eitaa logo
کانال ‌متن روضه
76.4هزار دنبال‌کننده
762 عکس
440 ویدیو
60 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi 🔸کانال صوت و فیلم↶ @simaye_haram 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5859367163147586328.mp3
11.42M
|⇦•به دل دوباره هوای.. و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هزار زخم از پیامبر(ص) در را سَرِ علی‌ اکبر در تلافی کردند.. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•اگر دردمندیم اگر بی قراری.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السَّلامُ عَلَيْكِ مَوْلاتِي يا فاطِمَةُ الزهرا یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ اگر دردمندیم اگر بی قراری اگر سر به زیری اگر شرمساری اگر زخم خوردی اگر پر غباری چرا ناامیدی اباالفضل داری بده دست خود را برو با ابالفضل بزن روی سینه بگو یا ابالفضل خوشا این کرامت خوشا این گدایی نمی پرسد از تو که هستی کجایی به یُمن ابالفضل در کربلایی خیال تو راحت که حاجت روایی نه تنها خودی ها نه تنها تنی ها که قرص است بر او دل ارمنی ها همه با مرامان اسیر مرامش همه نامداران گرفتار نامش حسین است امامش فدای امامش غلامم غلامم غلامِ غلامش اباالفضل لنگر حسین است کشتی به قول رفیقان ابالفضل است مشتی هوا داغ داغ و حرم قحط آب است علی بی قرار و پریشان رباب است عمو تشنه را آب دادن ثواب است ببین هر طرف را که دیدم سراب است بیا مشک بردار جانِ رقیه که زخم است دیگر دهان رقیه *وسط جنگِ صفین صدا زد حسین جان، عباس کجاست؟!.. رسید خدمت حضرت فرمود صورتش رو بپوشونید، گفت عباس جان برو به لشکر بزن .. لشکرُ زیر و رو کرد همه فرار میکردن .. رفت و برگشت، همه پرسیدن ابن جوان کی بود همه لشکرُ بهم ریخت .. میدونن عباس، معلم جنگش حسن است و حسین .. همونجوری که پیغمبر دستِ علی رو بست، حسین دستِ عباسُ بست .. همه که شهید شدن اومد عرضه داشت سینه م داره سنگینی میکنه .. اجازه بده منم برم جونمُ قربونت کنم .. بعضی ها نوشتن تا اومد، سکینه خانم جلو آمد عرضه داشت عموجان بچه ها دارن از تشنگی میمیرن .. گریه کنا خیلی به خدا سخته مشکِ خالی بگیری، مشکِ خالی برگردونی .. حالا اومده اجازه بگیره، آقاجان اجازه میدی من برم؟! فرمود آخه تو صاحب لوایِ منی .. یه مقدار دیگه اصرار کرد، فرمود تو پشت و پناهِ منی، یعنی اگه بری بدون پشت و پناهِ من میشکنه .. (زبان حال) حسین جان یادتِ بابامون تو بستر نشسته بود من اومدم برم بیرون صدام کرد گفت عباسم باشه!!.. خودِ مولا فرمود عباس جان تو ذخر الحسینی .. دید خیلی اصرار میکنه، فرمود فقط برو آب بیار .. ای یل اُم البنین .. بسوز ای دل بسوز از داستانم غمی آتش زده بر روی جانم امان از شر فامیل حسودم امان از مکر قوم بد زمانم حسین اینجا اسیر و شمر نا مرد مسیر مکه را داده نشانم خجالت می کشم از روی زینب خودم را سوی خیمه می کشانم چه بهتر اینکه صد دفعه بمیرم اگر از دشمنم باشد امانم هر آنچه هست هر کس من همینم هر آنچه گفته مولایم همانم من عباسم اباالفضلم امیرم سپاه زینبم خشمِ عیانم سپهدارم علمدارِ حسینم اگر تا حشر هم اینجا بمانم منم شمشیرِ حیدر در غلافش من آن تیرم که در بند کمانم اگر چه مادرم اُم البنین است ولیکن زاده زهرا بخوانم *جوابشُ اول نداد، ابی عبدالله فرمود به زبانِ ما، اگه تا قیامت دشمنم به تو رو کرد جوابشُ بده .. اومد پشت خیمه ها چی میگی؟! گفت امان نامه آوردم" منو داداشام امان نامه داریم اما پسرِ پیغمبر امان نداره!! امان نامه رو گرفت پاره کرد .‌. با خجالت اومد رفت پشتِ خیمه یه وقت دید یه دستِ مهربانی رو شونه ش خورد .. عباس جان اومدم ازت تشکر کنم، تو فهمیدی حسینم تنهاست* اگر چه مادرم اُم البنین است ولیکن زاده زهرا بخوانم فدای چشم مولا چشم هایم فدای دست مولا بازوانم به امید خدا سقای لشکر همیشه سربلند از امتحانم همه در خیمه خاطر جمع هستند که از آب گوارا می رسانم خجل از بی قراری رباب و تلظی های طفل نیمه جانم اگر چه دست های من جدا شد گرفتم مشک را بین دهانم نخوردم جا ز بارانی که آمد نداده تیر و سر نیزه تکانم نخوردم بر زمین تا که نشاندند عمودی را به روی استخوانم *مگه کسی میتونه حریف عباس بشه .. اول نانجیب از پشتِ نخل ها اومد بیرون دستای عباس قطع کرد، حالا که دیگه دست در بدن نداره جلو آمد گفت عباس کو اون دست هایی که بهش مینازیدی؟! حضرت با غضب بهش نگاه کرد.. گفت تو دست نداری من دارم، چنان با عمودِ آهن زد به سر عباس سر متلاشی شد* زمین خوردم شدم شرمندۀ تو ولی شرمنده تر از بانوانم .. همچین که عمودُ زد از رویِ اسب افتاد .. داره همین روضه رو تو صحنِ عباس میخونه یه وقت دید یه آقایی وسط جمعیت بلند شد صدا زد ای مرد یه سوال دارم اگر سواری دست نداشته باشه بخواد از رو اسب بیاد رو زمین چه جوری میاد به زمین؟! به خدا عموی ما وقتی افتاد رو زمین تمام این تیرها به بدنش فرو رفت .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
حاج منصور ارضی شب تاسوعا.mp3
8.2M
|⇦•اگر دردمندیم اگر بی قراری.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیهما سلام اجرا شده شب نهم محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اِبن‌مُلجم‌ها اینبار برای پسر علی(ع) آوردند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•از چشم گریه ماند و.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● السلام علیکم یا مولاتی یا فاطمه الزهرا از چشم گریه ماند و از گریه عزتش از جام باده ماند از باده لذتش فرمود امام صادقِ ما روضه جنت است دنیا جهنم است برو سمت جنتش ما را حسین بهر خودش انتخاب کرد اینجا کسی نیامده الّا به دعوتش عرفان ناب چیست همان گریه بر حسین صد سال فیض ریخته در نیم ساعتش تا زنده ای به هر نَفَسی یاحسین بگو فردا میان قبر تو هستی و حسرتش یک روز هم شبیه به حر میخری مرا بخشیده میشویم همه در نهایتش آنکس که کار کرد برای عزای او حتی عبادت است دم استراحتش صد بار قهر کردم و دنبالم آمدی ماندم دگر چه کار کنم از خجالتش خون حسین قاطی کرب و بلا شده صد مرده زنده میشود از بوی تربتش جان داشت به خیمۀ‎ او حمله ور شدند فابک على الحسین شکستند حرمتش *خطبه خواند حضرت .. دیگه این پیرمردای لشکر با هم میخندیدن و شوخی میکردن .. خطبه ش که تمام شد یه وقت خواهرش اومد جلو .. دامنش رو زمین کشیده میشه صدا زد حسینم راستی راستی فردا تو رو میکشن ؟.. گفت یه سوال دارم داداش میشه فردا به این لشگر بگی به جایِ تو منو بکشن من نمی تونم طاقت بیارم .. تا گفت نه؛ روایت میگه چنان به صورتش زد و غش کرد .. یه وقت ابی عبدالله فرمود خواهرم مواظب باش صبرتُ شیطان نبره .. هر خیمه ای رفت دنبالِ ابی عبدالله می اومد اخه فردا میخوان تو رو از من بگیرن .. داره نگهبانی خیمه های رو میده یه وقت دید یه سیاهی تو تاریکی داره جلو میاد .. آی سیاهی کیستی؟! مگه نمیدونی عباس پاسبانِ حرمست .. یه وقت دید صدا، صدایِ زینبِ .. دستشُ گذاشت رو سینه‌ش ادب کرد، خواهرم خیالت راحت من امشب نگهبانِ خیمه هام .. یه وقت صدا شد عباسم داداشم حسین غریبِ .. فردا کمکش کن .. یادتِ اون شبی که بابام سفارش کرد عباس حسینمُ یاری کن .. گفت آره یادمه .. گفت اومدم همینو یادآوری کنم .. عرضه داشت خواهر فردا اگه اجازه بده آقام اَحدی ازشون رو زنده نمیزارم .. هلال ابن نافع میگه نیمه‌ی شب دیدم آقام زد به بیابونا .. نگران شدم آرام دنبالِ آقا راه افتادم .. دورادور مواظب و نگران آقا بودم .. همین طور که میرفت میدیدم آقا خم میشه، میشینه میره جلوتر .. اطرافِ خیمه رو چرخید یهو گفت کیستی دنبالِ من میای؟ گفتم غلامتم آقا .. فرمود برا چی میای!! عرضه داشتم نگراتونم آقا دارید چه کار میکنید .. یه وقت دیدم یه ناله ای زد .. خارهای این اطراف رو جمع میکنم .. آخه فردا بچه هام تو این بیابونا میدون ..* بقچۀ کهنه ما هست لباست هم هست هدیه مادر من هست ولی فردا نه بنشین خوب ببین چادر من را حالا چادرم بر سر من هست ولی فردا نه ترسم این است که تو دق بکنی از حرفم به سرم معجر من هست ولی فردا نه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
حاج منصور ارضی-Segment 1.mp3
11.74M
|⇦•از چشم گریه ماند و.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس استاد حاج منصور ارضی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● وَانْتَهکت فیک حُرمَة الاِسلام... و با کُشتن تو حُرمت اسلام را زیر پا نَهادند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•تاوان بگیر از ما ولی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تاوان بگیر از ما ولی در این زمان نه ما را به ماهت میهمان کن، امتحان نه *من بدونِ اين روضه ها مي ميرم، من گريه نكنم جون ميدم، هر كار ميخواي با ما بكني بكن، هيئت رو از ما نگير، روضه رو از ما نگير حسين جان....* با هرچه می‌خواهی بزن اما عزیزم با دوری از روضه و گریه کنان نه جانِ جوانت رحم کن بر این جوانان بسپار ما را دستِ اکبر، این و آن نه هر چهار فصل سال ما ابرِ بهاریم اندازه ما گریه کرده آسمان، نه سر قفلیِ چشمِ مرا دستِ تو دادند سرمایه‌ای جز اشک دارد این دکان، نه صدبار حاجات خودم را عرضه کردم یکبار هم نشنیدم از این آستان، نه از من کماکان التماس مرقد تو از تو جواب التماسم همچنان، نه جانِ من است این روضه ها، پایِ بساطت دنبالِ جانم آمدم، دنبالِ نان، نه مثل حبیب و جُون و عابس، پای عشقت ای کاش با جانم بمانم با زبان، نه هرکس که آمد قتلگاهت زود برگشت شمر و سنان رفتند اما ساربان، نه جوری تو را می‌زد که آخر خواهرت گفت: با خیزران بر ما بزن بر آن دهان، نه بعدِ از تو زینب پیر شد، از بس رُبابت با گریه می‌گفت آب و نان نه سایبان، نه *قرارِ شبِ اولي، دَرِ خونه ي مادر بريم، اذن از مادر بگيريم، بذار يه پلي بزنم برگرديم مدينه، يه چند روز ديگه، وقتي اومدن خيمه هارو آتيش بزنن، يه كسي گفت: زيرِ اين خيمه زينبِ.... اين بي حيايي كه صدجا حيا نكرد نمي دونم اون لحظه چي شد برگشت، اما مدينه، هر چي گفتن فاطمه تويِ اين خونه است، گفت: خونه رو با اهلش آتيش ميزنم...* کفنم ‌را ببر ولی طفلِ بی کفن را بیاور‌ ای فضه از میان امانتی هایم پیرُهن را بیاور ای فضه روز آخر کنارِ بستر خود میزنم بوسه نور عینم را با همین بازویِ ورم کرده بغلش میکنم حُسینم را گفتم امروز نان درست کنم آمدم خسته، باز پایِ تنور ناگهان تا تنور روشن شد یادم افتاد روضه های تنور یادم افتاد خانه ي خولی حق بده سینه ام‌کباب شود خانه ي او ‌کجا حسین کجا کاشکی خانه اش خراب شود محمدجواد پرچمی *نيمه شب اميرالمؤمنين بچه هارو خوابوند، آب بالا سَرِ حسينش گذاشت، آروم اومد دَر رو باز كنه بيرون بياد، حسن بيدار شد، حسين هم بيدار شد، بابا جان! مارو هم سَرِ قبرِ مادرمون ببر، بچه ها راه افتادن، اميرالمؤمنين بچه ها رو بلند كرد، آهسته بياييد، زينب بيدار نشه، اين بچه ها مظهرِ ادب هستن، پشتِ سَرِ بابا دارن راه ميان، قدم از بابا جلوتر نميذارن، تا رسيدن كنارِ قبر مادر، دويدن خودشون رو انداختن رو خاك، مادر! جوابم رو بده، دارم دق ميكنم، اميرالمؤمنين هم داره گريه ميكنه، اين دو بيت زبانحال حسينِ، بخونم و عرضم تمام..گفت:* سلامِ من به تو اي مظهرِ شكيبايي درودِ من به تو اي غم گُسارِ تنهايي شبانه بر سَرِ قبرت آمدم مادر تو هم به خانه ي خولي به ديدنم آيي *زن خولي ميگه اومدم روپوشِ تنور رو كنار زدم، خدايا! تنور روشن نبود اين نور از كجاست، ديدم يه سَرِ بريده تويِ تنورِ....خدا! اين سر مالِ كيه؟ يه وقت شنيدم صدايِ خانمي كم جوهر مياد، " بُنَیَّ قَتَلوک وَ ِمنَ الماءِ مَنَعوک"...ناله ات برسه كربلا...حسين....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshoor_Babolharam_net_shab1.mp3
5.81M
|⇦•تاوان بگیر از ما ولی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● جامعه‌ای که را‌ فراموش کند، به سرنوشت دچار میشود! همان‌هایی که حسین را نشنیدند و شان را به خاک و خون کشیدند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بیابان با وجود تو... / و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"بار بگشاييد اينجا كربلاست،آب و خاكش با دل و جان آشناست* بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست کنارِ تو کسی دلواپسِ خار مغیلان نیست بیابان گَردمان کردی، ولی زینب پریشان نیست اگر در به درِ کوه و بیابانم کنی عشقست اگر زخمیِ صد خارِ مغیلانم کنی عشق است پریشانم کنی عشق است،حیرانم کنی عشق است اگر دنبال معشوق است دل،دنبالِ سامان نیست بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد مسیر کوفه تا شامِ بلا را شرح خواهم داد هر آنچه از تو پنهان نیست،از من نیز پنهان نیست برادر جان تو ثارالله، ثارالله دیگر من حسینِ قبلِ خنجر تو،حسینِ بعدِ خنجر من تجلی میکنم در تو،تجلی میکنی در من شهادت یا اسارت هر دو آغاز است،پایان نیست بنه پا بر زمین،این خاک ها مشتاقُ لبریزن تمام دختران یک یک مُژه بر پات میریزن نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزن چرا که خلق میدانند صاحبِ خانه مهمان نیست * همه عالم مالِ ابي عبدالله است، اما وقتي واردِ كربلا شد، اول زمينِ كربلا رو خريد...* میانِ کاروانِ تو ندیدم غیر زیبایی جوانان رشید و نونهالانِ تماشایی به همره بارِ گل اورده ام آن هم چه گل هایی غلط گفته هرآنکه گفته که این صحرا گلستان نیست نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان طنابی گردنِ زینب ببند و کوه به کوه گردان همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست محال است از میانِ خیمه آهِ سرد برخیزد ز کوهِ صبرِ من حتی نشان درد برخیزد اگر زن شیر زن باشد،به جنگ مرد برخیزد بجنگم با سنان؟ هرگز سنان که جزوِ مردان نیست به زیر سایبانِ قد و بالای تو می خوابيم من و این کاروان از چشمه ي فیض تو سیرابیم نه اینکه دست ما دور است از آب و پیِ آبیم فراتِ بی لیاقت لایقِ لبهای طفلان نیست چه خوشبختست طفلی که به حلقومش نگات اُفتد چه خوشبختست آنكس كه روی نعشش عبات اُفتد یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات اُفتد دلِ سلطانِ عالم را بدست آوردن آسان نیست به طفلانِ تو گریه بر پدر کردن نمی آید به زینب معجرِ پاره به سر کردن نمی آید برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید کسی در خیمه های ما به جز شش ماه خندان نیست صدا زد:آی مَردم! این شهید ما مسلمان است بزرگِ خاندانم را نمی بینید عریان است جوابِ قاریِ قرآنِ زینب بوسه باران است جوابِ قاریِ قرآنِ زینب سنگ باران نیست :استاد علی اکبر لطیفیان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•می سوزم و چون آتشی... / و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● می سوزم و چون آتشی در احتراقم آه ای اجل از چه نمی آیی سراغم این دشت نیت کرده یارم را بگیرد ای مرگ مَرهم شو بر این زخمِ فِراقم * همچين كه نسيمِ كربلا خورد به صورتِ بي بي زينب، همه ي غم و غصه عالم به دلش نشست...* بویِ جدایی می وزد در این بیابان از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم از لحظه ای که پا دراین صحرا نهادیم هر لحظه من دلواپسِ یک اتفاقم جان یکی را تیر و خنجر می ستاند جان یکی را تشنگی ، جان مرا غم اینجا سرت را روی نی می بینم آخر آتش بگیرد دامن گلهای باغم با خنده اش دشمن نمک ریزد به زخمم تنهایی ات داغی شده بر روی داغم : هادی ملک پور *امشب شب دوم محرم، اسمِ كربلا كه مياد يه جورِ ديگه اي گريه ميكني، ميدوني چرا؟ شايد يه دليلش اين باشه، تا رسيدن كربلا، حضرت ديد اسبش ديگه حركت نميكنه، فرمود: بگيد اسمِ اين سرزمين چيه؟ اسامي مختلفي گفتن، غاضريه، نينوا...اولين نفري كه با اسمِ كربلا گريه كرد، خودِ ابي عبدالله بود، يه دلِ سير بالايِ ذوالجناح گريه كرد، بعد فرمود: عباس! خيمه ها رو به پا كنيد...تا گفتن همه پياده شيد، بني هاشمي ها وظيفه ي خودشون رو ميدونن، زودتر از همه دورِ محملِ خانوم زينب حلقه زدن، علي اكبر زانو زد، عباس زانو زد، دستِ عمه زينب رو گرفتن، اما يه جمله بگم، امام زمان ببخشن من رو، چند روزِ ديگه،بي بي زينب وقتي يكي يكي بچه هارو سوارِ ناقه ها كرد، يه لحظه ديد خودش رويِ زمين مونده ميونِ نامحرم ها، يه نگاه سمت گودال كرد، دلش خيلي به درد اومد، اما حرفي نزد، برگشت سمتِ علقمه، صدا زد:"يا كَفيلَ زينب!"... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshoor_Babolharam_net_shab2.mp3
8.75M
|⇦•بیابان با وجود تو... و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ایستگاه‌های صلواتی کوفه هم برپا شده است! نیزه و شمشیر خیرات میکنند عهد شکننان شهر .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ .. گوشه ای از گزارش تصویری مراسم ۱۴۰۰ در حومه شهر ورامین که با همیاری شما عزیزان و بچه های خوب و زحمتکش گروه جهادی رضویه شکل گرفت رو ببینید .. خدا تو نسلتون کم اراده به امیرالمومنینُ(ع) اولادش قرار نده🤲 هم ۱۱۰ تا خانواده‌ای که بسته‌ها بهشون رسید خیلی دعا کردن، هم اون بچه هایِ نازنینی که زیرِ تیغ آفتاب به عشقِ مولا، علی علی گفتن و جایزه گرفتن .. خودِ حضرت براتون جبران کنه. مبلغ هزینه شده: ۴۶ میلیون تومان خیرتون قبول، پرچم نوکریتان برافراشته باد ان شالله ══════ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•بیا و درد هجران محبّان را... / و توسل به امام زمان روحی له الفدا و سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بیا و دردِ هجرانِ محبّان را مداوا کن نگاهی از کَرَم بر چشم‌های بسته ما کن تمام آفرینش بی‌تو باشد، جسم بی‌جانی بیا با یک نگه، بر خَلق، اعجازِ مسیحا کن بیا از غربتِ جدّت بگو، با مَردم عالم بیا و چشمِ ما را، از سَرشکِ سرخ، دریا کن *عزيزِ زهرا الان كجايي؟"أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ؟" كنارِ علقمه اي؟ ...* کنارِ علقمه با مادرِ مظلومه‌ات زهرا دو چشم خویش را دریا، به یادِ چشم سقا کن *ما يه چيزي از چشماي عباس ميگيم، اما آقامون اين چشم هارو ديده، شنيدن كي بُوَد مانندِ ديدن، قربون چشمايِ تيرخورده ي عموت برم...* بیا! با اشک کن، همچون عموی خویش، سقّایی بریز از دیده خون و گریه بر اولادِ زهرا کن بيا و تير را بيرون بِكِش از حنجرِ اصغر پسر که ذبح شد از تیرِ قاتل، فکرِ بابا کن بیا دست یداللهی، برون از آستین آور *اين لحظه رو كه ميگم مجسم كن، عمه ي سادات همه رو سوار بر مركب كرد،زن و بچه رو دونه دونه سوار بر ناقه كرد، ركاب گرفت، سكينه و رقيه رو سوار كرد،همه همه، خودش تنها موند، يه نگاه كرد سمتِ علقمه، گفت: عباس جان! اين امانت رو دستِ كي ميسپاري؟...* بیا دست یداللهی، برون از آستین آور طنابِ خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن سَرِ بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی بیا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن حاج غلامرضا سازگار *به چشم هات التماس كن، بگو: شبِ سه ساله است، من رو شرمنده ي اربابم نكنيد، بگو: آي چشم ها! به زينب خنديدن شما جبران كنيد... نان و خرما بينِ زن و بچه هاي حسين پخش مي كردن، زينب يه نگاه كرد، گفت: چيكار داريد مي كنيد؟ صدقه بر ما حرامِ، ما اهل و عيالِ پيغمبريم، من زينب دخترِ علي هستم... توي خَصائصُ زينبيه، مرحوم جزائري نوشته: يه رهگذري اومد گفت: من نمي دونم راست ميگي يا نه، تو ميگي ما خارجي نيستيم، هستيد يا نيستيد كاري ندارم، مال اين ديار هستيد يا نيستيد به من ربطي نداره، اما حال و روزِ شما رو كه مي بينم از خدا ميخوام زن و بچه ي من رو به حال و روزِ شما نندازه، اين چه حال و اوضاعي است برايِ شما درست كردن، صورت ها زخم، پاها آبله زده، با اين معجر پاره ها بچه ها دارن سرها رو مي پوشونن....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
babolharam-shabe-3-1-moharram1399-mahdi-salahshoor.mp3
2.52M
|⇦•بیا و درد هجران محبّان را... / و توسل به امام زمان روحی له الفدا و سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● یَحبِسُنا عَنهُم إلاّ مایَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُکرِهُه... چیزى جز کارهاى ناشایست ما ایشان را از ما مخفی نمی‌سازد... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•سر و رویت بهم خورده .. / و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● رواقِ خاک آلودِ شبستانی که من دارم کجا و شأن بی پایان مهمانی که من دارم ببافم فرش قرمز رنگ با گیسویِ خونینم به کار آید همین مویِ پریشانی که من دارم *فرش ندارم جلو پاهات بندازم .. از مهمون نوازیم شرمندتم باباجان .. از این سه ساله مدد بگیر به چشماتون التماس کنید .. امشب گره خیلی داریم .. دستامون خیلی خالیه آی دستایِ تاول زده ... یه نگاه کرد به سر گفت :* سر و رویت به هم خورده .. *این چه پیشونی برای تو درست کردند.. آی قربون دندونای شکسته ت برم .. آی قربون این صورت خاکیت برم ... اگر من بودم نمیذاشتم تو رو کنج تنور ببرن ..* سر و رویت بهم خورده ولیکن باز زیبایی ندارد هیچ کس مثل پدر جانی که من دارم اگر چه خاکی هست اما شبیه تشت اصلاً نیست بیا بنشین عزیزم رویِ دامانی که من دارم .. *تا چشماش افتاد به لب و دندان ، گفت :...* الهی بشکند دستی که محکم خیزران کوبید شده لب پَر ، لبِ قاریِ قرآنی که من دارم به جای دست از مویم بلندم کرده از بس زجر پریشان تر شده مویِ پریشانی که من دارم نمیدانم که از ضعف است یا که از شکستن هست دلیلِ از سرِ شب دستِ لرزانی که من دارم سراغت را گرفتم ، با لگد سرباز رومی زد زبانم را نمی فهمد ، نگهبانی که من دارم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
babolharam-shabe-3-moharram1399-mahdi-salahshoor.mp3
4.86M
|⇦•سر و رویت بهم خورده .. / و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در کربلا آنهایی که نمازشان را به وقتش خواندند شدند... و آنها که نمازشان را قضا کردند ! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•اِنَّ کَمَن زارَ العَلی... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اِنَّ کَمَن زارَ العَلی، مَن زارَ زینب عالم نمی بیند دگر تکرارِ زینب تاریخ جایِ صبر، زینب می نویسد معنا گرفت ایثار از ایثارِ زینب با دست بسته باز کرد از دست ما بند پُر شد زمین از عزتِ سرشارِ زینب مریم مقدس شد اگر در بین زن ها در عالم زر بوده خدمتکار زینب هم میشود قبله نمایِ ما عقیله هم قبله ی ما کعبه ی سیارِ زینب یکبار حتی سایه ی او را ندیده همسایه ی دیوار به دیوارِ زینب *گفت: اين همه سال خونه ام كنارِ خونۀ زينب بود، يه بار قد و قامتش رو نديدم...* پُشتِ همه لرزید با یک اُسْکُتویش *وقتي مردم حرف ميزدن، سر و صدايِ اين جمعيت، خانم نمي تونه حرف بزنه، يك كلمه گفت: "اُسْکُتوا" ساكت باشد، همه آرام گرفتن، نه تنها مَردم، بلكه حيوانها هم ساكت شدن و حتي زنگوله هاي شترها از حركت ايستادن، زينب گفته ساكت باشيد، همه آرام شدن....* پُشتِ همه لرزید با یک اُسْکُتویش دشمن هلاکِ نحوه ی پیکارِ زینب هرکس نمک گیرش شود آخر شهید است چشمانِ ما بر سفره ی پُربار زینب چشمان ما بر لطف و احسان عقیله دستان ما بر دامنِ سالارِ زینب با این که خودگرمیِ بازارِ حسین است عون و محمد گرمیِ بازار زینب ماهیِ دریا هم برایش گریه کرده وقتی فَلَک دارد سَرِ آزار زینب از نور چشمانش به سختی چشم پوشید جانسوز یعنی غربتِ بسیارِ زینب *وقتي شهدا رو مي آورند، حضرت زينب سلام الله عليها، سراسيمه مي اومد وسطِ ميدان كمكِ حسين مي كرد، برا علي اكبر تا كنار جنازه هم رفت، اما وقتي بچه ها اومدن گفتن: مادرجان! اجازه بده ما برويم ميدان، گفت: بريد، گفتن: دايي مون نميذاره بريم، گفت: يه رمزي بهتون ياد بدم، دايي تون به اين نام حساسِ، كافيِ بريد گردنتون رو كج كنيد بگيد: جانِ مادرت...،بچه ها رفتن با رمزي كه مادر يادشون داده بود پيشِ دايي خندون برگشتن، حضرت زينب بچه ها رو در آغوش گرفت، مادرِ، ميخواد بچه هاش رو بفرسته قربانگاه،گفت: بچه ها! هرچي ميخواهيد اينجا مادر رو ببينيد همين جا ببينيد، هر چي حرف داريد اينجا بزنيد، من ديگه بيرونِ خيمه نميآم....بچه هارو كه راهيِ ميدان كرد، وقتي رفتن ميدون، صدايِ رجزشون بلند شد،الله اكبر،بي بي زينب خوشحال شد، الحمدالله من شرمنده مادرم نشدم، شرمنده ي ام ليلا نشدم، شرمنده ام البنين نشدم...* باید تمام روضه را از سر بخواند مرثیه جانسوز است اگر مادر بخواند بیرون زند خواهر اگر از قلب اردو در بین میدان میکند خشمش هیاهو مانند زهرا می زنم بر آب و آتش دختر فقط از مادرش می گیرد الگو افتاده اند از شوقِ جان دادن برایت امروز محسن های زینب در تکاپو عون و محمد را کفن کردم برایت سرباز تو هستند در قحطی نیرو قاسم فدایی تو باشد عونِ من نه؟ زینب چه کم دارد مگر از نجمه بانو؟ با دست خود راهی شان کُن سمت میدان قبل از قسم بر فاطمه و پهلوی او از پا می اندازد مرا این داغ اما در پیش تو دستی نمی گیرم به زانو بگذار از مویِ محمد گیرد اَخنَس بسته ست وقتی جان تو تنها به یک مو مثل تو یاد مادرم کردم همین که بیرون کشیدی نیزه را از بینِ پهلو داغ جوان دیدی، منم دیدم عزیزم دارم پریشان میکنم در خیمه گیسو بهتر که فردایی نباشند و نبینند از مادرشان شمر می گیرد النگو بهتر که فردایی نباشند و نبییند از کعب نی دارم نشانی رویِ بازو غرق خجالت می کشی بر سر عبا را می آوری تا خیمه خواهرزاده ها را : عليرضا خاكساري ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshour.Shab04_Babolharam_net.mp3
4.95M
|⇦•اِنَّ کَمَن زارَ العَلی... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● يَا عِصْمَهَ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِير... خدایا به طفلان زینب و به کودکان خیمه‌‌‌های حسین(ع) آنگاه که از وحشت و ترس بینِ دود و آتش میدوند خودت رحم کن..💔 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•بهترین فیض را... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بهترین فیض را به من دادند به سوالم جوابِ لَن دادند عاشقانِ وصالِ تو اول به مکافاتِ عشق تن دادند روز، تحصیلِ ساختن کردم شب که شد درسِ سوختن دادند یوسفِ من ! به دستِ این یعقوب جاى پیراهنت کفن دادند عاشقان وقتِ خمسِ دل دادن پنج پنجم به پنج تن دادند *يعني همه دلم رو دادم به تو آقاجان! جايي تو دلم برا كسي ديگه نذاشتم، اين دل فقط جايِ حسينِ،جايِ اين خونواده است...* ما که آواره ایم و دربدریم اشتباهاً به ما وطن دادند کربلاىِ حسین رفتن را از سَرِ سفره ی حسن دادند بچه ها راحتند با عمه کار را دستِ شیرزن دادند *فقطي داشت مي رفت دستِ عبدالله رو گذاشت تو دستانِ زينب، زينب جان! اين امانتِ برادرمِ، هوايِ اين بچه رو داشته باش...* چادرِ پاره را به نیزه زدند نیزه اى هم به پیرُهن دادند علی اکبر لطیفیان روضه رو ميخوام از زبون حسينِ فاطمه بخونم، امشب شبِ يتيم نوازيِ، هر كي ميخواد اشكش سرازير بشه، يكي از راههايي كه روايات ميگه اينه: دست رويِ سرِ يتيم بكشه...امشب يتيم نوازي كنيم، يا امام حسن! بحقِ يتيم هات، امشب ما با اميد اومديم دَرِ خونه ات داريم تو رو صدا مي كنيم، امشب يه دلمون كربلاست، يه دلمون مدينه است، پيغمبر فرمود: هركي برا حسنم گريه كنه نميذارم قيامت چشمش گريون باشه، فرمود: حسنم غريبِ، گريه كُن نداره...حالا بيش از همه ابي عبدالله اين غربت رو حس كرده، ميخواد برا زينب از حسن بگه بعد بشينن گريه كنن، گفت: زينب جان!...* برادر تشتِ خون را لاله باران کرد، یادم هست وَ بُغضِ خویش را در سرفه پنهان کرد، یادم هست صدا زد رفتم اما با تو در هر حال خواهم بود برادر با تو تا هنگامه‌ ی گودال خواهم بود برادر آنکه شمشیرش خرافاتِ جمل را کُشت شکوهش جِبت وطاغوتِ جهان،لات و هبل راکُشت برادر پای حرفش ماند و با من در سفر آمد برادر پا به پایم با همان خونِ جگر آمد سخن فرمود با لبهای قاسم ، مرگ شیرین است و ثاراللهی اَم با خونِ عبدالله رنگین است درونِ مقتل اینک لطفِ خود را بیشتر کرده برایم دستِ خود را سایه‌ی سر، نه ! سپر کرده شمیمِ عطر او را در مشامم از ازل دارم به عبداللهِ آغوشم، حسن را در بغل دارم عجب پیراهنی از دست خواهد رفت در بازار که از بویِ حسین آکنده، از عطرِ حَسَن سرشار یکی شد پیکرم با او ، تو هم این را روایت کن شَبابِ اهلِ جنت را بیا با هم زیارت کن تو هم مانندِ من دور از وطن هستی بیا خواهر اگر دلتنگِ آغوشِ حَسَن هستی بیا خواهر شبیه کودکی‌هامان بساط گریه بر پا کن بیا یک بارِ دیگر چادرت را خیمه‌ی ما کن بیا خواهر، بیا این حنجرِ کوچک سخن دارد گلویِ سرخِ عبدالله، آهنگِ حسن دارد یا خواهر که دارد از گلویش این دم آخر صدای روضه می آید؛ صدای روضه ی مادر : سیدحمیدرضابرقعی *آخه بابام برام تعريف كرده بود، يه روزي مادرم بينِ در و ديوار قرار گرفت، در حمايت از وليِ خدا، آخه برام تعريف كرده بود در حمايت از وليِ خدا تو كوچه ها مادرم رو كتك زدن... وقتي عبدالله بن الحسن از خيمه بيرون دويد، فرياد زد: "وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي" اون لحظه وقتي رسيد كنارِ بدنِ ابي عبدالله، چي تو ذهنِ عبدالله بود، شايد با خودش ميگفت:مادرم فاطمه، وقتي بابام حيدر رو داشتن تويِ كوچه ها كشون كشون مي بردن، دست انداخت دامن بابام رو گرفت، نانجيبي صدا زد: دستِ فاطمه رو چرا جدا نمي كني؟ چنان با غلاف شمشير به بازويِ مادرم فاطمه زد، حالا داره روضه ميخونه:...* فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد به طفلي رخت ماتم بر برم كرد الهي بشكند دستِ مغيره ميان كوچه ها بي مادرم كرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Salahshour_Babolharam_net_shab5.mp3
4.87M
|⇦•بهترین فیض را... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● در کربلا با پول‌های بیت‌المال، پسر پیغمبر را کُشتند! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•درد داریم از اَزَل... / و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● درد داریم از اَزَل،دنبالِ تسکینیم ما *ما خيلي وقت ها هر چي ميكشيم از بي دردي است، بودن و نبودن آقا برا ما فرقي نميكنه، لذا وقتي يكي از اولياء خدا مشرف شد خدمت امام زمان، يك ليوان آب دستِ حضرت داد، حضرت فرمود: اگه مردم به اندازه اين آب تشنه ي ما بودن الان ما آمده بوديم...* درد داریم از اَزَل،دنبالِ تسکینیم ما شب به شب در کوچه می گردیم،مسکینیم ما *خوب جايي اومديم" يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا، إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ" مگه ميشه شما گدا رو از در خونه ات نا اميد رد كني؟ بايد گدا بشي تا يه چيزي كفِ دستت بريزن، بايد التماس كني تا يه نگاه بهت بكنن، بايد مثل شهدا بشي كه نيمه شب ها پا ميشدن روي سجاده اشك مي ريختن، ناله ميزدن، اونوقت ابي عبدالله مي خريد اونارو...ان شاالله ابي عبدالله سَرِ مارو هم لحظه ي آخر به دامن بگيره، چشمامون رو باز كنيم ببينيم ارباب بالا سرمون نشسته، مگر ميشه يه عُمر ازش دم بزني لحظه ي آخر بالا سرت نياد، اين آقا بالا سَرِ غلام سياه هم رفت، بخدا بالا سرِ همه ي شما مياد...* مثل پروانه در آتش هم مطیع کامِلیم شمع می داند که خیلی اهل تمکینیم ما *شهدا هر كدوم يه چيزي ميخواستن قبل از شهادت، يكي مي گفت: من دوست دارم مثلِ علي اكبر برم، يكي مي گفت: من اباالفضلي ام، دوست دارم دستام قطع بشه شرمنده ي اربابم نباشم، يكي ميگفت ميخوام يه نشاني از مادرم فاطمه داشته باشم،بعضي هام مي گفتن: يكي درد و يكي درمان پسندد يكي وصل و يكي هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد* فرشِ روضه خانه ها را روز جارو می زنیم با کتیبه نیمه شب سرگرم تزئینیم ما روضه خوان لب وا کند،ما گریه را سر می دهیم آنقَدَر شب های عاشورا دهن بینیم ما *كافيِ فقط يه نفر از زبان بي بيِ دوعالم فاطمه بگه:" بُنَيَّ!...* سال ها در عمقِ آن گودال گیر افتاده ایم سال ها گریه کُنِ آن جسمِ خونینیم ما بیشتر از شمر،خولی را خدا لعنت کند باخبر از ماجرایِ رأس و خُرجینیم ما *فقط شبِ سوم كه نبايد روضه ي رقيه رو خوند،گفت: بابا!باشه، تو تنورِ خولي ميري، تو تشت طلا ميري، دِيرِ راهب ميري، تو خُرجينِ مركب هاشون ميري، فقط تو دامنِ من نميآيي؟ دارم دق ميكنم...* داغدارِ روضه ی بزمِ شراب و خیزران داغدارِ روضه ی آن تشتِ زرّینیم ما بردیا محمدی *خيلي جلو رفتيم، برگرديم عقب، هنوز حسين زنده است، هنوز عباس زنده است، هنوز قاسم زنده است، هنوز دستاي زينب رو نبستن، هنوز كوچه به كوچه اين زن و بچه رو نمي گردونن، هنوز از محله ي يهودي ها خبري نيست، هنوز قاسم هست، حبيب و بُرير هست، همه مثل پروانه دورِ حسين مي گردن، هنوز اون لحظه نرسيد كه ابي عبدالله با غربت دور و بَرِ خودش رو نگاه كرد، گفت: "اَينَ الْمُسلِم؟..."* به جِلوِه آمده ای با رُخِ نقاب زده چه کس به قرص قمر این چنین حجاب زده صلاةِ ظهر تجلی نموده ای اما رخِ تو طعنه به رخسار آفتاب زده دهان هر که تو را خوانده طفل می بندی کدام بی ادبی حرف بی حساب زده دوباره نام حَسَن زنده شد در این عالم که بچه شیر جَمَل پایْ در رکاب زده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•درد داریم از اَزَل... / و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اينقدر روزِ عاشورا قاسم بن الحسن نگران بود، از صبح نگران بود، منتظرِ يه خبري بود، رويِ پايِ خودش بند نميشد، يكي يكي شهدا كه ميرفتن به ميدان، قاسم همش مي گفت: نوبتِ من كي ميشه؟ آخه عموم به من گفت: قاسمم تو هم شهيد ميشي، به بلايِ عظيمي هم دچار ميشي..پس كو؟ چرا خبري نميشه؟ مادرش اومد ديد پشتِ خيمه ها زانوهاش رو بغل گرفته،عزيزِ دلم چي شده چرا ناراحتي؟ گفت: مادرجان! رفتم اذنِ ميدان بگيرم عموم به من اجازه نميده، چيكار كنم؟ گفت: من راهش رو بلدم، برا روزِ مبادا دست خطي از بابات حسن نگه داشتم،صندوقچه رو باز كرد،نامه يا بازوبندي داد گفت بردار ببر، رمز رفتنت همينه، با عجله اومد گرفت دويد سمتِ عمو، تا اين نامه رو داد دستِ عمو، عمو نامه رو باز كرد، چشمش به خط برادر افتاد، رو چشمش گذاشت، هي نامه رو بو مي كرد، مي گفت: بويِ حسنم رو ميده..وقتي نامه رو خوند گفت: حالا برو به ميدان، وقتي خواست بره ميدان، ابي عبدالله با تَحتُ الحَنَكِ عمامه اش صورتش رو پوشوند، چندتا علت براش گفتن، يكي اينكه چشمت نزنن...* نگاه شور ز روی تو دور ، پور حسن که چشم؛ زخم شرر بر دلِ کباب زده کفن به جای زره بر تنت کند مادر به اشک دیده به گیسوی تو گلاب زده مدینه زندگی مادرم ز هم پاشید چه ضربه ها که به اولاد بوتراب زده *راهيِ ميدان كرد قاسم رو، اينقدر براي شهادت عجله داشت، راوي ميگه: اينقدر با عجله اومده بود ديدم بندِ يكي از كفش هاش بازه، پاش به ركاب اسب نميرسه، استاد رزمش عباسِ، قاسم كه رفت به جنگ ارزقِ شامي و پسراش، عباس هي فرمانش ميداد، قاسمم اينطور ضربه بزن، حواست به اين طرف باشه، حواست به اون طرف باشه، اما بميرم يه وقت ديدن عباس نشست،همینکه قاسم ناله زد ای عمو بیا کمک...، يه وقت ديدن اسب ها دارن از رو بدن رد ميشن، با يه صدايِ كم جوهري هي ميگه: عمو! پاهاش به ركاب اسب نمي رسيد، اما ابي عبدالله ميخواد بدن رو برگردونه، سينه به سينه ي قاسم، ديدن اين پاها داره رويِ زمين كشيده ميشه، بدن كوبيده شده، قد حسين خميده...* عمو ز خیمه رسیده ببین شتاب زده عدو به گیسوی آشفته ات خضاب زده چه بد سلیقه عزیزم تراشْ خوردی تو به نعل کهنه چه کس بر رُخَت رکاب زده زِ زخم سینه و پهلو و صورتت پیداست کسی که ضربه زده از روی حساب زده به زیرهر لگدی موج می زند بدنت شبیه آنکه کسی پا به روی آب زده ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Babolharam_net_Salahshour.Shab06.mp3
8.05M
|⇦•درد داریم از اَزَل... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● فریادهای اَحلی مِنَ العَسَلِ قاسم(ع) تفسیرِ عِندَ رَبِّهِم یَرزَقُونِ قرآن است... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•هر که از لُجّۀ غم ... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هر که از لُجّۀ غم جرعه مکرر نخورد روز محشر به جز اين حسرت ديگر نخورد *روح پدران و مادرانمون شاد، از اين جلسۀ شبِ هفتمي اونا هم فيض ببرن...* پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی هیچ شاهِ دگری غصۀ نوکر نخورد *تو وقتي مريض ميشي، ابي عبدالله غصه ات رو ميخوره، وقتي مشكل داري حضرت غصه دارِت ميشه، من و تو گناه كنيم اربابمون شرمنده ميشه، واي بر من...* بشکند دستم اگر گوشِ من این را شنود پای مرکب به تنش وا شد و بر سر نخورد گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود گیرم این اشک به دردِ صفِ محشر نخورد :مرضیه نعیم امینی *ميگه: حضرت رو در عالم رؤيا ديدم، هنوز جاي تير و نيزه به بدن مونده بود، بدن هنوز زخميِ، گفتم: آقاجان! كِي اين زخم ها خوب ميشه؟ كِي اين جراحات خوب ميشه؟ فرمود: شما كه گريه مي كنيد تويِ جلسات، اشك مي ريزيد، مرهمِ زخم هايِ منِ... خيلي بايد گريه كنيم، زخم هاش خيلي زياده، مگه يكي، دوتاست، زياد اشك بريزيد اين شبا...