.
#شهادت_امام_کاظم
مدح و مرثیه
حضرت امام موسی ابن جعفر(ع)
چهارپاره
عقل ما نیست قابل درکت
قعر زندان اگرچه جایت بود
گردش روزگار در دستت
آسمان ها به زیر پایت بود
عاشق طور تو شده موسی
غرق دریای صبر تو ایوب
ای تو تفسیر كَاظِمِينَ الْغَيْظَ
نزد پروردگار خود محبوب
انقلابی به پا شد از حرفت
شد دگرباره از خودش بیخود
از نگاه کریم تو بوده
بُشر حافی اگر هدایت شد
متوسل شده به رقاصه
دشمنی که همیشه مغلوب است
توبه ی آن کنیز بدکاره
رأفت این امام محجوب است
دشمنان نیز جذب الطافت
ای که بر هر کویر بارانی
معترف بر کرامتت هستند
مثل جلّال و مثل سَمْعانی
اولیا شوقشان فقط این است
پا برهنه به محضرت آیند
حضرت نور اگر اجازه دهی
محضر ذره پرورت آیند
تو به جدّت شباهتی داری
روضه هایش عجب جگر سوز است
ساق پای تو، سینه ی جدّت
هردو با ظلم و کینه مرضوض است
ساق پایت شکسته شد اما
نامرتب نشد دگر بدنت
غل و زنجیر اگر عذابت داد
دیگر اسبی نتاخت روی تنت
من بمیرم برای زخم تنت
ای به دست یهودیان مضروب
این یهودی همان یزیدی بود
که به لب های جد تو زد چوب
#ابوذر_رییس_میرزایی✍
.
اشعار حسینی واتساپ https://chat.whatsapp.com/IlSRsyVBEM9J8MRJ9xfHvx
.
#غزل
#مدح_مرثیه
#شهادت_امام_کاظم
«باب الحوائج»
کلامش واژه واژه خط به خط مثل پیمبر بود
به وقت خطبه خوانی روی منبر نیزحیدر بود
چنان آئینهی « والکاظمین الغیظ» شد حلمش
که در خندیدنش آیات رحمانی مصور بود
ربود از خلق عالم دل به حسن خلق و ثابت کرد
که تاثیر محبت بیشتر از زور و زیور بود
کرامت داشت آنگونه که در هنگام بخشیدن
غریب و آشنا در چشم او با هم برابر بود
برای آب و نانت هم بخوان باب الحوائج را
کسی که روزی عالم به یمن او مقدر بود
زبان روزه شب میکرد صبحش را میان بند
و شب تا صبح بر روی لبش الله اکبر بود
غلط گفتند زندانی شده در اصل باید گفت
که زندان خود اسیر حضرت موسی بن جعفر بود
یهودی زادهای که دم به دم آزار داد او را
میان سینهاش بغض علی از فتح خیبر بود
شکستند استخوانش را و رویش شد کبود اما
تمام غصهاش از روضهی پهلو و مادر بود
خداراشکر اگر کشتند، جسمش را کفن کردند
خداراشکر که رأس شریفش روی پیکر بود
#میثم_کاوسی ✍
#امام_کاظم_علیه_السلام
.
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/FeY2zvX5tAM8uDFoQoE9y1
کانال اشعار حسینی
این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است . اشعار بر اساس مطالب مقتل است.
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
آی دی برای ارسال اشعار
@Yaghoubian1349
دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند.
@m_h_tabemanesh
تلگرام
https://t.me/+IOzj9pJh89g2OTQ0
گروه اشعار حسینی در واتساپ
مهم : اشعاری که روی واتساپ قرار می گیرد با تلگرام و ایتا فرق دارد در نتیجه شما برای اشعارتان چند منبع مختلف دارید. دو ستان را به کانال دعوت کنید.
https://chat.whatsapp.com/ETgPxH2ZAxg99OQhuLceL0
.
#امیرالمؤمنین
از نـام خداسـت نـام زیبـای علی
مانده است جهـان بـرای معنای علی
بـا اعظم الاسما در خیبـر را کند
یعنی کـه علی بود بـه لبهـای علی
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_علی_ابن_ابیطالب
#فتح_خیبر
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#غزل_مرثیه
۸۹۵
در این زندان ندارد روز، فرقی با شب تارم
ز دوری ات رضا جانم گره افتاده در کارم
تمام آرزوی من، بوَد این آرزوی من
که من این لحظهی آخر، ز رویت بوسه بردارم
بیا از ره رضا جانم، ببین ای نور چشمانم
دو چشمم سوی در مانده، که تو آیی به دیدارم
منی که آسمانها تکیه بر دستان من دارد
تماشا کن دو سه روز است که محتاج دیوارم
به چه روزی فتادم روزه بودم دشمنم آمد
مرا با تازیانه میدهد هر روز افطارم
ز بس که گوشهی زندان به من سیلی زده دشمن
میافتی یاد مادر گر ببینی رنگ رخسارم
مرا سیلی زدن اما نخورده دخترم سیلی
اگر که زار میگریم فقط در فکر بازارم
مرا آزارها دادند تنم را برنگرداندند
به چه روزی فتادم من، منی که بر همه یارم
به چه روزی فتادم تازه، نعل تازه اینجا نیست
بخود پیچیده ام اما به تن یک پیرهن دارم
شنیدم جد مظلومم به روی خاک عریان بود
شنیدم دست و پا میزد، از این روضه است بیمارم
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#روضه_جانسوز_حضرت_موسی_بن_جعفر_امام_کاظم_علیه_السلام
اَلسُّلامُ عَلَی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَیْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِیهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ
اگرچه حجة اللهم، ولی ساکن در این چاهم
سیه چالی که در آن، نَشنود غیر از خدا آهم
خدا میخواست، اینجا بِشنود سوز مناجاتم
همان قعرِ سجونی را، که منهم از خدا خواهم
بجای احترام اینجا، شکنجه هست تکریمم
بجای منبر و محراب، زندان گشته درگاهم
نحیف و لاغر اما، دستهای پر قنوتم شد
بلاگردانِ یارانم، نجاتِ قومِ گمراهم
بجای سفره ی افطار، اینجا پیکری پهن است
بجای آب، مُشتی محکم آید هر سحرگاهم
علی را یاد کردم، شد گلویم بسته در زنجیر
به جرمِ یاعلی، شد تازیانه قوتِ هرگاهم
شبیهِ مجتبی، یک حربه در پایم فرو رفته
و همچون مادرم زهرا، شده نیلی رخِ ماهم
نه از نیزه، که از نیشِ زبانِ ناسزاگویی
سهشعبه خورده بر قلبم، که از گودال آگاهم
خدا میخواست، چون جدّ غریبم بشکند پایم
شبیه کربلا، یک ضربه آمد در گلوگاهم
چشیدم همچو زینب، بیکران درد اسیری را
میانِ سلسله، با عمهی مظلومه همراهم
ز پا و گردنِ مجروح من خون میچکد، یعنی
چنان سجاد، ذره ذره در زنجیر میکاهم
غمِ شام و غمِ کوفه، به پیشِ دیده ام، اما
ندیدم اهلِبیتم، بینِ نامحرم سرِ راهم
نه آتش در حرم دیدم، که شعله بر دلم افتاد
جگر از روضهی سختِ کنیزی، سوخت ناگاهم
خدا را شکر ناموسم نبود اینجا کنار من
سپردم انتقامِ آل زهرا را، به خونخواهم
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#حضرت_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
۸۹۶
ای رضا جان کس به مثل من پریشان حال نیست
دیده ای دارم که غیر اشک مالامال نیست
طائر زهرایم و بین قفس افتاده ام
با تو سر بسته بگویم دیگر از من بال نیست
من الف بودم ولی در کنج زندان تا شدم
هیچ زندانی چو من قدّش شبیه دال نیست
گرچه من بودم معذّب گوشهی زندان ولی
تنگی زندان به مثل تنگی گودال نیست
هرچه آمد بر سرم پیراهنم پاره نشد
از برای بردن پیراهنم جنجال نیست
هرچه آمد بر سرم ناموس من سیلی نخورد
گوشهی زندان سخن از غارت خلخال نیست
دست و پای بسته خیلی سخت دست و پا زدم
پیکرم در زیر پای اسبها پامال نیست
جد ما با خشکی لب نحر شد جانم حسین
جد ما در پیش زینب نحر شد جانم حسین
#محمود_اسدی_شائق ✍
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم علیه السلام
#رضا_نظاری ✍
هرچند گدایان، در این خانه زیادند
اینها همگی مظهر لطف اند، جواد اند
هرگز به کسی پاسخ «برگرد» ندادند
اینها نه خدایند، نه مانند عباد اند
هرکس که نیامد در این خانه، ضرر کرد
بُرد آنکه شبی را در این خانه سحر کرد
بر محضر تو، عرض سلام، عرض ارادت
ای آنکه گره خورده به نام تو سخاوت
پیچیده شمیم رضوی بین رواقت
انگار خراسانم و مشغول زیارت
نام تو گره وا کند از مشکل مردم
دیدیم کرامات تو را گوشه ای از قم
دارند خبر از کرمت، مردم بغداد
مرد عربی آمد و بر پای تو افتاد ...
دیدیم حرم پر شده از ناله و فریاد ...
گفتیم چه شد؟ گفت شفا داد! شفا داد!
از سفرهی احسان شما، توشه گرفتیم
از گوشه ایوان تو شش گوشه گرفتیم
ای آیه ی مستور! عزیز دل زهرا!
موسایی و در طور؛ عزیز دل زهرا!
مظلومی و مهجور؛ عزیز دل زهرا!
از فاطمه ات، دور؛ عزیز دل زهرا!
هرچند که معصومه ی تو دل نگران است
صد شکر مدینه، حرمت امن و امان است
دردی که به ساق تو رسیده است، بماند
گوش تو چهها که نشنیده است؛ بماند
رنگ رخت از زهر پریده است؛ بماند
گفتند که خوب است، بعید است بماند
دشمن شده از درد تو، خوشحال! چه سخت است
تنهایی و غربت ته گودال، چه سخت است
آقا! پسرت نیست بگیرد سرت از خاک؟!
معصومه تان نیست که اشک تو کند پاک
از روضهی تو ولوله افتاده به افلاک ...
فرمود: بخوانید از آن پیکر صد چاک
من تشنهام اما به فدای لب جدّم
ای وای! چه آمد به سر زینب جدّم
.
.
#شهادت_امام_کاظم
کسی که زینت شب بود و کم دیدند خوابش را
سیاهی بر نمی تابید هرگز آفتابش را
از این محبس به آن محبس فقط بردند او را تا
بگیرند از نفسهای جهان ،عطر گلابش را
کسی را دست خالی بر نمی گرداند از کویش
نصیب عالمی می کرد جود بی حسابش را
محبت دید هرجا ، پاسخش را صد برابر داد
کویر و دشت نوشیدند باران سحابش را
دعایش «نجنی من حبس هارون» شد چه پیش آمد!؟
که زندان برد از خورشید عالمتاب ، تابش را
اذان لحظه ی افطار، جای نان و خرما خورد
دمادم سیلی و دشنامِ مامور عذابش را
اگر چه کار خود را کرد زهر ظلمت آن روز
ولی تابیده او بر قلب عالم آفتابش را
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_باب_الحوائج
#یا_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
.
.
#حضرت_ابوطالب
شده طوطی طبع من ثنا خوان ابوطالب
تمام هستیم بادا به قربان ابوطالب
که جز معصوم باید دم زند از حقّ عرفانش؟
نه هر کس آشنا باشد به عرفان ابوطالب
نظیر لیلة القدری که ناپیدا بود قدرش
عیان بر خلق نبود قدر پنهان ابوطالب
به ایثار و خلوص و عشق و عرفان و جوانمردی
گواهی می دهد اشعار دیوان ابوطالب
بود لعن خدا بر هر که او را مشرکش خواند
که غرق نور حق باشد دل و جان ابوطالب
چه توفیقی از این بهتر که بابای علی باشد؟
بنازم من به این توفیقِ شایان ابوطالب
به میلاد علی لوحی برای تسمیت آمد
خدا بگذاشت آن را روی دامان ابوطالب
مپرس از من که جانان ابوطالب که می باشد؟
بود شخص رسول اللَّه جانان ابوطالب
از آن روز الستی که برای یاری احمد
تعهّد داد، ثابت ماند پیمان ابوطالب
سبب شد تا نبی آیین خود را منتشر سازد
تلاش بی امان، سعی فراوان ابوطالب
چنین فرمود پیغمبر، که از ایمان خلق اللَّه
وزین تر هست اندر کفه، ایمان ابوطالب
یقیناً ملتجی با ذکر این اشعار ناقابل
نگردد نا امید از لطف و احسان ابوطالب
#علی_اصغر_یونسیان ملتجی✍
.