eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.5هزار دنبال‌کننده
64 عکس
258 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 زمضان 1397 •┈┈••✾••✾••┈┈• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam •┈┈••✾••✾••┈┈• قلب مرا دوباره به آتش مزن پدر باچشم بسته لب مگشا بر سخن پدر آهسته حرف‌های خصوصی خویش را پنهان ز اهل خانه مگو با حسن، پدر از کربلا و هجمۀ غم‌ها و تیغ و تیر... گفتی حکایت تَنِ بی پیرهن، پدر خیره شدی به معجر روی سرم چرا؟ خون می‌چکد ز چشم تو در پیش من پدر رنگت پریده است پدرجان، سکوت کن دیگر بس است روضه! به قرآن سکوت کن گاهی نظر به کام حسن می‌کنی و گاه... باچشم خیس می‌کشی از عمق سینه آه گاهی زهوش می‌روی و بعد... بی رمق می‌افکنی به حلق حسینم فقط نگاه جانم به لب رسیده پدر بسکه بهر من گاهی ز کوفه حرف زدی، گاه قتلگاه گفتی که اهل کوفه مرا سنگ می‌زنند پیش سربریده و اطفالِ بی پناه آن روز پس دلاور رعنای من کجاست؟ عباس، تکیه گاه حسین و حسن کجاست؟ مجتبی روشن روان *شاید امیرالمؤمنین میگه:زینبم! یه روز مادرت به تو سفارشِ حسین رو کرد،حالا من به برادرت عباس سفارشِ حسین رو میکنم،که تنهاش نذاره... اما بالاخره یه زمانی میرسه ازعلقمه صدا بلند میشه::"یا اَخا! اَدرک اَخاک" همون لحظه ای که، مشک رو پر از آب کرد،به دوشش انداخت،به طرف خیمه هاحرکت کرد،چه اتفاقی افتاد؟یه وقت دیدن مشک رو به دندان گرفته،دست راست و چپش رو بریدند،خون از دستاش روان شده،ولی حواسش به چیزی به غیر از رسوندن مشک به خیمه ها نبود،داشت بتاخت میاومد که فهمیدن چه جوری اباالفضل رو متوقف کنن،تیراومد به مشک اصابت کرد "فَجاءَهُ سَهْمٌ فَاَصابَ الْقِرْبَهَ وَ اُریقَ ماؤُها" آب ریخت،آبرو ریخت...صحنه ی العطش بچه های حسین،لب های خشک حسین،بدن بی جون اصغر،نگاه پر از التماس رباب اومد جلو چشاش،یاد باباش افتاد که حسین رو بهش سپرده بودن،شاید هم عباس این زمزمه رو می شنید اون لحظه ی آخر:* می آید صدایِ العطش دوباره رفته عمو که آب بیاره... وای،بارونِ سنگ اگه بباره اگه که مشکش بشه پاره... وای تموم بچه ها می دونن قول عمو نشد نداره حیدرِ کربلا اباالفضل... ساقیِ کربلا اباالفضل... بحق اون آقایی که روایی میگه:وقتی آب از مشکش ریخت، "وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا" هیچ حرکتی نکرد،اسب ایستاد،خودش متحیر موند،اشک می ریخت زمزمه می کرد... آب آب تشنگان زد آتشم خجلت از سقایی خود می کشم کاش از اول نام من سقا نبود یا در این دشت بلا دریا نبود داشت به آبرویِ ریخته اش فکر می کرد" ثُمَّ جاءَهُ سَهْمٌ آخَرُ، فَاَصابَ صَدْرَهُ فَانْقَلَبَ عَنْ فَرَسِهِ" یه تیر دیگه ای اومد به سینه اش اصابت کرد،ازروی اسب به زمین افتاد... بدونِ دست، کسی که تنش پُر از تیر است خدا کند ز بلندی، فقط زمین نخورد *وقتی از روی اسب رو زمین افتاد" فَصاحَ اِلی اَخیهِ الْحُسَیْنُ اَدْرِکْنی یا اَخاهُ" صدا زد:برادر بیا به فریادم برس، اینجا امام حسین به داد عباس رسید،اما ساعتی نگذشت دوباره همین صحنه تکرار شد...سیدبن طاووس میگه:امام حسین از جنگ خسته شد..* نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت بیرق عشقت بالا،اباعبدالله... کُلُّ یومٍ عاشورا،اباعبدالله حسین! سلامِ ای بالا نشین سلام این خونین جبین بخر مارا اربعین من الغریب تو اوجِ تمام روضه‌های تو خدا چه روضه‌ای خوانده، برای تو حسین ذبیح العطشان حسین قتیل العریان ____________ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═❁•○◉♡◉○•❁═┅ هر زمان دلتنگِ زهرا می شوم، قم می روم *سادات بهتر مي فهمند،آخه كجا ميري وقتي دلتنگِ مادرت ميشي؟اونايي كه مدينه رفتن بهتر مي فهمن...* هر زمان دلتنگِ زهرا می شوم، قم می روم میلِ مشهد می کنم، پا می شوم قم می روم چند روزی هست تب دارد نگاهش بر در است آنقدر غم خورده و غم خورده، خیلی لاغر است دردِ دوری از تمامِ درد و غم ها بدتر است باز هم‌ یک فاطمه از دردِ بینِ بستر است *چه مقايسه اي كردم،اين فاطمه كجا و بي بيِ دوعالم فاطمه كجا؟ اولاً اين خانم اگر تو بستر هم بوده ديگه بچه نداشته،همسر نداشته،آخه اميرالمؤمنين هر وقتي مي اومد خونه يه نگاهي به بستر مي كرد آه مي كشيد،خجالت زده مي شد،سرش رو پايين مي انداخت،علي رو حلال كن...* این‌ چه غوغایی ست یا رب که میان قم به پاست این دم آخر به لب هایش رضا جانم رضاست رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش روی ناقه بینِ‌ محمل سایبان دارد سرش شکر ! نامحرم ندیده هیچ کس دور و برش یا نخندیده کسی بر خاکِ رویِ معجرش دردِ پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست پایِ بی بی، زخمی از خار مغیلان نیست نیست در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید با لبِ تشنه رضایِ خویش را بی سر ندید دُور تا دُور خودش چشمِ بدِ لشگر ندید غارتِ چادر ندید و غارتِ معجر ندید عمه اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود بین آن نامردهایِ پَست، تنها مانده بود سید پوریا هاشمی *از مدينه تا خراسان خيلي راه طولانيِ،اما به عشقِ امامش،به عشقِ ولايتش راه افتاد اين مسير رو،اما خدا رو شكر نرسيد خراسان،چرا؟ خدا رو شكر جون دادنِ امام رضا رو نديد...اون لحظه اي كه امام رضا فرش هاي حجره رو جمع كرد، اين صورتش رو روي خاك ميذاشت...خدا رو شكر اين خانم نبوده،نديده...اما دلها بسوزه براي اون خانومي كه....بگم از كجا تا كجا...چه فاصله كوچكي رو اومد؟...* از حرم تا قتلگه زينب صدا مي زد:حسين! دست و پا مي زد حسين،زينب صدا مي زد:حسين! *حالا نهايتاً اگر بي بي معصومه سلام الله عليها از مدينه مي رفت خراسان، چه صحنه اي رو ميديد؟ نهايتاً امام رضا رو در حال جون دادن مي ديد،سر امام رضا رو بغل مي كرد،نوازش مي كرد اون لحظه هاي آخر...اما قربون خانومي برم كه داره از بالاي تل نگاه مي كنه: يه عده دارن با نيزه ميزنن،يه عده دارن با شمشير ميزنن...بزار برم جلوتر...همچين كه اومد،داره از بالاي تل ميدَوه...دست رو سر ميذاره...يا جداه! صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَاءِ هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ،مُقَطَّعُ اَلْأَعْضَاءِ ...* فَبکِ عَلَی الحسین یعنی برات گریه کنم واسه غمات گریه کنم یعنی كه هر شب واسه ي مصیبتات گریه کنم... مثل مادرِ جوان مُرده آقا میشینم تو روضه هات زار میزنم تا بفهمن تو رو تشنه کُشتنت همه جا این روضه رو جار میزنم ای بی کفن! با نیزه رو پهلوت زدند دور از وطن! با پا رو سینه ات اومدن 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج حسن خلج_سال97 ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ شفیعه ا ی که شفا می دهد، جواب شده است فَلَک به رویِ سَرِ مرتضی خراب شده است نفس کشیدنِ زهرا، چقدر قیمتی اَست که قَدرِ جانِ علی، هر نفس حساب شده است *گفتم:بابا! مادر مُرد...روای میگه: از خونه تا مسجد راهی نبود،اصلاً تو هم بوده،هی علی می خورد زمین، هی بلند میشد...وارد حجره ی فاطمه شد،دید پارچه ای کشیدن رو صورتِ زهرا...زینبین هر کدوم گوشه ای نشستن،زینب و اُم الکلثوم دارن میلرزن...اومد بالا سر زهرا نشست،پارچه رو کنار زد...فاطمه جان!...* برای صورتِ او بَرگِ گُل ضرر دارد همان کسی که به او حورا خطاب شده است از امام صادق علیه السلام پرسیدند:آقاجان! چرا به مادرِ شما گفتند: اِنسیَّةَ الحورا ؟ فرمود: حوریه توی بهشت اگر برگ بهشتی از درخت جدا بشه،تو آسمون بچرخه...از کنارِ صورتِ حوریه رد بشه،صورت حوریه کبود میشه... چقدر لطیفِ...اون وقت اون نامرد سیلی هاش مشهور بوده،در عرب میشناختنش،اون وقت شما تصور کنید این نانجیب،دست های بلند،قلبش پر از کینه، حالا زهرا رو تنها گیر آوُرده...* مهریه ی فاطمه را شَرمِ مرتضی پرداخت برای دادن مهرش، چقدر آب شده است دلیل شرم علی، بال زخمی زهراست دلیل شرم علی، قصه طناب شده است محسن حنیفی *همچین که پارچه رو کنار زد،زینب داره می بینه،دو تا دستای کوچیکش را گذاشت رو صورتِ مادر تا بابا صورت رو نبینه،هفتاد و چند روزِ زهرا رو گرفته...دستای کوچیک زینب رو علی گرفت،عزیزِ دلِ بابا، تو فکر کردی بابا خبر نداره؟ علی سَرِ فاطمه رو گذاشت رو زانوش،دخترِ رسول الله! دید جواب نمیآد...مادرِ حسن و حسین! دید جواب نمیآد...رمز و کلیدِ قفلِ زبون فاطمه یه کلمه است،زهرا! من علی ام....تا گفت: من علی ام،چشمای زهرا باز شد...دید علی نشسته،قطره قطره اشک های چشمِ علی رویِ صورت فاطمه...زهرا با همون دستِ شکسته، که جون نداره بالا بیاره،هی دست رو میخواد بالا بیاره،اما دست می اُفته،بار دوم،بار سوم،امیرالمؤمنین فرمود: فاطمه! میخوای چه کنی؟ این دستِ شکسته رو اینقدر بالا نیار...دست رو برد زیرِ دست زهرا،دست رو بالا بیاره...اینقدر زهرا خانومِ،اینقدر علی دوستِ،یه بار نگفت:علی تو صورتت رو پایین بیار،اصلاً نمیخوام ببینم سرت پایین باشه،علیِ من همیشه باید سرش بالا باشه،دستِ زهرا رو آورد بالا،بالا،مقابل صورت،یه وقت امیرالمؤمنین دید انگشتای بی رمق زهرا حرکت کرد،اشکایِ صورتِ علی رو پاک کرد،علی جان!جلویِ من اینجور گریه نکن... شبِ شهادتِ مادرِ،اما بی حسین نمیشه،بی کربلا نمیشه،رفقا وقتی علی گفت:زهرا! من علی ام،زهرا چشماش رو باز کرد،شروع کرد با علی حرف زدن،اما " لا یوْمَ کیوْمِک یا ابا عبدالله " ابی عبدالله هرچی صدا زد:علی اکبر! من باباتم...* ای پسر من پدرِ پیرِ تو هستم پدرِ پیر و زمین گیرِ تو هستم سخنی گوی دلم را خوش کن تو که آتش زده ای خاموش کن •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
جانسوز ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سیدمهدی میرداماد_سال97 ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ ای كه میگی به روضه خون روضه ات رو اینجوری نخون منم میگم با دلِ خون خدا كنه دروغ باشه میگن كه گوشواره شكست میگن روی زمین نشست مونده هنوز جایِ یه دست خدا كنه دروغ باشه به زخم تو نمک زدن به خاطر فدک زدن مادرمُ کتک زدن خدا كنه دروغ باشه دنیا به ما وفا نکرد دردامونُ دوا نکرد قنفذ چرا حیا نکرد خدا كنه دروغ باشه جاریِ اشکش مثه رود بینِ در و آتیش و دود گناهِ محسنش چی بود خدا كنه دروغ باشه تو کوچه هایِ بی سپر تنها میونِ رهگذر چهل نفر به یک نفر خدا كنه دروغ باشه *از اینجا وصل شیم علقمه، از اونجا روضه بخونم،علقمه هم همین اتفاق افتاد،چهل نفر نه،چهار هزار نفر به یک نفر،اما اون یک نفر عباس بود،اون یک نفر پسرِ امیرالمؤمنین بود،چهارهزار نفر رو کنده ی زانو همه هدف گرفتن عباس رو،الله اکبر،اول دست هارو قطع کردن،وقتی بازوش رو زدن،ابی عبدالله داشت رجز میخوند،تا این اتفاق افتاد،ابی عبدالله،از اون ورِ میدان صدا زد: " اَنَا بنُ فاطِمه" یعنی عباس یادت نره،بازوی مادرِ من رو هم تو کوچه ها زدن...تو مَردی،تو پهلوانی،تو عباسی،اما مادرِ من یک زنِ هجده ساله...مگه دستش چقدر توان داشت،چهل نفر دورش حلقه بزنن....امام باقر فرمود: سبب شهادت مادرِ ما همون ضربه های غلاف بود...یه جوری زد... علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دری شکست در آن دَم، فتاد بر رویت شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید رسید آتشِ نمرودیان به گیسویت جراحتی است به روی پرت از آن ایام نشانه ای ز ملاقات میخ و پهلویت هوا ز جور مخاف چو قیرگون گردید نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت وحید محمدی *مدینه با غلاف زدن،کربلا هر کی هرچی داشت دور حسینش حلقه زد،" فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ" امام باقر فرمود:جدِّ مارو به پنج وسیله کشتن،یه عده شمشیر زدن،یه عده تیرزدن،یه عده نیزه زدن،یه عده سنگ زدن....{ اما این آخری رو تا قیامت نمیشه باورش کرد...خیلی باورش سخته} امام باقر می فرمایند:" وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا؛" پیرمردها با چوب و عصا میزدن...بگو:حسین.... •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج محمدرضا طاهری_سال97 ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• روضه ام روضه های یک کوچه است کوچه ای سرد ، کوچه ای تاریک کوچه ای سنگی و غبار آلود گوچه ای تنگ و کوچه ای باریک *روضه خون کیه؟ امام حسن...* بارها گفته ام خدا نکند راهِ یاسی به لاله چین بخورد بارها گفته ام خدا نکند که در آنجا کسی زمین بخورد بین این کوچه ها خدا نکند که در این جا زنی زمین بخورد ولی ای وای بر سرم آمد کوچه خالی ز رفت و آمد شد چادر مادرم به دستم بود که در آن کوچه راه ما سد شد *اما اگه پایِ این روضه ضجه بزنی،حق داری، از اول بابا،مادرت،غیرتی تو این روضه ها بارِت آوردن،نمی تونی بشنوی عصمت الله میان موجی از نامحرم گیر اُفتاده...اما اگر این است تأثیر شنیدن/شنیدن کی بود مانند دیدن....* بین دیوارهای بی احساس ازدحام حرامیان دیدم پنجه ها مشت و دستها سنگین پنجه ای را در آسمان دیدم قد کشیدم به رویِ پا اما حیف دستش گذشت و از سر من آسمان تار شد که می نالید بین گرد و غبار مادرِ من *یه وقت دیدم صدای ناله های مادرم میاد...تو اون حال اولین کاری که مادر کرد....* چادرش را به سر کشید و به درد تکیه بر شانه ام به سختی داد خواست مادر که خیزد از جایش ولی اینبار هم زمین اُفتاد دست بر خاک می کشید آرام با دو چشمانِ تار چاره نداشت چادرش را تکاندم و دیدم گوش خونین و گوشواره نداشت حسن لطفی •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی فاطمیه 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشگرم را ای نیمه ی مجروحِ من،ای کاش با تو در خاک بگذارند نیمِ دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی کردم که روزی پیش چشمم از پا بیندازد غلافی همسرم را تو بینِ آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب می گوید:مغیره دست از سرش بردار کُشتی مادرم را دیروز اگر در پیشِ طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را *صَلَّ اللهُ عَلَی العُریان، صَلَّ اللهُ عَلَی العَطشان....* از کربلا دیشب صدایی را شنیدم انگار طفلی گفت: عمه! معجرم را... محسن عرب خالقی همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می گیرد تمامِ جانِ مرا اضطراب می گیرد بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن دلم از این همه حالِ خراب می گیرد گشوده دخترِ تو آیه هایِ قرآن را نشسته رویِ سرِ خود کتاب می گیرد عوض شده است در این خانه کارها امشب حسین پیشِ لَبَت ظرفِ آب می گیرد مواظب نَفَسَت باش ای ترک خورده یواشتر که تنت را عذاب می گیرد خدا کند که نبینند پهلوانی را که آستین رویِ ردِ طناب می گیرد سلام می کند،اما علی از این مردم فقط زِ خنده یِ قنفذ جواب می گیرد ببین به خاکِ سیاهم نشاند آن نامرد که خانومم به رُخِ خود نقاب می گیرد کسی به سینه ی دیوار و در فِشارت داد شبیه آنکه زِ گلها گُلاب می گیرد سه تا کفن به رویِ دستِ زینب و غش کرد به طفل حق بده این روضه تاب می گیرد حسین بی کفن و تو به شام می آیی و بند بندِ تو را التهاب می گیرد تمامِ دُخترکانت گرسنه اند اما خرابه را همه بوی کباب می گیرد همانکه تَرکه ی او می خورَد به طشتِ طلا نشسته پیش حسینت شراب می گیرد صدای چوب بلند و صدای نامحرم میان دست، سرش را رُباب می گیرد لطفی •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین فاطمیه تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ " السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ..." بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تو را دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد دردِ تو، نخور غصه غم تو لرزه به اندامِ مرتضی انداخت غریبگی نکن ای آشنایِ مردِ غریب بگو چگونه تو را کوچه از صدا انداخت *مگه میشه برا ناموسِ علی داد نزنیم،صدامون رو رها نکنیم، روضه ی ناموسی باید زنونه داد بزنی و گریه کنی..آی مادر...* بگو چه کار کنم تا مرا حلال کنی؟ تورا حمایتِ از من در این بلا انداخت دو تا نشان زده با تیرِ خود، زمین خوردم همان کسی که تو را بین کوچه ها انداخت *اومد علی،نزدیکِ فاطمه شد...دیدی موقعی که آدم اتقاقی برا ناموسش می افته،چی میگه؟...* ببینمت!چقدر بد زده تو را نامرد که ضربِ پنجه ی او روی گونه جا انداخت ببین نتیجه سیلیِ بی هوا این است ز هر کلام تو یک در میان هجا انداخت نفس کشیدی و من بند آمده نَفَسَم لباسِ خونی تو از نفس مرا انداخت ز لب گزیدن تو، دردِ سینه ات پیداست جدال دنده و سینه تو را ز پا انداخت علی اکبر نازک کار ______________ تو داری میری سه ماهه که از شوهرت رو می گیری دعا می کنی هی که زودتر بمیری تو داری میری دارم می سوزم رو دیوار و در مونده خونِت ببین که چی آورده زهرا به روزم دارم می سوزم ______________ من ز ثانی اشاره را دیدم ضربه های دوباره را دیدم مادرم روی نشان نداد ولی قطعه ی گوشواره را دیدم ______________ ای دادِ بیداد مگه آتیش و میخِ در میره از یاد در سوخته ی خونه رویِ تو افتاد ای داد بیداد ای وای از این در تو رو بی هوا زد تویِ کوچه نامرد دیگه صورت و زیر چشمات وَرم کرد ای وای از این در *گفت: دستم تویِ دستِ مادرم بود،امام حسنِ،خوشحال با مادرم داشتم میرفتم،یه وقت چشام رو باز کردم دیدم مادرم رو زمین افتاده،نفهمیدم چی شد،تا چشام رو باز کردم دیدم یه نامرد جلو مادرم ایستاده ، دیدم مادرم دنبال یه چیزی رو زمین میگرده...حسنم! مادر،گوشوراه هام رو ندیدی..؟ به اینجا ختم نشد،رسید کربلا،دنبال یه سه ساله کردن...مادر بزرگِ این بچه رو توی مدینه اینجوی زدن،گوشواره هاش افتاد، اما کربلا گذاشتن غروبِ عاشورا،دنبال این زن و بچه کردن...گفت راوی دیدم، زجر نامرد دنبال یه ساله کرد، تا نزدیکِ این دختر اومد، از موها کشیدش...همون جا این بچه دستش رو گذاشت رویِ گوشش،صدا زد: وای مادرم...ای حسین... •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روضه و توسل به ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس حاج محمدرضا طاهری سال 97 تقدیم روح ملکوتی امام راحل و همۀ مادرانِ شهدا ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ از همان روزهایِ کودکی ام بوده ام آشنایِ اُمِّ بَنین کامِ من را گرفت مادر ، با نمکِ سفره های اُمِّ بَنین رزقِ من باشد از اِعانه ی او از عنایاتِ مادرانه ی او آمده پشت درب خانه ی او سائلِ بینوای اُمِّ بَنین *ببین میتونی امشب،مثل اون سائلی که اومد مدینه،پشت درب خونه ی ام البنین باشید، اون سائل اومد در زد،صدایِ این سائل رو ام البنین میشناخت،فرمود به زنها که این سائل هر سال می اومد، عباسم دستش رو پُر می کرد،امسال که پسرم شهید شده،خوب نیست بخواد دست خالی برگرده،هر چی دارید بیارید..." خانوم این جوری میبخشه،آی گرفتار!حاجت دار!..مادرِ اباالفضلِ..." هر چی که بود گذاشتن تویِ یک پارچه ای آوردن دادن دست خانوم، دستش رو ام البنین از در بُرد بیرون، داد دستِ سائل،گفت: برو به سلامت.. سائل گفت: خانوم! من سائل هستم،فقیر هستم،وضعم خوب نیست،اما هر سال به عشقِ اون قد و قامت میام دَرِ این خونه...من فقط از اون دستا گدایی می کنم، دلم برا اون چشما تنگ شده... یه وقت دیدن ام البنین پشت در داره ناله میزنه،سائل برو...جگرم آتیش گرفت،سائل اون دست ها رو کربلا قطع کردن...اون چشمِ قشنگ رو تیر زدن...* کی شَوَد عشق را رقم بزنم ؟ گوشه ای از بقیع، قدم بزنم دو سه تا مثنوی قلم بزنم تا سحر در رثایِ اُمِّ بَنین اول و آخرم، فدای حسین تن و جان و سرم، فدای حسین پدر و مادرم، فدای حسین بچه هایم، فدایِ اُمِّ بَنین خادمِ مُستَدامِ عباس است آشنا با مَقامِ عباس است موردِ احترامِ عباس است هر که باشد گدایِ اُمِّ بَنین هم مُسَمّا، به نامِ فاطمه بود هم مَرامَش، مَرامِ فاطمه بود مُقتدایش،امامِ فاطمه بود من کجا و ثنایِ اُمِّ بَنین ؟ *هم نامِ حضرتِ فاطمه بود، هر موقع تویِ این خونه فاطمه صداش می کردن،بچه هایِ حضرتِ زهرا یادِ مادر می افتادن...عرضه داشت به امیرالمؤمنین،آقا جان! اسم من رو عوض کنید...امیرالمؤمنین می فرمودند: اسم به این قشنگی،فاطمه،ناراحتی؟ عرضه داشت: آقاجان! آری ناراحتم، هر موقع تویِ این خونه میگی فاطمه! می بینم زینب یه جا میشینه، حسن نگاهش به در دوخته میشه....* نه فقط مادرِ چهار یَل است در وفا بی نظیر و بی بَدَل است ادبش بینِ اهلِ دل مثل است شد ادب ؛ خاکِ پایِ اُمِّ بَنین تا که آمد به بیتِ شیر خدا گفت او کودکانِ فاطمه را آمدم تا شَوَم کنیز شما من فدایِ وفایِ اُمِّ بَنین در کنارِ چهار صورتِ قبر می نشست آن یگانه اسوه ی صبر اشک می ریخت از دو دیده چو ابر من بمیرم برای اُمِّ بَنین پسرِ ارشدش پناهِ حسین کاشف الکرب و تکیه گاهِ حسین میر و آب آورِ سپاه حسین اوست صاحبِ عزایِ اُمِّ بَنین *حالا که اسم این آقا زاده اش اومد،اجازه بدید یه دونه هم از زبان عباسش بگم...* به کنارم بیا، برادرِ من کآمده مادرِ تو در بَرِ من بنشسته، کنارِ پیکر من مادری کرده جایِ اُمِّ بَنین محمود مربوبی •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
روضه و توسل به ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس حاج محمدرضا طاهری سال 97 تقدیم روح ملکوتی امام راحل و همۀ مادرانِ شهدا ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ اصلاً حرفِ عباس میشه، دیگه وضع فرق میکنه، دیگه از اینجا به بعد،حرف،حرفِ عباسِ، روضه خونش هم مادرش ام البنینِ... گفت:...* ای صاحبِ عَلَم کجایی ؟ آب آورِ حرم، کجایی ؟ عصایِ پیری ام کجایی ؟ خیلی دلم هواتُ کرده هوای اون چشاتُ کرده میگن که دستاتُ بُریدن مَعجرِ زینبُ کشیدن اشکایِ زهرا رو ندیدن به گریه چشمام ناگزیره الهی مادرت بمیره کی قدوبالاتُ نظر زد؟ نیزه به سینه ت بی خبر زد؟ به چشمِ تو، تیرِسه پرزد؟ بقیع با ناله هام شِریکِ قبرت میگن خیلی کوچیکِ بعد تو محشری به پا شد! کربلا تازه کربلا شد حرمله پاش به خیمه وا شد مثلِ علی یه کوه دردی میگن رو نیزه گریه کردی بعدِ تو دل، چاره شُ گم کرد رقیه گوشواره شُ گم کرد مادری گهواره شُ گم کرد مثلِ خودت خونه خرابم شرمنده ی رویِ ربابم عطر خوش کوثرت اومد رمق به چشم ترت اومد فاطمه بالا سرت اومد حسرتشُ به دل می ریزم خوش به سعادت عزیزم وحید قاسمی عباسِ من! بگو با مادرت کی دستِ حیدریت رو بُریده ؟ کی چشماتُ، با سه شعبه زده؟ قدِ من از غمِ تو خمیده ای عزیزِ جونم،وای از حرمله چشماتُ درید،از اون فاصله وای از مشکِ آب هستم من خِجل از رویِ رباب موجِ غم به پا رأسِ اصغرش رویِ نیزه ها افتادی از رویِ اسب،ماهِ من گفتند که صاحبِ عَلَم افتاده فرقت شکست،ای پناهِ حسین آشوبِ غم تویِ حرم افتاده ای عزیزِ جونم! مشکت پاره شد زینب دیگه بی تو آواره شد بی یاور شدن،زنها بعدِ تو بی معجر شدن، زنها بعدِ تو •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
زیر سنگینی زنجیر ... |⇦• روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *گفت: زندان بان می اومد،سر میزد؛ میدید موسی بن جعفر یه گوشه غُل و زنجیر به دست و پا و گردن، گاهی زیر لب یه چیزی میگه، هی صدا میزنه: پسرم رضاجان!گاهی زیر لب میگه:دلم برات تنگ شده معصومه جان!... من بی مقدمه میخوام برم تو روضه...یا امام رضا!شبِ شهادت باباتونِ... امشب یه نگاه ویژه به ما بکن...* زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده خواست پرواز کند دید پرش افتاده می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست بسکه شلاق به جان کمرش افتاده آدمِ تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد پسرش نیست ببیند پدرش افتاده آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده است سر پیری به چه جایی گذرش افتاده به جراحات تنش ربط ندارد اشکش حتم دارم که به یاد پسرش افتاده حسین رستمی گفت:آقا روزها روزه بود،شب ها عبادت می کرد... توی سیاه چالی انداختن آقارو که به علم امامت روز و شب رو تشخیص میداد،موسی بن جعفر زندان زیاد رفته،زندانبان زیاد دیده،خیلی هاشون عوض شدن،اما این زندانبان آخری جگر موسی بن جعفر رو خون کرد،آخه این سندی بن شاهک یهودی بود، وقتی برا آقا افطار می برد، اول با تازیانه اینقدر آقارو میزد...الهی دستت بشکنه...کار به جایی می رسید موسی بن جعفر می گفت: هر چی دوست داری منو بزن...اما دیگه اسمِ مادرم رو نیار... امشب ما اومدیم با امام رضا و حضرت معصومه گریه کنیم...امشب اینقدر داد بزن،مادرش نگه بچه ام غریبِ...بچه ام مظلومِ...مادر جان ببین موسی بن جعفر چقدر گریه کن داره... خبر دادن گفتن: مردم! فردا موسی بن جعفر رو آزاد میکنن،شیعیان همه جمع شدن جلو زندان،همه به هم خبر میدادن آقارو میخوان آزاد کنن بعدِ چهارده سال... همه جلو زندان نشستن،با هم حرف میزنن،یکی میگه:اگه آقارو ببینم،میگم: آقا! بچه بودم دست محبتت رو سرم بود،یکی میگفت:اگه آقارو ببینم میگم،بابام خیلی دوست داشت ببینه شمارو،خیلی انتظار کشید از زندان آزاد کنند شمارو،به من سفارش کرد،گفت: اگه من مُردم سلامِ من رو به موسی بن جعفر برسون... همه ی مردم چشم انتظارن،الان آقامون میاد،یه وقت دیدن درهای زندان داره باز میشه،مردم از جا بلند شدن،لبخند رو لبشون بود،یه وقت دیدن چهارتا حمّال یه لنگه ی دری رو گرفتن، از اون لنگه ی در یه سری آویزانه،هی میگن: "هذا امامُ الرَّفَضَه" این امام شیعیانه،مردم به سر و صورت زدن،اومدن زیر بدنِ آقارو گرفتن،همه باتعجب به هم نگاه کردن،چی شده؟ گفتن چرا این بدن که اینقدر نحیف و لاغر شده چرا سنگینی میکنه،همچین که عبارو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسی بن جعفرِ... یا باب الحوائج! غریبی میدونم،چهارده سال اذیت و آزار، فراق بچه ها، تا آخرین لحظه غل و زنجیر رو از پاهات جدا نکردن، اما آقاجان! شیعیان اومدن،بهترین تشییع جنازه رو گرفتن،یه عده ای ثروت مند بودن کفن جور کردن،گفت: ما نمیذاریم آقامون رو اینجوری ببرن،گُل ریختن زن و مرد رو بدن ِ آقا...کفن براش آوردن...به امام رضا دلداری دادن...اما یه آقایِ بی کفن تو گودال افتاد،عوض اینکه گُل هارو کنار بزنن،خواهرش اومد هی این تیرهارو از بدن بیرون می آوُرد، همچین که خواهرش این تیرهارو از بدن بیرون میکشید دید یه دستی رو شونه اشِ،عمه! بلند شو بریم دنبال بابام بگردیم...گفت: عزیزم! این،بدنِ بابات حسینِ... میدونی چرا شناخته شده نبود؟ بدنی که تیر بخوره،بدنی که سنگ بارون بشه،بدنی که زیر سُمِّ اسب ها...حسین....* به شب نشینی زندانیان خورم حسرت که نُقلِ مجلسشان دانه های زنجیر است *خدایا به عظمت باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، فرج امام زمان را معجل بفرما.... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
امشب ای غار حرا ... |⇦• مدح خوانی ویژۀ مَبعثِ حَضرتِ خَتمی مرتَبت محمدِ مُصطَفی صلوات الله علیه به نفسِ سیدرضا نریمانی ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ امشب ای غار حرا از هر شبی زیباتری مشرق نورانی خورشید عالم‌گستری شب‌نشینی کرده روی تخته سنگت جبریل این دل شب راز‌دار بعثت پیغبمری گوش تا آوای "اقراء بسم ربک" بشنوی ناز کن بر مه که غرق نورِ حیِّ داوری گر چه شب را با محمّد صبح کردی سال‌ها امشب از او یافتی هر لحظه فیض دیگری کوه‌های مکه می‌گردند دورت تا سحر گرچه در فرشی ولی از عرشِ اعلا برتری چشم شو، روی دل‌آرای پیمبر را ببین در کنـار او گـلِ لبخِند حیـدر را ببین آی انسان‌ها کلامِ کبریا را بشنوید وحی نازل شد همه حکم خدا را بشنوید بانگ جبریلِ امین پیچیده در غار حرا گوش تا آوای جان‌بخش حرا را بشنوید بانگ "اقراء بسم ربک" با ندای جبرئیل نغمۀ تهلیلِ ختم‌الانبیا را بشنوید این صدای منجیِ کُل جهان خلقت است بشنوید ای کُل خلقت این صدا را بشنوید تا به کی افسانۀ بیگانگان در گوشتان گوش تا امشب صدای آشنا را بشنوید فرق بت‌هـا را بـه همراه پیمبر بشکنید با کمانِ حمزه از بوجهل‌ها سر بشکنید ای بتانِ کعبه عُمر بتگران سر آمده بشکنید اینک که ابراهیم دیگر آمده منجیِ کُل بشر بیرون شد از غار حرا با کلام روح‌بخش حی داور آمده موسی عمران دیگر آمده از کوه طور یا مسیحا با ندای روح‌پرور آمده؟ همچنان هارون که با موسی‌بن‌عمران یار بود همره پیغمبرِ اسلام، حیدر آمده پـای در چشم زمیـن و آسمـان در مُشت اوست پیش رو حکم خداوند است و حیدر پشت اوست محو شو ای تیرگی نور آمده نور آمده محفلِ توحید را شیرین‌ترین شور آمده دیوها را آید از هر سو نهیب ‌الفرار دسته‌دسته بر زمین از آسمان حور آمده ای تمام کوه‌های مکه این آوای کیست؟ این محمّد یا همان موساست کز طور آمده روز روزِ جشن آزادی زن‌های اسیر یا که عیدِ دختران زنده در گور آمده با تبر محکم به فرق بتگران باید زدن این چنین از خالقِ معبود دستور آمده مـا تـو را از انبیـا اعجاز برتر داده‌ایم بعد قرآنت وصی ای مثل حیدر داده‌ایم ای همه پیغمبران در انتظار بعثتت وی تمام عالم امکان دیار بعثتت سنگ‌‌های کعبه می‌گویند تو پیغمبری کوه‌های مکه بی‌صبر و قرار بعثتت مکه و مصر و حجاز و کوفه و شامات نه وسعت ملک خدا باغ و بهار بعثتت نیست بیم از غزوه‌های خیبر و احزاب و بدر تا بوَد در دست حیدر، ذوالفقارِ بعثتت تا مکان باقی‌ست، تا چرخ زمان در گردش است می‌‌رسد بر خلق، فیضِ بی‌شمار بعثتت بعد تو دیگر نیاید در جهان پیغمبری آری آری تا قیامت همچنان پیغمبری ما مسلمانیم و مهر وحدت ما یا علی است وحدت آن دارد که او را رهبر و مولا علی است چیست وحدت؟ چنگ بر"حبل‌المتین" حق زدن ای تمام مسلمین حبل‌المتین تنها علی است تفرقه یعنی جدا از دامن حیدر شدن متحد باشید ای یاران امام ما علی است در سپهر وحدت و ایمان و عشق و اتحاد محور توحید و خورشید جهان‌آرا علی است من کی‌ام تا نفس پیغمبر امام ما شود فاش می‌گویم امامِ حضرت زهرا علی است ما تمام عمر با قرآن و عترت زیستیم نیستیم آن دم که در خطّ ولایت نیستیم کیست احمد؟ شهر علم کبریا و در علی است باطن و ظاهر علی، اول علی، آخر علی است دست و شمشیر خدا، چشم خدا، وجه خدا نص قرآن است آری، نفس پیغمبر علی است آن دو تن باید که بگریزند از میدان جنگ تا شود معلوم تنها فاتح خیبر علی است فتح بدر و فتح خیبر حقِ شیرِ داور است الفرار ای روبهان از معرکه، حیدر علی است گر شوی غافل به سوی این و آنت می‌برند ای برادر راه خود را گم نکن، رهبر علی است میثما! نه شافعی نه مالکی نه حنبلی بعد پیغمبر فقط مولا علی مولا علی غلامرضا سازگار •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
باز پیوند دل وصبر گسستم ... |⇦• مدح خوانی و توسل ویژۀ میلاد سید و سالارِ شهیدان حضرتِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ باز پیوند دل وصبر گسستم با اشک باز پیمانه پندار شکستم با اشک باز در پرده اخلاص نشستم با اشک باز درخانه دل پنجره بستم با اشک دوختم چشم از این پنجره ،من بر کرمش چنگ انداخته بر پنجره های حرمش....حسین حرم اوست که از عرش اعلی خوبتر است قبله جان ودل مردم صاحب نظر است به ضریحش نگران چشم امید بشر است از چراغش همه دم نور خداجلوه گر است ماهمه پر ز سوال وحرمش مسئول است زیر آن بقعه مرفوع دعا مقبول است امشب از چیست ؟که عالم به سرود آمده اند قدسیان صف به صف از عرش فرود آمده اند دربر ختم رسولان به درود آمده اند عشق وعقل وادب آنجا به سجود آمده اند چرا؟ تا بگویند به او مژده ی میلاد حسین که شودتازه دلش هر نفس از یاد حسین دل به شوق آمده وبس که تپیدن دارد به حریم علوی میل پریدن دارد که جمال پسر فاطمه دیدن دارد نغمه ی کودک نوزاد شنیدن دارد که برد سجده وتسبیح ودعا میخواند پسر شیر خدا حمد خدا میخواند قبل از این روز یکی روز نبی محمود رفت درخانه زهرا و چو در رابگشود دید زهرا که فدایش همه ملک وجود باکسی گرم کلام است نه کس آنجای نبود گفت ای گل ،که مرا تازه تر از مینویی کیست درخانه ،بگو با که سخن میگویی گفت زهرا که عیان سوز من وساز من است هم خدا ونبی اش باخبر از راز من است در رحم این کودک من مونس ودم ساز من است من به او هم سخن،اونیز هم آواز من است دل من گرچه زهم صحبتی اش شادان است گاه گاهی سخنش ذکر انا العطشان است ای پدرجان دل من برپسرم میسوزد غم آینده ی او بال وپرم میسوزد او که گوید زعطش من جگرم میسوزد باغبانا مگر این یاس ترم میسوزد قصه ی تشنگی او کجا پایانش جان مادر به فدای دولب عطشانش اینک آن غنچه ی سربسته شکوفا شده است آن جنین خنده کنان انجمن آرا شده است طفل عیسی نفس فاطمه،گویا شده است مونس خلوت او کودک زیبا شده است شجر طیبه ی حسن ثمر آورده فاطمه بهر علی باز پسر آورده رحمت از عرش ببارد که حسین آمده است عظمت سجده گذاردکه حسین آمده است عشق آرام ندارد که حسین آمده است توبه فریاد برآرد که حسین آمده است ماه وخورشید دو آئینه ی زیبایی او فطرس آزادی خود یافت ز آقایی او نورایثار برآمد که حسین آمده است عمر ظلمت به سر آمد که حسین آمده است شب غم راسحر آمد که حسین آمده است از شفاعت خبر آمد که حسین آمده است این درختی است که نور شجر از مشعل اوست برگ آزادی فطرس ثمر اول اوست ابدی شد دژ توحید زمیلاد حسین شد روان چشمه خورشید زمیلاد حسین آنچه میخواست خدا دید زمیلاد حسین پنجمین مرتبه تابید زمیلاد حسین برجهان آب حیات است حسین ابن علی همه را فلک نجات است حسین ابن علی این حسین است که پیوند به جانها زده است علم فضل وشرافت به جهانها زده است پای بر برف زمانها ومکانها زده است وکرم بر سر تاریخ نشانها زده است او ز هر قوم ونژاد است اگر چه عرب است یاد او اشک برآرد که اگر تشنه لب است سید رضا موید 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
اگر نقطه ی باء تنزُّل نمی کرد... |⇦• مدح خوانی و توسل ویژۀ میلاد حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ اگر نقطه ی باء تنزُّل نمی کرد اگر اسمِ اعظم تغزل نمی کرد اگر بر ظهورش تفَئُل نمی کرد دو عالم نبود و جهان گُل نمی کرد علی بود و خلقت سراسر علی دید خدا عکسِ خود را فقط در علی دید علی با خدا رمز و رازش یکی بود علی ذوالفقار و نمازش یکی بود علی جبهه و جانمازش یکی بود علی گریه و رویِ بازش یکی بود خدا شد علی و پیمبر علی شد علی در علی در علی در علی شد که هست اینکه حق غَرقِ اوقاتِ او شد خدا جلوه های مناجاتِ او شد همینکه زمانِ ملاقاتِ او شد خدا ماتِ او شد علی ماتِ او شد دلم بُرد و هربار گفتم اباالفضل صد و سی و سه بار گفتم ابالفضل ببین بند آمد نفسها سخنها ببین بازمانده نظرها دهنها از این پس تمام است این در زدنها نیازی نباشد به این آمدنها که می بیند امشب دلم پر زدن را که می بینم امشب دوباره حسن را اگر آبِ دریا مرَّکب شود باز زمین از غزلها لباب شود باز ادب پیشِ مدحش مودب شود باز رسیده است جا پایِ زینب شود باز که زینب بگوید که ای جان من تو که باب الحسین و که بابُ الحسن تو دعا کرد میدان علَم برندارد در این معرکه یک قدم برندارد دعا کرد تیغ دو دَم برندارد که لشگر سر از خاکِ غم برندارد فقط یال و کوپال یکسر بریزد فقط سر بریزد فقط سر بریزد علی بین میدان که تصویر می شد چنان ضربه های تو تکثیر می شد زمان فرارِ همه دیر می شد که لشگر به خاکت زمین گیر می شد پناه حرم دست آب آورِ توست دعاهایِ زینب به پشتِ سرِ توست خدا این حرم را عجب دیدنی گرد پُر از دست خالی پر از ارمنی کرد وَ لطف تو درد مرا گفتنی کرد دلم را به زلف تو پیوستنی کرد مرا دست خالی رها میکنی نه مرا دور از کربلا میکنی نه تو نور قمرهای ام البَنینی دعای سحرهای ام البَنینی تو شاه پسرهای ام البَنینی یل شیرِ نرهای ام البَنینی فقط بوسه زد روی بالت عزیزم فقط گفت شیرم حالت عزیزم نظر میخوری رویِ خود را بپوشان از این تیر اَبروی خود را بپوشان از این نیزه پهلوی خود را بپوشان از این تیع بازوی خود را بپوشان زمین می خورم تا زمین می خوری به روی زمین با جبین می خوری اگر خار چشمانتان این سپاه است که ای خصم پایانتان این سپاه است که کابوس دورانتان این سپاه است فقط دشمن جانتان این سپاه است سپاهی که ایرانی اش بَسِّتان است فقط یک سلیمانی اش بَسِّتان است حسن لطفی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
ما همان یا کریمِ دامِ شما... |⇦• مدح بسیار زیبا ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ ما همان یا کریمِ دامِ شما جبرئیلِ قدیمِ بامِ شما صبح روز نخست خواندمتان چقدر آشناست نامِ شما صبح روز ازل حوالی نور سجده کردیم بر کدامِ شما؟ من حلالم بود حلالِ شما من حرامم بود حرامِ شما چهارده قرن دست هیچ کسی دل ندادم به احترامِ شما به شما معدن کرم گفتند و به ما سائل حرم گفتند پر من بال و بال من پر شد پر و بالی زدم کبوتر شد به نفس های حضرت سجاد حالمان خوب بود و بهتر شد سحر پنجم عبادت بود کوچه های خدا معطَّر شد مردی از سمت ابرهای دعا آمد و خشکی دلم تر شد آمد و با خودش کتاب آورد او امام آمد و پیمبر شد مردی از سمت آفتاب آمد با مفاتیحِ مستجاب آمد آمده تا مرا تکان بدهد چشم گریان به این و آن بدهد آمده روی پشت بامِ سحر با صدای خدا اذان بدهد آمده بشكند قفس ها را بال ما را به آسمان بدهد با خودش مصحف نور آورده تا خدا را به ما نشان بدهد به نگاهش دخیل می بندیم تا مناجات یادمان بدهد اي مسيح ،ای مسیرِ سبز نجات بر مناجات کردنت صلوات ای مناجات ای نسیمِ دعا راه نزدیکِ ما به سمت خدا ای که دریا کنارِ تو قطره قطره با یک نگاه تو دریا نذر سجاده ي قدیمیِ توست چارمین رکعتِ نوافل ما ای امام علیّ ِدوم من ای امامِ چهارم دنیا مرد شب زنده دار سجاده مرد محراب، التماس دعا از تو بوی نماز می آید بویِ راز و نیاز می آید مادرت آفتابِ حجب و حیاست شرف الشمسِ سید الشهداست مایه ي آبروی ایران است افتخارِ همیشه ام به شماست از تو و مادر تو این دلِ ما عاشق خانواده ي زهراست یک سفر پیش ما نمی آیی؟ وطنِ مادریِّ تو اینجاست تو عجم زاده ای تو فامیلی پس حرم سازی ات به گردن ماست تو در این سرزمینِ گُل کاری به خدا حق آب و گل داری علي اكبر لطيفيان •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
امشب حسین هم صاحب ارباب شد... |⇦• مدح و توسل زیبا ویژۀ میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفسِ کربلایی حنیف طاهری ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده استادِ رزمِ قاسم و عباس و اکبر آمده ماه علی از راه می آید وقارش را ببین آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند روزیِ عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش بارِ زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش نورٌ عَلَی نور است بی شک خشت خشت خانه اش شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش یا لَلعجب! در حیرتم از خُلقِ قاسم پرورش دنیا به هم می ریزد از بانگ اَنا بنُ الحیدرش آمد که روز و شب بگردد دورِ زهرا مادرش هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست خَلقاً شبیه فاطمه، خُلقاً شبیه حیدر است مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است هر کس که فرزند علی شد ، فاتحِ صد خیبر است او جای خود دارد...غلامش هم شفیع محشر است وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند بی واسطه او با خدایِ خویش صحبت می کند آبِ وضوی او جهنم را گلستان می کند شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند ایوان طلای مجتبی، کافر مسلمان می کند اصلا حواسم نیست...ایوانی ندارد مجتبی شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا احمد نرگسی رضاپور پنجره و کبوترا با من، ضریح و ایوون طلا با تو خلوتیِ صحن بقیع با من، شلوغیِ کرب و بلا با تو بیا گریه کنیم ما برایِ غمِ زینب تابوتِ پُرِ تیر و بدن و سُمِّ مرکب غریب آقام آقام آقام •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
هرگزنشود نومید،هر کس به تو روی آرد به امید شفای همۀ درگیر با با یک گوشه نگاه حضرت علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای ماهِ بنی هاشم… جانم بفدای تو، ای ماهِ بنی هاشم قربانِ وفای تو، ای ماهِ بنی هاشم ای عبد مطیع حق، ای ماهِ بنی هاشم حق داده تو را رونق، ای ماهِ بنی هاشم این است جزای تو، ای ماهِ بنی هاشم ای ماهِ بنی هاشم.... تو ساقی عطشانی، ای ماهِ بنی هاشم سقّای یتیمانی، ای ماهِ بنی هاشم رحمت بصفای تو، ای ماهِ بنی هاشم ای ماهِ بنی هاشم.... تو اصل مناجاتی، ای ماهِ بنی هاشم تو قبلۀ حاجاتی، ای ماهِ بنی هاشم چشمم به عطای تو، ای ماهِ بنی هاشم ای ماهِ بنی هاشم.... ای نور هدی عبّاس، ای ماهِ بنی هاشم شمع شهدا عبّاس، ای ماهِ بنی هاشم سوزم بعزای تو، ای ماهِ بنی هاشم ای ماهِ بنی هاشم.... هرگزنشود نومید، ای ماهِ بنی هاشم هر کس به تو روی آرد، ای ماهِ بنی هاشم نازم بسخای تو، ای ماهِ بنی هاشم ای ماهِ بنی هاشم.... ای آب بقا عبّاس، ای ماهِ بنی هاشم خورشید لقا عبّاس، ای ماهِ بنی هاشم مشتاق لقای تو، ای ماهِ بنی هاشم ای ماهِ بنی هاشم.... چون نیست مرا توفیق، ای ماهِ بنی هاشم تا دست تو را بوسم، ای ماهِ بنی هاشم بوسم کف پای تو،، ای ماهِ بنی هاشم ای ماهِ بنی هاشم.... در موقف رستاخیز، ای ماهِ بنی هاشم زهرا به تو می نازد، ای ماهِ بنی هاشم این فخر برای تو، ، ای ماهِ بنی هاشم ای ماهِ بنی هاشم.... :شهربانو نوحی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam