eitaa logo
اشعار مداحی‌های حاج ابوذر بیوکافی
1.2هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
2 فایل
﷽ 🇮🇷کانال‌حفظ‌ونشرآثارحاج‌ابوذربیوکافی @AbozarBiukafi_ir ارتباط با ادمین @Biukafi_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
Fatemiyeh 2 - 1396 - Shab 3 - 02 - Abozar Biukafi - Zamine #14.mp3
4.74M
از اشکای تو مادر، فهمیدم که؛ گریه یعنی قیام، گریه یعنی مبارزه توو وقتای دل‌تنگی، توو تنهایی توو غربت امام، گریه یعنی مبارزه معنیِ اشکای تو؛ یعنی سکوت برابر ظالم جایز نیست تنها گذاشتن بنی‌هاشم جایز نیست تو پشت در نشون دادی؛ علی تنها نمی‌مونه هرگز از پا نیوفتادی، علی تنها نمی‌مونه از لبخند تو مادر، فهمیدم که؛ آسونه واسه تو، سختیِ این مجاهدت گرمه به عشقت زهرا، پشت مولا ای تکیه‌گاه عشق، ای معنیِ مقاومت توو آتیش نامردا؛ می‌سوزی امّا حق مولا رو می‌گیری پای ولایت علی آخر می‌میری توو شعله‌ها نشون دادی؛ علی تنها نمی‌مونه هرگز از پا نیوفتادی، علی تنها نمی‌مونه شاعر: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۳۹۶] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.25 - Shab 12 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 05 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
6.16M
حسرت بسیاره، هر نفسش آه شرر باره هر کی تو رو دوست نداره ، توو محشر کارش زاره اگه میبینی که با تو راحتم خودت از بچگی دادی عادتم حتی بعد مرگ اگه رهام کنن میبینی گوشه‌نشین هیأتم حسرت بسیاره، هر نفسش آه شرر باره هر کی تو رو دوست نداره ، توو محشر کارش زاره به دنیا آلوده‌م، بی تو باشم خدایی نابودم هرجوری که حساب کنم مادر، بازم پیش تو مَردودم قصه‌ی دردِ دلام مفصله پیش پام میبینی صدتا مشکله میبینی که دست خالی اومدم همه‌ی دار و ندارم این دله حسرت بسیاره، هر نفسش آه شرر باره هر کی تو رو دوست نداره ، توو محشر کارش زاره شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.25 - Shab 12 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 06 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
11.92M
ماورای هر باوره، قسم دم آخره مادره، مادره میخونم ازش یکسره، دار و ندارِ حیدره مادره، مادره مادره، اونیکه هرجا هوامو داره مادره، واسه‌ی نوکر کم نمیذاره مادره، عمریه قلبم بهش دچاره فخر تموم مادر هایی، صدیقه طاهره زهرایی دنیا به زیر پاتِ یعنی، تو صاحبِ همه دنیایی (یا فاطمه سلام الله) امید منه ناامید، منه بی‌وفارم خرید مادرم، مادرم دونه دونه اشکامو دید، منو پای روضه کشید مادرم، مادرم مادرم، شأن نزول سوره‌ی‌ کوثر مادرم، از تو میخونم تا دم ِ آخر مادرم، منتظر هستم روز محشر اسم تو علت ایجادم، خوبه که دل به عشقت دادم هستم گدای دربارِ تو، اهل و عیالمو اجدادم (یا فاطمه سلام الله) مادره همه عالمه، به روی لبم زمزمه فاطمه، فاطمه یه خواهشی دارم ازت، کرب‌وبلا میخوام همش فاطمه، فاطمه فاطمه، عمریه نون روضه‌تو خوردم فاطمه، همیشه هرجا اسمتو بُردم فاطمه، بده پناهم تا که نمُردم بی‌بی به تو ارادت دارم، گریه برا تو کار و بارم خونم حلال اگه یک لحظه، دست از شما بخوام بردارم (یا فاطمه سلام الله) شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.25 - Shab 12 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 07 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
3.15M
اولین بار مگه یادم میره؛ که نگام به پرچم تو افتاد مادرم اسمتو خوند توو گوشم، پدرم سینه‌زدنی یادم داد عمریه فکر روز و شب من شده تو چیزی نمی‌خوام، از تو به غیر از خود تو من تو رو دارم، چجوری دلم مردد شه من تو رو دارم، همه دنیا هم باهام بد شه (من تو رو دارم) تو رو میشناسم از اون روزی که؛ شنیدم اسمتو گریه کردم یادته چه حالی داشتم آقا؟! چی میشه به اون روزا برگردم؟! من نتونستم؛ اون که تو دوست داری بشم لحظه به لحظه، از تو خجالت میکشم من تورو دارم، نوکری هم عالمی داره من تو رو دارم، دل من مگه غمی داره؟ (من تو رو دارم) یادته شبای تنهاییمو؛ شدی مهمون دل ویرونم همه رفتند تو برا من موندی، زندگیمو به تو من مدیونم عمریه آقا سایه‌ی تو رو سرمه این دعای، خیرِ پدر مادرمه من تورو دارم، حال من کنار تو خوبه من تورو دارم، بی‌تو باشم دلم آشوبه (من تو رو دارم) [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.25 - Shab 12 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 08 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
3.76M
چکار کنم به چشمت و بیام چکار کنم نگاه‌تو میخوام کارم گیره، یه کاری کن برام مگه بی‌دست‌وپاتر، از منه بی‌دست‌وپا؟! خداییش چند مثل من، گدای روسیا داری؟! مگه من چند تا امام حسین دارم؛ گه می تونم دردِ دل کنم؟! مگه من چند تا امام حسین دارم؛ که می‌تونم اینجوری صداش کنم؟! زندگیم امام حسین ای سند بندگی‌م امام حسین خدا میدونه دوسِت دارم از اول بچه‌گی‌م امام حسین شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.26 - Shab 13 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 04 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
3.69M
هوای این خونه، مثل زمستونه پابه‌پای چشمات، سجاده‌ت گریونه چادر سر کردی، نگاه به در کردی حال و روزت کی، این روزا میدونه، میدونه؟! الله اکبر، از این دستای خسته الله اکبر، نمازت شده نشسته الله اکبر، صدات بالا نمیاد الله اکبر، دعا کن دلشکسته (بهار خونه‌ی ما، چرا شدی خزونی؟! برا خودت دعا کن، مادر دم اذونی) رنگ رُخت شد زرد، تب داری امّا سرد غریبی بابام زخماتو کاری کرد کاری کرد مُهرت آوردی، بغضت هی خوردی دم قنوت آه‌ت، اشکامو جاری کرد جاری کرد الله اکبر، گله داری از درد الله اکبر، تیمّم کردی مادر الله اکبر، صدات بالا نمیاد الله اکبر، دعا کن با چشم تر دیگه نگو که میری؟!، آخه هنوز جوونی برا خودت دعا کن، مادر دم اذونی (بهار خونه‌ی ما، چرا شدی خزونی؟! برا خودت دعا کن، مادر دم اذونی) عزم خدا کردی، منو صدا کردی سفره‌ی درد دل با زینب وا کردی وا کردی با یه تن تب‌دار، توو خونمون اینبار روضه‌ی گودال و با، حرفات به پا کردی به پا کردی الله اکبر، زدی باز حرف رفتن الله اکبر، جدا شد روحت از تن الله اکبر، کفن هارو آوردن الله اکبر وصیت کردی با من گفتی کنار گودال، برو اگه بتونی برای من دعا کن، مادر دم اذونی (بهار خونه‌ی ما، چرا شدی خزونی؟! برا خودت دعا کن، مادر دم اذونی) [شب ۰۲ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.26 - Shab 13 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 05 - Abozar Biukafi - Zamine Gilaki.mp3
2.74M
عالمَ حیرانَ کودی، بیشی اَتویی زهرا (اینطوری که رفتی عالم رو حیرون کردی زهرا) می دیلَ نالانَ کودی، بیشی به عرش اعلاء (دلم رو پُر از غم و ناله کردی وقتی به عرش رفتی) خودا دانه سوختن دَرم، تی داغ وستی زهرا (خدا میدونه از داغت دارم میسوزم زهرا) آه می یار، آه می مار (آه ای یارم، آه مادرم) ویریز ویریز جانِ علی (پاشو پاشو جانِ علی) جوانِ مار، جوانِ مار، جوانِ مار (مادر جوانم، مادر جوانم، مادر جوانم) [شب ۰۲ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.26 - Shab 13 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 06 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
4.8M
یه دل تنگ و یه دل مجنون برات آوردم یه دل زار و بی سر و سامون برات آوردم مادر؛ مادرونه منو دعا کن مادرونه منو صدا کن مادرونه منو نگاه کن دنیامی و عقبامی و به لطف تو مدیونم هر لحظه و هر ثانیه به عشق تو میخونم (یا فاطمه اغیثینی) حُب علی و بچه‌های تو برام مداله طی بشه عمرم، یه جای دیگه، اصاً محاله مادر؛ سایه‌ی روی سر من باش علت چشم تَرِ من باش پناهِ توو محشر من باش دلبسته و وابسته و اسیر تو میمونم هر لحظه و هر ثانیه به عشق تو میخونم (یا فاطمه اغیثینی) خیر حقیقی با دعای تو میشه مقدر اسم تو دائم جاری روی لبای نوکر مادر؛ دخیله چادرت ملائک اصل اساسی مناسِک روحی و قلبی بفدائک بیچاره و آواره و غریب و سرگردونم هر لحظه و هر ثانیه به عشق تو میخونم (یا فاطمه اغیثینی) شاعر: آقای [شب ۰۲ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.27 - Shab 14 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 08 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
4.75M
دلشوره ندارم، فردای قیامت، چون مادرمی هر جا که شکستم، از پا که نشستم، تو یاورمی تو امروز، رو به ما، آغوشت رو وا کردی فردا هم، توو محشر، دنبال ما میگردی ارثیه‌ی سلمان، به مردم ایران، این حُب شماست سربازی توو این راه، جانبازی توو این راه، این لطف خداست تو رهبر، ما رهرو، ما باهم اهل دردیم تا آخر، مثل تو، دور حیدر میگردیم با قلبی که خونه اشکی که رونه چشمی که تره می‌جنگی با تزویر، بی‌نیزه و شمشیر، تو تک نفره ای مادر، مثل تو، ما هم اهل پیکاریم از مولا، یک لحظه، ما دست برنمی‌داریم شاعر: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.25 - Shab 12 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 02 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
39.54M
چه افتخار بزرگی، گدای فاطمه‌ایم همیشه ملتمسین دعای فاطمه‌ایم چه خوب شد که غلام وفای فاطمه‌ایم مقلدان ره فضه های فاطمه‌ایم تمام عمر نشستیم زیر پرچم او همیشه روی لب ماست اسم اعظم او خدا به خاطر او داده است ما را جان به لطف حضرت زهرا شدیم با ایمان رسیده خیر کثیرش به جمع ما هر آن اگر نبود ، نبودیم حیدری الآن هوای حیدریون را همیشه دارد او رویم سمت جهنم؟! نمی‌گذارد او ندیده‌ایم زنی را ازو خدایی‌تر ندیده ایم ازو شیعه‌ای ولایی‌تر برای حضرت مولا ازو فدایی‌تر ز فاطمه احدی نیست مرتضایی‌تر به جرم اینکه شعار علی‌علی سر داد میان شعله‌ی یک عده بی‌وفا افتاد برای اینکه نگویند علی شده بی‌یار کشیده حضرت ریحانه زحمت بسیار شکست حرمت او بین آن در و دیوار غریب بود میان چهل نفر اشرار زبان ز گفتن این ماجرا حیا کرده برای حضرت مولا پسر فدا کرده نوشته‌اند که بد کینه‌ها زدند او را به پیش چشم علی بی‌هوا زدند او را برای کشتن شیر خدا زدند او را مغیره‌های بدون حیا زدند او را هزار روضه‌ی نا گفته آمده سر او سه ماه گریه‌ی خون بود کار بستر او ازین زمانه‌ی بی‌رحم خسته بود سه ماه عزا گرفته‌ی آن دست بسته بود سه ماه برای دیدن مرگش نشسته بود سه ماه شنیده‌ایم که پهلو شکسته بود سه ماه شبی نبود که مرگ از خدا طلب نکن برای غربت دلدل سوار تب نکند شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlAvval 1400.09.26 - Shab 13 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 1 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
22.17M
شب به شب داری شکسته‌تر میشی بدجوری دلم داره شور میزنه چشمای بی‌رمقت به من میگه آخرین شبای با هم بودن نرو تنها کس دنیای علی دشمنامون و حاجت روا نکن دنیا داره رو سرم خراب میشه برا مرگت این همه دعا نکن شب تا صبح می‌میری و زنده میشی حال و روزت از چشام سو می گیره ای خدا دردم و من به کی بگم؟! توو خونه زنم ازم رو می‌گیره الهی دست مغیره بشکنه بد جوری شکسته احترامم و من مسلمونم چرا توو مدینه نمیدن دیگه جواب سلامم و تو و جون کندن و آه زیر لب من و غصه خوردن و خون جگری علی حیرونه؛ اینا دیگه کیَن؟! زن و میزدن کتک و چل نفری دیدی فاطمه چه جوری این دوتا به من و تو درد بی‌امون دادن؟! زیر چشمی موقع عیادتت خون مسمار و بهم نشون دادن ؟! زن هیجده ساله باید سر چی دو سه ماهه بشه قامت کمونی؟! جون من رسید به لب وقتی دیدم تو نماز ِتو نشسته می‌خونی میدونم داری به چی فکر میکنی وقتی خیره‌ای به چشمای حسین خونمون کربلا میشه وقتی که میزنی شونه به موهای حسین بَده حالت داری انگار می‌بینی پنجه‌ی شمر و توو گیسوی حسین وای من پهلو شکسته پیش تو میزنن لگد به پهلوی حسین شاعر: آقای [شب ۰۲ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
عرش فرشی زیر پای فاطمه است در حریم قدس جای فاطمه است خلقت عالم برای فاطمه است عقل مست جلوه‌ی زهرایی‌اش پَرتو اِنسیة الحورایی‌اش دین از این بانو دوامی یافته مذهب از او احترامی یافته با جهاد او قوامی یافته ذکر زهرا جذب ایمان میکند چادرش کافر مسلمان میکند گرچه نورش جلوه کرد از هر طرف فاطمه دُرّ است و حیدر چون صدف قبر مخفی‌اش، دل شاه نجف سینه‌ی حیدر که حق مرآت بود جای دفن مادر سادات بود ناله‌ای تا عالم لاهوت رفت فاطمه چون سایه‌ای مبهوت رفت روی دوش مرتضی تابوت رفت آخر این رسم مسلمانی نبود حق زهرا دفن پنهانی نبود می رود تابوتی امشب بی‌صدا ناله‌ها جاری است بر لب بی‌صدا ای حسین آرام، زینب بی‌صدا زین عزا در دل زبان باید گرفت آستین را بر دهان باید گرفت کشتی‌ام بر گِل نشست اسماء بیا هستی‌ام رفته ز دست اسماء بیا وقت غسل فاطمه است اسماء بیا بر تن خَیرُالنِسا آبی بریز روی نعش مرتضی آبی بریز آه اسماء، پیکرم آتش گرفت یادم آمد کوثرم آتش گرفت گیسوان همسرم آتش گرفت حال فهمیدم چرا در کج شده مجتبی با قنفذ از چه لج شده چشم عرش از داغ صدیقه تَر است این صدای سوخته از حیدر است بچه‌ها وقت وداع مادر است ای یتیمان غریب فاطمه توشه بردارید از مادر همه آه ای پروردگار مر تضی مشکل افتاده به کار مرتضی شد زمان دفن یار مرتضی مصطفی بازآ نهالت را بگیر "بدر دادی و هلالت را بگیر" صبرِ حیدر را خودت از او بپرس زخم بستر را خودت از او بپرس قصه‌ی در را خودت از او بپرس دست من شد بسته، بر دل داغ خورد ای پیمبر دخترت شلاق خورد ای امان از ضربه‌ی شلاق‌ها آتش افروخته‌ی در باغ‌ها داغ روی داغ روی داغ‌ها وای از داغ بزرگ کربلا صورت اطفال و گرگ کربلا بر رُخ اطفال، سیلی میخورد هر که رفت از حال، سیلی میخورد عمه در گودال، سیلی میخورد نانجیبی گاهواره می‌بَرَد بی‌حیایی گوشواره می‌بَرَد شاعر: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ اول ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.14 - Shab 02 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 02 - Abozar Biukafi - Najva.mp3
3.98M
کسی که بی تو سر صحبت جهانش نیست چگونه صبر و تحمل کند؟! توانش نیست به سوز هجر تو سوگند، ای امید بشر! دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست اسیر عشق تو این غم کجا برد؟! که دلش محیط غم بود و، طاقت بیانش نیست نَه التفات به طوبی کند، نَه میل بهشت که بی‌حضور تو، حاجت به این و آنش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند فیض با تو بودن را بحق حق، که عنایت به دیگرانش نیست بهار زندگیم، در خزان نشست بیا بهار نیست به باغی که باغبانش نیست کنار تُربت زهرا تو گریه کن، که کسی بجز تو، با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادر جوانش نیست بجز ولای تو، ای ماه هاشمی‌طلعت "شفق"، ستاره به هر هفت آسمانش نیست شاعر: آقای (شفق) [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.14 - Shab 02 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 03 - Abozar Biukafi - Rouzeh.MP3
10.1M
نقل زَمَخشَري* ست كه روزي ابولهب؛ يك سنگريزه جانب احمد روانه كرد ريگي - به طول و عرض نخود- در كَفَش گرفت از روي كين، نبي خدا را نشانه كرد تبّت يدا أبي لهب از آسمان رسيد فوراً لهيب خشم الهي زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بريده باد نفرين بر آنكه اين عمل ظالمانه كرد يك دست او فقط به كمين نبي نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با اين حساب، كيفر اهل سقيفه چيست؟ حق كسی كه حمله بر اين آستانه كرد؟ قرآن اگر هنوز می آمد چه مي نوشت؟ در وصف آنكه خون به دل «اهل خانه» كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن ، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علي و باغ فدك را بهانه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشيد و كشت جان بتول را هدف تازيانه كرد "آتش به آشيانه ی مرغی نمی زنند" نفرين بر آن كه شعله در اين آشيانه كرد شاعر: آقای *محمود بن عمر زمخشری از بزرگان اهل سنت و مذهب حنفى و معتزلى در قرن ششم به شمار مى‌آيد شأن نزول سورۀ تبت آن است كه: روزی ابولهب، سنگريزه‌ای برداشت تا پيامبر را بزند امّا نتوانست تَبَّتْ‏ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَ‏: أي هَلَكَتْ يداهُ؛ لأنّهُ أَخَذَ حجراً ليَرمِيَ‏ به‏ رسولَ‏ اللّهِ‏ منبع: الکشاف زمخشری، ج‌۴، ص‌۸۱۳ [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
سال‌ها پیش در این شهر، درختی بودم یادگار کهن از دوره‌ی سختی بودم هرگز از همهمه‌ی باد نمی‌لرزیدم سایه‌پرودِ چه اقبال و چه بختی بودم به برومندیِ من بود درختی کم‌تر رشد می‌کردم و می‌شد تنه‌ام محکم‌تر من به آینده‌ی خود روشن و خوش‌بین بودم باغ را آینه‌ای سبز به‌آیین بودم روزها تشنه‌ی هم‌صحبتیِ با خورشید همه‌شب هم‌نفسِ زهره و پروین بودم ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک برگ‌هایم گلِ تسبیح به لب، مثل ملَک ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی باغ شد صحنه‌ی طوفان بیابان‌گردی در همان حال که احساس خطر می‌کردم نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی تا به خود آمدم، از ریشه جدا کرد مرا ضربه‌هایش متوجّه به خدا کرد مرا حالتی رفت که صد بار خدایا کردم از خدا عاقبت خیر تمنّا کردم گر چه از زخمِ تبر روی زمین افتادم آسمان‌سِیر شدم، مرتبه پیدا کردم از من سوخته‌دل بال و پری ساخته شد کم‌کم از چوب من، آن‌روز دری ساخته شد تا نگهبان سراپرده‌ی ماهم کردند، هر چه «در» بود در آن کوچه، نگاهم کردند از همان روز که سیمای علی را دیدم همه‌شب تا به سحر چشم به‌راهم کردند مثل خود تشنه‌ی سیراب نمی‌دیدم من این سعادت را در خواب نمی‌دیدم من بارها شاهد رُخسار پیمبر بودم مَحرم روز و شبِ ساقی کوثر بودم تا علی پنجه به این حلقه در می‌افکند به‌خدا از همه پنجره‌ها سر بودم دست‌های دو جگر‌گوشه که نازم می‌کرد غرق در زمزمه و راز و نیازم می‌کرد به سرافرازی من نیست «در»ی روی زمین متبرّک شدم از بال و پَر روح‌الامین سایه‌ی وحی و نبوت به‌سرم بوده مدام به‌خدا عاقبت خیر، همین است همین هر زمانی که روی پاشنه می‌چرخیدم جلوه‌ی روشنی از نور خدا می‌دیدم از کنار در، اگر فاطمه می‌کرد عبور موج می‌زد به دلم آینه در آینه، نور سبزپوشان فلَک، پشت سرش می‌گفتند «قُل هوَ‌الله اَحد»، چشم بد از روی تو دور سوره‌ی کوثری و جلوه‌ی طاها داری "آن چه خوبان همه دارند، تو تنها داری" دیدم از روزنِ در، جلوه‌ی احساسش را دست پَرآبله و گردش دستاسش را دیده‌ام در چمن سبز ولایت، هرروز عطر اَنفاس بهشتی و گل یاسش را زیر آن سقف گِلین، عرش فرود آمده بود روح، همراه ملائک به درود آمده بود هر گرفتار غمی، ‌حلقه بر این در می‌زد هر که از پای می‌افتاد به من سر می‌زد آیه روشن تطهیر در این کوچه، مدام شانه در شانۀ جبریلِ امین پَر می‌زد یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم یک طرف محو شکوفاییِ ایمان بودم من ندانستم از اوّل، که خطر در راه ‌است عمر این دل‌خوشی زودگذر کوتاه ‌است دارد این روز مبارک، شب هجران در پی شب تنهایی ریحان رسول‌الله ‌است مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت؟ یا پس از هجرت خورشید، چرا ماه گرفت؟ رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته مانده از باغ نبوت، گُلِ پرپر‌گشته مَهبط وحی جدا گرید و، جبریل جدا مسجد و منبر و محراب و حرم، سرگشته هست در آینه باغ خزان‌دیده، ملال نیست هنگام اذان، صوت دل‌انگیز بلال همه حیرت‌زده، افروختنم را دیدند دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند بی‌وفایان همه، آن‌روز تماشا کردند از خدا بی‌خبران سوختنم را دیدند سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد چشم‌زخمی ‌به جگر گوشه‌ی یاسین نرسد هیچ آتش به جهان این همه جان‌سوز نشد شعله این‌قدر، فراگیر و جهان‌سوز نشد جگرم سوخت، ولی در عجبم از شهری که دل‌افسرده از این داغ توان‌سوز نشد آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز داغ این باغ، فراموش نگردد هرگز سوخت در آتشِ بیداد رگ و ریشه و پوست پشت در این علی است و همه‌ی هستی اوست یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم؛ حیف آن روز به نجّار نگفتم، ای دوست: تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی بر سر و سینه‌ی من میخ چرا کوبیدی؟ همه رفتند و به جا ماند درِ سوخته‌ای دفتری خاطره از آتشِ افروخته‌ای سال‌ها طی شد از آن واقعه تلخ و، هنوز هست در کوچه‌ی ما چشمِ به در دوخته‌ای تا بگویند در این خانه کسی می‌آید "مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید" شاعر: آقای (شفق) [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.14 - Shab 02 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
6.98M
می‌نویسم ماه، می‌خونم مادر با غمی جانکاه، می‌خونم مادر مینوسم آه، می‌خونم مادر می‌خونم مادر (آه مادر، آه مادر، آه مادر، آه مادر) یاد قدیما می‌کنم با دل پُرخون کوچ به کوچه می‌زدیم سینه توو بارون آخ که دلم تنگه برای اون روزامون سینه‌زنا دم می‌گرفتن چشم گریون "وای منو وای منو وای من میخ در و سینه‌ی زهرای من" با همه احساس، می‌خونم مادر با دل دستاس، می‌خونم مادر می‌نویسم یاس، می‌خونم مادر می‌خونم مادر (آه مادر، آه مادر، آه مادر، آه مادر) چادت خاکی‌ت واسه من یه سایبونه از تو یه تصویرِ اونم یاس جوونه فاطمیه تا که میاد دلم می‌گیره حس می‌کنم آسمونم روضه می‌خونه "یاس شکسته پَر من، فاطمه فاطمه فاطمه مادر من مادر من، فاطمه فاطمه فاطمه" شاعر: آقای [شب ۰۱ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.15 - Shab 03 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.MP3
12.15M
دل‌خوشی یعنی خدا را داشتن در بهشت لطف او جا داشتن بین سینه حُب مولا داشتن مادری مانند زهرا داشتن دل‌خوشی یعنی دو دنیا مال ماست روز محشر فاطمه دنبال ماست بندگی یعنی عبادات شبش ذکر تسبیحات بر روی لبش سجده‌های غرق نور زینبش آن حجابی که رسید از مکتبش بندگی یعنی حجاب فاطمه سجده‌های ناب ناب فاطمه عشق یعنی خنده‌های فاطمه پَر گرفتن در هوای فاطمه نوکری کردن برای فاطمه با امید یک دعای فاطمه عشق یعنی یک نگاه مادری سر پناهی در پناه مادری زندگی یعنی سکوتی پُر سرور انعکاس نور در سیمای نور و بساط عاشقی‌ها جورِ جور دور باد از زندگی‌شان چشم شور زندگی یعنی هوای بندگی زندگی کردن برای بندگی سادگی یعنی به کم‌ها ساختن در تنور خانه نان را ساختن و حصیری زیر پا انداختن نَه به دنیا و طلا دل باختن سادگی یعنی دو لیوان گِلی وصله‌ی نعلین مولایم علی شاعر :آقای [شب ۰۲ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.15 - Shab 03 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
5.21M
پشت و پناهم، تنها تکیه‌گاهم پاشو ببین تو التماسم رو از این نگاهم دیدم امروز عزیزم، تو کار خونه کردی با چه سختی، موهای زینب و شونه کردی دیدم امروز زیر چادر، دست به پهلو می‌گیری دل‌خوشی خونه‌ی من، کاش ازم رو نگیری میدونم همه صورت و، بال و پِرت سوخته چادر رو سرت سوخته کبودِ صورتت میدونم، قرص قمرت سوخته (علی برات بمیره، تو رو اینجور نبینه) [شب ۰۲ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.16 - Shab 04 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 05 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
5.12M
اگر چه توو هر نمازت، پا روی عرش میذاری اگر چه غیر از مرتضی، همتایی نداری باز ولی با این همه؛ یه بانوی خونه‌داری او حصیری که، توو حجره افتاده رنگِ یک‌رنگی، به زندگیت داده خونه‌ی عشقه، این خونه‌ی ساده غبطه‌ی عاشقان، حدیث دلدادگی الگوی علامه؛ زندگیت، سادگی‌ت (فاطمه، فاطمه) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.16 - Shab 04 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 06 - Abozar Biukafi - Zamine.mp3
4.33M
الی الابد می‌درخشه، آفتاب فاطمه حیا و عفت مجسم، در حجاب فاطمه جواب شیعه به سقیفه، همون جواب فاطمه خطبه‌ی فدکیه یعنی، انقلاب فاطمه به فرموده‌ی زهرا، محور وحدت علی به فرموده‌ی زهرا، اصل ولایت علی به فرموده‌ی زهرا، راه دیگران گمراهی به فرموده‌ی زهرا، راه هدایت علی (اللهم العن قاتلی فاطمة الزهرا) غرور و غیرت حقیقی، در قیام فاطمه شکوه و عزت مجسم، در کلام فاطمه امام شیعه تا همیشه، فقط امام فاطمه روضه‌ی فاطمی یعنی، انتقام فاطمه به فرموده‌ی زهرا، روح عبادت علی به فرموده‌ی زهرا، نور قیامت علی به فرموده‌ی زهرا، راه دیگران گمراهی به فرموده‌ی زهرا، راه سعات علی (اللهم العن قاتلی فاطمة الزهرا) [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] شاعر و نغمه‌پرداز: آقای کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.16 - Shab 04 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 07 - Abozar Biukafi - Vahed.mp3
3.64M
فضا پُر از نورِ، فضا پُر از شورِ اينجا مدينه‌ست يا كوه طورِ يه خانوادۀ يهودى، در عَجَبَن غرق تَحيُّرَن شبيه پروانه به دورِ شعاع انوار يه چادرن چادرى كه على گرو گذاشت براى قرض گندم چادرى كه سفير اسلامِ برا نجات مردم چادر فاطمه‌ست، فاطمه عالِمه‌ست عالمه بر همه‌ست (فاطمه فاطمه) وجود تو بركت، وجود تو عزت ما رو مسلمون كن يمِ رحمت تشهد از لبت شنيدن، شنيدن از لب پيمبرِ چه افتخارى بهتر از اين، امام‌مون ساقى كوثرِ با دعاى تو می‌رسيم به آسمونِ نور و اميد با ولاى تو می‌رسيم به چشمه‌ی زلال توحيد قبله‌ی هر دلى، آيه‌ی منجلى از همه افضلى (يا على يا على) [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] شاعر و نغمه‌پرداز: آقای کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
JamadiOlsani 1400.10.16 - Shab 04 - Sarollah Rasht - Fatemiyeh 2 - 08 - Abozar Biukafi - Shor.mp3
1.67M
شب جمعه‌ست، میاد اشکام یه تصویرِ، جلو چشامم یه تصویر از، دو تا گنبد زیر بارون، منم اونجام سلام آقا، سلام آقا دارم حس می‌کنم الان توو بارونم سلام آقا، سلام آقا دارم حس می‌کنم الان توو ایوونم حالا که از حرم دورم گناهامو با اشک روضه می‌شورم (حسین آقا، حسین آقا) شاعر و نغمه‌پرداز: آقای [شب ۰۳ فاطمیۀ دوم ۱۴۰۰] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn
RabiolAvval 1401.09.16 - Shab 13 - H-Sarollah.Rasht - Fatemiyeh 1 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
37.82M
ممدوحه‌ی محمّد و محبوبه‌ی خدای کز کبریا رسیده درود مکررش آوای وحی می‌رسد از صحن خانه‌اش بوی بهشت می‌رسد از خاک معبرش پا می‌نهد گرسنه به محراب بندگی آن کو رسد طعام بهشتی ز داورش این است کوثری که خدا داد بر رسول دشمن چه غم که خواند در آن روز، ابترش دشمن گرفته بود کمین در خط رسول فکر هزار فتنه نهان بود در سرش می‌خواست بعد مرگ پیمبر شود خموش آن جاودانْ چراغِ همیشه منورش غافل از آن‌که بعد پدر می‌کند قیام بر دفع کفر، دختر اسلام‌پَروَرَش از مسجد مدینه تو گویی رسد هنوز آوای خطبه، بلکه اِلی صبح محشرش مسجد، شراره از در و دیوار برکشید شد داغ‌دیده دخت نبی، تا سخنورش با گریه از صحابه کمک خواست آن زمان یک تن نداد پاسخ او غیر شوهرش آن اشک و آه و ناله و فریاد و آن سکوت بالله نبود هیچ‌کس این‌گونه باورش نفرین بر آن سکوت که در موج فتنه‌ها طغیان و ظلم و جور، عَلَم شد برابرش نفرین برآن سکوت که از آن سکوت بود؛ اسلام هر چه آمده امروز بر سرش بالله اگر قیام نمی‌کرد فاطمه نامی نبود ز احمد و فرقان و داورش دین نبّی به همت زهرا دوام یافت نقش بر آب، نقشۀ خصم ستمگرش خورشید عمر او به جوانی غروب کرد پوشیده شد به خاک عذار منورّش در هر دلی مزاری از آن آل عصمت است پیدا اگرچه نیست نشانی ز منبرش مردانه راه فاطمه باید گرفت کو؛ تا پای مرگ کرد حمایت ز رهبرش بس راز نانوشته بماند ز غصه‌اش گیرم شوند جمله سماوات دفترش شاعر: [شب ۰۱ فاطمیۀ اول ۱۴۰۱] کانال‌متن‌اشعارمداحی‌های @Biukafi_Matn