eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
240 عکس
152 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. عالم علی و نورِ جهانتاب زینب است مثلِ علی و مثلِ نبی ناب زینب است از جلوه‌های فاطمه سیراب زینب است تشنه حسین تشنه حسن آب زینب است یعنی که پنج تَن دلِ یک قاب زینب است این کیست این عقیله‌ی آقای کربلاست این کیست این که غیرت فردای کربلاست این کیست این رَاَیتُ جمیلای کربلاست این کیست حضرت زهرای کربلاست   عصمت کم است صاحب القاب زینب است آورده رویِ دست خودش جانِ خویش را آماده کرده است دو قرآن خویش را رو کرده است بر همه شیران خویش را دو گِرد باد خویش دو طوفان خویش را خورشیدِ این دو اختر نایاب زینب است زخمِ دل شکسته‌ی خود را که هَم گذاشت اذن دخول خواند به خیمه قدم گذاشت از خود گذشت و تُحفه‌ای از بیش و کم گذاشت سنگِ تمام پیشِ امیرِ حرم گذاشت قبله حسین باشد و محراب زینب است زینب رسید و باز امام احترام کرد مثلِ علی ، حسین به پایش قیام کرد تا او سلام کرد خدا هم سلام کرد زینب که است؟ آن که ادب را تمام کرد در کربلا معلمِ آداب زینب است دو مرد از  قبیله‌یِ خود انتخاب کرد آئینه بود و رو به سوی آفتاب کرد با التماس دامنِ خود را پُر آب کرد بر روی نام مادرش اما حساب کرد فرمود این شکسته‌ی بی تاب زینب است بالی اگر نیست برادر دلی که هست آورده‌ام شعله کشم حاصلی که هست حل کن به دست خویش مرا مشکی که هست از من بخر دو هدیه‌ی ناقابلی که هست باور بکن که اولِ اصحاب زینب است رفتند سمت معرکه پَر در بیاورند عباس گشته‌اند جگر در بیاوَرَند چون ذوالفقار تیغِ دوسر در بیاورند از یک یکِ سپاه پدر در بیاورند این دو  دو موج بوده و سیلاب زینب است از دور دید و گفت علمدار مرحبا بر ضربه‌هایشان صدو ده بار مرحبا بر دو امیر به دو جگردار مرحبا زینب شدند و حیدر کرار مرحبا اما میانِ خیمه‌ی بی آب زینب است اما رسید لحظه‌ی در خون صدا زدن خونین نَفَس نَفَس زدن و دست و پا زدن یک بار تیغ و بار دگر نیزه را زدن دور از نگاهِ مادرشان بی هوا زدن در بینِ خمیه شاهدِ گرداب زینب است یک نانجیب دشنه به اَبرویشان کشید یک بی حیا دو نیزه به پهلویشان کشید یک ناصبی که چکمه سَر و رویشان کشید یک پیرمرد پنجه به گیسویشان کشید آنکه دو چشم او شده خوناب زینب است آمد غروب و خنده‌ی دشمن بلند شد وقتی صدای غارت و شیون بلند شد دو نیزه در مقابلِ یک زن بلند شد زینب نظر نکرد ولیکن بلند شد چشم حسین از سرِ نِی ها به زینب است محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مادر به خیمه و دو جوانش به قتلگاه پا می كشند راه نفس باز وا كنند در آخرین نفس كه نفس بر لب آمده می خواستند مادر خود را صدا كنند اما ز خیمه گاه نیامد به جای او زود آمدند تا سرشان را جدا كنند عباس اگر نبود كه چیزی نمانده بود می خواستند هر چه كه تیغ است جا كنند 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بود زینب را دو مه سیما پسر کز فروزان چهر هر یک چون قمر هر دو از رخشندگی بدری تمام وز دو گیسو لیلهٴقدری تمام شد به سوی خیمه بانو با شتاب با دلی پر آتش و چشمی پر آب با سرشک افشاند گرد از مویشان شانه زد بر عنبرین گیسویشان هر دو را بر بست تیغی بر میان و آن گه ایشان را بسان ارمغان نزد شه آورد و بوسیدش قدم گفت کای شاهنشه گردون خَدم 🔸شاعر : محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. دوباره در دل من خیمه‌ی عزا نزنید نمک به زخم من و زخم خیمه‌ها نزنید شکسته‌تر ز منِ پیر دیگر این جا نیست مرا زمین زده است اکبرم، شما نزنید برای آن که نمیرم ز شرم مادرتان میان این همه لبخند دست و پا نزنید خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان فقط نه این که دو بی‌کس، دو تشنه را نزنید که در برابر چشمان مادری تنها سر دو تازه جوان را به نیزه‌ها نزنید 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بهترین بنده ی خدا زینب  هل اتی زینب، انمّا زینب  ریشه ی صبر انبیا زینب  زینبا زینبا و یا زینب  بانی روضه های غم زینب  تا ابد مبتلای غم زینب  گفت ای مصطفای عاشورا  ای فدای تو زینب کبری  تو علی هستی و منم زهرا  پس فدای تمام پهلوها  سر خواهر فدای این سر تو  همه ی ما فدای اکبر تو  گفت ای شاه ما اجازه بده  حضرت کربلا اجازه بده  جان این بجه ها اجازه بده  جان زهرا اجازه بده  قبل از آنکه سر تو را ببرند  این سر خواهر تو راببرند  من هوای تو را به سر دارم  به هوای تو بال و پر دارم  از غریبی تو خبر دارم  دو پسر نه، دو تا سپر دارم  زحمتم را بیا به باد مده  اشتیاق مرا به باد مده  در دل خیمه خسته اند این دو  سر راهت نشسته اند این دو  دل به لطف تو بسته اند این دو  با بزرگان نشسته اند این دو  این دو با یار تو بزرگ شده اند  با علمدار تو بزرگ شده اند  در کرم سائلی به دست آور  زین دو تا حاصلی به دست آور  سپر قابلی به دست آور  تا توانی دلی به دست آور  دل شکستن هنر نمی باشد  نظرت هم اگر نمی باشد  ای فدایت تمامی سرها  سر چه باشد به پای دلبره  از چه در اشتیاق خواهر ها  تو نظر می کنی به دیگرها  آخرش یا اجازه می گیرم  یا همین کنج خیمه می میرم     ای برادر اشاره ای فرما  ذوقشان را نظاره ای فرما  رد مکن راه چاره ای فرما  لااقل استخاره ای فرما  ورنه نیزه به دست می گیرم  جان هر آنچه هست می گیرم  تو اگر مبتلا شوی چه کنم ؟  پیش چشمم فدا شوی چه کنم ؟  پیش من سر جدا شوی چه کنم ؟  کشته ی زیر پا شوی چه کنم؟  وای اگر حنجرت شکسته شود  پیش من پیکرت شکسته شود  🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حُرمت گذاشت هر که به زهرا ،بزرگ شد اندازه‌ی تمام دو دنیا بزرگ شد در وادی حسین هرآنکه قدم گذاشت قطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماند مجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاست سَر خَم نمود حضرتِ حُر تا بزرگ شد او سجده کرد و قبله‌ی خود را عوض نمود تیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد آغوش وا نمود و پذیرفت توبه را در پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شد حُرّ پیر وادی همه‌ی اهل توبه است بر اهل توبه مُرشد و بابابزرگ شد آزاده بود و رفت و به آزاده‌ها رسید با یک نگاهِ بهتر از امضا بزرگ شد ترسید اگر چه اهل حرم از اُبُهتش کوچک شد و به اذن مسیحا بزرگ شد امّا نبود تا که ببیند که کربلا داغش برای زینب کبری بزرگ شد گرچه سرش شکست ولی سر جُدا نشد نیزه فرو که رفت گلوها بزرگ شد در بین آن همه سرِ بر نیزه روضه‌ی نیزه به گوش رفتن سقّا بزرگ شد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. فرمانده بودی آمدی سرباز دین باشی دُر باشی و حُر باشی و مرد آفرین باشی از حضرت زهرا شفاعت را طلب داری باید بگویم هر چه داری از ادب داری چون در حقیقت حضرت زهرا نگاهت کرد با یک نظر فرمانده ی کل سپاهت کرد معنی حُرکربلا اینطور شد ساده هرکس که زهرا شد خریدارش،شدآزاده نعلین را در کربلا انداختی بر دوش یعنی به فرمانت شدم آقا سراپا گوش سرباز اربابی و حکم آمد از آن بالا فرماندهی لشکر صدیقه ی کبرا تو در حقیقت چون که بر ارباب پیوستی روز نخستین راه را روی خودت بستی روز نخستین صحبت ارباب پاکت کرد روز دهم تاثیر کرد و سینه چاکت کرد پیوستنت تاریخ را یکدفعه برگرداند بیش ازهمه این بازگشتن شمر را سوزاند یک بار با برگشتنت یک بار با جنگت یعنی دودفعه شمر افتاده ست در چنگت فرمانده ی محض سپاه توبه کارانی ازاین جهت درد مرا هم خوب میدانی یک آیت از مجموع اعجاز حسینی تو چون اولین سردارِ سرباز حسینی تو درکربلا ازاین جهت مثل علی هستی که بر سر خود دستمال زرد را بستی آن دستمالی که حسین از مادرش دارد حُر مثل سربندی همان را بر سرش دارد پیداست بر انگشتر کرب و بلا دُرّی زهرا خریدار تو شد ازاین جهت حُرّی یعنی گریز روضه ی حُر میشود کوچه یعنی ازآن نامردها پُر میشود کوچه 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر من به امید نگاه رحمت تو آمدم قطره ی ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر چکمه های خویش را برگردنم آویختم کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین برنمی دارم سراز این جا تو دستم را بگیر گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر دستگیری اززپا افتادگان کارشماست من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر گرنگیری دست این افتاده را ای وای من هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر من امیری را رها کردم که گردم بنده ات بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر محرم این کعب کعبه ی ایمان وعزّت گشته ام شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر عبد تو شدحُر ،«وفایی» تاکه عبد حُر شود جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حر پشیمان توأم یا حسین "دست به دامان توأم یا حسین" دست نیاز من و دامان تو کوه گناه من و غفران تو روز نخستین به تو دل باختم در دل من بودی و نشناختم روی علی اکبر تو دیدنی است دست علمدار تو بوسیدنی است حر ریاحی به درت آمده فطرس بی بال و پرت آمده مقتل خون اوج کمال من است تیر محبت پر و بال من است بال من از تیغهء شمشيرهاست سينهء تنگم سپر تیرهاست حال کـه از لطـف پذیرفتی‌ام  رتبه به من دادی و حرّ گفتی‌ام   از کـرمِ خـویش مـدالم بده  رخصت میـدانِ وصـالم بده  باب تو بر قاتل خود شیر داد از کرمش به خصم، شمشیر داد از تو سزد ای پسر بوتراب تا که به دشمن بدهی جام آب ای به فدای تو و آقائی ات خصم تو شرمنده ی سقائی ات گر چه خود از شطّ فرات آمدم در طلب آب حیات آمدم کاش می آوردم یک جرعه آب بر لب خشکیده ی طفل رباب العطش طفل تو کشته مرا دیشب از این غصّه نمردم چرا آه که هم گام به دشمن شدم باعث این سوزِ عطش من شدم حال اگر من به تو بد کرده ام فاطمه را واسطه آورده ام در طلب توبه، به تاب و تبم تا صف محشر خجل از زینبم ### ای شده از خود تهی از دوست پُر مادرت از روز ازل خوانده حُر آنکـه گنـه کـار پذیرد منم  آنکه تو را دست بگیرد منم شیفتهء پر زدنت بوده ام منتظر آمدنت بوده ام باغ گل یاس شدی، مرحبا وصل به عبّاس شدی، مرحبا   پشت سـر تـوست دعـای همه  اجـر تـو بـا مـادر مـا فـاطمه  از ادب تو به من و مادرم بود حسینی شدنت باورم فخر کن ای روح رها از بدن حـرّ منی حـرّ منی حـرّ من  ای تـو فـروشنده، خریـدار، ما  دل به سر دستِ تـو، دلـدار، ما  در پی دیدار حبیب آمدی یا که به یاریّ غریب آمدی باش که محبوب خـدای منی  حـرّ تمـام شهـدای منـی خون خدا خون تو را خواسته  چهـره گلگـون تو را خواسته   تا که به خون سرخ شود روی تو  حضرت زهراست دعـاگوی تو گر چه مرا زخم فزون بر تن است بستن زخم سرِ تو با من است فرق تو را اهل ستم بشکنند رأس مرا بر سر نی می زنند محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ديد خود را در کنار نور و نار با خدا و با هوي در گير و دار گفت از چه زار و در وا مانده اي کاروان راهي و درجا مانده اي نيست اين در بسته راهت مي دهند دو جهان با يک نگاهت مي دهند غرقه خود را ديد و از بهر حيات دست و پا زد سوي کشتي نجات تائبم بگشا به رويم باب را دوست مي دارد خدا توّاب را اي سراپا آبرو خاکم به سر پيش زهرا آبرويم را مبر بعد از اين خشکيده بر لب خنده ام بسکه از طفلان تو شرمنده ام مهربان آلوده ام پاکم نما زير پاي زينبت خاکت نما ديد حر از پاي تا سر حُر شده سنگ جسته گوهر خود ، دُر شده رو به سويش کرد شاه عالمين گفت با حر اينچنين مولا حسين با سپاهت راه ، سد کردي به من نيستي بد گر چه بد کردي به من تو نبودي قلب پر غم داشتم در سپاهم حُر تو را کم داشتم ما پي امداد تو بر خواستيم گر تو پيوستي به ما ، ما خواستيم عذر کمتر جو که در اين بارگاه عفو مي گردد به دنبال گناه توبه را ما ياد آدم داده ايم ما برائت را به مريم داده ايم مُرده را ما خود مسيحا مي کنيم درد را عين مداوا مي کنيم نيستي در بين ما ديگر غريب دوست مي دارم تو را مثل حبيب سربلندي خصم دون پستت گرفت خاک پاي مادرم دستت گرفت گر چه صد جرم عظيم آورده اي غم مخور رو بر كريم آورده اي آب از سر چشمه ي تو گل نبود سركشي از نفس بود از دل نبود تو بدي كردي ولي بد نيستي خوب دادي امتحان رد نيستي گفت مس رفتم طلا بر گشته ام نه طلا بل کيميا برگشته ام از درش اکسير اعظم رفتم يک نگه کرد و دو عالم يافتم از ميان خيمه هاي بوتراب يک صدا مي آيد آنهم آب آب من نه باکم از هزاران لشکر است ترس من از اشک چشم اصغر است . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. اگر بر آستان خوانی مرا، خاک درت گردم و گر از در برانی، خاک پای لشگرت گردم به دامانت غبار آسا نشستم، بر نمی‌خیزم وگر بفشانی‌ام، خیزم ولی گرد سرت گردم به دربارت اگر باری دهی بارم، زهی عزت ولیکن با چه رویی رو به رو با خواهرت گردم ببین از کرده خود سر به پیشم، سر بلندم کن مرا رخصت بده تا پیش‌مرگ اکبرت گردم اگر باشد به دستم اختیاری، بعد سر دادن سرم گیرم به دست و باز بر گرد سرت گردم وضو گیرم ز آب کوثر و نامش به لب آرم که شاید رستگار از فیض نام مادرت گردم اگر بر جان‌فشانی نیستم قابل اجازت بخش به خیمه مهدجنبان علیّ اصغرت گردم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ جان حر اینجا میان برزخ است در دوراهیّ بهشت و دوزخ است گر چه دل، هر دم بیاید، دیر نیست کربلا را فرصت تأخیر نیست حرّم و شرمندگی آورده‌ام سر به قصد بندگی آورده‌ام گر چه خود راه سپاهت بسته‌ام این زمان دل در نگاهت بسته‌ام تا که گردم برخیِ جان شما اوّلین مرد رجزخوان شما پس برآورد از سپاه خصم، گَرد جان فدای دوست کرد، آزاده‌مرد گفت مولا: در وفا جان داده‌ای راست چون نام خودت، آزاده‌ای محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مِن الغریب نوشتی إلی الحبیب سلامی حبیب رفت به میدان چه رفتنی چه قیامی سحر نسیم گذشت از سر مزار شهیدان هنوز در پی بویی که می رسد به مشامی و جبرئیل هم آن جا مجال پر زدنش نیست رسیده اند شهیدان کربلا به مقامی... یکی حسین امیرش شد و چه خوب امیری یکی حسین امامش شد و چه خوب امامی یکی بدون زره مرگ را گرفت در آغوش یکی نماز تو را شد سپر بدون کلامی یکی سیاه ولی روسپید؛ چون تو گرفتی سر غلام به دامان خود چه حسن ختامی یکی علی شد و اکبر شد و چه ماه منیری یکی عمو شد و سقّا شد و چه ماه تمامی به روی نیزه و در باد، گیسوان پریشان چنان شدند که باقی نماند کوفه و شامی دلم به حسرت یا لیتنا رسید و نگاهم به سر درِ حرم افتاد، اُدخلوا بِسلامی... . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ بنویسید شدم پیر اباعبدالله نوکری پای به زنجیر اباعبدالله طفل جانم که چنین شیر شده در پیری خورده در کودکی اش شیر اباعبدالله شیر مهر پسر فاطمه را در کامم در ازل ریخت علمگیر اباعبدالله روز و شب در پی برپایی بزمش هستم فکر و ذکرم شده درگیر اباعبدالله سرنوشتم چو بن مظاهر انگار گره خورده است به تقدیر اباعبدالله به گمانم که شبی پای علم می میرم چشم در چشم به تصویر اباعبدالله آخرش روز دهم جان مرا می گیرد روضه ی سخت و نفسگیر اباعبدالله ............................... جدا میکردی از لشگر مسیر جاده ی خود را به روی اشک می انداختی سجاده ی خود را به استقبال تو با روی باز آمد امام ما چه مشکل گفته بودی حرفهای ساده ی خود را چه کردی با دل فرزند پیغمبر که میخواهد در آغوشش بگیرد پیکر آزاده ی خود را بیا سیراب شو از تشنگی مانند مولایت بگیر از دستهایش روزی آماده ی خود را شهادت روزی مردان سرمست است وقسمت شد که از دستان مولایت بگیری باده ی خود را زجا برخیز وسیری کن در آفاق وببین با او شکوه پیکر در خاک وخون افتاده ی خود را محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. پیرانه سر، به معرکه جولانم آرزوست دشت مصاف و، عرصۀ میدانم آرزوست سر باختن چو گوی به میدان عاشقی با قامتی چو خم شده چوگانم آرزوست یک دشت پُر ز دیو و سلیمان ستاده فرد جان باختن به راه سلیمانم آرزوست شد سیر از مصاحبت جسم و جان من دیدار حور و صحبت رضوانم آرزوست دادش اجازه شاه سوی خصم رفت و، گفت: در راه دوست، باختن جانم آرزوست موی سپید کرده به خون سرخ کاین چنین رفتن سوی پیمبر و، یزدانم آرزوست شاه آمد و، نهاد سرش در کنار خویش فرمود: باد مزد تو با کردگار خویش محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای گشته پیر مکتب ایثار ما، حبیب در یک جهان غم آمده، غمخوار ما، حبیب زینب دعات کرده، رسانده تو را سلام زیرا شدی به غربت ما یار ما حبيب؟ با روی سرخ و موی سفید،این شب سیاه روی تو گشته شمع شب تار ما نه روز پیریت، که از دوران کودکی بودی همیشه طالب دیدار ما حبیب بازار ظلم و کفر، رواج است، مرحبا با زاری آمدی تو به بازار ما حبیب پیری و لیک شیر حسینی، چه میشود باشی در این دیار، علمدار ما، حبيب؟ از لحظه وفات رسول خدا، مدام بوده زمانه، در پی آزار ما حبیب پرسی اگر ز حال دل ما عیان بود از کام خشک و دیدۂ خونبار ما حبیب در اجر تو بهشت چه قابل، بهشت تو باشد به زیر سایه دیوار ما، حبیب «میثم» از این سروده برای حبیب ما اجرش وصال میثم تمار ما، حبیب محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. محبوب شد هر آنکه فدای حیب شد بیمار عشق بر همه دردی طبیب شد نازم بر آن حبیب که در یاری حبیب از خون سرخ موی سفیدش خضیب شد در مقدم حبیب فدائی شدن دوبار این بود دولتی که نصیب حبیب شد پور مظاهر است و بود مظهر صفا ظاهر از او خلوص و وفائی عجیب شد پیرانه سر به راه شهادت قدم نهاد جانش چو بیقرار و دلش بی‌شکیب شد در رزمگاه کرببلا کز جفا و جور درگیری حقیقت و باطل مهیب شد روح نماز، روی چو اندر نماز کرد سرگرم راز با حق فرد مجیب شد پیش نماز او سپر تیر شد حبیب تا جانفدای عشق امام غریب شد آن جان و دل نهاده به عشق حسین را در یاری حسین شهادت نصیب شد حق سخن ادا ز «مؤید» نشد ولی عرض ادب به ساحت قدس حبیب شد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. معراج قتلگاه پر از بوی سیب بود تنها تر از مسیح کسی بر صلیب بود سرها رسید از پی هم مثل سیب سرخ اول سری که رفت به کوفه حبیب بود مولا نوشته بود بیا ای حبیب ما تنها همین چقدر پیامش غریب بود مولا نوشته بود بیا دیر می شود آخر حبیب را ز شهادت نصیب بود مکتوب می‌رسید فراوان ولی دریغ خطّش تمام کوفی و مهرش فریب بود اما حبیب رنگ خدا داشت نامه اش اما حبیب جوهرش امَّن یجیب بود یک باغ سیب سرخ به چیدن رسیده بود کشت شهادتش به رسیدن رسیده بود محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. اسدی، حبیبِ عترت، گلِ باغِ آشنایی چه سعادتی از این بِه، که شدی تو نینوایی تو حبیبِ پاکبازی، تو هماره سرفرازی به ولایت حسینی به محبّت خدایی تو اسیر زلف یاری، همه عمر بی قراری تو شدی ز نوجوانی، به هوای ما هوایی که در این سیاهی شب،ببرد خبر به زینب؟ که حبیب پیر کوفه، شده پیر کربلایی ز کرامت سرشتت، همه بوده سرنوشتت که به‌پای عشق جانان،سر و جان کنی فدایی به خدا قسم حبیبی، که تو یاور غریبی چه خوش‌است با غریبان،شب غربت آشنایی چو مرا غریب دیدند، ز من همه بُریدند منم و دیار غربت، منم و غم جدایی شده چشم‌های‌طفلان،همه چشمه‌های‌زمزم به جز العطش ندارد، لب خشکشان صدایی شده قسمتت سعادت، زهی از چنین عبادت که کند عذار سرخت ز حسین دلربایی ز محبّت تو «میثم» به عنایتت زند دم شب و روز فکر و ذکرش شده منقبت سرایی محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. عشق حبیب بین که چها با حبیب کرد وان اهل درد را چه علاج این طبیب کرد روزی که عقل، عقده ز کاری نمی گشود عشق‌اش گشود دست و سعادت نصیب کرد بس راه‌های صد شبه یک لحظه طی شود چون عشق پای همّت خود در رکیب کرد حیرت مکن ز عشق، که دیدم در امتحان زین بیش در مقام محبّت، حبیب کرد نازم بر آن حبیب که با قد خم شده در راه عشق، طی فراز و نشیب کرد او داشت درد عشق حسینی و عاقبت رنجور عشق، جان به فدای طبیب کرد چون دید اهل کوفه شکستند عهد خویش اِستاد و پیش تیرِ مخالف شکیب کرد در شاهراه عشق، ثباتی شگرف داشت با خیل ظلم و جور، نبردی عجیب کرد بس مرد و مرکب از دم شمشیر او گذشت تا رو به سوی خالق یوم الحسیب کرد گوی شرف ربود، به میدان چو باخت سر از رنگ خونِ سر، چو محاسن خضیب کرد نصر از خدای خواست به پایان کار عشق آری «چمن» چو تکیه به فتح قریب کرد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حسین در صف هیجا، چو در نماز آمد حبیب، پیش بلایش به پیشواز آمد ز سینه ساخت سپر، تا امام عاشورا پی نماز به درگاه بی نیاز آمد چه راز بود میان «حبیب» و محبوبش؟ چنین که قبلۀ آن قبله گاه راز آمد حسین، گرم نماز و «حبیب»، غرق نیاز زهی نیاز که برتر ز هر نماز آمد! نماز اوّل وقت «حبیب»، جان‌بازی است بر او سلام! که این‌گونه عشق باز آمد خرید تیر بلای حبیبِ خود بر جان اگر ز پای درافتاد، سرفراز آمد حبیب! ای سر و جان برخیت به این آهنگ «مؤیّد» است که بر درگه تو، باز آمد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. نام مرا حبیب نهاده است مادرم پرورده با محبّت آل پیمبرم بی دوست بر نیاورم از سینه یک نفس گردد هزار بار گر از تن جدا سرم در آستان خویش غبارم کن ای حسین بنشان به روی خاک قدم های اکبرم با زخم سینه ناز شهادت کشیده‌ام شاید که وقت مرگ بگیری تو در برم مقتل بهشت و، زخم بدن بوستان گل حوریه مرگ و، خون گلو آب کوثرم با آن که پیرم و قد سروم شده کمان انگار کن فدایی شش ماهه اصغرم مثل دو چوب خشک مجسّم بُوَد مدام لب های خشک کودک تو در برابرم من زنده باشم و پسر فاطمه غریب ای کاش از نخست نمی‌زاد مادرم بر سنگ قبر من بنویسید دوستان من جان نثار یوسف زهرای اطهرم «میثم» تو یاد می‌کنی از من به نظم‌خویش من نیز دستگیر تو در روز محشرم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حبیبی من حبیبم آمدم خاک درت گردم غبارم کن مگر با باد بر گرد سرت گردم کرم کن اذن میدانم که در این آخر پیری جوانی را ز سر گیرم فدای اکبرت گردم صفای عشق آوردم قبولم کن قبولم کن که در صدق و صفا مقبول زهرا مادرت گردم دعا کن تا محاسن را ز خون سر کنم گلگون که هم‌رنگ گلوی چاک چاک اصغرت گردم جوانی را نثار عشق بابایت علی کردم به پیری آمدم تا پیش دشمن یاورت گردم دعا کن زودتر از روز عاشورا شوم قربان نباشم تا گواه آب آب دخترت گردم دعا کن تا سرم باشد کنار محمل زینب که از بالای نیزه سایه‌بان خواهرت گردم به بستان ولایت آنچنان نقش زمینم کن که خاک زیر پای لاله‌های پرپرت گردم چرا بر کام خشکت خون نجوشید از دل دریا فدای حنجر خشکیده و چشم ترت گردم دو چشمم را ز خون دل دو دریای‌خروشان کن که با سقّایی چشم ترم آب آورت گردم به محشر با همه آلودگی ای یوسف زهرا شفیع«میثم» دل سوخته در محضرت گردم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. از جنس حیدر است رجز ها که از بر است با «یا علی» همیشه دهانش معطّر است در وصف او کتاب فراوان نوشته‌اند دیگر نوشته‌اند، که این مرد، دیگر است در آسیاب کوفه نکرده‌ست مو سفید او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند حق داشتند! جبهه شان نابرابر است! تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد تنها خودش به منزلۀ چند لشگر است با تیغ در غلاف به میدان قدم گذاشت گفت آنکه پای پس کشد از مرد کمتر است حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار این ها نفس نفس که نه! ذکر مکرر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست وحشت‌‌نکرد از اینکه‌سرش پای‌خنجر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست معلوم بود فکر لب خشک اصغر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست پیچید بوی سیب... و این بیت آخر است محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af