eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
673 ویدیو
595 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
میدان‌دار تحول 🔴قیام خون/16 ▫️این حالت تحرّک میدان‌داری، وارد میدان شدن، مطالبه کردن، آن هم مطالبه چیزهای بزرگ و مهم، در رفتار و در خُلق و خوی ملّت ما مطلقاً وجود نداشت؛ این را ایجاد کردند؛ همین ملّتِ خمود و تسلیم را تبدیل کردند به یک ؛ آن سخنرانی‌های پُرشور و توفنده‌ی امام، آن بیانهای خروشنده‌ی امام، آن چنان تکان داد این ملّت را که این ملّت تبدیل شدند به یک ملّت مطالبه‌گر؛ نمونه‌اش قضایای سال 41 است -که شروع نهضت، سال 41 بود- نمونه‌اش اجتماعات عظیم مردم در شهرهای مختلف است که بعد هم منتهی شد به ، و در پانزدهم خرداد [رژیم] با آن کشتار عظیم نتوانست این حرکت را متوقّف کند. باز هم اجتماعات مردم در طول زمان بود تا پایان دوران مبارزات؛ این یک تحوّل عجیبی بود که ایشان ایجاد کردند. (مقام معظم رهبری 14خرداد1399) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
امام قیام 🔴قیام خون/17 ▫️سال 42 - یعنی سال دوم مبارزه - رسید که سال شدّت عمل‌ها و فشارها و کشتارها بود. آن‌جا امام مثل خورشیدی در آسمانِ امیدهای ملت ایران ظاهر شد. در موضع یک مرد و یک آتشفشان؛ کسی که همه احساسات لازم برای یک ، یک ، یک در او جمع است؛ شجاعت لازم را دارد، قدرت بسیج عظیم مردم را دارد، صراحت لازم را دارد؛ چه در اوّل سال 42 که ماجرای حمله کماندوها به و پیش آمد و چه در سال 42 که عظمت امام در آن‌جا آشکار شد. ملت ایران ناگهان احساس کرد که پشت و پناهی دارد؛ قلّه عظیمی وجود دارد که میتواند به او چشم بدوزد و به آن توجّه کند. امام در پانزده خرداد اینگونه در صحنه ظاهر شد.(مقام معظم رهبری 14خرداد1378) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
قیام همگانی 🔴قیام خون/18 ▫️در حرکت‌ها و جنبش های سده پیشین هدف هیچگاه مطرح نبود. بسیاری از مردم را نماد وحدت و تمامیت ارضی ایران می پنداشتند؛ اما در روز 15 خرداد برای نخستین بار پس از شهریور 20، شعار « » بر پایه مبانی اسلامی (نه بر پایه خشم آنی و احساسات موسمی و زودگذر) از سوی مردم در آسمان تهران طنین افکند. (نشریه 15 خرداد، دوره سوم، سال دهم، شماره 35، مقاله قیام 15 خرداد، ویژگی ها و دستاوردها، دکتر سید حمید روحانی) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ناتوانی احزاب در برپایی قیام قیام خون/19 ▫️جنبش های سیاسی و فکری گذشته (نظیر و ) عموما پایگاه اجتماعی محدودی داشتند و توان این پایگاه ها برای آزادسازی نیروهای اجتماعی و ایجاد یک جنبش فراگیر، ناچیز و محدود بود؛ اما جنبش 15 خرداد و با آزادسازی نیروهای مردمی، زمینه را برای یک جنبش اجتماعی عمومی و فراگیر (نه محدود به نخبگان سیاسی و اجتماعی) فراهم کرد. کاری که امام در آن مقطع تاریخی و در انقلاب اسلامی کرد، در توان هیچ حزب و گروه سیاسی در ایران نبود. (نشریه 15 خرداد، شماره 3، مقاله 15 خرداد، برافتادن مشروطه و برآمدن انقلاب اسلامی) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
راز قیام 🔴قیام خون/20 ▫️شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و‏‎ ‎‏نوحه‌سرایی نبود، 15 خرداد پیش می آمد. هیچ قدرتی نمی توانست 15 خرداد را آنطور‏‎ ‎‏کند، مگر قدرت . و هیچ قدرتی نمی تواند این ملتی که از همه جوانب به‏‎ ‎‏او هجوم شده است و از همه قدرت‌های بزرگ برای او توطئه چیده اند، این توطئه ها را‏‎ ‎‏خنثی کند، الاّ همین ... ▪️اگر ما فهمیده باشند که این مجالس و این‏‎ ‎‏دعاها و این ذکرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسی و اجتماعی‌اش چیست، نمی‌گویند‏‎ ‎‏که برای چه این کار را بکنیم. تمام روشنفکرها و تمام و تمام قدرت‌مندها اگر‏‎ ‎‏جمع بشوند، نمی‌توانند یک 15 خرداد را ایجاد کنند. (صحیفه امام، ج16، ص3346-345) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴اختصاصی روایت کم‌تر دیده شده شهید آیت‌الله سیدمصطفی خمینی از قیام پانزده خرداد/1 متن حاضر بخشی از یادداشت‌های آیت‌الله شهید حاج سیدمصطفی خمینی در خصوص قیام 15خرداد1342 است که برای اولین‌بار در فصلنامه تخصصی پانزده خرداد منتشر شد. این یادداشت برگرفته از نوشته‌هایی است که مرحوم سیدمصطفی خمینی درباره زندگی حضرات معصومین علیهم‌السلام نوشته است و در ضمن آن گریزی به مسائل روز می‌زدند. «...شاه خوب فهمید که بعد از خطابه که در روز عاشورای سال ۱۳۸۳ مطابق با ۱۵ خرداد ماه سال ۱۳۴۲ در مقابل ده‌ها هزار نفر جمعیت قم و مسافرین صورت گرفت دیگر نمی‌تواند زندگی کند و چارگی جز علیه ملت نیست و در نتیجه روز ۱۲محرم همان سال [۱۳۴۲ش] قبل از طلوع فجر به منزل شخص ایشان امام خمینی با قوای مسلح حمله کردند و حضرتش را به جانب و زندان بردند و از اینکه موافقت کنند که نماز صبح [به جا آورد] خودداری کردند. دنبال این قضیه که من خودم شاهد بودم و در مقابل من ایشان را با فولكسی به درب مریضخانه قم بردند و از آنجا با یک ماشین آخرین سیستم به تهران منتقل نمودند. اهالی شهرستان قم که از خواب بیدار شدند قضیه را فهمیدند و از سوابق ایشان و کارهای آن مرد به مقدار کافی مطلع بودند به منزل ایشان آمدند و من با جمعی از آنان به صحن قم رفتیم و جمعیت تدریجا جمع شدند. و اين جانب... به فراز منبر رفتم... و روز عجیب بود، روزی بسیار شگفت‌انگیز بود، هر مردی انگار بهترین عزیز خود را از دست داده بود، هر زنی گویی بهترین جوان ناکام خود را در شعله آتش می‌دید. نمی توانم بگویم که چه روزی بود. تمام دكاكين بسته مردم گرسنه هوای گرم تابستان، چنان جمعیت در هم فشرده شدند که من فکر کردم الان ممکن است چند صد نفر تلف شوند. از این رو جمعیت را به خارج صحن سوق دادم که از جهتی از خطر نجات پیدا کنند و از جهتی بر ابهت قضیه افزوده شود و بلکه دست ظالم کوتاه گردد. غافل از آن‌که قوای مسلح در نزدیکی قم در کمین جمعیت است. جمعیت هم که نهایت عصبانیت را دارد و هر چیزی که از مظاهر دولت است او را از بین می بردند تا آنجا که به اتومبیل‌های حامل سرباز مسلح حمله بردند و آنان هم که در این موضع دستور داشتند شلیک کنند چنان کردند که شایسته نبود. صدای تیر از طرفی در هوای قم طنین انداز بود. جمعیت‌های مختلف از هر گوشه قم به طرف صحن آمده بودند و دسته‌ای هم از که واقعا این نهضت را کمک نمودند و به آن آبرو دادند در میان مردم شاهد شیر بچه‌های کوچک شیرخوار بودم که روی دست به طرف می‌روند. ساعت‌های متوالی روحانیون قم و در پایین منبر من بودند و صدای تیر از هر طرف به گوش می‌رسید. در این اثنا بود که جنازه‌ای بر دوش مردم به نام فروش وارد صحن شده و به پای منبر آوردند. اعلام قم نمی‌دانستند که چه باید بکنند بگویند مردم متفرق شوند دیگر بعدا نمی‌توانند زندگی کنند از این رو من به خاطرم آمد که مردم را به خاطر جهاتی که در دستم بود، متفرق کنم دعوت عمومی به عمل آوردم از مردم که برای ساعت پنج بعد از ظهر مراجعت کنند به آستانه قدس معصومی و مراجع هم آنجا جمع می‌شوند تا نصمیم قطعی گرفته شود. این مطلب را نگارنده به مردم ابلاغ کرده و ضمن چند دقيقه صحبت اعلام داشتم که این موضوع یک مطلب همگانی است. و نظر به اینکه محتاج به تأمل است باید ملت مراجعت کنند. این بود که بعد از مراجعت ملت انتظاميان آستانه را محاصره کردند و نا ده روز قم به صورت یک شهر نيمه ورشکسته و از جنگ فارغ شده در آمده بود. خدای می‌داند که در روز ششم یا هفتم بود که از کنار شهر قم عبور کردم چشمم افتاد به آن کامیون ها که مورد حمله ملت غیور شهر قم بود. گوئی که اینها از جنگ با متفقين برگشته بودند...(فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش55، بهار1397) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
روایت کم‌تر دیده شده شهید آیت‌الله سیدمصطفی خمینی از قیام پانزده خرداد/2 هم آغاز با این سرو صدا که در قم از اول آفتاب بيدا شده در تهران قریب دو یا سه ساعت بعد از آن بود که صدایی چند صد برابر این صدا به گوش می‌رسید و همگی با یک جنبش همه جانبه می‌گفتند: یا مرگ یا خمینی؛ مسلسل‌های بیگانگان که از پول این ملت تهیه شده بود به روی این ملت بستند و گفته شد که قریب ۱۵ هزار نفر را در مدت بسیار کوتاهی از بین بردند و مطابق نقل صحیح در میدان سپه توپ می‌انداختند و خدای می داند که قوای دشمن ملت تا چه حد بی شرمی کرد. ابتدا دستور شلیک نداشتند و بعد از آن‌که دیدند کار ملت بالا گرفته است و در نزدیکی بی‌سیم رسیدند که دستور زدن به هدف توسط و قت به نام ابلاغ شد. ولی این دستور همراه با آن بود که به قسمت پایین تنه بزنند. ولی باز خطر نزدیک‌تر شد از این جهت توسط بی‌سیم شخص شاه خائن لعنه الله تعالی به شماره ۲۷/۲۵ که رمز مخصوص آن وقت بود، فرمان صادر کردند و مردم بی‌گناه شهر تهران را به آتش کشیدند. این خبر تا عصر روز پانزدهم خرداد، یعنی دوازدهم محرم به گوش می‌رسید. فردای آن روز هم صدایی از گوشه و کنار به پا خواست ولی دیری نپایید که باز در هم شکسته شد. تهران تحقیقا تعطیل بود. اطراف تهران تعطیل بود. از ورامین جماعتی با اسلحه سرد حمله به تهران کردند. در اواسط راه مصادف شدند با قوای مسلح، همگی را کشتند و یکی از دوستان موثق به من که از مشهد در آن ساعت رسیده بود، می‌گفت گویا تپه‌ای از کشته مردم ساخته‌اند و از کنار آن مسیر خون جاری به چشم می‌خورد همراه با این سر و صدا که در و و بود در سایر شهرستان‌ها خصوصا که آقای را از آنجا روز شانزدهم گرفتند و در مشهد آقای را بازداشت کرده بودند نقل شده ولی کشتاری در آنجا به طور مسلم معلوم نگشت. رادیوهای داخلی و خارجی قصه گرفتاری آقای خمینی را اعلام کردند در نتیجه مراکز شیعه‌نشین خصوصأ عراق و نجف و کربلا از این قضایا مطلع و جنب و جوشی راه افتاد و فعالیت‌هایی با دقت و عمل در کار بود که البته پرواضح است که در این مواقف این‌گونه کوشش‌ها به جایی نمی‌رسد ایشان را ابتدا به دانشكده افسری و عصر آن روز به قصر و بعد از ۱۹ روز به عشرت آباد نقل دادند. مراجع قم به تهران آمدند و بعضی از آنان هم در قم بودند و همگی به فعالیت ادامه می‌دادند که باید آقای خمینی مراجعت کنند آقای خمینی را در حبس و بعد از حبس در محاصره تا دو ماه نگه داشتند و بعد از گذشتن دولت علم و آمدن دولت منصور ایشان را به خاطر این که ملت آسوده نمود و کاری در این فرض نمی توانستند بکنند و فشار جوانان آزادمنش خارج و مسلمانانی که در کشورهای دور و نزدیک زندگی می کردند موجب شد که دوباره ایشان را به قم در تاریکی شب برگردانند.(فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش55، بهار1397) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
افق امروز چرا سرخ‌تر است؟! قیام پانزده خرداد در آینه اشعار تاریخی/1 شعر نیمایی حجت‌الاسلام محمدحسین بهجتی یزدی(شفق) در وصف قیام پانزده خرداد که دومین سالگرد این قیام در نشریه «انتقام» منتشر شد: افق امروز چرا سرخ‌تر است سینه‌اش خونین است می‌خراشد رخ و خون می‌ریزد دامنش رنگین است یا رب این منظره چیست؟ راستی این بر و این بوم سیه، ایران است؟ پس چرا ویران است؟ این همان کشور آباد کهن‌سال بود؟ راستی بیشه شیران است این؟ پرورشگاه دلیران است این؟ نه، نه، نه! کو شکوه جمشید؟ کو جلال ابدیت که بر آن می‌زد موج؟ چه شد آن کاخ که زنجیر عدالت می‌داد زینت ایوانش؟ دیگر این ایران نیست محبسی ویران است ملتی پای به زنجير و اسير اندر آن می‌نالند این افق نیست که بینی از دور گرد این حبس، حصاریست بلند که ز خون شهدا جابه جا قرمز و خون آلود است وه که این صحنه چه درداندود است دیگر این ایران نیست کوره‌ای سوزان است.۔ افق امروز ملال انگیز است می‌خراشد رخ و خون می‌ریزد در غم پانزده خرداد است تا ابد ننگ از این حادثه برمی‌خیزد نرود هيچ ز ياد خون زند جوش هنوز در تن پاک شهیدان غیور خون آن مردم آزاد نيفتد از جوش آری این شعله نگردد خاموش هرگز آرام نگیرد این موج تا ز بن بر نکند ریشه بی‌داد سیاه به امید آن روز منبع: بازتاب قیام 15خرداد در آثار پیشگامان شعر انقلاب، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش35، بهار1392 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
خشم مقدس قیام پانزده خرداد در آینه اشعار تاریخی/2 قصیده زیبای مرحوم در وصف اوضاع خفقان‌آور سیاسی و اجتماعی پس از پانزده خرداد: خون شفق دوباره سر از بی‌کران کشيد گردون لوای خون به فراز زمان کشید شد منفجر ز سينه آفاق خون حق وز رمز انقلاب خط ارغوان کشید خونی نگاره گشت افق تا افق ز خون رنگ شفق صلای جهادآوران کشید روح زمانه خسته شد از سستی و سکوت ناگه ز دل خروش چون کوه گران کشید افسرده بود همت مردان حق و باز مردانه همتی همه را در میان کشید این گله را که گرگ زهر سو ربوده بود در خط احتفاظ و خروش شبان کشید *** آن آتش نهفته به چندین هزار نسل زد باز بس شراره و تا آسمان کشید دین خدا دوباره به سرلوحه زمان خود را به دوش همت آن قهرمان کشید فرزند پاک موسی جعفر کزين نسب پا از شرف به فرقگه فرقدان کشید آنکو که خود نمونه آن حشمت است و بس کاین بار مکرمت خود از آن دودمان کشید هارون پست کرد به زندان ورا و او در راه حق و جامعه جور خسان کشید *** ای پیشوای شیعه که تاريخ ما ز تو از افتخار پا به سر کهکشان کشید قم را شکوه نهضت تو در همه جهان اندر شمار مکتب آزادگان کشید قم جای درس بود و سکوتی خمودگان وينک حماسه‌اش زتو تا هر کران کشید ای پیشوای خلق که تاریخ انقلاب نقش تو را به طاق بلند زمان کشید خورشیدسان خروش تو از مرز خاوران تا دورتر کرانه غرب جهان کشید ای قرن‌ها حماسه و ای سال‌ها خروش ای کز تو انقلاب سوی جاودان کشید نام نو زنده است که خود دست روزگار نام نو را چو خور به سر خاوران کشيد صدآفرین به روح خمینی و نهضتش کاین گونه خلق را به جهادی گران کشید خشم مقدس همه آزادگان شرق از جان پرخروش وی اینسان زبان کشید ای بت‌شکن که شور تو این خلق خفته را بیرون زخواب خویش چو سیل دمان کشید کو تا تو را زمانه شناسد که کار تو یکباره رو به جرگه پیغمبران کشید رزم تو زنده کرد بسی نقش‌های پاک کز مصلحان زمانه به هر شارسان کشید دین خدا به ورطه ذلت فتاد و باز از یمن همت تو ازاین ورطه جان کشید *** اسلام زنده گشت ز شور قيام تو فريادها به راه تو نسل جوان کشید ای کاوه مقدس بیدادگر، کنون دست تو پرده از رخ ضحاکیان کشید ضحاک است خون طلب ماردوش را پرهيب مجدزاد تو اندر هوان کشید منبع: بازتاب قیام 15خرداد در آثار پیشگامان شعر انقلاب، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش35، بهار1392 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
دست ظلم شاه قیام پانزده خرداد در آینه اشعار تاریخی/3 شعر محمدعلی مردانی(مؤسس انجمن نغمه‌سرایان مذهبی در سال 1351ه.ش.) در توصیف قیام پانزده خرداد: آن روز صبح مردم نستوه نامدار از گوشه و کنار پیر و جوان و مرد و زن از خرد و از كبار با عزت و وقار از هر طرف چو موج خروشان که در بحار در کوی و رهگذر خوشحال و شاد و خرم و قلب امیدوار با گام استوار حق جوی و حق طلب همه با شعله گناه با سوز اشک و آه تا قطع گردد از سرشان دست ظلم شاه هستند دادخواه منبع: بازتاب قیام 15خرداد در آثار پیشگامان شعر انقلاب، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش35، بهار1392 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
تندباد حادثه قیام پانزده خرداد در آینه اشعار تاریخی/4 شعر محمدعلی مردانی در وصف قیام پانزده خرداد: بازم نه ديده خفت و نه اندیشه آرمید نی زان امير قافله شب، خبر رسید آن بامداد پرددی شب، که از افق سر بر زد و به پرده شب گشت ناپدید وآن آفتاب دانش و انصاف و مردمی در شهر بند فتنه اهریمنی چه دید؟ بانگ سمند صاعقه‌افشان او چه شد؟ كاتش به دیو لاخ ستم‌گستری کشید؟ بس حلقه‌های آه به محراب صبحدم زد آرزو به بوی تو ای قبله اميد آن شاهباز نادره پرواز یک نفس آراست بال و بر سر ایوانم آرمید نیلوفر سپيده ز تالاب صبحدم سر بر فراشت از افق عمر و بر دمید چون یک بهار زمزمه و جلوه در خیال گسترده بال و از سر ایوان من پرید این بود، و هر چه بود، اگر صبح اگر که وهم یا از جوانی به دروغی یکی نوید خوابی شد و به سایه شب آشيان گرفت یادی شد و به کنج فراموشی آرمید یادی چگونه بید، که یک سر ز یاد رفت خوابی چگونه خواب، که دیگر ز سر پرید زین پس جدا از او من و بختی که یک نفس بیدار می‌نیامد و چشمی که نغنوید هيچ ار نبود بخت و جوانی چه شد کز او باری، نه هیچ نام کسی برد و نی شنید در انتظار چهر تو شب پای تا به سر شد سپید چون تندباد حادثه انگیخت فتنه‌ای هر ذره‌ای مرا به دیاری پراکنید منبع: بازتاب قیام 15خرداد در آثار پیشگامان شعر انقلاب، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش35، بهار1392 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db