گفت: اون شهيد مدافع حرم تويِ سوريه افتاده بود رو زمين، بدن پر از تير و جايِ تركش، بين داعشي ها، بچه هاي ما نمي تونستن بدن رو برگردونن، از بدن خون مي ريخت، چيزي نمونده بود به شهادت برسه، فرماندۀ منطقه پشت بيسيم داشت دلداري ميداد، مي گفت: هر چي داري تا مي توني اين زخم هارو ببند، خونريزيت كمتر بشه، پشت بيسيم مي گفت: حاجي كدوم رو ببندم، مگه يكي دوتاست، از همه جايِ بدنم داره خون مياد... امشب، شبِ علي اصغرِ، من رويِ اين شب خيلي حساب باز كردم، با يه دنيا اميد اومدم،گفت: داشتم مي رفتم كربلا،اومدم پيشِ آيت الله بهجت رحمت الله عليه خداحافظي كنم، فرمودند: رفتي كنارِ ضريحِ ابي عبدالله، به نيابت از من، ده تا روضه ي علي اصغر بخون.. تنها شهيدي است علي اصغر، كه ابي عبدالله در روضه اش، خجالت زده ي زن و بچه اش شد....* چگونه داغ تو باشد، جگر كباب نباشد چگونه نام تو باشد، سخن از آب نباشد به رغم خواندنِ لالايِ عمه خواب نرفتي *ابي عبدالله ديد تو خيمه ها ولوله اي شده، اومد تويِ خيمه ها ديد قنداقه ي علي اصغر رو زن و بچه دارن دست به دست مي گردونن، زينب ميگه بديد من آرومش كنم، سكينه ميگه بديد من آرومش كنم، يه وقت سه ساله بغلش ميگيره...* به رغم خواندنِ لالايِ عمه خواب نرفتي زمانِ غربت بابا كه وقتِ خواب نباشد *گفت: زينب جان! من كه شمارو آروم كردم، چرا دوباره داري ناله ميزني؟ گفت: داداش! تا صدايِ غربتت بلند شد:"هَل مِن ناصرٍ يَنصُرُني؟" كسي جوابت رو نداد، علي اصغر گهواره رو يه تكان داد، خودش رو از گهواره بيرون انداخت، يعني بابا! رو منم حساب كن...* به حنجر پسري اين چنين سه شعبه نخورده محاسن پدري اين چنين خضاب نباشد خراب كرده گلويِ تو را سه شعبۀ داغي چگونه حالِ دلِ مادرت خراب نباشد نداشت شير تو بودي و شير داشت نبودي براي مادر از اين سخت تر عذاب نباشد كنارِ نيزه ي تو مادري دوباره كتك خورد خدا كند كه عروسِ ابوتراب نباشد سرت به نيزه بلند است، در مقابلِ محمل خدا كند كه فقط محملِ رباب نباشد نجات مي دهد از دستِ نيزه دار سرت را اگر رباب اسيرِ غل و طناب نباشد شده است مشكل و حاجتِ زينب عروسِ فاطمه ديگر در آفتاب نباشد لالا،لالايي، داره حالِ تَلَظّيِ تو منُ ميكُشه لالا،لالايي، گُلِ نازم الهي چشايِ تو وا بشه لالا،لالايي، ايِ نورِ،دلِ مادر، نگرونِ تو شدن همه آروم باش،نَفَسِ من،عمو رفته سمتِ علقمه تا به يه جرعۀ آب برسه همۀ دنيا به رباب برسه اين آخرين بارِ، كه چشمِ من داره گُلش رو ميبينه،ميونِ گهواره علي علي،لاي لاي.... *صداي طبل ها رو مي شنيد، بچه تو دلش خالي ميشد، سر و صدا رو مي شنيد، تو دلش خالي ميشد...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Babolharam_net_Salahshour.Shab7.mp3
5.66M
|⇦•هر که از لُجّۀ غم ... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هر روزِ تاریخ، سربازهای حسین(ع) در آماده هستند... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•هر کس که عمر خویش را.. روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد از اولِ عُمرش هوایِ دردِ سر کرد من به کسی از گریه ام چیزی نگفتم یک شهر را چشمانِ سُرخم با خبر کرد حتماً سَرَم را مي گذارم زيرِ پايش از كوچه ي ما هم اگر روزي گذر كرد هر چه كه من كمتر برايش كار كردم مُزدِ مرا هر روز اما بيشتر كرد اين بار هم دير آمدم روضه ليكن مثل هميشه چشمِ من را زود تر كرد *امام زمان فرمود:صبح و شام، در مصائب جَدِّ غريبم حسين خون گريه ميكنم...اگر گريه كردن اينجوري باشه كه امام زمان داره، ما فقط اداي گريه رو در مي آريم، يا صاحب الزمان! به ما گريه كردن رو ياد بده تا برا جَدِّ غريبت حسين خوب گريه كنيم، بزرگان ما تويِ مُحرم خواب و خوراك نداشتن، اونها كجا و ما كجا...يه ذره من رو شبيه زين العابدين كن، همه عُمرش وقتي آب ميذاشتن جلوش، آرام و قرار نداشت، غذا ميذاشتن جلوش آرام و قرار نداشت، شيرخواره ميديد آرام و قرار نداشت، ميگه: يه روز دلمون سوخت برا حضرت، گفتيم ببريم حضرت رو باغي، يه جايِ تفريحي كه يه خورده حضرت از اين فضايِ غم بياد بيرون، وقتي برديمش اونجا، توي اين باغ، حالا همه دارن ميگن و ميخندن، حضرت همونجا هم ديدن ياد كربلا كرد، از تشنگي و گرسنگيِ روزِ عاشورا، از اون بيابونِ بي آب و علف... يا اباعبدلله! شبِ هشتم شد، دو شب ديگه فقط باقي مونده، به اين چشمت بايد التماس كني، بگي: اين دو سه شب سنگِ تمام بذاري، من رو شرمنده ي اربابم نكني...* اينجا ادايِ گريه ام را مي پذيرند هر كس نشد مَهموم در روضه ضرر كرد هرچند ما را عشقِ او ديوانه كرده مِهرِ عليِ اكبرش ديوانه تر كرد *اين شبِ هشتمي اگه كربلا بوديم، نميشد روضه ي علي اكبر بخونيم، آخه مُلاعباسِ مازندراني وقتي كربلا خدمتِ حضرت مُشَرَّف شد، حضرت دو سه تا جمله فرمود، يكيش اين بود، وقتي برگشتي شهر و ديارت، سلامِ من رو به اون پيرمردي كه جلويِ در مي ايسته، كفشارو جفت ميكنه برسون"امشب سلامِ چه كسي رو جواب ميده ارباب" يه جمله ديگه اش هم اين بود: مُلا عباس، اگه شبِ جمعه دوباره اومدي كربلا، شبِ جمعه تو حرمم روضه ي علي اكبر نخون. سئوال كرد:آقاجان! برا چي؟ فرمود: آخه شب هاي جمعه مادرم تويِ حرم مهمانه، وقتي تو از علي اكبر مي خوني، مادرم اينقدر خودش رو ميزنه...* هرچند ما را عشقِ او ديوانه كرده مِهرِ عليِ اكبرش ديوانه تر كرد جان داد وقتي باغبانِ خسته فهميد يك لشكر از رويِ گُلِ باغش گذر كرد با اكبرِ او نيزه كاري كرد مثلِ كاري كه با پهلويِ زهرا ميخِ در كرد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net