فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 گریهی سید ابراهیم در مسیر نیویورک..💔
چه کسی رو از دست دادیم
😭😭😭😭😭😭😭😭
شادی روح شهدا صلوات🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نامه را لیلا فقط بخونه...
😭😭😭😭😭😭😭😭
🍃✨🍃
#رزق_امروز
إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَـٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿یونس/٤٤﴾
خدا هرگز به مردم ستم نمیکند ولی مردم خود در حق خویش ستم میکنند.
🍃✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تویی همیشه بهار و منم که پاییزم
به پای آمدنت برگ برگ می ریزم
🌱🌱🌱🌱
#امام_زمان
#توسل_به_امامزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
#رسالتِ_من
#قسمت۷۸
من هم درمورد هزینه های کلاس و خرید وسایلی که لازم بود ، توضیح دادم . سال جدید باید چند رایانه اضافه می شد . عمه رو به سلیمانی گفت
_ محوطه ی پشتی موسسه یه تیکه زمین خالی هست که بلا استفاده مونده.ببین میشه از اونجا یه سالن در آورد ؟؟؟
سلیمانی گفت
_ بستگی داره سالن چقدری باشه و چندتا تشک بخواید بذارید؟
سبحان با چاشنی عصبانیت گفت
_ جوّ مربیگری نگیره تورو ، قرار نیست یزدانی و زارع تحویل بدی ، یه تشک بسه
عمه اخمی کرد و از بالای عینک مستطیلی اش سبحان را از نظر گذراند
_ نه آقای سلیمانی ، هرچی که شما صلاح میدونید
_ اما....
عمه اجازه ی ادامه را به سبحان نداد.
_نصف بچهها این شهر کشتیگیرن نصف دیگشون حداقل یه فامیل کشتیگیر دارم یخوام طوری باشه که علاوه بر مددجویان خودمون کسایی که بضاعت ندارند هم بتونن بیان
سبحان مثل اینکه ناراضی بود که دیگر تا آخر جلسه حرفی نزد، عمه از سلیمانی خواست که هزینههای تقریبی را برآورد کند و به او بدهد. بعد از پایان جلسه پشت به بقیه دو شکلات باقیمانده را در دهانم انداختم .
_ببخشید خانم سلامی
در دلم نالیدم
_ خدایا با دوتا شکلات توی لُپّم چه جوری جواب اینو بدم؟؟
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
✍ به قلم #آلا_ناصحی
کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅♂
پارت اول
https://eitaa.com/asipoflove/16295
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
#رسالتِ_من
#قسمت۷۹
برگشتم با چادرم را کمی روی گونه ام کشیدم
_ بله
_علی جباری چی شد از وقتی که گفتید اومده تقریباً یه ماهی میگذره
سر پایین انداختم،حالا مگر شکلاتها آب میشدند چند دور با زبانم درون دهانم چرخاندم فایدهای نداشت. صدای خنده آرام سلیمانی آمد
_شکلات خوردین نمیتونین حرف بزنین؟؟
کاش زمین دهان وا میکرد و مرا میبلعید
_ باشه من بعداً میپرسم فعلاً خداحافظ
خجالت زده سری تکان دادم از اتاق بیرون رفت کیفم را روی دوشم تنظیم کردم و چادرم را کمی جلو کشیدم
_ من که پسر عمت هستم اجازه ندارم لبخندت رو ببینم یه عوضی که معلوم نیست بابا و ننش کی هستند و چه کاره است مجاز دل بده و قلوه بگیره و نیش کوفتیشو تا بناگوش باز کنه آره فاطمه خانم
خدا را شکر شکلاتها کمی لاغرتر شده بودند و توانستم جوابش را بدهم
_در مورد کسی که حضور نداره درست صحبت کنید,بعد اینکه من دل و قلوهای ندیدم اگه شما دیدی زاییده ذهن مریض شماست
به من نزدیک شد و دست راستش را روی میز گذاشت
_چی گذاشت کف دستت که با دیدن من پنهانش کردی و بردی زیر چادرت ؟اونم چی با لبخند،فاطمه خانومی که سالی به ۱۲ ماه من چهره ی جدی شو میبینم لبخند میزنه؟داشت میرفت چی وزوز میکرد و میخندید؟
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
✍ به قلم #آلا_ناصحی
کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅♂
پارت اول
https://eitaa.com/asipoflove/16295
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
.
نوش نگاهتون🍃
نظردونی خالی نَمونه 😁
https://harfeto.timefriend.net/16871571152748
هدایت شده از احسن الحال🌱
.
ناخدا در کشتی ما گر نباشد گو مباش
ما خدا داریم، ما را ناخدا در کار نیست
#امیرخسرودهلوی
@ahsanol_hal68
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موج گرویدن به شیعه توسط اهل سنت فلسطین بخاطر حمایت های شیعه از فلسطین😍🤩
https://eitaa.com/tosheh313
🍃✨🍃
#رزق_امروز
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ ۚ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿یونس/٤٥﴾
و روزی که همه خلایق را جمع آرد گویا (در دنیا) ساعتی از روز بیش درنگ نکردهاند، (در آن روز) یکدیگر را کاملا میشناسند، آنان که لقای خدا را انکار کردند بسیار زیان کردهاند و هرگز راه نیافتهاند.
🍃✨🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شده صبح جمعه ی من و تو / کی شود آقا از سفر آیی
🌱🌱🌱🌱🌱
#امام_زمان
#توسل_به_امامزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از آنتی سلبریتی/ سعیدیسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیس جمهور من ....
🎬 آنتی سلبریتی
https://eitaa.com/joinchat/2067791886C00959371cb
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
#رسالتِ_من
#قسمت۸۰
لزومی جواب این خزعبلاتش را بدهم. پشت کردن و به سمت در اتاق یک قدم بیشتر برنداشته بودند که ضربه محکم روی میز زد
_کجا میری ؟حرفم تموم نشده
برگشتم و با چند قدم روبرویش ایستادم
_ صداتو بالا نبر آقای پسر عمه،من حرفی با شما ندارم خوشحال میشم که زودتر اتاق رو ترک کنم
از اتاق بیرون رفتم و تا رسیدم به حیاط دویدم نفسم را رها کردم و بازدم عمیقی کشیدم که سوز آخر سال را به ریههایم فرستاد.
رسالت
جلوی تلویزیون لم داده بودم،مجید و سارا مشغول بازی بودند دوقلوهای کلاس دومی ما مادر نبود و منتظر بودیم تا بیاید و شام بخوریم.
با صدای در متوجه آمدن مادر شدم ایستادم و بستههای خرید را از دستش گرفتم
_چرا نگفتی بهم این همه خرید داری؟
_فکر کردم امروز کشتی داری
_نه دیگه یه هفته دیگه عید تعطیل کردم،تیم ملی که نیستند تعطیل و غیر تعطیل تمرین کنن
وسایل را روی کابینت گذاشتم
_لباس مباس نمیخوای برای عیدی بچهها؟
چادر را از سرش گرفته روی تک صندلی که داخل آشپزخانه بود گذاشت
_ دلم که میخواد،اما پول رو دادم دستگاه خردکن سبزی خریدم
_چرا به من نگفتی؟
نگاهی به من انداخت
_پس انداز کن یه کاری واسه خودت دست و پا کن از جنگل بانی بیا بیرون
_ بیرون چرا ؟؟
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
✍ به قلم #آلا_ناصحی
کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅♂
پارت اول
https://eitaa.com/asipoflove/16295
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
#رسالتِ_من
#قسمت۸۱
یکی یکی خریدها را از بسته بیرون آورد و سر جایشان گذاشت
_ برگشتنی فوزیه رو دیدم زن سعید کرامتی
_ خب؟؟؟!!!
_گفت شنیدم پسر جنگلبان شده گفتم آره گفت سعید میگه جنگلبانی خطر داره هم خطرِ حمله حیوون،هم خطر شکارچیها و قاچاقچیا،پسر جوونه حیفه اگه چیزیش بشه
_سعید غلط کرده
نمیخواستم مادر بداند که از آنها فیلم و عکس دارم و بیشتر نگران شود. نگاهم به سمنو افتاد و چشمانم برقی زد و آب از لب و دهانم آویزان شد
_وای مامان،سمنو گرفتی؟؟
_ آره ، بخور نوش جونت ،فقط یه ذره برای هفت سین بذار
_ چاکرتم الان بخورم دیگه شام خور نیستم
درِ ظرف را برداشتم و انگشتی به سمنو زدم ، آن را به طرف دهانم بردم.
××××××××××××
محمد هادی از در کلبه بیرون آمد و صدا زد
_ رسالت .... رسالت
کوله را روی شانهام جابجا کردم
_ جانم محمد هادی
_من امروز نیستم سیدی گفت کارم داره و نمیدونم چقدر طول میکشه کارت تموم شد ملایی میاد
_باشه
خداحافظی کردم و از پلههای خاکی پایین آمدم ،دور منطقهای که اید در آن گشت میزدم را روی نقشه خط کشیدم .زادور میگفت چند روزی فعالیتهای مشکوکی میشود. تا نزدیکی ظهر در حال گشت بودم از میان درختان رد شدم تا جایی برای استراحت دادن به پایم پیدا کنم.
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
✍ به قلم #آلا_ناصحی
کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅♂
پارت اول
https://eitaa.com/asipoflove/16295
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿
#رسالتِ_من
#قسمت۸۲
صدایی در آن حوالی پیچید انگار یکی داشت به چیزی ضربه میزد . صدا میپیچید و من نمیدانستم از کدام سمت است .به سمت چپم رفتم.
چند صد متری را پشت سر گذاشتم نفسهای پشت همم سرد شده بود شال را جلوی دهانم بستم .دوباره سعید و برادرش بودند اما این بار یک نفر دیگر هم با آنها بود تبری برداشته بودند و بر پیکره درختی میزدند.
محمد هادی میگفت علامتی که روی درخت میگذارند برای این است کسانی که برای بریدنشان میآیند راحتتر پیدا کنند.
پنهانی پشت درختی جاگیر شدم و سه تایشان را میپاییدم .همراهم را بیرون کشیدم تا فیلم بگیرم کمی پشت درخت جابجا شدم تا تصویر هر سه شان در قاب قرار بگیرد.
شاخه زیر پایم شکست و سر هر سه شان به سمتم برگشت. قلبم ایستاد و برای لحظهای پایم قفل شد. با فریاد یکی شان که گفت
_ پشت اون درخته بدو بگیرش
گوشی را درون جیبم گذاشتم و به سمت پایین دویدم .سراشیبی کمی داشت و برگهای خیس زیر پایم دویدن و حفظ تعادلم را سخت میکرد سینهام از این همه هوای سرد میسوخت پاهایم درد میگرفت اما طرف خیال نداشت بیخیال شود.
ناسزا میگفت و دنبالم میآمد.در حین دویدن نگاهی به پشت انداختم تا فاصلهمان را بسنجم که زیر پایم خالی شد و با سرعت از سراشیبی افتادم مسافتی را سر خوردم و زانویم به سنگی برخورد کرد و درد در تمام پایم پیچید .
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
✍ به قلم #آلا_ناصحی
کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅♂
پارت اول
https://eitaa.com/asipoflove/16295
🌿🌿
🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
.
پارتهای امروز تقدیم نگاه شما همراهان همیشگی 🍃
یه پارت صلواتی🌸
صلوات یادتون نره
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ عبادتی در روز جمعه
نزد من دوست داشتنیتر از
صلوات بر پیامبر و آل او نیست.
-امامباقرعلیهالسلام-
وسائلالشیعه،ج۷،ص۳۸۸
🌱🌱🌱🌱🌱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.
🌎 دارد زمین از هجر شما خشک میشود
این جمعه باز حضرت باران نیامدی...🥀
🌱🌱🌱🌱🌱
#امام_زمان
#عصر_جمعه
.