eitaa logo
انباز
273 دنبال‌کننده
402 عکس
79 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آیا ماه صفر نحس است؟ 💠 ✍🏻 در عالم هستی، موجودِ نحس و شوم و بد یُمن و شرّ بِالذّات وجود ندارد و تمامی موجودات، مخلوق خدا و خیر و زیبا و خوب اند. 🔅الَّذِی أحْسَنَ کُلَّ شَئٍ خَلَقَهُ- سجده، آیه۷🔅 آری، نحس و شرّ نسبی وجود دارد که آن هم از ناحیهٔ خود موجودات می باشد. ✍🏻 سال ها، ماه ها، روزها و ساعت‌ها همه خوب و خیر هستند و سَعد و نحس بودنِ آنها به جهت رویدادها و حوادثی است که در آن ها اتفاق افتاده است؛ مانند نزول قرآن و ولادت های چهارده معصوم عليهم السلام که مبارک اند. یا به جهت نزول عذاب الهی برای قوم عاد در ۸ روز، که خداوند در قرآن، آن روزها را " ایّام نَحِسات " نامیده است. (سورهٔ فصِّلت، آیهٔ ۱۶) 🔅 اگر کسی بخواهد مسئلهٔ نحس بودن را از جهت عقل و شرع بداند، به جلد ۱۹ المیزانِ مرحوم علامهٔ طباطبایی در ذیل آیهٔ شریفهٔ: "فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ" در سورهٔ " الْقَمَر " مراجعه کند که بیش از ۱۰ صفحه، مطالبِ عمیقِ عقلی و روانشناسی و خلاصه ی بیش از ۱۲۰ صفحه، احادیثِ بحارالأنوار و سایر کتب حدیث را به صورت تحلیلی مطرح کرده است. ⭕️ نحوست ماه صفر ⭕️ ✍🏻 دلیل و سند و مدرک معتبری راجع به‌ نحس بودن‌ ماه صفر وجود ندارد. اتفاقات در ماه صفر مانند اسارت اهل بیت و شهادت پیامبر اکرم "صلی الله علیه و آله" و امام حسن و امام رضا "علیهما السلام" دلیلی بر نحس بودن نیست چون شهادت امام حسین "علیه السلام" در محرم، بزرگترین مصیبت است و کسی نگفته محرم، نحس است؛ محزون و عزادار بودن نیز غیر از نحس بودن است. ✍🏻 مرحوم علامه مجلسی که در تسلط بر احادیث بمنزله عنقای علما می باشد در زاد المعاد می فرماید: "این ماه به نحوست و شوم بودن مشهور است، بعد از نقل دو احتمال بر نحس بودن می نویسد: ولی در احادیث شیعه چیزی که دلالت بر نحوست کند ندیده ام و در روایات غیر معتبره عامه وارد شده است‌. 📚(زاد المعاد، ص ۳۷۳) ✍🏻 تاثیر افکار و تخیلات منفی و ناامیدی و تلقین به بدشانس و بدبخت بودن، از موانع بسیار خطرناک یک زندگی موفق و سالم و با نشاط است. در عین حال بعد از مدیریت صحیح ذهن وزندگی هدفمند، دعا و توسل و ذکر و تلاوت قرآن و توبه و استغفار و صدقه و انفاق برای دفع و رفع بلاها و گرفتاری ها و مشکلات، لازم و ضروری است. 🔅اللهم عجل لولیک الفرج🔅 ✍🏻 استاد علی مومنی ✅
noormags_پنداره_نحوست_ماه_صفر_1034344_264139.pdf
396.6K
مقاله دقیق و علمی حجت الاسلام عبدالهادی مسعودی درباره روایات نحوست ماه صفر https://eitaa.com/anbaz60/1284
آیا ماه صفر نحس است؟ استاد یوسفی غروی: حدیثی را به پیغمبر اکرم نسبت می‌دهند که ایشان فرمودند: «من بشرنی بخروج صفر فله الجنة». و از این استفاده کرده‌اند که پس ماه صفر نحس است که پیامبر بهشت را برای کسی قرار داده که به خروج از این ماه بشارت دهد. اما صحیح آن «من بشرنی بخروج آذار» هست و این تحریف شده است به «من بشرنی بخروج صفر». «آذار» از ماه‌های رومی است. جریان این حدیث این است که اهل قبا به پیامبر پیشنهاد داده بودند که روزهای شنبه را به آنها سر بزند و این حدیث مربوط به همین دیدارهاست. پیامبر برای اینکه نشانه‌ای به مؤمنان بدهد تا در نزاع‌های پس از او (در اینجا نزاع ابوذر با خلیفۀ سوم) حق را گم نکنند در مسجد قبا به اصحابش فرمود: «اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می‌شود مردی از اهل بهشت است». کسانی که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند تا مصداق این حدیث باشند. پیامبر که از این موضوع آگاه بودند به اصحاب داخل مسجد فرمود: «انه سیدخل علیکم جماعة یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنة؛ هم اکنون عدۀ زیادی وارد می‌شوند و کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد از اهل بهشت است». ابوذر در بین کسانی بود که وارد مسجد شده بودند. پیامبر از آنان پرسید اکنون در کدام یک از ماه‌های رومی قرار داریم؟ فقط ابوذر بود که گفت یا رسول الله از ماه آذار خارج شده‌ایم. و این گفتۀ پیامبر به خاطر این بود که مردم به محق بودن ابوذر پی ببرند و اصلاً ربطی به ماه صفر و نحوست آن ندارد. عده‌ای از علمای ما مخصوصاً علمای اخلاق ما از جمله مرحوم نراقی پدر و پسر اعتقاد به نحوست و سعد ایام را جز شرک خفی دانسته‌اند. یعنی اگر کسی معتقد باشد خود این روزها و ماه‌ها مؤثر در سعد و نحس زمان باشد مرتکب شرک خفی شده است. اما آنچه در قرآن آمده است به خاطر این است که در بعضی روزها عذاب الهی نازل شده است، نه اینکه چون آن روز نحس بوده است عذاب الهی نازل شده است، بلکه چون در آن روز عذاب نازل شده تعبیر به نحس بودن داریم. دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام دعوت کنید: @chsiqs
تفسیر علمی قرآن کریم تخصصی تفسیر سطح ۳ مخاطب: طلاب شهرستان بشاگرد، شهر سردشت مکان برگزاری دوره: قم طی 8 جلسه و به مدت تقریبیِ ۷ ساعت و نیم مدرّس: سجاد دین‌پرستی صالح @Sajjaddinparast60 آرشیو فایل‌های صوتی در تلگرام: https://t.me/tafsire_elmie_qoran/2
نالیدن بلبل ز نُوآموزیِ عشق است هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی
4_5818794595672131022.pdf
3.98M
آقای رسول جعفریان در کتاب «داستانی که تبدیل به حقیقت تاریخی شد» نشان داده که ماجرای سقوط اندلس در اثر ترویج بی‌حجابی و شرب خمر، صرفا یک داستان ساختگی برای پند و موعظه است. می‌توانید محتوای این کتاب را (که فایلش پیوست شده) در لینک زیر هم مشاهده کنید: https://B2n.ir/k09499 محقق محترم در تاریخ 6 دی 1401 (در ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها) در تلگرام نوشت: «دیدم امشب منبری حسینیه امام خمینی (آقای ع) این داستان اندلس را با آب و تاب نقل می‌کند. بنابراین بی‌مناسبت نیست، دوباره این متن را تقدیم دوستان کنم.» https://t.me/jafarian1964/12870 سقوط اندلس ____ پی‌نوشت: همانگونه که در انتهای کتاب آمده، بدیهی و ناگفته‌پیدا است که آن کتاب و این فرسته، فوائد حقیقی حجاب و سایر احکام اسلامی، و نیز آفات بدحجابی و می‌گساری و فساد اخلاقی را -حتی به اندازه سر سوزنی- انکار نمی‌کند. https://eitaa.com/anbaz60/1288
۱۴۰۲۰۵۱۱ بوستان آل یاسین، محبت و احترام.mp3
39.64M
🔹 دو اصل بسیار مهم و مؤثر در تمام روابط انسانی، خصوصا در عرصه تربیت: محبت و احترام ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ بوستان آل یاسین
💠 غبار بهشت «ماجرای شیعه شدن خلیعی شاعر با عنایت امام حسین (علیه‌السلام)» 🔹 پدر و مادرش ساکن موصل بودند و در زندگی‌شان به ظاهر چیزی کم نداشتند جز فرزند. دیدن اولاد همسایه‌ها حسرت چند سالۀ مادرش را بیشتر می‌کرد. برای همین نذر کرد اگر خداوند به آن‌ها فرزندی عنایت کند، او را در راه حسین (علیه‌السلام) قرار دهد اما نه برای خدمت در این مسیر، بلکه برای آزار و قتل زائرانی که به زیارت حسین بن علی (علیهما‌السلام) مشرف می‌شدند. از خانواده‌ای ناصبی غیر از این انتظار نمی‌رود. ناف این جماعت را با کینۀ علی (علیه‌السلام) و آل علی و مریدان علی بریده‌اند. گذشت تا لطف عام الهی شامل آن‌ها شد و خداوند پسری را در دامانشان گذاشت. جمال‌الدین روز به روز قد می‌کشید و بزرگتر می‌شد. حالا دیگر جوانی شده بود که در کنار انجام کارهای روزمرّه، دستی هم بر آتش شعر داشت و گاه گاهی در خلوت خود ابیاتی می‌سرود. روزی که مادرش احساس کرد جمال‌الدین می‌تواند از عهدۀ آن نذر برآید، ماجرا را با او درمیان گذاشت و از او خواست تا آن وعده را عملی سازد. 🔸 همواره کاروان‌هایی بودند که از منطقۀ جبل عاملِ شیعه‌نشین و برخی مناطق شام عازم زیارت سیدالشهدا (علیه‌السلام) می‌شدند و در مسیر خود از موصل عبور می‌کردند. جمال‌الدین ناچار برای ادای نذر مادر به دنبال یکی از آن کاروان‌ها رفت اما برای انجام آن فریضۀ شیطانی عجله نکرد. نمی‌دانم دو به شک بود که آیا دستش را به خون مظلوم آلوده کند یا این‌که می‌خواست مطمئن شود نیت کاروان، زیارت حسین بن علی (علیهما‌السلام) است، تا بی‌گدار به آب نزده باشد. هرچه بود تا منطقۀ مسیّب که نزدیک کربلا قرار دارد کاروان را تعقیب کرد. بیش از ۹۰ فرسخ، حدود ۵۰۰ کیلومتر در طریق الحسین (علیه‌السلام) راه طی کنی آن هم به نیت سوء قصد به جان زائران حسین (علیه‌السلام)! چه حکایت غریبی‌ست! 🔹 با مشاهدۀ عبور کاروان از فرات، خاطرجمع شد که آن‌ها به زیارت حسین (علیه‌السلام) می‌روند. همان‌جا بار سفر زمین گذاشت تا هنگام بازگشتن کاروان نذر مادرش را قربة الی الله ادا کند. آن روزها و ساعت‌ها فرصت خوبی بود تا خنجرش را صیقل دهد، برای خودش شعر بخواند و به خیلی چیزها فکر کند؛ به خودش، به نذر مادرش، به عذاب وجدانش، به زائران حسین (علیه‌السلام) به کربلا. اوقات نفس‌گیری بود. در همین فکرها بود که خوابش برد. در عالم رؤیا دید که قیامت برپا شده و او را می‌برند تا به خاطر عقاید باطلش راهی جهنم کنند. هرچه التماس کرد فایده‌ای نداشت و او را در دوزخ انداختند. بین شعله‌ها غوطه‌ور بود اما احساس سوختن نمی‌کرد، گویا زبانه‌های آتش بر بدن او بی‌اثر بود! در آن هول و ولا ناگهان صدای مهیبی از قعر جهنم بلند شد: «من اجازه ندارم تنی را که غبار راه کربلا بر آن نشسته، بسوزانم...» آری آن گرد و خاک برخاسته از کاروان، بر سر و روی او نشسته بود. همان غبار بهشتی حائلی شد بین او و آتش. مگر جهنم می‌تواند بهشت را بسوزاند؟ حاشا و کَلّا! 🔸 پس از عمری دشمنی با اهل‌بیت پیامبر (صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه‌و‌آله) از خواب غفلت بیدار شد. خدا خواست که بیدار شود تا حجتی باشد بر هم‌مسلکان سابقش تا حسین (علیه‌السلام) را بشناسند. حجتی باشد بر ما که غبار طریق الحسین (علیه‌السلام) را دست‌کم نگیریم، تربت کربلا که جای خودش را دارد. این رؤیای صادقه باعث شد خوابی که مادرش برایش دیده بود بی‌تعبیر و عقیم بماند. خاصیت اعجاز حسین (علیه‌السلام) این است که هر سِحری را باطل می‌کند. با حالی آشفته به حرم رفت و این دو بیت را سرود: اِذا شِئتَ النّجاةَ فَزُر حُسينا لِكَی تَلقى الاِلهَ قريرَ عَينِ فَاِنَّ النارَ لَيسَ تَمُسُّ جِسماً عَلَيهِ غُبارُ زوارِ الحسينِ اگر به دنبال رستگاری هستی پس حسین (علیه‌السلام) را زیارت کن تا خداوند متعال را با چشمی روشن ملاقات کنی. پس همانا جسمی را که بر آن غبار راه زائران حسین (علیه‌السلام) نشسته باشد، آتش نمی‌سوزاند. 🔹 جمال‌الدین از باورهای اجدادی‌اش برگشت اما دیگر پای برگشتن از کربلا را نداشت. او مجاور حرم کربلا شد و برای جبران لطفی که در حقش شده بود اشعار بسیاری در ستایش خاندان رسالت خصوصا سیدالشهدا (علیه‌السلام) سرود. این شاعر اهل موصل، صله‌ای از حضرت دریافت کرده است که حسرت هر شاعری‌ست؛ صله‌ای که تخلص شعری او را نیز رقم زده است. روزی رو به ضریح ایستاده بود و یکی از قصایدش در مدح حضرت را می‌خواند، ناگاه پرده‌ای که از در آویزان بود از جایش کنده شد و بر شانۀ او افتاد، کسانی که شاهد ماجرا بودند، پردۀ حرم را هدیه و خلعتی از طرف اباعبدالله‌الحسین (علیه‌السلام) به جمال‌الدین ‌دانستند. از آنجا بود که این شاعر قرن هشتم به خَلیعی یا خِلَعی مشهور شد و اشعارش را به این تخلص، متبرک می‌کرد. ✍🏻 🌐 shereheyat.ir/node/5954https://eitaa.com/ShereHeyat/4976
هدایت شده از مهدي عاملي [کانال]
‏اگر طهور شود مُنَجَّس‌ای به آبِ مُضاف‌ای رسد عَدویِ علی از عداوت‌اش سوی صافی [ببند کام و مزن نزدِ شاهْ حرفِ اضافی «بحار» و «مُختصر» و «عروه» و ««مکاسب» و ««کافی» عریضه‌ای‌ست که افتاده در بحارِ تو هر پنج] ‎ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️یکی از حکیمانه ترین تحلیل‌ها، در مورد تمدن غرب، در داستان پینوکیو..! 🎥 استاد 📣 حتما ببینید و منتشر کنید. @tarbiatkadeh
292495106_-2041991998.mp3
17.73M
✨نظام تربیتی در نگاه اندیشمندان مسلمان 1⃣ 🔹در اندیشه های مرحوم صفائی، حتی زمانی که از «نظام سیاسی اسلام» گفتگو میکنند ،شروع بحث با تربیت است. 🔹اولین دغدغه مرحوم صفائی، اصالت و استناد طرح به آیات و روایات ست. 🔹تربیت از نگاه مرحوم صفائی، آغازِ همه چیز است. 🔹اولین هدف تربیت اسلامی از نظر مرحوم صفائی،این است که انسانها امکان انتخاب پیدا کنند. 🎙 🌷🇮🇷🌷
زاویه عکاس هنگام عکس گرفتن، ضریح امام حسین (علیه‌السّلام) همانند کشتی و زائرین مانند غرق‌شدگان در دریا که به دنبال نجات هستند. 🔺انّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النّجاة
هدایت شده از مهدي عاملي [کانال]
‌. باشیم اوجال‌سا جِـدایه، «حسین‌ حسین» دِیَـه‌جاخ کولوم سَپیلْسه هَوایه «حسین‌ حسین» دیه‌جاخ ‌‌
🔹️از لباس تا ته‌مانده استکان چای روحانیان ✅ ... در کوچه‌های روستا قدم می‌زدم. مرد میان‌سالی با کمک همسایه‌اش داشت دیوار ساختمان خانه‌اش را کاه‌گل می‌کند. به رسم روستائیان با صدای بلند "سلام علیکم و خداقوت" گفتم. آن دو هم با صدایی بلندتر جواب دادند. چانه‌ای کاه‌گل را به دیوار کوبید و پرسید از کجا آمده‌اید؟ گفتم از قم. با ته لهجه‌ی خاصی که داشت گفت: "خوش آمدید." کمی خوش و بش کردیم و از هر دری سخن گفتیم. یک جایی از صحبت، به او گفتم "اگر کمک لازم است، بیایم؟" در جواب من گفت "شما میهمان مائید. من هم بچه‌ی روح‌الله (منظورش امام خمینی بود) هستم و به این زودی‌ها خسته نمی‌شوم. لبخندی زدم و گفت‌م "خدا روح‌الله را رحمت و بچه‌های‌ش را حفظ کند!" آقای فریدونی که می‌گفت جانباز جنگ هم هست، حالا که فهمیده بود من در لباس روحانیّت هستم دل‌ش نمی‌آمد گفتگوی ما به این زودی‌ها تمام شود. پرسید می‌توانم یک خاطره برای‌تان بگویم؟ با اشتیاق گفتم بله حتما! گفت: خانه‌ی ما محل روحانیانی بود که می‌آمدند این‌جا برای تبلیغ. من نوجوان بودم و ذوق می‌کردم پیش آن‌ها بنشینم و با آن‌ها حرف بزنم. فلانی (اسم یک نفر از معروف‌ها را آورد.) از سال ۱۳۵۴ تا همین چند سال پیش می‌آمد این روستا برای تبلیغ. پدر و مادرم لباس‌ش را می‌بوسیدند؛ ولی لیوان آب و فنجان چائی‌اش را می‌شستند. من از پدرم پرسیدم، شما که لباس‌ش را می‌بوسید، چرا لیوان و استکانش را می‌شورید؟ پدرم جواب داد که لباس این‌ها از پیامبر است و حرمت دارد ولی ته‌مانده‌ی لیوان و استکان‌شان از خودشان است؛ ما به چیزی که پیامبر است تبرّک می‌جوییم ولی به آن‌چه از خودشان است کاری نداریم! حالا می‌خواهم بگویم که به آن دوستانِ حوزوی‌ات بگو حواس‌شان به لباس پیامبر باشد. مردم آن‌ها را به خاطر این لباس احترام می‌کنند. نمی‌دانستم چه بگویم. پدرش خیلی دقیق مرز میان دینی و غیردینی را مشخص کرده بود. چند باری گفتم: خدا پدرتان را رحمت کند و از او دور شدم. مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۲/۶/۱۲ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
مدیریت یا وقف؟ اخیرا مدیر محترم کانال گنجینه مشاهیر نجف‌آباد (جناب آقای فاضل -حفظه الله-)، به بنده (که عضوی بی‌مقدار و ناشناس در آن کانالم) فرمودند نظرم را درباره «وقف یک زمین برای امور دینی» بنویسم. اصل پرسش و پاسخ را می‌توانید در لینک زیر ببینید: https://eitaa.com/MashahirNajafabad/7937 با توجه به اینکه مسائل مرتبط با آن پیام (از قبیل موقوفات و مساجد و وضعیت منازل مسکونی و ازدواج جوانان و فعالیت‌های فرهنگی و ...) دغدغه‌ی چندین‌ساله‌ام است، توضیحات زیر را خدمتشان تقدیم کردم: 1️⃣ کاملا با این موافقم که مالک، زمین را وقف مصطلح نکند؛ زیرا متاسفانه بلائی که گاهی (نه‌چندان‌کم) بر سر موقوفات می‌آید، تقریبا یا تحقیقا قابل جبران نیست، از تعیین متولی وقف تا مصرف موقوفات. سازمان اوقاف هم اگر بتواند مسائل خودش را درست مدیریت کند مرد بزرگی است. 2️⃣ قطعا اولویت اصلی امروز ما، برای است؛ خصوصا مسکنی که نسبتا وسیع و دارای امکانات متعارف امروزی باشد و ترجیحا غیر آپارتمان، مثل خانه‌های دوطبقه با ورودی‌های مجزا. مردم در خانه خودشان هم می‌توانند به اقامه‌ی نماز و کلاس قرآن و مراسم عزاداری و علم‌آموزی و ... بپردازند (البته تبصره‌ای بر این مطلب دارم که در شماره 6 عرض خواهم کرد). 3️⃣ تلاش برای تسهیل ازدواج جوانان هم قطعا از اصلی‌ترین اولویت‌ها است، و مهمتر از آن، تلاش برای بقای خانواده‌ها و متلاشی نشدن زندگی‌ها است. بنابراین هرچند جوان بودن افراد، اولویت دارد، خصوصا که معمولا جوان‌ها هنوز به درآمد زیادی نرسیده‌اند، اما حتما در مواردی افراد مسن‌تر هم اولویت می‌یابند. 4️⃣ حتما تا جایی که برای ساکنان آن منازل مشقت غیر متعارف نداشته باشد، کرایه‌منزل یا اقساط خرید منزل دریافت شود، تا در مسیر ارتقای کمّی و کیفیِ این کارِ خیر، هزینه شود. البته قطعا این سخن، به‌معنای نادیده‌گرفتن وسع و توانِ نیازمندان نیست؛ بلکه سخن در این است که حتی‌الامکان، مدت خدمت‌رسانیِ معقول، بیشتر باشد. حتی می‌توان اینطور عمل کرد که اگر مثلا زمین، گنجایش ۲۰۰ واحد مسکونی دارد، اول، مثلا ۱۰ واحد (به‌اندازه‌ی وسعِ بانی) ساخته و تحویل شود، و بعدا با درآمدش به تدریج واحدهای جدید بنا گردد، یا مثلا با درآمد ۲۰۰ واحد، زمین‌های دیگری را بخرند و بسازند. 5️⃣ حتما پیوست امکانات و زیرساخت‌های شهری (مثل برق و آب و فاضلاب و مسیر و وسایل عبور و مرور و ...) در چنین اقداماتی لحاظ شود. مسئله‌ی مسیرها و وسایل عبور و مرور خیلی مهم است؛ خصوصا اگر زمین، در مناطق حاشیه‌ایِ شهرها باشد. 6️⃣ حتما ملاحظات فرهنگی (عرفی و دینی) در ساخت‌وسازها و تحویل منازل به افراد و ... لحاظ شود. شخصا معتقدم باید حدود یک‌درصد از واحدهای مسکونی، مسجدِ با حسینیه شود تا امکان فعالیت‌های فرهنگی و دینی فراهم باشد. یعنی مثلا اگر ۱۰۰ واحد ساخته‌شود، یکی از آنها (بدون تجملات رایج) مخصوص فعالیت‌های عام‌ّالمنفعه‌ی فرهنگی شود. مساجد کوچک و متعددِ محله‌های قدیم مشهد و قم و ... نمونه‌های تاریخیِ نسبتا موفقی از این پیشنهادند. البته، باید برای این امکانِ نسبی تدبیر شود که اگر لازم شد، همین یک‌درصدها هم تغییر کاربریِ مناسبی بیابند که هیچ‌وقت، بدون استفاده‌ی مطلوب نمانند. 7️⃣ حتما به‌شکلی آینده‌نگرانه، شرایط تولیت و متولیان اداره‌ی چنین مجموعه‌هایی لحاظ شود، که در آینده کسانی متصدی کار نشوند که منافع شخصی خود را بر نیاز ساکنان آن منازل ترجیح می‌دهند، یا متصدیانِ مستبدّ، جایگزین اهل مشورت از تخصص‌ها و مخاطبان نشوند. اگر سازوکاری تدبیر شود که کارها به‌فراخورِ پیشرفت، به خود افراد ساکن تحویل شود و عملا به‌تدریج مالک شوند خیلی بهتر است، تا هم برای‌شان پشتوانه مالی باشد و هم سازمان مدیریت این مجموعه، بیش‌ازحد بزرگ و چاق و هزینه‌بر نشود. 🌷 https://eitaa.com/anbaz60/1297
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۱) ۱- و عَيبُ مَن أَحبَبتَ مَستورُ عیبِ معشوق بر تو پوشیده‌ست. ۲- الأسَدُ لا یَأکُلُ إلّا مِن فَریسَتِه: شیر تنها از شکار خود خورَد. ۳- اِسعَ‏ بِجَدٍّ أَو دَعْ: یا سخت‏ بکوش یا رها کن. ۴- كَالكِلابِ تَتبَعُ خُبزاً: چون سگان در پیِ نانی اُفتی. ۵- أَحبِبْ حَبیبَکَ هَوْناً: دوستت را نرم‌نرمک دوست دار. ۶- كُلُّ امرِئٍ في بَيتِهِ‏ صَبِيٌّ‏: هرکسی در خانۀ خود کودک است. ۷- أَفِق قَبلَ أن يُحفَرَ ثَراكَ: پیش از آن‌که کَنده گردد گورِ تو بیدار شو. ۸- مَن لَم يَتَأدَّبْ في صِغَرِه لَم يَتَرَأَّس في كِبَرِه: هرکه در کودکی ادب نشود گاهِ پیری به سروری نرسد. ۹- و کُلُّ ما یَفعَلُ المَحبوبُ مَحبوبُ: هرچه معشوق کند، محبوب است. ۱۰- قَد یَنبَحُ القَمَرَ الکَلبُ: گاه سگ بر ماه عوعو می‌کُنَد. ۱۱- إنّ المُحِبَّ لِمَن یُحِبُّ مُطیعُ: عاشق از معشوق فرمان می‌برد. ۱۲- هُوَ أَوحَشُ مِنَ القَبرِ: وحشت‌انگیزتر از گور بوَد ۱۳- لا تُؤَخِّرْ عَمَلَ الیَومِ لِغَدٍ: کار امروز به فردا مسپار ۱۴- إنَّمَا الجودُ أن تَجودَ عَلیٰ مَن هو لِلجودِ مِنکَ و البَذلِ أَهلُ: جود آن است که بخشی به کسی که بوَد درخورِ بخشش آن کس. ۱۵- لا تَسقُطُ مِن کَفِّهِ خَردَلةٌ: نمی‌افتد از دست او خردلی. https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۲) ۱۶- شَرُّ أَخلاقِ الرِّجالِ البُخلُ و الجُبنُ: بدترین اخلاق مردان بخل و ترس است. ۱۷- دِعامَةُ العَقلِ الحِلمُ: ستونِ خرد بردباری بوَد. ۱۸- و المَرءُ لا تُرتَجَی النَّجاةُ لَهُ یَوماً إذا کانَ خَصمُهُ القاضي: امّید رهایی نیست، چون دشمنِ کس قاضی‌ست. ۱۹- النّاسُ عَلیٰ دینِ مُلوکِهِم: مردمان بر دینِ شاهان خودند. ۲۰- مَورِدُ الجَهلِ وَبیُّ المَنهَلِ: سرچشمهٔ جهل ناگوارست. ۲۱- رُبَّ فَرحَةٍ تَعودُ تَرحَةً: چه‌بسا شادی‌ای که غم گردد. ۲۲- أُریقَ ماءُ شَبابِه: آبِ جوانیش فروریخته‌ست. (پیر شده است) ۲۳- کَأنَّهُ خلیفةُ آدَمَ: گوییا او جانشین آدم است. (کهن‌سال است) ۲۴- تَصامَمَ الحُرُّ : آزاده از شنیدنِ دشنام کر بوَد ۲۵- أوّلُ الحَزمِ المَشورَةٌ: مشورتْ آغازِ دوراندیشی است. ۲۶- کَلبٌ جَوّالٌ خَیرٌ مِن أَسَدٍ رابِضٍ: سگِ چالاک به از شیرِ زمین‌گیر بوَد ۲۷- الطّامِعُ فی وِثاقِ الذُّل: طمع‌کار در بندِ خواری بوَد. ۲۸- فِی الطَّمَعِ المَذَلَّةُ لِلرِّقاب: طمع موجب خواریِ آدمی‌ست. ۲۹- أَعذَرَ مَن أنذَرَ: آن‌که هشدار داد معذور است. ۳۰- بَعدَ کُلِّ خُسرٍ کَیسٌ: پسِ هر زیانی بوَد هوشیاری. ۳۱- حَیاةُ المَرءِ ثَوبٌ مُستَعارٌ: زندگانی لباسِ عاریتی‌ست. ۳۲- رُبَّ رَأسٍ حَصیدُ لِسانٍ: بسا سر کان دِرُوگشته‌یْ زبان است. ۳۳- زُمَّ لِسانَکَ تَسلَم جَوارِحُک: زبان درکَش که تا سالم بمانی. ۳۴- فُلانٌ أَسخیٰ مِنَ الرّیحِ الهابَّةِ: بخشنده‌تر از بادِ وزان است فلانی. ۳۵- فُلانٌ نائمٌ و رِجلاهُ فِی الماء: فلانی خفته و پایش در آب است. https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
ترجمهٔ موزون امثال عربی (۳) ۳۶- قَد یَخسَرُ الإنسانُ فی طَلَبِ الرِّبحِ: گاهی انسان ز پیِ سود زیان می‌بیند. ۳۷- کَأنَّهُ عَینُ الحَیاتِ: تو گویی چشمهٔ آب حیات است. ۳۸- لا تَفتَح باباً یَعییکَ سَدُّه: دری مگشا که نتوانیش بستن. ۳۹- مَن أَبغضَکَ أَغراکَ: برمی‌انگیزاندت آن‌کس که با تو دشمن است. ۴۰- مَن قَلَّ صِدقُهُ قَلَّ صَدیقُه: هرکه کمتر راست گوید دوستانش کم شود. ۴۱- و لا یَومٌ یَمُرُّ بِمُستَعادٍ: روزی که گذشت برنگردد. ۴۲- خُذِ الکِتابَ مِن عِنوانِهِ: بشناس کتاب را ز عنوان ۴۳- الصَّبرُ حیلَةُ مَن لا حیلَةَ لَه: چارهٔ بی‌چاره شکیبایی است. ۴۴- غَضَبُ العُشّاقِ کَمَطَرِ الرَّبیعِ: خشمِ عشّاق چو بارانِ بهاری باشد. ۴۵- لَیسَ المُقِلُّ عَنِ الزَّمانِ بِراضٍ: تنگ‌دست از زمانه ناراضی‌ست‌. ۴۶- لا أُعَلِّقُ الجُلجُلَ مِن عُنُقی: زنگوله به گردنم نمی‌آویزم. ۴۷- لا یَجتَمِعُ السَّیفانِ فی غِمدٍ: نگنجد دو شمشیر در یک نیام. ۴۸- لَیسَ التَّکَحُّلُ فِی العَینَینِ کَالکَحَلِ: سرمه در دیده کشیدن چو سیه‌چشمی نیست. ۴۹- مَن أَجمَلَ قیلاً سَمِعَ جَمیلاً: نیکو شنود هرآن‌که نیکو گفت. ۵۰- مَن خَصمُهُ القاضي إلیٰ مَن یَشتَکي؟ آن‌که قاضی بوَد ورا دشمن او شکایت به پیش کی ببَرَد؟! ۵۱- نِعمَ المُحَدِّثُ الدَّفتَرُ: چه سخن‌گوی نکویی‌ست کتاب! ۵۲- لا غِنیٰ کَصِحَّةِ الجِسمِ: ثروتی همچو تندرستی نیست. ۵۳- قُرِنَ الحَیاءُ بِالحِرمانِ: شرم و ناکامی به هم وابسته‌اند. ۵۴- إذَا احتَرَقَ الفُؤادُ ذَهَبَ الرُّقادُ: چون بسوزد دل رود خواب از میان. ۵۵- حُسنُ الخُلقِ خَیرُ قَرینٍ: بهترین همنشین خوش‌اخلاقی‌ست. ۵۶- جَریٰ مِنّی مَجریٰ دَمی فی عُروقی: هم‌چو خون اندر رگانم جاری است. ۵۷- و لا یَومٌ یَمُرُّ بِمُستَعادٍ: روزی که گذشت برنگردد. ۵۸- مَن لَم یُؤَدِّبهُ الابوانِ أَدَّبَهُ الزمانُ: هرکه را باب و مام ادب نکنند روزگارش ادب بخواهد کرد. ۵۹- سَمِنَ حَتّیٰ صارَ کَأَنَّهُ الخَرسُ: آن مایه «چاق» گشت که خمّی بزرگ شد. ۶۰- السَّفَرُ قِطعَةٌ مِنَ السَّقَرِ: پاره‌ای از جهنّم است سفر. ۶۱- وَلِّ المالَ ربَّه: مال را با صاحبِ آن واگذار. ۶۲- اِشتَدّی زِیَمٌ: اسبِ خود را به تک درآر و بتاز. ۶۳- أَعطِ القَوسَ باریَها: کمان را به سازندهٔ آن بده. https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
دلار ۳۷۵۰۰ جایگزین ‎ ۲۸۵۰۰/ نرخ فروش حواله دلار مرکز مبادله ارز، مبنای نرخ تسعیر قیمت خوراک و پایه محصولات پتروشیمی شد! چرخه باطل گرانی و تورم، ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخن اندک و مفید همچنان است که چراغی افروخته، چراغی ناافروخته را بوسه‌ای داد و برفت. آن در حق او بس است و او به مقصود رسید.
مناجات با امام رضا علیه السلام ✍️ شاعر: قیصر امین پور چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند موج‌های پریشان تو را می‌شناسند پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می‌شناسند از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند اینک ای خوب! فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان تو را می‌شناسند کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند 🥀
هدایت شده از شعر هیأت
تا صبح علی بود و مناجات شَبش در اوج دعا روح حقیقت‌طلبش لبیک‌زنان به جای پیغمبر خفت ذکر «بِاَبی اَنتَ و اُمّی» به لبش 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹مبدأ دوران🔹 شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد خط به خط باور تقویم، مسلمان می‌شد شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد، مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی‌زره آمده در معرکه یک‌بار دگر تا خودِ صبح، خطر دور و برش می‌‌چرخید تیغِ عریان شده بالای سرش می‌چرخید مرد آن است که تا لحظۀ آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده باده در دستِ سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی در شبِ فتنه، شبِ فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند جان پیغمبر خود را سپر خود کردند بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد آیۀ ترس برای چه کسی نازل شد بگذارید بگویم خطر عشق مکن «جگر شیر نداری سفر عشق مکن»... باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید من زبان بسته‌ام و خواجه سخن می‌گوید: «من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم مُهر بر لب‌ زده، خون می‌خورم و خاموشم» طاقت ‌آوردن این درد نهان آسان نیست شِقشقیّه‌ست و سخن گفتن از آن آسان نیست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4291@ShereHeyat