eitaa logo
برش‌ ها
384 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
348 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
عماد خیلی اهل بود. بیشتر از همه کتابهای مذهبی چهل حدیث امام، اقتصاد ما و فلسفه ما از و البته کتاب های . اوایل جوانیش بود و اوج بازار تفکر مارکسیسم. در همان سال ها بود که می‌رفت کتاب‌های اقتصاد ما و فلسفه ما از آیت الله شهید صدر را می‌خرید و به دوستانش هدیه می‌کرد. کتابهای که خیلی‌ها را در آن فضای چپ گرایانه، مسلمان نگه داشته بود. مطالعه همین کتاب ها بود که باعث شده هویت اسلامی اش را از دست ندهد. کتاب ابو جهاد؛ صد خاطره از شهید عماد مغنیه، نویسنده: سید محمد موسوی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول؛ ۱۳۹۶؛ خاطره شماره ۱۳ و ۱۶. @boreshha
دور سفره شام نشسته بودیم. بعد از شام حسین گفت: امروز به کمک بچه های محل، برای مسجد یک درست کردیم و مقداری کتاب هم در آنجا قرار دادیم. فردا به لنگرود می روم تا های بیشتر و بهتری پیدا کنم و بخرم تا جوانان روستا در شان بیایند و کتاب کنند. بعد از مدتی هم که آمد مرخصی، برای خانه خودمان هم یک کتاب خانه درست کرده بود. نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و کتاب های دینی دیگری هم خریده بود و در قفسه ها چیده بود. می گفت: هر وقت فرصت کردی این کتاب ها را بخوان. این کتاب ها راه معرفت را به انسان نشان می دهد. این کتاب ها است و انسان را به خدا نزدیک می کند. راوی: همسر شهید نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، ناشر: روایت فتح، چاپ اول: ۱۳۹۶؛ صفحه ۵۳ و ۶۲. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
وقتی محمد حسین در کلاس اول دبیرستان بود، رفته بود . دیر کرده بود. نگرانش شدم. وقتی پدرش آمد، از او پرسیدم: محمد حسین کجاست؟ گفت: نگران نباش! مسجد است می آید. وقتی آمد خانه از علت دیر آمدنش پرسیدم و گفتم: مگر نباید ناهار بخوری؟ گفت: با بچه ها قرار گذاشتیم روزی چند ساعت به کتاب های و دکتر بگذرانیم. شما دیگر باید به دیر آمدن و نیامدن من عادت کنید. راوی: مادر شهید کتاب حسین پسر غلام حسین (نخل سوخته ۲) زندگی نامه و خاطرات از شهید محمد حسین یوسف الهی، نویسنده: مهری پور منعمی، ناشر: مبشر، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۶؛ صفحه ۳۲ و ۳۳. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
علی همیشه سرش در لاک خودش بود. یا می کرد و یا بود. قبل از انقلاب کاخ جوانان را اداره می کرد که بعد از انقلاب به “کانون اسلامی مبین” تغییر نام داد. “امامت” را هم منتشر می کرد. مدتی برادرانم از هر گونه فعالیت کانون منعم کردند. توسط یکی از دوستانم پیامی به علی فرستادم که دیگر قادر به همکاری با انجمن نیستم. او هم یادداشت کوتاهی برایم فرستاده بود: “انقلاب ما به این فعالیت ها احتیاج دارد و اگر این فعالیت های فرهنگی نباشد، پایدار نمی ماند.“ گویا می خواست اتمام حجت کند. این شد که بیشتر از دو سه ماه نتوانستم از فعالیت های انجمن دور بمانم. راوی: مریم قاسمی زهد؛ همسر شهید کتاب رسول مولتان؛روایتی از زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی، نویسنده: زینب عرفانیان، ناشر: سوره مهر، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه ۲۲ و ۲۳. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
#ماه_رمضان سال ۵۸ بود. از طرف #جهاد_سازندگی با یک گروه ۲۵ نفره رفته بودیم روستای وسف برای کمک به کشاورز ها در چیدن میوه باغ ها و دروی گندم. مهدی را اولین بار آنجا دیدم. از سر زمین که می آمدیم، بعد از افطار بچه ها دور هم می نشستند و بگو و بخند داشتند. بازی هایی مثل گل یا پوچ هم انجام می دادند؛ اما مهدی برنامه های خودش را داشت؛ یا استراحت یا #مطالعه . بعضی وقت ها هم #قرآن تلاوت می کرد. ما بچه قمی ها بچه تهران خطابش می کردیم. #شهید_مهدی_زین_الدین #سیره_اخلاقی_شهدا #روحیه_کار_جهادی_در_سیره_شهدا راوی: دکتر امیر خبری #کتاب_شهید_مهدی_زین_الدین ، نویسنده: مهدی قربانی، ناشر: انتشارت حماسه یاران، تاریخ نشر: اول- ۱۳۹۳ ؛ صفحه ۱۲. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
پیگیری پیشنهاد ره بر: «گاهی می‌بینید یک نفر پای نشسته و منتظر یک فیلم است. تلویزیون پخش می کند و گاهی پخش تبلیغات بیست دقیقه طول می‌کشد. یک وقت است کسی به آن تبلیغات احتیاج دارد. اما کسی که احتیاج ندارد آگهی‌های تبلیغاتی را ببیند، این بیست دقیقه را چرا بیکار بنشیند؟! یک کتاب دم دستش باشد؛ بردارد و بیست دقیقه کند. اگر مردم ما عادت کنند که از این وقت‌های ضایع‌شونده برای مطالعه‌ی کتاب استفاده کنند، جامعه خیلی پیش خواهد رفت و فرهنگ کشور، خیلی ترقّی خواهد کرد.» ۱۳۷۵/۰۲/۲۲ مشاهده این کلام رهبر معظم ما را متذکر عقب ماندگی بزرگ مان می کند؛ عقب ماندن از مطالعه: در این خصوص چند نکته قابل تأمل است: 1. ضرورت مطالعه بر تک تک ما روشن است. با مطالعه وسعت وجودی پیدا می کنیم و بدون آن دچار جهالتی می شویم که در صحنه کربلا بهترین انسان ها را از ما گرفت: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ». اگر مطالعه نکنیم، دور مسلم را خالی خواهند کرد. تا زمانی که شایعات بر صفحه دل و عقل مان حاکم اند ما نه به درد امام حسین (ع) می خوریم و نه به درد مُسلم و نه به درد خودمان. یادتان هست سخنرانی جنجالی رئیس جمهور محترم در همدان درباره دیوار کشی بین زن و مرد را. ایشان هم سوار بر مرکب شایعات شده، از ما سواری گرفتند؛ چرا؟ اگر جاهل نباشیم کلاغ را جای قناری قالب مان نمی کنند. 2. برای خودمان نوشابه باز نکنیم. این وب گردی را مطالعه به حساب نیاوریم. این سونامی کپی پیست در که فرصت نفس کشیدن را هم از ما گرفته، مطالعه نیست. مقاتله است. وقت مفیدمان را صرف مطالبی می کنیم که درد چندانی از ما دوا نمی کند و در عوض از ضروری ترین اطلاعات محروم می مانیم. چیزی که ما نیاز داریم مطالعه هدف مند است. ما به نیازمندیم. 3. خاطره ای که از شهید سیاهکالی ذکر کردیم، یک ایده آل است؛ خانواده ای که کاسه لیس تلویزیون نباشند و فارغ از شعبده های این غول جادویی، بنیان خانواده را مستحکم کند. داروی درد، مطالعه خانوادگی است. یعنی اعضای خانواده با هم و یا برای هم کتاب بخوانند. یک سطر بخوانند و درباره اش بحث کنند. اگر می نالیم که آمار صحبت زوجین در خانواده ناچیز است، بسم الله. برای این کار باید همسران باهم صحبت کنند، اقناع و همیاری را جدی بگیرند. تبلیغ چهره به چهره را هم «الاقرب فالاقرب». تا زمانی که تلویزیون خاموش نشود و اینترنت قطع نشود، نه 13 دقیقه ای مطالعه ارتقا خواهد یافت و نه میزان تعامل بین اعضای خانواده بیشتر خواهد شد. متأسفانه ورود گوشی های هوشمند به زندگی، هوشمندانه زندگی را از ما گرفته است. شده ایم شاهد مثال آن شعر ابو سعید که : «گر در یمنی چو با منی پیش منی/ گر پیش منی چو بی منی در یمنی». آری! به واقع رسانه های هوشمند، دورها را نزدیک و نزدیک ها را دور کرده اند. شده مثل که دور را نزدیک و نزدیک را دور می نمایاند: « لَا تَسْتَشِرِ الْكَذَّابَ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ [إِلَيْكَ‏] الْقَرِيب‏». 3. شروع به جبران این مسئله هم با راهکار رهبر معظم است. باید راه ورود تبلیغات تلویزیونی به به کانون خانواده را مسدود کرد. این کار دو فایده دارد: روحیه را در ما کم می کند و از طرف دیگر با مطالعه می توانیم هوشمندانه تر بشناسیم دردها و درمان های خود را. 4. شهید طهرانی می گفت: ساخت مهم نیست، مهم طریقه رسیدن به موشک است. اگر طریقه را یاد بگیریم در تمامی صنایع، چون موشکی خواهیم شد. ما باید را هم در صنعت و هم در انسان یاد بگیریم. شهید حججی نتیجه یک فرمول است. آن فرمول را روی هر انسان بی مانعی اجرا کنیم به آنجا می رسد. شروع این فرمول حتما مطالعه هدف مند خواهد بود. با مراجعه به سیره شهدا و رزمندگان این تحول که از کتاب شروع می شود کاملا مشهود است. (ر.ک: کتاب من زنده ام؛ صفحه 93، کتاب شیر کوهستان؛ صفحه 32 و 33، کتاب خدا می خواست زنده بمانی صفحه 65، کتاب غریب غرب صفحه 15، کتاب یادت باشد؛ صفحه 12. ) 5. برای عملیاتی شدن این راهکار از دوستان هم کمک خواسته ام؛ هر بزرگ واری پیش نهادی عملیاتی دارد، بفرماید سراپا گوشیم:(@boreshha_ir). پیشنهادم است: «مطالعه خانوادگی در زمان تبلیغات با چاشنی فضای مجازی و الگو سازی در فضای واقعی با روش تبلیغ چهره به چهره». ||سیاهه فرهنگی آخر هفته @boreshha
بابا در استفاده از وقت خیلی منظم بود و خساست به خرج می داد. مثلا شب ها از ساعت ۹:۴۵ تا ۱۱:۲۲ دقیقه می کرد. به ما هم توصیه می کرد: «دوست دارم صبح ها ورزش کنید و همه کارهاتون مرتب و منظم باشه و وقت تون را هدر ندید». اما هیچ گاه وادارمان نمی کرد مثل خودش باشیم. روی همین حساب، خیلی کم می دید. بیشتر اخبار و تحلیل های سیاسی را دنبال می کرد و بعضی سریال هایی مثل امام علی (ع) و مردان آنجلس. حسرت به دلم مانده بود یک بار بیاید و هم پای ما بنشیند فیلمی سریالی نگاه کند. یک بار خیلی اصرارش کردم و قربان صدقه اش رفتم که بیاید همراه ما تلویزیون ببیند. بالاخره آمد و نشست. اما چه نشستنی؟! مثل اینکه روی میخ نشسته باشد. بعد از یک ربع گفت: «ببخشید! نمی خوام ناراحت تون کنم. اما وقتی پای تلویزیون می نشینم انگار وقتم داره تلف میشه. باید اون دنیا جواب بدم که وقتم را برای چی مصرف کردم. نمی تونم بنشینم و این برنامه را نگاه کنم. می شه من برم؟». لب و لوچه مان آویزان شد. گفتم: باباجان! نمی خواستیم اذیت بشید. فقط می خواتستیم پیش ما باشید. معذرت خواهی کرد و رفت به اتاقش. راوی: مریم صیاد شیرازی؛ دختر شهید ؛ کتاب صیاد شیرازی، نویسنده: فاطمه غفاری، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۶۵-۶۶٫. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
ادامه مطلب قبل... برش دوم: اشتهای سیری ناپذیرش به کتاب خواندن باعث شده بود که در خانه سه قفسه پر از کتاب داشته باشد. یک روز دیدم دارد دیوار را سوراخ می کند. می خواست یک طبقه دیگر به کمدش اضافه کند. زمانی می آمد خانه، وقت برای تلف کردن نداشت. می دانست امروز چه کتاب هایی را باید کند. می خواند و -برداری می کرد. کتاب های شخصیت های انقلابی را می خواند از و گرفته تا کتاب های دکتر شریعتی و مهدی بازرگان. حتی کتاب های ادیان دیگر و فرق انحرافی مثل کمونیست ها و مجاهدین خلق. همین ها بود که وقتی وارد دانشگاه شد، همه گروه های سیاسی و التقاطی را می شناخت و با آنها کنار نمی آمد. ادامه دارد... ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/