eitaa logo
برش‌ ها
403 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
505 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته،کاربردی، و به استناد کتابهای چاپ شده روایت می کنیم تا بتوان آن را با دل زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
برش‌ ها
#شهید_محمد_مصطفی_پور
تصویر شهید با پیراهن خوش نویسی شده
#شهید_احمد_مکیان
برش‌ ها
#شهید_احمد_مکیان
احمد از همان دوران نوجوانی هیئتی در خانه تشکیل داده بود و بچه های هم سن و سالش را حول محور (ع) جمع می کرد. هم می کرد. وقتی مداح بهتر از خودش بود، بدون اینکه حسادت بورزد، میکروفون را تحویل او می داد و مشغول می شد. راوی: پدر شهید ؛ زندگی و خاطرات شهید مدافع حرم احمد مکیان، تهیه و تدوین: گروه تحقیقاتی احیاء، ناشر: دفتر نشر معارف، نوبت چاپ: اول-۱۳۹۶ صفحه ۲۸. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_سید_محمد_تقی_رضوی
برش‌ ها
#شهید_سید_محمد_تقی_رضوی
سید از خیلی بدش می آمد. در مقطعی یکی از نیروها با سفارش وارد شده بود. سید صبح که وارد اداره می شد، بیرونش می کرد. می گفت: امام (ره) فرموده توصیه من را هم قبول نکنید. تا این که روزی گفتم: آقای رضوی! گناه دارد، حالا که آمده ولش کن. گفت: من از این فرد بدم می آید، فقط به خاطر اینکه با توصیه به جهاد آمده است. در سیره شهدا راوی: حسین نمازی؛ هم رزم شهید ؛ زندگی نامه و خاطرات سردار جهادگر شهید محمد تقی رضوی، نویسندگان: عیسی سلمانی لطف آبادی و همکاران، ناشر: انتشارات سلمان، نوبت چاپ: اول – ۱۳۸۸؛ صفحه ۲۲. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_حسین_املاکی
برش‌ ها
#شهید_حسین_املاکی
دور سفره شام نشسته بودیم. بعد از شام حسین گفت: امروز به کمک بچه های محل، برای مسجد یک درست کردیم و مقداری کتاب هم در آنجا قرار دادیم. فردا به لنگرود می روم تا های بیشتر و بهتری پیدا کنم و بخرم تا جوانان روستا در شان بیایند و کتاب کنند. بعد از مدتی هم که آمد مرخصی، برای خانه خودمان هم یک کتاب خانه درست کرده بود. نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و کتاب های دینی دیگری هم خریده بود و در قفسه ها چیده بود. می گفت: هر وقت فرصت کردی این کتاب ها را بخوان. این کتاب ها راه معرفت را به انسان نشان می دهد. این کتاب ها است و انسان را به خدا نزدیک می کند. راوی: همسر شهید نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، ناشر: روایت فتح، چاپ اول: ۱۳۹۶؛ صفحه ۵۳ و ۶۲. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_مهدی_زین_الدین
برش‌ ها
#شهید_مهدی_زین_الدین
مهدی برای رای دادن به مسجد رفته بود. یکی از او مسئولین را شناخت و به بقیه معرفی کرد. بعد از رای دادن تا دم در بدرقه اش کردند و پرسیدند وسیله داری؟ موتور گازی بیرون مسجد را نشان شان داد و گفت این هم برای برادرم مجید است. مات شان برده بود از این همه سادگی یک فرمانده لشکر. سیره_اقتصادی_شهدا راوی: ابوالقاسم عمو حسینی کتاب شهید مهدی زین الدین، نویسنده: مهدی قربانی، ناشر: انتشارت حماسه یاران، تاریخ نشر: اول- ۱۳۹۳ ؛ صفحه ۳۱. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_محمد_مصطفی_پور
برش‌ ها
#شهید_محمد_مصطفی_پور
حاج مهدی مرندی که مردی عاقل و اهل دل بود و بزرگ بچه های جبهه قلمداد می شد، می گفت: وقتی پیکر شهید محمد مصفی پور را برای وداع به خانه شان آوردند. برادر دو قلویش را در گوشه حیاط دیدم که به مهمانان خوش آمد می گفت. خیلی شبیه محمد بود. در تمام مجلس محو شباهت او با شهید بودم. مدت ها بعد از مراسم فهمیدم که شهید اصلا برادر دو قلو ندارد و تنها برادرش با فاصله سنی و دارای چهره ای متفاوت است. گویا خود شهید برای استقبال مهمانانش آمده بود. کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، ناشر: مؤسسه روایت سیره شهدا، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحه 25. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی