعد هم سرفه های پی در پی و حالت تهوع. شب نیمه شعبان بود و همه چی به هم ریخت. جمع ما پراکنده شد. جشن نیمه شعبان ما توی مینی بوس بود که داشتیم عقب میرفتیم. خیلی ها از شدت درد ناله میکردند. اصلا یادشون رفته بود امشب چه شبی است. از شب نیمه شعبان تا به صبح روز نیمه شعبان به ما خیلی سخت گذشت. ما رو با اتوبوس هایی که صندلی هاش رو برداشته بودند عقب فرستادند و نزدیک ظهر بود که رسیدیم بیمارستان امیرکبیر اراک. به سربازان رزمنده امام زمان علیه السلام در روز نیمه شعبان سال 67 خیلی سخت گذشت. ۳۴ سال از اون روز میگذره یاد همه ی اون سختی ها و تلخی ها بخیر. ♦️جامانده از شهدا : جعفرطهماسبی 🍃🍃🍃 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 🔸 اردیبهشت ماه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍂 خیلی شاد بودند چون سرباز امام زمان(ع) بودند داشتند آماده میشدند برای شهادت.. چند روز بعد از میون همین بچه ها 6 نفر به معراج رفتند باید هم شاد باشند به قول امام عزیز 🎄🔸 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀 چی میبینید؟؟؟؟ بله.. سفره شام در حسینیه الوارثین .. شهدا کنار سفره.. غذای سفره امام زمان(ع) لوبیا پلو ویا قیمه لاپلو... یک ظرف که دوتا قاشق داخلش قرار داره و ظرف ماست دو نفره... سور وسات سفره همینه وبس.. سفره امام زمان باید به همین سادگی باشه.. این سفره ای بود که شهدا کنارش مینشستن... (ع) حسینیه الوارثین اردیبهشت سال 65 افراد داخل عکس 🔸از سمت راست شهید چهاردلی سلیمان آقایی صفری سید ریحانی شهید اربابیان شهید صدیق اسماعیل گوهری قاسم مقیسه حمید لطیفی علیرضا شکاری سیدنادر حسینی 🔸پشت سر جعفرطهماسبی علیرضا تقی پور شهید مقدم شهید صادقیان 🍂🍂 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت با 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃🍂 ✅ در سی و چهارمین سالگرد عروج 🌹 در جوار مزار قطعه 40 ردیف8 شماره 10 چهارشنبه 17 اسفند ساعت 16 گلزار شهدای بهشت زهراء(س)- میدان قطعه 40 🔷(رزمندگان تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع) @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅ شهدایی که فدایی مهدی(ع) شدند. ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: سال 67 بود که با تعدادی از بچه ها رفتیم برای جمع کردن چادر بچه هایی که روز قبل شهید شده بودند. روز سیزده بدر و از طرفی هم بود گفتیم روحیه بچه ها عوض بشه . به مهدی صور اسرافیل اشاره کردم که چیزی بخون و اون هم روی ما رو زمین نگذاشت و شروع کرد سرود خوندن . گفت برادر ها من هرچی میگم شما بگید. گرفت ، گرفت .. مهدی خوند...فلق دوباره رنگ خون گرفت و همه بچه ها یک صدا میگفتند گرفت، گرفت و میزدند زیر خنده. و بعد هم چون شب نیمه شعبان بود با هم سرود" ای ولی عصر" رو خوندیم . به مقر توی خط که رسیدیم همه چیز به ریخته و روی زمین خوابیده بود با کمک بچه ها چادرها رو روی پایه هاش بلند کردیم . چادرها که سر پا شد با منظره ای مواجه شدیم که اشک ها رو سرازیر کرد. دیدیم جانماز ها کنار هم در یک ردیف پهن شده و این حکایت میکرد که مهیا شده بودند و وقت نماز مقر بمباران شده بود. چادرها و وسایل شهدا رو جمع کردیم و به طرف شهر بیاره برگشتیم نزدیک غروب بود که به نزدیک مقرمون در بیاره رسیدیم.. دیدم ماشینها چراغ میزنند که جلو تر نرید . . باز به دلمون بد اومد که اینبار هم مقر ما رو زده. تا جلوی مقر رسیدیم . حاج احمد ماشین رو نگه داشت. من زودتر از همه پایین پریدم و سر بالایی جلو مقر رو بدو بالا رفتم. دیدم چادر تدارکات روی درخت آویزونه و یکی هم به پشت روی زمین افتاده. دلم ریخت و بچه ها رو صدا زدم . دیدم کسی جواب نمیده.. وارد ساختمون شدم همه جا تاریک بود و صدایی از کسی نمیومد .. کف اطاق تعداد زیادی پتو افتاده بود . پتوها رو وارسی کردم. اطاق خالی بود. از ساختمون بیرون اومدم و بچه های دیگه هم رسیدند و همه جا رو وارسی کردیم. یکی از بچه ها صدا زد بچه ها رفتند بالای ارتفاع و کسی اینجا نیست. خاطرمون جمع شد که تلفات زیاد نیست. رفتیم سر وقت چادر تدارکات ... به پشت افتاده بود و صورتش خونی بود. اون رو داخل پتو پیچیدیم و به بردند. قرارمون بود که شب برای ولادت (ع) جشن بگیریم که هواپیماهای دشمن برنامه ما رو به هم زدند. اون روز نزدیک 50 نفر از بچه ها ی تخریب لشگر 10 سیدالشهداء(ع) مصدوم شیمیایی شدند. یه تعداد که حالشون خراب بود و حالت تهوع داشتن با مینی بوس به بهداری فرستادیم و ما هم که حالمون زیاد بد نبود موندیم . نماز مغرب و عشا رو که خوندیم وضعمون به هم ریخت و سرفه های شدید و خارش پوست شروع شد ... حالت تهوع و درد چشم هم اضافه شد و مجبور شدیم که به بهداری مراجعه کنیم و ما رو فرستادند پاوه و بعد هم کرمانشاه و در نهایت در بیمارستان امیرکبیر اراک بستری شدیم . ✅ در در 12 ماه شعبان و شب نیمه شعبان 14 تا شهید دادیم و بیش از پنجاه نفر هم مصدوم شیمیایی شدند. و گردان ما در تهران پخش بین دو تا بیمارستان شد. عده ای در بیمارستان لقمان... تعدادی هم در بیمارستان بقیه الله.. ☘️☘️ ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا