eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
278 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده ام به هوایِ دعای تو همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم از بسکه خالی ست در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو از دستِ گریه هایِ تو راحت شد این محل شِکوه نمی کنند به من از صدای تو دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو شاعر: ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا https://eitaa.com/asharehoseini14/7589 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. یا شرمنده اگر دعای من کار نکرد آنجور که باید دلم اصرار نکرد عجل لولیک الفرج گفت لبم اما دل من درست رفتار نکرد .
🏴 عجل الله تعالی فرجه ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه می شود که ببینم رسیده روز ظهور و آفتاب امیدم دمیده روز ظهور دوباره جمعه گذشت و غروب شد اما نگاه منتظر من ندیده روز ظهور بگو به منتظرانش نگار می آید بده به منتظرانش نوید روز ظهور چه میشود که بیاید ز راه و من بکشم قدوم صاحب خود را به دیده، روز ظهور کسی که منتظرش شد، شهید می میرد چه می شود که شوم من شهید روز ظهور امیرِ صاحبِ صمصام می رسد از راه و فاطمیه به پایان رسیده روز ظهور می آید و دل زهرا قرار می گیرد و هر که روضه ی او را شنیده روز ظهور - - به یاد واقعه کوچه اشک می ریزد برای مادر قامت خمیده، روز ظهور به انتقام نگاهی کبود می آید به انتقام دلی داغدیده ... ، روز ظهور به انتقام لگدهای کوچه می آید ‌ به انتقام رخی که پریده ... ، روز ظهور . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا https://eitaa.com/asharehoseini14/7591 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ➖➖➖ صاحبِ اصلِ ولایت شد به نام ِ فاطمه(س) میدرخشد نام ِ حیدر، در کلام ِ فاطمه(س) از غدیرِ خم که نه! والله از روزِ ازل- شد علی بن أبيطالب(ع) امام ِ فاطمه(س) می پذیرد سائلانِ خسته را با روی خوش نیست غیر از مهربانی در مرام ِ فاطمه(س) بینِ خوبان؛ در شلوغی هایِ محشر ای خدا قسمتِ من میشود آیا سلام ِ فاطمه(س)؟! شک ندارم چادرش را روی دوزخ میکشد آبروداری ست؛ رسم ِ انتقام ِ فاطمه(س) گفت با خود: کاش توفیق شفاعت داشتم غبطه ها خورده ست مریم بر مقام ِ فاطمه(س) را رقم زد پشتِ در میانِ برپا شد ِ فاطمه(س) ذکر لبهای جوانمردانِ عالم؛ مرتضاست(ع) ذکر سربندِ شهیدان است نام ِ فاطمه(س)! ✍ .
. سَبُک شده بدنت، بسکه بر زمین خورده غریبی‌اَت چه بلایی سر تو آورده زمان غسل تو دیدم شکسته سینه ی تو شکسته سینه ی تو، سینه ی من آزرده به روی شانه خود می برم تو را تا عرش فراقِ روی تو دیگر توان من بُرده نه باغ مانده برایم، نه غنچه، حالا هم.. گل جوان مرا دستِ کینه پژمرده زِ یادِ من نَروَد لحظه ی شهادت تو هزار دفعه از آن ضربِ پا، علی مُرده بگو چه کار کنم، حق بده که گریه کنم زده است ماه مرا، ظالمی سیه چُرده غمم کجا ببرم، چون به چشم خود دیدم که تازیانه به دستان و صورتت خورده.. .
. مدح،توسل،روضه ، سنگین امام حسین علیه السلام 🌴🌴🌴🌴 تو پناه بی پناهانی حسین فاطمه روضه ی شاه خراسانی حسین فاطمه قلب خورشید از غمت یک دشت پر آتش شده علّت اشک زمستانی حسین فاطمه درد بی درمان جدایی از تو و راه تو است زیر خنجر فکر درمانی حسین فاطمه دست و انگشتر،سر و فرزند در راه خدا داده ای،تو روح قرآنی حسین فاطمه در میان معرکه هرچند تنها مانده ای مثل مادر مرد میدانی حسین فاطمه آسمان صورتت رنگ شفق دارد ولی روی نی بد شد چراغانی حسین فاطمه بغض هر ابری ز داغ غنچه هایت بشکند نوحه ی هر قطره بارانی حسین فاطمه یک شب جمعه من و این دست خالی بی کسی حال نوکر را تو خود دانی حسین فاطمه حُر به سمتت آمد و غیر از کرامت هم ندید کس ندیده دل برنجانی حسین فاطمه از لبت خون می چکید و از لب دشمن شراب بین تشت زر تو زندانی حسین فاطمه بوسه هایی بر لبت خورده است بعد از کربلا بوسه های تلخ و طوفانی حسین فاطمه در میان سلسله یک دست کوچک تشنه بود تو هوادار یتیمانی حسین فاطمه ✍ .
. با مادر علیهماالسلام گریز به کوچه گریز به علقمه گوهرم، گوهرشناسی نیست اینجا ای دریغ مانده ام بین صدف در عمق دریا ای دریغ بحث چندین روز وهفته،چند ماه ِسال نیست سالها آواره ام دربین صحرا ای دریغ خیمه گاه من نه تنها،بلکه یاد و خاطرم گم شده در بین لذت های دنیا ای دریغ روز و شب سر می کنم با دردهای شیعیان شیعه هم کرده رهایم بین غم ها ای دریغ نیمه شب ها روضه می خوانم کنار قبر تو مثل بابایم علی، تنهای تنها ای دریغ مادر مظلومه ام، بدجور قنفذ زد تو را روبه روی دیده های زخم بابا ای دریغ بازوی تو در مدینه بین کوچه، بد شکست کربلا هم علقمه،بازوی سقّا ای دریغ چون حسین از چشم مجروحش،سه شعبه را کشید دید غرق تیر گشته کلّ اعضا ای دریغ گریه کرد و ناله ها زد در میان دشمنان هلهله و خنده شد جای تسلا ای دریغ نه عبایی بود و نه یاور برای بردنش شد عبایش خرج جسم ارباً اربا ای دریغ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. سیاهه‌ای ذیل مطروحه استاد مجاهدی... ((به دعا دست خود که بر می‌داشت بذر آمین در آسمان می‌کاشت)) می‌توان رتبه و مقامش را برتر از خیل انبیا پنداشت او که در عمر مثل عمر گلش بیرق بندگی چنان افراشت که سماوات پیش سجده او عمر خود را به هیچ می‌پنداشت چادرش، چادری که خاکی بود عرش را در تصرف خود داشت یاس دل‌تنگ و غصه‌داری که جان خود پای باغبان بگذاشت ✍ .
. بی تو ای یار مهربان علی شعله سر می ‏کشد ز جان علی بی تو ای قهرمان قصه‏ ی عشق ناتمام است داستان علی عیسی ار چار پله بالا رفت دم آخر، ز نردبان علی در عروج تو از ادب می‏ سود سر به پای تو، آسمان علی! خطبه‏ ی ناتمام زهرا کرد کار شمشیر خونفشان علی خواست نفرین کند، که زهرا را داد مولا قسم به جان علی! که ز قهر تو ماسوا سوزد صبر کن صبر، مهربان علی! ذوالفقار برهنه ‏ی سخنش کرد کاری به دشمنان علی که دگر تا ابد بزنهارند از دم تیغ جانستان علی با وجودی که قاسم رزق است ساخت عمری به قرص نان علی! بعد او، خصم دون که می ‏پنداشت به سه نان می ‏خرد سنان علی بود غافل که چون به سر آید دوره ‏ی صبر و امتحان علی دشمنان را امان نخواهد داد لحظه ‏ای تیغ بی امان علی زینب! ای خطبه‏ ی حماسی عشق ای به کام علی، زبان علی باش کز خطبه ‏ات زبانه کشد آتش خفته در بیان علی دیدم انصاف را به کوچه ‏ی عشق سر نهاده بر آستان علی نسب خویش را جوانمردی می‏ رساند به دودمان علی عشق، چون من ارادتی دارد به علی و به خاندان علی رفت زهرا و اشک از دنبال وز پی او روان، روان علی خرمن او اگر در آتش سوخت رفت بر باد خان و مان علی بازمانده‏ ست سفره‏ ی دل او غم و دردست، میهمان علی! راز دل را به چاه می ‏گوید رفته از دست، همزبان علی آن شراری که سوخت زهرا را سوخت تا مغز استخوان علی قصه را تازیانه می ‏داند در و دیوار خانه می ‏داند ✍ .
کلاس درسی شرح اسامی حضرت زهرا س (نه اسم در روایت امام صادق ع) کانال ضامن اشک در ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/zameneashk1
. گیرم آتش به جفا، در که نباید می سوخت آشیان سوخت ، کبوتر که نباید می سوخت آتش اینبار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پبمبر که نباید می سوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه مادر که نباید می سوخت آتش افتاد در این مزرعه، گندمها سوخت همه ی حاصل حیدر که نباید می سوخت زیر خاکستر در شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخته ،معجر که نباید می سوخت ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه ، عصر چادر خاکی خواهر که نباید می سوخت . از تنور آمده بابا وسط تشت ، ولی اینقدر هم دل دختر که نباید می سوخت نه فقط شمع نه پروانه که در این آتش سوخت از غصه دل هرکه نباید می سوخت .
. انگیزه ی خلقت جهان را کشتند همتای امیرمؤمنان راکشتند طفلان علی ناله زنان می گفتند ای وای خدا مادرمان راکشتند ✍ .