eitaa logo
برش‌ ها
384 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
348 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
علی همیشه سرش در لاک خودش بود. یا می کرد و یا بود. قبل از انقلاب کاخ جوانان را اداره می کرد که بعد از انقلاب به “کانون اسلامی مبین” تغییر نام داد. “امامت” را هم منتشر می کرد. مدتی برادرانم از هر گونه فعالیت کانون منعم کردند. توسط یکی از دوستانم پیامی به علی فرستادم که دیگر قادر به همکاری با انجمن نیستم. او هم یادداشت کوتاهی برایم فرستاده بود: “انقلاب ما به این فعالیت ها احتیاج دارد و اگر این فعالیت های فرهنگی نباشد، پایدار نمی ماند.“ گویا می خواست اتمام حجت کند. این شد که بیشتر از دو سه ماه نتوانستم از فعالیت های انجمن دور بمانم. راوی: مریم قاسمی زهد؛ همسر شهید کتاب رسول مولتان؛روایتی از زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی، نویسنده: زینب عرفانیان، ناشر: سوره مهر، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه ۲۲ و ۲۳. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
علی همه چیز را اول برای دیگران می خواست. کارمند بود. اول ازدواجمان بود که به کارمندان کمیته خانه می دادند. قبول نکرد که برای خانه ثبت نام کنیم. می گفت ما هنوز جوانیم و بچه نداریم و برای مان دیر نشده. اولویت با عیال وارها و بزرگ تر هاست که ثبت نام کنند. هر طور شده مرا هم قانع کرد. راوی: مریم قاسمی زهد؛ همسر شهید کتاب رسول مولتان؛روایتی از زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی، نویسنده: زینب عرفانیان، ناشر: سوره مهر، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه ۳۰. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
سید محمد علی خودش را مدیون می دانست و را وسیله برای ادای این دین. به همین خاطر در سال های اولیه ازدواج مان در هیچ شغلی بیش از یک سال دوام نیاورد. اوایل ازدواج در بود. مدتی بعد مدیر شد و در کنار آن در یک دبیرستان به عنوان مشغول به کار شد. یک سال نشده کانون را رها کرد و در بخش فرهنگی مشغول به کار شد. مسئول پیک انقلاب و نشریه کودکان شد. اگر تهران بود مدام به بیمارستان ها جهت عیادت از مجروحان می رفت و گرنه جبهه بود بود برای امور فرهنگی و عقیدتی. بعد از مدتی به بخش احیای اندیشه اسلامی رفت و سرانجام در بخش بین الملل ماندگار شد. فکر می کرد در آنجا بیشتر به اسلام خدمت می کند. آن قدر عاشق انقلاب بود که با عازم هندوستان شد برای تبلیغ اسلام و انقلاب. راوی: مریم قاسمی زهد؛ همسر شهید کتاب رسول مولتان؛روایتی از زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی، نویسنده: زینب عرفانیان، ناشر: سوره مهر، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه ۳۰-۳۲ و ۳۵. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
یک روز لوبیا پلو داشتیم. وقتی علی آمد خانه، مهمانی هم با خودش آورده بود. یکی از همکاران هندی اش در سازمان بود. او را از مقابل آشپزخانه رد کرد و برد داخل اتاق. کشیدمش گوشه ای و اعتراض کردم که “چرا بدون هماهنگی آورده ای؟” فکر می کردم ابرو ریزی شده و باید غذای بهتری جلوی مهمان می گذاشتیم. همان لبخند همیشگی اش را نثارم کرد. می گفت: اسلام هم همین را گفته. حالا اگر سفره باشد اسمش مهمانی نیست؟! راوی: مریم قاسمی زهد؛ همسر شهید ؛روایتی از زندگی سردار فرهنگی شهید سید محمد علی رحیمی، نویسنده: زینب عرفانیان، ناشر: سوره مهر، نوبت چاپ: سوم- ۱۳۹۷؛ صفحه ۳۳ و ۳۴. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🌷 شهادت " " مسؤول خانه فرهنگ ايران در پاكستان (1375 ش) ✍️ پس از آن‏كه در آذرماه 1369 صادق گنجي مسؤول خانه فرهنگ ايران در لاهور پاكستان به دست گروهك تروريستي سپاه صحابه پاكستان به شهادت رسيد، سيدمحمدعلي رحيمي از اوايل سال 1374، به اين سمت منصوب و مشغول فعاليت شد. وي قبل از مأموريت خود در پاكستان، به مدت ده سال در دهلي نو به فعاليت‏هاي فرهنگي و تبليغي اشتغال داشت. ✅ فعالیت های وی به عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی موجب شد تا بارها از سوی گروه‌های تندرو تهدید شود. وی در ۲ اسفند ۱۳۷۵ توسط گروه جنگهوی ترور شد و پيكر مطهرش پس از تشييعي باشکوه، در بهشت زهراي تهران رخ در نقاب خاک کشید. 📚گوشه هایی از جهاد فرهنگی و مظلومیت این شهید بزرگوار در به تصویر کشیده شده است. ❇️ او برای رساندن صدای انقلاب اسلامی به گوش مردم پاکستان از هیچ کوششی دریغ نکرد؛ هم چنان که مخالفان او در داخل از هیچ بی مهری و دشمنان پاکستانی اش از هیچ دشمنی دریغ نورزیدند. 🌹او از جمله شهدایی بود که خونش فریادگر مظلومیت او و غفلت و تعصب مخالفانش شد. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 مجاهد فرهنگی بدون مرز(فصل اول) ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺اهل تک خوری نبود! ▫️ مریم قاسمی زهد؛ همسر شهید: 🔅علی عادت نداشت بدون ما چیزی بخورد. اگر بیرون چیزی می خورد، باید همه مان را می برد و از همان غذا به ما می داد و یا می گرفت و می آورد خانه. 🔹یک بار قرار بود دنبال خانه بگردیم. از اداره که آمد، موقع رفتن گفت: «با بچه ها نمی توانیم همه جاها را بگردیم». راضی ام کرد دو تایی با هم برویم. ▪️وسط راه گفت برویم سمت هتل استقلال. ▫️گفتم: «وسع ما که به آن جا ها نمی رسد». ▪️گفت: «قهوه هایش را می گیریم». 🔸شستم خبردار شد که یک بار با یک مهمان خارجی آمده اینجا قهوه خورده و حالا می خواهد برایم جبران کند. 🌦من در هتل، شور بچه ها را داشتم و او با خیال راحت نشسته بود و می خورد و باز دوباره سفارش می داد. اصلا خانه یادش رفته بود. خوردن مان که تمام شد، از جلوی هتل با حس و حال عاطفی پیاده راه افتادیم. 📚؛ صفحه 79-80. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir