فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ | معجزه انقلاب
🔹 #شهید_حسن_باقری بلاشک یک طراح جنگی است... شهیدی که مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، را در ظرف دو سال طی کرده است!
#سالروز_شهادت
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
🔺راهکار شهادت
🔹حسن می گفت: «با جمعی از فرماندهان سپاه رسیدیم خدمت حضرت آیت الله بهاء الدینی و از مشکلات اداره امور جنگ گفتیم. ایشان فرمودند:«ما در ایران یک طبیب داریم که شفا دهنده همه دردهاست. چرا حاجت های خود را از #امام_رضا (ع) نمی خواهید؟!».
🔸بعد از زیارت ایشان رفتیم، خدمت امام رضا (ع). یاد جمله آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که بهتر از #شهادت چیزی نیست که از حضرتش بخواهم و خواستمش».
⚡️هنوز یک هفته از این زیارت نورانی نگذشته بود که امام رضا (ع) همه دردهای حسن را با شهادت التیام بخشید.
#شهید_حسن_باقری
#راهکار_شهادت
#شهدا_و_اهل_بیت (ع)
#شهدا_و_امام_رضا (ع)
▫️راوی: محمد گلزاری
📚#کتاب_خط_عاشقی ۳؛ خاطرات عشق شهدا به امام رضا (ع)؛صفحه ۵۵
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺من سقای بچههای بسیجیام!
۹ بهمن سالروز شهادت نابغه جنگ، #شهيد_حسن_باقری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
🔺عاشق اذان
🔹از همان بچگی عاشق #اذان بود. وقتی که در همان پنج شش سالگی مشغول بازی شمشیر بازی بود، وقتی متوجه می شد وقت اذان ظهر شده است، بازی را در همان گرماگرمش رها می کرد. شمشیر چوبی اش را می انداخت و بالای درخت توت می رفت. پیراهنش را در می آورد و با صدای بلند اذان می گفت.
🔸 این رفتار آن قدر تکرار شد که رفته رفته اهل خانه و سپس در و همسایه ها او را #بلال نامیدند.
⚡️منطقه هم که رفته بود. شب جمعه ای بود که هنگام غروب هوای اذان گفتن کرد. وقتی فرمانده صدای اذانش را شنید، خیلی به وجد آمده بود، گفت:«کاش زودتر کشفت کرده بودم. از فردا دیگر از بلند گو اذان پخش نمی شود. خودت باید زحمتش را بکشی».
#شهید_عبدالله_صادق
#سیره_عبادی_شهدا
#اذان
📚#کتاب_سی_و_ششمین_روز ؛ زندگی نامه شهید عبد الله صادق. صفحه 15-17 و 98-99.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
1402-10-15-sh1.mp3
8.52M
🎙 آزاد از "ترس" (برای ما جنگیدند)
🔰#سخنرانی استاد حسن رحیمپور ازغدی
⚡️سالگشت شهادت #شهید_قاسم_سلیمانی _ دانشگاه علوم پزشکی تهران _ ۱۴۰۲
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺#سهیدانه
🌀 #شهید_عبدالله_صادق
🔺.: دختر خوب :.
#سالروز_شهادت
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
🔺شفا یا شفاعت!
🔷مادرم به شدت مریض شده بود. خیلی هم انسان با خدایی بود. برای تشییع جنازه اش پنج هزار نفر آمده بودند. خیلی برای شفایش دعا کردم. نه تنها من، خیلی ها دعا می کردند. هر چه از امام رضا (ع) خواستم حالش بدتر می شد. با خودم گفتم: نکند مادرم گناه کبیره ای کرده که دعاها در حقش اثر نمی کند.
🔶یک شب در خواب امام رضا (ع) را در صحن گوهر شاد دیدم که بالای تختی نشسته بود. با گلایه گفتم: آقا! چرا مادرم را شفا ندادی؟
▪️گفت: بیا بالا. رفتم کنارش.
▫️گفت: تو شفای مادرت را می خواستی یا شفاعتش را؟ یک لحظه ماندم چه بگویم. تا آخر قضیه را گرفتم.
▪️گفتم: نه شفاعتش را می خواهم.
▫️اشاره کرد به مادرم که در صحن بین دو زن نشسته بود، فرمود: برو مادرت را ببین. دیدم مادرم بین دو خانم نشسته بود. یکی #حضرت_زهرا (س) بود و دیگری #حضرت_مریم . گفت: این دو نفر مرا شفاعتم کردند.
🔻بهم گفت: به بچه ها بگویید برایم گریه نکنند. چیزی هم برایم نفرستند، من این قدر وضعم خوب است که نمی دانم آن خیرات را چه کارشان کنم.
دیگر راحت شدم. راحت راحت.
#شهید_عباس_کردانی
#الهامات_و_عنایات
#دیدار_در_عالم_رؤیا
▫️راوی: مسعود اویسی به نقل از شهید عباس کردانی
📚#کتاب_عباس_برادرم ؛ صفحه 16-18.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مروری بر خاطرات شهید عبدالله میثمی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
45.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران. ۱۴۰۲/۱۱/۳
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تاثیر گذاری شهدا در امروز کشور
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
🔺اندر احوالات حکومت #پهلوی (1):
🔹«روزی به یکی از سر گروهبان ها گفتم: چرا مردم می خواهند شاه را بیرون کنند؟ اشتباه شاه در کجاست که کار به اینجا کشیده؟
🔸او گفت: یک روز تو را به جایی می برم که متوجه شوی اشتباه شاه کجا بوده است.
🌀سرگروه بان که آدم خوبی بود و دوست نداشت او را سرگروه بان خطاب کنیم، به عمو زعیم مشهور بود. یک روز مرا صدا زد و همراه خودش به جنوب تهران، پشت شهر نو که مرکز فحشا بود،برد.
☄رو کرد به من و گفت: این مردهای جوان را بشمار. متحیر شدم حدود ۷۶ نفر که همه حدود ۱۶ تا ۲۵ سال داشتند. خودشان را مانند زن ها آرایش کرده بودند و #خود_فروشی می کردند. جوان های ۱۶ تا ۱۸ ساله شان را هم پنج تومان به افغانی ها میفروختند.
🍁این گوشه ای از صحنه های آنجا بود. همانجا شاه را نفرین کردم که با کشور شیعه چه کرده و جوان ها را به چه روزی انداخته است.
⚡️به قول خودشان ژاندارمری هم از آنجا حفاظت می کرد و افرادی با قد بلند و سبیل کلفت و هیکل، تا می توانستند باج می گرفتند.
🔷موقع برگشت مراکزی را دیدیم که مردها خودشان را به سربازها معرفی میکردند و از آنها تقاضا می کردند. واقعاً فساد و بی بند و باری غوغا می کرد».
#زمان_شاه
#فساد_پهلوی
📚 #کتاب_رندان_جرعه_نوش به روایت حاج حمید شفیعی؛ صفحه 18.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
🔺راه اندازی تظاهرات نوجوانان
🔹حسین ۱۲ ساله که بود مبتکر راهپیماییهای کودکان و نوجوانان محل علیه رژیم پهلوی بود. خودش برنامه ریزی و مدیریت می کرد.
🔸 بلندگو که نداشتیم. تعدادی قیف بزرگ مخصوص نفت پیدا میکردیم و شعار گویان از حسینیه ابوالفضل علیه السلام راه میافتادیم و جمعیت همین طور اضافه میشد تا اینکه به خیابانهای اصلی شهر می رسیدیم.
☄یک روز از حوالی آستانه سبزقبا به سمت میدان امام خمینی (ره) فعلی دزفول حرکت کردیم و در قیف ها شعار می دادیم. به میدان که رسیدیم، چندین تانک و سربازانی آنجا بودند.
⚡️ قیافه شان دیدنی بود. مانده بودند چه کنند. از طرفی یک مشت بچه بودیم و از طرفی علیه شاه شعار میدادیم. برخی از سربازها خنده شان گرفته بود.
#شهید_عبدالحسین_خبری
#سیره_سیاسی_شهدا
#تظاهرات_نوجوانان
▫️راوی: محمدرضا سمسار نتاج و حسن معین
📚کتاب آسمان خبری دارد؛ صفحه ۳۰ و ۳۱
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
📜 #لوح | #وصیت_نامه
《 بهنام خرمبخت 》
یک لحظه از فرهنگ امر به معروف و نهی تز منکر غافلنباشید
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
▪️۱۶ سال بیشتر نداشت، دوندگی کرده بود برا روستا شهید گمنام بیاره. رفته بود اسم نوشته بود.
◽️جای شهید گمنام رو هم آماده کرده بود. گفته بودن نمیشه، باید بری توی نوبت و ...
⚡️آخر سر گفت شما عرضه شهید آوردن ندارید. آخرم خودش آستین بالا زد
🔸نوشته بودند ... تشیع شهید در روستایی که شهیدی نداشت.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #مصاحبه | #قرار
🔴به خاطر من نرو ...
🔻برشی از زندگی طلبه شهید اصغر محمودیان به روایت خواهر شهید.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب:
📽 حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟!
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 او تکتیرانداز بود، ولی تانک هم شکار میکرد!
🔹#شهید_عبدالرزاق_زرین
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
49.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹خیلی ها گفتن مرگ بر شاه...ولی جبهه نیومدن!
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀بگردید یک رفیق خدایی پیدا کنید.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
حاج حسن؛ پدر غلام علی همیشه می گفت: «من این زندگی و همه بچه هایم را مدیون #امام_کاظم (ع) هستم. همه بچه ها به خصوص غلام علی»
وقتی تازه ازدواج کرده بود، بیماری حصبه می گیرد. حالش طوری وخیم می شود که وصیت نامه اش را می نویسد و می گوید برای مراسم ختم اش لپه آماده کنند.
می گفت: همان شب در عالم رؤیا آقایی نورانی را دیدم که به من گفت: «بلند شو برو #دعای_کمیل ».
گفتم: «می بینید که نای بلند شدن ندارم».
آقا فرمودند: «بلند شو. من شفایت را از خدا گرفته ام. تو زنده می مانی و خدا به تو فرزندانی خواهد داد که از پیروان راستین ما خواهند بود».
پرسیدم: مگر شما که هستید؟
فرمودند: من موسی بن جعفر (ع) هستم.
#شهید_غلام_علی_رجبی
#پدر_و_مادر_شهدا
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_امام_کاظم ع
#مجموعه_یادگاران /جلد 24؛ کتاب غلام علی رجبی؛ خاطره شماره یکم.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
26.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلـیــپ تـصـویــری
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر(ع)
🎙کربلایی حسن عطایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀اولین درس شهدا
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
🔺عنایت رسول خدا (ص) به شهید مطهری
▫️راوی: همسر شهید
🔹آخرین شب جمعه حیات مرتضی بود. داشت خواب می دید. پاهایش را به شدت بر زمین می زد.
▪️ وقتی بیدار شد، گفتم: چه شده؟
▫️گفت: خواب دیدم که من و #امام_خمینی (ره) مشغول زیارت خانه خدا بودیم. ناگهان متوجه شدم #رسول_خدا (ص) به سرعت به من نزدیک می شوند.
🌀برای اینکه به امام بی احترامی نکرده باشم، دست پاچه شدم و خودم را عقب کشیدم و با اشاره به امام گفتم: یا رسول الله (ص)! آقا از اولاد شمایند.
☄ حضرت ضمن تأیید با امام رو بوسی کرده، دوباره سمت من متوجه شدند. لب هایشان را روی لب هایم گذاشتند و دیگر برنداشتند. من از شدت شعف از خواب بیدار شدم.
⚡️هنوز هم داغی لب های شان را روی لبانم احساس می کنم.
▫️گفتم: انشاء الله رسول خدا (ص) سخنرانی های شما را تأیید کرده است.
▪️کمی سکوت کرده گفتند: «من مطئنم که به زودی اتفاق مهمی برایم خواهد افتاد».
🍁آن خواب شیرین، پیک شهادتش بود.
#شهید_مرتضی_مطهری
#شهدا_و_اهل_بیت
#شهدا_و_رسول_خدا (ص)
#عنایت_رسول_خدا_به_شهدا
📚#کتاب_مرتضی_مطهری، صفحه ۶۶ و
#کتاب_پاره_ای_از_خورشید ،صفحه ۱۰۵ و ۴۴۷.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روایت سردار یکتا از شبهای قدر انقلاب اسلامی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir