eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.8هزار دنبال‌کننده
64 عکس
257 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 قضایای شب عاشورا (بخش اول صوت) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روایت میگه أبی عبدالله بعد عشا، نماز عشا رو که خوندند؛ صدا زدند این نور ها رو کم کنید. همه نور ها رو خاموش کردند. آقا شروع کرد صحبت کردن. هرکی میخواد بِرِه بره. دیگه بیعتمو از شما برداشتم. اینا فردا با من کار دارن. هرکی میخواد از مرکب سیاهی شب استفاده کنه و بره. اول کسی که روایت میگه از جا بلند شد و از رأی عبدالله دفاع کرد« قمر بنی هاشم بود. از جا بلند شد گفت: حسین جان! کجا بریم غیر در خونه تو؟ این ما کجا رو داریم بریم؟ همه اصحاب یکی یکی بلند شدند و حرف زدند. راوی میگه رد میشدم؛ از کنار خیمه ابی عبدالله یهو صدا بی بی زینب(س) رو شنیدم. دیدم تو خیمه نشسته ابی عبدالله هم داره شمشیر رو نیز میکنه؛ شعر میخونه؛ گریه میکنه. این قصه رو امام سجاد (ع) هم تعریف میکنه؛ می‌فرماید:«من مریض بودم تو خیمه استراحت میکردم. دیدم بابام داره شعر میخونه و شمشیر رو نیز میکنه. هی شعر میخونه و این شمشیر رو نیز میکنه. یه مرتبه بی بی اومد کنار برادرش نشست. حسین جان این حرفا چیه میزنی؟ مگه قراره فردا چه خبر بشه؟ یه سوالی هم از ابی عبدالله پرسید؛ این اصحابت رو امتحان کردی یا نه؟ یه وقت نکنه تا فردا همشون برن و ما تنها بمونیم... یه نگاه به زینبش کرد فرمود: خواهرم نگران نباش. اینا بهترین اصحاب منن. اینجا هیچ جایی نمیرن. خیالت جمع باشه. امام سجاد میگه: ابی عبدالله شروع کرد روضه برا زینب بخونه. خواهرم باید صبر کنی. فردا قراره این اتفاق ها بیفته. بی بی تا شنید؛ امام سجاد میگه عمم یه ناله ای زد؛ گریبان چاک کرد؛ یهو بیهوش رو زمین افتاد. ابی عبدالله آب آورد. بی بی رو به هوش آورد. خواهرم نکته فردا جزع فزع کنی. باید صبر کنی هرچی پیش اومد. گفت باشه داداش... عباس بیرون خیمه ها داره نگهبانی میده. دور تا دور خیمه های بچه ها میره و میاد تا کسی در تاریکی شب به این خیمه ها نزدیک نشه. یک مرتبه دید یک سیاهی ای داره از دور نزدیک میشه. از اون دور با اون هیبت حیدریش صدا زد کیه؟ هر جا هستی بایست. این موقع شب چی میخوای اینجا؟ از اون دور دید یه صدای نحیف صدا زد: داداش من زینبم. تا این حرف رو زد عباس انقدر خجالت کشید افتاد رو زمین گفت: خواهر ببخشید به امام حسین. نشناختمت. از دور دیدم سیاهی داره نزدیک میشه متوجهت نشدم. عذرخواهی میکنم. گفت: عباسم! بیا باهات کار دارم. دوتایی نشستند خواهر و برادر. چیه؟ این موقع شب بی بی جان چیکار داری؟ _عباسم دلم برات تنگ شده بود. گفتم شاید فردا دیگه فرصت نشه ببینمت. امشب بیام خوب قد و بالات رو نگاه کنم. عباس جان! یه لحظه بهم گوش بده. میخوام برات تعریف کنم؛ بچه که بودیم پیغمبر اکرم که از دنیا رفت بیچاره شدیم. عباس جان! مادرم رو خیلی بدجور ازمون گرفتند. عباسم! مادرم جَوون بود از دنیا رفت و ما بدیم شدیم. بی مادر شدیم. (غیرت عباس به جوش اومده؛ دو زانو هم ادب کرده نشسته؛ ولی هی داره با دستاس این خاک ها رو فشار میده) عباسم! بعد از چند سال وقتی مادرمون از دنیا رفت زندگی مون به هم ریخت. اما بابام به عقیل،برادرش فرمود عقیل! دنبال یک زنی باش که شجاع باشه. مادر تو انتخاب کرد عقیل برا بابام. (این حرف‌ها رو چرا امشب میزنی؟) عباس جان! میدونی، بابام از اون موقع به فکر ما بود. برا همین رفت مادر تو رو انتخاب کرد. عباس جان! شنیدم شمر دیشب برات امان نامه آورده. یه وقت نکنه داداشمو تنهاش بذاری و بری. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک نهادی ای تشنه لب، صورت خود روی خاک تنت به سوز و گداز، تو گرم راز و نیاز سوی خیام حرم، دو چشم تو مانده باز آمده از خیمه گَه، خواهر غم دیده ات دید و که شمر از جفا، نشسته بر سینه ات گفت و بده مهلتی، تا برسم بر سرش برادرم تشنه است، مَبُر سر از پیکرش ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 بی حیا آمد و با پا بدنش را چرخاند (بخش دوم صوت) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگران بودم و از خیمه، دویدم، دیدم آمدم، لطمه زدم، جیغ کشیدم، دیدم روی تل، با سر زانو که رسیدم، دیدم هرچه از مادرم آن روز شنیدم، دیدم دو قدم مانده به گودال خمیدم،دیدم شاه لبِ تشنه ی من، از سر زین افتاد و نیزه ای آمد و، از پشت زمین افتاد و... به زمین خورد و، به سر داشت بگوید مادر به رهش دیده تر داشت، بگوید مادر داغ بر روی جگر داشت، بگوید مادر لحظه ای فرصت اگر داشت، بگوید مادر بی حیا آمد و با پا بدنش را چرخاند نعل یک اسب رسید و بدنش را چرخاند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 به زیر پای قاتل افتادی (بخش سوم صوت) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با گریه خیمه گاه و می بینم با غصه ذوالجناح رو می بینم با گریه صورتت رو می بوسم با غصه قتلگاه و می بینم به عده‌ای بی حیا و می بینم فرار بچه ها رو می بینم همین که خیره به سرت میشم یه خنجر از قفا رو می بینم می بینمت به مشکل افتادی به زیر پای قاتل افتادی جلو چشای من به خاک و خون شبیه مرغ بِسمِل افتادی آب آورت رو میبری میدون گل پسرت رو میبری میدون اُمِّ وهب حالم و میدونه کی خواهرت رو میبری میدون خدا میدونه خوب می جنگم شمشیر نشد با چوب می جنگم میگم که دختر علی هستم از صبح تا غروب، می جنگم فدای غصه خوردنت داداش غریب گیر آوردنت داداش برات بمیر که ته گودال به زور نیزه بردنت داداش آخه اینا چی میخوان از جوونت فدای موهای پریشونت هنوز که خیزرون نیاوردن بگو چرا شکسته دندونت فدای این نگاه مظلومت از آب هم کردن محرومت تو رو خدا نگو أنا العطشان با نیزه میزنن تو حلقومت داره چه غوغایی به پا میشه دم غروب کربلا میشه و الشِّمرُ جالسٌ علی صَدره داره سرت جدا میشه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 روضه قتلگاه ( بخش چهارم صوت) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه مرتبه دید همه دور گودال رو گرفتند. گَرد و خاک ها بالا رفته. از بالا تل داره می بینه. دستاشو رو سرش گذاشته. «صل علیک ملیکُ السَّما، هذا حسینٌ، مُرَمّل بالدِّما، مُقَطَّعُ الأعضا» از دور داره مییینه. نیزه ها بالا میره؛ پایین میاد. شمشیر ها بالا میره؛ پایین میاد. بدو بدو خودش رو رسوند گودال. اما چی دید؟ هر چی نگاه کرد دید این بدن رو نمیشناسه. تا اومد برگرده دید از حلقوم بریده یک صدایی میاد. اُخَیَّ! اِلَیَّ... کسی که یه بار رفته باشه کربلا، تربت کربلا رو تشخیص میده. از رنگش. از بوش. الآن یه مهر امام رضا بدند رنگش فرق داره. رود تشخیص میدی که تربت امام حسینه یا تربت کربلاست. میخوام بگم نمیدنم چیکار کردند با این بدن که خواهری که ۵۰ سال کنار برادرش بوده نشناخته. اما امام صادق(ع) جواب داده. میگه کاری با این بدن کردن؛ به اندازه نگین انگشتر جای سالم تو این بدن نبود. شیخ جعفر شوشتری میگه: کاری با بدن کردن؛ دیگه پشت و روی بدن مشخص نبوده... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
👌باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت یا: 👌واعظ و مداح : 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: 👌مناجات دعا: 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam8
📋امروز ارباب ما رو تو گودال نگران کشتند (بخش اول صوت) (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امروز ارباب ما رو تو گودال نگران کشتنش. میدونین نگران چی بود؟ روایت میگه همینطور که افتاده بود با گوشه های چشمش خیمه ها رو نگاه میکرد. ای خدا الآن زن و بچشم چی میشن؟ تو این بیابونا تنها. نه محرمی. نه کس و کاری. امشب ناموس ارباب ما تو بیابوناست. انقدر نامحرم تو این بیابونا هست من چی بگم؟ فقط همینو بگم. بین یه عده اراذل و اوباش... خدا نیاره برا کسی تو بیابونی گیر بیفتی؛ مجبور بشی زن و بچت رو رها کنی؛ بدونی تو اون بیایون اراذل و اوباش هستند. امروز از دم غروب خیمه ها رو آتیش زدند. اون نامرد وقتی اومد خیمه ها رو آتیش بزنه صدا زد: خیمه ها رو با اهلش به آتش بکشید. امشب روضه عجیب آمیخته با روضه مادرم فاطمه است.) یادم افتاد اون لحظه ای که اون نامرد اومد پشت در خونه. علی یا بیرون میای یا خونه رو به آتیش می‌کشم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 عمه جان! پهلو هام درد میکنه (بخش دوم صوت) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (امشب اروم گریه کنید. کسی داد نزنه. شأن غرببان ه. باید آروم آروم گریه کنیم.)آخه بی بی با یه مکافاتی بچه‌ها رو آروم کرده. همچین که خیمه رو آتیش زدند دیدند بی بی داره بال بال میزنه دم یه خیمه. هی می ره تو. هی میاد بیرون. _چی شده بی بی جان ؟ فرمود من تو این خیمه یه مریض دارم. نمیدونم چجوری بیارمش بیرون یه وقتی تو آتیش نسوزه. @seyedrezanarimani (امشب بی بی با یه مکافاتی خوابوند. چه خوابی؟ از خواب می پرند این بچه ها. دیدین... مخصوصا اگه دختر داشته باشید این حرف منو میفهمید. دخترت اگه تو روز به صحنه بدی ببینه تو شب هی از خواب میپره میگه خواب بد دیدم.) هی از خواب می پریدند. عمه جان! گوشم درد میکنه. اون یک میگفت:« عمه جان! پهلو هام درد میکنه.» اون یکی هی میگفت: «عمه جان! صورتم میسوزه.» @narimani_matn میگه همه این بچه ها رو که بی بی یکی یکی شمرد؛ دید دوتا از بچه ها کمن؛ با ام کلثوم تو بیابون دنبال این بچه ها میگشتند. لای این بوته ها رو هی گشتند. یه وقت دیدند یکی از این بچه ها لای این بوته ها جوون داده. انگار زیر پاهای اسب ها مونده. گرفت بغلش کرد آورد تو خیمه دید جوون داده و مُرده. اما هنوز یکی دیگه از بچه ها کمه. ای خدا کجا رفته؟ این طرف رو بگرد. اونطرف رو بگرد. یهو ام کلثوم صدا زد: زینب جان! من میدونم کجا رفته. آخه هی دم غروب بابا بابا میکنه؛ شاید رفته تو گودال. اومدند تو گودال دیدند آره این بچه خودش رو انداخته رو بدن بابا. دست این بچه رو گرفت؛ بلندش کرد. عمه جان! چجوری تو این نیمه شب تو این تاریکی ها بدن بابات رو پیدا کردی؟ صدا زد عمه جان! خیلی دلم هوای بابام رو کرده بود. میخواستم براش آب بیارم. آخه دیدم هی میگه:« جگرم میسوزه.» همینجور که تو این بیابون میگشتم بابا بابا میکردم دیدم از یه جایی صدا 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 میون شعله ها آه... (بخش سوم صوت) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه (عمو سوختم)۴ میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه آتیش گرفته دامنِ تموم بچه ها آه (عمو سوختم)۴ (تو دست دشمن‌ها آه، همه گوشواره‌ها آه)۲ بیا تو این غریبی ها برس به داد ما آه (عمو سوختم)۴ کنار عمه ها آه، دیدم تو قتلگاه آه یه عده بی حیا آه، تن بابامو و زیر دست و پا آه به زیر سنگ و تیر و شمشیر و نیزه ها آه (عمو سوختم)۴ نبودی اومدن آه، همه جری شدن آه تو که نبودی ما رو تازیانه میزدن آه (عمو سوختم)۴ (نبودی تو حرم آه، چی اومده سرم آه)۲ با کعبه نی شکسته شد آه، دیگه نگم چی شد با معجرم آه (عمو سوختم)۴ (نبودی پیشمون آه، سیاه شد آسمون آه)۲ ببینی گوشه چشم لاله‌گون آه، چهل نفر با تازیانه دور عممون آه آخ!... چقدر سوختم.. (رأس حسین رو نیزه ها، عمو سوختم آتیش زدن به خیمه ها، عمو سوختم)۲ (عمو سوختم)۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
سبک:شور امیر المؤمنین متن:سلام الله علی الحیدر... سلام الله علی الحیدر تویی اول تویی آخر تویی آن یل که با انگشت ز جا کندی درِ خیبر تو همانی که خداوند جهان از صُلبَت یازده نور ز نورِ تو به تکثیر انداخت وسطِ معرکه وقتی که قدم میزدی کار خود را ملک الموت به تأخیر انداخت مُرید دربارت، ابوذر و سلمان به تحت فرمانت، عوالم امکان درونِ صفین تا، زدی به نِی قرآن بگفتی این هیچ است، منم خودِ قرآن اشهد ان علیا ولی الله سلام الله علی الحیدر تویی صفدر تویی رهبر تمام عمرِ خود را از تو می گویم سرِ منبر چه کسی مثل تو در معرکه قدرت دارد تو همانی که به شیطان غُل و زنجیر میزد تو همانی که به آنی چو یلان در صفین سیزده ساله اباالفضل تو شمشیر میزد شهنشهِ والا، دلاورِ مطلق روایتی زیبا، بگویم از خندق که عبدود وقتی، منم منم میکرد به یک تشر گفتی، انا علیٌ حق اشهد ان علیا ولی الله 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 بر خاک می‌کشند تو را این حرامیان / *بخش اول صوت* (ع) ویژه (ع) مداحی های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مابین بچه‌های علی فرق نیست که ترس یزیدیان همه "اصل ولایت" است بر خاک می‌کشند تو را این حرامیان این بی‌حیا شدن همه‌اش از لجاجت است سیلی که می‌زنند به دیوار میخوری محکم لگد زدن به تو از روی نفرت است بس کن نزن، زمین و زمان می‌خورد به هم نفرین کند که لرزه به ارکان خلقت است رحمت بس است، رو کن از آن هیبت خودت... نه...، صبر در قبیله‌ی حیدر وراثت است ذکر لبم شده همه شب "یابن العسکری" می‌آید آن‌که در پس اسرار غیبت است از یُمن توست "سامره" شد "سُرّ مَن رَءآه" سرداب سامرای تو "باب الاجابت" است انگار غربت تو به پایان نمی‌رسد سوغات سامرای تو تربت نه، غربت است *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 (ع) / *بخش دوم صوت* ویژه (ع) مداحی های کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا امام عسکری (ع) خادمش رو صدا زد ظرف آبی براش ببره. ظرف آب رو که دست آقا داد٬ دراثر مریضی اینقدر این دست‌ها داره میلرزه ظرف آب رها شد افتاد رو زمین. صدا زد آی خادم٬ برو پسرم مهدی رو خبرش کن بیاد. (همین‌جا یه نکته بگم تا آخر روضه با این یه نکته گریه کنید.) اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد؛ یه مادری هم من میشناسم پسرش مهدی رو صدا زد... تا بین در و دیوار قرار گرفت،‌ صدا زد مهدی جان بیا به مادرت کمک کن..... امام زمان من و تو اومد کنار پدرش. ظرف آبی رو برداشت با دست‌های مبارکش برد نزدیک دهان امام‌حسن؛ اینقدر امام حسن نحیف شده دیگه دندون‌ها داره بهم میخوره میلرزه. تا ظرف آب رو آورد جلو، امام حسن شروع کرد گریه کردن... فرمود بابا چرا گریه میکنی؟ گفت براتو دارم گریه میکنم. خیلی غریبی؛ بعد از من بیابون‌گرد میشی،‌ بعد از من صحراگرد میشی، بعد از من خیلی بی‌کس میشی... اما شاید گریه‌ی امام حسن مال اینه؛ شاید وقتی ظرف آب رو جلوش آوردن یاد لب‌های خشک آقااباعبدالله (ع) افتاد. یاد اون لحظه‌ای که راوی میگه دیدم لب‌های حسین خشکیده‌ست. ظرف آب رو برداشتم برای حسین آب ببرم؛ ‌تا اومدم تو گودال دیدم اون نانجیب داره بالا میاد. ظرف آب رو ازم گرفت؛ برا کی داری آب میبری؟ -مگه نمیبینی حسین فاطمه تشنه‌ست؟ گفت نمیخواد آب ببری٬ الان خودم سیرابش کردم.... اما دیدم بدنش داره میلرزه؛ پرسیدم چرا بدنت داره میلرزه؟ صدا زد آخه اون لحظه‌ای که نشستم رو سینه‌ی حسین٬ دیدم یه صدایی داره میاد؛ یکی هی داره میگه بُنَیَّ... غریب مادر حسین... بهترین کفن‌ها رو آوردن. جعفر کذاب میخواست به این بدن نماز بخونه. اما یه‌دفعه دیدن از دور داره یه بچه چهار ساله میاد جلو؛ برید کنار من باید به این بدن نماز بخونم. آقا اومد جلو، جعفر کذاب رو کنار زد؛ فرمود عمو من باید به این بدن نماز بخونم. ایستاد جلو نماز میت رو خوند... (یعنی میشه ماهم بمیریم آقا بیاد نمازمون رو بخونه٬ العفو العفو بگه....) امام رو باید امام خاک کنه. نمیتونه غیر امام امام رو غسل بده٬ کفن کنه٬ خاک کنه. آقا صاحب الزمان امام رو کفن کرد داخل قبر گذاشت.... اما قربون دلت برم یا امام سجاد... راوی میگه دیدم امام سجاد تو قبره اما از قبر بیرون نمیاد. سر به این بدن گذاشته داره های‌های گریه میکنه؛ یا امام سجاد چرا از قبر بیرون نمیاید؟ فرمود آخه هر میتی رو خاک میکنن طرف راست صورتش رو روی خاک میذارن، اما من هرچی نگاه میکنم بابام سر به بدن نداره.... حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
فاطمیه دوم / شب اول 10 اسفند ماه روضه حضرت زهرا سلام الله علیها حاج محمدرضا بذری وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر ، مادر محبت میکند زهرا از نانِ شب خرج رعیت میکند زهرا تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی لطف بدون منت و بی انتها یعنی پیراهنش در دست خالی گدا یعنی شام زفافش هم عنایت میکند زهرا غم می زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت میکند زهرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود روزی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا *من کی ام علی علی کنم مگه نفرمودن ذکر علی عباده مگه نگفتن علی علی کنی عبادت میکنی یالله نازم وفای زهرا جانم فدای زهرا یک بار خورد سیلی صدبار یاعلی گفت با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا -از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید از شور و شوق فاطمیون بی گُمان فهمید از حلقه ی دار "نِمر" ها میتوان فهمید دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی امروز در ایران سید علی ها را حمایت میکند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای خود قیامت میکند زهرا *آروم آروم ببرمت سمت روضه -بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را میخرد با جان فرزندش از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا *اومدی گریه کنی بسم الله -با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه ی آزرده و با زخم بازویش با لاله های بسترش با درد پهلویش از غربت حیدر روایت میکند زهرا *اشاره به آقا محسن بن علی اشاره داشتم بذار بگم دوجا رن به مادرخیلی احتیاج داره یکی شب عروسی شب زفاف لحظه ی جون دادن حضرت خدیجه سلام الله ام المومنین فرمود اسماء من دارم میمیرم اما نگران فاطمه ام شب عروسی نیستم برا دخترم مادری کنم از طرف من میخوام جای من مادری کنی باید به خدیجه قول بدی بی بی جان چشم شب عروسی رسول الله فرمود فاطمه اومده علی اومده همه برن بیرون دیدن یه گوشه اسماء ایستاده بیرون نمیره فرمود مگه نگفتم همه برن بیرون داره گریه میکنه آقاجان من به خدیجه قول دادم آقا رسول الله شروع کرد به گریه کردن اینجا یه جا بود زن به مادر احتیاج داره یه جای دیگه هم موقع وضع حمل زن به زن احتیاج داره لذا بین در و دیوار علی رو صدا نزد گفت فضه بیا محسنمو کشتن حالا دل بده میخوام ناله بزنی همچی که مریم مقدس وضع حمل کرد خطاب رسید و هزّى إلیک بجذع النخلة تساقط علیک رطبًا جنیًّا این درخت نخلی که بالا سرته تکونش بده یه مقدار خرما برات بیاد زنی که تازه وضع حمل کرده شدیدا نیاز داره تجدید روحیه کنه انرژیش برگرده اطبا میگن زنی که سقط جنین کنه ده برابر زنی که وضع حمل کرده باید دردو تحمل کنه یالله بخدا کسی نیومد زیر بغل مادرو بگیره یه وقت نوشتن دولا دولا اومد دامن امیرالمومنین رو گرفت بابا نامردا به زنتون بگین بره دختر پیغمبرو کمک کنه کمک کردن آره گفتن برین بزنین زهرا رو دیگه هرکی هرچی داشت زد یکی با غلاف زد یکی لگد زد یکی با تازیانه زد... از ضربه های داس بی احساس گلچین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت میکند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید نزد حُسینم نیمه شبها آب بگذارید این روزها دارد وصیت میکند زهرا فردای محشر باز محشر میشود قطعا مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستانِ دوستانِ دوستانش را با دست خود راهی جنت میکند زهرا 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
(شعر زمزمه ای) *کنج بستر یه باغ لاله نشسته روی دامن زهرا خون تازه داره شب و روز میچکه از پیراهن زهرا وقت نماز وقت دعا دستاشو که (بالا میگیره)2 تا که میاد دعا کنه آخ نفسش (چرا میگیره)2 چشمات میره چرا سیاهی برات بمیره علی الهی رو میگیری از من مظلوم حتی نکردی منو نگاهی اصلا هوای خودتو نداری و حالت خرابه حالت خرابه همسایه ها برا عیادتت میان میگن ثوابه حالت خرابه زهرای من همین که هستی هم دل من گرم هم خونه گرمه آخه زینب پیش تنور خونه دست حسن هم یه نون گرمه خونه رو که جارو زدی میگم همش (ایشالله خیره)2 باز دلهره دارم میگم که بشکنه( دست مغیره)2 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 کبوترم کبوتر خسته‌ی یک گنبد نوساز آقاجون / / مداح کربلایی سیدرضا نریمانی / ویژه (علیه السلام) کبوترم کبوتر خسته‌ی یک گنبد نوساز آقاجون یه زائرم با ذکر تو سفرم میشه آغاز آقاجون یه عاشقم یه عاشقی که رونده شده از همه جا یه قاصدک که شده امشب مُحرِم صحن سامرا ای ساکن سامرا انا الدخیل یا حضرت ابن‌الرضا تو شاهی و منم گدا انا الدخیل یا حضرت ابن‌الرضا من ریگ صحرا ، تو شاه و مولا منم سراب و ، تو مثل دریا منم غُبارِ ٬ پشت قدم‌هات عبد توام ای ، عزیز زهرا "مولا امام هادی ، مولا امام هادی" باز میرسه بوی شبای صفر و شبای روضه و عذاب دلم گرفت میخوام بخونم باز براتون روضه‌ی مجلس شراب سرش به‌زیر میون یک مشت حرومزاده‌ی پست آقا ببخش قلم شاعر دوباره بغضش شکست تو اون وضعیت حجاب تو چی کشیدی میون مجلس شراب ای ناموس ابوتراب تو چی کشیدی میون مجلس شراب پیش نگاهت ، سر برادر سوخته بمیرم ، چادر و معجر خنده‌ی شومِ ٬ مرد یهودی الله اکبر ، الله اکبر "دخت ابوترابم ، تو مجلس شرابم" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 آقام آقام آقام یاحضرت نقی / / مداح کربلایی سیدرضا نریمانی / ویژه (ع) ناصح و نجیبی ، بر دلم حبیبی دهمین امامم ، هادی غریبی از هر اسم اعظم تو توشه داری تو قلب هرعاشق یک گوشه داری تو مثل شیش‌گوشه شیش گوشه داری "آقام آقام آقام یاحضرت نقی" عَلَمُ الرَضیعی ، زاهِدُالتقی‌ای عَلَمُ الهدایی ، حضرت نقی‌ای تو نورٌ فی قلوب المؤمنینی محبوب دلهای اهل یقینی هرکی دوسِت داره باهاش همنشینی "آقام آقام آقام یاحضرت نقی" شهره مرتضایی ، طیب خدایی نوه‌ی بزرگِ ، حضرت رضایی حریمت زینت هفت آسمونه مثل گوهرشاد جدت میمونه زائر دائمی صاحب زمونه "آقام آقام آقام یاحضرت نقی" راوی حنینی ، قطب عالمینی گریه‌کن برای ، ماتم حسینی هر شب جمعه که کرببلایی همراه مادرت غرق نوایی آقا کن در حق ماهم دعایی "آقام آقام آقام یاحضرت نقی" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روضه حضرت امام هادی النقی علیه السلام ⬛️روضه/ حاج محمدرضا بذری ⬛️ 18اسفند 97 شب شهادت حضرت هادی علیه السلام ⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم نعم المولا و نعم النصیر الهی ضیفک به بابک عبیدک به فناُک مسکینک به فناُک فقیرک به فناُک فارحم عبدک العاصی یا اله العاصی مخلوق خدا قیمت اگر میگیرد از آه شب و اشک سحر میگیرد در آتش عشق، ما گلستان دیدیم از بین شرر خدا شجر میگیرد در مسلک ما سوختگان هجران پروانه چو سوخت تازه پر میگیرد شیرینى عشق آن چنان است که نخل از میثم تمار اثر می گیرد در وقت شهادت بغلش میگیرند آنکه غم یار را به بر میگیرد بر سر نگذاشت هر کسى تربت دوست فردا که شود، خاک به سر میگیرد در اصل به معشوق خیانت کرده دستى که ز دست غیر زر میگیرد مرغ ملکوت خاکدان شانش نیست از خاک فقط زاد سفر میگیرد دنیا به خدا مزرعه آخرت است زین مزرعه هر کسى ثمر میگیرد گر سختى آخرت به باور برسد دنیاطلبى را ز بشر میگیرد آن آخرتى که آنچنان ملتهب است - - فرزند تقاص از پدر میگیرد روزى که به فاطمه همه محتاجند - حتما همه را مد نظر میگیرد - همسایه من ! حال مرا نیز بپرس همسایه ز همسایه خبر میگیرد ما زنده از آنیم که فرزند خلیل میاید و بر دست تبر میگیرد میاید و انتقام مظلومان را با سیصد و سیزده نفر میگیرد *شب شهادت امام هادی دلو ببر سامرا یا صاحب الزمان برای تسلیت اومدیم... -------------------------------- —------------------------------ آن روز از کبوتر زخمی پری نبود خورشید فاطمه که به این لاغری نبود شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش فرقی که داشت این که جوان بستری نبود آیا دلیل غصّه ی او زهر بوده؟ نه از آن شراب، دردسر بدتری نبود یک بی حیا و ظرف شراب و امام بود اما به لعل لب، لب چوب تری نبود یک شهر دشمن از همه جانب ولی دگر چشم طمع که در پی انگشتری نبود آنجا کشنده بود که در پیش دختران میزد یزید چوب، وَ آب آوری نبود ای کاش در مقابل چشمان خواهری رأس بریده داخل طشت زری نبود فریاد می کشید صدای گرفته ای بابا محاسن تو که خاکستری نبود وای از غروب شام غریبان که ناقه بود امّا میان جمع، علی اکبری نبود ------------------------------ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam —------------------------------ *روضه بخونم امشب شهدا هم د عوت کن مدافع حرم که داعش حمله کرد گفتن یا جنازمون میاد یا بیرونشون میکنیم متوکل به هر نحوی تلاش کرد حضرت رو به حقارت بکشونه روط اولی که حضرت رو به سامرا اورد یک روز خودشو مخفی کرد اقا رو کاروان سرای گدا ها اقا رو جا دادن جایی که گدا ها استراحت میدادن به هر نحوی میخواست شان و بیاره پایین یه جا دیگه یه روز متوکل خودش و وزیرش سوار اسب شدن دستور داد همه باید پشت مرکب متوکل بدون همه دویدن پای پیاده راوی میگه دیدم اقا داره میدوه صورتش پر عرقه پاش داره خون میاد ناخن حضرت به سنگی خورده بود امام غریب گفقتم اقا خیلی بر من سخته اینجور ببینمت اقا کشید بیرون میدونی چرا اینکارو میکنه؟ چون میخواست شان منو پایین بیاره یه وقت حضرت فرمود ناخن شکسته من از از ناقهی صالح پیغمبر کمتر نیست سه روز بعد متوکل به درک واصل شد یه پرانتز بزنم برگردم یه روز مادرش صدا زد الان میرم کنار قبر بابام موهامو پریشون میکنم اگه علی رو رها نکنین فرمود شان من از ناقه صالح پیغمبر کمتر نیست وقتی فرعون به موسی پیغمبر جسارت کرد موسی سر به سجده گذاشت گفت هرکاری کرد ولی گفت جسارت کرده سرمو از سجده بر نمیدارم تا جوابشو بدی اما نامرد همه تلاش کرد لذا فرمودن امیرالمومنین کرد
دهمینشون خبیث ترینشونه متوکل تلاش کرد حضرت و از شخصیت بندازه یکی دیگه * متوکل ما خبر داریم شیعیان از قم پول میفرستند برای امام هادی گفت برین بیارین امام هادی رو دیدن حضرت رو خاک نشسته داره عبادت میکنه اجازه ندادن عبا تن کنه کشان کشان اوردن اقا روبردن بزم شراب همون اول به اقا طعنه زدن تعارف کرد بفرمایید می حضرت فرمود این چیزا تو پوست و استخوان ما اینا جایی نداره گفت کمی شعر بخون کیف کنیم یکی از تفریحات بوده حضرت گفت من بحره زیادی ندارم گفت باید بخونی چنان شعر خون بساطشون به گریه شد اومده بودن تحقیر کنن خودشون ذلیل شدن مست ها گریه کردن نمیدونم اشاره کنم یا نه تو دل مست ها اثر کرد من یه مست هایی سراغ دارم هیچی به دلشون اثر نکرد حتی گریه طفل سه ساله هیچ تاثیری نداشت نامرد میگه تو مجلس دوتا دست بالا و پایین اومد یکی دست یزدید بالا رفت دست بچه ها بالا رفت دست اون پایین میومد دست بچه ها هم پایین می اومد اون به صورت ارباب میزد بچه ها به صورت خودشون میزدن میگفتن یزید نزن رفقا خدا ایشالله نیاره عزیز از دست بده میگن خاک سرده تا دفن نکنه بیقراه تا خاک میریزن یه اب سردی میریزن از حرارت کم میشه امام بمیرم برا این زن و بچه سر همیشه جلو چشمشون بود بیا احتزرام عزیزتو دفن میکنن تو تاب نمیاری خدا نکنه جسارتی بشه یه وقت گفت خیزرونم بیارین چنان جلو بچه ها زد به سر برییده تا نیمه شبی گفت عمه نفس اخرمه تا سرو نبینم تاب نمیارم اونقده گریه کرده فقط میخواست ببینه اون چوب باسر چه کرده سرو که گرفت میترسید چهبلایی اومده ارو ارو انگشتا که به لب رسید نه لبی نه دندان سالمی تا دید لب پاره کوبید تو لب خودش بابا من امشب خودمو میکشم چرا اینجوری اوردنت آی حسین -تو را اوردم اینجا که مهمان خودم باشی شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی من از تاریکی شبهای این ویرانه میترسم تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی پدر نزدیک بود امشب کنیز خانه ای باشم به تو حق میدهم پاره گریبان خودم باشی اگر چه عمه دلتنگ است اما عمه راضیست تو این چند ساعت را به دامن خودم باشی بابا از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمیخواهی پدر جان خودم باشی سرت افتاد و دستی از محاسن ها بلندت کرد بیا خب مهمان کنج ویران خودم باشی **** سرت را وقت قران خواندنت بر طشت کوبیدن تو باید از این بعد قاری قرآن خودم باشی کنار تو که از انگشتر و خلخال صحبت کرد فقط میخواستم امشب پریشان خودم باشی اگر چه این لبی که ریخته بوسیدنش سخت است اما تقلا میکنم یک بوسه مهمان خودم باشی حال کی بدتر از این حال منه دشمنت با نیزه دنبال منه دختری که با باباش خندید و رفت چادر روی سرش مال منه بابا از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمیخواهی پدر جان خودم باشی 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam