May 11
🔺زحمت کشیدم با تصادف نمیرم
◽️راوی: برادر شهید:
🔹 می توانم بگویم بیشتر عمرش در تهران توی ماشینش گذشته بود مدام هم پشت فرمان موبایلش زنگ می خورد همه اش هم تماسهای کاری.
☄️ چند باری به او گفتم پشت فرمان این قدر با تلفن صحبت نکن، ولی نمی شد انگار. با این همه دقت رانندگی اش خوب بود، همیشه #کمربند_ایمنی اش بسته بود و با سرعت کم رانندگی می کرد.
🌀 یکی از هم سنگرهایش می گفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم. تا می نشست پشت فرمان کمربندش را می بست.
▪️ یک بار به او گفتم اینجا دیگر چرا می بندی؟ اینجا که پلیس نیست.»
▫️گفت: «می دانی! چقدر زحمت کشیده ام با تصادف نمیرم؟».
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#شهادت_طلبی
📚کتاب تو شهید نمی شوی، صفحه ۹۰.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺#فرزند_ایران
🌀آرمان شهید نواب صفوی چه بود؟
♨️✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir/
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبتهای شهید #ابومهدی_المهندس در منزل شهید #اسماعیل_دقایقی ، بعد از شهادت ایشان در سال ۱۳۶۵
شهید ابومهدی المهندس در دوران دفاع مقدس در لشکر بدر به فرماندهی شهید دقایقی، علیه صدام و دشمن بعثی میجنگید.
🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی
♨️✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
🌀چند روایت کوتاه از رابطه شهید دقایقی با مجاهدین عراقی 🔹سال 1363 مسئولیت تأسیس #تیپ_بدر را به گردان
برش ها
🔺برش اول: یک روز مریض شده بود و در خانه بستری بود. چند نفر با میوه و شیرینی آمدند عیادتش. وقتی رفتن
برش ها
🔺برش دوم: خیلی دلش برای شان می تپید. مرتب بهشان سر می زد. مبادا کم و کسری داشته باشند. می گفت: اینه
🔺برش سوم:
از لحاظ #روان_شناسی هم مراعاتشان می کرد. عربی را مثل خودشان صحبت می کرد. دعای کمیل را با به لهجه خودشان برای شان می خواند. خیلی تازه بعد از رفتنش فهمیدند اسماعیل عراقی نیست. جلوی آنها مرا با کنیه ام ابراهیم خطاب می کرد. حتی چای را با قند نمی خورد .
قبلی بعدی
برش ها
🔺برش سوم: از لحاظ #روان_شناسی هم مراعاتشان می کرد. عربی را مثل خودشان صحبت می کرد. دعای کمیل را با
🔺برش چهارم:
عجیب بهشان اعتماد داشت. در این عملیات اسیرشان می کرد و در عملیات بعدی اسلحه دستشان می داد. از اطلاعات سپاه آمدند دور پادگان شان را سیم خاردار بکشند. اجازه نداد. گفت: من مسئولیت همه این ها را می پذیرم. همه را باعبارت #اَلْأخ صدا می کرد و در نماز بهشان اقتدا می کرد. در عملیاتی یک جوان عراقی همه تجهیزاتش کامل بود. اما بهش نارنجک نداده بودند. ناراحت شد و خودش برایش نارنجک تهیه کرد.در عملیات بعدی جوان خودش را به خط می زد تا برادرش را از لشکر یزید به خیل حسینیان ملحق کند.
قبلی بعدی
برش ها
🔺برش چهارم: عجیب بهشان اعتماد داشت. در این عملیات اسیرشان می کرد و در عملیات بعدی اسلحه دستشان می د
🔺برش پنجم:
می گفتند: اسماعیل #صدر دوم ماست. وقتی شهید شد، خیلی ها آمده بودند. بدری ها هم. می گفتند:« شهید خودمان است. اینجا امانتی دفنش می کنیم. صدام که برود با خود می بریمش عراق».
قبلی
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#سیره_مدیریتی_شهدا
#ارتباط_تنگا_تنگ_با_زیر_مجموعه
#کتاب_نیمه_پنهان_ماه ؛ جلد 4، دقایقی به روایت همسر شهید. نوشته: علی مرج، ناشر: روایت فتح. نوبت چاپ: سیزدهم-1395. صفحات: 43-41 و 55.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔺نظافت سرویس بهداشتی
🔹 یک شب که از نیمه گذشته بود، رفتم طرف سرویس بهداشتی تا تجدید وضویی کنم. صدای آب به گوشم خورد. دیدم حسین علی مشغول دستشویی هاست. حسابی جا خوردم.
گفتم: حسن آقا! شما چرا؟ این کارها در شأن شما نیست.شما معاون اطلاعات و عملیات تیپ ویژه شهدایی. اینجا این همه سرباز و نیروی عادی دارد.
☄ کمرش را راست کرد و گفت: برادر موحد! این حرف ها نیست. مگر من کی هستم. نفسم خطا کرده، زیاده خواهی کرده. الان هم دارم تنبیهش می کنم تا سرکش نشود.
⚡️اصرارم فایده ای نداشت. گفت: برو ولی از این قضیه برای کسی چیزی مگو.
🍁بیرون که آمدم ناخواسته چشمم به لباس های غواصی شسته شده و آویزان روی بند افتاد. همان لباس هایی که گلی بود و ما از خستگی نای شستنش را نداشتیم. حسابی از خجالت مان در آمده بود.
#شهید_حسین_علی_نوری
#سیره_تهذیبی_شهدا
#مبارزه_با_نفس
📚#کتاب_من_شهید_می_شوم ؛ صفحه 84-82.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 جزئیات حمله موشکی رژیم صهیونسیتی به دمشق
🔺 حاج صادق امید زاده فرمانده واحد اطلاعات سپاه قدس در سوریه و حاج غلام با نام جهادی حاج محرم، جانشین ایشان، در حمله رژیم صهیونیستی به دمشق ترور شده اند.
💠#شهادت_جاریست