🖼 #سخن_نگاشت | کادرسازی از جوانان
🔰 بُرشی از گفتگوی اختصاصی حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی همراه و همرزم قدیمی شهید سلیمانی با #خط_رهبری
🔺نگاه #شهید_احمد_کاظمی به پست و مقام!
🔷از همسایه ها که همکار احمد بودند؛ شنیده بودم به همین زودی می شود فرمانده نیروی زمینی سپاه.
🔹چند بار ازش پرسیدم طفره رفت و حرف را عوض کرد.
🔶شبی که حکمش را از تلویزیون خواندند بهش گفتم «چرا نگفتی؟»
🔸گفت: «مگه فرقی می کنه؟ مهم اینه که بتونم خدمت کنم اینجا و اونجا نداره این مقام ها مثل یه ورق کاغذ زیر پا می مونه. اگه یه روزی برکنارم کنن انگار یه ورق کاغذ رو از زیر پام کشیدند. هیچ احساسی ندارم. فقط باید بتونم بهتر خدمت کنم؛ همین».
📚کتاب یادگارن، جلد ۱۹ ؛ کتاب احمد کاظمی، نویسنده: یحیی نیازی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول: ۱۳۸۹؛ خاطره ۹۶
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام♡
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
✍عذر تقصیر
▫️با سلام خدمت همراهان باقی مانده کانال
🔹چنان که مستحضرید بنده از شهریور ۱۴۰۰ توفیق بارگذاری مطلب جدید را نداشتم. از ادیبهشت ۱۴۰۱ هم شرایط اقتضا کرد که افت و خیزی در موضوع سیره علما داشته باشم.
🍁در این فاصله، یکی از دوستان هم که به صورت داوطلبانه ادمین شدند، اما عملا حرکترو به جلویی انجام نشد.
🔹خلاصه اینکه از این که نتوانستم حقی از شهدا را ادا کنیم شرمگینم و فعلا هفته ای با دو خاطره در خدمت تان خواهم بود، تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
🙏شرمنده دوستان شهدا که هستیم، دعا کنید شرمنده شهدا نباشیم.
🔺خدایا! یا پاکش کن؛ یا خاکش کن
🔅حکایت اول شب
🔹شب آخر بود و هیچ کس نمی دانست. مجید، دلشوره ای داشت:
▪️راستی حاجی نمی دونم با این دردسری که برا خودم درست کردم، چی کار کنم؟
▫️عمو سعید یک آن جا خورد پرسید: چی داری میگی؟ درد سر چی؟
▪️مجید به جای جواب آستینش را بالا زد. روی دستش خال کوبی عجیبی بود.
▫️هیچی مجید جون کاری نمی خواد بکنی.
▪️نمی دونم چیکار کنم. آبروم رو برده
▪️ناراحت نباش خداوند توبه پذیره خدا می بخشه.
▪️مجید گفت: خدایا یا پاکش کن یا خاکش کن.
▫️مجید به خدا قسم پاک شده باور کن
🔸عمو سعيد خداحافظی کرد و رفت اما صدای مجید را می شنید که می گفت: عمو سعید! به مولا قسم خودت فردا می بینی این دردسر رو هم خاکش می کنن، هم پاکش می کنن.
ادامه در مطلب بعدی
👇👇👇
برش ها
🔺خدایا! یا پاکش کن؛ یا خاکش کن 🔅حکایت اول شب 🔹شب آخر بود و هیچ کس نمی دانست. مجید، دلشوره ای داشت:
ادامه مطلب قبلی 👆👆👆
🔅میانه شب:
🔹همه بچه ها داخل اتاق مرتضی کریمی جمع بودند و به کرکر خنده مشغول. کسی نمی داند که چطور کشید به روضه و مرتضی شروع به خواندن روضه کرد و تنهاترین چیزی که احساس می شد صدای گریه مجید و صدای «لبیک یا زینب» او بود.
🔅آخر شب:
🔹می خواستند مجید را عملیات نبرند و قرار بود نگهبان خانه های محل سکونت باشد. وقتی گردان مرتضی کریمی به خط شد، ناگهان همه مجید را میان دسته دیدند، تا بخواهند برش گردانند صدای شلیک ها تمرکز را از فرمانده گرفت و مجید دوید میان بچه ها.
🌀مجید جزو نفرات اولی بود که می دوید و شلیک می کرد. چند تا از بچه ها همان اول درگیری زمین گیر شدند.
⚡️مجید می خواست از سنگر عقبی به سنگر جلوی خودش برود، که رد خون پشت سرش حکایت از عملیات پاکسازی و خاک سازی مجید داشت.
#شهید_مجید_قربان_خانی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#شرمساری_از_گناه
📚کتاب مجید بربری، صفحه 22-14.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام♡
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
11.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️خیلی حال داد!
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام♡
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔺اذان بگو تا عظمت پیدا کنی!
💠شهید نواب دستور داده بود که برادران ما ظهر که شد، هر جا که بودند، اذان بگویند. ایشان می گفتند: «وقت اذان شعار الله اکبر باید توی تمام شهرها و کوچه ها و خیابانهای ایران بلند بشه».
🔷یک بار در یکی از جلسات این موضوع را خاطرنشان کرد، سپس یکی را بلند کرد و گفت: «شما اذان میگین؟»
◾️گفت:«نه آقا! روم نمیشه».
◽️آقا بعد از سؤال از شغلش که میوه فروشی توی بازار بود، گفت: «برای فروش جنست داد هم میزنی؟
◾️گفت: «بله آقا.»
◽️آقا به او گفتند: «می شه یکی از اون فریادها رو اینجا بزنی؟
◾️گفت: «نا آقا! آخه آقا اینجا من جنسی ندارم، سر کارم جنس هست که من داد می زنم مثلاً خیار به قرون، اما اینجا که چیزی ندارم تا براش داد بزنم.»
🌀در این موقع آقا گفتند: «آها! پس بگو من دین ندارم. یه جوونی با این هیبت و توانایی و قدرت خجالت می کشه فریاد بزنه الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، خجالت می کشه بگه ای پرندگان! ای چرندگان! ای آسمان! ای زمین! من شهادت میدم که خدا از همه بالاتره.
⚡️اون وقت خجالت نمی کشی با این همه عظمت و بزرگی داد میزنی خیار یه قرون؟ می بینی خودت رو چقدر پایین آوردی و موقع اذان گفتن چطور خودت را بالا می بری؟ وقتی فریاد می زنی الله اکبر، می کوبی بر فرق هر چی غیر خداست».
#شهید_سید_مجتبی_نواب_صفوی
#پویش_اذان #اذان
📚#کتاب_به_یاری_خداوند_توانا؛ صفحه 40.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀دعای مردی که در قنوت نمازش می گفت: اسئلک خیر ماتسئل...
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁ای صبا دست سلیمانی چه شد؟...
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔶 شهید مسعود
🔺 حضرت آیتالله خامنهای: امثال شهید دکتر علیمحمدی و اینهایی که از دنیای علم به وادی شهادت وارد شدند، به محیط علمی ما آبرو بخشیدند. یعنی نشان دادند که محیط دانش کشور -آن هم این دانشهای پیشرفتهای که اینها دنبال میکردند- به وسیلهی چه کسانی دارد اداره میشود، کسانی که در عداد شهدای ما قرار میگیرند. ۱۳۸۹/۱۰/۳۰
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ویژه ماه رجب
📹 رهبر انقلاب: توصیه میکنم خودم را و شما را که از برکات #ماه_رجب استفاده کنیم با تقویت پیوند و ارتباط قلبی با خدای متعال.
💻 Farsi.Khamenei.ir