eitaa logo
آوای ققنوس
8.1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
507 ویدیو
31 فایل
دوستای عزیزم، اینجا کنار هم هستیم تا هم‌از ادبیات لذت ببریم هم حال دلمون خوب بشه.😍 ♦️کپی پست ها بعنوان تولید محتوا برای کانال های دیگر ممنوع بوده و رضایت ندارم♦️ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1281950438C0351ad088a
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 گویند سلام صبح 🍃 طلایی ترین کلید 🌸 برای‌ ورود به قلب هاست 🍃 پس صمیمی‌ ترین سلام 🌸 تقدیم به شما بزرگواران 🍃 صبح تون پر از انرژی و لبخند عزیزان 🙏 🍀 @avayeqoqnus 🍀
✨ خدای خوبم، ✨ شکر که امروز را به من فرصت زندگی دادی تا شکرگزار نعمت‌هایت باشم و از زندگی‌ام لذت ببرم؛ ✨ شکر که هر روز نعمت‌های بیکرانت را وارد زندگی‌ام می‌کنی؛ ✨ شکر که هر لحظه مرا به مسیر درست هدایت می‌کنی. ♦️ خدایا شکر و هزاران بار شکر 🙏🌸 کانال آوای ققنوس 👇 🌱🪴🌱 https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
📚 یار یا یاور؟ 🌿 جوان بودم و چند وقتی بود که خیال ازدواج به سرم زده بود. مادرم اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد و با همین معیارها هر دختری که از همسایه و فامیل می‌شناخت را به من پیشنهاد می داد. 🌿 اما من متاسفانه تنها به دنبال یاری زیبا بودم... مدتی گذشت و یک روز در خیابان کسی که به دنبالش می‌گشتم را دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم. تعقیبش کردم و خانه‌اش را پیدا کردم. 🌿 ما زیر یک سقف رفتیم. همسرم زیبا بود اما نه باحجاب بود و نه باایمان. 🌿 عاشق او بودم و هرکاری برایش می‌کردم. وقتی گفت باید خانه‌مان در محله‌های بالاشهر باشد قبول کردم. گفت می‌خواهم درس بخوانم، قبول کردم و تلاش کردم تا به راحتی به تحصیل بپردازد. حتی موتورم را دادم و برای همسرم ماشین خریدم. 🌿 روزها همین طور سپری شدند ولی او هر روز بیش‌تر تغییر می‌کرد. او دیگر بهانه‌گیر شده بود و به هر دلیلی با من قهر می‌کرد. مشغولیتش با موبایلش بود و من هم انتظار می‌کشیدم دوباره همان همسر خودم شود. 🌿 اما یک شب روبرویم نشست و از طلاق توافقی گفت... بعدا مشخص شد به خاطر عشق‌اش به هم کلاسی‌اش این درخواست را کرده است. می‌گفت به درد هم نمی‌خوریم. من را بی‌سواد و لاغر می‌دانست. 🌿 من هم طبیعتا مخالفت کردم. حتی غرور مردانه‌ام را له کردم و به او التماس کردم. به خاطر بچه‌مان و خودم به او التماس کردم که حرف از جدایی‌مان نزند اما او ناراحت شد و بعد از مدتی جر و بحث خانه را ترک کرد و رفت... 🌿 حالا می فهمیدم که منظور مادرم چه بود. یار باید یاور باشد اما او فقط مدتی یار زیبای من بود نه یاورم و حالا می‌خواست یار دیگری شود... کانال آوای ققنوس 👇 🌹🌿🌹 https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
بر درخت زنده بی برگی چه غم وای بر احوالِ برگِ بی درخت 🍃 🍁 @avayeqoqnus 🍁
آنکس که همنشینِ خِرد شد، ز هر نسیم چون پَرِ کاه بی سر و سامان نمی‌شود دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی این درد با مباحثه درمان نمی‌شود 💐 @avayeqoqnus 💐
می روم … اما نمی پرسم ز خویش ره کجا … ؟ منزل کجا … ؟ مقصود چیست؟ 🌸 @avayeqoqnus 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ضرب المثل "کوه به کوه نمی رسه، آدم به آدم می رسه" 🔸 معنی: یعنی اینکه دنیا با تمام بزرگی اش آنقدر کوچک است که در آن دو نفر که یکی بدی کرده و دیگری بدی دیده بالاخره سر راه هم قرار می گیرند و با هم روبرو خواهند شد و کسی که بدی کرده به سزای عملش رسیده و شرمنده و پشیمان خواهد شد. 🔸 داستان: در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت؛ چشمه ای پر آب و خنک از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید. این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد. روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود. پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت: «چشمه آب در آبادی ماست، چرا باید آب را مجانی به پایین کوهی ها بدهیم؟ از امروز آب چشمه را بر ده پایین کوه می بندیم.» یکی دو روز گذشت و مردم پایین کوه از فکر شوم ارباب مطّلع شدند و همراه کدخدایشان به طرف بالا کوه به راه افتادند و التماس کردند که آب را برایشان باز کند. اما ارباب پیشنهاد کرد که یا رعیت او شوند یا تا ابد بی آب خواهند ماند و گفت: «بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو کوه هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت!» این پیشنهاد برای مردم پایین کوه سخت بود و قبول نکردند. چند روز گذشت تا اینکه کدخدای پایین ده فکری به ذهنش رسید و به مردم گفت: بیل و کلنگ تان را بردارید تا چندین چاه حفر کنیم و قنات درست کنیم. بعد از مدتی قنات ها آماده شد و مردم پایین کوه دوباره آب را به مزارع و کشتزارهایشان روانه ساختند. زدن قنات ها باعث شد که چشمه بالاکوه خشک شود. این خبر به گوش ارباب بالاکوه رسید و ناراحت شد اما چاره ای جز تسلیم شدن نداشت؛ به همین خاطر به سوی پایین کوه رفت و با التماس به آنها گفت: «شما با این کارتان چشمه ما را خشکاندید، اگر ممکن است سر یکی از قنات ها را به طرف ده ما برگردانید.» کدخدا با لبخند گفت: «اولاً؛ آب از پایین به بالا نمی رود، بعد هم یادت هست که گفتی: کوه به کوه نمی رسد. تو درست گفتی: کوه به کوه نمی رسد، اما آدم به آدم می رسد.» کانال آوای ققنوس 👇 🌿💐🌿 https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما 🌸 @avayeqoqnus 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برکت همیشه پول نیست! آدمای خوبی که تو زندگیمون وجود دارن هم برکت محسوب میشن... 👌 🌸 ✨@avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این آدینه آرزو می کنم بهترین ثانیه ها شیرین ترین دقایق دلچسب ترین ساعت ها و دوست داشتنی ترین روز جمعه را کنار خانواده و عزیزانتان پیش رو داشته باشید صبح جمعه تون بخیر و شادی رفقا 🙏🌹 🌸 @avayeqoqnus 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ خدایا هزاران بار شکر بابت لطف بی انتهایت ای مهربان ترین 🙏🌹 🌻 @avayeqoqnus 🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 قضاوت نکنیم !! روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت: من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام؛ روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند. هر روز و گاه نيز شب، مردان متفاوتى آنجا رفت و آمد دارند. مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست!!! عارف گفت: شايد اقوام باشند. گفت: نه من هر روز از پنجره نگاه مي‌کنم، گاه بيش از ده نفر متفاوت مي‌آيند بعد از ساعتى مي روند. عارف گفت: کيسه اى بردار و براى هر نفر يک سنگ درکيسه انداز. چند ماه ديگر با کيسه نزد من بیا تا ميزان گناه ايشان بسنجم. مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد. بعد از چند ماه نزد عارف آمد و گفت: من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است. شما براى شمارش بيايید. عارف گفت: يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نمی توانی حمل کنی! چگونه مي‌خواهى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفار کن؛ چون آن دو زن، همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعد از مرگ وصيت کرد شاگردان و دوستدارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند. اى مرد آنچه ديدى "واقعيت" داشت اما "حقيقت" نداشت. 👌 @avayeqoqnus
⚜ خوب دیدن شرط انسان بودن است ⚜ عیب را در این و آن پیدا مکن 💐 @avayeqoqnus 💐
انسانیت مرز ندارد رسم ندارد رنگ پوست و دوست و دشمن ندارند ؛ انسانیت همیشه زیباست زبان ندارد زمان ندارد … @avayeqoqnus
ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی پیوسته شاد زی که دلی شاد می‌کنی گفتی: «برو!» ولیک نگفتی کجا رَوَد این مرغ پر شکسته که آزاد می‌کنی پنهان مساز رازِ غم خویش در سکوت باری، در آن نگاه، چو فریاد می‌کنی ای سیل اشک من! ز چه بنیاد می‌کنی؟ ای درد عشق او! ز چه بیداد می‌کنی؟ نازک‌تر از خیال منی، ای نگاه! لیک با سینه کار دشنه پولاد می‌کنی نقشت ز لوح خاطر سیمین نمی‌رود ای آن که گاه گاه ز من یاد می‌کنی 🌿🌸 @avayeqoqnus 🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب آب را غرق نمی کند باد باد را ویران نمی سازد خاک خاک را مدفون نمی کند آتش آتش را نمی سوزاند اما آدمی آدمی را غرق می کند ویران می سازد و می سوزاند... 🥀 @avayeqoqnus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ سـاحـل دلـت را به خـدا بسـپار، ☀️ خـودش قشنـگ تـریـن قایـق را ☀️ برایـت مـی فرستد…!!! ♦️ صبح شنبه تون پر از حرکت و برکت و سلامت باشه رفقا 🙏🌸 ☀️ @avayeqoqnus ☀️
الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ 🌱 تو سخاوتمندانه بخشیدی و من حسابگرانه شکرگزاری می کنم. 🌱 خدایا شکر بابت آدم‌هایی که معلم من بوده‌اند. 🌱 خدایا شکر بابت درس‌هایی که زندگی به من ارزانی داشته‌. 🌱 شکر و هزاران بار شکر ای بخشنده ترین 🙏🌹‌ کانال آوای ققنوس 👇 🌱🌹🌱 https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
📚 اسم اعظم خدا چیست؟ آورده اند کـه مردی از دیوانه ای پرسید اسم اعظم خدا را می دانی؟ دیوانه گفت: نام اعظم خدا نان اسـت اما این را جایی نمی توان گفت. مرد گفت: نادان شرم کن! چگونه اسم اعظم خدا نان اسـت؟ دیوانه گفت: در قحطی نیشابور چهل شبانه روز در شهر می گشتم، نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درِ هیچ مسجدی را باز دیدم. از آنجا بود کـه فهمیدم اسم اعظم خدا نان است. 👌 《از مصیبت نامه عطار نیشابوری》 کانال آوای ققنوس 👇 🌿💐🌿 https://eitaa.com/joinchat/429850951C6e9ed1d2be
❤️ گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم ❤️ هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است @avayeqoqnus
🔸 آن‌که عمیقاً به خوشبختی خود علاقه مند است، همواره به خوشبختی دیگران نیز علاقه مند است، اما نه به خاطر دیگران؛ 🔸 در ژرفای وجود به خودش علاقه مند است، به همین دلیل یاری می‌رساند. 🔸 اگر در دنیا به همه بیاموزند که خود را دوست بدارند، تمام دنیا خوشبخت خواهد شد. 👌 🌻 @avayeqoqnus 🌻