eitaa logo
شعرهای بهجت فروغی مقدم
204 دنبال‌کننده
86 عکس
67 ویدیو
1 فایل
شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 انجمن ادبی کلمات 🍁 ثبت‌نام ترم پاییز و زمستان ۱۴۰۳ 🪴 ویژه بانوان شاعر ساکن اصفهان 🌹 با ارسال پیام به نشانی @kalemaaat در پیام‌رسان ایتا https://eitaa.com/kalemaat
ندارد زندگی طعمی بجز شیرینی و شوری نمی یابی برای وصل راهی گاه جز دوری همان طوری که بی‌آنکه بخواهی آمدی،آری برای رفتنت هم بی برو برگرد، مجبوری! گمان کردی که دنیا چیست غیر از قُل‌قُل کتری؟ گمان کردی چه دارد زندگی جز چایِ در قوری؟ همین پیچاندن مو و همین کج کردن ابرو همین پوشیدن پیراهن گل قرمز توری همین ها دلخوشی های همه اقوام ما بوده چه در "پارینه سنگی"و چه در "کَلدانی_آشوری" همیشه نوش‌جان فرمودنش‌همراه با نیش است عسلهایی که دارد کندوان لانه زنبوری!
هی جای عسل جام شرنگ آوردند هی سنگ به پیش پای لنگ آوردند در معدنی از زغال سنگ آنهمه غم آخر نفس تو را به تنگ آوردند!
خزیده است سرم توی لاک تنهایی دلم پر است، پر از تیک تاک تنهایی به نرمی حلزونی خزیده در گوشم صدای سمفونی سوزناک تنهایی قفس قفس من و تو در آپارتمانهامان یگانه نسبتمان : اشتراک تنهایی! بیار سفره دل را دوباره باز کنیم کراهت است برای خوراک تنهایی! نشان خانه من: کوچه‌ای که بن‌بست است دری که زنگ ندارد، پلاک تنهایی مسافر سفری دوردستم و عمری است به روی دوش من افتاده ساک تنهایی!
خبر برگشتن پیراهن خونین به کنعان است خبر در کوچه‌ها گردیدن گرگی‌گریزان است خبر افتادن آتش به جان خرمنی‌خونین خبر گیسوی دختربچه‌ای هرسو پریشان است خبر پیمان خون با مرز،میهن،خاک‌اجدادی خبرهای جدیدی در بلندی‌های جولان است! خبر خشکیدن خون در دهان کودکی شیری خبر لالایی گهواره لای سنگ و سیمان است هزاران تیر و ترکش هرخبر درخویش پیچیده خبر تا می‌نشیند روی‌کاغذ سرب‌سوزان است یقین‌دارم که‌ وقت خواندن‌آیات"والفتح"است خبرهای جدیدی در بلند‌‌ی‌های جولان است!
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
🚩 نصر خدا بر لب نیل آمدی، دست و عصا مبارکت نصر خداست نام تو، نصر خدا مبارکت نصرُ مِن اللَه آمدی، فاتح قلب‌ها شدی فتح ْجدا مبارکت، نصر ْجدا مبارکت هرکه شهید می‌شود، سوی حسین می‌رود سوی حسین رفته‌ای، کرب‌و‌بلا مبارکت خانه‌ی عنکبوت را، سیطره‌ی سکوت را بشکن و باز کردن ِپنجره‌ها مبارکت! نزد خدا نشسته است آنکه قیام می‌کند! نزد خدا نشستن این است؛ خوشا مبارکت @abadiyesher
پانزده متر زیرِ زمین معدنی شدی از طلا که دست هیچ کاشفی به رگه هایی از غیرت تو نمی رسید! موشکی که تو را استخراج کرد نمی‌داند که حالا تو هفت طبقه بالاتر از آسمان به چشمه خورشید رسیده ای! چه روزها و چه شب ها که در اعماق زمین بین بتون ها و سیمان ها در پناهگاهت پنجره ای نداشتی به آسمان، به خورشید، به ستاره ها... غیر از قرآن و نسیمی از مفاتیح الجنان و صفحه هابی از صحیفه ! لبانت کجاست تا از آنها روضه امام کاظم را که در آخرین لحظه ها ی حیات زمزمه می کردی وام بگیرم و به حال خودم که هر روز زیر آسمان نفس کشیده ام و ذره ای از آنچه را که تو در عمق خاک از آسمان دوردست دیده ای ندیده ام، گریه کنم!
وقت است درآید از پس پرده غیب آن دست که صهیونیست را نیست کند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یهودیان نمی توانند به ما زیان وارد کنند مگر آزارهای کوچک خدا❤️
هدایت شده از موسسه مصاف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 توییت استاد ✍ یکی از پژوهشگران و صهیونیست‌پژوهان غربی به من می‌گفت‌: 🔺«چقدر سخن‌گفتن شما ایرانی‌ها شیرین؛ آهنگین و ریتمیک است.» 🔹‏خوب متوجه منظورش نشدم تا امروز که این کلیپ را دیدم. ‏⁧ ⁩ 🆔 @Masaf
﷽ تقدیم به داغ‌های بر دل نشسته💔 داغدار کدامتان باشم؟ بر کدامین ستاره گریه کنم؟ ابرم و آسمان به من گفته‌ست، با دلی پاره پاره گریه کنم آه ای اشک‌های پی در پی! فصل لبخند می‌رسد؟ پس کی؟ تا دمی گریه بند می‌آید، باز باید دوباره گریه کنم خون امواج آمده‌ست به جوش، ابرها می‌رسند مشکی پوش بحر تا نهر سیل اندوه است، در کدامین کناره گریه کنم؟ سوگ بغداد، ورزقان، بیروت، شده جغرافیایمان مبهوت داغ تاریخ دیده‌ام، باید، یک سده، یک هزاره گریه کنم آه این پاره‌های جان من است؟ یا تن سرخ قهرمان من است؟ غزلم تکه تکه شد بغداد! خواستی چارپاره گریه کنم؟ ماه من در میان مه گم شد، کوه یک شب کنار ده گم شد می‌روم سر به شانه‌ی تهران، روی شمس العماره گریه کنم سیب لبنانی‌ام شده‌ست انار، زیر هشتاد و چند تن آوار غم خود را چگونه شرح دهم؟ با کدام استعاره گریه کنم؟ خواست دنیا که پر ملال شوم، خواست از حجم غصه لال شوم من پر از حرفم و نمی‌خواهم با زبان اشاره گریه کنم اشک ما ابتدای طوفان است، سیل مدیون لطف باران است وای اگر داغدارتر باشم، وای اگر بی‌شماره گریه کنم ندبه روزی قیام خواهد کرد، کار غم را تمام خواهد کرد باید آن روزاشک شوق شوم، هر اذان، هر مناره گریه کنم
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🚩 چکاچاک به وقتِ بارش سجّیل بر قلیل فروشان چه ورشکسته و حیران سپاهِ فیل‌فروشان شکوه وسعت پرواز را چگونه بگویم به سنگِ قبر نویسان و مستطیل فروشان! بهشت، زیر چَکاچاکِ تیغ‌های غیور است خبر بَرید به بازارِ سلسبیل فروشان! سرِ سه‌راهیِ تردید و ایستادن و سازش هُو العزیز بخوان بر أنا الذلیل فروشان! بت بزرگ به فرقش ترَک نشسته که اینسان ذبیح می‌چکد از خنجر خلیل فروشان خوشا خدا و شهیدان، عجب خرید و فروشی عجب جمال‌شناسی، عجب جمیل فروشان بیا که مژده‌ی نابودی فراعنه داری شهید نیل‌فروشان! شهید نیل‌فروشان! @mehdi_jahandar