eitaa logo
برش‌ ها
384 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
348 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺اول عملیات! ▫️راوی: حاج حسین یکتا 🔹عازم در شمالی بودیم. تازه سوار تویوتا شده بودیم . از سردی هوا آب از دماغ همه راه افتاده بود. 🔸 گروهان ما نقطه الحاق لشکر ولی عصر (عج) بود. توی این فکر بودم که در گیرو دار عملیات چه طور می توان آنها را پیدا کرد و شناخت شان تا الحاق صورت بگیرد. ◾️ توی گوش مجتبی گفتم: نقطه سختی را برای عملیات به گروهانت داده اند. ◽️معنا دار نگاهم کرد و گفت: «من اول عملیات راحت می شوم. این مشکل شماست که باید تا آخرش بروید». 🌀می خواستم بگویم «چرا ادای نور بالا ها را در می آوری؟» که منصرف شدم. ⚡️راست می گفت. وقتی از قایق پیاده شدیم. مجتبی، من و شهید محمد باقر فلسفی برای پاک سازی سنگرهای اطراف سیل بند راهی شدیم. هنوز به سنگر دوم نرسیده بودیم که یک عراقی با زیر پوش از سنگر بیرون پرید و در حال فرار تیربارش را روانه ما کرد. 🍁مجتبی به حالت سجده خوابیده بود. پریدم رویش و باقر هم روی من. وقتی به زور خودم را از بین شان بیرون کشیدم، هر دو پر کشیده بودند. 🌦 گلوله ای به پیشانی مجتبی خورده بود. یاد حرفش افتادم که می گفت:«من اول عملیات راحت می شوم». 📚 ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، صفحات ۲۶۲-۲۶۳ و ۲۷۰ ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 لحظاتی از حضور آیت‌الله رئیسی در ضریح شهدا و زیارت ۳۷ شهید تازه تفحص شده ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 رمضان در غزه امسال رنگ و بویی دیگر دارد... ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شهیدی که آیت الله ناصری مستجاب‌الدعوه بودن وی را بشارت داده است. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔹محمود به شدت از چهره شدن فرار می کرد و مدام در پی بود. 👇برش یک و دو را ملاحظه بفرمایید. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔷برش اول: ◽️وقتی که فرمانده دسته بود، یا آن زمان که پیک فرماده تیپ، شهید سلیمانی بود، وقتی مرخصی می آمد، خانواده می پرسیدند: در جبهه چه کاره ای؟ ◾️ می گفت: یک بسیجی ساده. ◽️و اگر می گفتند شنیده ایم که پیک فرماده تیپی؟ ◾️ می گفت:«من یک بسیجی ساده ام. این حرف ها را چه کسی بهتون گفته. اصلا کسی که شما فکر می کنید من نیستم». ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔷برش دوم: 🔹به شدت از عکس فراری بود و نمی گذاشت سخنرانی هایش را ضبط کنند. 🔸قبل از عملیات خیبر که آخرین روزهای حیات ظاهری اش بود، یک ضبط صوت کوچک تهیه کرد و با احتیاط رفت پیش محمود. ⚡️ازش خواست که صحبت کند و او صدایش را ضبط کند تا برای کسانی که می خواهند دنباله رو ایشان باشد، یادگاری بماند. 🍁محمود خیلی عصبانی و ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن. خاک بر سرش می ریخت و می گفت:«خاک بر سر من! من که لیاقت ندارم، این سربازان امام زمان (عج) از من الگو بگیرند». ▪️آنقدر فتیله را برد بالا که شهید بینا از خیر ضبط گذشت. 📚 ؛ خاطرات شهید محمود پایدار. نوشته: محمد رضا عارفی. صفحه 51 و 91. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙راوی: حجت‌الاسلام مهدوی بیات 🌦حاج حسین خرازی گفته بود تو عملیات خیبر (عملیاتی که از ناحیه دست جانباز شدند) فرشته‌ها اومدن روح من‌رو ببرن، من گفتم فعلا می‌خوام برای خدا بجنگم ... 🔹مگه قرآن نفرمود وقتی اَجَل کسی برسه، فرشته مرگ یک لحظه بهش مهلت نمیده؟ پس مجاهد فی سبیل‌الله به کجا رسیده که به ملک‌الموت میگه من هنوز تو این دنیا کار دارم؟ 🔅شهید آوینی درباره حاج حسین گفته بود: آن آستین خالی که با باد این سو و آن سو می‌شود، نشان مردانگیست. گاهی باد باید فقط به افتخار حسین خرازی بوزد تا نامردهای روزگار رسوا شوند. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
🔺معلم شکوفاسازی استعدادها! ▫️راوی: محمدرضا شوقیان و ناصر مرادی 🔹خوب به یاد دارم که می گفت باید استعداد نیروهای انقلاب شکوفا شود. باید هر کدام از این بچه ها یکی از یاران حضرت مهدی (عج) در زمان ظهور باشند. بعد می گفت: «یار امام باید انسانی توانا و دارای قدرت در زمینه های مختلف باشد». ▪️برش یک و دو را ملاحظه بفرمایید.👇 ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
💠برش یک: 🔹وقتی احساس کرد که بنده در زمینه خط و خطاطی توانا هستم. برای من و چند نفر دیگر، یک دبیر هنر آورد تا عصرها برای ما کلاس بگذارد و استعداد ما به تعبیری شکوفا شود. بعد از آن شروع به کار کردیم. ایشان من را که دانش آموز بودم تشویق کرد و رنگ و قلم تهیه کرد و مشغول دیوار نویسی شدیم. ابتدا دیوارهای مدرسه و سپس سطح محل را پر کردیم. 🔸خلاصه هر کسی را به نحوی پرورش می داد. دوستی داشتیم که توانایی سخنوری و سخنرانی داشت. از او در صبحگاه مدرسه استفاده می کرد. دیگری توانایی مدیریتی داشت برخی کارهای اجرایی مدرسه را به او می سپرد. در کل به کار تشکیلاتی بسیار اعتقاد داشت. 📚کتاب ؛ خاطرات و زندگی نامه شهید سید محمود افتخاری، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و نشر شهید ابراهیم هادی، نوبت اول۱۳۸۶ ؛ صفحه 81-82. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir
💠برش دو: 🔹برای برخی بچه ها کلاس عکاسی گذاشت. غالب بچه های این کلاس دوربین های سیاه و سفید داشتند. مربی کلاس آمد و گفت آقای افتخاری اگر می خواهیم کلاس موفق باشد و عکاس تربیت کنیم باید دستگاه ظهور عکس سیاه و سفید داشته باشیم. ▪️ایشان گفت: هزینه دستگاه چقدره؟ ▫️گفت: حدود ۲۸۰۰ تومان ▫️افتخاری گفت: «باشه من تا چند روز دیگه این مبلغ را تهیه می کنم». 🌦خب بنده معاون ایشان بودم و خبر داشتم که چنین مبلغی در اختیار ما نیست. ما برای ضروری ترین کارهای مدرسه بودجه نداشتیم. چند روز بعد با افتخاری رفتیم بانک و حقوق سربرج را گرفتیم. ایشان با حق مدیریت و اضافه کاری مبلغ ۲۸۰۰ تومان حقوق گرفت. بعد هم به مدرسه آمدیم. عصر بود که مربی کلاس عکاسی را صدا زد و بدون این که کسی متوجه شود، کل مبلغ حقوق خودش را برای تهیه دستگاه به ایشان داد. 📚کتاب ؛ خاطرات و زندگی نامه شهید سید محمود افتخاری، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و نشر شهید ابراهیم هادی، نوبت اول۱۳۸۶ ؛ صفحه 110-109. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir