eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.6هزار دنبال‌کننده
721 عکس
389 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•تمام عمر به یادِ غمت .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت علی اصغر علیه السلام به نفس سید محمدجوادی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تمام عمر به یادِ غمت عزادارم همیشه خون به‌دل از خونِ روی دیوارم *خدا برا هیچ مردی نیاره .. علی چه طاقتی داشتی جلو چشمت ناموست رو زدن ..* برای غربتِ من اشک ریختی شب و روز چقدر گریه به چشمان تو بدهکارم پس از تو خنده به من میشود حرام، بمان *خوش به حالِ اونایی که بلدن برا خانم داد بزنن .. آخه روزایِ آخر دیگه صداش بالا نمی اومد .. يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ (1) هی بیهوش میشد هی بهوش میومد ..* پس از تو خنده به من میشود حرام، بمان من از خوشیه زمانه فقط تو را دارم روزای آخر دیگه دست به دیوار راه می رفت .. هنوزم این خانم غریبه والا .. کجای عالم دیدی به تشییع هفت نفره باشه .. گفت اسماء دوست دارم بدنم رو تو یه چیزی پنهان کنند و به شانه بگیرن .. میخوام بگم خانم؛ مگه از شما دیگه بدنی مانده بود«حَتَّى صَارت کَالْخَیَال‏»!! (2) تو که دیگه آب شده بودی مادر .. بمان که جز تو کسی نیست فکر بی کسی ام بمان تمام سپاهم! بمان علمدارم! من از مدینه و دیوار و کوچه یک همسر و یک پسر ز در و میخ آن طلبکارم تو سوختی و فقط سهم من تماشا شد دگر ز شرم تو مانند ابر می بارم .. *رحمت خدا به مستمعی که برا خانم بلند بلند گریه کنه .. دیگه حسن شبای آخر سر به دیوار میذاشت صدا میزد جوان نَنَه .. خودت باید روضه خوان باشی ..( زبان حال بگم!) درد اینه خودش گیسوانِ بچه هاش رو شانه زد .. خودش بچه هاش رو شستشو داد .. گفت فضه تنورِ خانه رو روشن کن میخوام برا بچه هام نان بپزم .. میخوام چند روز بچه هام دست پختِ مادرشون سرِ سفره باشه .. (ذوقیه این حرفا ..)* سپر برای تو دادم،خودت شدی سپرم دگر پس از تو زتیغ و غلاف بیزارم *اهل گریه کجا نشستن بگم صدا ناله ت بلندشه ..* سپید بختی مان را نظر زدند آخر عروس خانه من تا ابد عزادارم شاعر : *گفت علی:* پای نامحرم میان خانۀ ما باز شد باتمام قدرتم مانع شدم اما نشد علی من همونی بودم که از نابینا صورتم رو میپوشوندم (3) .. اما پشت در گفت اگه علی بیرون نیاد خونه رو با اهلش آتش میزنم .. (4) آنچنان محکم به در زد سخت پهلویم شکست بعد از آن زهرا برای تو دگر زهرا نشد .. ریسمان را باز میکردم مغیره سر رسید *گذشتگان و اسیرانِ خاک فیض ببرن .. گفت اگه علی رو رها نکنی گیسوانم رو پریشان میکنم، نفرین میکنم .. سلمان میگه هنوز نفرین نکرده دختر پیغمبر دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن .. گرد و غبار بلند شد هرجور بود علی رو رها کردن .. شب حمعه ست بریم کربلا .. اینجا سلمان جلو آمد عرضه داشت شما دختر رحمت للعالمینی .. به اهل مدینه و شیرخواره هاش رحم کن بی بی .. اما میخوام بگم بی بی جان کربلا پسرت شیرخوارش رو دست گرفت .. ببینید رویِ دستم بی قراره سراغِ آبُ با چشماش میگیره همه درنده ها سیرابند و اما داره از تشنگی بچه م میمیره حرمله میگه من میخوام سر از تنش جدا کنم .. وقتی که پرپر میزنه هی باباش رو نگاه کنم .. دلمون خیلی هوای کربلا کرده .. ۲ ساله اربعین نرفتیم جگرمون داره میسوزه حسین .. آرزو داریم امسال بیاییم کربلات آقا .. یه جوری حرمله زد با سه شعبه سرِ نازِ تو رویِ دوشم افتاد صدای شیونی از خیمه اومد گمانم مادرت از قصه جون داد *گفت علی جان، پسرم :* ز داغ تو آتش به خلقت کشیدم در این دشت بسیار محنت کشیدم خودم قبر کندم، خودم دفن کردم خودم تیر را از گلویت کشیدم به قدری که زه را کشید آن کمان دار همان قدر من آهِ حسرت کشیدم منی که جهان میکشد منتم را از این مردم پست منت کشیدم! زدند و بریدند با خود نگفتند برای تو شش ماه زحمت کشیدم صدا زد اگه به من رحم نمی کنید به این طفل رحم کنید .. يا قَومِ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ .. (5) هرچی نفس داری بگو حسین .. منبع: 1)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج‏3، ص: 362 2)دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۳۲ 3)مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص91 4)بحار الأنوار ،علامه مجلسی، ج‏30، ص290 5)تذكرة الخواص‏؛ سبط ابن جوزی: ص252 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•از غمت ذرّه ذرّه آبم کن... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از غمت ذرّه ذرّه آبم کن *شبِ هفتم مُحرم شد، دیگه چیزی به عاشورا نمونده، تا به خودت بیایی سَرِ حسین بالا نیزه است، تا به خودت بیایی دستایِ زینب رو بستن...* از غمت ذرّه ذرّه آبم کن نیستم گُل ولی گلابم کن *بعضی ها دنبال دنیا هم هستن، اونم عیبی نداره، چون گفتن: نمکِ غذاتون رو هم از ما بخواهید، اما ما امشب چیزهایِ بزرگی رو بخواهیم، بگو: آقاجان!..* جز نگاه تو را نمی خواهم *یکی دونه از اون نگاهایی که از زیر این پلک های خون گرفته به زینب کردی به منم بکن، یکی دونه از اون نگاها که به زُهیر کردی و اون رو زیر و رو کردی به منم بکن، یکی دونه از اون نگاهایی که به حُر کردی به منم بکن...* جز نگاه تو را نمی خواهم گُلِ زهرا تو انتخابم کن *اگه چشمِ عزیزِ زهرا یکی رو بگیره کار تمامه، امشب برا علی اصغرش خوب گریه کن، آقا بگه امشب برا علی اصغرم سنگِ تمام گذاشت... خودت به ما یاد دادی گره های بزرگ رو با واسطه قرار دادنِ علی اصغرت برطرف کنیم...* دستِ من را بگیر آقا جان کج اگر رفته ام عتابم کن *یه چیزی به من بگو، ببینم حواست به من هست...الحمدالله...* من سیه پوش ماتمت هستم *مادرمون فاطمه، با همون دستی که پیرهن کهنه رو تنِ حسین کرد، این پیرهن مشکی ها رو تنِ ما کرد، ممنونتم مادر!...* من سیه پوش ماتمت هستم هست جز این اگر جوابم کن خواب دیدم که کربلا هستم اربعینِ زائرت حسابم کن دم مرگم بیا و خوبی کن خالی از هول و اضطرابم کن لطف کن، پیش روی آن دو ملک نوکر خویشتن خطابم کن حالم امشب ببین دگرگون است گوشه چشمی به اشک نابم کن به دلم امشبی قرار نده بی قرار غم ربابم کن وحید محمدی *خدا هیچ مادری رو به حال و روزِ رباب نندازه، این جور مُضطر نشه، این طور درمانده نشه... تا علی اصغر رو دادن دستِ ابی عبدالله، یه نگاه به صورتِ علی کرد...گفت:..* لبخند آخرت جگرم را کباب کرد انگار عرش را به سَرِ من خراب کرد با صد امید رو به حرامی زدم ولی با تیر، خواهشِ پدرت را جواب کرد فهمیده ام بزرگ شدی چون که دشمنت تیرِ تو را شبیه عمو انتخاب کرد یک شعبه هم برای تو بس بود...مانده ام! این حرمله چگونه حساب و کتاب کرد...؟! کم دست پا بزن روی دست پدر... علی! این دست پا زدن پدرت را عذاب کرد می میرد از فراق تو باید که زودتر فکری برایِ حال خراب رباب کرد من مانده ام چگونه به سمت حرم روم؟! این داغ سهم قلب مرا اضطراب کرد... محمد صادق ابراهیمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•اگرچه ظاهرا طفلی رضیع .. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگرچه ظاهرا طفلی رضیع است میان عرشیان شأنش رفیع است قیامت اختیاراتش وسیع است تمام سینه زن ها را شفیع است علی را بی ولی، میلِ نفس نیست حسینی تر ازین شش ماهه کس نیست به گوش عالمی مانده صدایش صدای غربت بی انتهایش هدایت کرده ما را روضه هایش چه ها کرده است با رأس جدایش چنان عباس برپا این علم کرد یزید و لشگرش را متهم کرد *در بعضی روایات میگن وقتی سرها رو آوردن، سرِ ابی عبدالله با سرِ علی اصغر با هم تو یه طشت بوده .. یکی صدا زد این بچه چقدر شبیه این باباست ..* چه ابیات پر از دردی سرود و به روی گونه، رد خاک و دود و دو چشم بی رمق، رنگ کبود و لبش مانند چوب خشک بود و به حال سختیِ جان کندن افتاد سرش از تشنگی بر گردن افتاد اصلا طوری شد سر از تشنگی دیگه افتاد .. سپیدی گلو معلوم شد نانجیب تیر رو زد سر کاملا به پوست آویزان شد .. ابی عبدالله یه دست سر رو گرفته بود یه دست بدنُ .. دو چشمش رفته، بی تغییر مانده علی لالا چه بی تأثیر مانده بمیرم مادرش بی شیر مانده میان خیمه غافلگیر مانده ربابه خیره سوی اصغرش شد چه خاکی بود آخر بر سرش شد *لالا لالا لالا اصغر بخوابه ..* حسین آمد علی را دید بیهوش گرفتش با دو چشم تر در آغوش همین که برد او را بر روی دوش سه شعبه ذبح کردش گوش تا گوش به دستی ماند جسم پاک اصغر سر اصغر میان دست دیگر پدر ماند و رضیعی سر بریده مردد مانده و رنگش پریده عبایش را روی اصغر کشیده به پشت خیمه ها رفته خمیده *یه موقع ابی عبدالله شنید خانم زینب داره صدا میزنه داداش صبر کن .. بزار رباب یه بار دیگه این صورت قشنگش رو ببینه ..* وداع آخر است و مادر آمد کنار زینب آمد بر سرش زد ازین پس غصه هایش بی حساب است عزداری فقط کار رباب است تمام روز، زیر آفتاب است همیشه خیره سوی ظرف آب است بمیرم که چهل منزل پیاپی سر شش ماهه اش را دید بر نی شاعر: ــــــــــــــــــ ای گلت صید خوارج یا رباب مادرِ باب الحوائج ای رباب کودکت را خوب کردی تربیت بر تو و بر شیرخوارت تهنیت شیرخوارت هدیه‌ای مولایی است گاهوارش هودجی زهرایی است در بلوغ عشق ماه آورده ای ماه پاره در سپاه آورده ای چون تو ای بانو حرم را یار کیست؟! هیچ کس قربانی‌اش شش ماهه نیست ام لیلا را خجالت داده ای اکبری از بعدِ اکبر زاده ای مادری کردی تو با این کودکت چند عباس است طفل کوچکت ای ملائک عاشقِ نوزادِ تو میرسد از آسمان امدادِ تو ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•سر ظهر است و انتهای نبرد... / و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سر ظهر است و انتهای نبرد همه جا پر شده صدای نبرد پدرت خسته از بلای نبرد اصغرم حاضری برای نبرد؟ *مگه نمیشنوی بابات داره میگه" هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی"مگه‌نمیشنوی بابات غریب شده وسط بیابون؟....* یار شش ماهه ی پدر، اصغر آبروی مرا بخر اصغر نذر ام البنین چهار قمر سهم لیلا برادرت اکبر زینب آورده بود هر دو پسر نجمه هم داده پاره های جگر نذر من هم تویی، تو تاج سرم همه ی هستی ام برو پسرم *بچه رو داد دست زینب، همچین ‌که اومد بچه رو بده دست خانوم، نگاه آخر رو ‌کرد، میدونست دیگه علی برنمیگرده، همچین که بچه رو داد دست عمه اش آروم دَرِ گوشش گفت:...* از کف و هلهله نترس برو این همه ولوله! نترس برو از صف قافله نترس برو مادر از حرمله نترس برو تو نشانش بده علی هستی با همین سن کم یلی هستی *بچه رو بُرد، همه وجود رباب رفت، نوشتن بچه که رفت خودش رفت ته خیمه نشست دستاشو برد بالا ...* به دلم غم نشاندی اصغر من به چه روزم کشاندی اصغر من زود رفتی نماندی اصغر من رجز گریه خواندی اصغر من هق هق ات مثل نغمه ی تکبیر تو و یک جنگ تن به تن با تیر *تو ‌همین‌حال وهوا بود داشت تو ‌خیمه با خودش نجوا میکرد، یه مرتبه دید بیرون خیمه ولوله شده، یه مرتبه شنید صدای گریه بچه ها بلند شده ،همهمه شده چه خبره ؟!* دلهره دارد این دلم چه شده ؟ می شود غصه قاتلم چه شده ؟ به سر آمد تحملم چه شده ؟ چه خبرشد؟ بگو ! گلم چه شده ؟ پدر پیر تو چرا برگشت ؟ یک قدم آمد و دو تا برگشت ؟ پدرت دست و پاش می لرزد بغض کرده صداش می لرزد اشک بر گونه هاش می لرزد چیست زیر عباش می لرزد؟ می کشد روی تو عبا چه کند؟ می رود پشت خیمه ها چه کند؟ *هرجوری بود با زینب خودش رو رسوند بالاسر علی نشست، نوشتن جلو ابی عبدالله گریه نکرد شکایت نکرد فقط نگاه کرد ...* گریه های مرا تو نشنیدی؟ تو که از مادرت نرنجیدی؟ پاشو اصغر بگو که بخشیدی! تو چرا زیر خاک خوابیدی؟ ترسم از اینکه زیر و روت کنند با سر نیزه جستجوت کنند هستی مادر تو را بردند زیور خواهر تو را بردند آخرش پیکر تو را بردند روی نیزه سر تو را بردند باز هم مقصدِ عمو شده ای روی نی هم قدِ عمو شده ای داوود رحیمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *توی ‌قرآن قصه مادرانه زیاد داریم، یکی از قصه های مادرانه ای که اوج قصه هاست، قصه ی هاجر و اسماعیلِ،این مادر و فرزند چه کردن که خدا تو مناسک حج به احترام مادری که برا پیدا کردن آب آواره و در به درشد، از این کوه به اون کوه تو ‌بیابون سختی کشید ،خدا به احترام این مادر یکی از مناسک حج رو‌گذاشته سعیِ صفا و مروه ، تو این سعی صفا و مروه یه مسیر ی هست مَردا باید هَروله کنند اما زنها نباید هروله کنند، چرا زنها نباید هروله کنند ؟! شاید خدا میخواد بگه یه مادری هروله کرد بسه، یه مادری دلارو‌خون‌کرد بسه، دیگه مادری هروله نکنه، عرش خدا طاقت نداره ببینه... نتیجه چی شد؟ ختم به خیر شد آنقدر این بچه پاش رو زد زمین، از زیر پاش چشمه ی زمزم جوشید، هاجر و اسماعیل عاقبت به خیر شدن قصه به سرانجام رسید، اما اسماعیلِ کربلا، علیِ اصغر، هی پاهاش رو زد به سینه مادرش، هی دست و پا زد، آب که نجوشید، شیر که نداشت مادرش چی کار کردن ؟! یه کاری کردن با تیر سه شعبه... چند سال بعد اسماعیل بزرگ شد، جوان شد، رشید شد، بردن اسماعیل رو برا قربانگاه، تو قربانگاه قصه عوض شد، گوسفندی آمد، وقتی اسماعیل رو آوردن خانه ی هاجر، رفت به استقبال، نوشتن تا نگاش به اسماعیل افتاد دید زیر گلوش سرخه، جای چاقو زیر گلوش مونده، صدا زد: وقتی میرفتی زیر گلوت سالم بود چیکار کردن باهات؟! خبردار شد میخواستن گلوی بچه اش رو ببرند، نوشتن چند روز بیشتر طاقت نیاورد، هی میومد زیر گلوی بچه اش رو ‌نگاه میکرد... اما وای از دلِ رباب، نشست بالا سر بچه اش، دید یه طرف حسین، یه طرف زینبِ ،یه طرف هم گلوی پاره است، نمیتونه گریه کنه، سینه بزنه، ضجه بزنه، فقط نگاه کرد، هی تو گلوش جمع کرد بغضش رو، ‌بغض تو ‌سینه اش تلمبار شد. میدونی کی خودش رو ‌نشون داد ؟ کی گریه کرد؟ چند روز بعدِ عاشورا .. تا اون لحظه رباب تو سایه ی زینب بود نمیخواست خودش رو ‌نشون بده، نمیخواست بیاد وسط میدان، اما همه این غصه و داغ هارو ‌جمع کرد، کجا ظهور کرد؟ اون ساعتی که دید سر حسینش تو تشت طلاست، چوب خیزران بالا میره، دوید، بلند شدخودش رو ‌انداخت رو سر بریده ....ای حسین ....‌ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•شکر حق روز و شبم با روضه... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود چشم های من فقط با نام تو تر میشود *فقط کافیِ یکی جلویِ من بگه:حسین!... فرموده اند: اگه میخواهید شیعیان مارو بشناسید سه مرتبه جلوشون بگید: حسین،حسین،حسین... اگه دیدید اشکشون جاری شد، بدونید اینا شیعه ی ما هستند... مگه چی تویِ این اسمِ، همه عالم رو دیوانه ی خودش کرده...* قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود خوانده ام آقا ثوابِ زائران کربلا همترازِ با نود حجِ پیمبر میشود *خیلی دلم برا کربلات تنگ شده، خیلی وقته نیومدم... "امام صادق به ما یاد داده، هر وقت نتونستی بری کربلا، دست روی سینه ات بذار، سه مرتبه بگو: "صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه"... سلام شما از دور و نزدیک به حسین بن علی علیه السلام می رسه..." ولی آقاجان! اینجوری دلِ ما آروم نمیشه تازه بدتر هم میشه، چکار کنیم دلِ، باید حتماً بره کربلا....* هر کسی که جان دهد پایِ بساط روضه ات چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر خار در آغوش گل باشد معطّر میشود حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود *اینقدر این بچه رو دست به دست کردن...* مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب در دل صحرا روان مانند هاجر میشود اِسمَعیلَم پا مکش برخاک اینجا کربلاست حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم چنگ بر سینه مزن شرمنده مادر میشود کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن میرسد سقّا گلوی خشک تو تر میشود عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود نویدطاهری ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•فرقی نداره دیگه روز و شبش... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اینقدر بی تابی میکرد، ابی عبدالله اومد تو خیمه، صدا زد: کسی نمونده؟ نه همه رفتن، یهو صدایِ گریه ی این شیرخواره بلندشد، یعنی من هنوز هستم بابا!... بی بی زینب اومد بچه رو گرفت گذاشت تویِ بغلِ حسین، داداش! این بچه رو ببر، شاید اینا دلشون به رحم بیاد کمی آب بهش بدن، بچه داره میمیره... حسین بچه رو رویِ دستش گرفت، اومد وسطِ میدون، این بچه رو بلند کرد، صدا زد: اگه دین ندارید، آزاد مرد باشید، خودتون بگیرید و سیرابش کنید...* فرقی نداره دیگه روز و شبش یکی دو روزه خیلی خشکه لبش هرکاری کردیم ولی فایده نداشت یه ذره هم پایین نیومد تبش تکون میدن بچه‌ها گهواره‌شو پاک میکنن خون لبِ پاره‌شو عمه‌هاش اومدن کنار رباب آروم کنن مادر بیچاره‌شو حالشو هی دیدم و غصه خوردم یه جوری ناله می‌زنه که مُردم حسین! بیا قنداقشو بغل کن بعد خدا اونو به تو سپردم قنداقشو بگیر نگاهش کنی صورت نازشو نوازش کنی یه وقت غرور زینبو نشکنی یه وقت نری از اینا خواهش کنی یه لحظه صَبر کن سرشو ببوسم گونه‌های لاغرشو ببوسم مراقب سفیدی گلوش باش چونکه نشد حنجرشو ببوسم علی داره تور صدا می‌زنه آتیش به قلب بچه‌ها می‌زنه مراقبِ تیرای حرمله باش حرمله خیلی بی‌هوا می‌زنه از قفس سینه دلم کنده شد دوباره سهم گریه‌هات خنده شد هرکی پی آب واسه‌ی علی رفت یه جوری از رباب شرمنده شد آرش براری *یهو دید این بچه داره دست و پا میزنه، همچین که این بچه رو رویِ دست گرفته، دید این بچه ای که تا حالا اصلاً تکون نمیخورد، داره همینجور دست و پا میزنه، تا این قنداقه رو آوُرد پایین..." فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن" دید این سر به پوست آویزان شده، خدا حسین چیکار کنه؟ این بچه رو زیرِ عبا پنهان کرد، هی یه قدم میره سمتِ خیمه ها، یه قدم برمیگرده، اما همه دیدن یه مرتبه حسین راهش رو عوض کرد، پشت خیمه ها روی زمین نشست، تا این خنجر رو درآوُرد، تا یه قبر کوچیک آماده کنه، روایت میگه: ابی عبدالله دو رکعت نماز صبر خوانده، اینقدر این داغ داره حسین رو اذیت میکنه، اومد این بچه رو تویِ خاک بگذاره، اما یه وقت دید یه مادری داره میگه: صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم... میدونی چرا ابی عبدالله این بچه رو خاک کرد؟ چون خبر داره، این بچه کوچیکِ، طاقتِ سُمِ اسبارو نداره، خبر داره چند لحظه دیگه قرارِ اسبا بیان... این بدن رو خاک کرد، اما عصر عاشورا همه دیدن یه عده پشت خیمه ها دارن نیزه تویِ خاک میزنن، انگار دارن دنبالِ چیزی میگردن، یه مرتبه همه دیدن، سَرِ علی اصغر بالایِ نیزه است...ای حسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•نای بستن چشاتو نداری... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نای بستن چشاتو نداری با چشای باز داری خواب میبینی من دارم تو گریه هام غرق میشم تو میخندی اشکامو آب میبینی یادته قصه شونو گفته بودم اون شبی که ما بودیم و جبرئیل حالا اینجا زیره گنبد کبود من مثل هاجرمو تو اسماعیل همیشه قصه ی اونا روضه بود من می فهمیدم که هاجر چی کشید ولی آخرش لبایِ تشنشون به بهشتِ خُنکِ چشمه رسید یعنی قصه ی ما هم اون طوریه؟ یعنی آخرش تو هم آب میخوری؟ یعنی میشه ببینم مثلِ قدیم داری رویِ دستِ بابات تاب میخوری؟ بیا آرزوهامو با هم بازی کنیم یه کم از تشنگی مون فرار کنیم به عموت بگیم بیاد کمک کنه مشکارو روی ناقه مون سوارکنیم مثلاً تو اولین تولدت داری بیشتر شبیه بابا میشی آخ که اون لحظه برات غش میکنم دست بابارو میگیری پا میشی مثلاً یه سال گذشته از عطش یه نگاه به من و بابا میکنی که داریم بهت میگیم بگو: علی یا علی میگی زبون وا میکنی عزیزم من که چشام آب نمیخوره به تو یه قطره سرابم برسه می دونم که آخرش تشنه میری اگه حتی به تو آبم برسه یه صدایِ مهربون میگه: رباب! عمه اومده منو بیدار کنه میگه بچه ات رو بده دستِ باباش نمیدونم که میخواد چیکار کنه اگه یه بارِ دیگه، بشه خدا تو رو به آغوشِ من هدیه کنه جوری لالایی میخونم واسه تو که خودِ حرمله هم گریه کنه رفتی و تا آخر عُمر می برم رویِ دوشم، بارِ اشک و گریه رو حرمله تو رو با تیر زد و حالا با کمونش میزنه رقیه رو ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
ویژه نامه دهۀ اول ماه محرم www.babolharam.net 👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ |⇦•کتاب قَتیلُ العَبَرات ✓ متن روضه های دهۀ اول ماه محرم ✓ برای اجرای مادحین اهلبیت(ع) ✓ شامل:متونِ روضۀ اجرا شده مداحان مشهور کشور ــــــــــــــــــ "کانال سبک و شعرِ بابُ الحَرَم" زیر نظر سایت و کانال متن‌ روضه @babolharam ⬅️ ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
|⇦•کاش می شد که نسیمی... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کاش می شد که نسیمی خبرت را می‌برد خبر سوختن بال و پرت را می‌برد کاش میشد که زبان دور دهان چرخاندن اثری داشت که سوز جگرت را می‌برد *علی لای لای...* کاش جای عطشی که رمقت را برده خواب می آمد و چشمان ترت را میبرد *اگر روضه خون به اینجا میرسه باید مستمع غوغا کنه...* لب زدن ها پدرت را نگرانت کرده عطش تو نفس مختصرت را می‌بُرد *آی قربون اون کسایی که اومدن شب هفتم متوسل به قنداقه‌ی حضرت علی اصغر بشن، خدا رحمت کنه اونایی که به ما یاد دادن گفتن: شب علی اصغر شب باب الحوائجِ، هر کاری داری نگه دار شب علی اصغر بیای همه کارا حله ان شاءالله* فاصله کم شده و حرمله با قدرت زد دستِ بابات نبود، تیر سرت را می‌برد * آی رفقا! میخوام برای خودمون امشب روضه بخونیم، حاضریم همه جوره حتی حاضریم جان بدیم اما نبینیم یه نفر بخواد روی پدرمون رو زمین بندازه، تا حالا چقدر گفتی: " بِأَبِي أَنْتَ‏ وَ أُمِّي،‏ یا اَباعَبْدِاللَه " روضه‌ی من همینِ، آی مردم! حسین با محاسن سپیدش علی رو بغل گرفت، اومد وسط میدان، فرمود: بر من منت بذارید این بچه رو اصلا خودتون ببرید سیرابش کنید* ای تیر خطا کن هدفت قلب رباب است یا حنجره‌ی سوخته‌ی تشنه‌ی آب است کوتاه بیا تیر سه شعبه کمی آرام هو هو نکنید شاپرکِ تب زده خواب است او آب طلب کرده، آبی که زیاد است گیرم که ندادند ولی این چه جواب است * خدا نیاره یه مادر یه بچه شیرخواره داشته باشه که تشنه باشه، اصلاً یه مادر بچه اش خوب هم که باشه، هی نگرانه، هی میگه: سردش شد، چرا لبش اینجوری شد، چرا نگاهش اینجوری شد، حالا میخوام بهت بگم رباب چقدر نگران بود...* رنگش که پریده، دو لبش مثل دو چوب است نه تیر! تو نه، چاره‌ی کارش فقط آب است این طفل گناهی که نکرده کمی انصاف اینجاست ببینید که حالش چه خراب است این مرثیه را ختم کنید آی جماعت یک جرعه نه، یک قطره دهیدش که ثواب است *ابی عبدالله علی رو روی دست گرفت، سر آویزانِ، همه‌ی لشکر متحیرن، حسین داره امروز چه میکنه؟ هنوز صحبت حضرت تموم نشده بود یه وقت دیدن نانجیب صدا زد: حرمله! بچه رو سیراب کن... بعضی روضه ها گریه داره، بعضی روضه ها داد داره، حالا خودت تشخیص بده یه حلقوم بچه‌ی شیرخواره مگه چقدره؟* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•گریه نمیکنی دیگه، چرا... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ لالا علی! گریه نمیکنی دیگه، چرا علی! میمیری از عطش تو خیمه ها، علی! یکم دَوُوم بیار تو رو خدا، علی! بخواب علی! میدونی تیر زدن به مشک آب، علی! کجا میری از بغل رباب، علی! روی سر تو میکنن حساب، علی! کاشکی میشد که مشکلِ داغ لبهات رو حل کنم قنداقِ خالیُ باید جای بچم بغل کنم وقت رفتت، نزدیکه، علی! خیلی گردنت کوچیکه، علی! فدا شده یه تیر زدن سر از تنش جدا شده میون خیمه ها سر و صدا شده تو لشکر اما هلهله به پا شده رباب رباب! علیت رو کشتن برای ثواب، رباب! آخرشم بهش ندادن آب، رباب! نداره ارباب پیش تو جواب رباب بینِ سر با تنِ علی افتاده خیلی فاصله کشتیش دیگه برای چی داری میخندی حرمله؟: دیگه میری تو، خواب ناز، علی! چشم تو هنوز، مونده باز، علی! *علی لای لای... شنیدی میگن مرغِ بِسمِل؟ میدونی چه لحظه ای رو میگن؟ وقتی مرغی رو ذبح میکردن، یکی دوتا میدادن در خونه فقرا، همچی که وقتی سرش رو میبرید بال بال میزد، بعد یه مرتبه از حالتش می افتاد، تا میومدی برداری، دوباره بال بال میزد، اون لحظه رو میگن مرغِ بِسمِل... من میخوام امروز مَردُم به شما همین رو بگم، وقتی حرمله تیر به گلوی علی زد، این بچه بال بال زد، حسین اومد بره سمت خیمه دید دوباره بال بال میزنه برگشت، میگفت: مادر دست و پا زدن بچش رو نبینه، همچین که دیگه علی جان داد، اومد پشت خیمه چقدر سخته یه بابا با دست خودش بخواد برای بچه اش قبر بکنه، شروع کرد یه قبر کوچیکی کندن، همچی که این بچه رو درون قبر گذاشت، یه وقت شنید یکی میگه: مَهلاً مَهلا! یابن الزهرا! اجازه بده یک بار دیگه بچه ام رو ببینم... ناله بزن: حسین!* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net