eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تو نیستیّ و فراق مدام را چه کنم؟ جفای این همه صیاد و دام را چه کنم؟ @hosenih فراق و گریه و زخم و غم عزیزانم بگو که گریه کنم من کدام را؟ چه کنم؟ به من گذشت هر آنچه میان کوفه گذشت ولی عزیز دلم شهر شام را چه کنم؟ اگر مرا ببرند از میان جمعیت غیور من تو بگو ازدحام را چه کنم؟ به کودکان تو با جان و دل حواسم هست بگو جسارتِ از روی بام را چه کنم؟ به سنگ کینه گل از روی شاخه اش افتاد زنان بی ادب و بی مرام را چه کنم؟ حریم اهل حرم را شکست اهریمن دلِ شکسته زِ بزم حرام را چه کنم؟ @hosenih خدا کند که میان خرابه جان بدهم ولی رسالت نیمه تمام را چه کنم؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب @hosenih ابروی تو از سنگ باران در امان نیست شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی از شرم حال کوچه و بازار زینب این روزها دور و برم پر از حرامی ست دیدی کجا افتاده آخر کار زینب من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته @hosenih تکرار زهرا می شود پیکار زینب شرط مواسات است اینجا سرشکستن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا @hosenih ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا @hosenih به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویلا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ "ای تیرِ غمت را دلِ عشاق نشانه" شیطان‌صفتان در عملی ددمنشانه بردند سرِ پاکِ تو را خیره‌سرانه جمعی ز عقب خیره به سر بود روانه تا شام کشاندند تو را خانه به خانه @hosenih بردند تو را تا وسط بزم حرامی تا خار شوی! وه که چه اندیشه‌ی خامی تا روزِ ابد نامِ تو را نیست تمامی این قومِ ستم‌کار ندارند دوامی هرچند بنوشند کمی عیشِ زمانه ای کاش سرت بر سرِ بازار نمی‌رفت ناموسِ خدا در صفِ اغیار نمی‌رفت بی‌یاور و بی‌یار و مددکار نمی‌رفت بر آلِ علی آن‌همه آزار نمی‌رفت ای کاش که این حادثه‌ها بود فسانه آن سر به روی دوشِ نبی بود هماره او نیست مگر جلوه‌ی معبود هماره آزارگرش هیچ نیاسود هماره باید که بگرییم چنان رود هماره در روزِ قیامت نپذیرند بهانه گاهی روی نی رفتی و گه کنجِ تنوری فرقی نکند، در همه‌جا منشأ نوری ای آن‌که میانِ دلِ ما عینِ حضوری عشاق ندارند دمی طاقتِ دوری این آتش عشق است، کشیده‌ست زبانه @hosenih تا روز قیامت نرسد عشق به پایان در اول خلقت ملکی گفت به انسان: تنها هدفِ آمدنِ خلق همین دان حب علی و آل علی در همه دوران پس بر سرِ ما دست کشیده پدرانه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای کشته ی اشکها قتیلَ العبرات وی قبله ی قلبها اسیر الکربات ای صاحبِ اعظمِ مصیبات، حسین در نزد خدا تویی رفیع الدرجات @hosenih تنها نه محرم و صفر ماتمِ توست تاریخ پر از مصائب اعظم توست درد و غمِ عالَمی به داغت نرسد غمهای جهان یک سرِ مو از غمِ توست @hosenih یکذره غمت بکام ما ریخته شد صد آه به صبح و شام ما ریخته شد از چشمه ی اشکِ تو دوتا چشمه ی اشک در جامِ علَیَ الدوامِ ما ریخته شد @hosenih ایکاش که نوکر تو باشیم حسین دائم همه در بر تو باشیم حسین تنها نه شبِ جمعه، که باید همه عمر همناله ی مادر تو باشیم حسین @hosenih این اشک چه قیمتی است ای کشته ی اشک این ناله چه نعمتی است ای کشته ی اشک والله نمیتوان بجا آرَد شکر هر فرد که هیئتی است ای کشته ی اشک @hosenih باید به پدر مادرِ خود فخر کنیم بر نوکریِ دلبر خود فخر کنیم تا رهبرِمان مرید ثارالله است بایست به این رهبر خود فخر کنید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار نازسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گریاندند محمود ژولیده @deabel
✅ وداع با محرم بوی فراق می دهد این گریه های من ماتم گرفته شال سیاه عزای من شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام آقا ببخش در گذر از این خطای من   با زعفران شهر خراسان نمی شود؟ رنگی دهی امام زمان بر حنای من؟ از بس که پای طشت طلا گریه کرده ام چیزی نمانده مثل شما از صدای من با نوحه های این دهه ی آخر محرم شب ها چقدر سینه زدی پا به پای من ای خوش حساب مزد مرا زودتر بده بعد از دو محرم چه شد کربلای من؟ سر زنده ام به عشق حسن، خضر گریه ام این چشم خیس،چشمه ی آب بقای من من غصه ی بهشت خدا را نمی خورم جایی گرفته حضرت زهرا برای من  🔸شاعر: ؟؟؟ _______________ 🔹 @deabel
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام ای سر خونین، سر برادر من سرت چه‌ها که نیامد عزیز مادر من @hosenih لبی که بوسه بر آن می‌زده‌ست پیغمبر یزید می‌زندش چوب، خاک بر سر من صدای شیون و افغان به گوش می‌آید صدای وا‌ابتا، ناله‌ی برادر من چه خوب شد سر عباس‌ِ من نبود اینجا ندید وضعِ سر‌ِ تو، لباس و معجر من یزید مست شد الباقیِ شرابش را نریخت بر سر تو، بلکه ریخت بر سر من! همین که حرف کنیزی ما وسط آمد نشست دختر تو، رو گرفت خواهر من @hosenih زنی به طفل خودش شیر می‌دهد، ای وای رباب زمزمه دارد، بخواب اصغر من ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
✅ وداع با محرم اگر چه مثل محّرم نمی‌شوم هرگز جدا ز. روضه و ماتم نمی‌شوم هرگز مرا ببخش مرا، چون که خوب می‌دانم که توبه کردم و آدم نمی‌شوم هرگز اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم که محو در گل مریم نمی‌شوم هرگز گناه کارم و حتی بدون اذن شما بدان نصیب جهنم نمی‌شوم هرگز به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم (ع) به پای هیچ کسی خم نمی‌شوم هرگز قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی بجز شهید محّرم نمی‌شوم هرگز نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع به سلسبیل و به زمزم نمی‌شوم هرگز در انتهای غزل من دوباره می‌خواهم فقط برای تو باشم نمی‌شوم هرگز 🔸شاعر: _______________ 🔹 @deabel
✅ وداع محرم ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم  یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم یک اربعین زیارت مارا ردیف کن ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم 🔸شاعر: _______________ 🔹 @deabel
✅ وداع با محرم‌ ماه صفر رسیده و وقت سفر شده با کاروان گریه دلم خونجگر شده یک کاروان ستاره که خورشید شام بود با دختری که مرثیه خوان پدر شده از بس به یاد روضه ی بابا دلش شکست بغضی که داشت از غم دل، پر ثمر شده از اربعین نگو که سراپا خجالتم از اربعین نگو که دلم در به در شده پای پیاده، صحن نجف تا به کربلا در این مسیر فصل عزا تازه تر شده هر کس برای داغ نبی گریه می کند از الطفات فاطمه صاحب اثر شده هر جا دلم گرفت حسن را صدا زدم عمرم فقط به حرمت این عشق سر شده مشهد، مدینه، یا نجف و شهر کربلا گریه برای اهل سفر بال و پر شده ماه محرّم آمد و با هرچه داشت رفت حسرت به روی سینه ی عالم گذاشت؛ رفت . 🔸شاعر: _______________ 🔹 @deabel
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پشت دروازه عجب غوغا شده کاری بکن ای برادر خواهرت تنها شده کاری بکن گفتم از اینجا نبر مارا ولی لج کرد و برد روی خیلی ها برویم‌ وا شده کاری بکن @hosenih خم شدم بردارم این سر را مرا محکم زدند قامتم زیر لگدها تا شده کاری بکن دختری را که سر بازار گم کردم حسین در کنار نیزه ات پیدا شده کاری بکن کوچه گردی با لباس پاره خیلی مشکل است دیدنم سرگرمی زنها شده کاری بکن سنگ آن بدکاره از ایوان سر من را شکست خون این سر غصه سقا شده کاری بکن با‌ کنیزم سمت بازار کنیزان میروم فضه میفهمد چه ها بر ما شده کاری‌ بکن من سر یک روسری صدبار سیلی خورده ام تازه میفهمم چه بر زهرا شده کاری بکن @hosenih دور زنها یک تماشاخانه راه انداختند میهمانی ذوی القربا شده کاری بکن خیزرانش بیشتر از تازیانه درد داشت که رباب از شدت آن پا شده کاری بکن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است @hosenih جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار @hosenih نازسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گریاندند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
|⇦•کاش تا خیمۀ سبزت برسد.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کاش تا خیمۀ سبزت برسد فریادم من از آن روز که در بند توام آزادم عاشقم دستِ خودم نیست بگو تا چه کنم دل به یک یوسفِ گم گشتۀ زیبا دادم باز من ماندم و پروندۀ امضا نشده کاش با یک نظرِ لطف کنی دلشادم شدم آن تیر که در چله ای از وسوسه هاست شده ام صید و گناهان جهان صیادم عافیت در دلِ من راهِ بصیرت بسته شد هوس جایِ تو موعودِ منو میعادم در دلم ذوقِ گناه و به لبم نام شماست بندۀ بی صفت و هر چه که بادآبادم تشنه رویِ توام رفعِ عطش می خواهم گفتم از تشنگی و یاد لبی افتادم بعد یک عمر حسین است فقط ذکر لبم چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم نام تو حرز نجات است مبادا برود در سرازیریِ قبر اسم شما از یادم ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدون ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کاسه ی چشم مرا از آب زمزم پر کنید کاسه ی خالی من را نیز نم نم پر کنید من به اینکه روز و شب اینجا بیایم دلخوشم راضی ام این کاسه را هر بار، کم کم پر کنید کربلایی شد کسی که صبر او لبریز شد لطف کرده، کاسه ی صبر مرا هم پر کنید @hosenih این همان شورِ غمِ عشقِ حسین بن علی است سینه ی ما را از این شور دمادم پر کنید شیعیان باید قیام دیگری بر پا نمود عالمی را از دم جانم حسینم پر کنید بر سر نام علی این جنگ ها بر پا شده هر کجا را باید از این ذکر و پرچم پر کنید @hosenih زینبش با دست بسته تا سر بازار رفت دفتر اشک مرا این بار زین غم پر کنید بعد از این دیدید اگر که خانمی خورده زمین دور او را زودتر با چند مَحْرَم پر کنید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از دم دروازه معلوم است بد تا میکنند خیره سر هایی که زینب را تماشا میکنند گاه با شمشیر و نیزه گاه با رقص و طرب دور بی بی های روی ناقه بلوا میکنند @hosenih شمر با اعوان و انصارش دوباره میرسند کربلای دومی را باز برپا میکنند شهر را مانند روز عید آذین بسته اند با صدای پای هر رقاصه غوغا میکنند تا که نرخ هر النگو بیشتر بالا رود زرگران بالاتفاق این پا و آن پا میکنند @hosenih کاش تنها سنگ باشد روی پشت بام ها میزنند آیینه را با هر چه پیدا میکنند دختران قافله با ذکر وا أماه خود پای زهرا را میان کوچه ها وا میکنند آستین پاره ای دارند جای روسری باهمان هم_ آه_ ناچارا مدارا میکنند @hosenih در میان این حراجی پیش چشمان رباب بر سر گهواره ی شش ماهه دعوا میکنند نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچه ها بوسه هایی هدیه بر لبهای بابا میکنند داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست خیزران ها هم چه کاری با جگرها میکنند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دم دروازۀ ساعات خدا رحم كند به دلِ عمه سادات خدا رحم كند محملم پرده ندارد مددي يا ستّار حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند @hosenih چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي گريه دار است ملاقات خدا رحم كند كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است وسط اين همه الوات خدا رحم كند سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند @hosenih به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند نيزه نيزه شده از بس گلويِ پاره تو گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند @hosenih به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شامــیان خنده به زخم جــگر ما نزنید ساز با نالـــــۀ ذرّیـــۀ زهــــــرا نزنـید ســر مـــردان خدا را به سـر نیزه زدید مــــرد باشید دگـر سنگ به زنها نزنید به زنان بر ســــر بازار اگـر سنگ زدید دخــــــتران را به کـــنار ســر بابا نزنید علـــی و فاطمه در جمع شما اِستادند پیش چشـم علـی و فاطمه ما را نزنید به اســیری که بود در غل و زنجیـر زدید به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید رقــص شادی جلو محمــل زینب نکنید پای ســـر بریـــده به زمـــین پا نزنـــید بگـــذارید برای شـــهدا گـــریه کــنیم خـــــــنده بر داغ دل ســوختۀ ما نزنیـــد کشتن فاطــــمه بین در ودیوار بس است تازیـــانه به تن زینــب کـــبری نزنیــد به تماشـــای سر پاک حســین آمده اید اینقــــدر دست به هنگام تماشـــا نزنید ســخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید دوستان غـــــــیر در خـــانۀ مــــــولا نزنید @deabel
ما گم شدگانیم به دنبال شماییم دلبسته ی موی سیه و خال شماییم درهر دو جهان شکر، فقط مال شماییم ما جمله دخیل نخی از شال شماییم در سوز و گدازیم ز هجر رخ ماهت امید که گردیم همه عضو سپاهت بی غیرتی ماست که هستی تک و تنها دوریم ز روی تو و مشغول به دنیا تبعید شدی در اثر فعل بد ما ما ساکن شهریم، تویی ساکن صحرا خجلت زده ماییم که قلب تو شکستیم خسران زده هستیم که عهد تو گسستیم هر چند که ما ریزه خور خان تو هستیم غرق نعم از سفره ی احسان تو هستیم دوریم... ولی باز پریشان تو هستیم سرمایه ز کف داده و حیران تو هستیم ما را ز کرامت بخر ای یوسف زهرا تا خیمه ی سبزت ببر ای یوسف زهرا کس نیست که مشمول عطا و کرمت نیست دوزخ شود آن جا که صفای قدمت نیست بیچاره فقیری که گدای نعمت نیست بیزار از آنیم که تحت علمت نیست چون هر دم تان پر شده از ذکر حسین است هر عاشقتان عاشق بین الحرمین است تا جد تو افتاد، زمین لنگرش افتاد سر را که بریدند به سر دخترش افتاد بر نیزه سرش رفت، به تل خواهرش افتاد تا خواهرش افتاد، ز غم مادرش افتاد برگرد بیا ای پسر حضرت زهرا برگرد که خون شد جگر حضرت زهرا مجتبی قاسمی @deabel
از دم دروازه معلوم است بد تا میکنند خیره سر هایی که زینب را تماشا میکنند گاه با شمشیر و نیزه گاه با رقص و طرب دور بی بی های روی ناقه بلوا میکنند شمر با اعوان و انصارش دوباره میرسند کربلای دومی را باز برپا میکنند شهر را مانند روز عید آذین بسته اند با صدای پای هر رقاصه غوغا میکنند تا که نرخ هر النگو بیشتر بالا رود زرگران بالاتفاق این پا و آن پا میکنند کاش تنها سنگ باشد روی پشت بام ها میزنند آیینه را با هر چه پیدا میکنند دختران قافله با ذکر وا أماه خود پای زهرا را میان کوچه ها وا میکنند آستین پاره ای دارند جای روسری باهمان هم_ آه_ ناچارا مدارا میکنند در میان این حراجی پیش چشمان رباب بر سر گهواره ی شش ماهه دعوا میکنند نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچه ها بوسه هایی هدیه بر لبهای بابا میکنند داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست خیزران ها هم چه کاری با جگرها میکنند علیرضا خاکساری @deabel
کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من وای از شام که بغض پدرم را دارند سرهرکوچه معطل شده ام خسته شدم چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند سر بازار که رفتیم سرم داد زدند ای ابالفضل بیا نیت دعوا دارند دست بر دامن من داشت رقیه!میگفت عمه جان!باز هوای زدنم را دارند جگرم سوخت زمانیکه رقیه میگفت عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند دخترانی که پس پرده عصمت بودند بعد تو در وسط مجلس می جا دارند سید پوریا هاشمی @deabel
پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار نازسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گریاندند محمود ژولیده @deabel
پشت دروازه عجب غوغا شده کاری بکن ای برادر خواهرت تنها شده کاری بکن گفتم از اینجا نبر مارا ولی لج کرد و برد روی خیلی ها برویم‌ وا شده کاری بکن خم شدم بردارم این سر را مرا محکم زدند قامتم زیر لگدها تا شده کاری بکن دختری را که سر بازار گم کردم حسین در کنار نیزه ات پیدا شده کاری بکن کوچه گردی با لباس پاره خیلی مشکل است دیدنم سرگرمی زنها شده کاری بکن سنگ آن بدکاره از ایوان سر من را شکست خون این سر غصه سقا شده کاری بکن با‌ کنیزم سمت بازار کنیزان میروم فضه میفهمد چه ها بر ما شده کاری‌ بکن من سر یک روسری صدبار سیلی خورده ام تازه میفهمم چه بر زهرا شده کاری بکن دور زنها یک تماشاخانه راه انداختند میهمانی ذوی القربا شده کاری بکن خیزرانش بیشتر از تازیانه درد داشت که رباب از شدت آن پا شده کاری بکن سیدپوریا هاشمی @deabel
میبرندم بر سر بازار چشمت را ببند نور چشم حیدر کرار چشمت را ببند کربلا تا شام می گفتم که چشمت را نبند یا اخا اما به شام تار چشمت را ببند شد نقاب صورت من آستین پاره ام بی تو شد کار حرم دشوار چشمت را ببند پایکوبی و کف و دشنام و سوت و هلهله من کجا و این همه آزار چشمت را ببند تاب سیلی خوردن دختر نداری روی نی دخترت را دست من بسپار چشمت را ببند کاری از دست سر ببریده می آید مگر تو فقط یک کار کن یک کار چشمت را ببند من که می‌دانم تو از زینب خجالت می‌کشی در میان این همه انظار چشمت را ببند چشم عباس تو را بستند با تیر جفا تا نخورده سنگ این کفار چشمت را ببند کوچه ها را یک به یک گشتم به همراه سرت می‌روم در مجلس اغیار چشمت را ببند من کجا و این همه نامحرمان بی حیا من کجا و این همه خمار چشمت را ببند رفت انگشت اشاره سمت دخترهای تو ای برادر می‌کنم اصرار چشمت را ببند خیزران تا رفت بالا قلب من آتش گرفت تو بگو با خواهرت اینبار چشمت را ببند *مرحوم ذهنی در کتاب مدینه تا مدینه: حضرت زینب فرمودند بین کوفه تا شام سر برادرم بر نیزه چشمش باز بود و به اطفال و اهل و عیالش نگاه میکرد اما در شهر شام نگاه به سر برادرم کردم دیدم چشمهای مبارکش بسته شده یعنی دیگر طاقت ندارم این همه رقاص و شراب خوار دور اهلبیتم ببینم عبدالحسین میرزایی @deabel