#تجربه_من ۱۰۶۵
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#حرف_مردم
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
#برکات_بارداری
#قسمت_دوم
من خیلی سختی کشیدم با بچهها. یه دختر تک فرزند لوس، تو یه خانواده ساکت و بدون سروصدا. حالا با ۳ تا بچه پر سروصدا. بعضاً تعامل کردن سخت میشه برام. هنوز خودخواهی تو وجودم هست. بلد نیستم خیلی از اوقات خلاقیت بزنم و بچه رو آروم کنم. خیلی ضعف دارم. ولی خب به لطف خدا ایمان دارم. هر زایمان من رو صبورتر کرده تقریباً بزرگتر شدم. ولی خب فاصله تا خوب شدن، زیاده. برامون دعا کنید.
اینم در آخر بگم، هیچکدوم از اطرافیانم موافق فرزندآوری من نیستن. از والدین تا غریبهترها متلک و تیکه زیاد بهم میندازن. ولی من مطمئنم راه درست رو میرم. من انقدی تنها هستم که وقتایی حوصلهم سر میره حتی نمیدونم به کی زنگ بزنم و کمی حال احوال کنم؟ یا خونه کی بریم با بچهها؟ برا همین میگم من که کسی رو ندارم. قطعا تو پیری این قضیه بدتر میشه. پس حداقل خودم باید تلاشمو بکنم که نه خودم نه بچههام به این درد دچار نشیم برای آینده.
برای هر ۳ بارداری، وقتی مامانم میفهمید، ناراحت میشد و هر سری یه چیزی بهم میگفت. دیگه شما حساب کنید تا مابقی اطرافیان.
حالا جالبه بچههام عزیزدل همه هستن. خوشرو هستن با مهمون و بقیه. و این هم از خوبیای چندفرزندی هست. انگار روحیه شادتری نسبت به تکفرزندهایی که می چسبن به مادرشون، دارن.
یه مورد دیگه اینکه به نظر من کفران نعمت هست اگر از شرایط جسمانی که خدا در اختیار مون قرار داده، استفاده نکنیم.
بارداری بدن ما رو جوانتر میکنه و رحم رو به فعالیت وا میداره و کمتر دچار کیست و این موارد میشه. مامانم با یک زایمان در سن ۴۷ سالگی رحم رو درآوردن. خب این کفران نعمت هست که یه خانم سالم، فرزندآوری نکنه و در سن پایین و بدون یائسگی رحم خودش رو از دست بده، حتی مجبور بشه بخاطر این اتفاق دوبار عمل سنگین انجام بده. یعنی سختی وجود داشت. درد و تحمل وجود داشت. ولی درد زایمان و بعد شیرینی بچه کجا، درد عمل سنگین و عوارضش و دوباره عمل و وخیم شدن شرایط بیماری زمینهایت و .... کجا.
انتخاب با ما هست که کدوووم سختی؟؟؟؟؟
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۰۶۵
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#حرف_مردم
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
#برکات_بارداری
#قسمت_دوم
من خیلی سختی کشیدم با بچهها. یه دختر تک فرزند لوس، تو یه خانواده ساکت و بدون سروصدا. حالا با ۳ تا بچه پر سروصدا. بعضاً تعامل کردن سخت میشه برام. هنوز خودخواهی تو وجودم هست. بلد نیستم خیلی از اوقات خلاقیت بزنم و بچه رو آروم کنم. خیلی ضعف دارم. ولی خب به لطف خدا ایمان دارم. هر زایمان من رو صبورتر کرده تقریباً بزرگتر شدم. ولی خب فاصله تا خوب شدن، زیاده. برامون دعا کنید.
اینم در آخر بگم، هیچکدوم از اطرافیانم موافق فرزندآوری من نیستن. از والدین تا غریبهترها متلک و تیکه زیاد بهم میندازن. ولی من مطمئنم راه درست رو میرم. من انقدی تنها هستم که وقتایی حوصلهم سر میره حتی نمیدونم به کی زنگ بزنم و کمی حال احوال کنم؟ یا خونه کی بریم با بچهها؟ برا همین میگم من که کسی رو ندارم. قطعا تو پیری این قضیه بدتر میشه. پس حداقل خودم باید تلاشمو بکنم که نه خودم نه بچههام به این درد دچار نشیم برای آینده.
برای هر ۳ بارداری، وقتی مامانم میفهمید، ناراحت میشد و هر سری یه چیزی بهم میگفت. دیگه شما حساب کنید تا مابقی اطرافیان.
حالا جالبه بچههام عزیزدل همه هستن. خوشرو هستن با مهمون و بقیه. و این هم از خوبیای چندفرزندی هست. انگار روحیه شادتری نسبت به تکفرزندهایی که می چسبن به مادرشون، دارن.
یه مورد دیگه اینکه به نظر من کفران نعمت هست اگر از شرایط جسمانی که خدا در اختیار مون قرار داده، استفاده نکنیم.
بارداری بدن ما رو جوانتر میکنه و رحم رو به فعالیت وا میداره و کمتر دچار کیست و این موارد میشه. مامانم با یک زایمان در سن ۴۷ سالگی رحم رو درآوردن. خب این کفران نعمت هست که یه خانم سالم، فرزندآوری نکنه و در سن پایین و بدون یائسگی رحم خودش رو از دست بده، حتی مجبور بشه بخاطر این اتفاق دوبار عمل سنگین انجام بده. یعنی سختی وجود داشت. درد و تحمل وجود داشت. ولی درد زایمان و بعد شیرینی بچه کجا، درد عمل سنگین و عوارضش و دوباره عمل و وخیم شدن شرایط بیماری زمینهایت و .... کجا.
انتخاب با ما هست که کدوووم سختی؟؟؟؟؟
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۱۰۸۶
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آسیبهای_تک_فرزندی
#تنبلی_تخمدان
#قسمت_اول
من دهه هفتادیم. در خانواده ای متوسط و نسبتا مذهبی بزرگ شدم. ما چهار بچه ایم. بچه که بودیم وقتی با خانواده میرفتیم بازار دقیقا در مسیر خونه ما روی یکی از دیوارهای یه اداره، خیلی بزرگ، درشت، پررنگ و با رنگ و لعابهایی که هنوز یادمه، نوشته بودن فرزند کمتر زندگی بهتر...
برای همین تو اون بحبوبه که ما سه بچه نسبتا از آب و گل در اومده بودیم، وقتی خبر بارداری خدا خواسته و چهارم مادرمو در آستانه ی سی و پنج سالگیشو شنیدم، فوق العاده ناراحت شدم و بدخلقی کردم. خدا منو ببخشه واقعا ولی عوضش وقتی به دنیا اومد عجیب عشق و محبت این بچه تو دل همه جا باز کرد. اون بچه خودش الان بیست سالشه.. از همه ما مهربونتر و خوش اخلاق تر و فوق العاده دلسوز و دل رحم نسبت به پدر و مادرم و ما خواهر برادراس...
من اون موقع ها نمیفهمیدم ولی الان که فکر میکنم میبینم این بچه نه تنها از بچگی رزقش با خودش بود بلکه این آبجی رحمت و خیر فراوانی به زندگی پدرو مادرم آورد. مثلا بعد از سالها زندگی تو یه خونه کوچیک و دور از شهر، پدرم خونه رو فروخت با پولش که هیچکس باور نمیکرد تونست زمین بخره و با مقداری که هیچکس باز باور نمیکرد تونست زمین رو بسازه و بعد از سالها سوار پیکان درب و داغون شدن به یمن وجود آبجی کوچیکه پدرم یه پراید نو خرید تو اون سالها...
تو مدرسه هم جزو شاگردای نمونه و زرنگ بود و الحمدالله هر سال امتیاز در مراحل و مسابقات درسی و قرآنی میاورد و کلی جایزه و حتی گاهی مبالغی پول... البته ما چهار خواهر برادر همگی جزو شاگردان برتر مدرسه بودیم ولی این آبجی خدا خواسته واقعا یه چیز دیگه بود. نه تنها ما، بلکه کل فامیل این آبجیم رو خیلی دوست دارن و میگن که خانمی و ادب و متانت از وجودش میباره.
اینو گفتم برا عزیزانی که اگه مادرشون یا اطرافیانشون با سن بالا یا حتی داشتن داماد و عروس باردار شدن توروخدا تا میتونید بهشون دلداری و امید بدین و بدونین که چقد همراهی کردن یه مادر باردار اجر و ثواب داره 😊
وقتی تو سن بیست سالگی ازدواج کردم، همون اوایل شوهرم بهم گفت چهارتا بچه ازت میخوام😄دو دختر و دو پسر👍👍 منم که داغ بودم اون موقع و زیادشوهرمو دوست داشتم گفتم چشم ده تامیارم🤣🤣 ولی با این وجود چون دانشجو بودم بارداری رو گذاشتم واسه بعد دانشگاه.
دانشگام که تموم شد همون ماه اول خدا یاری کرد و پسرنازنین مو باردار شدم. بارداری نسبتا معمولی داشتم که سختیهایی هم داشت. ولی ازهمه بدتر زایمان فوق العاده سخت و طولانی داشتم. من از مادران پر خطر بودم و باید سزارین میشدم ولی نمیدونم چرا تحت تاثیر اطرافیان قرار گرفتم که هی میگفتن طبیعی خوبه.
تو زایمان اول نزدیک بود بچه رو از دست بدم و بعدش نزدیک بود جون خودمم از دست بره. با اینکه طبیعی قطعا از سزارین بهتره ولی مادران عزیز با دکتر متخصصتون همراه باشید و هرکدوم رو براتون تجویز کردن اصرار بر دیگری نکنید.
پسرم که به دنیا اومد کولیک داشت از نوع شدید و این شروع ماجرای پر درد من بود. بیقراری ها و گریه های ممتد بچم اونقد شدید بود که گاهی اون گریه میکرد منم روبروش مینشستم گریه میکردم. بی تجربه و خام بودم و واقعا هیچی از بچه داری نمیدونستم. با اینکه چند صباحی هم خونه مادرم بودم ولی عملا من نوزادی پسرمو خوب درک نکردم و به نوعی خودمم دچار افسردگی پس از زایمان شدم.
شوهرمم از من بی تجربه تر. اصلا تو اوضاع بچه داری کمکم نمیکرد و بچه که گریه میکرد هی میگفت شیرش بده. بلد نبود چند دقیقه بچه رو نگه داره یا شبها اونم از خوابش بزنه و چند دقیقه بچه رو بگیره که منم بخوابم.
از پا قدم پسرم بخوام بگم دروغ چرا، اوضاع مالی مون به شدت خراب شد. نمیدونم خدا میخواست مارو امتحان کنه یا هرچی، شوهرم ورشکسته شد و کلی قرض و بدهی بالا آوردیم و صابخونه تو اون شرایط عذرمونو خواست و ما مدتها ویلان خونه پدر یا پدر شوهر بودیم و در نهایت خونه ای تو حاشیه شهر اجاره کردیم و اوضاع مون به کلی خیط بود و همه این شرایط، (زایمان بد، بیقراریها و کولیک چند ماهه بچه،افسردگی، شب نخوابیها و خستگیهای طولانی که گاهی منو به مرز جنون و انفجار میرسوند، مستاجری و بدهیهای زیاد، و از همه بدتر اون شعار لعنتی فرزند کمتر زندگی بهتر، که از بچگی ملکه ذهنم شده بود) همه و همه دست به هم داد که من کلا قید بچه رو دیگه بزنم و همش میگفتم همین یکی به ثمر برسونم کافیه و این شد که تمام کودکی پسر من در تنهایی و غریبی گذشت.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۱۰۸۶
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آسیبهای_تک_فرزندی
#تنبلی_تخمدان
#قسمت_دوم
خدا میدونه چه روزهایی که از تنهایی و نداشتن همبازی گریه میکرد ولی من نمیفهمیدم که این بچه خواهر یا برادر میخواد و با بردن به خونه اقوام یا پارک یا خیابون چند دقیقه ای سرگرمش میکردم ولی همین که به خونه برمیگشتیم باز بچه نا آرام بود و من دائما فکر میکردم این بچه چرا اینقد نق میزنه.
گاهی باهاش بازی هم میکردم ولی حال و حوصله ما بزرگترها کجا و بازی بچه با بچه کجا. شوهرمم به دلیل مشکلات خودش و بدهیهاش، اونم به نوعی دچار افسردگی بود و حال و حوصله نداشت با بچه بازی کنه و برخلاف اوایل ازدواج هرگز دیگه بهم نگفت بچه میخوام یا این بچه همبازی میخواد.😔
گذشت این روزها و بدهی ها کم کم صاف شد و اوضاعمون کم کم بهتر شد و تازه زندگیمون یه مقدار افتاده بود رو غلطک. پسرم مدرسه میرفت و تازه فهمیده بود همه خواهر برادر دارن و خودش تنهاست. این بود که شروع کرد به بهونه گیری که نی نی میخوام. منم از حدود سه چهار سال پیش که عضو کانال شما شدم تازه فهمیدم که رهبری امر به فرزندآوری کردن و جمعیت شیعه رو به افوله.
فهمیدم امامون یار میخواد و ما باید دست به کار شیم. با شوهرم درمیون گذاشتم و کم کم شروع به مراحل اداریش کردیم🙈ولی زهی خیال باطل. من که بچه اولمو در اولین اقدام و طبق برنامه ای که میخواستم باردار شدم، به خودم مغرور شده بودم که اره هروقت تو هر زمان بخوام دومی هم با یه حرکت حله... نخیر ازین خبرا نبود.
هرماه میگذشت و من منتظر، ولی هرماه یا بی بی منفی میشد یا حتی زودتر از موعد دوره ام شروع میشد. این اوضاع با اینکه همش چند ماه بود ولی به شدت تو روحیه ام تاثیر گذاشت. حس آدم نازا بهم دست داده بود. از همینجا واقعا به خانمایی که چند ساله منتظر بچن میگم که ما واقعا ذره ای از حال شما رو شاید بتونیم درک بکنیم و شاید هم نکنیم. الان میفهمم انتظار چقد سخته...
مجبور شدم برم دکتر. فهمیدم اوضاع خیلی خرابه. من تنبلی داشتم و فیبروکیستیک و از همه بدتر سینه هام درد میکرد. سونو دادم وقتی دکتر موقع سونو، چیزای عجیب میگفت و زوم میکرد دلم هری ریخت. بله هردو سینم نه تنها کیست بلکه توده های فیبرو داشتن...
اخ که از حال اون روزم نگم از مطب اومدم بیرون تو خیابون تو بغل شوهرم چقدر گریه کردم. مرگو میدیدم در چند قدمی و از همونجا به غلط کردن افتادم. گفتم خدایا پسرم تنها و بی کسه.
خواهر برادر واسش نیاوردم خودمم تنهاش بذارم؟😭 روزها گذشت و حتی چند ماه تا به خودم مسلط شدم. مطبهای دکتر و دارو و درمان و نمونه برداری هم داشتم. با اینکه همه این سالها پسرم تو اتاق تنها با اسباب بازیهاش بازی میکرد و عادی بود، الان که نگاش میکردم هر بار بازی میکرد و با اسباب بازیهاش تنهایی حرف میزد انگار جیگرم آتيش میگرفت. تکه ای از وجودم انگار کنده میشد. میرفتم تو آشپزخونه بی صدا گریه میکردم که این همه سال هم اونو محروم کردم و هم خودم دچار این بیماریها شدم. چه بسا اگر فرزندان دیگه هم داشتم این بیماریها و هزینه های گزاف ماهیانه اش هم نداشتم.
من این همه سال از ترس مستاجری و قرض و بدهی بچه نیاوردم و حالا تقریبا به همون اندازه خرج مطب و دکتر میشد.
خدا میدونه چه شب و روزایی غصه خوردم و از خدا طلب مغرفت میکردم. حتی گاهی گله میکردم که من بچه نخواستم تو چرا بی برنامه دو سه تا بهم ندادی. من اشتباه کردم خدا، ولی تو که میتونستی بدی بهم...
این جریان حدود یک سال و نیم طول کشید و به مراکز ناباروری هم ارجاع شدم و آخرین باری که رفتم دکتر با اینکه کلی دارو هم خورده بودم دکتر گفت این ماه اوضاعت از همیشه بدتره و کلی فولی ریز نابالغ داری. این ما هم کنسله. اون روزم باز از دم بیمارستان تا نزدیکای خونه گریه کردم. غم چشای پسرم، اتاق پر اسباب بازیش ولی بی همبازیش، زندگی یکنواخت و کسل کننده شده مون، و دارو درمانهای بی اثر هر ماه حسابی اشکمو درآورده بود..
رفتم خونه هرچی دارو بود همه رو تو سطل اشغال انداختم و گفتم دیگه نمیخوام تموم. شد شد نشد به درک... اون ماه هم باردار نشدم. ماه بعدش رفتیم مسافرت...
مسافرتمون کاری بود و حدود دو سه هفته چند شهر مختلف رفتیم. برگشتنی نزدیک زمان دوره ام بود، با اینکه اون ماه انتظار بارداری نداشتم ولی باز هم ناراحت شدم و از زمین و زمان گله کردم. یک هفته گذشت و خبری از دوره ام نبود. حدود بیست روز همینجوری گذشت، تا اینکه گفتم فایده نداره برم دکتر دارو بده. بعد گفتم اول یه آزمایش بدم چون مطمئن بودم دکتر قبول نمیکنه بدون آزمایش دارو بده، واسه همین بعداز ظهر رفتم آزمایش دادم. گفتن غروب بیا برا جوابش.
ادامه 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۱۰۸۶
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#حرف_مردم
#آسیبهای_تک_فرزندی
#تنبلی_تخمدان
#برکات_فرزندآوری
#قسمت_سوم
تو راه برگشتن به خونه هی تو فکر بودم خدایا کاش بشه جواب مثبت شه. دوباره میگفتم نه خیلی بعیده، تا غروب تو دلم آشوب بود.
من همیشه تو شرایط فوق العاده سخت زندگیم ک فکرم مشغول میشه و تو دوراهی گیر میکنم یه استخاره به قرآن می زنم. اون روزم گفتم بذار قرآن رو باز کنم ببینم خوب میاد یا بد... آیه ای ک اومد بدجور تکونم داد. سوره حجر ص ۲۶۵...(فرشته ها بر او وارد شدند، بگو ما تورا به غلامی حکیم بشارت میدهیم)😇😇😇
شب که جواب آزمايش رو گرفتم تو بغل شوهرم گریه و خندم تو ماشین قاطی شده بود. این شیرین ترین جواب مثبت زندگیم بود😭 خدا میدونه چه حالی بودم، احساس کسی که اصلا بچه نداشته و حالا پس از سالها خدا نظر لطف بهش کرده داشتم.
از استرسهای بارداریم که داشتم دیگه چیزی نمیگم فقط اینو بگم که بخاطر اینکه ما تمام اطرافیانمون با بچه مخالفن تا نزدیکای هفت ماهگی هیچکس خبر نداشت حتی خانوادم و وقتی فهمیدن همه شوکه شدن...😝
در مورد زایمان هم بگم که کل بارداریم با این ترس گذشت که نکنه زایمانم عین قبلی باشه ولی در دقایق نود که بیمارستان بودم دوباره اوضاع بد شد و این بار سزارین شدم. هرچند که درد اونم کم از طبیعی نبود ولی هزاران مرتبه شکر که فرشته کوچکم به سلامت بعداز اون همه استرس بغل گرفتم.🥰🥰🥰
از وجود نازنین کوچکم بخوام بگم حقیتا بعد از سیزده سال زندگی انگار این اولین بچمه. شور و شوقی که به خونه مون اومده با بچه اول هم نیومده بود. پسر ساکت منزوی آروم و کم حرف من که تا قبل از بچه حتی لقمه دهنشم من آماده میکردم اینقدر مستقل شده و روحیه اش خوب شده که حتی اطرافیان هم فهمیدن... خانوادم چنان عاشقشن که خدا داند و میگن که بعد از سالها زندگی ما هم انگار شاد شده با وجود بچه تو...
من و شوهرم جوری عاشقشیم که هرشب بهش میگیم اگه میدونستیم اینقد خوبی زودتر میاوردیمت😘هر بار به چهره پاکش نگاه میکنم و برام میخنده و چشاشو ناز میکنه، دلم براش ضعف میره و حس میکنم خدا یکی از فرشته هاشو گلچین کرده و از بهشت برام فرستاده.
از برکت وجودشم اصلا نمیخوام چیزی بگم اصلا چیزی از خدا نمیخوام چون وجود همین دوتا بچه سالمم خودش برکته، خنده هاشون نعمته و وقتی شادی پسرمو میبینم تمام درهای رحمت انگار به روم وا شده.
عشق و امید و شوقی که به زندگی من و پدرش وارد شده سراسر نو رو رحمت و برکت خالصه❤️ همه چیز که نباید پول باشه...
از همینجا میگم شرمندتم پسرم که این همه سال تو رو تنها گذاشتم و بی همبازی در تنهایی بزرگ شدی. من تا ابد مدیونتم😔😔. بعد از سیزده سال زندگی من میتونستم حداقل سه یا چهار بچه داشته باشم و شاید بیشتر نه دو تا😪
بازهم از رحمت خدا ناامید نیستیم. دخترم دو ماهشه و چند ماه دیگه مجدد میخوام اقدام کنم برا سومی هرچند از واکنش اطرافیان میترسم ولی دست خدا بالای تمام دستهاست و انشالله کسی دلمونو با حرفهاش نشکنه.
خداوندا به حق پهلوی شکسته مادرمون زهرا تمام منتظران رو به داشتن فرزندانی سالم و صالح چشم روشن بگردان و بچه های ما رو که به امر ولی جامعه مون به این دنیا وارد کردیم سرباز صاحب زمانمان و عصای دستمان در پیری قرار بده.
عذر میخوام که طولانی شد چون من تا حالا با هیچکی درد و دل نکرده بودم و اینجا سنگ صبورم شد. اگه از من بود بیشتر براتون میگفتم ولی میترسم مدیر منو بیرون کنه😄😄همه تونو دوست دارم و منتظر خوندن تجربه های بیشتر شما عزیزان هستم. 👌👌
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
من به حمدالله مادر ۶ فرزند هستم و با افتخار شاغلم به خانه داری و بچه داری.
یه زمانی فکرشم نمی کردم که شاید یه روزی با مدرک فوق لیسانس و مهیا بودن شرایط خوب کاری بشینم تو خونه و با احساس رضایت کامل به بچه هام برسم.
ولی الان این حس و حال خوب رو با هیچی حاضر نیستم عوض کنم و البته اینم بگم که تمام این حال خوب رو مدیون این بچه های معصوم.
شاید ده ها بار برام پیش اومده باشه که پای درد دل کسایی نشستم که گاهی حسرت ظاهر زندگی شون رو خوردم، افرادی که به ظاهر یه زندگی راحت و کم فرزند دارن ولی بعد از اینکه کمی باهاشون صمیمی شدم، متوجه شدم چقدر بچه هاشون پر زحمتن...
تو خونه ی ما هر مرحله از رشد بچه کوچیکه تبدیل میشه به یک اتفاق پر هیجان درکنار خواهر و برادرهاش، سختی هم داره ولی با کمک بقیه بچه ها شیرین میشه. مثل دندون در آوردن، از پوشک گرفتن، از شیر گرفتن، خوابوندن، غذا دادن، حتی لباس پوشوندن بچه کوچیکه گاهی سرش دعوا میشه که کی بپوشونه.
ولی تو خونه های کم بچه هر کدوم ازین مراحل یه داستان مفصل از رنج و فشاره، تمام فشار روی مادره و این واقعا سخته.
خیلی حس خوبیه وقتی میرم مدرسه ی بچه هام، جلسه آموزش خانواده شرکت میکنم و مشاور و سخنران جلسه تمام خطابش به مادرای یکی یا دو فرزندی هست و می بینم حتی یه دونه از مشکلاتی که سخنران میگه رو من با بچه هام ندارم. گاهی وقتا از جلسه ی آموزش خانواده که بر میگردم، از ذوق دونه دونه بچه هامو بغل میکنم، میبوسم و خدا رو شکر میکنم.
خیلی حس خوبیه وقتی تو مهمونی، همون مهمونی هایی که همیشه به خاطر ۳ تا بچه خجالت میکشیدم الان با ۶ تا بچه، خیلی با اعتماد به نفس شرکت میکنم و همونایی که گاهی بهم تیکه می انداختن یا مسخرم میکردن الان می شینن پیشم و از روش های تربیتی ام می پرسن.
یه جورایی موفقیت های بچه هام تو درس و مدرسه و برنامه های مدرسه اعتماد به نفسم رو می بره بالا. ازم می پرسن مشاورت کیه، روزی چند ساعت باهاشون درس کار میکنی، و... ولی راستش من خیلی بخوام سعی کنم وقت بذارم برای درس و مدرسه ی بچه هام، وقتی از مدرسه میان به حرفا و تعریفاشون گوش میدم.
شاید کمتر کسی تو فامیل مون باشه که تک بچه داشته باشه یا دو تا بچه با فاصله داشته باشه و از مشکلات بچش و پیچیدگی هاش بی خبر باشم و اتفاقا این پدر و مادرها افرادی موفق و اهل تحقیق و دقت در مسائل تربیتی هستن ولی واقعا بچه های تک تربیت سخت و پیچیده و پر حاشیه ای دارن. بعضی سختی ها ، قناعت ها، تحمل کردن ها در خانواده پر فرزند تربیت رو واقعا راحت میکنه، بچه ها رو خود دار و عاقل بار میاره.
یکی از اقوام که دو تا بچه داره و دیگه خدا بهش بچه نمیده میگفت مشاور بهم گفته برای حل مشکلات بچت باید سختی های ساختگی برای بچت فراهم کنی تا مشکلات بچت حل بشه.
انشاالله خدا به هرکس بچه میخواد بچه سالم و خوب بده و ممنونم از خدای مهربون به خاطر وجود این فرشته های با برکت.🌷🌷🌷🌷🌷
#مادری
#چند_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
#دوتا_کافی_نیست
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
#پیام_مخاطبین
✅ تصمیم من...
من یه مامان متولد ۷۳هستم و البته تکفرزند، بنا به دلایلی مادرم نتونستن بعد از من بچه دار بشن.
برای من اصلا خوشایند نبود تک فرزندی، به خصوص اینکه کار پدرم رو انتقال دادن یه شهر دیگه و من خیلی بیشتر از گذشته تنها شدم و از شانس من مادرم هم معلم بودن و من ساعتهای زیادی تنها می موندم تو خونه و واقعا دلم یدونه نه چندتا خواهر برادر میخواست.
پدر مادرم هم خیلی تلاش کردن ولی بر خلاف میل ما خدا اینو نمیخواست، پدرم به خاطر من رفتن سرپرستی چندتا بچه یتیم رو از بهزیستی گرفتن، ولی اونا که نمی تونستن بیان کنار من و همراه من باشن فقط دورادور ارتباط داشتیم باهاشون.
حتی من یه دوره هم دچار افسردگی شده بودم که الحمدلله با ورود همسرم به خانواده مون وضعیتمون خیلی بهتر شد.
سال۹۲ به خواست خدا همسرم اومدن خواستگاری، شرایط شون از هر لحاظ همونی بود که خودم میخواستم، بنابراین تابستان ۹۲ عقد کردیم و سال ۹۳رفتیم سر خونه زندگیمون...
از همون اولش همسرم به من گفته بود که ۶تا بچه میخواد😊 منم که تک فرزند بودم و عاشق بچه قبول کردم، بعد از یک دوره درمان کوتاه سال ۹۶ اولین فرزندمون دختر خوشگلم به دنیا اومد و خونه مارو پر از شادی و سرور کرد، تازه یکسالش تموم شده بود که من متوجه شدم دوباره باردار هستم و نزدیک دوسالگی دخترم، یعنی سال ۹۸ پسر گلم به دنیا اومد.
بعد از یک دوره استراحت و بزرگ کردن بچه ها، سال ۱۴۰۰ دوباره باردار شدم ولی تو سه ماهگی قلبش از کار افتاد و از دستش دادیم😔
با وجود سختی ها، تصمیم گرفتم ظلمی که در حق من شده، در حق بچه هام نکنم و حتی با اینکه دانشگاه فرهنگیان هم میتونستم قبول بشم ولی نرفتم و ترجیح دادم بیشتر وقتمو با بچه هام بگذرونم. الانم خدا رو شکر خیلی احساس خوشبختی میکنم در کنار عزیزانم.
الان دوباره ۴ماهه باردار هستم و خدا یه دختر خوشگل دیگه میخواد بهم هدیه بده، دعا کنید سالم و سلامت به دنیا بیاد و فرزند صالحی باشه انشالله🤲
#مادری
#فرزندآوری
#آسیبهای_تک_فرزندی
#دوتا_کافی_نیست
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
#پیام_مخاطبین
✅ تصمیم من...
من یه مامان متولد ۷۳هستم و البته تکفرزند، بنا به دلایلی مادرم نتونستن بعد از من بچه دار بشن.
برای من اصلا خوشایند نبود تک فرزندی، به خصوص اینکه کار پدرم رو انتقال دادن یه شهر دیگه و من خیلی بیشتر از گذشته تنها شدم و از شانس من مادرم هم معلم بودن و من ساعتهای زیادی تنها می موندم تو خونه و واقعا دلم یدونه نه چندتا خواهر برادر میخواست.
پدر مادرم هم خیلی تلاش کردن ولی بر خلاف میل ما خدا اینو نمیخواست، پدرم به خاطر من رفتن سرپرستی چندتا بچه یتیم رو از بهزیستی گرفتن، ولی اونا که نمی تونستن بیان کنار من و همراه من باشن فقط دورادور ارتباط داشتیم باهاشون.
حتی من یه دوره هم دچار افسردگی شده بودم که الحمدلله با ورود همسرم به خانواده مون وضعیتمون خیلی بهتر شد.
سال۹۲ به خواست خدا همسرم اومدن خواستگاری، شرایط شون از هر لحاظ همونی بود که خودم میخواستم، بنابراین تابستان ۹۲ عقد کردیم و سال ۹۳رفتیم سر خونه زندگیمون...
از همون اولش همسرم به من گفته بود که ۶تا بچه میخواد😊 منم که تک فرزند بودم و عاشق بچه قبول کردم، بعد از یک دوره درمان کوتاه سال ۹۶ اولین فرزندمون دختر خوشگلم به دنیا اومد و خونه مارو پر از شادی و سرور کرد، تازه یکسالش تموم شده بود که من متوجه شدم دوباره باردار هستم و نزدیک دوسالگی دخترم، یعنی سال ۹۸ پسر گلم به دنیا اومد.
بعد از یک دوره استراحت و بزرگ کردن بچه ها، سال ۱۴۰۰ دوباره باردار شدم ولی تو سه ماهگی قلبش از کار افتاد و از دستش دادیم😔
با وجود سختی ها، تصمیم گرفتم ظلمی که در حق من شده، در حق بچه هام نکنم و حتی با اینکه دانشگاه فرهنگیان هم میتونستم قبول بشم ولی نرفتم و ترجیح دادم بیشتر وقتمو با بچه هام بگذرونم. الانم خدا رو شکر خیلی احساس خوشبختی میکنم در کنار عزیزانم.
الان دوباره ۴ماهه باردار هستم و خدا یه دختر خوشگل دیگه میخواد بهم هدیه بده، دعا کنید سالم و سلامت به دنیا بیاد و فرزند صالحی باشه انشالله🤲
#مادری
#فرزندآوری
#آسیبهای_تک_فرزندی
#دوتا_کافی_نیست
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
#پیام_مخاطبین
✅ تصمیم من...
من یه مامان متولد ۷۳هستم و البته تکفرزند، بنا به دلایلی مادرم نتونستن بعد از من بچه دار بشن.
برای من اصلا خوشایند نبود تک فرزندی، به خصوص اینکه کار پدرم رو انتقال دادن یه شهر دیگه و من خیلی بیشتر از گذشته تنها شدم و از شانس من مادرم هم معلم بودن و من ساعتهای زیادی تنها می موندم تو خونه و واقعا دلم یدونه نه چندتا خواهر برادر میخواست.
پدر مادرم هم خیلی تلاش کردن ولی بر خلاف میل ما خدا اینو نمیخواست، پدرم به خاطر من رفتن سرپرستی چندتا بچه یتیم رو از بهزیستی گرفتن، ولی اونا که نمی تونستن بیان کنار من و همراه من باشن فقط دورادور ارتباط داشتیم باهاشون.
حتی من یه دوره هم دچار افسردگی شده بودم که الحمدلله با ورود همسرم به خانواده مون وضعیتمون خیلی بهتر شد.
سال۹۲ به خواست خدا همسرم اومدن خواستگاری، شرایط شون از هر لحاظ همونی بود که خودم میخواستم، بنابراین تابستان ۹۲ عقد کردیم و سال ۹۳رفتیم سر خونه زندگیمون...
از همون اولش همسرم به من گفته بود که ۶تا بچه میخواد😊 منم که تک فرزند بودم و عاشق بچه قبول کردم، بعد از یک دوره درمان کوتاه سال ۹۶ اولین فرزندمون دختر خوشگلم به دنیا اومد و خونه مارو پر از شادی و سرور کرد، تازه یکسالش تموم شده بود که من متوجه شدم دوباره باردار هستم و نزدیک دوسالگی دخترم، یعنی سال ۹۸ پسر گلم به دنیا اومد.
بعد از یک دوره استراحت و بزرگ کردن بچه ها، سال ۱۴۰۰ دوباره باردار شدم ولی تو سه ماهگی قلبش از کار افتاد و از دستش دادیم😔
با وجود سختی ها، تصمیم گرفتم ظلمی که در حق من شده، در حق بچه هام نکنم و حتی با اینکه دانشگاه فرهنگیان هم میتونستم قبول بشم ولی نرفتم و ترجیح دادم بیشتر وقتمو با بچه هام بگذرونم. الانم خدا رو شکر خیلی احساس خوشبختی میکنم در کنار عزیزانم.
الان دوباره ۴ماهه باردار هستم و خدا یه دختر خوشگل دیگه میخواد بهم هدیه بده، دعا کنید سالم و سلامت به دنیا بیاد و فرزند صالحی باشه انشالله🤲
#مادری
#فرزندآوری
#آسیبهای_تک_فرزندی
#دوتا_کافی_نیست
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
#تجربه_من ۱۱۴۰
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#آسیبهای_تک_فرزندی
#فاصله_سنی
#رزاقیت_خداوند
#توکل_و_توسل
من یک خانم ۲۵ ساله هستم که دو فرزند ۲ ساله و ۳ ماهه دارم، تا جایی که یادم میاد از زمان مجردی خیلی بچه دوست داشتم و تصمیم داشتم شش تا بچه داشتم باشم و این رو توی هر جمعی از دوستان که مینشستم هم اعلام میکردم.
از زمانی که ازدواج کردم بچه میخواستم، ولی بنا به خواست خداوند یازده ماه طول کشید تا باردار بشم، تو این یازده ماه خیلی بهم سخت میگذشت، اونم برای من که عاشق بچه بودم، الحمدلله همسرم خیلی هوامو داشت و با حرف ها و دلداری هاش نمیذاشت نا امید از درگاه خدا بشم برای همین راه موثری که پیش گرفتم گرفتن چله زیارت عاشورای آیت الله حق شناس بود که به جرات میتونم بگم اگه با خلوص نیت و تلاش حداکثری رعایت شرایط بگیرید به خواست خداوند ان شاء الله نتیجه بخشه و من دقیقا یازده روز بعد از اتمام چله متوجه بارداری اولم شدم.
گذشت و فرزند اولم آقا محمد مهدی به دنیا اومد و با اومدنش کلی رزق معنوی و مادی به خونه مون سرازیر شد، خونه مسکن ملی ثبت نام کردیم و الحمدلله حال روحی مون خیلی عالی شده بود، این لذت ها رو چشیده بودم و مصمم تر از قبل فرزندان زیادی میخواستم، برای همین با همسرم مطرح کردم و الحمدلله در ۱ سال و سه ماهگی پسرم، فرزند دومم رو باردار شدم و دقیقا دخترم هدی خانم در زمان تولد دو سالگی داداشش به دنیا اومد و با اومدنش ما لبخند خدا رو تو زندگیمون دیدیدم، از برکات اومدنش این بود که به عینه رحمت خدا رو تو زندگیمون میبینیم و حال مون فوق العاده عالی شده...
من همه این ها رو مدیون وجود این دوتا دسته گل تو خونه مون هستم. پیامم به همه خانواده های تازه ازدواجی اینه که حتما حتما زود بچه دار بشید چون اون شیرینی که تو زندگیتون دارید رو چند برابر میکنه و به زندگیتون معنا و هدف والاتری میده، نذارید دیر بشه و از شور و شوق بچه داری بیوفتید.
همون جور که در روایات داریم فرزند صالح باقیات الصالحاته و وقتی فرزندان خوبی از خودتون به جا بذارید، پرونده شما هیچ وقت بسته نمیشه و با هر قدم و هر کار نیکی که از اونا سر بزنه براتون خیرات مینویسند حتی پس از مرگ...
برا خانواده هایی که تک فرزند هستند هم پیامی دارم و اون اینکه وقتی بچه تنهاست و غیر از والدین در خانه همبازی نداره، هم باعث افسردگی و لجبازی و ... خود کودک میشه، هم به والدین برای بازی و وقت گذاشتن با بچه ها فشار بسیاری میاد، ولو این که والدین این روزها برای فرار از بازی و وقت گذاشتن و سرگرم کردن بچه با انواع بازی های جسمی،حرکتی و تربیتی، برای راحتی کار یک بمب نابودگر رشد و خلاقیت و آورنده تنهایی و انزوا و افسردگی؛ یعنی گوشی رو به اونها میدن و از اثرات مخرب اون چشم پوشی میکنن، بنابراین توصیه من اینه که فرزند زیاد بیارن و فاصله سنی کودکان جوری باشه که همبازی هم بشن و بخش عظیمی از این بار از دوش والدین برداشته میشه.
بر اثر تجربه میتونم بگم که از وقتی دخترم به دنیا اومده لجبازی محمد مهدی خیلی خیلی کم شده و دیگه به من گیر نمیده و با خواهرش بازی میکنه، البته حواستون باشه بچه اول نیاز و درک به محبت بیشتری داره برای همین به اون بیشتر محبت کنید و محبت به نوزاد رو به زمانی محول کنید که بچه اول خواب هست یا مشغوله، لذا جلوی چشمش زیاد به فرزند دوم محبت نکنید که حسادت فرزند اول بر انگیخته میشه و اون رو مثل یک دشمن و رقیب میبینه که اومده جای اون رو تو خونه شون گرفته و اثرگذاری بر عکس میشه.
از خداوند منان میخوام به من توان و توفیق آوردن فرزندان بیشتر و یار پروری برای امام زمان عج رو بده. التماس دعا برای عاقبت به خیری همه ی خانواده ها
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#استاد_ابوترابی
⚠️باید پاسخگو باشیم...
📌 ما در کشورمان هرچقدر سطح تحصیلات آقایون و مادران حتی افزایش پیدا بکنه، متأسفانه به جای اینکه ... تعداد فرزندشون بیشتر باشه، کمتر شده و خیلیهاشون مبتلا به تکفرزندی هستند.
📌 این مفهومش اینه که همهی خانوادهها مشکل اقتصادی ندارند؛ بعضی هم مشکل نگرشی دارند. ... تک فرزندی با هشت مشکل روانشناختی همراهه. ... این یک ظلم به فرزندان هست. پس فردا باید پاسخگو باشیم.
#فرزندآوری
#آسیبهای_تک_فرزندی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۱۲۰۰
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
#دوتا_کافی_نیست
من یه دختر دهه هفتادی ام، متاسفانه تک فرزندم. بنا به دلایلی مامان و بابام دیگه بچه نخواستن.
زمانی که ده دوازده ساله بودم خیلی از این بابت خوشحال بودم که تنهام و خواهر برادری ندارم و همه توجه های مامان و بابام و بقیه فامیل سمت منه و خیلیم از مامانم تشکر میکردم که دیگه بعد از من بچه نخواست. مامانمم میگفت الان بچه ای بعدها میفهمی که خیلیم خوش بحالت نشده و واقعا هم راست میگفت اون زمان معنی این حرفشو درک نمیکردم سرگرم درسو مدرسه بودم به چیز دیگه ای فکر نمیکردم.
تا اینکه سال ۹۳ عقد کردم و یکی دوسال بعدش هم عروسی کردیم. خواست خدا این بود که من دو سال بعد مادر بشم. مادر شدن همانا و شروع غمو حسرت من از نداشتن خواهر برادر همانا. همش گریه میکردم و به خودم میگفتم دیدی بیچاره
چقد خوشحال بودی، اگه حداقل یه خواهر داشتی با مامان مثل پروانه دورت میچرخید ولی الان...🥺
وقتی دخترم به دنیا اومد بنده خدا مامانم تنها همه کارامو انجام میداد. خودشم حال مساعدی نداشت، درد کمر و پا اذیتش میکرد ولی به روی خودش نمیاورد که من معذب نشم🥺
از حق نگذریم مادرشوهرمم خیلی زن مهربونو خوبیه، اونم خیلی بهم کمک میکرد اخه ما باهم زندگی میکردیم. تقریبا چهارپنج سالی دستمون تو یه سفره بود 🤗
الان با وجود دوتا بچه من همچنان غصه میخورم که چرا تنهام، کاش حداقل یه خواهر داشتم یه هم زبون که بتونم باهاش درد دل کنم🥺 دخترمم همیشه میگه مامان چرا من نه خاله دارم نه دایی نه عمو🥺
من داستان زندگیمو براتون تعریف کردم که مادران سرزمینم بخونن و بدونن تک فرزندی میتونه آدمو تا مرز جنون ببره😔
مادرای عزیز خواهش میکنم ازتون نزارید بچه تون تنها بمونه. به جرأت میتونم بگم با این کار بدترین ظلم رو در حق خودتون و بچه تون میکنید
خیلیا فکر میکنن پول و مادیات میتونه جای خیلی چیزا رو پر کنه، واسه همین میگن نه یه دونه بچه کافیه تا تو رفاه بزرگ شه ولی اینطور نیست. من با اینکه خداروشکر وضع مالی بابام هم بد نبود ولی همیشه یه کمبود تو زندگیم داشتم که نه با مادیات پر شد نه با مهر و محبت خانواده 😔 و هرچی سنم میره بالاتر این موضوع بیشتر عذابم میده
به امید اینکه روز به روز نسل شیعه و سربازان امام زمان (عج)زیاد تر بشه 🤲🏻
انشاءالله که هرکی بچه میخواد خدا دامنشو سبز کنه و هر کی هم بچه داره خدا براش حفظش کنه، بچه های منم خدا برام حفظ کنه😍🤲🏻
بخدا یکی یا دو تا بچه کافی نیست اصلااااااا کافی نیستا اصلاااااا
به خودمم دارم میگما با شما تنها نیستم😉🤭 خواهشاً خواهشاً به فکر آینده خودتون و بچه هاتون باشید تا دیر نشده🌹
یاحق خدا نگهدارتون👋🏻
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075