♦️🍂🌼🍂♦️🍂🌼🍂♦️
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: منظور از "طیبات" در آیه 20 سوره احقاف چیست؟
✍️پاسخ: «وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُواْ عَلىَ النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكمُْ فىِ حَيَاتِكمُُ الدُّنْيَا وَ اسْتَمْتَعْتُم بهِا فَالْيَوْمَ تجزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبرِونَ فىِ الْأَرْضِ بِغَير الحقِّ وَ بما كُنتُمْ تَفْسُقُونَ»
آن روز كه كافران را بر آتش عرضه مى كنند (به آنها گفته مى شود از طيّبات و لذائذ در زندگى دنيا خود استفاده كرديد و از آن بهره گرفتيد اما امروز عذاب ذلّتبار بخاطر استكبارى كه در زمين بناحق كرديد و بخاطر گناهانى كه انجام مى داديد جزاى شما خواهد بود!(1)
👈مراد از طیبات، همه نعمتها و مواهبی است که خداوند در زندگی دنیا به انسان عطا فرموده است.
🖤کافرانی که در این آیه به آنها اشاره شده است کسانی هستند که نعمتهای الهی را در دنیا فقط برای خود دنیا مورد استفاده قرار داده و از آخرت و یاد خدا غافل بوده و غرق در دنیا و کامیابی از لذتهای دنیوی بوده اند.
❌به همین خاطر در استفاده از این نعمتها فقط به فکر زندگی دنیا و بهره دنیوی آن بوده و برای زندگی آخرتی خود هیچ توشه و ذخیره ای نفرستاده اند.
🔰در ادامه با بیان مطالبی از کتب تفسیری، مراد آیه روشنتر می شود:
"أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ" به معنى بهره گيرى از لذائذ دنياست، و تعبير به "اذهبتم" (برديد) به خاطر آن است كه اين لذائذ و مواهب با بهره گيرى نابود مى شوند و از بين مى روند.
اين تعبير اشاره به اين است كه گاه انسان از لذات دنيا چشم مى پوشد، يا جز به مقدار لازم براى نيرو گرفتن در كارهاى الهى از آنها بهره نمى گيرد، در اين صورت گويى اين طيبات را ذخيره براى آخرتش كرده است.
ولى بسيار مىشود كه همچون چهارپايان، بدون قيد و شرط از آنها بهره مى گيرد و همه را به نابودى مى كشاند، و نه تنها چيزى براى آخرت ذخيره نمى كند بلكه كوله بارى از گناه نيز براى خود فراهم مى سازد، قرآن در باره اين گروه مىگويد: «أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا».(2)
♦️علامه طباطبایی(ره) می آورد:
كلمه "طيبات" به معناى امورى است كه ملايم با نفس و موافق با طبع آدمى است، و انسان از آنها لذت مى برد. و "اذهاب طيبات" به معناى از بين بردن و مصرف كردن آنها است.
و مراد از "استمتاع از طيبات" استعمال و بهرهمند شدن از آنها است، به طورى كه اين بهرهمندى در نظر، هدف باشد، نه وسيله براى زندگى آخرت و آمادگى براى آن.
و معناى آيه اين است كه: وقتى عرضه بر آتش مى شوند به ايشان گفته مى شود: شما همه آن طيباتى كه بايد امروز از آن لذت ببريد در زندگى دنيا از بين برديد، و همان جا از آنها بهره مند شديد، و ديگر چيزى برايتان نمانده كه امروز در اين عالم از آن لذت ببريد.(3)
به بیان دیگر؛ به کافران گفته می شود نعمتها و لذتهاى دنيا را بر نعمتها و لذتهاى بهشتى ترجيح داديد و در لذات دنيا فرو رفته از آنها بهره مند شديد بدون این که از این همه نعمت، در راه رضای خدا بهره برده و انفاق کرده باشید.(4)
احقاف، 20.
تفسير نمونه، ج 21، ص 346.
ترجمه الميزان، ج 18، ص 314.
ر.ک: مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 133؛ تفسير جوامع الجامع، ج 4، ص 109.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=33737
#یکشنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
♦️🍂🌼🍂♦️🍂🌼🍂♦️
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
#پرسش_و_پاسخ_های_فقهی
⁉️پرسش: ارش چیست و چگونه محاسبه میشود؟
✍️پاسخ: اَرش و نحوه محاسبه آن:
معمولا جبران خسارات بدنی با پرداخت دیه یا ارش می باشد. دیه مالی است که در شریعت و به تبع در قانون مجازات اسلامی، برای جنایت تعیین شده است. مثلا دیه قطع دست. اما میزان ارش مشخص نیست.(1)
👈ارش، مقدار مالی است که به عنوان جبران خسارت مالی يا بدنی که در شريعت برای آن اندازهای مشخص نشده به خسارت ديده پرداخت میگردد. در فقه از ارش هم در مباحث دیات بحث شده است و هم در بحث تجارت.
چند مورد ارش داریم مانند ارش عیب، ارش جنایت و ارش بکارت.
✅ارش عیب:
«وكيف كان فان ظهر به عيب سابق على العقد فالمشتري خاصة بالخيار، بين فسخ العقد وأخذ الأرش»؛ اگر مشتری جنسی را خرید و بعد متوجه شد که قبل از خرید، عیبی داشته است، مخیر است که عقد را فسخ کند یا عقد را تایید کرده و ارش یعنی ما به التفاوت قيمت صحيح و معيوب بگیرد.(2)
✍️روش محاسبه ارش:
در محاسبه ارش، ابتدا قيمت حالت سالم و نيز حالت معيوب جنس مشخص می شود، مثلا جنس سالم، 120 تومان و جنس معیوب، 80 تومان است.
تفاوت قیمت سالم با معیوب محاسبه می شود (40 تومان).
نسبت ميان این تفاوت با قيمت صحيح (120 تومان) محاسبه می شود (یک سوم). (یعنی نسبت بین تفاضل سالم به معیوب با سالم)
همين نسبت را در قيمت مورد توافق (90 تومان که ثمن پرداخت شده است، نه قيمت واقعی) محاسبه می کنیم. حاصل، مقدار ارش خواهد بود (یک سوم از 90 تومان=30 تومان).
ارش (30 تومان) به مشتری برگردانده می شود (3).
🤔به بیانی دیگر:
ارش به صورت کسری محاسبه می شود:
صورت کسر: تفاوت قیمت صحیح و معیوب روز تقویم مال مورد معامله، (تقویم: قیمت گذاری)
مخرج کسر: قیمت صحیح روز تقویم.
سپس این کسر در قیمت ثمن روز وقوع عقد ضرب می شود. عددی که به دست می آید، مقدار ارش را نشان می دهد. یعنی حاصل ضرب مزبور، اصطلاحا ارش نامیده می شود.
✅ارش جنایت:
اگر کسی به بدن دیگری آسیبی وارد کرد که شارع مقدار مشخصی برای آن بیان نکرده است، قاضی دادگاه بر اساس نظریه کارشناسی پزشکی قانونی عمل می کند. پزشکی قانونی معمولا این خسارت را با درصدی از دیه عضوی بیان میکند.(4)
📚پی نوشت ها:
1. ماده 367 قانون مجازات اسلامی: هر جنایتی که بر عضو کسی وارد شود و شرعاٌ مقدار خاصی به عنوان دیه برای آن تعیین نشده باشد جانی باید ارش بپردازد.
2. نجفى، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، 43 جلد، دار إحياء التراث العربي، بيروت - لبنان، هفتم، 1404 ه ق، ج 23، ص 236
3. «المسألة الثالثة إذا أراد المشتري أخذ الأرش حيث يكون له، فطريق معرفته أنه يقوم المبيع صحيحا و معيبا و ينظر في نسبة النقيصة من القيمة فيؤخذ من الثمن بنسبتها أى ما بين القيمتين، لأنه هو الذي فات عليه بسبب العيب، لا أنه يؤخذ تفاوت ما بين القيمتين.»، جواهر الكلام، ج23، ص 288.
4. ماده 495 قانون مجازات اسلامی: در کلیه مواردی که به موجب مقررات این قانون ارش منظور گردیده با در نظر گرفتن دیه کامله انسان و نوع وکیفیت جنایت، میزان خسارت وارده طبق نظر کارشناس تعیین می شود.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=60620
#یکشنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
☀️🕊☀️🕊☀️🕊☀️🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: منظور از حمد و ستایش خداوند در آخرت چیست؟
✍️پاسخ: پرسش شما ناظر به آیه این آیه می باشد:«الحمْدُ للَّهِ الَّذِى لَهُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ وَ لَهُ الحمْدُ فى الاَخِرَةِ وَ هُوَ الحكِيمُ الْخَبِيرُ»؛ حمد (و ستايش) مخصوص خداوندى است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است، و حمد (و سپاس ) براى او است در سراى آخرت و او دانا و آگاه است.(1)
⚜️علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، بحث کوتاه و زیبایی ذیل همین آیه آورده اند. ایشان در ضمن این بحث، پرسش شما را این گونه پاسخ می دهند:
اگر در این قسمت از آیه، با جمله (لَهُ الحمْدُ فى الاَخِرَةِ)، حمد خدای تعالی را مختص به زمان آخرت بیان فرمود، براى اين است كه در جمله قبل از آن (یعنی: الحمْدُ للَّهِ الَّذِى لَهُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ) به حمد خدا در دنيا اشاره فرمود، زیرا در این جمله به آسمان ها و زمین که نظام کیهانی دنیاست اشاره نموده است.
🌎نظام محسوس در آسمان ها و زمين، که در قست اول آیه اشاره دارد، نظام کیهانی دنياست اما همین آسمان ها و زمين با برپایی قیامت و جهان آخرت، به چیز دیگری بدل خواهد شد: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماوات»؛ روزى كه زمين به زمينى ديگر دگرگون شود و آسمان ها [نيز چنين شوند].(2) و (3)
📚(1) سباء/ 1.
(2) ابراهیم/ 48.
(3) الميزان في تفسير القرآن، ج16، ص 356.
توضیحات دیگری نیز در تفسير نمونه، ج 18، ص 8 و 9 ، آمده است که جهت اطلاعات بیشتر می توانید مطالعه بفرمایید.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34392
#دوشنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
☀️🕊☀️🕊☀️🕊☀️🕊🕊🕊🕊🕊🕊
☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: منظور از لقاء الله (ملاقات پروردگار) چيست؟ آيه می شود خدا را ملاقات کرد.؟
✍️پاسخ: منظور از «لقاء» و ملاقات خداوند سبحان، ملاقات حسى (همانند ملاقات افراد بشر با يكديگر) نيست، زیرا خداوند جسم و رنگ و مكان ندارد كه با چشم ظاهر ديده شود؛ ملاقات حسى لازمه اش جسميت است، و لازمه جسميت هم محدود بودن و نيازمند بودن و فنا پذير بودن است، و هر عاقلى مى داند که خداوند نمى تواند داراى چنين صفاتى باشد، بنا براین منظور از «ملاقات» يا «رؤيت» در آيات مختلف قرآن _هنگامى كه به خدا نسبت داده مى شود_ ملاقات حسى نيست بلكه شهود باطنى است؛ يعنى انسان چون در قيامت، آثار خدا را بيشتر و بهتر از هر زمان دیگری مشاهده مى كند، ايمان او نسبت به خدا يک ايمان شهودى مى شود و گویی او را با چشم دل آشكارا مى بيند؛ به همين دليل، طبق آيات دیگر قرآن، حتى لجوج ترين منكران خدا هم در قيامت زبان به اعتراف مى گشايند چرا که راهى براى انكار نمى بينند.
☀️انسان گاه به جايى مى رسد كه گويى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مى كند، به طورى كه هيچ گونه شک و ترديدى براى او باقى نمى ماند. اين حالت ممكن است بر اثر پاكى و تقوا و عبادت و تهذيب نفس در اين دنيا برایش حاصل شود، هم چنان كه در نهج البلاغه مى خوانيم:
💞يكى از اصحاب امام على (علیه السلام) به نام ذعلب يمانى از ایشان پرسيد: هل رايت ربك؟ آيا خداى خود را ديده اى؟! امام فرمود: «أفأعبد ما لا ارى؟» آيا خدايى را كه نبينم، پرستش كنم؟! ذعلب توضيح بيشتری خواست، امام اضافه كرد: «لا تدركه العيون بمشاهدة العيان و لكن تدركه القلوب بحقائق الايمان»؛ چشم هاى ظاهر هرگز او را مشاهده نكنند، بلكه قلب ها به وسيله نور ايمان، او را درک مى نمايند. اين حالت شهود باطنى، در قيامت براى همگان پيدا مى شود، چرا كه آثار عظمت و قدرت خدا در آن جا آن چنان آشكار است كه هر كور دلى هم ايمان قطعى پيدا مى كند.
☀️به سخن دیگر، در قيامت حجاب ها كنار رفته، عظمت خدا و آيات او از هر زمان دیگری، روشن تر جلوه مىكند و انسان را به مقام شهود باطنى و ديد قلبى مى رساند و هر كس به فراخور معرفت و عمل صالح دنیوی اش، بهره بیشتری از این شهود باطنی خواهد داشت.
💠البته گروهى از مفسران، تعبير «لقاء الله» را به معنای مشاهده نعمت ها و پاداش ها، و همچنين دیدن عذاب و كيفرهاى الهى تفسیر کرده اند، یعنی كلمه «نعمت» و «ثواب» و «جزا» را در تقدير گرفته اند و گفته اند: از آن جا كه ملاقات حسى در مورد پروردگار مفهوم ندارد، چرا كه او نه جسم است و نه داراى عوارض جسم، پس در اینجا باید در تعبیر «لقاء الله»، مُضافى در تقدير بگيریم و بگوییم: منظور «لقاء ثواب اللَّه» يا «لقاء عقاب اللَّه» و مانند آن است.(1)
🌷علامه طباطبایی ضمن بی اعتبار خواندن قول دوم، ذیل آیه 5 سوره عنکبوت می نویسد:
مراد از «لِقاءَ اللَّهِ»، قرار گرفتن بنده در حالتی است كه ديگر بين او و بين پروردگارش حجابى نباشد، هم چنان كه روز قيامت چنين خواهد شد، زیرا روز قيامت روز ظهور و آشکار شدن حقايق است: «وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ»؛ آن روز يقين مى كنند كه خدا حق آشكار است.(2)
📚(1) تفسير نمونه، ج 1، ص 217 و 218، و ج 12، ص 566 و 567، و ج 17، ص 358 و 359.
(2) الميزان، ج16، ص 102
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34341
#سه_شنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️🍃🌸🍃☀️
🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: تعبیر"غول" و "ینزفون" در آیه 47 سوره صافات چه چیزهایی را از شراب های بهشتی دور می سازد؟ تفسیر دقیق این آیه را میخواهم.
✍️پاسخ: «لا فيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ»؛ شرابى كه نه در آن مايه تباهى عقل است، و نه از آن مست مى شوند.(1)
🌲در این آیات کریمه _که بیانگر نعمات و پاداش های بهشتی بندگان مخلص خداست_ از نعمت شراب طهور الهی یاد می کند. این شراب فقط در نامش با شراب های دنیوی _که مست کننده و زایل کننده عقل اند_ شباهت دارد اما ماهیتش چیز دیگری است. پیشتر در اینجا «12» درباره تفاوت های شراب دنیوی و شراب بهشتی مباحثی از آیات کریمه قرآن عرض کرده ام که ان شاء الله مطالعه می فرمایید.
🍁«غول» در اصل به معنى فسادى است كه به طور پنهانى در چيزى نفوذ مى كند. «ينزفون» هم در اصل از ماده «نزف» و به معنى از بين بردن چيزى به صورت تدريجى است. اين واژه هنگامى كه در مورد آب چاه به كار رود مفهومش اين است كه آب را به تدريج از چاه بكشند تا پايان يابد. در مورد خونريزى تدريجى كه منتهى به ريختن تمام خون بدن شود نيز تعبير «نزف الدم» به كار مى رود.
🌷منظور از این واژه ها در آيه مورد بحث، از بين رفتن تدريجى عقل و مست شدن است؛ شراب طهور بهشتی فاقد این آفات است یعنی نه از هوشیاری و عقل نوشنده اش مى كاهد و نه در او فساد توليد مى نماید.
⚠️البته اين دو تعبير به طور ضمنى بيان ظريفی در مورد شراب هاى دنيوی و مواد الكلى دارد و آن این که شراب دنیا به صورت تدريجى و مخفيانه در وجود انسان نفوذ مى كند و او را به فساد و تباهى مى کشاند؛ نه تنها عقل و سلسله اعصابش را به تدریج ويران مى کند، كه در تمام دستگاه هاى بدنش از قلب گرفته تا عروق، و از معده تا كليه و كبد، تأثيری مخرب و غير قابل انكارى می گذارد و گويى انسان را به صورت مخفیانه «ترور» مى كند و نابود مى سازد! نيز به تدریج عقل و هوش او را همانند آب چاه مى كشد و سرانجام آن را خشک و خالى مى نماید!.(2)
(1) صافات/ 47.
(2) تفسير نمونه، ج19، ص54 و 55.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34843
#چهار_شنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲💐🌲
☀️🌻☀️🌻☀️🌻☀️🌻☀️🌻☀️🌻☀️🌻
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: یکی از موهبت هایی که به اصحاب یمین داده می شود "طلح منضود" است مراد از آن چیست.؟
✍️پاسخ: پرسش شما ناظر به آیه 29 سوره مبارکه واقعه است که نعمت های اصحاب الیمین را بر می شمارد. در این آیه از این نعمت با تعبیر «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ» یاد شده است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، در توضیح آیه کریمه می نویسد:
🍌«طلح» نام درخت موز است [و «منضود»، (اسم مفعول از مصدر نَضد) به معنی روی هم قرار گرفتن است] و منضود از هر چيز، روی هم چيده شده آن چیز است؛ بنابراین معناى آيه مورد بحث چنین می شود: اصحاب يمين در [زیر] درختان موز هستند كه ميوه هايش روى هم چيده شده، از پايين درخت تا بالاى آن.(1)
استاد مکارم شیرازی هم در تفسیر نمونه، ذیل آیه کریمه می نویسد:
💐«طلح» درختى است سبز و خوش رنگ و خوش بو؛ جمعى گفته اند همان درختان موز است كه برگ هاى بسيار پهن و سبز و زيبا و ميوهاى شيرين و گوارا دارد. «منضود» از ماده «نضد» به معنى متراكم است. ممكن است اين تعبير اشاره به تراكم برگ ها يا تراكم ميوه ها و يا هر دو باشد؛ حتى بعضى گفته اند: اين درختان چنان پر ثمر است كه ساقه ها و شاخه هایش غرق ميوه و پوشيده از آن است.
🌿بعضى از مفسران نیز گفته اند: با توجه به اين كه درخت سدر، برگ هايى بسيار كوچک و درخت موز برگ هايى بسيار پهن و بزرگ و گسترده دارند، ذكر اين دو درخت، اشاره لطيفى به تمام درختان بهشتى است كه در ميان اين دو قرار دارند.(2)
📚(1) الميزان، ج19، ص 123.
(2) تفسير نمونه، ج 23، ص 221.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34479
#پنج_شنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
☀️🌻☀️🌻☀️🌻☀️🌻☀️🌻☀️🌻☀️🌻
🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: منظور از ایذاء موسی (علیه السلام) «ءَاذَوْا مُوسى» در آیه 69 سوره احزاب چیست؟
پاسخ را در سایت مطالعه کنید:
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34827
#جمعه_های_مهدوی
🆔@askquranir
🍃🌷🍃🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷🍃🌷
♦️💫♦️💫♦️♦️💫♦️💫♦️
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: با توجه به عدم اشاره قرآن به خلقت انسان ها قبل از حضرت آدم (علیه السلام)؛ و با توجه به عدم علم و دانش فرشتگان، آنها از كجا مي دانستند كه انسان در روي زمين خونريزي و فساد مي كند.؟
✍️پاسخ: خليفه به معنى جانشين است، ولى در اين كه منظور از آن در اين جا جانشين چه كسى و چه چيزى است مفسران احتمالات گوناگونى دادهاند.
⚜️بعضى گفتهاند منظور جانشين فرشتگانى است كه قبلا در زمين زندگى مىكردند.
⚜️و بعضى گفتهاند منظور جانشين انسان هاى ديگر يا موجودات ديگرى كه قبلا در زمين مىزيستهاند.
⚜️بعضى آن را اشاره به جانشين بودن نسل هاى انسان از يكديگر دانستهاند.
✅ولى انصاف اين است كه- همان گونه كه بسيارى از محققان پذيرفتهاند- منظور خلافت الهى و نمايندگى خدا در زمين است، زيرا سؤالى كه بعد از اين فرشتگان مىكنند و مىگويند نسل آدم ممكن است مبدء فساد و خونريزى شود و ما تسبيح و تقديس تو مىكنيم متناسب همين معنى است، چرا كه نمايندگى خدا در زمين با اين كارها سازگار نيست.
👀با عنايت به آيه 29 سوره بقره آيا قبل از خلقت آدم و حوا خداوند موجودات ديگري را نيز خلق كرده بود كه به فساد و تباهي برخيزند؟
‼️علما درباره منشأ كلام ملائكه (أتجعل فيها من يفسد فيها)، اقوال مختلفى را مطرح كردهاند كه خلاصه آنها چنين است:
✅1. صدور سخن فوق از جانب ملائكه، به لحاظ ظن و استنباط خود آنها بوده است؛ زيرا آنها مىدانستند موجود زمينى قطعا مادى و مركب از شهوت و غضب است و عالم آنها هم عالم تزاحم و محدوديت است، لذا چنين زندگانی طبعا خالى از مفاسد و خونريزى نخواهد بود.(1)
✅2. قبل از انسان، جنيان روى زمين زندگى مىكردند كه فساد و خونريزى مىكردند به همين جهت ملائكه به امر الهى آنان را هلاك كردند. ملائكه، خونريزى و فساد اينها را به چشم ديده بودند. اين ملائكه با اين سابقه ذهنى، مولود جديد را به مخلوقات فساد كننده پيشين قياس كردند.(2)
✅3. از ابن عباس و ابن مسعود هم نقل شده است كه كلام ملائكه از روى يقين بوده است؛ زيرا خداوند قبلاً آنها را از چنين وضعيتى آگاهى داده بود، تا آنها بيشتر به علم غيب خدا معرفت پيدا بكنند.(3)
✅4. گفته ملائكه از روى اخبار نبوده است، بلكه صرف استفهام و استخبار و استعلام صورت گرفته است. فرشتگان مىخواستند از مصلحت و حكمت آن اطلاع يابند.(4)
📚
(1) علامه طباطبايى، محمد حسين، ترجمه الميزان، ج 1، ص 147.
(2) طبرسى، مجمع البيان، ج 1، ص 72 ـ نشر بيروت، دار احياء التراث العربى، 1379 ق.
(3) فخر رازى، مفاتيح الغيب، ج 2، ص 170.
(4) همان.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34463
#شنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
♦️💫♦️💫♦️ ♦️💫♦️💫♦️
🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂
#پرسش_و_پاسخهای_تفسیری
⁉️پرسش: آیا آیه (قل جاءالحق و زهق الباطل ...) اشاره به قیام امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) دارد؟
✍️پاسخ: در آیه مورد بحث باید به این نکته اشاره گردد که :بعضى از روايات، جمله" جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ" را به قيام مهدى(عجل الله تعالی فرجه) تفسيرکرده اند، امام باقر (علیه السلام ) می فرمایند: مفهوم اين سخن الهى اين است كه: «اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل»؛ هنگامى كه امام قائم(علیه السلام) قيام كند دولت باطل برچيده مى شود.(1)
در روايت ديگرى مى خوانيم" مهدى (عجل الله تعالی فرجه)به هنگام تولد بر بازويش اين جمله نقش بسته بود: «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً».(2)
💠مسلّما مفهوم اين احاديث انحصار معنى وسيع آيه به اين مصداق نيست بلكه قيام مهدى از روشن ترين مصداق هاى آن است كه نتيجه اش پيروزى نهايى حق بر باطل در سراسر جهان مى باشد.
♦️در حالات پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى خوانيم كه در روز فتح مكه وارد مسجد الحرام شد و 360 بت كه از قبائل عرب بر گرد خانه كعبه چيده شده بود هر يك را پس از ديگرى با عصاى خود سرنگون مى ساخت و پيوسته مى فرمود:« جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً.»
👈كوتاه سخن اين كه اين قانون كلى الهى و ناموس تخلف ناپذير آفرينش در هر عصر و زمانى مصداقى دارد، و قيام پيامبر (صلوات الله علیه) و پيروزيش بر لشكر شرك و بت پرستى و هم چنين قيام مهدى (ارواحنا له الفداء) بر ستمگران و جباران جهان از چهره هاى روشن و تابناك اين قانون عمومى است.
و همين قانون الهى است كه رهروان راه حق را در برابر مشكلات اميدوار و نيرومند و قوى و پر استقامت مى دارد و به ما در همه تلاش هاى اسلامى مان نشاط و نيرو مى بخشد.(3)
1. نور الثقلين جلد سوم صفحه 212 و 213.
2. همان.
3. تفسير نمونه، ج12، ص: 235
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34409
#یکشنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂 🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂
🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷
#پرسش_و_پاسخ_های_تفسیری
⁉️پرسش: منظور از"سلطان"در آیه38سوره ذاریات چیست؟
✍️پاسخ: «وَ فىِ مُوسىَ إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلىَ فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ»
و در (زندگى) موسى نيز (نشانه و درس عبرتى بود) هنگامى كه او را با دليلى آشكار به سوى فرعون فرستاديم.(1)
🍃راغب در مفردات، سلاطه را تمكّن و قدرت از روى قهر گفته است.(2)
✅"سلطان" به معنای دليل و غلبه و تسلّط است. دليل و حجّت را از آن جهت، سلطان می گويند كه سبب غلبه و تسلّط می شود.
🌟سلطان در قرآن مجيد فقط در معناى تسلط و دليل بكار رفته است. سلطان گاهى در معجزه بكار رفته بعنوان آن كه سبب تسلط است.(3)
🍂در این آیه شریفه، گر چه برخی مراد از سلطان را در خصوص معجزات حضرت موسی(علیه السلام) و یا معجزه عصا، دانسته اند، ولی این ها بیان مصداق و مورد است لذا نمی توان آن را منحصر در این خصوص دانست.
🌷بنا بر این، سلطان آن چيزى است كه موجب تسلط می شود، اعم از این که به صورت معجزه و دیدنی و خیره کننده باشد يا برهان قاطع و دلیل نيرومند عقلى.
☀️تعبير «سُلْطَانٍ مُّبِينٍ» در آیات شریفه قرآن، غالبا به معنى دليل و برهانی روشن و آشكار است.(4)
📚 ذاریات، 38.
المفردات في غريب القرآن، ص 420.
قاموس قرآن، ج 3، ص 290.
ر.ک: ترجمه الميزان، ج 18، ص 570؛ نمونه، ج 22، ص 362؛ كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 12، ص 426؛ تفسير الصافي، ج 5، ص 72؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص240.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34340
#دوشنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷☀️🌷
♦️♦️⚠️♦️♦️⚠️♦️♦️
#پرسش_و_پاسخ_های_فقهی
⁉️پرسش: [شیوع مسابقات زیادی]ما را بر آن داشت تا سوالی در مورد این مسابقاتی که معلوم نیست از طرف کجا و چگونه برگزار می شود بپرسیم
شاید برای همه این اتفاق افتاده که پیامکی ارسال شده مثلا پیامک خالی را به فلان شماره ارسال کنید
قرعه کشی امشب ؛ جوایز سکه و...!
برنده شدن شانسی در این قرعه کشی که بدونه هیچ زحمتی اتفاق می افته چه حالتی داره؟
بعضی مواقع هم از طرف شرکت ها(معمولا ایرانسل) چند تا سوال مطرح میشه و هر کسی جواب درست بده بینشون قرعه کشی و ...جایزه
آیا شرکت کننده نباید مشارکت مالی داشته باشه؟ (من شنیدم مثلا در مسابقات ورزشی که برگزار میشه حداقل مشارکت بین شرکت کننده و برگزار کننده مسابقه باید باشه ولی سهم کلی باید از برگزار کننده باشد و...) آیا هزینه این پیامک ها رو می توان به عنوان مشارکت حساب کرد یا نه؟
قرعه کشی های سیما، مثلا برنامه نود؛ که می گه فلان عدد رو ارسال کنید و بعد وقتی بیشترین رای رو آورد از بین شرکت کننده ها قرعه کشی میشه
برنده شدن در این قرعه کشی ها چه حالتی داره(همون طور که می دونید شاید ده مورد متفاوت در روز داشته باشیم)؟
اختلاف سوال اول با اخری در مشخص بودن برگزار کننده و شاید اختلاف دیگری هم که داشته باشه این که هدیه های سیما رو مثلا فلان شرکت برای تبلیغات خودش هدیه کرده و سیما فقط واسطه برای طرح و برگزاری است.
✍️پاسخ: حکم کلی این گونه مسائل:
قمار یا بازی همراه با برد و باخت این است که مثلا دو نفر یا دو تیم یا بیشتر ، پولی بگذارند و مسابقه ای ترتیب دهند و از همان مبالغ جمع شده به اشخاص یا تیم های برنده مبلغی برسد و یا اینکه با هم قرار بگذارند که مبلغ جایزه برنده را تامین کنند.
💶لازم هم نیست این جایزه حتما نقدی و یا زیاد باشد، بلکه هر چیزی که ارزش و نفع مادی و مالی داشته باشد اگر به عنوان جایزه از شرکت کنندگان در مسابقه جمع شود، این قمار محسوب می شود، حتی اگر کم ارزش باشد.
🥤فرض کنید دو تیم فوتبال با هم بازی کنند به شرط اینکه تیم بازنده به تیم برنده نوشابه بدهد. یا دو نفر با هم تیله بازی یا گردو بازی کنند، و فرد برنده گردو یا تیله و کارت فرد بازنده را تصاحب کند.
✅اما اگر جایزه از بین شرکت کنندگان تهیه نشود، بلکه شخص دیگر یا یک نهاد حقوقی خارج از بازی تأمین جایزه را به عهده بگیرد، در این صورت دیگر برد و باخت در میان نیست و بازی قمار نمی باشد زیرا درست هست که شخص یا تیم برنده جایزه را می برند، ولی تیم بازنده چیزی را از دست نمی دهند، چون سهمی در تأمین جایزه نداشته اند.
در موارد یاد شده هم به نظر می رسد به این صورت باشد که نهادی متولی تأمین جایزه مسابقه برای برندگان است که در این صورت مشمول حکم قمار نیست .(1)
پی نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله خامنه ای در قم
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=40460
#دوشنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
♦️♦️⚠️♦️♦️⚠️♦️♦️⚠️♦️♦️⚠️♦️♦️⚠️
🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹
#پرسش_و_پاسخهای_تفسیری
⁉️پرسش: "مُخْلَصِينَ" چه کسانی هستند؟ چه فرقی بین مخلص به فتح لام و مخلص به کسر لام وجود دارد؟ اگر ممکن است برای درک بهتر مطلب آیاتی که در تفاوت این دو هست را بیان کنید.
✍️پاسخ: استاد مکارم شیرازی در توضیح آیه 24 سوره یوسف، بیانی دارند که پاسخ شما را در بر دارد. در این آیه کریمه، خدای متعال می فرماید: یوسف از بندگان مخلَص ما بود و به همین دلیل، او را از لغزیدن در وادی گناه نجات دادیم:
«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ.»؛ آن زن قصد او كرد و او نيز -اگر برهان پروردگار را نمى ديد- قصد وى مى نمود. اين چنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم چرا كه او از بندگان مخلَص ما بود.(1)
♦️دقت در آيات قرآن نشان مى دهد كه واژه «مخلِص»، بيشتر در مواردى به كار رفته است كه انسان در مراحل نخستين تكامل و در حال خود سازى بوده است؛ مانند:
«فاذا اركبوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ.»؛ هنگامى كه بر كشتى سوار مى شوند خدا را با اخلاص مى خوانند.(2)
«وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ.»؛ به آن ها فرمان داده نشد مگر اين كه خدا را با اخلاص پرستش كنند.(3)
💞ولى واژه «مخلَص»، به مراحل عالى تکامل نفسانی _كه پس از مدتى جهاد با نفس حاصل مى شود_ گفته شده است؛ همان مرحله اى كه شيطان، دیگر از نفوذ وسوسه اش در فرد مخلَص نومید می گردد. چنین کسی در واقع به گونه ای خود را با حفاظی قوی از عصمت عملی، در پناه حق تعالی، نگهداری نموده و از لغزیدن در ورطه گناه، بیمه می نماید:
⬇️«قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»؛ شيطان گفت به عزتت سوگند كه همه آنها را گمراه مىكنم مگر بندگان مخلصت را.(4)
(1) یوسف/ 24.
(2) عنكبوت/ 65.
(3) بينه/ 5.
(4) ص/ 83.
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34330
#چهار_شنبه_های_مهدوی
🆔@askquranir
🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹 🔹💠🔹