eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
64 عکس
258 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
/ و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ این زمین داغ به دل می‌دهد آخر برویم در من آشوب شده ، جانِ برادر برویم خاک اینجا چقدَر بوی جدایی دارد زینت دوش نبی! جان پیمبر! برویم حنجر نازک ‌شش ماهه شبیه است به گل می‌شود سخت درآغوش تو پرپر، برویم کینه دارند به اسمش، به خدا می‌آید لشکری تشنه به خون علی اکبر، برویم کمرت می‌شکند، داغ برادر سخت است به اباالفضل نگاهی کن و دیگر برویم نیزه می‌بارد از این قوم به ظاهر مومن دست‌هاشان همه آلوده به خنجر، برویم سایه‌ی روی سرم، خیمه نزن، برگردیم دل ندارم که نباشد به تنت سر، برویم بر زمین میخوری و وای بمیرم نگذار... قتلگاهت بشود قاتل خواهر، برویم شاعر:مرضیه عاطفی *همچین که این کاروان رسید کربلا ، اباعبدالله به عباسش فرمود: عباس جان اول خیمۀ خواهرمُ بنا کن .. اول خواهرم با این زن و بچه‌ها برن تو خیمه .. فلذا اولین خیمه‌ای که زدن خیمۀ زینب بود. انقدر دل اباعبدالله نگران خواهرشِ که فرمود اول خیمه زینب رو بزن..‌. همچین که بی‌بی می‌خواست از ناقه پیاده بشه، خود ابی عبدالله اومد، عباس اومد، علی اکبر اومد. ابی عبدالله به خواهرش فرمود: خواهر جان پیاده شو. دست خواهرو گرفت، این جوونا اومدن کوچه باز کردن _چه خبره؟! _عمۀ سادات میخواد از ناقه پیاده بشه. میگم: ابی عبدالله اومد، عباس اومد، علی اکبر اومد، قاسم اومد، عبدالله اومد، عون اومد، جعفر اومد، همه اومدن، همۀ بنی هاشم؛ همۀ نامحرما رفتن عقب تر. سرشونو به یه کاری بند کردن. چرا ؟! چون خواهر حسین می‌خواد از مرکب پیاده بشه... همچین که پای زینب به خاک کربلا رسید نوشتن یه آهی کشید، صدازد: حسین جان چرا اینقد این خاک بوی جدایی میده؟! دلم بهم ریخته، نگرانم، مضطربم حسین جان... ابی عبدالله جواب دادن: خواهرم، همون سرزمینی که جدم، پدرم، مادرم، روضه‌هاشو خوندن همین جاست... نوشتن زینب رفت تو خیمه‌ش، بعد از چند لحظه دیدن غش کرده... این خواهرو به هوش آوردن اما... "شنیدن کی بُوَد مانند دیدن" اینجا بی‌بی غش کرد بی‌بی رو به ‌هوش آوردن، اما کجا بودین عصر یازدهم؛ یه نگاه کرد سمت گودال: پاشو حسین جان خواهرتو کمک کن. یه نگاه کرد سمت علقمه. صدازد: آی غیرت الله پاشو نگاه کن‌... میگن اصحابُ هم صدازد؛ یه نگاهی کرد به این بدن ها: آی اصحاب برادرم حسین! پاشید به زینب کمک کنید. نوشتن این بدن‌ها یه تکونی خورد، کنایه از این که ما حاضریم زنده بشیم دوباره برات جون بدیم. نوشتن همه رو سوار بر ناقه کرد، یه نگاهی به دور و برش کرد دید دیگه کسی نمونده، همه سوار بر شترها شدن، خودش میخواد سوار بشه، تنهایی که نمیتونه. شمر از دور دید این خواهر داره اینجوره بی‌تابی می‌کنه، شمشیرشُ غلاف کرد اومد جلوتر؛ بی بی فریاد زد برو عقب .. •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
/ و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ هرکسی تنهاست ذکرش می‌شود تنها حسین هرکسی گم می‌شود را می‌کند پیدا حسین دستگیری می‌کند از عاشق بی دست و پا می‌نشاند نوکر آلوده را بالا حسین *کجای عالم ارباب اینجوری پیدا میشه که نوکرش این همه خطا و اشتباه بعد هم تو خونه ش راهش بده .. تازه صدر جلسه بشونتش بغلش کنه نوازشش کنه کجایِ عالم اینجوریه؟..* بر کسی دل بسته‌ام که دل نبسته بر کسی از همه دل کنده‌ام در این جهان الا حسین *بگو حسین دردت دوا میشه .. بگو حسین حاجتت روا میشه .. بگو حسین به خدا دستتُ میگیره .. بگو حسین به خدا اربعین میبردت کربلا .. بگو حسین مریضت شفا پیدا میکنه .. تو هر حالتی که هستی ، غم داری خوشحالی بگو حسین ..* کار من گریه‌ست از بَدوِ تولد تا ابد خیرِ دیگر که ندیدم من از این دنیا حسین *انقدر محرم ها بیاد بره دستات تو کفن بسته باشه .. فرقی هم نمیکنه هر کی باشه حسرت میخوره حتی حبیب هم حسرت میخوره حبیب با اون مقام فقط یه خواسته دارم برگردم دنیا بگم حسین بیام تو مجلس حسین براش گریه کنم ..* بارها گفتم نمی‌بخشد ولی بخشید و گفت بار آفت خورده‌ات را میخرد یک‌جا حسین سیزده نور خدا را دوست دارم مثل هم چون که میدانم در آنها هست استثنا حسین فکر دیدار خدا بودم که بین روضه‌ها وقت یا الله آمد بر زبانم یا حسین هم امامت هم قیامت هم شفاعت می‌کند روز محشر هم بیاید کار دارم با حسین *میدونی روز محشر چه جوری میشه یهو میبینی تو اون وانفسا تو اون صحرا صدایی میاد غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ .. چشماتونُ ببندید .. چه خبره ناموس خدا میخواد وارد محشر بشه .. همه سرهارو پایین می اندازن بی بی دو عالم میخواد بیاد رد بشه امام حسن بعضی روایات میگه افسار این مرکبُ گرفته که حضرت زهرا سلام الله علیها روش نشسته .. میاد یه گوشه از عرش یهو از یه گوشه ای یه آقای بی سری وارد محشر میشه بی بی سوال میکنن حسن جان این آقایِ بی سری که وارد محشر شده کیه؟ امام حسن جواب میده مادر جان (میخواد برای همۀ اهل محشر روضه بخونه ..) امام حسن جواب میده : هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ ..." من فدای دختری که در خرابه بود و گفت با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین خورده‌ام از این و آن مشت و لگد حالا بگو من شده‌ام پیر تر یا مادرت زهرا حسین *یه وقته یه مرد زمین می افته .. یه وقت هم یه زن زمین می افته ..* دست دعو بزرگتر از صورت تو بود .... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
/ و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اون‌شب از روی اون ناقه توی راه بین اون صحرا بازی می‌کردم افتادم انقد غصه نخور بابا غصه نخور بابا توی راه بین اون‌صحرا یکی دستش تو تاریکی به گونم خورده چیزی نیست هیچ کس نمیدونه بپرس از عمه میدونه یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست شاعر: امیرحسن سالاروند *همچین که این سر رو از تو طبق می‌خواست برداره ، یهو از دستش افتاد .. گفت بابا می‌بینی بازوهام طاقت نداره .. از بس با تازیانه به این بازوهام زدن .. یه وقته یه مرد زمین میفته بلند میشه، زود یاعلی میگه از جا پا میشه، اما زن با مرد فرق داره!.. زن وقتی زمین میفته خجالت میکشه .. قبل از این که بلند بشه از زیر چادر هی دورشو نگاه میکنه مردی ، نامحرمی ، کسی ندیده باشه... اما بازم طاقت داره بلند بشه از زمین. اما یه وقته یه دختر کوچیک‌ زمین میفته .. دختر وقتی زمین میفته ، از جا بلند نمیشه؛ تا بابا نیاد بغلش کنه .. تا بابا نیاد نوازشش کنه ..بوسش کنه از جا بلند نمیشه ، تازه هی میگه پاهام خیلی در میکنه بابا... همچین که از ناقه زمین افتاد، گفت بابام حالا میاد بلندم میکنه ... از دور دید یه سیاهی داره میاد گفت حتما بابامه .. تا اومد جلو دید نه باباش نیست .. خدا لعنتش کنه زجرِ ... تا دید هی داره زیر لب داره میگه یازهرا یازهرا؛ گفت حالا که میگی یازهرا بذار یه کاری باهات بکنم که مثل مادربزرگت بشی که دیگه جلو من نام زهرا رو نبری... چنان با چکمه به پهلوی این دختر زد... من که بعد از تو به کوه دردها برخورده‌ام از یتیمی خسته‌ام، از زندگی سرخورده‌ام دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود زهر دوری تو را با دید‌ی تر خورده‌ام دست سنگین یک طرف، انگشترش هم یک طرف از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده‌ام صحبت از مسمار اینجا نیست، اما چکمه هست با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده‌ام زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده‌ام حرفهای عمه خیلی سخت بر من میرسد گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده‌ام هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه ازینور خورده‌ام گاهی ازآنور خورده ام پشت خرابه دخترکی کج نشسته بود میخواست تا ادای مرا در بیاورد شاعر: سیدپوریا هاشمی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
/ و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دوتامون لبامون پر از خونه موهام مثل موهات پریشونه حالا مثل تو من یه دندونِ شکسته دارم .. دوتامون موهامون پر از دوده قراره جدایی مگه بوده یتیمی برا من هنوز زوده سنی ندارم .. حق داری نشناسی ، موهام سفید شده این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده از بین دخترا ، من خسته تر شدم زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم نمی‌پرسم انگشترت چی شد نپرسی ازم معجرت چی شد ببین قسمت دخترت چی شد توی خرابه .. تو شام صد دفعه کربلا دیدم بلا دیدی بابا بلا دیدم سرت رو تو طشت طلا دیدم حالم خرابه .. امشب بیا خودم ، مادر بشم برات خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات حالا که اومدی، بیشتر پیشم بمون لبهاتو می‌بوسم ، قرآن برام بخون سرِ روی نیزه بابام میشی همون مهربون که میخوام میشی تو هم‌بازی این روزام میشی می‌بینی تنهام .. خیال کن نریخته موهای من ببین سالمه ابروهای من دیگه خسته نیست زانوهای من بشین روپاهام .. من فرض میکنم ، آغوش داری و من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاری و تو فرض کن منم ، گوشواره دارم و اصلا نگاه نکن این ، گوشای پاره‌مو شاعر: داود رحیمی همچین که این سر رو آوردن بغل کرد؛ بابا یادته شبا میومدم رو پاهات میخوابیدم برام لالایی میخوندی .. برام قصه تعریف میکردی ؟.. حالا منم پاهامُ دراز میکنم سرتو رو پاهام ‌میذارم .. میخوام برات لالایی بخونم: لالا لالا ، گلم لالا بابای خوشگلم لالا اینقد با باباش حرف زد. راوی میگه یه مرتبه دیدم از موها شروع کرد هی نوازش می‌کرد ، همه جارو یکی یکی سوال می‌کرد: بابا موهات چرا سوخته؟! همچین که رسید به این لب‌ها گفت: بابا دیگه از این ‌نمیگذرم. موهات سوخته بود حرف نزدم، پیشونیت شکسته بود حرف نزدم... ( نوشتن صورت هجده زخم کاری داشته) از همه گذشتم، ولی از این نمیگذرم بابا. آخه همۀ این زخمایی که تو صورتت هست ، تو سرت هست من ندیدم ، نمیدونم کجا این زخما پیش اومده برات .. اما بابا دیروز یه صحنه‌ای دیدم باور نمی‌کردم ، اما حالا فهمیدم چی شده .. حالا که من اونجا بودم این صحنه رو دیدم منم خودمو مثل تو میکنم (چی؟!) دیروز می‌دیدم چوب یزید بالا میره، دستای عمه‌م بالا می‌رفت، چوب که پایین میومد قدّم نمیرسید ببینم به کجا میخوره، حالا فهمیدم اون نامرد با این لبهات چیکار کرده... حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
/ و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ چقدر خیر دیده‌ایم از محبت حسین به روی شانه‌های ماست دست رحمت حسین زیانزد تمام عالم است مهربانی‌اش دل مرا که برده است؟ این عطوفت حسین! روایت است این که هر سحر فرشته می‌برد سلام صبح‌گاهی مرا به خدمت حسین *بیدار میشی نماز میخونی صبح همچین که نمازت تموم میشه دست به سینه بزار بگو السلام علیک یا اباعبدلله .. با یک سلام صبح به آقای بی کفن انگار روبروی حرم ایستاده ایم* شفیع روز محشر است آجر حسینیه به این بهانه که درآن شده‌ست صحبت حسین چه بهتر است با وضو میان روضه گریه کرد عبادت است گریه‌های بر مصیبت حسین رفیق! روضه‌خانه سنگر ولایت علی‌ست هزینه داده است شیعه پای هیئت حسین رضایت حسین باطناً رضایت خداست رضایت خداست باطناً رضایت حسین به یک نظر دل خراب را درست می‌کند خدا کند شویم شامل عنایت حسین نترس! ظرفیت برای حر شدن هنوز هست رسول ترک حر شده‌ست با هدایت حسین گناهکار دوتا قطره اشک بین روضه ریخت خدا هم از گناه او گذشت بابت حسین حسین بانیِ قبولِ توبه‌های آدم است همین هزار و چند ساله نیست قدمت حسین *آدم هم که خطا کرد اشتباه کرد مونده بود حیران نگران ، گفت چیکار کنم ؟.. بعداز چندین سال که از بهشت رونده شد گفت میخوای توبه تو خدا قبول کنه ؟.. میخوای روسیاهی تو حسین قبول کنه سرتُ پایین بنداز بگو: یا قدیم الاحسان بحق الحسین علیه السلام ...* به همین نفس زدن دلم خوشه به تو و امام حسن دلم خوشه به زیارت اومدن دلم خوشه به همین برو بیا دلم خوشه به تو و امام رضا دلم خوشه به تو و به کربلا دلم خوشه به دعای فاطمه دلم خوشه به شهید علقمه دلم خوشه به علم که دستمه دلم خوشه" به گرد و خاک معجر سه ساله دخترش قسم برای دردهای ما دواست تربت حسین به حشر هم قدم که مینهد هنوز بی سر است قیامتی‌ست لحظه‌ی ورود حضرت حسین شاعر: علی محمدی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
/ و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ به حشر هم قدم که مینهد هنوز بی‌سر است قیامتی‌ست لحظۀ ورود حضرت حسین *میدونی سر این آقا کجاست که میگه بی سر وارد محشر میشه؟! بی‌بی دوعالم لحظه‌ای که وارد محشر میشه؛ اونجا بی‌بی وسیله میاره برا شفاعت امّتش. روایت میگه: اولین وسیله‌ای که بی‌بی روو میکنه، پَرِ چادر رو کنار میزنه ، یه سر بریده رو دست میگیره .. صدا میزنه آی گریه‌کنای حسینم... اونجا سر بریده رو روو دست میگیره .. (تو ذهنت تصور کن دیگه نمیتونی آروم بشینی) "بُنَیَّ قَتَلوکَ و مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" ... دومین وسیله‌ای که بی‌بی روو میکنه ، یهو پر چادر رو کنار میزنه ، دوتا دست قلم شده عباس رو دستش میگیره .. آی گریه کنایِ عباسم حالا نوبت شماست میخوام شمارو شفاعت کنم... انقدر این روایت زیباست که میفرمایند: اول گریه کنای حسینش ر‌و راهی بهشت می‌کنه. همه رو بی‌بی راهی می‌کنه ، روایت میگه خودش راه میفته ، همچین که داره تو مسیر میره به سمت بهشت ، هی برمیگرده پشت سر رو نگاه میکنه .. عرضه میدارن: خانم جان اتفاقی افتاده؟! میفرماد: نه، میخوام ببینم یه وقت کسی عقب نمونده باشه؛ مادرِ دیگه .. مادرِ ... تو کوچه‌ها هم که زمین افتاد اول گفت: حسن جان تو که چیزیت نشده؟! مادر دل‌نگرون بچه‌شه...* بهانه گیر می‌شوم عمو که آه می‌کشد صدای آه او مرا به قتلگاه می‌کشد غربت او مرا به این وادی خون کشیده است بعد علی اصغرش نوبت من رسیده است نوشته اند از ازل کشتۀ کربلایی‌ام اذن جهاد می‌دهد غیرت مجتبایی‌ام برای زنده ماندنم عمو بهانه می‌شود برای جان سپردنم گلو بهانه می‌شود سنگ هم از غم عمو بهانه‌گیر می‌شود و کودک از مصیبتش یک شبه پیر می‌شود ببین عمه بر زمین فتاده پیکر عمو نگو بمان که شمر هم امان نمی‌دهد به او برای غارت سرش رسیده نوبت سنان دو نیزه هم سپر شود، دونیزه ‌است عمه جان نگو که کوچکم ببین که بحث غیرتم ‌شده نگو بمان، نمی‌شود، که کوچه عبرتم شده نگیر خُرده عمه جان که بی قراری‌ام به‌جاست سنان کربلای ما مغیره‌ی قدیم‌هاست *میبینی سنان با نیزه داره میره تو گودال، چرا میگه مثل مغیره است آخه تو گودال همه بی هوا میزدن ،نیزه رو برداشت به پهلوی عزیز فاطمه زد آه حسین بلند شد هی صدا میزد یا زهرا....* آمده‌ام به قتلگاه اگرچه دیر عمو حسین سپر برات می‌شوم نفس بگیر عمو حسین صدای غربت تو را گوش خیام تو شنید نفس بگیر عمو حسین لشکر کوچکت رسید تا شده نیزه‌هایشان در بدن تو آه آه وا شده پای شمر هم روی تن تو آه آه نیره به نیزه از تنت هستِ تو رفته آه آه به قصد غارت عقیق، دست تو رفته آه آه نیزه شکسته شرم کن، نفس بگیرد این بدن خنجر کند رحم کن موقع دست و پا زدن چند نفر به یک نفر، لشکر بی حیا نزن خنجر و تیر و نیزه را جای عمو بزن به من چنگ نزن به موی او، گیسوی سوخته نبر پیرهنی که میبری فاطمه دوخته، نبر نبی به سینه‌ی عمو خورده لب مطهرش شرم کنید اسب‌ها! نعل کجا و پیکرش شاعر: ناصر دودانگه •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
/ و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ رهام کن که می‌بینم عمه جون کشیدن عمومو به خاک و خون می‌بینی که تکیه زده به اون نیزه شکسته می‌بینم عمومو که بی کَسه ولی حیف که زورم نمیرسه به این نیزه که راه نفسِ عمومو بسته هرچی صدا زدم ، بسه دیگه نزن انگار نمی‌رسید ، اصلا صدای من گودال شاهده ، که بی حیا می‌زد اون با غلاف تیغ ، این با عصا میزد داره طاقتم سر میاد عمو که قاتل با خنجر میاد عمو چه کاری ازم بر میاد عمو دستم بریده دلم میتپه توی سینه‌م‌ُ تو گودال کنارت می‌شینمُ چیزایی که دارم می‌بینمُ کسی ندیده ای وای می‌بینم ، شمر و بالا سرت نیزه به پیکرت ، خنجر رو حنجرت ای کاش که می‌شد ، دستم سپر بشه تا نگذارم از این ، نزدیکتر بشه توی گوشمه خنده‌های کی روی سینته ردّ پای کی دارم نیزه‌هارو یکی یکی بیرون میارم رسیدن و با کینۀ علی تو رو می‌زدن بی معطّلی میخواستم برات سپر شم ولی توون ندارم دیدم که پنجه توو ، موی تو می‌کشید خواستم سپر بشم ، قدم نمی‌رسید تو کوچه‌ هم بابام ، هرکاری کرد نشد دردی حریف این ، اندوه و درد نشد اگه اون روز روز پر سوز یه کمی بودم بزرگتر توی کوچه میشدم من سپر بلای مادر شاعر: داوود رحیمی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
⛔روش دسترسی آسان به کلیه مطالبِ ماه محرم و صفر 👌با تایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک بر روی عبارات پایین (متن آبی رنگ) علامتی (↑ و ↓) شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت . یا: 👌با توجه به واعظ و مداح : 👌با توجه به مناسبت ها : 👌مناجات و دعا : 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژه ورود کاروان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شب دوم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السلام علیک یا مظلوم ، یا غریب ، یا وحید ‌، یا اباعبدالله .. اگر که عمر زیادم دهد خدایِ حسین هزار سال بسوزم فقط برایِ حسین حسینی ام! به دو عالم چه کار دارم من! گذشته ام ز دو عالم به اتکایِ حسین حسین روح‌ نماز است و پنج‌ نوبت را … سر نماز می افتم به دست و پای حسین براش سینه زدم سینه ام حسینیه شد نوشته روی دلم مجلس عزایِ حسین همیشه مادر دلخسته ام به من‌ می گفت مباد خرده بگیری به روضه های حسین رفیق! کرببلا دعوتی ست! پولی نیست برات کرببلا چیست؟ یک دعای حسین نیابتاً ز حسن کربلا برو امسال ببر سلام حسن را به کربلای حسین هنوز فاطمه در عرش روضه می خواند تنور خانه ی خولی نبود جایِ حسین دیده‌ام بر نینوا افتاد ، دلواپس شدم بارها از ناقه تا افتاد ، دلواپس شدم نام این صحرا حسین با قلب زینب آشنا‌ست بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم خاکِ سرخ این بیابان بویِ کوچه می‌دهد گوئیا مادر زِ پا افتاد دلواپس شدم من کنارِ تو نباشم زود می‌میرم حسین تا عمودِ خیمه جا افتاد ، دلواپس شدم این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود باد در موی شما افتاد دلواپس شدم *"عصر روز دهم نانجیب اومد موهای حسینُ کشید ..." یادش بخیر موی تو را شانه میزدم افتاده دستِ شمر چرا خاطرات من * حنجر تو معجرِ من ، هر دو پاره می‌شود؟ حرفِ بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن چشم من بر نیزه‌ها افتاد ، دلواپس شدم حرمله زانو زده ، ای وای بیچاره رباب صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست دیده‌ام بر بچه‌ها افتاد ، دلواپس شدم *مثل فردایی کاروان رسید کربلا .. تا رسیدن ابی عبدالله سوال کرد به من بگو پیر مرد نام این وادی چیه؟ گفت آقاجان قاضریه ، نینوا .. همه اسم هارو برد حضرت فرمود نام دیگه ای هم داره این سرزمین؟! عرضه داشت آقا یه زمینی اینجا هست از خیلی قدیما بهش میگن کربلا ... ای حسین ... خوش اومدی حسین .. حسین جان آقا مواظب رقیه ات باش .. حسین جان قربون زن و بچه ات برم ‌.. پناه میبرم از نفس خود به سوی حسین .. •┄┅══༻○༺══┅┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ چاووش ماتمه اومده وقت عزا دور هم جمع شدن باز هم گریه کنا دستامون و گرفت زهرای مرضیه از ما گریه کنا یعنی که راضیه   روضه ما رو شفا میده گریه ما رو جلا میده ماهِ محرم همه جا بویِ کربُبَلا میده ..   آقام آقام حسین حسین ..   *پرچم تو زدن آقاجان .. ولی غروب عاشورا یجور دیگه شد بر عکس شد ، چه غروبی درست کرد ..*   نزدیک تری از رگِ گردن به گدایت ماییم و طوافِ حرم کربُبَلایت هر جایِ جهان می نگرم نام تو آنجاست از هر نظر انگار شبیهی به خدایت   گشتیم تمامی جهان را و ندیدم شیرین ترُ دلچسب تر از شورِ عزایت در روز قیامت که جهان دور تو جمع است بگذار که ما نیز بیوفتیم به پایت   ای آنکه جهان تکیه به دستانِ تو داد است حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت با خود و سپر رفت به میدان علی اکبر از معرکه برگشت ولی بین عبایت دیدن ملائک همگی گوشه ی گودال آغوش گشوده ست خداوند برایت بر نیزه شدی قاری قرآن چه شکوهی ای آنکه دل از فاطمه میبرد صدایت   *بریم در خونه مسلم ابن عقیل .. حسین جان :* هر بلایی سرم آمد به فدایِ سر تو به فدای پر قنداقِ علی اصغر تو حاضرم بر سر بازار به خیرات روم ننشید پرِ خاکی به سر خواهر تو بر سر من همه تفریح کنان سنگ زدنند وای بر صورتِ چون برگ گل دختر تو از همین جا همه تقسیم غنائم کردند در کمین اند به تاراج برند لشگرِ تو ترسم این است که گرفتار شوی در گودال میشود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو هر تکانی که سرت بر سر نیزه بخورد باز تر می‌شود این پارگی حنجر تو  شاعر : قاسم نعمتی حــســـیـن ... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بابا رفتی منو ، بردن با حرمله .. پاهایِ کوچیکم ، پر شد از آبله .. موهایِ سوختمُ ، شونه زد دستِ زجر بابا جونم ببین ، دستامُ بسته زجر .. از هرچی پست بدم‌ میاد از مردِ مست بدم میاد از اونی که سرِ تورو ، رو نیزه بست بدم میاد بابایی مثلِ تو ، زخم اَبرویِ من زیرِ ناخنِ زجر ، جا مونده مویِ من من بازیچه شدم ، از من داری خبر با مشت دندونایِ شیریم افتاد .. شد چشمام تار منو زدن روزی صد بار منو زدن واسه خنده آدم بدا ، تویِ بازار منو زدن .. ____ رازِ من و لب هایِ تو معنا شدنی نیست جز با نفسَم خونِ تو احیا شدنی نیست دختر که زمین خورد زگیسو نکشیدش بی ناز کشی های پدر پاشدنی نیست هرچیز که از خیمۀ ما رفت به غارت غیر از سر بازار که پیدا شدنی نیست این پا نشدن پیش تو از بی ادبی نیست این پایِ ورم کرده دگر پاشدنی نیست نه پیر زمین خورده شود دخترِ سابق نه این سر غارت شده بابا شدنی نیست این گیسویِ کوتاه دگر شانه ندارد زحمت نکش عمه،گره اش واشدنی نیست آن شب جلویِ مادرِ تو ، بد کتکم زد ورنه قد کوتاه چنین تا شدنی نیست شد نیزیِ چکمه اثرش چون نوکِ مسمار پهلویِ لگد خورده مداوا شدنی نیست *صدا زد زنِ غساله ، به من بگید بزرگِ این قافله کیه ؟! همه نشون دادن عمۀ سادات زینبُ .. خانم جان دو سه تا سوال دارم .. من تو عمرم تا حالا یه همچین چیزی ندیده بودم .. (چی میخوای بدونی ؟!) گفت خانم جان به من بگو چرا دورِ گردنِ این بچه جایِ غل و زنجیرِ .. خانم جان به من بگو چرا پاهاش آبله زده .. خانم جان به من بگو چرا موهاش سوخته؟؟ ..* ویرانه ام پر میشود از عطرِ گیسویت بابا کجا بودی چرا خاکی شده مویت؟ پیدا نکردم جایِ سالم در سرت بابا تا بوسه ای برچینم از مابین اَبرویت پرواز کردم سویِ تو اما زمین خوردم این روز ها زخمی شده بال پرستویت سجاده ام را پهن کردم کنج ویرانه من هم شبیه عمه هستم دعا گویت این است روز و شب دعایم کاش من را باز یکبار دیگر می نشاندی روی زانویت أَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَظلوم یا غَریب أَلسَّلامُ عَلَى العَطشان عِندَ اَلْفُرَاتِ أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ روتو از خواهرت برنگردون داداش من منت میکشم آروم جون داداش داداش نزار بشه ، امیدم نا امید آرزومه بشم من مادرِ شهید .. جونِ خواهر فدات ، حسین ای بی لشگر فدات ، حسین بچه هامو کنار نزن جون مادر فدات ، حسین .. جانم حسین ،‌ حسینِ من ... نورِ چشمم فدایِ طفلانت جانِ زینب همیشه قربانت زندگیِ منو تب و تابم دست من خالی است دریابم حیف شد بیش از این توانم نیست حاصلی جز دو نوجوانم نیست تو که دریایِ رحمتی آقا تحفه ام را عنایتی آقا دوست دارم به راه تو بروند پیش مرگ سپاه تو بروند من نبینم غریب خواهی شد لحظه ای بی حبیب خواهی شد مادر به خیمه و دوجوانش به قتلگاه پا میکشند راه نفس باز وا کنند در آخرین نفس که نفس بر لب آمده میخواستند مادر خود را صدا کنند اما ز خیمگاه نیامد به جای او زود آمدند تا سرشان را جدا کنند عباس اگر نبود که چیزی نمانده بود میخواستند هر چه که تیغ است جا کنند •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ غرور کودکی ام را به خنده پا نزنید سرش شکست بزرگ قبیله را نزنید هزار و نهصد و پنجاه زخم خورده تنش به زور بر تن صد پاره نیزه جا نزنید حیا کنید غریب است نامسلمان ها گرفته روی لبش ذکر ربنا نزنید نگاه خواهر آواره اش به گودال است بخاطر دل او با سر و صدا نزنید هنوز مانده کسی پیش مرگ او باشد هر آن کشته به او تیر بی هوا نزنید تمام آبرویم دستهای لاغرم است که میکنم سپر جان یار تا نزنید مقابلش به گلویم سه شعبه را نزنید مقابلم به تنِ زخمی اش عصا نزنید هزار بار مرا ذبح از قفا بکنید سرِ عزیز خدا را تو رو خدا نزنید به روی سینه سوزان عمویش افتاد ته گودال عمو بود به رویش افتاد سینه بر سینه ی او داشت حرامی آمد تا جدایش بکند کار به مویش افتاد او به یک دست بغل کرد عمو را اما وای من زخم لب تیغ به رویش افتاد خواست این دفعه عمو نه که بگوید بابا گذر تیر سه شعبه به گلویش افتاد بسته گویم چقدر اسب از آنجا رد شد بسته گویم چه ترک ها به سبویش افتاد مادرش آمده گودال مچرخان بدنش استخوان های گلویش ز قفا ریخت به هم •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam