eitaa logo
کانال ‌متن روضه
73.7هزار دنبال‌کننده
756 عکس
414 ویدیو
60 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها وفرازهایی از زیارت عاشورا اجرا شده روز سوم محرم ۹۸ صنف لباس فروشان به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ (ع) با دشمن کرد نه این را از آثار و ببینید! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• با امام زمان روحی له لفدا اجرا شده روز چهارم محرم ۹۸ صنف لباس فروشان به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اللهم صل علی محمد و عجل فرجهم «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا ابِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذوالجلال و الاکرام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ. اَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَ اَعُوذُ باللَّهِ اَنْ یَحْضُرُونِ اِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلايَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْياعِهِ وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ. خدا گواه که دل بی تو صد بلا دارد بیا که محفل ما بویِ کربلا دارد کنارِ تو نفحاتُ الحسین دلچسب است تمام شهر از این نفخه‎ها جلا دارد به یُمن توست که از دشت نینوا هر روز ندایِ جدّ غریبت مرا صلی دارد به لب اگر گل لبیک داعی اللّه است دعای توست دلم نغمه‎ی ولا دارد ز همنشینی تو دفع صد بلا بشود خوش آن کسی که دلی چون تو مبتلا دارد سخن ز راس بریده ز صوت قرآن است همان که زمزمه در تشتی از طلا دارد برای عمۀ مضطره‌‎ات بمیرم من که عمه بیشتر از هر کس ابتلا دارد میان آن همه غربت چو کوه اِستاده چه نقشه‎هاست که با خطبه بر ملا دارد چه قدرتی‎ست بنازم به بانویِ عصمت که از خطابه ی او پرچم اعتلا دارد وجود پاک تو را ای که منتقم هستی به هر کجاست خداوند بی‎بلا دارد یابن الحسن .... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• با امام زمان روحی له لفدا اجرا شده روز چهارم محرم ۹۸ صنف لباس فروشان به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «بَقِیةُ‌اللهِ خیرٌلکُم اِن کُنتُم مُؤمنین» امام‌ مهدی(عج)، است و شیعیان هم زمینه‌ساز اش... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ گاه یک واژه به جای همه مطلب کافیست گریه های سحر و نافله ی شب کافیست امر لازم بشود تر شدن لب کافیست جایِ عُشاق جهان یک تنه زینب کافیست پای عشقش شده تکرار و ما ادراک دختر حیدر کرار و ما ادراک نرسیده است و نبوده نفسی پایۀ او ما رایتُ اثر کوچک سرمایۀ او عشق نازل شده در رگ به رگ مایۀ او کربلا بر سر پا مانده به یک آیۀ او بر سردوش یقین کن که علم را دارد جای لب وِلولۀ تیغ دودم رادارد عاشقی معجزه اکسیر دلیلش زینب یک زنُ این همه تعفیر دلیلش زینب کوه درقامت یک شیر دلیلش زینب گریه با قدرت شمشیر دلیلش زینب اسکوتو گفت به یک باره جدل را انداخت بت شکن بود که از ریشه هول را انداخت آمده باحرم گرم حرایش محمل از سره منبر والایِ صدایش محمل غیرت فاطمیه کرببلایش محمل رحل آیات خداوند برایش محمل اوبه طابوت سیاهیِ جهان میخ زده علف هرز ستم را زده ازبیخ زده نفسش مهبت نورانی خاکسترها معجر سوخته اش ابروی دخترها سربه زیرند به پای قدمش مادرها درپی ناقه ی او مکتب پیغمبرها شیر زهرا نمک خان علی راخورده یک تنه باره همه کرببلا را برده عقل سرشار و یا عشق لبالب زینب کعبه زخمیِ دلهاست مقرب زینب عرش مبهوت نشسته ست که یارب زینب آتش قلب سلیم است زینب همه مجنون شده ها ادم زینب هستند انبیا سینه زنان غم زینب هستند زینب ازهیچ کسی هیچ کسی بیم نداشت ترس ازنیست نبوده است نداری نداشت سوخت اتش شدُ اما سرِ تسلیم نداشت عشق او روزُ شبُ هفته و تقویم نداشت درد وقتی که حسین است غم دیگرنیس هم نفس بانفس یارازاین بهترنیس بچه هارا جلوانداخت که یارش نرود عمر او آرزوی او کس و کارش نرود رنگ پاییز شود انکه بهارش نرود یادگار همه ی ایل و تبارش نرود هردوتا بچه ی او رفت تا برادر باشد یکمی هم شده در سایه ی دلبر باشد *بچه هاشو آماده کرد فرمود برید پیشه داییتون ازش اجازه بگیرید به زبانی آبروی منو حفظ کنید ...خدمت ابی عبدالله رسیدند به دست و پای آقا افتادن ‌.. دست هاشو بوسیدن اقاجان اجازه بدید ما هم بریم جانمونُ قربونت کنیم .. حضرت فرمود اجازه نمیدم بگو مادرت بیاد .. اومدن باز خدمت مادر دایی اجازه نمیده مابریم جونمونُ قربونش کنیم حضرت فرموند من یه رمزی روبه شما میگم اگر اجازه نداد اون کلامُ ، اون رمزُ بگید برید بگید به جان مادرت به پهلوی شکسته مادرت .. تااین جمله رو گفتن ابی عبدالله بهم ریخت .. گفت زینب: نفس گیری گلویم را فشرده تنهاشدی ای یار ، زینب که نمرده طفلان من هستند مولا سر سپرده تا بی کسی ات ابرویم را نبرده بگذار تا میدان روند این دو برادر قربانیِ راحت شوند این دو برادر خواهر نباشم من اگر در مانده باشی طفلان من باشند اشهد خوانده باشی یادم نمی آید مرا گریانده باشی یاوقت حاجت خواهرت را رانده باشی جان سه ساله دخترت بر غم رضایم نامردم از خیمه اگر بیرون بیایم بعدازعلی اکبر دو چشمی تار دارم میل پریدن از قفس بسیار دارم در سینه حب حیدر کرار دارم یک عمر شِکوِ از نوک مسمار دارم شمشیر خود را دیده ای مایل گرفتم که تعلیم از رزم ابوفاضل گرفتم هستی امیر و المیرم ازجان خود این دو کبوتر جمله سیرند برچادرم حساس برمویم اسیرند بگذار باهم در بین این صحرا بمیرند بگذار تا ناموس بی معجر نبینند رخت اسیریِ مرا بهتر نبینند برسجده افتادم زمین مریم زمین خورد از غصه ام پیغمبر خاتم زمین خورد تسبیح من پاره شدُ عونم زمین خورد درخیمه حس کردم محمدم هم زمین خورد گرچه زمان جنگشان بیرون نبودم درخیمه بوی خونشان راحس نمودم اینارفتند ابی عبدالله شهدا را خودش میاورد با عباسش کمک میکرد ولی هربارکه میومد زینب بدرقش میکرد پیشوازش میرفت استقبالش میرفت .. حالا وقتی این بچه هارو اورد هرچی معتل شد دید خواهرش نمیاد جایی نوشته حضرت سوال کرده باشه اما مدینه وقتی عبدالله اومدبه زیارت زینب سوالاشو کرد گریه ها کرد گفت خانم من یه سوالی دارم شنیدم همه شهداوقتی ابی عبدالله میاورده توخیمه دارالحرب تو میرفتی استقبالش شنیدم بچه های منو وقتی اوردن تو از خیمه بیرون نیومدی؟! فرمود دست از دلم بردار عبدلله بخدا ترسیدم داداشم خجالت بکشه .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ |فَاصبِر صَبرًا جَمِيلًا _ المعارج﴿۵﴾| ، صبرِ "جـمـیل" بود و ، صبرِ "لطیف" است مادرش، فرزندِ 'مکتبِ بزرگی‌' است و "دختر" هم فرزندِ 'مکتبِ زیبایی'... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده روز پنجم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مَحَالِ‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ می نشینیم سر کوی اباعبدالله به امیدِ رخ نیکوی اباعبدالله از کریمیِ خودش بوده که ما هم شده ایم همۀ عمر ثناگویِ اباعبدالله صحنِ پیشانی ما بویِ حسینیه گرفت از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله اهلِ معراج نشد هیچ رسولی الا .. با توسل به سرِ موی اباعبدالله "وقتی جبرییل برا موسی ماجرای کربلا رو گفت ، موسی گریه کرد گفت منم میشه جزو این عاشورایی ها باشم؟!.. همه ی انبیاء آرزو داشتن ..* نزد پیغمبر ما خوب تر از هر عملی است زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله دستگیر است اگر از همه ی خلق حسین بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله رحمت واسعه اش، جلوه و یاد حسن است رفته بر خوی حسن ، خوی اباعبدالله نیست انصاف نگوییم از ایمانِ رباب ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت هرکه رفته قدمی سوی اباعبدالله مُحرمِ کعبۀ بی دلبر زینب نشویم قبلۀ ماست فقط روی اباعبدالله زودتر خورد زمین خواهر مظلوم حسین دید تا خم شده زانوی اباعبدالله شاعر : محمد جواد شیرازی نوبتِ عشق است ، عشقم باحسن سفره را وا کرده این شب ها حسن صبر او رزم است گرچه بی صداست صلحِ او روحِ قیام کربلاست ساختن با سوختن یک جوهر است خونِ این دل مثلِ خون حنجر است هر که مجنون حسین و کربلاست مطمئن زیر دین مجتبی است با اجازه از علی آن صف شکن مینویسم لا فتی الا حسن غربت او سری از اسرار اوست این شلوغیِ حرم ها کار اوست نامه داد و شاه را امداد کرد مذهب ما را حسن ، آباد کرد امشب اما تا مدینه راهی ام الله الله امشب عبداللهی ام کیست عبدالله عشقِ پنج تن؟! حضرت بابُ الحسین بابُ الحسن یازده ساله ولی شیرِ نر است این نواده مثلِ جدش حیدر است عابد شب زنده دار هر شب است از محافظ هایِ عمه زینب است "دور خانم میگشت کسی جرات نکنه سمت بی بی بیاد فرمود زینب جان خیلی مواظب یاذگارِ برادرم باش ، حضرت با طناب دستِ عبدالله رو بست به دست خودش .. گریه میکرد میگفت همه رفتن من موندم ، عمه رو کشید تا بلندی یا به قولی آورد بالای تل زینبیه گفت عمه ببین ریختن سر عمو .. عمه جان ببین .. دید عمه خوب حالش بهم ریخت سریع دستشو باز کرد والله لا افارغ عمی ... عمه تو بدون من یه لحظه هم از عمو فارغ نمیشم "..* عابد شب زنده دار هر شب است از محافظ هایِ عمه زینب است نوجوانیِ ابالفضل است این یا به بدر آمد امیرالمومنین در رگش خون حسن جاری شده جان به قربانش چه کراری شده هست این شاخه نبات پنج تن نذر عاشورایی بابا حسن ظهر شد دلهای عالم در تب است دست عبدالله دستِ زینب است یارب عاشوراست یا که محشر است یا حسن دستش به دستِ مادر است *اجازه بدبد اینطور بگم .. حتما عبدالله میدونه دستش تو دست زینب بود زینب گریه میکرد عبدالله یه روز دست مادرم تو دست بابات بود ولی طوری زدن دست جدا شد ... حالا این بچه اومده انتقام مادرش و بگیره ،وقتی دستشو جدا کردن صدا زد والله لا افارغ عمی ... * دو نفر بالایِ تل با حال زار بی کسی تشنه میانِ کارزار *ریختند سر عمو یهو داد زد یابن خبیثه .. عموی منو میخوای بکشی؟.. تا من زنده ام نمیزارم ..* دید از بالا که بلوا ساختند با سر آقا را زمین انداختند گرگ ها خونِ عمو را میخورند نیزه ها دائم به یک جا میخورند نیزه بر کتفِ عمو میخورد و بعد زخم هایِ تو به تو میخورد و بعد آیه میخوانند و سنگش میزنند به دلش با خنده آتش میزنند *دیگه جون نداشت به خدا هر کی می آمد از این ور به اون ور میبردنش ،غریب گیر اوردنت با نیزه ها میزدنت جلوی چشم خواهرت ،حسین .....تو به خیالت یهودی ها ریختن تو مقتل مگه ندیدی داشت میخوند همه مسلمان بودن ...." آیه میخوانند و سنگش میزنند به دلش با خنده آتش میزنند هر چه را دارند به یغما میبرند دزدها پیراهنش را میبرند من ابن الکریمم حافظ حریمم بابایم حسین است پس کجا یتیمم خون حسن در من شده جاری دیگر نمانده در حرم یاری بهر عمو باید کنم کاری عموی خوبم ای حسین جانم از عشق تو مستم قربان تو هستم میدوم به سویت تا بگیری دستم صورت کشیدم بر روی خاکت سرم شده نذر سر پاکت تنم فدای جسم صد چاکت عموی خوبم ای حسین جانم ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده روز پنجم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ در نامت حِلاوتی‌ست، و در تکرار نامت حلاوتی دیگر... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ امشب شبِ باب الحوائجِ ، شبِ غریبِ روحی لک الفدا .. خیلی شباهت پیدا کرده به سیدالشهدا(ع) بعضی شباهات به امیرالمومنین(ع) یکیش رو امشب بگم خدمت شما عزیزان ، ان شالله به همین زودیا از نزدیک مرقدش رو زیارت کنیم .. آدم تو یه مسئله ای تو یه مصیبتی انقدر مصیبتی ببینه که به معصوم یه قدری نزدیک بشه .. این خیلی ویژگیِ .. مردم دورش جمع بودن فکر کردن الان حکومتُ میگیریم ، به پول و مکنت میرسیم . این قیامم وسیله کرده بود برای خودشون ، وقتی اوضاع برگشت یکی یکی از تو مسجد رفتن .. اینو شنیدید ، از مسجد اومد بیرون هیچ کسی دیگه نبود ، تنهایِ تنها .. حکومت در به در دنبالش بود بگیرتش ، سفیر امامه پس اگه کسی میشناختنش لوش میدادن .. کیا میشناختنُ و لو نمیدادن؟! ، اونایی که از پشت سرش تو نماز در رفتن .. ولی خیلی دور نرفتن وایسادن نگاهش میکردن اینا نقل کردن از مسجد اومد تو کوچه شانش اجلِ .. پرسه میزد بیخود از این کوچه به اون کوچه ..جایی نداشت بره .. تنها بود . اینو کی نقل کرده؟! یه نقلش از امام باقر علیه السلامِ یه نقلشم از یکی از فرماندهانی که خودش منصوب کرده و فرار کرده و از دور داره تماشا میکنه . نگاه میکردن میدیدن مسلم از این کوچه به اون کوچه حرکت میکنه .. همه ی وجودش اضطرابه .. یکی رو پیدا کنم به امام نامه بده پیغام بده .. اینا هم دارن نگاه میکنن .. این یه شباهته! اونایی هم که به امام نامه داده بودن تو کربلا داشتن تماشاش میکردن .. غربتشُ تماشا کردن .. از دور دارن مسلم رو نگاه میکنن .. این آقایِ ما مسلم ابن عقیل (ع) از این کوچه به آن کوچه .. دیگه خسته شد نصف شب ، قدیما جلو دربِ خانه سکو میذاشتن اهل خانه گاهی میومدن جلو در میشستن . اومد نشست ، آبرودارِ ، دامادِ امیرالمومنینِ .. شوهر خواهرِ سیدالشهداست .. یه پیرزنی درُ باز کرد بست ، باز کرد بست (اجازه بدید اینجور بگم دیدی یه وقت چهار تا جوان میان جلو خونه ت حرکتِ خلافِ هنجار انجام میدن ، از پنجره نگاه میکنی که بگی پاشید برید) دید نشسته ، گفت چرا اینجا نشستی ؟! من یه زنِ تنهام ، آبرو دارم‌، بدِ برو دنبالِ زندگیت ..بست درُ .. باز درُ باز کرد ، گفت مرد خدا خیرت بده نمیخوره بهت برو برا من حرف در میارن .. اسمت چیه ؟! کی هستی آخه؟! گفت من مسلم ابن عقیلم تو کوفه کسی رو ندارم .. تویِ این شهر مردتر از طوعه پیدا نشد .. گفت مسلم ابنِ عقیلی؟! سفیرِ حسین ؟!.. اهلِ تقوا بود یه اتاق جدا مسلم رو اسکان داد ازش پذیرایی کرد ، لو رفت مسلم .. حالا کی لو داد پسرِ طوعه لو داد یا همونایی که از دور داشتن نگاهش میکردن .. کوچه شلوغ که شد دید حیفه این طوعه و خانه اش آسیب ببینه اومد بیرون ، نوشته اند یه صبح تا ظهر جنگید یه نفر آدم چقدر به امام حسین شباهت پیدا کرد یک تن مقابل لشکر ایستاد .. طعنه زدن ،خندیدن ،تیر زدن ،از بالای پشت بام سنگ زدن ، لبِ مبارکش شکافت .. من هرجاش رو بخوام گریز بزنم با کربلا نسبت برقرار کرد.. تشنه ست .. یک صبح تا ظهر جنگید دیگه خونی نماند به این بدن .. اینا گفتن امان بهت میدیم .. گفت شاید امان بدن بتونم یه فرصتی پیدا کنم یکی رو بفرستم سراغِ سیدالشهدا (ع) .. قبول کرد دستاشُ ببندن از اینجا به بعد شباهت با امیرالمومنینم پیدا کرد .. برا غربتت بمیرم که تو اون وضع عبیدالله ملعون داشت ناسزا میگفت مسلم میگشت به کدومِ اینا میشه یه جمله وصیت کرد .. زینب داره میاد، خیلی شباهت به سیدالشهدا علیه السلام پیدا کرد ، توانشُ ندارم بگم ، به امیرالمومنینم شبیه شد ، غریب شد دستاشُ بستن ،به یه زن پناه برد .. تویِ کوفه هیچ کس جز یک زن ازش حمایت نکرد ، یا زهرا .. وقتی ریختن تو کوچه هیچ کسی جلو نیامد .. فقط یه زن آمد جلو .. یه جمله دیگه بگمُ شما رو به خدا بسپرم .. اسم حضرت زهرا سلام الله رو میبرم به ما روزیِ اشک بده .. يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا .. به امیرالمومنین گفتن این خلیفه هر کسی رو که دو سال حکومت میکرده بر میداشته اموالشُ میگرفته .. از اموالِ قنفذ چیزی کم نکرده .. صورت امیرالمومنین خیس شد .. فرمود اون لحظه ای که همه تماشا میکردن منو دوره کردن دستامُ بسته بودن ، فقط او بود که نگه داشته بود .. این جایزۀ اون ضربه ای هست که دستِ فاطمه م رو کوتاه کرد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ایستگاه‌های صلواتی کوفه هم برپا شده است! نیزه و شمشیر خیرات میکنند عهدشکننان شهر... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل ویژه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مثلِ فردایی کاروان رسید به زمین طف دیدۀ کربلا .. اویلِ مهر بود ولی هوا گرم بود تصریح مورخانِ ؛ ولی مناطقِ گرم سیر مهر ماه هم گرمِ هنوز . این کاروان چند روزه تو راهه؟! از هشتِ ذی الحجه راه افتاده .. (اجازه بدید اینطور بگم که مطلب جا بیافته : یه سفر با ماشین ، کولر روشن دو سه نفری که ماشین پر هم نباشه بری مشهد ببین چقدر خسته میشی .. چقدر تو راهی؟ یه روز حداکثر ، دوازده ساعت ..) هشت ذی الحجه کجا دوم محرم کجا .. یعنی بیست و چهار روز ... بیست و چهار روزِ این بچه کوچیکا تو راهن .. یه وقت آدم میگه میریم سفر ، میریم زیارت ، میریم تفریح .. یه وقتیِ که دیگه اینا خسته ، شانزده هفده روزِم که تو راهن ؛ تازه خبره شهادت مسلم رسیده اینا اضطراب پیدا کردن کوفه هم سقوط کرده . داغ دیده اند ، مسلم سفیر سیدالشهدا و شوهر خواهر امامِ یه چند روزی ام هست که هی اینطرفُ و اون طرف میرن .. خیلی این بچه ها خسته اند .. ببینید چقدر رفتنِ به زیارت مخصوصا زمینی که بخوای چقدر آسون تره تا برگشت ، برگشت که امیدِ زیارت نیست حالا شما جایی داری میری که هر لحظه احساس میکنی ممکنه امام حسین رو از دست بدی .. امام صادق فرمود سخت ترین لحظه برا بچه های سیدالشهدا و مادرای شهدا اون لحظه ای بود که میخواستن امام حسینُ از دست بدن .. دیگه رو زمین از پنج تن دیگه کسی باقی نیست .. داری به یه سمتی میره میگه نکنه برا سیدالشهدا خطری ایجاد بشه .. مسیرتم معلوم نیست ، بیست و چهار روزِ تو راهی دیگه این روزای آخرم اجازه استراحت درستی بهت ندادن .. چند روز تو سفر .. شما همین مسیرِ نجف به کربلا که انقدرم ازتون پذیرایی میکنن به جای چهار روز فکر کنید بیست روز تو راه بودید تازه هیچ ترس نداری ، ناموست به خطر نیفتاده .. این کاروان دیگه دلشون خوش نیست .. مهترین نگرانی اینه که حسین ابن علی جانش در خطره .. آمدن ، حضرت نگه داشت اینها رو .. سوال کرد اینجا کجاست ؟! تا گفتن کربلا ؛ فرمودن اعوذ بالله من الکرب و البلا .. انا لله و انا الیه الراجعون .. ببینید چه غلغله ای شد تو کاروان ... بزارید من از یه مسیرِ دیگه ای روضه بخوانم .. شما ببینید این بچه ها چه حالی داشتن .. تقریبا بیست و پنج ساله قبل از این امیرالمومنین از صفین داشت برمیگشت ، میگه با امیرالمومنین اومدین حضرت مسیرُ کج کرد از اسب پیاده شد ، خاک رو برداشت بو کرد ، گریه کرد .. فرمود تِلْكَ مصارع العُشَّاقِ .. اینجا یه عده عشاق خدا به زمین می افتن .. بعد یه نگاهی کرد فرمود ها هنا مناخ ركابهم اونجا اسب ها رو میبندن .. و هاهنا موضع رحالهم اونجاها خیمه میزنن .. بعد اشکش بیشتر شد ، فرمود و هاهنا مهراق دمائهم .. دید .. (این خبر رسیده بود به بچه های سیدالشهدا ..) ببینید چه حالی شدن وقتی اومدن اینجا قرار گرفتن سیدالشهدا صلوات الله علیه آیه استرجاع خواند .. وقت کمه عرضم رو کوتاه کنم .. یا امیر المومنین ، فرمودید هاهنا مَسْفَکُ دِمائِنا .. اونجا خونشون رو میریزن ؟! احاطه داشتی ولی نبودی ببینی اونجا خار بود .. دختر بچه هاشُ رو خار دواندن .. یا امیرالمومنین نبودی ، دختر بچه ها زیرِ اسب .. یا امیرالمومنین نبودی ببینی شیخ مفید گفت اینجا چادر از سرهاشون میکشن .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل ویژه ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین» ارباب صدایِ قدمت می آید... ما باشیم و نباشیم مادرت بر تو روضه می گیرد .... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خیلی روضۀ امشب روضۀ سختیِ .. السلامُ علیکِ یا بنت ولی الله .. السلامُ علیکِ یا بنت ابی عبدالله الحسین .. من یه چیزی بگم‌ امشب میخوام یه مریضِ بد حالی رو گریز روضه خودم قرار بدم ، یه پسر بچه خدایا هر خانواده ای که مریض بد حال داره ، نا امیده از هرجا ؛ به فرزندِ مظلوم سیدالشهدا سلام الله علیه همه رو به برکت سیدالشهدا شفا عنایت بفرما امام صادق علیه السلام فرمود اگر کسی برا ما گریه کنه یا برا دردِ یکی از شیعیان ما گریه کنه یه قیمت داره ، مریض هامون ، سرطانی ها ، دکتر جواب کرده ها .. خدا ان شالله هیچ وقت نا امیدتون نکنه .. چشمای زرد ، گود افتاده ، بدنِ نحیف ، لاغر ، بچه ی کوچک انقدر تحمل درد نداره .. مادرش میگفت ما جاهای مختلف میبریمش تو موقعیت های مختلف ازش عکس یادگاری میگیریم .. نگاهِ خانواده به این بچه اینه که معلوم نیست تا کی میبینیمش ، خدا نیاره اینکه آدم بچه ش رو ببینه حس کنه آخرین باره .. دلم رفت یه جایی بریم و برگردیم ان شالله حضرت زهرا کمک کنه .. اون لحظه ای که امیرالمومنین اومد بالاسرِ زهرای اطهر .. کلمینی .. کلمینی یا فاطمه .. چشمانِ مبارکش رو که باز کرد یه نگاهی به امام حسن و به امام حسین کرد یتیمی رو دید تو نگاه این دو تا آقازاده .. فرمود علی جان ابکنی وابک للیتامی .. آدم ببینه این نگاهِ آخره .. خدا ان شالله یه همچین امتحانی ما رو نکنه .. هرجا میریم باهاش عکس یادگاری میگیریم ، میدونیم کارش تمومِ .. دائم توسل میکنیم به اهل بیت ولی وضعش خرابه هر روز بدتر میشه . همۀ اینا رو عرض کردم که بگم گاهی این سخت ترین حالت ممکنه این‌که یه بزرگتری به فرزند کوچکش نگاه کنه و بفهمه که لحظاتِ آخرشِ .. قاعدتا چقدر باید از از این مراقبت کنن .. عصبانیش نکنید حالا اگه چیزی هم خواست بهش بدید .. کسی اینو عصبانی نکنه این معلوم نیست چند دقیقه ی دیگه چند روزِ دیگه هست .. دختر بچه ای که رو خار دویده بود .. تازیانه خورده بود .. هرکسی نگاهش میکرد میفهمید همینطوری هم چیزی باقی نمونده .. رفتنیِ .. ان شالله دروغ گفته باشن که از جهاز شتر پایین افتاد .. این اصلا حالت عادی همه میترسن وضعش مشخصه .. از این بچه هایی که اومدن کربلا نقل های متاخر میگن اکثرشون تو مسیر از شدت مصائب روحی و جسمی و ضربات سنگین از دنیا رفتن .. چیزی باقی نمانده .. این تشتِ سر بابا لازم نداشت .. این کارها رو نمی خواست .. خیلی تحمل کرد .. اینا رو آوردن تو یه مکانی قرار دادن که سقف نداشت ، میترسیدن دیوارها بریزه .. به هم میگفتن مارو اینجا آوردن این دیوارها رو سرمون خراب بشه .. تو خرابه داشتن زندگی میکردن .. خدا ان شالله نیاره براتون یه جمله دیگه عرض کنم ، روضه سخته من نمیتونم بیشتر از این برات باز کنم .. یه وقت یکی عزیزش از دنیا میره میگه الحمدالله براش یه جایِ خوبی پیدا کردیم مثلا دوست دارن یه حرمی ببرن دفنش کنند .. میگن یه جای خوب و آبرومندی دفن شد .. حسین جان دخترتُ تو خرابه دفن کردن ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آن‌هایی که را دیده‌اند، معنیِ آن محمود کریمی را میفهمند! ❤️ 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
حسین جان ... ‏ماسک، گرما، فاصله، ضدعفونی، وقتِ کم روضه‌هایت ناز دارد! هرچه باشد می‌خرم 🆔@babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به جناب حر سلام الله علیها به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ امشب شب جمعه ست ، روایات میگن مادرِ سیدالشهدا سلام الله علیها اشراف دارن به مرقد مطهرِ فرزندشون ، دعا میکنن برا زوار . از امام صادق روایت داریم عرضه داشتند آقا ما دوریم گاهی نمیتونیم بیایم ، حضرت فرمود از دور هم همینطور هست نیازی نداره زهرای اطهر که از فاصله نزدیک باشه یا دور ، او اشراف داره .. میریم تو حرم امام رضا اینو میگیم دیگه اشهد انک تشهد مقامی .. امشبم هم شبِ جمعه ست هم به عاشورا داریم نزدیک میشیم ما نگرانیم از این که این خیمه امام حسین چشم بهم بزنیم تموم بشه و جمع بشه و من همونی باشم که هستم .. قیامت ببینم که بعضی ها پرواز کردن ، ملحق شدن .. یالیتنی کنت معکم .. زمینه توسل مون هم فراهمه .. یه کاری کرده سیدالشهدا علیه السلام که هیچ گناهکاری تو این عالم نیست که ناامید باشه از اینکه سیدالشهدا دستش رو بگیره چون دستِ کسایی رو گرفته که باور نکردنیِ .. شمر و عمرسعدُ دعوت کرده .‌. روزِ عاشورا اینهمه مسخره کردن ، باز صحبت کرده .. اومد مقابل سیدالشهدا قرار گرفت ، بیست و چند روز سپاه سیدالشهدا تو مسیر بود ، داغ دیده بود .. اومد مقابل حضرت قرار گرفت ، حضرت فرمود خودتون نامه نوشتین گفت نامه ای به ما نرسیده ، نامه ها رو آوردن گفت ما نیستیم .. ما ندادیم این نامه ها رو . فرمود میخواید چیکار کنی ، گفت من تحت فرمانِ امیر عبیدالله ابن زیادم (ملعون) .. باید به او ملحق بشی .. حضرت فرمود من نمیام ، عرضه داشت من فعلا دستورِ جنگِ با شما رو ندارم ولی اگه پاش بیفته میجنگم ، فعلا به من گفته شماها رو مشایعت کنم ، نمیتونی برگردی ، نمیتونی جلوترم بیای . .به یه مسیری برو .. نامه بهش رسید نه فقط به یه مسیری بره بلکه جایی که خوش آب و هوا هست نباید بره .. جایی که سایه داره نباید بره .. جایی که درخت داره نباید بره .. جایی که به آب دسترسی نزدیک داره نباید بره .. خو دختر بچه ی کوچیک تو این کاروان بود ، زنِ باردار در این کاروان بود .. ناموس خدا در این کاروان بود ... خسته بودن .. گفت دستور رسیده من مُورِ دستور عمل میکنم .. سیدالشهدا یه نگاهی بهش فرمودن وقتی میخواست حرکت کنه ، سپاه رو مقابل حضرت قرار داد خلوت ترین لحظه ی سپاه سیدالشهدا همین موقع بود بعد از شهادت حضرت مسلم اکثرا رفته بودن .. بعدا هم کربلا یه عده ملحق شدن .. (هرکی تو این شرایط باشه ولو میگه یه چَک شده به این بزنیم یه دشنام بهش بگیم ..) مولای ما داشت رصد میکرد کی میتونه اینو برگردونه .. او داشت عرضه اندام میکرد ، سیدالشهدا داشت سیر میکرد کی این قلابش میگیره .. بالاخره نجاتت میدم .. وقتی جلوی حضرت رو گرفت و سینه رو سپر کرد و آماده شد که نمیزاریم اگر بخوای جلو بیای باهات میجنگم .. حضرت فرمود مادرت به عزات بشینه .. فحش نیست این" عرب به کی اینو میگه؟! میخواد بگه مادرت تورو درست تربیت نکرده حق مدار باشی، لذا شایسته اینه که تو بمیری و او در عزای تو شرکت کنه .. دشنام نیست فکر نکنید معاذالله فحش و ناسزایی گفته باشند سیدالشهدا علیه السلام (چیزی نگفت سیدالشهدا ، تو کربلا پر این عباراتِ که ما نمیخوانیم. حضرت وقتی داشت صحبت میکرد به صدیقه ی طاهره جسارت میکردن ..) این فرمانده نظامیِ .. یه لحظه گفت نه هر کی بود به غیر تو من جوابشُ میدادم ..اما مادرِت فاطمه ی زهراست .. یا زهرا .. يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّر .. شب جمعه ست .. پدر شما فرمود شب اگر گدا درِ خونه تون اومد رد نکنید .. ادب کرد .. البته اینجا که ادب کرد هنوز خیلی ادب نکردها ... توقع امام حسین برا اینکه جذب کنه بالا نبود .. گفت مادر شما فاطمه زهراست و من حرفی نمیزنم ولی اجازه نمیدم بیاید میجنگم .. هنوز از پرویی نیفتاده .. رفتن تو مسیری که معلوم نیست کجاست هدفی نبود همینجوری بریم تو بیابون زیر تیغِ آفتاب . هی دنبالِ این بود که بلکه درگیری نشه ، تو ذهنش اینجوری بود . روز هفتم شد حبیب اومد ، حبیبُ گرفتن سیدالشهدا تنها باریِ که تو کربلا اینجوری آماده ی درگیری شده اومد جلو فرمود میجنگم باهاتون حبیب برا ما اومده .. حبیب از راهِ دور اومده .. سیدالشهدا همین خیمه های نزدیک رو میرفت جذب کنه ، حبیب از کوفه اومده .. حبیبُ از دست حر گرفت ، هی محاصره شدید و شدید تر شد تا آب به سمت خیمه ها قطع شد .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• و توسل به جناب حر سلام الله علیها به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ چه کردی حسین جان .. میتونست نگاه ِمثل شمر به او بشه .. یه قدم برداشت برا سیدالشهدا نمیدونم با دلش چه کرد ، روز عاشورا که شد میدیدن این مثلِ مار گزیده به خودش می تابه .. بعضی ها بهش گفتن ترسیدی؟! اینهمه جنگ رفتی ، این که جنگی نیست .. اینجا مگه چند نفرند ؟! جنگ ها رفتیم که هم اندازه ایم لشکر مقابلِ لشکرِ تو فرمانده بودی .. گفت خودمُ بینِ بهشت و جهنم میبینم .. رو نداره بیاد .. مگه برا منم جا هست اصلا .. از شبِ نهم به بعد صدای العطش اطفال بلنده .. من دلِ زینبشُ لرزوندم .. فکر اصلا نمیکرد . تصمیم گرفت گفت میرم رو میزنم دیگه .. رفعت الی الکریم .. میرم درِ خونه کریم .. امیدم نداشت اصلا از سوالش معلومه .. داشت میرفت یه جوری این آسمونُ نگاه کرد گفت«اللّهم انّی تبت فتب علی فقد ارعبت قلوب اولیائک و اولاد بنت نبیک» خدایا من دل لرزوندم ، دلِ ناموسِ رسول خدا رو لرزوندم ..اومد مقابل حضرت سرشم بلند نکرد ، گفت السلام علیک یا اباعبدالله .. اینطوری هم میخری ؟! هل من توبه ؟! امیدِ توبه برا من هست ؟! فرمود : «نعم یتوب اللّه علیک و یغفر لک ما اسمک» .. خوش آمدی .. منتظرت بودم .. هرکس خواست بره میدان باید به پای حضرت می افتاد این یکی استثناییِ .. گفت میشه من برم ؟! گفت تو برو .. تو زود برو .. صدای العطش تو رو اذیت میکنه .. رفت میدان خطبه خواند ، جنگید .. سپرش رو نوشتن کل قنفذ شد انقدر بهش نیزه پرتاب کردن .. بد بود برا اونا فرمانده لشکر بیاد این طرف به جا اینکه تیر بزنن با کینه و غضب نیزه میزدن که سپر مبارکش مثه خارپشت شد نه از تیر که از نیزه .. زمین که افتاد ننوشته اند که صدا کنه امام حسینُ به خطر بیفته بیاد وسطِ میدان . یه لحظه چشمشُ باز کرد .. دید سرش در آغوشِ سیدالشهداست .. اول از دلش درآورد .. فرمود «انت الحرّ کما سمّتک امّک، أنت الحرّ ان شاء اللّه فی الدّنیا و الآخرة».. تو آزاد مردی .. مادرت درست اسم گذاشته .. من ندیدم تو کربلا امام حسین برای شهیدی مداحی کرده باشه جز اینجا .. اینجا بالاسرش نگاه کرد دید این حر اگه اونور بود به غنیمت میرسید .. اینور نیزه ها به بدنش خورده .. حر با حالت شرم از دنیا رفت .. تو شهدای کربلا چندتا اینجور بیشتر نداریم ، یکی حرِ با شرم از دنیا رفت ، یکی قمر بنی هاشمِ ... سیدالشهدا هم براش مایه گذاشت بالاسرش زبان گرفت .. لنعْمَ الْحُر حر بنی ریاح .. آزادمرد تویی فقط حر بنی ریاحی .. صبور عند مختلف رماحی .. نیزه زدن صبر کردی .. حسین جان بمیرم برات .. سر تائب رو به آغوش گرفتی براش خواندی .. ساعاتی گذشت خودش موند تو قتلگاه کسی نبود .. کسی بالاسرش نبود.. داشت ذکر میگفت .. سیکنه خاتون میفرماید ، در لهوفِ .. جده ام زهرای اطهر رو خواب دیدم اونجا برای حر شما خواندی اینجا حضرت سیکنه میفرماید مادرت برات میخواند .. واذبیحا .. وا غربتا .. وا حسینا .. بنیَ .. قتلوکَ .. قدرتُ نشناختن و ما عرفوک ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به جناب حر سلام الله علیها به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آن‌هایی که را دیده‌اند، معنیِ آن محمود کریمی را میفهمند! ❤️ 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ امشب روضه اش مقتلِ سیدالشهداست ، به شبِ پنجم که میرسیم نمیتونیم عبارات رو تغییر بدیم چون واضحِ مقتل چه گفته ، نمیشه درش تنوع قائل شد. همینقدر به شما عرض کنم به حضرت تیر زدن ، نفرین نکرد .. ولی حادثه ای که امشب میخوام تعریف کنم وقتی اتفاق افتاد سیدالشهدا علیه السلام اینها رو نفرین کرد فرمود خدایا دیگه باران به اینها نباره ... یه جمله عرض توسل کنیم و از همه شما التماسِ دعا . چند نفر تو کربلا از جانِ سیدالشهدا برای لحظاتی حفاظت کردن ؛ یکی ش سعید ابن عبدالله حنفیِ .. نماز خواند سیدالشهدا دو رکعتِ اولُ خواند (نمازِ خوف) بعد اومد مقابل حضرت قرار گرفت ، تیر می انداختن میدید تیر از کنارش داره رد میشه خودشُ جا به جا میکرد ، چون اگه تیر عبور کنه به بدنِ مبارکِ سیدالشهدا میرسه .. با سر و صورتش به استقبالِ تیرها رفت .. نمازِ حضرت که تمام شد افتاد زمین ، یه نگاهی کرد به حضرت یه لبخندی زد عرضه داشت علیک من السلام اباعبدالله هل اوفیتک؟! آقا ما با شما یه عهدی بستیم ، بیش ازین توان نداشتم .. سیدالشهدا علیه السلام هم جمله ای فرموده شنیدنی .. فرمود انت امامی فلجنه .. من تو بهشت هم تو رو جلوی خودم میزارم ... روحی لک الفدا .. سه نفرِ دیگه برادرانِ قمر بنی هاشمند هیچ مادری نیست که تو کربلا همه ی بچه هاش شهید شده باشه به جز یک نفر .. برادراشُ جمع کرد فرمود مادرمون ام البنین رو شماها سرمایه گذاری کرده .. برید مقابلش بایستید میخوام قبل از اینکه میدان برم داغِ شما رم ببینم .. نوشتن یقونهم بوجوههم و نحورهم اینا هم با سر و گردنشون از آماج تیر حفاظت کردن سیدالشهدا رو .. یکی هم وجود مبارکه خودِ قمربنی هاشمه .. که تا وقتی بود هیچ اثر زخمی بر بدنِ سیدالشهدا نیست .. محافظ اصلیِ .. دورِ حضرت میگرده .. همه ی اینا که شهید شدن سیدالشهدا اومد بره میدان چند بار رفت و برگشت آماده کنه اهل بیتُ ، بار آخر که اومد وداع کنه به اضطرار افتاد زینبِ کبری .. پیراهنِ کهنه خواست .. فهمیدن کار تمامه .. وقتی خواست با زینبِ کبری وداع کنه یه نگاهی کرد به یتیم امام حسن .. فرمود زینب جان این بچه رو محکم نگهش دار .. خانواده امام حسن برا سپر نشدن برا یه معصوم قبلا خیلی جگرشون سوخته .. باباش امام حسن پیر شد از اون واقعه .. رفت میدان تنها شد ، سوار وقتی تنها میشه چهار هزار تیر انداز یا بیشتر وقتی دارن تیر میزنن ، هرجا بایسته تیر بهش اصابت میکنه ، دائم حرکت میکرد .. آقای ما تشنه ست .. بدتر از تشنگی‌ داغ دیده ، جگر طف دیده .. داغ ببینه آدم بیشتر تشنه میشه ، نفس میگیره .. از صبح داغ دیده ، جنگیده ، هی رفته شهدا رو آورده ، علی اکبر آورده ، قاسم آورده ، قمربنی هاشم رو دیده شهید شده .. دائم حرکت میکرد .. فوقف یستریحُ ساعت یه لحظه ای مکث کرد یه نفسی تازه کنه .. فاتی حجرُ .. سنگی رسید .. خیلی بی ادبی کردن .. لذا وقتی سنگ به پیشانیش اصابت کرد شهادتین فرمود .. فرمود بسم الله و بالله و فی سبیل الله .. تیری رسید .. خون از سینۀ مبارکش فواره زد .. رویِ اسب بود مولای ما .. شدت خون ریزی طوری شد که از بالایِ اسب زمین افتاد .. رو دو زانو نشست بعضی ها اومدن جلو ، دشنام دادن .. آمادۀ رزم بود هنوز ، کسی از سمتِ راست اومد .. از فاصله نزدیک ضربه ی شمشیری زد .. یا صاحب الزمان .. فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ .. با صورت به زمین افتاد .. دیدن کار تمامِ .. دویدن .. شمشیر بلند کرد .. تا زینب کبری از دور این صحنه رو دید دستِ عبدالله رو رها کرد رو سرش گذاشت .. یا رسول الله .. عبدالله دستش آزاد شد دوید .. من این بار نمیزارم .. وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّی .. هنوز ضربه ی شمشیر پایین نیامده بود ، فَضَرَبَهُ بِالسَّیْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِیَدِهِ .. دستُ سپر کرد شمشیر رسید .. صدای شکستنِ استخوان آمد .. فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ .. به پوست آویزان شد .. صدای شکسته شدنِ استخوان به گوشش رسید .. فَنَادَى الْغُلَامُ یَا أُمَّاهْ ... این آقا زاده صداش بلند شد یا اُماه .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ حسین(ع) بود! امّا کوفیان از ترس ، و اش، را در مظلومانه به خاک و خون کشیدند... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
سلام علیکم الحمدالله با مساعدت شما عزیزان تا این لحظه تعداد ۵۰ بسته شامل ، ، و برای برگزاری ۵۰ جلسه در دهه اول محرم تهیه و توسط پست در حال ارسال به نقاط مختلف کشور می باشد. 🏴 شهرهایی که تا این لحظه با یاری شما بیرق روضه در آنجا برافراشته شده است : بوشهر ، کرمان ، ایذه ، اهواز ، اصفهان ، مازندران ، خوزستان ، مشهد ، کاشان ، ساوه ، قم ، خراسان شمالی ، گلستان ، درود ، بابلسر ، بندرعباس ، کرج ، اسلامشهر و .... پی نوشت: درخواست زیاد هست و بضاعتِ ما محدود ، اگر میتوانید با کمک های و خودتان را شریک این قافله کنید ، امام حسین بدهکار هیچ کسی نمیمونه .. راه های مشارکت : 🌐درگاه اینترنتی↶ https://idpay.ir/babolharam 💳 شماره کارت↶ ➠ 6362 _ 1410 _ 4400 _ 3854 ↜به نام محمد معمارزاده ____ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ |اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِاللهِ| باذن الله و باذن رسول الله و باذن امیرالمومنین و باذن فاطمه الزهرا و باذن حسن ابن علی .. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ای سایه ات فتاده به رویِ سرم حسین معنایِ واقعی اصول الکرم حسین یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند تسکین دردهایِ دلِ مضطرم حسین یادم نمیرود که همه عزتم تویی من پایِ سفره یِ تو شدم محترم حسین لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین من سالها در به در روضه یِ توام داغ تو را به جان و دلم میخرم حسین در کوچه های سینه زنی سالهایِ سال در حسرتِ هوای حرم میپرم حسین کابوسِ من شده غم دوریِ کربلآ در خواب هم ذکر لبِ من حرم حسین تا گفتم اسم کربُبَلا را دلم گرفت مانند خواهری که صدا زد دلم حسین اینجا کجاست خواهرت افتاده از نفس رحمی نما به سینه یِ شعله ورم حسین اینجا عجیب بویِ فراق تو میرسد یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا؟! یک ذره حق بده نشود باورم حسین .. الحمدالله شبِ اولُ دیدم .. چقدر شیطنت ها و اذیت ها و زخم زبونا هست تا بخواد علم حسین بلند شه .. شیطان با تمامِ قوا اومده اما همین اشکا چنان رسواش میکنی الحمدالله.. اونی که اشک داره همه چی داره .. اونی که گریه و اشک نداره فقیرِ والله .. خدایا ازت ممنونم به من اجازه دادی بیام تو روضه بگم حسین .. همه گذشتگانمون فیض ببرن شبِ اولیِ .. اونایی که بهمون یاد دادن این حسین حسین گفتنا رو .. یادِ همه شون بخیر .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آقاجان! بَهایِ وَصلِ تو گر جان بُوَد خریدارم... مارو با این و امتحان نکن! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• ماجرای روضه خوانِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ قول داد بره روضه ، براش فرقی نمیکرد جمعیت چقدر باشه ، چطور باشه .. پیرزنِ گفت سالهاست دارم روضه برا امام حسین میگیرم ، روضه خوانِ آقا ، میای برامون روضه بخوانی؟! _ گفت مادر من نمیرسم گفت هرطور شده بیا یه سلام بده برو‌ .. روضه خوانِ رفت روضه هاشو خوند آخرِ شب اومد خونه ، خسته ، یادش رفت به این پیرزنِ قول داده .. پیرزن از سرِ شب جلو در منتظر ، روضه خوان آقام میخواد بیاد! همچین که خوابید ؛ خواب دید ابی عبدالله فرمود چرا معطلش گذاشتی ابن پیرزنُ ؟! .. یک مرتبه از خواب پرید زد به سرش ، سریع رفت درِ خونۀ پیرزنِ دید پیرزنِ دمه در نشسته ... گفت ببخشید خسته بودم یادم رفت خوابم برد؛ به من گفتن بیا روضه .. گفت دیر اومدی اما خوب اومدی! .. همچین که رفت تو دید که هیچکس نیست ؛ یک منبر کوچیک کنج خونه .. میگه همچین که شروع کردم به خواندن ، صلی الله علیک با اباعبدالله .. دیدم داره هق هق گریه میکنه .. از آب هم مذائقه کردن کوفیان .. خوش داشتند حرمت مهمان کربلا .. یه وقت دیدم پیرزنِ داره گریه میکنه اما صدا نالۀ یه خانم دیگه میاد .. گفتم پیرزن آیا غیر تو کسی دیگه تو این خونه هست؟! گفت نه! گفت پس صدای نالۀ کیه که به گوشم میخوره؟! هی صدا میزنه غریب مادر حسین .. گفت این صدای نالۀ یه خانمی که میگه غریب مادر .. گفته هر جا روضه پسرم خونده بشه میام .. صدا نالۀ همون مادر پهلو شکسته ست .. بگو مادر نمیخوای یه سر به مجلس روضۀ پسرت بزنی؟ .. من حق میدم نیای .. آخه شنیدم از کوچه تا خونه نتونستی بیای .. کسی که پهلوش شکسته .. کسی که بازوش ورم کرده .. الهی بشکنه دست مغیره میانِ کوچه ها بی مادرم کرد .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• ماجرای روضه خوانِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آقاجان! بَهایِ وَصلِ تو گر جان بُوَد خریدارم... مارو با این و امتحان نکن! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net