.
#اربعین
بی تو دلم، بسمل بیبال بود
داغ چهل روزه، چهل سال بود
طایر جان، دور سرت میپرید
مرغ دلم، گوشه گودال بود
سلسله، گردیده النگوی دست
خار، به پای همه خلخال بود
سینه ما، داغ روی داغ داشت
خال لب ما، همه تبخال بود
همره ما، تار و نی و چنگ بود
دسته گل محفل ما، سنگ بود
---
اگر چه، خون جگر آورده ام
پرچم فتح و ظفر آورده ام
ای به فدای تن پاکت، سرم
بر تن پاک تو، سر آورده ام
بر لب خشک تو ز شام بلا
اشکْ فشان، چشم تر آورده ام
گرچه تو خود از همه داری خبر
من ز سه ساله، خبر آورده ام
داغ بزرگی است غم کودکت
فاطمه ی سه ساله ی کوچکت
---
خیز، زجا، ای پسر مادرم
من نه مگر این که تو را خواهرم
معجر نو، بر سر خود کرده ام
بسکه به سر، ریخته خاکسترم
تو در مدینه، وسط آفتاب
عبا کشیدی به روی پیکرم
در پی این قصه، گمانم نبود
از سر نی، سایه کنی بر سرم
من نه فقط همسفرت گشته ام
سوخته ام و دور سرت گشته ام
---
کرب و بلا، باغ گل ما کجاست؟
مصحف صدپاره ی زهرا کجاست؟
ای بدنت پاره تر از برگ یاس!
باغ گل و لاله ی لیلا کجاست؟
رباب با شاخه ی گل آمده
غنچه ی پرپر شده ی ما کجاست؟
رقیّه را، اگر نیاورده ام
سکینه ات آمده، سقّا کجاست؟
آنهمه گل در چمنت کو حسین
لاله ی باغ حسَنَت کو حسین
---
شام و کف و خنده و دشنام بود
عترت تو، در ملاء عام بود
دسته گل سلسله دار همه
سلسله و سنگ لب بام بود
طفل تو، از بیم جنایتگران
اشک به رخ ریخت و آرام بود
شب همه، با گریه ی ما صبح شد
شام هم از غربت ما شام بود
رأس تو تا، زینتِ دروازه شد
داغ دل ما همگی تازه شد
---
پیش بلا، سینه سپر گشته ام
راهی طوفان خطر، گشته ام
چهره برافروز، عزیز دلم
من پی دیدار تو برگشته ام
گرچه رسیدم ز سفر، سرفراز
با غم تو، خمیده تر گشته ام
از اینکه تو رفتی و من مانده ام
خجل ز مادر و پدر گشته ام
داغ تو زخم جگرم شد حسین
قاتل تو همسفرم شد حسین
---
کوه غمت به شانه آورده ام
قامت خم نشانه آورده ام
ناز مرا مکش که از بهر تو
قصه ی نازْدانه آورده ام
کبوتران بال و پرْبسته را
باز به آشیانه آورده ام
خیز و ببین شبیه زهرا شدم
نشان تازیانه آورده ام
همّت من، فاتح دینم شده
مدال من، زخم جبینم شده
---
ای به ابی انت و امّی فداک
جانِ اخا! دست، برون کن ز خاک
سر، که نداری، ز لبت بشنوم
حرف بزن، از گلوی چاکْچاک
وای اگر رود، ربابت ز دست
آه اگر سکینه، گردد هلاک
قلب رباب را بده تسلیت
اشک سکینه را کن از چهره پاک
نظر، به زین العابدینت، فکن
زخم غل جامعه را بوسه زن
---
قسم! به خون دل و زخم سرم
قسم! به کام خشک و چشم ترم
قسم! به جان خاتم الانبیا
قسم! به جانِ پدر و مادرم
قسم! به دستهای عبّاس تو
قسم! به آن دو کودک بیسرم
هزار بار اگر، به شامم برند
باز تو را، باز تو را، یاورم
سایه ی من فرش بیابان توست
لاله ی من، خار مغیلان توست
---
میثم اگر در غم ما، سوخته
از دل سوزان من آموخته
ظرف گناهش، پر و دستش تهی
از همه سو، چشم به ما دوخته
هر نفسش شعله ای از آه ماست
با نفس ما شرر افروخته
ناله ی ما، گریه ی ما، سوز ماست
هر چه که آورده و اندوخته
اوست که یک عمر، ثناگوی ماست
خاک قدمهای سگ کوی ماست
حاج غلام رضا سازگار✍
.
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#جامانده
#زیارت_اربعین
و از کنار نخستین عمود راه افتاد
دوباره قافله مانند رود راه افتاد
قدم قدم، دمِ "لبیک یاحسین" به لب
عدم به سمت تمام وجود راه افتاد
دهان قافله یکباره پر شد از صلوات
بساط آتش و اسفند و دود راه افتاد
به لطف زمزمهی شعر دستهجمعی ما
میان جاده گروه سرود راه افتاد
نشست قافله قدری کنار موکب چای
همین که خستگیاش رفت زود راه افتاد
صلاة ظهر به یاد صلاة عاشورا
چه هقهقی که میان سجود راه افتاد
پس از نهار که یک روضه بود چاشنیاش
بساط شوخی و گفت و شنود راه افتاد
و من کنار همین خاطرات خوابم برد
دوباره قافله مانند رود راه افتاد...
و باز با غم و حسرت پریدم از این خواب
و چشمهام پر از اشک بود...
شاعر: #علی_سلیمیان
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین
#مناجات_اربعین
شد اربعین و بردل ما غم اضافه شد
یک فصل دیگری به محرم اضافه شد
تشبیه شد به کوثر و زمزم چو اشک ما
بر آبروی کوثر و زمزم اضافه شد
پای پیاده کار دوصد بال وپر کند
وقتی به سر هوای تو هر دم اضافه شد
دشمن شکسته تر شد و تیرش به سنگ خورد
تا برشمار موکب و پرچم اضافه شد
لبیک یاحسین زمین و زمان که گفت
بر. اعتبار عالم و آدم اضافه شد
خالیست جای محتشم واین چه شورش است
گویا که رستخیز دگر هم اضافه شد
شاعر: #میثم_میرزایی_ارانی✍
#اربعین ۱۴۰۱
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#اربعین
#اسلام_مولایی ✍
برخیز و حال خواهر غم پرورت ببین
چشمان خونفشان مرا در برت ببین
از راه دور آمده ام،زائرت شوم
بر خیز و ناله ها تو از این زائرت ببین
آثار تازیانه و سیلی و کعب نی
بر روی جسم و صورت همسنگرت ببین
همدوش گریه های من و همنوای من
همراه اشک و ناله و غم دخترت ببین
بی تو چگونه سوی مدینه سفر کنم
آه ای غریب،بیکسی خواهرت ببین
برخیز و حال مادر شیرخواره را حسین
خونین جگر ز داغ علی اصغرت ببین
مشکی ز اشک دیده سکینه به علقمه
تحفه برد به سوی آب آورت، ببین
بوی مدینه می رسد از کربلای تو
برخیز و حال غمزده ی مادرت ببین
............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
میان ما که نرفتیم و رفتهها- شاید-
تفاوتیاست در آغاز و، در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهاست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهاست، بیسعادت نیست...
شاعر: مریم کرباسی✍
#اربعین
#جامانده
................................
#شعر_مرثیه
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین_حسینی
#غزل
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
تو بر نی بودی و دیدی چهها دیدم، چهها کردم
گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمیبردم
ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم
به یادم مانده آن روزی که میجستم تو را اما
تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزهها کردم
تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز
مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم
تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما
برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم
بهسان شمع، آبم کرد بانگ آبآب تو
اگرچه تشنه بودم چشمههای چشم وا کردم
میان خیمههای سوخته همچون دلم آن شب
نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم
شکسته جای مُهرت را، ز بیمهری به نی دیدم
شکستم فرق خویش و اقتدا بر مقتدا کردم
ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل
سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم
📝 #علی_انسانی
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#پیاده_روی_اربعین
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
نه که از رفتنت گلایه کنم
نه که چون از خودت جدا ماندم
زیر لب وقت رفتنت گفتم...
همسفر،از بهشت جا ماندم...
.
خوش به حالت که رفته ای به بهشت...
لابد آنجا چهقدر خوشحالی
خوش به حالت که با من و بی من
زائر اربعین هرسالی
کفشهایت چهقدر خوشبختند
چفیهات غرق اشک شیدائیست
خوش به حال دو تا لب خشکت
روزیاش آب و قهوه و چائیست...
.
.
گرچه پیراهنت پر از خاک است
خاک جاده، تبرکش کردهست
باد این گرد و خاک را سوغات
با خود از قتلگاه آوردهست...
.
با دوتا پات رفتهای اما
فارغ از محبس تنی، حتما
از نجف تا حریم کربوبلا
جاده را بال میزنی حتما
توی موکب، پناه میگیری
از غم و درد و رنج این دنیا
نفس تازه میکشی هرشب
بین هرم عزای زائرها
لابد از یاد و خاطرت رفته
غصههای سخیف قبل سفر
چفیه را بستهای به دور سرت
شده سردرد دائمت بهتر
من هم اینجا میان برزخ اشک
دور از آن بهشت رویایی...
هی قدم میزنم به دور اتاق
مثلا بین راهپیمایی...
در کنار تو بین زائر ها...
زائر اربعین مولایم
گرچه جا ماندهام ولی با آه
با خیال تو راه میآیم
نه که از رفتنت گلایه کنم
سفرت غرق عشق، همسفرم
فقط اینکه بزرگواری کن...
شعر من را بخوان... کنار حرم...
شاعر: ریحانه ابوترابی✍
#اربعین
#جامانده
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#زمزمه
#نوحه #چاوشی
#استقبال_زائر
#زائر_کربلا
زائرِ کوی حسین، زائرِ بیتِ خداست
ملجأ و مأوایِ ما، تا به ابد کربلاست
ما که روان گشته ایم،سویِ نجف، کربلا
بال هزاران ملک، زیر قدمهای ماست
تا که مشرف شدیم در حرم شاه دین
در حق جا ماندگان ذکر لب ما دعاست
در حرمِ ساقیِ، دشت بلا هر دعا
حول ظهور فرج، از دل و جان یکصداست
کوهِ معاصی به دوش، رفته و برگشته ایم
بخششِ جرم و گنه،حاصلِ این ماجراست
#محمدجواد_منوچهری✍
پیشنهاد #سبک_میگذرد_کاروان
...........................
#چاوشی
#سبک_برمشامم_میرسدهرلحظه_بوی_کربلا
بوی عطر کربلا در بزم ما پیچیده است.
این مسافر مرقد تن های بی سر دیده است.
بوی خاک کربلا دارد تن زوار ما.
مرقد مولای مظلومان مکرر دیده است.
از نجف می آید و هم از زمین کربلا.
مرقد شاه نجف با دیده ی تر دیده است.
از زمین کربلا بر ما پیام آورده است.
قبر شش گوش شه در خون شناور دیده است.
از کنار علقمه با درد و با آه و فغان.
دست سقای علمدار و دلاور دیده است.
آمد از شهر بلا از کربلا از شهر غم.
شهر تن های پر از شمشیر و خنجر دیده است.
خاک پای کربلایی طوطیای چشم ما.
قتلگاه اکبر آن شبه پیمبر دیده است.
#استقبال_زائر_کربلا
#زائر_کربلا
..............
زخم گلوی حسین، چشمهی خون خداست
خون خدا را فقط ذات خدا خونبهاست
آنکه ز خون گلو، داده به قرآن حیات
کشتهی او را اگر کشته بخوانی، خطاست
مصحف آیات نور، پیکر صدچاک اوست
آینهی حسن او، آن سر از تن جداست
ما همه ذریّهایم سلسلهی عشق را
شیعه به دریای خون، طالب خون خداست
شیعه حیات ابد از دم شمشیر یافت
شیعه به اوج عطش، تشنهی جام بلاست
شور که شد با شعور، شور حسینی شود
گریهی با معرفت، معرفت کبریاست
بزم وصال حسین در دل دریای خون
سیر عروج حسین از سر نی تا خداست
زخم جوانان او خندهی فتح است و بس
خون علی اصغرش، خون همه انبیاست
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#رباعیات_اربعین قسمت1
چه رنجی از فراق تو کشیدم
چه زهری از غم و داغت چشیدم
بریدند چون سرت را ای برادر
منم از هر دو عالم دل بریدم
زده آتش به جانم ماتم تو
کشد آخر مرا درد و غم تو
الهی کاش میشد تا نبینم
تن پر زخم و خون و درهم تو
چکد خون از دوچشمان پر آبم
عدویت خارجی کرده خطابم
زجاخیزو سخن گو با مَنِ زار
که من خونین دل از بزم شرابم
به پیش پیکرت دشمن مرا زد
دو دستم بسته بود و از جفا زد
ز کوفه تا به سوی شام ویران
مرا با کعب نی در هر کجازد
چرا دیگر نمی آید صدایت
شده پرپر تمام لاله هایت
برادر جان ببین با قامتی خم
رسیده خواهرت در کربلایت
ببین خواهر ز داغت پیرتر شد
شب و روزم چگونه بی تو سر شد
مزارت را به آب دیده شویم
که بی تو دیده ام همواره تر شد
غمت آخر ز خواهر جان ستاند
همیشه داغ تو در دل بماند
دعا کردم که از بعد تو،زینب
دگر در وادی دنیا نماند
دوچشمانم زهجرت اشکباراست
دلم از ماتمت اندوهبار است
امان از سیلی مردان شامی
برادر خواهرت نیلی عذار است
خزان از من بهارم را گرفته
همه دارو ندارم را گرفته
دو عالم درد دارم از غم تو
غمت صبر و قرارم را گرفته
سخن گو با مَنِ افتاده از پا
قیامت در دلم گردیده بر پا
نشستم در کنار تربت تو
کنم ناله به همراهی زهرا
#رباعیات #اربعین قسمت2
#اسلام_مولایی ✍
تمام لاله هایت ارغوانی ست
قدم همچون هلالست وکمانیست
هزاران درد دارم در دل اما
غمم یاد لبان خیزرانی ست
نمیشد باورم هجران و دوری
چه مشگل بودبعد از توصبوری
تنت افتاد بر خاک بیابان
سرت افتاد در کنج تنوری
نشد آخر بمیرم در بر تو
نشد بوسم دوباره حنجر تو
ز ظلم نیزه و شمشیر و خنجر
نشد در بر بگیرم پیکر تو
برایت تحفه آوردم برادر
قدی از غم کمان و دیده ای تر
ز سیلیِّ سنان و شمر و خولی
رُخی دارم چُنان رُخسار مادر
خمیده آمدم از کوفه و شام
شنیدم از عدویت طعن و دشنام
جسارت شد به رویت بر سر نی
امان از سنگهای بر لب بام
چسان گویم چه آمد برسرمن
شکسته چون دلم بال و پر من
ز بسکه تازیانه بر تنم خورد
شده نیلی تمام پیکر من
چه رنجی شد نصیب کاروانت
چه وسعت داشت درد بیکرانت
الهی بشکند دستی که از کین
سرِنیزه فروکرد بر دهانت
چهل منزل سرت روی سَنان بود
نشان سنگ بر رویت عیان بود
تو قرآن با لب خشکیده خواندی
جواب خواندن تو خیزران بود
غمت در این دلم کاشانه کرده
دو عالم درد در دل خانه کرده
سه ساله ماند در کنج خرابه
دلم یاد غم دردانه کرده
غمت آتش زده بر حاصل من
فراقت خون نموده این دل من
به هر درد و مصیبت صبر کردم
ولی داغ تو گردد قاتل من
#رباعی #اربعین قسمت3
ربوده داغ تو تاب از وجودم
غمت آتش زده بر هست و بودم
زبسکه سیلی و شلاق خوردم
زسر تا پا برادر جان کبودم
مشو راضی که بر گردم مدینه
که خواهر بی تو محزون و غمینه
دعا کن جان دهم پیش مزارت
قسم بر مادر بشکسته سینه
صدای آب آبت را شنیدند
سرت را پیش چشمانم بریدند
دریدند پیکرت، اما ز کینه
تنت بر خاک با نیزه کشیدند
زدی آتش تمام تارو پودم
پناهی بهر طفلان تو بودم
امان از سیلی و از تازیانه
ز سر تا پا برادر جان کبودم
خراب از هجر تو رکن دلم شد
غم و داغ تو نقل محفلم شد
ز کوفه تا به شام و تا به اینجا
قدی خم،روی نیلی حاصلم شد
چه سازم با غمت آه ای قرارم
به هر جا بودی ای دلدار، یارم
نشستم در کنارت دل پریشان
تو رفتی دل پریشان از کنارم
بیا با من مدارا کن برادر
حلالم کن برادر جان خواهر
مگیر از من سراغ دخترت را
تو را سوگند بر زهرای اطهر
مگیر از من سراغ دخترت را
سراغ دختر غم پرورت را
مسوزان این دل پر آه و دردم
مکن شرمنده دیگر خواهرت را
توان دیگر ندارم تا که خیزم
ز دیده اشک از داغت بریزم
تورفتی از بر خواهر ولیکن
چگونه زنده باشم من عزیزم
امان از لحظۀ جان کندن تو
امان از زخمهای بر تن تو
زده زخم زبان آتش به جانم
امان از طعنه های دشمن تو
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
ای همه حُرمتِ زینب، حسین
صاحب آن شوکت زینب، حسین
خُردشده هیبتِ زینب، حسین
سرخ شده صورتِ زینب، حسین
سوخته و عاشقِ سرگشته ام
باز به گودالِ تو برگشته ام
کرببلایی! خبرت آمده
پیکرِ صدچاک! سرت آمده
قافلهء مختصرت آمده
خواهر بی بال و پرت آمده
باز، کنار شهدا آمدم
از سفرِ شام بلا آمدم
مُردم و زنده شده ام بارها
رفته رقیه وسط خارها
رد شدم از کوچه و بازارها
سنگ به من خورده ز دیوارها
سنگ، به سوی سر تو پرت شد
نان، طرف دختر تو پرت شد
فکر کن آیینهء تو کم شکست
ظهر، نمازم ز همین غم شکست
من که شکستم همه عالم شکست
حُرمت نامحرم و محرم شکست
چشم ترم بود به زهرا فقط
حرمله هُل داد مرا آن وسط
ناله کنم، شکوه کنم از کدام؟
محمل بی پرده... نگاه عوام...
رد شده این خواهرِبی احترام...
از گذر برده فروشانِ شام
نیزه عباس که می زد جلو
می شدم از هرطرف ِنیزه هُو
تشنهء من، چشمهء آبی شدی
باعث چه خیر و ثوابی شدی
آینهء دقِّ ربابی شدی
قاری قرآن! چه شرابی شدی
بر سر پیمان تو دردانه ماند
دختر تو گوشهء ویرانه ماند
راستی از نالهء مادر بگو
از جگر پاره و پرپر بگو
از بدنی که شده معبر بگو
پاشو و از پیکرِ بی سر بگو
لحظهء آخر همه بد می زدند
روی لب تشنه لگد می زدند
کاش نمی بُرد سرت را به زور
خولی ملعون وسط آن تنور
کاش نمی دیدم از آن راه دور
که شده ای راه عبور و مرور
بست سرت را چقدر بد به زین
رفت به سرعت، بخوری بر زمین
زندگی ام بعد غمت، گشته سخت
وای از آن بد دهنِ تیره بخت
آه سرِ بسته شده بر درخت!
پیش تو لم داد سنان روی تخت
شکلِ تو صد مرتبه تغییر کرد
بار غم تو همه را پیر کرد
کار من سوخته حیرانی است
مانده ام آخر چه مسلمانی است
این همه بوسه که به پیشانی است
کار همان راهب نصرانی است
ما همه دیدیم مصیبت، حسین!
ما همه مُردیم ز غربت، حسین!
#امام_حسین
#کربلا
#رضا_دین_پرور ✍
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_حسین
#مناجات
ای نام تو پناه همه بی پناه ها
مشکل گشا و مونس مانده به راه ها
آدم دخیل توبه به نام شما که بست
جبران شدند با تو همه اشتباه ها
در روز حشر وارد محشر که می شوی
بر دستهای توست تمام نگاه ها
مانند جوون روی مرا هم سفید کن
باب نجات زندگی روسیاه ها
در کسوت غلامی این خانه میزنم
طعنه به تخت و تاج همه پادشاه ها
با گریه ی برای تو آرام میشوم
با گریه بر تو پاک شوم از گناه ها
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
از آب رودخانه و از آب چاه ها
تو تشنه بودی و به لبت جان رسیده بود
در زیر پای مرکب و پای سپاه ها
شاعر: #ابراهیم_میرزائی✍
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_زمان
#اربعین_حسینی
بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا
موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا
با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین
شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا
بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع)
چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا
یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان
بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا
تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او
با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا
یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان
بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا
هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر
از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا
از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود-
غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا
بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب
با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا!
مرضیه عاطفی
#اربعین
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#امام_زمان
دیده بگشا که ز دوریِ شما خسته شدم
آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم
سر به زیر آمده ام تا که بگویم به شما
از گناهان زیادم بخدا خسته شدم
خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد
دیگر از نفسم و این عُجب و ریا خسته شدم
اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش
یاری ام کن همه عمرم، همه جا، خسته شدم
ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری
وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم
شهرمان رنگ تو را کم به خودش دیده و من
دیگر از شهرم و این حال و هوا خسته شدم
تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم
یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم
باز هم جا نشدم بین گدایانِ حرم
پس نپرسید ز حالم که چرا خسته شدم
این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و
راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم
روح الله پیدایی✍
#اربعین
...........................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab