eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
268 عکس
171 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. مدح و مرثیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام هر کسی که رعیت موسی بن جعفر می شود محو جاه و حشمت موسی بن جعفر می شود هر که در دنیا به او دستِ توسل می زند در قیامت اُمت موسی بن جعفر می شود آن که ارزش داد با مهر علی خود را، بگو.. نوکر با قیمت موسی بن جعفر می شود پاکی شیعه تماماً از امام کاظم است، شیعه غرقِ عصمت موسی بن جعفر می شود خوش به حال هرکسی که تا اَبد در دولتش سرفراز از رایت موسی بن جعفر می شود مطمئناً شامل الطاف زهرا و علی است هر که وقف هیئت موسی بن جعفر می شود یک نگاهش جان شیرین را به مُرده می دهد این همه از شوکت موسی بن جعفر می شود کظم غیظ و رأفت و احسان و جود و بندگی.. از صفات و عادت موسی بن جعفر می شود بوی جنت می‌رسد از مرقد او بر مشام.. کاظمینش جنت موسی بن جعفر می شود در عزایش هم رضا، هم دخترش معصومه است روضه خوانِ غربت موسی بن جعفر می شود رفت زندان تا که خرج ما کند خود را، بلی.. خرج دین هم ثروت موسی بن جعفر می شود یک زن بدکاره را تبدیل مومن می کند کار نیک از همت موسی بن جعفر می شود بین زندان هیچ کس همصحبت او نیست که.. درد و غم همصحبت موسی بن جعفر می شود نیمه ی شب ناله ی «خلصنی..» از دل میزند ناله هایش حاجت موسی بن جعفر می شود کُند و زنجیر و غُل و سیلیِ دشمن چیست که.. زیر آن خم قامت موسی بن جعفر می شود عاقبت هم روی تخته در تنش را می برند گریه آور حالت موسی بن جعفر می شود حاجتش را می دهد با دست بسته، آنکه را «ملتمس»بر حضرت موسی بن جعفر می شود .__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. در ساحل سخاوت دریای کاظمین مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین با دست های خالی از اینجا نمی رویم ما سائلیم، سائل آقای کاظمین http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. باز امشب شور حالی دیگر است شامل ما لطف حی داور است شادمان اندر جنان پیغمبر است در سپهر دین مهی جلوه گر است در جهان هاهی منور آمده عاشقان موسی بن جعفر آمده شام ظلمت را سپیده می رسد نور ایمان و عقیده می‌رسد شیعیان را نور دیده می‌رسد در جهان پورِ حمیده می‌رسد شهر یثرب از قدومش گلشن است دیدگان صادق از او روشن است برهمه پیک خداداده نوید مطلع الانوار ذات حق رسید گلشن دین را گلی آمد پدید کس بسان او در این عالم ندید در جهان شمس حقایق می‌رسد باب حاجات خلایق می رسد نورذات حی یکتا آمده ماهی امشب در تجلا آمده مظهر عشق و تولا آمده هفتمین از آل طاها آمده جلوه‌گر گشته رخ موسی چوماه آمده نور مبین هادی راه این پسر از نسل پیغمبر بود نور چشم ساقی کوثر بود نجل زهرا شافع محشر بود از همه خوبان عالم سربود هدیه ی ذات خدای سرمد است فخر عالم از تبار احمد است میهمانت گشته در میلاد تو شادمان دلهای ما با یاد تو هر دلی امشب شده آباد تو فخر هر شیعه تو و اجداد تو هر دل عاشق بود پابست تو می گشاید هر گره را دست تو تو گل زهرا ز آل عصمتی همچواجدادت به جاه و حشمتی شیعیان مرتضی را عزتی منشاء جود و سخا و رحمتی امشب از لطفت کرم کن بر همه کن نظر بر ما به حق فاطمه ای که هستی شمع جمع عالمین بر علی و فاطمه نور دو عین دعوتم بنما شبی در کاظمین از کنار تو روم سوی حسین عیدی مارانما امشب عطا ده برات کاظمین و کربلا ای گل زهرا گرفتار توام گر مسلمان گشته بیدار توام درگلستان شما خارتوام گربدم مولا خریدار توام در جهان تنها به تو دل بسته ام کن نظر بر حال زار خسته ام با همه غیر از شما بیگانه ام عبد تو هستم تویی جانانه ام مست عطر و بوی این گلخانه ام تا ابد سائل در این خانه ام امشب از لطفت نما بر من دعا کن شفاعت روز محشر از (رضا) http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. 🌺ای آن که مَلک بوده به درگاه تو دائم جبریل شده بر حرم و کوی تو خادم 🌺در عشق نباشد به جز از مهر تو لازم عالم به فدایت شود ای حضرت کاظم (ع) . http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر (ع) http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مُسمّط مربّع بی‌عصا معجزه کُن حضرتِ موسایِ حرم گوشه‌چشمی که شوم سینه‌یِ سینایِ حرم با نگاهی برسانم به تماشایِ حرم که دلم تنگ شده تنگِ سحرهایِ حرم به عصا نیست نیازی با نگاهی بِشِکاف دلِ دریایِ فراق و برسانم به طواف پدرِ حضرتِ امضایِ براتِ جنّت آمدی سر بُگُذارد پدرت بر تربت وَ به لبهای مَلک مدح تو با تهنِیت زائرِ کویِ تو هستیم و به قصدِ قربت دستِ خود مُشت نمودیم و به‌سینه بزنیم رخصت از شاه بگیریم که سینه بزنیم پدرِ منبری و گل‌پسرِ تو محراب آفتاب است رضایِ تو کریمه مهتاب ذکر تو مست کند نامِ تو باشد مِیِ ناب عطرِ دلجویِ حریمت چو شمیمِ ارباب بابِ حاجات شدی یکسره حاجت بدهی به من و این رفقا حکمِ زیارت بدهی آمدی آینه‌یِ رویِ پیمبر باشی وسطِ معرکه‌ها غیرتِ حیدر باشی راویِ منبرِ نورانیِ جعفر باشی سندِ عاشقیِ کشورِ نوکر باشی تا اَبد دِیْنِ تو بر گردن دین می‌ماند ندبه‌یِ صحن تو را امّ‌البنین می‌خواند 📃۱۴۰۰/۵/۹ http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. کوری چشم دشمنان بتول ربّ تو را خوانده جان و نفس رسول گفت احمد که حج و صوم و صلاة با ولای تو می شود مقبول حرم توست قبله ی حاجات دشمنت هست ناکس و بد ذات می زنم جار نام حیدر هست بهترین نام در تمام لغات شده نام تو ذکر روز و شبم دائما لعن منکرت به لبم هر سحر ذکر لعن می گیرم بس که از دشمن تو در غضبم می رسد بوی ماه غصه و غم می روم باز زیر دِین علم یاعلی جان مدد نما ما را تا نزاریم در محرّم کم 🔸شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. به مناسبت ۲۴ ذی الحجه ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ‌ الباب اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب رجز مأذنه‌ها لرزه به ناقوس انداخت راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوسته‌ست نان یک عده به گمراهی مردم بسته‌ست ننوشتند که باران نمی از این دریاست یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است لاجرم چاره‌ای انگار به جز جنگ نماند قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است بر حذر باش که زنّار، گریبان‌ گیر است کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است بهراسید که این معرکه خون‌‌ریزتر است بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد با خود آورد به هنگامه عزیزانش را بر سر دست گرفته‌ست نبی جانش را عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند به صف‌ آرایی آن چند نفر خیره شدند پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده آفتابان ازل تا به ابد تابنده دفترم غرق نفس‌های مسیحایی شد گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد با طمانیۀ خود راه می‌آمد آرام دست در دست یدالله می‌آمد آرام دست در دست یدالله چه در سر دارد حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد ایها الناس من از پارۀ تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم آن‌که هر دم نفسم با نفسش مأنوس است آن‌که با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم نه فقط جسم علی روح محمد باشد یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد دیگر اصلا چه نیازی‌ست به طوفان، به عذاب زهرۀ معرکه را اخم علی می‌کند آب الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند بادها گوش به فرمان عبایش گشتند می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام سید حمیدرضا برقعی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. به مناسبت ۲۴ ذی الحجه جلوه روی تو در آینه تا پیدا شد ظلمت از یمن تجلای تو ناپیدا شد ماه درکوچه تنهایی خود حیران بود ناگهان هم نفس باد صبا پیدا شد بر زمین رایحه گلشن فردوس وزید بعد از آن شعشعه «آل کسا» پیدا شد نور زهرا و علی، نور حسن، نور حسین جلوه نور نبی ،در همه جا پیدا شد عشق نورانیِ این پنج تنِ آل عبا با تولّای علی در دل ما پیدا شد و علی دست خدا بود از آن صبح ازل به روی دست نبی، دست خدا پیدا شد چشمه نام شما چشمه جوشنده علم زمزم از زمزمه ذکر شما پیدا شد تا در آن معرکه ترسا سر تعظیم آورد تا ابد وصف تو‌در آینه ها پیدا شد شکّ نجرانِ مسیحی به یقین گشت بدل وعده ای داد نبی ،آب بقا پیدا شد باز انسان به زمین یکسره سرگردان بود با اشارات شما قبله نما پیدا شد لب اگر باز کنی کون و مکان می لرزد از کران تا به کران دست دعا پیدا شد محمدمهدى عبدالهى http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. اسیر عشق نبی هستم و فقیر علی غلام حلقه به گوشم به آستان ولی پس از مباهله بر کل خلق روشن شد علی است جان پیمبر، نبی است جان علی . http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ چارده نور؛ هم‌چنان دریاست چارده نور؛ محورش زهراست "وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما" یعنی: آسمان روی شانه‌ی آن‌هاست مثلِ خورشید تابناک شدند دینِ اسلام را ملاک شدند آمده: "اِنَّما یُریدُ الله": از پلیدی و رجس پاک شدند وصلِ آن‌ها وصالِ پیغمبر رسمِ آن‌ها مثالِ پیغمبر نیست اجرِ رسالت طه جز محبت به آلِ پیغمبر به کناری گذار فاصله را پاره کن برگه‌های باطله را دل به دریای اهلِ بیت بزن گوش کن آیه‌ی را عصمتِ محض؛ از بدی دورند خارج از درک؛ رازِ مستورند منکرانِ حقیقتِ آن‌ها وسطِ روز منکر نورند راهِ اصلاح را نمی‌دانیم رستن از چاه را نمی‌دانیم بی‌توسل به اهلِ بیتِ رسول راه و بی‌راه را نمی‌دانیم http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است این بس مرا که سایه ی مهر تو بر سر است ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟ امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟ بهر دو نان، خجالت دونان چه می کشی؟ ای دل صبور باش که روزی مقدّر است خاطر ز گفتگوی مکرّر شود ملول الاّ حدیث دوست که قند مکرّر است فرخنده نامه ای که موشّح به نام اوست زیبنده آن صحیفه که او زیب دفتر است نامی که با خدا و پیمبر ز فرط قدس زیب اذان و زینت محراب و منبر است پشت فلک خمیده که با ماه و آفتاب در حال سجده روی به درگاه حیدر است شمس ضحی، امام هدی، نور هل أتی چشم خدا و نفس نفیس پیمبر است در آیه ی این مهر و ماه را جانها یکی و جلوه ی جان از دو پیکر است وجهی چنان جمیل که از شدّت جمال وجه خدا و جلوه ی الله اکبر است نازم به دست او که یکی ناز شست او از جای کندنِ درِ سنگینِ خیبر است با اشک چشم، ابر کَرَم بر سر یتیم با برق تیغ، صاعقه ای بر ستمگر است جز راه او به سوی خداوند راه نیست یعنی که شهر علم نبی را، علی، در است بر تارک زمان و مکان، تاج افتخار در آسمان فضل، درخشنده اختر است کمتر ز ذرّه ایم و فزونتر ز آفتاب ما را که خاک پای علی بر سر افسر است وصف علی ز عقل و قیاس و خیال و وهم وز هرچه گفته اند و شنیدیم، برتر است شد عرض ما تمام و حدیث تو ناتمام حاجت به مجلس دگر و وقت دیگر است طبع لطیف و شعر «ریاضی» به لطف و شهد شاخ نبات خواجه  شیراز و شکّر است ✍ ..__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. خاتم رسالت را داده حق رخ چون ماه روشن از نگاه او هر حریم و هر درگاه بر مباهله می رفت با علی و با زهرا داشت در و گوهر را آفتاب حق همراه نقش چهره ی ماهش آیه های نورانی نقش روی لبهایش ” انما یرید الله “ تا ز روی پیغمبر نور حق نمایان شد بر قبیله ی نجران شد مباهله جانکاه عالمان نصرانی در برابر احمد از مباهله در بیم از مجادله در آه مصطفی همه نور است در ستایش آن نور هم زبان ما الکن ، هم کلام ما کوتاه چشم نافذش دل بر غنچه ی لبش دلتنگ سرو قامتش دلجو یاس طلعتش دلخواه “یاسرا ” ز درگاهش کس نمی رود مایوس زآن سبب شدیم از شوق سائلان این درگاه شاعر:حاج محمود تاری✍ ................................ میان باطل و حق باز هم مجادله شد گذاشت پابه میان عشق و ختم غائله شد محمد(ص) آمد و اهل کساء را آورد ورق ورق کتب کفر، برگ باطله شد محمد(ص) آمد و با پنج پاسخ محکم جواب گوی هزاران هزار مسئله شد چه دید اسقف نجران درون انجیلش؟ که بین راه پشیمان از این معامله شد خدا به خلق جهان حرف آخرش را زد و حرف آخر او، آیه ی مباهله شد ..__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. میان قوم مسیحا چه ولوله پیداست قسم به «زلزلت الارض» زلزله پیداست مراد «لوکره المشرکون» قرآنند میان این همه مشرک که هلهله پیداست اسیر نفس و گرفتار وسوسه هستند به دست و پای همه بندو سلسله پیداست هراس در دل نجرانیان به پا شده است ز دور بین تمامی، مجادله پیداست چه با وقار و شکوهند پنج تن، آری شکوه و هیبت دین در مباهله پیداست در آسمان به تماشای آ ل پیغمبر هزار فوج ملک ، مثل چلچله پیداست علی است معنی ناب کلام «انفسنا» مقام«انفسکم» بین عائله پیداست دراین فضیلت.دراین بهشت قدر و مقام شکوه حضرت زهرای فاضله پیداست حضور آل عبا برتر است از دنیا حساب کل جهان در معادله پیداست اگر قدم بگذاری به راه آل علی در این مسیر وفا نور قافله پیداست به وصف و منزلت «وفایی» گفت فروغ و تابش آیات منزله پیداست ✍ ‌..__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. السَّلامُ عَلیکَ أیُّها العَبدُ الصَالِحُ یَا مِیثمَ بنَ یَحیَی التَّمَّارِ المُطِیعُ ِلِله وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِالمُؤمِنِینَ(ع) 22ذی الحجة شهادت صحابی جلیل القدر "میثم تمار" تو محو در خدایی عزیز مرتضایی در ره دین و قرآن تومی شوی فدائی میثم عزیز حیدر(۴) ای یاور ولایت جانم شود فدایت آرزوم بیایم در صحن تو سرایت میثم عزیز حیدر(۴) ای یاور امامت ای روح با شهامت از مرتضی یا میثم بنموده ای حمایت میثم عزیز حیدر(۴) مدح و ثنای حیدر از تو زده شکوفه قبر تو گشته مولا زینت شهر کوفه میثم عزیز حیدر(۴) بر حیدری تو مَحرم نزد همه مکرم با لطف شیر یزدان نام تو گشته میثم میثم عزیز حیدر(۴) میثم با ارادت بگفته از شهادت که دشمن ولایت با تو کند عداوت میثم عزیز حیدر(۴) جان تو میثم پاک در راه دین فدا شد پای تو بر سر دار از بدنت جدا شد میثم عزیز حیدر(۴) از دشمن ولایت زخم زبان شنیدی نزد علی و زهرا میثم تو رو سپیدی میثم عزیز حیدر(۴) تا گفتی از ولایت زبان تو بریدند نامردمان بی‌دین قلب تو را دریدند میثم عزیز حیدر(۴) ✍ ..__________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. --استقبال از محرم ای مـوسپید قدکمانی حاضرم کن ای بی نشان پُرنشانی حاضرم کن شال عـــزا بنـداز دور گــردن من مادر برای روضه خوانی حاضرم کن پیچیده بوی سیبْ در هرکوچه ازشهر من میـهمانْ تو مـیزبانی حاضرم کن چیزی نخواهم غیر از اینکه پایِ روضه جانم بگیـری درجـوانی حاضرم کن من نذریِّ درگاه فـرزنـدت حسـینم جانا برای جانفـشانی حاضـرم کن در روضه یِ ارباب دق کردن چه زیباست ای آسمــانِ آسمـــانی حاضـرم کن ماه محرم ماه اشک وآه وزاری ست امضـای اشک عاشقانی حاضرم کن قامت کمان خانه یِ حیدر بیا وُ ...... بهر دمی صاحب زمانی حاضرم کن ✍ ........................ فریادِ« یابُنَیَ»ز عرشِ خدا رسید «نوحو علی الحسین» که ماهِ عزا رسید جمع مدافعان حرم یادشان بخیر ماهِ عزایِ تشنه لبِ کربلا رسید گفتیم یا حسین درِ توبه باز شد اسبابِ استجاب ، برایِ دعا رسید با این همه گناه مرا میخری حسین اینگونه لطفِ شاه به دادِ گدا رسید بنیانگذارِ روضه ی تو شخصِ فاطمه است سینه به سینه آمد وخیرش به ما رسید گریه برایِ غربت تو فیض اعظم است بر نسل ما به لطفِ شما این عطا رسید مادر به گریه بر تو مرا شیر داده است این فیض عشق بازیِ ما از کجا رسید کامِ مرا به تربتِ باز کرده اند از خاکِ زیرِ پایِ تو طعم شفا رسید زهرا به نام یک یک مارا صدا زده بر گوشِ دل ز کرببلا این صدا رسید بی اختیار یادِ تنت گریه می کنیم عطرِ لباسِ کهنه ای از نینوا رسید پیراهنی که خونی وپیچیده درهم است درطاق عرش بیرق ماه محرم است ✍ .............................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. غزل - مدح امام حسین علیه السلام (ابتدای محرم رَبـَّنـٰا آتـِنـٰا ...غـمِ ارباب مُحْرِمم در مُحرّمِ ارباب سینه زن می شوم باذن الله باز هم پایِ پرچـمِ ارباب من مسلمان شدم از آن روزی... که شدم مَرهمِ غمِ ارباب اشکهایم دوایِ زخمِ شماست نَفـَسم نـذریِ غـم ارباب پدر و مادرم فدایِ حسین پسرم خـرجی دَمِ ارباب عاقبت پایِ روضه می میرم دهـمِ مـاهِ ماتـمِ ارباب از تهِ دل سلام باید داد به ضـریحِ مُکـرّمِ ارباب روضه با ندبه می شود زیبا العجل طالبِ دم ارباب ✍ .......................... بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را مثل یک مادر که فرزندش زدستش می رود اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا با نگاه او پر پرواز کردم گریه را سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است روزی اشک محرم های ما با فاطمه است شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم حیدر کرار می آید به استقبال من فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن خواهرش هم روضه می خواند برادر کاش کاش وقت بوسه از گلو میرفت جانم از بدن بوسه ای کردم گلویت را نبرد تیغ ها غافل از اینکه تو آخر می شوی ذبح از قفا ✍ ............................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab‌ ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مسمّط ترکیب بند-سیاه پوشان استقبال از محرم امام حسین علیه السلام شکـرِ خـدا به قافـله یِ غم رسیده ام عمرَم کـَفاف داد وُ به پرچم رسیده ام شبنم شدم به چشمه یِ زمزم رسیده ام مادر...به گـریه هایِ مُـحـرم رسیده ام مَن رویِ سینه یِ تو شدم نوکرِ حسین مادر...پدر...پـسر...به فـدایِ سرِ حسین وقتِ مُرورِ مَرثیه یِ حاج ناظم است مرغِ دلم به سویِ حریمِ تو عازم است مادر...برایِ گریه دعـایِ تو لازم است پایانِ روضه می شوم اِنگار تازه مَست خیمه زدیم تا بزنیم از تو دَم...حسین کوثر شدیم از غمِ تو دورِ هم...حسین با ما زبان گرفـته تمـامِ حـرم...حسین یا ذَالجـلالِ وَ الکـَرمِ وَ النـِعَم...حسین شاهِ کـرم به حـالِ دلِ من نـگاه کُن ماهِ مُـحرم است مـرا رو به راه کُن لطفِ تو می کِشد به حرم عاشقِ تو را با یک نـگاه می شود این سینه کربلا اِی کاش دِق کـنم دهـمِ ماهِ روضه ها آنجا که ظالمی رویِ پیکر گذاشت...پا به دست وُ پا زَدَن نرسم کاش سَرورم پَرپَر زدن خوش است رویِ پایِ دلبرم ✍ گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مربع ترکیب اجرا شده در مراسم سیاه پوشان در زیر پرچم در پناه حضرت هستم مشمول الطاف و نگاه حضرت هستم پیراهن مشکی به تن کردم محرم من هم سیاهی سپاه حضرت هستم از کودکی سینه زن بکر تو هستم در خواب و بیداریم فکر تو هستم باید به یاد کربلا پرچم بدوزم پیراهنی از تار و پود غم بدوزم یا شعرهای محتشم را بر کتیبه یاد هلال ماتم اعظم بدوزم کشتی طوفان خورده ی در خون شناور در خاک و خون افتاده و بی یار و یاور در یای لطف و رحمتت ساحل ندارد با دست خیر تو کسی مشکل ندارد من هر چه دارم از تو دارم پس بفرما این جان من تقدیمتان قابل ندارد مادر وصیت کرده تا وقتی که هستم باید بماند دست هایت بین دستم هم ابتدا و هم انتهایت دیدنی نیست جز عشق حرفی در ردیفت چیدنی نیست باید برای درکتان جبریل باشم با در ک ما شأن شما فهمیدنی نیست رنگین کمان ممتدی یا حضرت عشق تو آسمان بی حدی یا حضرت عشق فانوس چشمانت هدایت آفرین است دستان پر مهرت کرامت آفرین است هم خطبه هایت محشر کبری است آقا هم برق شمشیرت قیامت آفرین است مانده است روی خاک آدم جای دستت ما زنده هستیم از همین عیسای دستت آقای اقیانوس ها آقای دریا تصویر تو مانده است در رویای دریا باور نمی کردم که روزی تشنه باشی خشک و ترک خورده بماند نای دریا با نیزه کام خشکتان را آب دادند با نعل تازه جسمان را تاب دادند هم سیب های سرخ نی ها آب دارد هم نیزه های تلخ صحرا آب دارد تنها گلوی خیمه ها بی آب مانده تنها دو چشم خون سقا آب دارد آقا مرا با روضه هایت روبرو کن اشک مرا خرج همین زخم گلو کن خوردی زمین با نیزه ای اِی آسمانی هم هستی و هم نیستی یک در میانی تنها نه خنجر می مکد از نای خونت دارد نوک سر نیزه ها از تو نشانی تو روضه ی مکشوف در گودال هستی تو جسم خونین مانده ی پامال هستی از یک طرف خون از گلوی اصغرت ریخت از یک طرف از روی دستت اکبرت ریخت از آن طرف با ضربه های خنجر از پشت رگ های حلقومت به روی پیکرت ریخت تا که سرت را قاتلی بر روی نی برد گم کرد خواهر دست و پا و بر زمین خورد حالا که بالا رفته ای نیزه نشینی زیباترین خورشید در این سرزمینی سیاره ها روی مدارت صف کشیدند تو کهکشان راه شیری زمینی حتی سر شش ماهه را بر نیزه دیدی بر روی قبر کوچکش سر نیزه دیدی کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای انتهای توبه‌ی آدم حسین جان ای ابتدای سوره مریم حسین جان این روز‌ها شبیه پدر مادرت شدیم با این ماتم حسین جان ما با بهشت کار نداریم تا که هست شش گوشه‌ات میان دو عالم حسین جان آنجا بهشت هست که زهرا نشسته است پس کنج هیاتیم از این دَم حسین جان ما دلخوشیم با تو و شالِ عزای تو هرآنچه غیر تو به جهنم حسین جان تا مرحمِ جراحت لبهای تو شَویم آورده‌ایم اینهمه زمزم حسین جان خرج تو می‌کنیم تمامِ گلوی خویش تا جان دهیم ماه محرم حسین جان با هر هزار و نهصد و پنجاه زخمِ تو فریاد می‌زنیم دَمادم حسین جان دَرهم بخر تمامی ما را...شنیده‌ایم دَرهَم شدی بخاطر دِرهَم حسین جان دکتر حسن لطفی ✍ . بر سینۀ خود میفشارم زانوی غم را وقتی که بی تو باز می بینم محرم را صاحب عزا با دست های خویش کوبیدی  بر روی دیوار کدامین خانه پرچم را ای آسمان چشمه جوشان اشک خون پربارتر کن بارش این اشک نم نم را هرشب میان کوچه ها بر سینه خواهی زد وقتی که می خوانند شور و نوحه و دم را با اذن زهرا اذن مولا اذن پیغمبر با اذن تو پوشیده ام این را دلشوره دارم اربعینم را همین اول امضا کن آقاجان برات کربلایم را ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. نان گرمِ روضه را از شور می گیریم ما از تنور سرد دوزخ، نور می گیریم ما سردرِ هر بیت، پرچم می زنیم از اشک خویش آخرِ شیرین زبانی، شور می گیریم ما * از «شب اول»، چو مسلم، کوچه گردِ کوفه ایم تو بگو آئینه، پیش کور می گیریم ما فصلِ ماهیگیری ار رودِ گل آلودِ وفاست پیش پای چشم مردم، تور می گیریم ما در «شب دوم» صدای کاروان را بشنوید! حالِ موسی را خبر از طور می گیریم ما شد «شب سوم» بساط گریه هامان جور شد... پس سراغِ سیلی ناجور میگیریم ما شاعریم و تورمان کرده است خاتون حسین! روضه ی فاش از رخِ مستور می گیریم ما یک «شب سوم» برای درک این روضه، کم است جسم زهرا را مثال از حور می گیریم ما شاعریم و با رقیه ، اهل مضمون می شویم پیش نور چهره اش منشور می گیریم ما در «شبِ چارم» فقط: «دایی حسن»... «دایی حسین» هردو خواهر زاده را منظور می گیریم ما * در حنابندانِ قاسم، از حسن جانِ حسین حاجتِ خود، چشمِ دشمن، کور...! می گیریم ما ما عوامیم و شبِ قاسم، اگر کِل می کشیم روضه ای گمگشته را مشهور می گیریم ما تا شب هشتم اگر عمرِ خماری راه داد شیشه شیشه در بغل، انگور می گیریم ما ای به قربانِ شبِ هشتم، در آغوش عبا، آنچه باقی مانده از ساطور می گیریم ما دست تاسوعا، به ذوق تشنگی پا می دهد از لب مافوق خود، دستور می گیریم ما ردّ دست ماه، روی چوب پرچم مانده است مرز و بوم روضه را هاشور می گیریم ما شد شبِ آخر! مناجات از عسل شیرین تر است خیمه ها را کندوی زنبور می گیریم ما *** صبح عاشوراست! دسته دسته مطرب می شویم طبل و نی... سنج و دقل... شیپور می گیریم ما صبح عاشورا... چه نزدیک است راه خیمه ها! راه گودال است آنکه دور می گیریم ما! صبح عاشورا... علی اصغر کفن پوشیده است! از دل گهواره راه گور می گیریم ما احمد بابایی ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. با علیه السلام شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را شکر خدا دیدم سیاهی غمت را دیدم دوباره روضه های ماتمت را دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را باور نمی کردم محرم را ببینم بر سر در این خانه پرچم را ببینم ما را همین شور عزایت زنده کرده ما را نوای نینوایت زنده کرده ما را هوای روضه هایت زنده کرده ما را نسیم کربلایت زنده کرده ما در میان روضه ی تو قد کشیدیم از لطف تو امروز به اینجا رسیدیم امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست ما که یقین داریم از الطاف زهراست بی بی دعایش تا ابد پشت سر ماست زهرا نگه دار تمام سینه زن هاست دست شکسته اسم ما را هم نوشته خوب و بد ما را همه با هم نوشته یادم نخواهد رفت لطف مادرت را او لطف کرده راه داده نوکرت را او جمع کرده خادمان محضرت را پس گرم کرده او تنور منبرت را از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته ذکر بنی یا بنی دم گرفته هم ماهی دریا برایت گریه کرده هم مادرت زهرا برایت گریه کرده هم زینب کبری برایت گریه کرده دنیا و ما فیها برایت گریه کرده جان عزیزت اشک را از ما نگیری این اشک را از چشم نوکرها نگیری اسمت دلیل گریه های بی امانم ای که مرا خواندی بده راهی نشانم در روضه ات دنبال یک خط امانم ای کاش قدر روضه هایت را بدانم با روضه ات آرام می گیرم همیشه شکر خدا با روضه درگیرم همیشه من آمدم امشب بسوزم پا به پایت تا چند خطی روضه بنْویسم برایت روضه بخوانم از تن در خون رهایت یادی کنم از ماجرای بوریایت خورشید بودی بر نوک نی ها نشستی ای جان زینب، پشت زینب را شکستی ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. «محرم آمد» . هر که هست اهل ولا با ما بیاید کربلا هر که میخواهد بلا با ما بیاید کربلا . هر که بیمار است و از هر در جوابش کرده اند میدهد مولا شفا با ما بیاید کربلا . زاده ام البنین سرباز گیری میکند گو به سرباز خدا با ما بیاید کربلا . دعوت از مولاست هر کس طالب مهمانی است میزند هاتف صدا با ما بیاید کربلا . جامهٔ ماتم بپوش ای دل مُحَرّم آمده گو به چاوش عزا با ما بیاید کربلا . بُعد منزل نیست عاشق را همین جا کربلاست آمده اهل سما با ما بیاید کربلا . زشت و زیبا را در این بازار با هم میخرند شاه باشد یا گدا با ما بیاید کربلا . کربلا هستند برخی، کربلایی نیستند محرم قالو بلا با ما بیاید کربلا . از مدینه آمدم بیرون تمنّا کرده ام شخص ختم الانبیا با ما بیاید کربلا . من نخواهم رفت زیر بار ظلم ظالمان اهل غیرت، هر کجا با ما بیاید کربلا . اهل بحرین اهل مصر اهل یمن اهل عراق اهل ایران هکذا با ما بیاید کربلا . جان من، ای اکبر من، دست قاسم را بگیر گو عزیز مجتبی با ما بیاید کربلا . هشتم ذیحجه راه افتادم از امّ القرا گفتم اهل کبریا با ما بیاید کربلا . با خدای کعبه عهد کربلایی بسته ام تا خلیلش از منا با ما بیاید کربلا . در بقیع بودم شب هجران «کلامی» قول داد مادرم خیرالنسا با ما بیاید کربلا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مأخذ: بصیرت نامه کلامی تاریخ انتشار: ۱۳۹۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مولای ما که اشک نگاهت مداوم است بر قلب تو همیشه غم ِشیعه حاکم است بنگر که ما اسیر هزاران بلا شدیم بهر نجات شیعه ظهور تو لازم است پایان بده به غیبت خود صاحب الزّمان دیگر بیا که غیبت تو، درد دایم است داری به تن، لباس عزا ای غریب عصر در سینه ی تو داغ شرربار مسلم است داری برای غربت او گریه می کنی او بی پناه در وسط قوم ظالم است نامه نوشته کوفی ملعون ولی کنون تنها به فکر رأس حسین و غنائم است نامه نوشته کوفی و با اهل خود حسین سمت دیار مردم بد عهد،عازم است حالا به روی بام به وقت شهادتش از نامه ی نوشته به ارباب ، نادم است گردد به روی بام، سر از پیکرش جدا زیرا برای عشق ِبه ارباب، مجرم است صدشکر،دخترش سر او را ندیده است ناموس او احاطه میان ِ محارم است انگشترش نرفته به غارت به وقت مرگ رأسش بریده شد ولی انگشت سالم است ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب ........................................ . ای ماهِ شبِ دیده ی بیدار کجایی دارم ز فراقت دل خونبار کجایی می گریم و می سوزم و می نالم ازین هجر ای غمزده را سید و سالار کجایی محروم منم من که ندیدم رخ ماهت ای روشنی راه شب تار کجایی گفتم عرفات است و به وصلت برسم من افسوس میسر نشد این کار ، کجایی افسوس نشد هم نفس چشم تو گردم ای چشم تو از عاطفه سرشار کجایی مگذار که نادیده رخت  بگذرم اینجا بگذار ببینم رخت ای یار کجایی در این شب آدینه دلم آینه دار است تا آن که ببیند ز تو رخسار کجایی رنجورترین عاشقم اما شود ای دوست وصل تو طبیب دل بیمار کجایی با اشک تو می رفت دلم جانب کوفه تا با تو کند گریه ی بسیار ، کجایی ریزد ز رخ غم و غربت آنجا که زده تکیه به دیوار ، کجایی افتاد تن غرقه بخونش بروی خاک بردند سرش را به سر دار  کجایی “یاسر” ز  پی ات  آمده تا نور بگیرد ای روی تو آیینه ی گلزار کجایی محرم کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. . در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست حتی در آسمان کبودش ستاره نیست گرچه سفیر لایق رویت نبوده ام دیگر به کوفه نیز امیدی دوباره نیست درها به روی باغ نگاهم که بسته شد دیدم درون باطنشان جز شراره نیست دعوا سر بریدن راس ستاره هاست فرقی میان مقتل و دارالاماره نیست سنگی که خورد بر لب و دندان مسلمت بدتر ز نعل مرکب صدها سواره نیست آغوشت ای حسین پناه رقیه است سهمت ز زندگی بدن پاره پاره نیست ....................... محرم کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. سلام ایزد منّان، سلام جبرائیل سلام شاه شهیدان، به مسلم بن عقیل به آن نیابت عظمای سیدالشّهدا به آن جلالِ خدایی، به آن جمالِ جمیل شهید عشق که سر در منای دوست گذاشت به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل سلام بر تو که دارد زیارت حرمت ثواب گفتن تسبیح و خواندن تهلیل زهی مقام! که فرش حریم حُرمت تو شکنج طرّه‌ی حور است و بال میکائیل شعاع پرتو مهرت، نسیم پاک بهشت شرار آتش قهرت، حجاره‌ی سجّیل بر آستان درت، آفتاب، سایه‌نشین به طاق قبّه‌ی تو، ماه آسمان، قندیل تو بر حقّی و مرام تو حق، امام تو حق به آیه‌آیه‌ی قرآن، به مصحف و انجیل ببین دنائت دنیا که از تو بیعت خواست کسی که پیش جلال تو بنده‌ای است، ذلیل محیط کوفه تو را کوچک است و روح، بزرگ از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل! شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد ز نطق زینب کبری به شام شد، تکمیل فراز بام، سلام امام دادی و گفت میان لجّه‌ای از خون، جواب، شاه قتیل به پای دوست فکندی سر از بلندی بام که نقد جان، برِ جانان بوَد متاع قلیل مدیحت تو «ریاضی»! کجا و حضرت دوست؟ مگر خدایْ عنایت کند، جزای جزیل «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان ریاضی یزدی ........................ محرم کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. الا ای ماه شبهای مدینه فروغ دیده شاه بیقرینه میاکوفه‌که‌میترسم‌دراین‌شهر شودمحمل‌نشین‌اینجا سکینه دمادم نام تو ذکر لب من عبادتهای هر روز و شب من امان از ظلم و جور کوفی پست میاور همره خود زینب من تنم از بام تا نقش زمین است مرا با تو کلام آخرین است ز راه آمده برگرد حسینجان میان راه کوفی در کمین است دراینجا حرف از معجر شنیدم من از قتل علی‌اکبر شنیدم به جان فاطمه برگرد برگرد من از ذبح علی اصغر شنیدم الاای‌جان‌جانان‌روح‌احساس نیاور لاله‌هایت با گل یاس شنیدم با سنان میگفت اشعث که تیر آماده کن از بهر عباس ........................ محرم کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. _______________ سلام حضرت زهرا به آن سفیری که تمام زندگی اش پای یار افتاده تمام شهر به او پشت کرده و حالا میان کوچه دلش بی قرار افتاده به راه آمدن زینت و حسین و رباب غریب و خسته و چشم انتظار افتاده بگو به سید مظلوم ای نسیم سحر میا به کوفه که اینجا بهار، افتاده بگو به سید مظلوم مسلمت تنها بریده از همه با حال زار افتاده بگو ز دور به این خوارها نگاهی کن پسر عموی تو در بین خار افتاده ز بسکه سنگ به رویش زدند از روی بام به روی خاک ز نقش و نگار افتاده ز رفت و آمد آن نیزه دار حس کرده که در سر همه فکر شکار افتاده 🔸شاعر: ___________________ محرم کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی بامِ قتلگاهش؛ کفترِ نامه‌برت خواهشش این است، برگردی به شهر مادرت کاش می‌شد نامه‌ام آتش بگیرد بین راه یا نه؛ پیکم گم شود؛ اصلا نیاید محضرت نامه‌های خطّ کوفی را نخوان؛ آتش بزن کاش می‌شد حرف‌هاشان را نمی‌شد باورت سر به سر با مردم این شهر نگذار و برو نقشه‌ها دارند در سر؛ کارها هم با سرت دلخوشی‌های ربابت را ببین و رحم کن زودتر برگرد، تا زنده بماند اصغرت مردمِ شهر علی، نامِ علی را دشمن‌اند رحم کن بر قدّ و بالای علیِ اکبرت مشک‌هایت را حسابی پُر کن اینجا آب نیست تا مبادا آبروی حضرت آب آورت ... پنجه‌های گرگ‌ها را شانه دیدم؛ رحم کن گنگ می‌گویم؛ زبانم لال؛ موی دخترت ... چشم‌های مردم این شهر، خیلی بی‌حیاست وای، می‌ترسم بیفتد بر نگاه خواهرت لااقل خونم، سرم، دفع بلا می‌کرد کاش از تو و اهل و عیالت، از تمام لشکرت .___________________________ محرم کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. 〰〰〰〰〰〰 بالای بام از دور می‌بینم از اولین غم تا به آخر را در اشک‌هایم کاش می‌دیدی این صحنه‌های گریه‌آور را از دور می‌بینم که می‌آیی اهل و عیالت حالشان خوب است دارد رباب از ذوق می‌خندد دید اولین دندان اصغر را سجاده‌ات را پهن کرد و گفت «بابا! رقیه دوستت دارد» چادر نمازش را سرش کردی اکبر که گفت الله‌اکبر را دارد سکینه آب می‌نوشد اصحاب و اهل خیمه‌گاهت هم سیراب‌ها بعدش دعا کردند در لشکرت سقای لشکر را دور سرت هر لحظه می‌گردد پروانه‌ی شمع وجود تو می‌بینم اشک شوق زینب را تا سیر می‌بیند برادر را این دلخوشی‌ها را نگیر از خود با آمدن در سرزمینی شوم از خیر کوفه بگذر و برگرد از اهل خیمه دور کن شر را اینجا بهارش هم زمستان است از ساقه می‌بُرّند گل‌ها را برگرد، این مردم تبر دارند بر پیکرِ خود حفظ کن سر را دلشوره می‌آید سراغ من با دیدن چشمِ حرامی‌ها حالا که می‌آیی نیاور پس همراه خود ناموس حیدر را .___________________________ محرم کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af