4_5787472438564493628.mp3
757.8K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
💠 سبک سرود ویژه میلادحضرت زینب سلامالله علیها 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ ابوالفضل جدیان⭐️
⭐️ مریم سادات میرصادقی⭐️
بارون رحمت از آسمونها میباره
مژده ی شادی رو واسه دلها میاره
باز بهاره باز بهاره باز بهاره
منم اون قطره ی تنها تو آغوش دریا
به جون خسته ی عالم تو هستی مسیحا
مث یک ماه درخشان میمونی تو شبها
تو شبها می مونی مث یک ماه درخشان
تو قرار دل بی تابی،گوهر نایابی ،خواهر اربابی،بی بی
تویی که زینت بابایی،وسعت دریایی،اسوه ی زیبایی،بی بی
یا بنت الفاطمه
چادر تو تا همیشه سر پناه عالمینه
نور تو از جنس نور پاک آقامون حسینه
سیدتی یا ۳
بنت الحیدر
بند دوم
کی جز تو میتونه ارباب و یاری کنه
لبخند و رو لبها ی حیدر جاری کنه
جاری کنه جاری کنه جاری کنه
توو بهشت آرزوها تو مثل یه حوری
میون خشکی صحرا تو دریای نوری
مث یه کوهه دل تو،که از بس صبوری
صبوری تو از بس،دل تو مثل یه کوهه
تموم آسمونا شاده،از غما آزاده ،شب شب میلاده ، بی بی
شب بارش بارونه،ملائکه حیرونه ،فاطمه خندونه،بی بی
یا بنت الفاطمه
کوچه های کهکشونی غرقه در نور وسروره
خونه ی زهرا وحیدر ،از قدمت غرق شوره
یا سیدتی یا 3
بنت الحیدر
بند سوم
چشمای زیباتو وقتی که وا میکنی
تو دنیا یکباره شادی بر پا میکنی
عشق منی عشق منی عشق منی
به غم عشق تو بانو همیشه اسیرم
برای حفظ حریمت الهی بمیرم
کاش بشه عیدیمو امشب من از تو بگیرم
بگیرم من از تو کاش بشه عیدی مو امشب
تویی که اسوه ی ایثاری،خواهر غمخواری،زینب کراری،بی بی
توی دل شب فانوسی،مثل اقیانوسی، با خدا مانوسی ،بی بی
الفاطمه
هر کجا نام تو باشه صحبت از ایثار وعشقه
پرچم اربابمونم سمت بانوی دمشقه
یا سیدتی یا3
بنت الحیدر
#سرود_98_میلاد_حضرت_زینب_س
سبک: #ابوالفضل_جدیان
شعر: خانم #مریم_سادات_میرصادقی
💠 سبک سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 💠
از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ
⭐️ حامد شریف و سجاد شرفخانے
بند اول
آسمونا پره نوره
بساط من جوره جوره
مِی می زنم هی پیاپی_شب شوره
آخه خدا به فاطمه دختر داده
یه آیه ی تازه به پیغمبر داده
سوره ی زینبی شده نازل امشب_روسجاده
دل من عاشق نگاه گیراشه
سر من تا ابد خاک کف پاشه
گل نگو زینت دامن باباشه
جان جانان زینب_جان زینب
بند دوم
شور و شعف شده بر پا
باز وسط عرش اعلی
عیدی میده به ملائک_خود زهرا
آخه خدا به فاطمه دختر داده
روی دومن مرتضی ماه افتاده
بارون اشک شوق زهرا می ریزه_رو سجاده
چقدر سجده ی شکر علی دیدنیه
پر قنداقه ی این شکوفه بوسیدنیه
عطر گلهای این خونه چه بوئیدنیه
جان جانان زینب_جان زینب
بند سوم
هر نفسش یا حسینه
آرومه تا با حسینه
تبسم روی لبهاش_یا حسینه
تو بغل داداش حسینش خندونه
وقتی بابا می گیردش روی شونه
صورت ماهش انگاری که خورشیده_آسمونه
گل لبخندش از فرشته ها دل می بره
به خدائیه خدا زینت دوش حیدره
بعد زهرا از همه زنای دنیا سرتره
جان جانان زینب_جان زینب
#سرود__میلاد_حضرت_زینب_س
#حامد_شریف
#سجاد_شرفخانی
4_5789724238378174826.mp3
495.5K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5789724238378174880.mp3
711K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
💠 سبک سرود شور ولادت حضرت زینب سلام الله علیها💠
بند اول
چقدر شور از چشای علی و آل علی می باره
صف کشیدن همه هستی برای بوسه به این گهواره
خیل ملک میخونه از تو آسمون یا زینب
فرشته ها گهوارشو میدن نشون یازینب
یازینب_ای جااااان
شکوفه می باره از آسمون امشب
حک شده ، رو قلبم یا حضرت زینب
*زینب بساط کاخ ستم رابه هم زده
زینب به رویِ قلّه يِ عصمت علم زده
زینب نگو بگو همه يِ هیبت علی
کفار را به خطبه چو تیغ دو دم زده*
مددی ای جان یا حضرت زینب
بند دوم
ملائک شاد و غزل خون چی شده دل پیمبر شاده
پیچیده تو عرش اعلی خدا به فاطمه دختر داده
جلوه ی اقتدار حیدر اومده ماشاالله
غرش ذوالفقار حیدر اومده ماشاالله
ماشاالله_ای جااااان
علی بندِ قنداقه رو میبنده
رو لبِ ثارالله گل لبخنده
روی سر ملایکه سر بند زینب است
با من بگو کجا که همانند زینب است
اصلا نگو ز عرش و بهشت برین حق
الحق بهشت یک گل لبخند زینب است
مددی ای جان یا حضرت زینب
*وامی از ترکیب بند شاعر ارجمند برادر #مهدی_نظری
#حامد_شریف
#سجاد_شرفخانی.
.
#حضرت_زهرا
بسم نور الله فی السماوات و الارضین
کسی که درد سوزانده دلش را
غریبه ریخت برهم منزلش را
بیا ای دل برای گریه امشب
بخوانیم اعتراف قاتلش را
معاویه نبودی چه خبر بود!
سر بیعت حکومت در خطر بود!
ازین سو کوه هیزم جمع میشد
ازان سو فاطمه در پشت در بود..
اراذل این شرایط را که دیدند
به سمت خانه ی حیدر دویدند
نصیحت کردن زهرا به هم خورد
میان صحبتش هو میکشیدند!
نفس میزد صدایش را شنیدم
علی را در احد یکباره دیدم
هزاران کینه در دل داشتم من
زدم با پا به در! نعره کشیدم
غرور چشم حیدر را شکستم
چنان محکم زدم در را شکستم
در خانه ز لولا تا جدا شد
زدم پهلوی کوثر را شکستم
در افتادو زمین افتاد زهرا
علی میزد فقط فریاد زهرا
همینکه ناله زد فضه خذینی
همه گفتند که جان داد زهرا
یکی آتش به کل باغ میزد
یکی بر قلب زینب داغ میزد
میان آن شلوغی ها مغیره
به دست فاطمه شلاق میزد...
کشیدم هر طرف شیرخدارا
زدم درآن میانه بچه هارا
تن زهرا به زیر دست و پا بود
علی انداخت بررویش عبا را
#سیدپوریاهاشمی
#فاطمیه
___________________________
.
.
#دوبیتی
#حضرت_زهرا
دریا ست نبی و گوهرش فاطمه است
یکتاست علی و همسرش فاطمه است
با آنکه پناهه همه خلقست حسین
او هم به پناه مادرش فاطمه است
*
خدایا گنج با گنجینه ام سوخت
میان شعله ها آیینه ام سوخت
چنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت مادر سینه ام سوخت
*
غم طفلی فراموشم نرفته
که بارغصه از دوشن نرفته
گذشته سالها از کوچه اما
صدای سیلی از گوشم نرفته
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
#فاطمیه
.
.ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
مجتبی شکریان
گوش کن از دل افلاک خبر می آید
به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید
چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید
سوره صبر در آغوش سحر می آید
شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر
فاطمه دختری آورده برای حیدر
دختری آمده تا همدم مادر باشد
دختری آمده تا حیدر حیدر باشد
خواهری آمده عشق دو برادر باشد
گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد
عصمت و عفت و تقواش همه مادری است
به خداوند قسم لایق پیغمبری است
فاطمه محو گل روی درخشانش بود
مرتضی زمزمه میکرد و غزلخوانت بود
گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود
احمد آنروز چه می دید که گریانت بود
احمد آنروز تجلی رسالت را دید
یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟
قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را
دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را
یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را
یا که تشریح کند قلهء اهداف تو را
عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات
به گل روی بهشتی تو بانو صلوات
بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد
زنی اینگونه پیام آور اسلام نشد
طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد
دست در دست شدی گریه ات آرام نشد
دیدی از دور و برت عطر کسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
چشم بر هم زدی و عشق مجسم آمد
بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد
اشک از گوشهء چشم همه آن دم آمد
کودکی سوی تو با دیدهء پر نَم آمد
گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب
کمی آرام عزیزم که حسینم زینب
بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است
قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است
پیش تو عشق حسین ،اصل سلوک و سِیر است
سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است
آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه
صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه
ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی
کعبهء عشق برادر شدی و محترمی
مریم از جام حیای تو چشیده است نمی
نائب فاطمه، صدیقهء ثابت قدمی
کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست
مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست
جای امثال شما در کُره خاکی نیست
چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست
گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست
داغها دیده ای اما لب تو شاکی نیست
چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی
پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی
آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود
زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود
در دل جهل زمان شمسهء تابنده شود
با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود
روی نی گفت برادر همه جا در هر راه
طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله
ای تمنای دل خون خدا یا زینب
در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب
مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب
نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب
نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر
تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر
اشعار ولادت حضرت زینب
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
رضا رسول زاده
با درد آمَدیم و به دُنبالِ مَرهَمیم
کیسه به دوشِ کوچه ی این نَسلِ آدَمیم
ما را نوشته اند گِدایانِ اَهلِ بِیت
پس بی دلیل نیست که سُلطانِ عالَمیم
از لُطفِ مادری ست به ما راه داده اند
صَدشُکر دورِ سُفره ی مِهری فَراهَمیم
شیرینیِ مُحَبَّتِشان را چِشیده ایم
با اِذنِ فاطمه شُده سَلمان و مَحرَمیم
اینجا به یک نَفَس همه عیسی شَوَند و ما
عُمری نَفَس نَفَس زَده مُحتاجِ آن دَمیم
بِیتِ عَلی ست چِشمه ی تَسبیحِ داوَری
با این سَرا بِهِشت نَدارد بَرابَری
با جِلوه ی مُحَوِّلَ الاَحوالِ دیگری
امروز داشت بِیتِ عَلی حالِ دیگری
حالِ فِرِشته های خُداوند دیدنی ست
مَستانه می زنند پَر و بالِ دیگری
زَهرا؟ عَلی؟ نَبی؟ نه... خُدا نامِ او نَهاد
زِینب گرفت نام، به اِجلالِ دیگری
حَتّی به دیدنِ حَسَن اَشکَش اِدامه داشت
اِنگار چَشمِ اوست به دُنبالِ دیگری
تا گودیِ گَلوی حُسین را نِگاه کرد
پَر زَد دِلَش به مَنظرِ گودالِ دیگری
آیاتِ عاشقی ست که اِلهام می شود
با دیدنِ حُسینِ خود آرام می شود
مَعشوق و عاشِقند کُنون روبروی هم
هر دو شُدند مَستِ شَراب از سبوی هم
گنجینه های عَرش، سرازیر شد به خاک
تا وا شدند چَشمِ دو دلبر به روی هم
از دو بدن عُروج به یک روح می کنند
وقتی که می کِشند نَفَس از گَلوی هم
لَبخند می زنند، ولی گِریه می کنند
از حال می روند دَمادَم زِ بوی هم
باشند زیرِ سایه ی هَم تا که زِنده اند
دارند هَر دو دَر سَرِشان آرزوی هم
ما اِبتدا زِ کوثر و زَمزَم وُضو کنیم
از زِینب و حُسین، سِپَس گُفتگو کنیم
طوفان، ظهورِ زُلفِ پریشانِ زینب است
دریا، نَمادِ قَلبِ خُروشانِ زینب است
تاریخ و صَفحه های طَلاکوبِ آن هنوز
بَرجسته از دِرخششِ دورانِ زینب است
امروز اگر قیامِ حسینی نتیجه داد
مدیونِ خُطبه های درخشانِ زینب است
با صَبرِ او سِپاهِ مُخالف اَسیر شد
اَیّوب نیز واله و حِیرانِ زینب است
نامَش به دستِ مالکِ دوزَخ نِمی رسد
آن کَس که جُزوِ خِیلِ مُحِبّانِ زینب است
ما دوستدارِ زینبِ کُبرایِ حیدریم
ما خاکِ پایِ دُخترِ زَهرایِ حیدریم
بالَش شکست اگر، پَرِ خود را نگاه داشت
بالاتر از همه سَرِ خود را نگاه داشت
او هرچه غَم کشید نیُفتاد بَر زمین
تا نهضتِ بَرادرِ خود را نگاه داشت
چادُر به سَر، نِقاب به رُخ، تا زمانِ مَرگ
اِرثیه های مادَرِ خود را نگاه داشت
نامَحرمی نگاه به سویَش نِمی کند
هر بانویی که سَنگرِ خود را نگاه داشت
زینب همان کَسی ست که مانندِ فاطمه
آتش گرفت و مَعجرِ خود را نگاه داشت
بر دستِ غیر، رشته ی مَعجر نداده است
تا سوختن به پای حِجاب ایستاده است
ذکرِ عَلَی الدَّوامِ تو غیر از حسین نیست
سَر رشته ی کَلامِ تو غیر از حسین نیست
پیوند خورده اند به هم "زینب و حسین"
پس هم ردیفِ نامِ تو غیر از حسین نیست
حَتّی بهشت هم به همین نور روشن است
خورشیدِ روی بامِ تو غیر از حسین نیست
با نامِ دلبرت سُخَن آغاز می کنی
هَر صُبح، اَلسَّلامِ تو غیر از حسین نیست
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
در خُطبه ها پیامِ تو غیر از حسین نیست
دین جان گرفته است، به ایمانِ تو فقط
تکمیل شد، به موی پریشانِ تو فقط
عصمت تَنیده اَست به تارِ نِقابِ تو
عِفَّت بَها گرفته است زِ پودِ حجابِ تو
برداشتی، گذاشت زَمین هَرچه فاطمه
مانندِ مادرت شُده رنگ و لِعابِ تو
حفظِ قیامِ کرب و بلا با تو بود و بَس
اسلام بیمه شُد به تو و اِنقلابِ تو
حَتّی خیالِ هَمسُخَنی با تو کَس نَداشت
با بودنِ بَرادرِ عالیجِنابِ تو
وقتِ سَفَر غُرورِ تو بی پاسِبان نبود
عَبّاس بوده تا که بِگیرَد رِکابِ تو
یک روز هم رِسید که تو باوَرَت نبود
مَحرَم نَبود دورِ تو، آب آوَرَت نبود
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
علیرضا خاکساری
از "غلام"خانه اش "مولا" اگر یادی کند
از محالات است "بنده" میل آزادی کند
از "خرابات" است چیزی به رعیت میدهند
حیف از آن که مستمندی قصد "آبادی" کند
رونق سائل یقینا در سماجت کردن است
سائل درمانده حق دارد که فریادی کند
دست خالی را کریمان بیشتر پر میکنند
شکرِ حق ، سائل از این لطف خدادادی کند
به خودش رنگ خزان هرگز نبیند هرکسی
در بهار زندگانی رو به این وادی کند
شیعه باید با غم آل عبا غمگین شود
با سرور و شادی این خاندان شادی کند
شیعه ی زهرا و حیدر بهترینِ امت اند
زینبیون باز هم جشن ولادت دعوت اند
وعده ی کوثر خدا از عرش اعلی داده است
زینب کبری که نه ، زهرا به زهرا داده است
فاطمه سرتابه پا و فاطمه پا تا به سر
راضیه ، مرضیه ، هانیه و حورا داده است
مادری را دختری پرهیزکار و مؤمنه
مادری را دختری در اوج تقوا داده است
هم نفس، هم راه، هم دل، هم نشین و هم زبان
به علی مرتضی ام ابیها داده است
مادر عیسی کجایی !؟ ؛ به علی و فاطمه
حضرت حق مریمی با دو مسیحا داده است
آسمان از برکتش بار دگر جانی گرفت
با غبار مقدمش رونق به دنیا داده است
زین اب خواندش خدا بین تمام دختران
نام زینب زینتی بر نام بابا داده است
گاه میگوید حسین و گاه میگوید حسن
یعنی از بدو تولد دل به آنها داده است
زانوی هرکس در این دنیا رکاب او نشد
پس قدمگاهش عجب شأنی به سقا داده است
در دم و در بازدم هایش برکت جاری است
بانویی که روزی یک عمر ما را داده است
سالها در سایه ی الطاف او آسوده ایم
ریزه خوار عمه ی سادات زینب بوده ایم
به پدر باشد همیشه دختران تاج سر اند
از برادرها بپرسی بی قرار خواهر اند
گرچه همواره پسر باشد عصای دست لیک
اکثر اوقات دخترها وزیر مادر اند
در مقام و شأن و ارج و قرب این مولود بس
ناز این دردانه را زهرا و حیدر می خرند
تا که صورت را به پای او متبرک کنند
دسته دسته انبیا و اولیا پشت در اند
چشم بر روی کسی غیر حسین اش وا نکرد
بسکه این خواهر برادر عاشق یکدیگر اند
این عقیله جای خود ذریه اش هم مثل او
در کرامت فاطمه و در شجاعت حیدر اند
بچه های او ره صد ساله را طی کرده اند
بچه هایش شافعی از شافعان محشر اند
زیر پایش را پیمبر زاده ها جارو کشند
خادمینش یک سر و گردن ز ما بالاتر اند
مثل او شاه نجف دیگر ندارد دختری
"قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری "
مدح او را با غزل با مثنوی باید سرود
نذر او صد مثنوی معنوی باید سرود
بهترین ها را همیشه " بهترینها "لایق اند
بهتر از سعدی و شمس و مولوی باید سرود
شاه بیت آفرینش دختر شیر خداست
در رثایش مصرعی اما قوی باید سرود
از نیاز دنیوی که بی نیازم کرده است
پس به شوق هدیه های اخروی باید سرود
"کربلا خواهی اگر از زینب کبری بگیر"
این غزل را پشت مرز خسروی باید سرود
در تمام عمر تسلیم ولایت بوده است
دفتری از این "شکوه پیروی" باید سرود
چادران مادر ما انقلابی زینبی ست
سال ها از فتنه های پهلوی باید سرود
از غروب سرخ عاشورا که روزی بگذریم
از طلوع سبز صبح مهدوی باید سرود
اردبیل اهلینده وار آیری ارادت زینبه
شعر را شیوا به سبک "منزوی" باید سرود
"ان که با عشق حسینی گشته همدم زینب است
ان که با سرّ شهادت بوده محرم زینب است
مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است"
لطف بسیارش گدای آستانم می کند
دست اعجازش سلیمان زمانم می کند
با تولا با تبرا این دو بال عاشقی
شور عشق اش رهسپار آسمانم می کند
"عشق بیماری است یک بیماری فوق جنون"
عاقبت رسوای نزد این و آن ام می کند
عشق گاهی یک چمدان دل شده سوی حرم
عشق کم کم عاشقی بی خانمان ام می کند
عشق سر بندی به پیشانی من می بندد و...
شب به شب در زینبیه دیده بانم می کند
بی گمان مویی که من با عشق او کردم سپید
میرسد روزی که در محشر جوانم می کند
عشق من را حنجره ای کربلایی میدهد
عشق روزی صادق آهنگران ام می کند
عشق من را مینشاند بر فراز منبر و ...
شصت و نه شب نذر زینب روضه خوان ام می کند
کربلا با چشم خود دیده است زینب پیر شد
غصه ی قد کمان آخر کمانم می کند
هر دل آشفته ای که غرق در تاب و تب است
بی قرار روضه ی بی مادری زینب است
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
60828_1398105102026_473756.mp3
473.8K
#شعر و دوبند سرود و شور ولادت حضرت #زینب کبری سلام الله علیها
#(فخر زمین و زمان) * #امیرحسین سلطانی
بند اول
فخر زمین و زمان
عمهٔ صاحب زمان،یا زینب یا زینب
خواهر شاه جهان
بی بیِ زهرا نشان،یا زینب یا زینب
اومدی و با قدمت غوغا کردی
قلبت و به برادرت اهدا کردی
اومدی و دل از دل حیدر بردی
اومدی و غم از دل مادر بردی
شاده دل اهل ولا چون
اومده زینت ولایت
بانوی قهرمانِ زینب
مثل علیِ با شهامت
(سیدتی زینب کبری)
بند دوم
نائبة المرتضی
صبور دشت بلا،یا زینب یا زینب
سیده ی کربلا
اسوهٔ حجب و حیا،یا زینب یا زینب
اومدی و عاشقی رو معنا کردی
با خنده ای معشوقت و پیدا کردی
نقش تو شد خواهری و تو کربلا
نقشای خواهریتو خوب اجرا کردی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#مرثیه
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
شاعر:وحیدمحمدی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#مرثیه
دخترت گریه می کند حالا
روی دستش سه تا کفن مانده
بین این بقچه ای که وا کرده
سه کفن دو پیرهن مانده
با نفسهای آخرت گفتیش
این کفنها برای خانه ی ماست
پدر و مادر و من اما
پیرهن ها برای کرببلاست
اولین پیرهن که میبینی
این که کوچکتر است دخترکم
قسمت محسنم نشد اما
به تنِ اصغر است دخترکم
هدیه کن بر رباب و در بغلش
نوه ام را ببوس اصغر را
دوّمین اش برای بی کفن است
به تنش تا که کرد،خنجر را
بوسه ای زن به گودی زیرش
قبل تیغ و سنان و سر نیزه
قبل از اینکه خنجرش با زور
می زند نانجیب بر نیزه
بعد غارت حرامیان را دید
تبر و دشنه تیز می کردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز می کردند
دید حتی لباس اصغر نیست
نخ قنداقه هم به غارت رفت
وای دست رباب را بستند
بین نا محرمان اسارت رفت
شاعر: #حسن_لطفی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5840129038261158712.mp3
559.9K
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا__س__نوحه
درپشت درافتاده ای،ای مه جبین حیدر
گشتی توزخمی لگد ،ازخصم دین حیدر
فضه بیا مدد کن این ،یار و معین حیدر
گردیده حیران.............زهرا پریشان
یک سوم نسل علی گردیده بی جان
از میخ این در.............شد ظلم اکبر
درپشت در یاس علی، گردیده پرپر
ام الائمه.......
&&&&&
تویی فدای حیدرو،محسن فدای ماشد
با رفتن شش ماهه ات،ام العزا به پاشد
ببین که چاره ی علی، از بهر تو عبا شد
غصب فدک شد.............تیره فلک شد
سهم تو از ارث نبی،بغض و کتک شد
از میخ این در............شد ظلم اکبر
درپشت در یاس علی،گردیده پرپر
ام الائمه......
&&&&&&&
حرف ازعباشداین دلم،خون شد زداغ دیگر
آید حسین در کربلا ، بالین ماه اطهر
بیندعصای پیری اش،گردیده پاره پیکر
شبه پیمبر..............درخون شناور
هجده جوان بایک عبا،تشییع پچاکبر
از میخ این در............شد ظلم اکبر
درپشت دریاس علی ،گردیده پرپر
ام الائمه......
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
حضرت زهرا (س)
نوحه
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا
درس کرامت پیش او حاتم ببیند
درس حیا و مادری مریم ببیند
إنسیة الحوراست و قطعا محال است
کُنه کمالش را بنی آدم ببیند
تا پای جان پای امامش ماند زهرا
حیدر سپر دارد همه عالم ببیند
آن در که پیغمبر از آن بی اذن نگذشت
حالا هجوم چند نامحرم ببیند
با میخ و آتش داده شد اجر رسالت
باید بیاید حضرت خاتم ببیند
در کوچه طفلی را تصور کن که ناگه
از ضرب سیلی مادرش مبهم ببیند
دیگر حسن در خواب مادر را همیشه
با صورتی نیلی و قدی خم ببیند
از غربت کوچه غم گودال پیداست
جایی که زینب پیکری دَرهم ببیند
بین حرامی ها سر عمامه دعواست
حالا تصور کن که مادر هم ببیند
ای ساربان بس کن... چه میخواهی ز جانش؟
زهرا چگونه غارت خاتم ببیند؟
مرضیه نعیم امینی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#حضرت_زهرا
یاس مان را تبر آزرده خدایا چه کنم؟
بین معبر شده پژمرده خدایا چه کنم؟
دست خود را روی ریحانه ی ما کرد بلند
آن حرامی سیه چرده، خدایا چه کنم؟
تا به امروز کسی مادر ما را اصلا
آه، کوچک شده نشمرده خدایا چه کنم؟
مادرم... ام ابیها، جلوی چشمانم
وسط کوچه زمین خورده، خدایا چه کنم؟
نظرم بر رخش افتاد، دلم ریخت به هم
با رخی که شده خون مرده خدایا چه کنم؟
حس بینایی چشمان خدابینش را
دست سنگین کسی برده، خدایا چه کنم؟
علتش اشک من است این همه تکثیر شده؟
یا نه آیینه ترک خورده، خدایا چه کنم؟
محمدجواد شیرازی
#حضرت_زهرا
التماست می کنم چشمان خود را باز کن
ای همه پشت و پناهم بَهر خود اعجاز کن
از نَفَس افتاده ام جان علی حرفی بزن
من به پایان آمدم خیز و مرا آغاز کن
از حسن هربار پرسیدم جوابش اشک بود
تو بگو از کوچه و این راز را اِبراز کن
می کِشَد با گریه صورت بر کَف پایت حسین
لااقل برخیز و این تشنه لَبت را ناز کن
چند روزی می شود پیش تو من نا مَحرَمَم
پس بیا حالا که داری می روی رو باز کن
سینه ات مجروحِ مِسمار و پــَــر تو سوخته
با چنین بال و پری آرامتر پــرواز کن
نوید طاهری
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#صلی_الله_علیک_یافاطمه_الزهرا
#مرثیه_زبانحال_حضرت_زینب
یک دستِ تو به پهلو یک دستِ تو به بازو
امشب چرا تو مادر از من گرفته ای رو
ماندی میانِ بستر خون میچکد ز مویت
گویا که کردی از خون امشب خضابِ گیسو
گاهی حسن به دورِ بستر کند طوافی
بر گردِ تو بگردد مانندِ بچه آهو
دیشب چرا نخفتی مادر ز دردِ سینه
پیشِ پدر نگفتی پس لااقل به من گو
مادر میانِ جامه یک زخمِ کهنه داری
گویا که جای زخمت اصلا نداره دارو
حالِ سخن نداری با یک اشاره گویی
کن خانه را برایم زینب تو آب و جارو
وقتِ وداعم آمد چادر بکش به رویم
گویا ز جنت آمد عطر گلابِ خوشبو
زینب بمیرد امشب ای مادرِ غریبم
گو تا دمی گذارم مرهم به زخم بازو
چشم از جهان تو بستی یاسِ کبود و نیلی
گویا که رهسپاری در سایه سارِ مینو
شاعر: #هستی_محرابی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
برای دسترسی آسان به مطالب فاطمیه ازهشتک استفاده کنید👇👇👇
#فاطمیه
#زمینه
#شور
#واحد
#واحدسنگین
#زمزمه
#مرثیه
#غزل
#مناجات
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#شعر
#شعر_روضه
#شهدا
#حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_س
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#حضرت_زینب
#سرود
#مدح
زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
زبان حال امام مجتبی با مادر
#ایام_فاطمیه
#زمینه
➖➖➖➖➖➖
بند1:
آروم آروم میسوزم
گریه کار هر روزم
چشمامو به قتلگاهِ مادرم
به در خونه میدوزم
دیگه حالم بده شبا،میبینم هی«کابوس»3
مادرمو نزن مگه،نداری تو«ناموس»3
نمیشه باورم
که دشمنای ما
دارن ولایت مردمو با پول میخرن
نمیشه باورم
که بین کوچه ها
بابا علی رو با دستای بسته میبرن
نمیشه باورم
که درب خونمون
با کینه های مردم مدینه میسوزه
نمیشه باورم
که دیگ مادرم
نمیتونه یه معجر واسه زینب بدوزه
پاشو مادرم. دلم میگیره
پاشو مادر. حسن میمیره
➖➖➖➖➖➖
بند2:
تو کوچه شد آواره
غصه هاش برا یاره
حال مادرو ببین خرابه و
چشای اون تاره تاره
پاشو که چادرت میمونه،روی زمین«مادر»3
پاشو اگه میخوای که زینب،نشه حزین«مادر»3
مادر پاشو بریم
دیدی که بی حیا
غرور بچتو داره چجوری میشکنه
مادر پاشو بریم
خودم دیدم چطور
با مشت و با لگد مادر من رو میزنه
مادر پاشو بریم
که قنفذ اومده
پاشو بریم دور ماها پر از مرد بَدِ
مادر پاشو بریم
آخه نمیتونم
ببینم رو عبات خالیه جای لگده
پاشو مادر. دلم میگیره
پاشو مادر. حسن میمیره
➖➖➖➖➖➖
بند3:
جونی نداره یه تن
غم داره مادر من
واسه باباعلی و برای من به خواهر دادی کفن
چرا داداش حسین من،بی کفنه«مادر»3
یه پیراهن دادی واسه اون لحظه«آخر»3
چه غوغایی میشه
میون قتلگاه
میبینه خواهرم والشمر جالسٌ علی
میگه تو رو خدا
تو دست و پا نزن
نشسته مادرم بالا سرت تو قتلگاه
میمونه خواهرت
داداش بالا سرت
مدام بهونه ی تو رو میگیره دخترت
یکی بالا سرت
جلوی خواهرت
به غارت میبره پیراهن و انگشترت
#حـسیـن_روشـنازاده
#اهواز
4_5980815141627757047.mp3
2.89M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
🍁سبک زمزمه یا واحد فراق امام زمان (عج)
#زمزمه_امام_زمان_عج
#واحد_امام_زمان_عج
#گرفته_دل_بهونه
بند🍁
گرفته دل بهونه ی شمارو
منتظرت نشسته جمعه هارو
بگرده دنبالت آقا کجارو
بیا که تو تنها امید مایی
بیا که سر بیاد غم جدایی
نزدیکه اونروزی که تو میایی
داد از جدایی از شما
یابن الحسن آقا بیا
بند🍁🍁
پناه دل شکسته ها کجایی
تا کی بخونیم از تو و جدایی
کی میرسه روزی که تو بیایی
بیا و تو پایان بده به غم ها
بیا که با تو میشه دنیا زیبا
بیا و روشنی ببخش به دنیا
ای سید و سالار ما
یابن الحسن آقا بیا
بند🍁🍁🍁
ندیده عاشقت شدم میدونی
به پای تو ریختم آقا جوونی
بیا به حق اون قد کمونی
تورو به حق سینه ی شکسته
تورو قسم به اون دستای بسته
که مادرت چشم انتظار نشسته
ای خونجگر از روضه ها
یابن الحسن آقا بیا
۱۴۰۰/۰۸/۲۸
🙏التماس دعای فرج
✍♩کربلایی امیرحسین
4_5850343999499406615.mp3
5.14M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam