eitaa logo
کلبه عُشاق
3.5هزار دنبال‌کننده
914 عکس
514 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
21.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 عنوان: گزیده‌ای از فصل دو قسمت سوم 🔸قدرت خداوند، رشد سنگ‌‌ها از دل هم نشان می‌داد مثل باز شدن غنچه ولی سنگ 🔸انگار من بالای یک قله باشم و رشد سنگ‌ها را ببینم، سنگ‌ به این شکل خلق می‌شد 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hRcnG فصل دو قسمت_۳ @abbas_mowzoon @abbas_mowzoon_links ➖➖➖➖➖➖➖ کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
هدایت شده از مروج توحید
4_5791995206630905083.mp3
48.52M
علیه السلام خدمت کاربران ارجمند : صوتی را که تقدیم میداریم مربوط به صحبتهای حضرت علامه مروجی سبزواری حفظه الله است که در جمع چندی  از دوستان افاضه فرمودند و اکنون به مناسبت ماه شریف رجب المرجب خدمت شما دوستان عزیز عرضه می داریم. در محضر (دامت برکاته) 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com     •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
هدایت شده از مروج توحید
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد استاد در ادامه‌ی بحث آشنایی با آن پیر می‌نویسند:«چه بسیار روزها که طرف بعدازظهر مدام در میان کوچه‌ی آن‌ها پرسه می‌زدم تا وضعیت مساعدی پیش آید و من به نزد او بروم حتی یک بار زمستان بود و یک ساعت از مغرب گذشته بود که همسرش از منزل بیرون رفت و متوجه شدم که منزل آن‌ها خالی است سراسیمه به سوی منزلش رفتم و دق‌الباب نمودم. خودش در را گشود و تا چشمش به من افتاد مرا به داخل دعوت کرد و در اتاق کرسی زده بودند و مرا تعارف کرد که بنشینم و خودش هم چای آورد و نشست و در آن شب طولانی زمستان برایم سخن گفت و گویی از دهانش لئالی حکمت و دراری معرفت می‌ریخت و باز هم تمام اعضای من شده بود یک عضو واحد و آن عضو واحد گوش بود. وقتی خارج شدم آنقدر مشعوف و خوشحال بودم که گویی بر روی ابرها راه می‌رفتم. برای اولین بار بود که داشتم لذت معرفت را می‌چشیدم و از زمان آشنایی با او بود که فهمیدم معارف توحیدی چقدر لذت‌بخش هستند. در همان حال خوشحال بودم که هم‌اکنون خداوند در این شهر به من این توفیق را داد که این باب حکمت و معرفت بر روی من باز شود و چنین معارف نابی نصیب من گردد، و الان سایر جوان‌های بیست ساله در این شهر چه می‌کنند و حتی همان‌هایی که مذهبی هستند، اگر در مساجد هستند در کدام مسجد چنین معارفی برای آن‌ها تبیین می‌شود، و اینجاست که به سخن استادم حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی می‌رسم که می‌فرمود: «نود درصد منبرهای کشور ما باید تعطیل شوند». و البته ایشان بسیار خوش‌بینانه به منابر جامعه‌ی ما نظر کرده است». ..................................... لئالی: جمع لؤلؤ دَراری: جمع دُر ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid 🌐  www.moravejtohid.com 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
اصفهان، خ سعادت‌آباد شاگرد اول کلاس درس امام بود. فقه و اصول را هم زیر دست آیت الله بروجردی آموخته بود. و پیش علامه و استادهای بزرگ حوزه‌ی قم سال‌ها شاگردی کرده بود. آوازه علم و معرفتِ بانو به او هم رسیده بود؛ اما باورش نمی‌شد که زنی توانسته باشد این همه معرفت و فضیلت را در خود جا داده باشد. برای اطمینان از بانو وقت ملاقات گرفت و به دیدار بانو رفت؛ اما با شنیدن پاسخ سوال اولش آنچه را که باید، فهمیده بود. بعدها برای شاگردانش نقل کرد: در دیدار بانوی ایرانی سوالی پرسیدم و با شنیدن جواب، فهمیدم مطهری باید دست و پایش را جمع کند و برود. 【نقل مضمون از آیت الله موسوی زنجانی در مصاحبه با فصلنامه شورای اجتماعی زنان، شماره اول، صفحه ۸۱】 🍃 # بانوی_ایرانی بانو مجتهد بود فلسفه را هم خوب می‌دانست؛ اما مهم برایش عرفان بود. بعضی مردها حتی پیش بانو، عرفان می‌خواندند. و بانو توی کلاس، چادر سفیدش را طوری روی صورت نقاب می‌کرد که چیزی از صورتش پیدا نبود و می‌گفت: هفت منزل راه است تا ذات اقدس الهی؛ یقظه، طلب، معرفت، عشق، استغنا، حیرت و فنا مشکل‌تر از همه اما یقظه بود. اول از همه باید بیدار می‌شدیم از خواب غفلت. یقظه یعنی باید بدانیم برای چه به این دنیا آمده‌ایم. 【نقل مضمون از حجت الاسلام صفوی قمی از شاگردان عرفان بانو امین (ره)】 برگرفته از کتاب: کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
4_5954068945756489987.mp3
13.57M
جلسه پنجاه و سوم # علامه_مروجی_سبزواری 🔹 دقیقه ۱ قبل از اینکه شما را بمیرانند، بمیرید😳 _قطع تعلق باید در همین دنیا اتفاق بیفتد،اگر اتفاق نیفتد.. 🔹 دقیقه ۱۱ کلا قلب انسان به چهار چیز است که آباد می شود... 🔹 دقیقه ۱۳ روز قیامت روز سختی هست. چرا مردم این همه راحت در دنیا زندگی می کنند؟ 🔹 دقیقه ۱۶ حکایت ابرهه 🐘 🔹 دقیقه ۲۰ مردم نسبت به آینده خیلی ترس دارند، این خودش شرک است. کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn@babarokn
♦️عقل و جهل 🕶 👀 ...و اما بعد ای‌برادر به خوبی فهمیدم، ازاین گله و شکایت کردی که مردم عصر ما به نادانی با هم ساخته‌اند. و در معمور کردن روشهای آن و دوری از دانش و اهل دانش، همدست شده و کوشایند تا بجایی که بسا باشد علم و دانش با وضع این مردم یکباره در هم نوردد و مایع‌بُر شود. چون همه پسند دارند که به نادانی اعتماد کنند و علم و اهل علم را از دست بدهند. پرسیدی که رواست مردم به نادانی بپایند و ندانسته دیندار باشند! چون همه بظاهر وارد دیانت باشند ولی امور دین را بطور دلخواه و عادت و تقلید نیاکان و بزرگان و با اعتماد به عقل خود در هر کم و بیش دانند.. 📚برگرفته از کتاب: کتاب عقل_و_جهل مرحوم ثقة‌الاسلام کُلینی 📠ترجمه و شرح: آیة‌الله شیخ محمّدباقر کمره‌ای کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
حجت‌الاسلام_دانشمند_داستان_تشرف_شیخ_بهایی_محضر_امام_زمان.mp3
12.55M
🔊 | 🍃 پینه‌دوز و 🍃ارتباط هالو با حضرت 🔹حجت‌الاسلام 📿 شبکه رضوان، وابسته به سازمان آرامستان‌های ➖➖➖➖➖ 👀کلبه عشاق 💚 @babarokn
کلبه عُشاق
#یذَره_کتاب معرفی شخصیتهای شاهنامه فردوسی ➖بخش پنجم 📚 📎پسران فریدون فریدون در روز اول مهرماه، تاج ش
معرفی شخصیتهای شاهنامه فردوسی ➖بخش ششم 📚 💪 سامِ نریمان، پهلوان سیستان، فرمانرواییِ آن سرزمین را بعهده داشت. او منتظر به‌دنیا آمدن فرزندش بود. اما فرزند او با موهای سفید به دنیا آمد. و چون تا آن زمان، کسی چنین کودکی ندیده بود تولدش را به فال خوبی نگرفتند. و حتی جرأت گفتن آن را به سام نداشتند. 🧑‍🦳 سرانجام سام موضوع را فهمید، خشمگین شد و با عجله به شبستان رفت و با دیدن کودک ناراحت شد و دستور داد او را به جای دوری ببرند. کودک را به کوه بردند و در دامنه‌ی کوه گذاشتند. اما روزگار برای این کودک نقش دیگری در پرده داشت! سیمرغی که در آن کوه لانه داشت، برای پیدا کردن غذا به دامنه‌ی کوه آمد و کودک را دید. خداوند مهر کودک را در دل سیمرغ انداخت. پس او هم کودک را برداشت به آشیانه‌اش بُرد و پرورش داد. 🏔 🕊 سال‌ها گذشت و آوازه‌ی جوان در اطراف پراکنده شد. و به گوش سام نریمان رسید و او را به فکر فرو برد. شبی سام نریمان در خواب دید که پهلوانی سوار بر اسب به دربارش آمد و مژده‌ی تولد فرزندی را به او داد. سام با شگفتی از خواب بیدار شد و آن را با بزرگان و موبدان در میان گذاشت. آنها سام را بعلت دور کردن فرزند بی‌گناهش سرزنش کردند. اما به او امید دادند که حتماً فرزندش زنده است و از او خواستند به کوه البرز برود و فرزندش را پیدا کند. سام بهمراه بزرگان و فرماندهان سپاه به آنجا رفت و کوهی را دید که در بالای آن، آشیانه‌ی سیمرغی قرار دارد و جوانِ دلاوری نزدیک آن ایستاده است. سیمرغ از بالای قلّه، سام و سپاهیانش را دید و دانست که آنها برای بردن پهلوان‌زاده و دست‌پرورده‌ی او آمده‌اند. پس رو به جوان کرد و گفت: پسرم به‌یاد داشته باش که من مثل پدر و مادری مهربان تو را پرورش دادم و آیین خِرَد و مردانگی را به تو آموختم. نامت را دَستان گذاشتم. زیرا پدرت با تو با حیله رفتار کرد سپس ادامه داد: پدرت سامِ‌نریمان، که پهلوانی نامدار است برای بردن تو به اینجا آمده و وقت رفتن تو فرا رسیده است. دستان با او مخالفت کرد و گفت: بدانکه هروقت به من نیاز داشتی پیش تو می‌آیم. برای این کار یکی از پرهایم را به تو می‌دهم وقتی آنرا آتش بزنی من بلافاصله حاضر می‌شوم. 🪶♨️ دستان را بر پشتش گذاشت و از قلّه پایین آمد. و او را در مقابل پدرش قرار داد. سام از دیدن فرزندش خوشحال شد. و فرمان داد لباس شاهانه‌ای بر او بپوشانند و نام او را زال زر گذاشت. سپس از فرزندش دلجویی کرد و پیمان بست که هیچ وقت مخالف او کاری نکند، و هرچیزی که بخواهد به او بدهد. پس از آن، همراه فرزند و سپاهیانش به برگشت. زال به آموختن فنون پهلوانی مشغول شد. خاندان سام هم راضی و خوشحال بودند؛ درحالیکه روزگار، مَکرها در آستین داشت و نقشه‌ها در خیال می‌پروراند. ادامه دارد...ان‌شاءالله👋 🍃⭕️برای دسترسی به داستانهای قبلیِ شاهنامه، لطفاً روی هشتک👇 👉 بزنید. سپس با استفاده از فِلش‌های پایینِ صفحه، به داستان‌های قبلی دسترسی پیدا کنید.🍃 برگرفته از کتاب: 👀 کلبه عشاق 🥀 https://eitaa.com/babarokn@babarokn
4_5823241312752633783.mp3
26.36M
🐧 جلسه چهل و ششم 🔹 دقیقه ۱: 🐦سؤال مرغی دیگر: _چه هدیه ای برای سیمرغ ببریم⁉️ گفت: باید چیزی به آنجا ببری، که در پیش سیمرغ نباشد.. 🦅 🔹دقیقه ۵: _دو چیز انسان را به پیشگاه خدا حرکت میدهد، ریاضت و عنایتآیت‌الله بهجت در ابتدای سلوک 🔹دقیقه ۹:ریاضت از این طرف است، عنایت ازآن طرف 🔹دقیقه ۱۵:ترازوی وجود انسان چنان حساس است که یک کلمه‌ی لغو، او را از حالت توازن در می‌آورد دقیقه ‌۵۰: به امام زمان(ع)خیلی توسل کنید 🔹دقیقه ۵۴: شکستن هم درد دارد و هم صدا. سلوک واقعی از اینجا شروع میشود.. # علامه_مروجی_سبزواری کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
      ┄═•✺🔹﷽🔹✺•═┄ 🍃امام كاظم عليه السلام: ✨رَجَـبٌ نَهْـرٌ فِى الْجَنَّـةِ أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ، فَمَن صامَ يَوْما مِنْ رَجَبٍ سَقاهُ اللّه ُ مِنْ ذلِكَ النَّهْرِ 💦 رجب نام نَهری است در بهشت، از شير سفيدتر و از عسل شيرين‌تر. هركس يک روز از ماهِ رجب را روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او می‌نوشاند. 💧 من‌لايحضره‌الفقيه،ج۲،ص۵۶ برگرفته از کانال مروج توحید کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn