eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃آتش دشمن بر سر رزمنده ها می ریخت. بود، وَلَيَالٍ عَشْرٍ را کسی زمزمه می کرد. ذره ای ترس بر دلشان جا نداشت. اقتدا کرده بودند به اربابشان و با ذکر می جنگیدند. 🍃 در این میان پدری اسلحه به دست مقابل دشمن ایستاده بود و دلش کمی آنطرف تر پیش پسرش بود. مدتی می جنگیدند و هرگاه دلتنگی هایشان کار دستشان می داد لحظه ای بعد در آغوش هم بودند. پدر، پسر را می بوسید و می بویید.و پسر که از آغوش پدر سیراب میشد.گویی یکدیگر را نمی شناسند. 🍃اسلحه به دست می ایستادند در مقابل دشمن. رزمنده ها بی تاب، لحظه عاشقی پدر و پسر را می نگریستند و به یاد و پسرجوانش، علی اکبر می گریستند. 🍃آخر دلِ پدر هم سوخته و شکسته بود، پسر دیگرش حمزه، چند وقتی بود شهید شده وچشمان پدر در انتظار پیکر شده فرزندش، بی قرار بود. 🍃جعفر، کمر خمیده بود از داغ برادر اما همچنان مصمم راه برادر را در پیش گرفته بود. آخر فرمانده لشکر ۱۱ امیرالمومنین بود و همیشه اول خط آماده مبارزه. در ۲۵ شهریور که شهادتنامه جعفر امضا شد، داغ شهادتش دل دوستانش را سوزاند اما رساندن خبر به پدر، داغ بزرگتری بود. 🍃دست به دست هم دادند تا پدر رفقیشان را به بردند. همه بغض کرده اما چه کسی دلش می آمد خبر شهادت فرزند دیگر آقا محسن را برایش بگوید. پدر قرآن را گشود و گفت من خودم میدانم جعفر شهید شده است. انگار کسی قرآن می خواند. يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً  فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي❤️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٧ اردیبهشت ۱٣۴۴ 📅تاریخ شهادت : ٢۵ شهریور ۱۳۶۴ 📅تاریخ انتشار : ٢۵ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : چنگوله 🥀مزار شهید : بخش صالح آباد از توابع شهرستان مهران
shahid chenari.bmp
8.1M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید جعفر چناری🥀 @ammarabdi_ir
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید جعفر چناری🥀 @ammarabdi_ir
🍃همیشه اولین ها، در خاطره تاریخ  پر رنگ ترند. زمانی که همه فکر می کردند راه شهادت بسته است و مملکت در آرامش است زیر پوست کشورمان خبرهایی بود. 🍃خیلی ها خبر نداشتند به پای این گل هایی پر پر می شوند که کمی دورتراز کشورمان سینه هایشان را سپر کرده اند! 🍃شاید خیلی ها هم در خبر نداشتند تا اینکه خبر پیچید نوجوان خجالتی روزهای دور و جوان  برومند سپاه ، هم او که اهل بود و بابای مهربانِ  "حسین مهدی و اسما" داوطلبانه به رفته تا نامحرم وارد حرم عقیله بنی هاشم(ع) نشود. 🍃 و در همان اولین اعزام موقع تعمیر یک تانک، گلوله ای به سر پر شورش نشسته و باعث  شده تا لاله ای جدید در  گلزار شهدای نجف آباد بروید. 🍃حالا مزار شهید ۴۱ ساله، "روح الله کافی زاده "مأوای دل گرفتگان است و زیارت کنندگانش از او برای قیامتشان می جویند از اویی که نامش به عنوان اولین شهید نجف آباد ثبت شد بر سینه تاریخ. باشد تا دستگیر تک تک ما نیز باشند ان شاالله.   ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۷ شهریور ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ اردیبهشت ۱٣٩٢ 📅تاریخ انتشار : ۲۵ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای نجف آباد
1(10)(1).jpg
2.38M
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز تولد شهید روح الله کافی زاده💐 @ammarabdi_ir
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید روح الله کافی زاده💐 @ammarabdi_ir
*بسم الله الرحمن الرحیم* 🍃سلام میدهم به تو! سلام به تو که جآن ما شدی و ما دل در گِرو عشق تو داریم. بر دامن تو چنگ میزنیم و تلاش میکنیم با بهره بردن از وجود تو خود را به برسانیم🕊 🍃تو سراسر خیری و برکت، سراسر نوری و سرور و خدا با خلق تو نعمت را برما تمام کرد اما امان از بی لیاقتی ما. مایی که چون کوفیان، نامه و دعوت به سوی تو روانه میکنیم و آنگاه که پای منافع خود در میان است نامردمانی میشویم که خدا میداند! 🍃این چنین است که این روزها برکت از جان و روحمان پر کشیده و تن هایمان دردمند و آلوده است. اما باز هم خیر دعاهای شماست که مارا سرپا نگاه داشته است. ما کردیم، ما طعم بی پدر بودن را عجیب چشیده ایم، تورا به جان مادرت زهرا همچون جدت حسین(ع) توبه حرّگونه مارا بپذیر و در گوش هایمان زمزمه کن:" اِرفِعی راسَک" برگرد و شمیم دلنشین حضورت را به فرزندان خیلی محتاجت برسان باور کن ما بی تو خیلی خسته ایم💔 اللهم عجل لولیک الفرج✨ ✍نویسنده: 📅تاریخ انتشار: ٢۶ شهریور ۱۴۰۰
12.jpg
2.91M
فایل با کیفیت طرح جمعه های انتظار💛☘ @ammarabdi_ir
طرح جمعه های انتظار💛☘ @ammarabdi_ir
🍃در آستانه پاییز ۱۳۳۴ به دنیا آمد با تقدیری پر . در سال ۵۵ که به سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان گریخت و شد قطره ای در دریای . سبزِ پوش س.پاه که شد انگار بارِ دِین و مسئولیتش بیشتر شد! 🍃اولین ماموریتش، حراست از بیتِ امام بود. لحظه ای آرام نبود. همیشه در تکاپو برای مفید بودن، برای پریدن. 🍃پای در غائله نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند. همپای در می‌گشت و شناسایی می‌کرد. سپس در بازی دراز جانشین فرمانده عملیات شد. 🍃دستش را در ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه محبوب را با دستِ دل انجام داد. ردپای در جای جای جبهه و جنگ دیده می‌شود. عملیات‌های زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ پوتینش را به چشم سرمه کرده اند. 🍃فتح‌المبین، الی ‌ و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند. حتی خاکِ طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در ۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید😞 🍃والفجر۲ اما زمان بال گشودن بود، وقتش رسیده بود تا سکوی پروازش شود. پرواز کرد به سوی 🕊 🍃بعضی‌ها متولد می‌شوند برای جاودانگی، برای . 🌹به مناسبت سالروز ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۲۷ شهریور ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ۱۳۶۲ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا. قطعه۲۴ 🕊محل شهادت : حاج عمران
شهید علیرضا موحد دانش(1).bmp
8.1M
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز تولد شهید علیرضا موحد دانش🌺 @ammarabdi_ir
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید علیرضا موحد دانش🌺 @ammarabdi_ir
🍃هرگاه دلم از دنیا و آدم هایش میگیرد، بغض هایم را بغل می گیرم و نیت زیارت می کنم و راهی می شوم سوی امامزاده شاهرضا. 🍃به صحن می رسم دست به سینه سلام می دهم و پس از آن ‌طبق قرار همیشگی می روم سوی مزار فرمانده. مثل همیشه زائرهای بسیاری دارد. چند قدم مانده به مزار می ایستم و فاتحه ای می خوانم و پاکج می کنم سوی شهید گمنام. 🍃پله ها را بالا می روم و اشک هایم به پایین میریزند. چشمانم به نوشته قرمز شهید گمنام، رفیق همیشگی و سنگ صبور حرف های تلمبار شده بر دلم روشن می شود. کمی که آرام می شوم دلم پر می کشد سوی مسافر برگشته از ... 🍃قدم هایم را آرام آرام برمیدارم اما در دلم شور عجیبی است. از همان موقع که شنیدم شهر با شهادتش زیر و رو شد و دلها منقلب، دل من هم در جاماند. نگاه می کنم به نوشته های مزار. برای بار چندم شهید مدافع حرم محمد مرادی را می خوانم. 🍃دلم می لرزد به یاد آخرین لبخندش که با تابوت قاب شده بود. بغض می کنم برای های فرزندانش. و اشک هایم جاری می شود برای بیقراری خانواده اش... 🍃به این می اندیشم که روزی او هم در همین گلزار قدم برداشته و میان شهدا رزق خواسته. نمی دانم چه کرد که حضرت زینب از میان آدم های یک شهر نازش را خرید و عاقبت بخیر شد. اما در آخرین نوشته هایش جمله ای زیبا سبب شد دلم بلرزد. نوشته بود احساس می کنم عنایت ویژه ای به من دارند... 🍃آقا محمد، خوش به حالت. شما که به مراد دلت رسیدی اما ما اسیران بلاتکلیفی به گوشه نگاهی محتاجیم... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٧ شهریور ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ مرداد ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب_سوریه 🥀مزار شهید : اصفهان گلزار شهدای شهرضا
shahid mORADI.bmp
8.1M
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز تولد شهید محمد مرادی💐 @ammarabdi_ir
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید محمد مرادی💐 @ammarabdi_ir
♡نون والقلم♡ 🍃بی هدف کاغذ را سیاه میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمی‌آمد طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و ناگفته خم شد. 🍃دفتر را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت! نشانی منزلگاه عشق را گم کردیم، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر برویم و برسیم به حرم یار. 🍃اصلا شاید ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست به نوشتن نمیرفت، نشانی یار را گم کردم و در این وانفسای دنیا غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک (ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک (ع) بلد راه شدند و ندای لبیک سر دادند، ندایی که می‌گفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند! خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند؛ هم یکی! 🍃دیگر از پرورش یافته مکتب علی(ع) و کارنامه قبولی و مهر نمی‌گویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب مشق عشق نمیکند. 🍃حامد نیز مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در خلاصه شود. آری همین است شرط عاشقی است. ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار : گلزار شهدای شهر رشت
1(10)(2).jpg
1.37M
فایل با کیفیت طرح به مناسبت سالروز تولد شهید حامد کوچک زاده🌸 @ammarabdi_ir
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید حامد کوچک زاده🌸 @ammarabdi_ir
*بسم رب الحسین* 🍃"پسر کو ندارد نشان از پدر" پدر که قهرمان باشد و راه و رسمش ، پسر نیز راه اورا در پیش میگیرد. جانانه جهاد میکند و عاشقانه به راه اربابش حسین(ع)نماز عشق اقتدا میکند. 🍃ایرج رضازاده، فرزند شهید رضا رضازاده. ای که پس از پدر، در مسیر مجاهدت، فرمان های امام را به جان سپرد. بارها معنا کرد" بابی انت و امی" را و با گذشتن از خانواده عشق بی کرانش را به خاندان علی(ع) نشان داد... 🍃مرام حسین گونه اش را که کنار بگذاریم، وفاداری عباس وار اوست که چشم های همه را خیره خود میکند. بارها و بارها جانبازی را از کربلا آموخت اما هیچکدام مانع از شوق بی تمثیل او نبود. 🍃آری! میان این راه، چشم های سر بسته و چشم دل باز میشود. پایان این جاده، منتهی به آغوش خداست و فتح کنندگان راه، آنانی هستند همچون ایرج رضازاده که جان و مال و فرزندانشان وقف خدا شده است! 🍃فرزندان زهرا گمنامی را بیشتر میپسندند اما چه باید کرد با دل های بیقرار خانواده هایشان. این چنین شد که پس از مدت ها، بازگشت پیکرش آرامش دل ها شد... شهیدِ عزیزمان♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٧ شهریور ۱٣۴۰ 📅تاریخ شهادت : ٢٨ اردیبهشت ۱٣۶۶ 📅تاریخ انتشار : ٢۸ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : ماووت_کربلای ده 🥀مزار شهید : گرگان
2.jpg
8.16M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید ایرج رضا زاده🌺 @ammarabdi_ir
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید ایرج رضا زاده🌺 @ammarabdi_ir
🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس فاطمه با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول آقا مهدی، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم دلتنگی های پدر برای مادرش بود. 🍃صدای ترک های دلم را می شنوم و این بار عکس زهرا و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه دخترها بابایی اند را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر می شوند و چشمان تارشده از اشکم، به عکس محمد جواد و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند. 🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس همسر شهید، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای شهادتش، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند. 🍃بدرقه کرد همسرش و به یک چشم بر هم زدنی خود را در معراج دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه سه ساله ارباب شده بود و سر بابا را نوازش می کرد.و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد مزار مرهم می یابد. درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ پدر را می گرفت.... ✨ آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶ 📅تاریخ انتشار : ٢٨ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه
1.jpg
1.46M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید مهدی قره محمدی🌷 @ammarabdi_ir
طرح جدید به مناسبت سالروز تولد شهید مهدی قره محمدی🌷 @ammarabdi_ir