eitaa logo
کلبه عُشاق
4.7هزار دنبال‌کننده
791 عکس
448 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
کلبه عُشاق
بابارکن الدین #تخت_فولاد https://eitaa.com/babarokn
-------------------------------- مدفون در تخت فولاد ، ایوانِ ورودی بابارکن الدین --------------------------- 🔸🔸🔸 ✨ پرواز در آسمان✨ مرحوم نایینی در و طیِ مقامات روحانی به درجه‌ای رسیده بود که انواع کرامات و خرق عادات از وی به ظهور می‌پیوست. و هرگز درصدد اظهار و نمایش بر نمی‌آمد. سهل است که سعی می‌کرد خود را در زمره بی معرفت قلمداد کند. 🧙‍♂ می‌نگارد: ایامی که در مدرسه نیماورد اقامت داشتم.حکایتی عجیب از احوال و وی شنیدم که رجال موثق با یک واسطه نقل می‌کردند. ✅ پرواز در اسمان🕊 میر سیّد محمّد امام جمعه(متوفی ۱۲۹۱ هجری) که دستگاه قدرتش به پهلو می‌زد و حُکام و بدون اِذن وی جرات نشستن نداشتند. و به دیدن هیچ طایفه‌ای نمی‌رفته است. درخواست با ملا حسن را کرد.و جمعی از طُلّاب وساطت کردند و وی پذیرفت. به این شرط که بیش از ۱۰ دقیقه طول نکشد و سوال و جواب از چند جمله بیشتر نشود. امام جمعه با قبولِ به حجره او آمد. 🤝 ملاحسن بدون هیچ تشریفاتی سر پا ایستاد. امام جمعه به رسم معهود، احوالپرسی معمولی کرد و بعد از چند جمله سوال و جواب که در این، احوال مردم است (حال شما چطور است؟ چه درس می‌گویید؟)🤫 ملا حسن خاموش شد و دیگر جوابی به سوال‌های امام جمعه نداد و گفت: المُومِنونَ عِنده شُروطِهِم. مومنان به شرطشان پایبندند. امام جمعه به ناچار خداحافظی کرد و از پیش او رفت. بار دیگر امام جمعه با همان درخواست ملاقات کرد.دوباره ملاحسن اجازه داد و این شرط را اضافه کرد که خارج از حدّ و فکر و وظیفه خود سوال نکند. یعنی از مسائل دقیق عرفانی و و مَرام و باطنیِ ملاحسن و اموری که خارج از حدودِ فقاهت و تشرّع و منصبِ امام جمعه گی باشد، نپرسد. سید محمد که مرد بسیار پخته و هوشیاری بود، این شرط را نیز پذیرفت.🤝🤭 این بار جمله‌های معمولی احوالپرسی را نگفت و بعد از سلام پرسید: به عقیده ی شما یا عروجِ جسمانی با اشکالاتی که فلاسفه گرفته اند چگونه بوده است؟ ملا حسن گفت: چنین ...! و بدون درنگ از ایوان حجره‌اش همچون در فضای مدرسه به پرواز درآمد و مسافتی بالا رفته و به جای خود فرود آمد.🎈🕊 و گفت: **** 🔹پای استدلالیان چوبین بود/ 🔹پای چوبین،سخت بی تمکین بود/ **** امام جمعه از این کرامت، طاقتِ دم زدن نداشت. چون از این حال خارج شد دست شیخ را بوسید. و در بازگشت به اصحابِ خود گفت: امروز دین من از برکت این مردِ بزرگ شد.و مصداق و مفهوم: 《اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دِینُکُم(امروز دین شما کامل شد)》را به عین مشاهده کردم.💯🕋 شنیده شده که نظیر این کرامات مکرّر از وی در حضور خواص و شاگردانش و سرزده و موجب قُوّت و رسوخ ایمان ایشان میگردیده است...👋 ادامه دارد ...انشاالله برگرفته از: برای خواندن تمام قسمتها لطفا روی بزنید. کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
کلبه عُشاق
#ملا_محمد_حسن_نائینی_آرندی -------------------------------- مدفون در تخت فولاد ، ایوانِ
______ مدفون در تخت فولاد ، ایوانِ ورودی بابارُکن الدین -------------------------- 🔸🔸🔸 🌷سیلی زدن مردِ قصاب چراغعلی خانِ زنگنه، حاکم اصفهان بود که در سال ۱۲۶۵ قمری به حکومت آمد و مدتی حکمرانی داشت مردی و معرفت دوست بود. و به صحبت عرفا و اربابِ حال، رغبتی داشت. وسایل برانگیخت که به زیارت ملا حسن بیاید.ملا حسن اجازه نداد چون در خواهشِ ملاقات تاکید کرد، یک روز خود ملا حسن به ملاقات حاکم رفت. او را نشناختند و از در بیرون راندند. این خبر به حاکم رسید.و سراسیمه بیرون دوید و خود را روی قدم های ملا حسن انداخت و با احترام هرچه تمام‌تر او را به منزل برد و همچون بندگانِ خدمتگزار، پیش او بایستاد و لوازم و خاکبوسی به جای آورد و خواهش کرد چیزی در خانه او تناول کند. ملا حسن به عذر اینکه روزه واجب گرفته است چیزی نخورد (حقیقت مطلب این است که ملا حسن بیشتر ایام سال روزه‌دار بود). مجدداً درخواست کرد که حداقل چیزی از او بخواهد. ملا حسن گفت: این را می‌خواهم که دیگر خواهشِ ملاقات نکنی! چون از منزل چراغ علی خان بیرون آمد در راه برگشت، به دَکه رفت که برای غذای شب کمی گوشت بخرد. دست او به تخته ی قصاب خورد و به خاطر ظاهر مندرس و ژولیده ی وی، قصاب پنداشت، او گدایِ است که دستگاه او را کرده. او را با مشت و لگد از دکه بیرون انداخت و چندان محکمی بر صورت او نواخت که اثرش بر رخسار وی نمودار بود. چون به مدرسه بازگشت، دور او را گرفته که در محضر حاکم چه گذشت و اثر سیلی از کجاست؟ ملاحسن با کمال متانت و خونسردی ماجرا را شرح داد و گفت: از قصاب ممنونم که من را و حاکم را از مغزم بیرون کرد. همانطور که رفته بودم بازگشتم... 👋 ادامه دارد... انشاالله برگرفته از: https://eitaa.com/babarokn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨«أَلْقَلْبُ حَرَمُ ٱللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ ٱللَّهَ غَیْرَٱللَّهَ» ✅ الرشید 🎤در محضر (طال‌عمره) 🔽 برگرفته از جلسهٔ شانزدهم حدیث معراج
مستند صوتی شنود - 08.mp3
16.07M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۸ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه هشتم: 🔻 پاسخ به سوالات 🔻 چرا صوت ها سانسور می شود؟ 🔻 از کجا بفهمیم که این مستند زاییده ذهن نیست؟ کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰خُفتگی عقل الهی ✨«سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابَاً طَهُوراً»(انسان۲۱) ⏸ در محضر (حفظه‌الله) ⤵️ادامه بحث را در دنبال کنید. 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com
┄═﷽═┄ مراتب توبه 💠در دست خط آقا و سرورم سید هاشم حداد رضوان الله علیه چنین یافتم : ((توبه ی مردمِ ، از گناهان است و توبه ی از شکل‌گیری خواطر است و توبه ی از کدورت دوری وغفلت دل است و توبه ی از آشفتگی ضمیر و باطن است .)) منابع https://eitaa.com/babarokn
«دل‌آگاهی و هوشیاری» - ۵ پسر آیت‌الله شیخ علی‌اکبر مرندی اعلی‌الله‌مقامه نقل می‌کند که پدرم شب‌ها زود می‌خوابید تا صبح بتواند برای نمازشب و مناجات برخیزد و وقتی از خواب برمی‌خاست مقداری چای مصرف می‌کرد تا برای مناجات و عبادت نشاط پیدا کند. مادر می‌فرمودند: که یک‌بار از خواب بیدار شدم، دیدم آقا در دل شب، در آن سکوت مثل ابر بهاری اشک می‌ریزد و فریاد و ناله عاشقانه‌ای سکوت شب را در هم شکسته است. با تعجب پرسیدم: «آقا! این همه گریه برای چیست؟!» آقا فرمودند: «از آن چیزی که من اطلاع دارم، اگر شما مطلّع بشوید، به کوه‌ها فرار می‌کنید!» سپس فرمودند: «من تعجب می‌کنم که چرا تا حالا دیوانه نشده‌ام؟!» عارف ناشناخته: ۵۶ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمایند: اگر آنچه را من می‌دانم شما نيز می‌دانستيد، قطعاً کم می‌خنديديد و بسیار می‌گریستيد. لو تَعلَمُونَ ما أعلَمُ لَضَحِكتُم قليلاً وَ لَبَكَيتُم كَثيراً امالی صدوق: ۲۸۹/۳۲۲ ‎━━━━━━━━━━━━━━ ‎«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid
37.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨«این جان عاریت که به حافظ سپرد     دوست   روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم» 🎤در محضر (حفظه‌الله) 🔽 برگرفته از جلسهٔ 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com
بابارکن الدین
کلبه عُشاق
#ملا_محمد_حسن_نائینی_آرندی ______ مدفون در تخت فولاد ، ایوانِ ورودی بابارُکن الدی
------------------- مدفون در تخت فولاد، ایوانِ ورودی بابارکن الدین ------------------- 🔸🔸🔸 💚کرامتی دیگر از پیرِ آرندی... یکی از سادات سده ی ساکن‌ مدرسه نیماورد از پدرش که شاگردِ ملا حسن بوده، چنین نقل می‌کند: در یکی از شب‌های تعطیل که عده کمی در مدرسه می ماندند، سخت درمانده و گرسنه بودم. طوری که از گرسنگی خوابم نمی‌برد و در تاریکیِ حجره، گوشه‌ای افتاده و به حال خود می‌گریستم.😵‍💫😢 غیر از ملا حسن که هر شب در حجره‌اش بیدار و مشغول عبادت بود،همه خواب بودند.و درِ مدرسه نیز بسته بود. 👀 در این حال، دیدم دو نفر با چراغ فانوس وارد مدرسه شده، به طرف حُجره ملا حسن رفتند. طولی نکشید که دیدم ملا حسن با دو نفر فانوس کش، جلوی حجره من ایستادند. 👥 📿ملا حسن مرا صدا کرد که همراه وی به دعوتِ مهمانی بروم. من بسیار خوشحال شدم و دنبال او روان گشتم. 🚶‍♂ پس از طی مسافتی قلیل به محلی رسیدیم که شبیه کاروانسرای حاج کریم، نزدیکِ مدرسه نیماورد بود. مجلسِ مهمانی و چراغانیِ عجیب و باشکوهی به نظرم آمد. 💡💡 در تالار بزرگی، همه عُلما و رِجال نشسته بودند.و ملا حسن در صدر نشست، و مرا فرمود: زیر دستش، مقدّم بر علما نشستم. با خود می‌گفتم این همه احترامِ من، حتماً به خاطر ملا حسن است. چون من طلبه‌ای فقیر و گمنام بودم. طولی نکشید سفره را انداختند و انواع طعام حاضر بود. چندانکه توانستم شکم از عزا بیرون آوردم و در آخر به رسمِ معمولِ این گونه ضیافت‌ها، آفتابه لگن آوردند و دست شستیم و همچنان که رفته بودیم بازگشتیم.🫖🍮🍟🍔 من در همه این احوال بیدار بودم. اما از این جهت غفلت داشتم که ملا حسن به هیچ مهمانی نمی‌رود و در صدرِ مجلس نمی‌نشیند. و با آن طبقه از مردم اصلاً مجامعت نمی‌کند. در هنگام خوابیدن باری چنان که گویی از مجلس ضیافت آمده‌ام با شکم سیر به رختخواب رفتم. فردا صبح به فکر فرو رفته که این چه حالت بود؟🤔 خدمتِ ملا حسن رسیدم و واقعه را عرض کردم و گفتم:دیشب کجا رفتیم؟ 📿ملا حسن گفت: خواب دیده‌ای جانم! 《شتر در خواب بیند پنبه دانه》.🐫 سوگند خوردم که خواب نبودم. گفت:حالا که بیدار شده‌ای تا من زنده‌ام این راز را به کسی نگو، که اگر گفتی به همان گرسنگی دچار می‌شوی که هیچ علاج نداشته باشد. 🤫 تا زنده بودم به کسی نگفتم و این راز را پنهان داشتم و بعد از آن تاریخ همه وقت در ناز و نعمت بوده و روی درماندگی و گرسنگی را ندیدم.☺️🌷 ادامه دارد...انشاالله👋 برگرفته از: https://eitaa.com/babarokn
هدایت شده از مروج توحید
4_5947197977335436650.mp3
934K
✨«یقین به رزاقیت خدا» 🎤در محضر (طال عمره ) 🔽 برگرفته از جلسهٔ 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com      •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
4_5967337998109380705.mp3
3.7M
در محضر آل عمران ۳۱: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي 🔽برگرفته از جلسه دوم معاد 🆔 @moravej_tohid http://www.moravejtohid.com   •┈┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈┈•
جلسه چهل و دوم در محضر 🔻شروع از بیت : (۲۰:۰۰) دانش ناقص کجا این عشق زاد / عشق زاید ناقص اما بر جماد 🔻 موضوع داستان: - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان 🔻 عناوین : 🔹(۱:۰۰) تبریک میلاد امام زمان عج 🔹(۱:۰۰) مصلحت ماندن اولیاء در دنیا 🔹(۵:۰۰) مصایب ، خراب کننده وجود دنیایی انسان 🔹(۶:۰۰) سه گونه عشق ( حقیقی و مجازی و حیوانی) 🔹(۹:۰۰) تشبیه اولیا به قبرکن و ماما 🔹(۱۱:۰۰) درد روح، عامل جذب اولیاء 🔹(۱۵:۰۰) تفاوت ایام تولد و شهادت ائمه اطهار ع با دیگران - 🔹(۱۷:۰۰) رابطه حبی لقمان و اربابش 🔹(۲۰:۰۰) عشق محصول شهود 🔹(۲۶:۰۰) تفسیر حدیث حضرت رسول ص ( کل ناقص ملعون ) 🔹(۲۸:۰۰) تفاوت نقص عقلانی و جسمانی 🔹(۳۴:۰۰) نقش شیطان در عدم شناخت نقص عقل 🔹(۳۷:۰۰) لذتهای دنیا (از تبسم‌های شیر ایمن مباش) 🔹(۳۹:۰۰) نور لا شرقی و لا غربی (خورشید حق) 🔹(۴۴:۰۰) عقلِ مغلوب نفس، همانند نفس است 🔹 (۴۷:۰۰) لیلة البرات 🆔 @moravej_tohid
📍 🔹️شبکه اطلاع رسانی مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی https://eitaa.com/babarokn
4_5949792120402351000.mp3
1.7M
✨«دیدگاه حضرت علامه در مورد قرض دادن» 🎤در محضر (طال‌عمره ) 🔽 برگرفته از جلسهٔ 🆔 @moravej_tohid 🌐 www.moravejtohid.com      •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ماه شعبان، ماه همان رسول خدایی است که گوشه‌ای از لطف و محبتش را به امتش در این روایت می‌شنوید! محال است چشمان‌تان از فرط شوق و دلدادگی، نبارد … ‎━━━━━━━━━━━━━━ ‎«تــوحــیــد تــشــیّــع» ■ @ShiaTowhid https://eitaa.com/babarokn
مرقد ملا محمّد حسن نائینی آرندی در ایوانِ ورودی بابارکن الدّین
کلبه عُشاق
#ملا_محمد_حسن_نائینی_آرندی ------------------- مدفون در تخت فولاد، ایوانِ ورودی بابا
---------------‐------ مدفون در تخت فولاد، ایوانِ ورودی بابارکن الدین --------------------- ✨پیشگویی ملامحمدحسن🧙‍♂ 💫✨💫 پیشگویی ملا حسن در مورد به صدارت رسیدن مشهدی حسین که چنین شد و تبدیل به حاجی محمد حسین خان صدر اعظم شد.و از جمله دیگر پیشگویی‌های وی معروفست که انتشار و ی باب را مدتی قبل تر خبر داده بود. -------------------- 🙋 ارادتِ درباریان به ملا محمّد حسن 👑👑👑 درباریانِ محمّد شاه به حاج ملا محمد حسن اظهار ارادت می‌کردند و از تهران به اصفهان آمده،به خدمتش می‌شدند. از جمله میرزا یوسف خان مستوفی الممالک و پدرش میرزا حسن مستوفی مقداری به خدمت ملا حسن اهدا کردند و تقاضا نمودند که قبول کند. اما آخوند، اشرفی‌ها را به نزد که در حجره بود افکند و گفت: ملاحظه کنید گربه هم نمی‌پذیرد و از قبول آنها استنکاف ورزید.🐈‍⬛️ --------------------- 👳‍♂دیدار حاجی کلباسی با ملا محمّد حسن آرندی 🤨🧐🤨 حاج محمّد ابراهیم کلباسی (۱۲۶۱ قمری، تقریبا ۱۲۱۸ شمسی)معروف به از علما و فقهای نامدار اصفهان بود. حاجی کلباسی با سخت بر سرِ عِناد بود. روزی با کوکبه‌ای عالمانه از مدرسه نیماورد می‌گذشت و از روی اتفاق با حاج ملا محمّد حسن آرندی که شوریده وَش و آشفته وار غرق در وَجد و حال، از مدرسه خارج می‌شد بازخورد. پس مَرکب بایستانید، و به سرزنش و نکوهیدنِ ملاحسن آغازید. آرندی به آهستگی پرده از بعضی از مَستورات خاطرات آن فقیه نبیه برگرفت.و به تعبیر خوابی که دیده بود و به هیچکس جرات ابراز نداشت، گریزی زد. چنانکه فقیه وحشت زده و هراسان گفت: این خبر را چه کسی برای تو آورده است؟!!! و پشیمان و منفعل او را واگذاشت و به تعجیل گذشت.🚴 ادامه دارد...انشاالله👋 برگرفته از: https://eitaa.com/babarokn
🎙 جلسه بیست و یکم در محضر 🔹 دقیقه ۲ شیطان چیزهایی را در خيال انسان تزئین می کند 💦 جایی که رحمت نباشد،غضب می‌شود و دنیا صورت غضب خداست..... شیطان همین دنیا را برای انسان تزئین می کند.... و انسان یک حب کاذب نسبت به دنیا پیدا می کند 🔹 دقیقه ۷ متعلق محبت تزئین داده می‌شود، یعنی چیزی که محبت به آن تعلق می گیرد،یعنی این خانه تزئین شده و چون تزئین شده محبت پیدا شده 🔹 دقیقه ۹ حب الشهوات می‌گوید، نه اینکه بگوید(مثلا)محبت زن و شوهر به همدیگر کاذب است، نه آن حبی که از روی یک امر دنيايی برخیزد،آن ذاتا زشت است 💦 لذت حیوانی یک لذت کاذب است 🔹 دقیقه ۱۰ حبی که به ماده و جسم تعلق بگیرد،این حب کاذب است،چون ماده نازل ترین مرتبه‌ی رحمت خداست 🔹 دقیقه ۱۵ شیطان می آید در دستگاه ادراکی ما يک تصرفی می کند،خانه را زیبا جلوه می دهد 🔹 دقیقه ۱۹ عکس هر چه که می بینم،در قوه‌ی خيال می افتد.... من تصویر شما را که در قوه‌ی خيالم تشکیل شده دارم می بینم 🔹 دقیقه ۱۹ شیطان حتی عبادت را زینت می دهد 🔹 دقیقه ۲۰ من فرزندم را به خاطر خدا تربیتش کنم(و دوست داشته باشم)..... این دوست داشتن، دوست داشتن کاذب نیست ... بچه را دوست دارد،به خاطر این که بنده‌ی خداست 💦 داستان مرگ فرزند ابو ايوب انصاری 🔹 دقیقه ۲۷ آرزوهای دور و دراز از این راه شیطان، انسان را گول می زند،که انسان به آینده بپردازد 💦 "انما ذلکم الشیطان یخوف اولیاءه "۱۷۵،آل عمران شیطان اولیای خودش را می ترساند 💦 شیطان شما را از آینده می ترساند.... وقتی انسان از آینده ترسید،بیشتر به دنبال دنیا و کار و پول درآوردن می رود 🔹 دقیقه ۳۱ غضب خدا یک ظاهری و یک باطنی دارد، صورت ظاهری غضب خدا دنیاست،صورت باطنی غضب خدا جهنم است 🔹 دقیقه ۳۴ اگر کسی توانست نفس خودش را در این دنیا یک نفس متعادلی قرار دهد،این سود کرده اما اگر کسی نفسش را رها کند این ضرر کرده https://eitaa.com/babarokn