eitaa logo
برش‌ ها
383 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
346 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
عمر از دست رفته یک لحظه هم سید را رها نمی کرد. شب ها با پای برهنه بر روی راه می رفت و صدای ناله و زمزمه اش بلندد بود تا اینکه برهنگی پا برایش عادی شد. در تمام عملیات ها بود؛ چه که از شدت گرما، بخار از همه جا بلند بود و چه در سرمای که سایرین با پوتین هم سردشان بود. هر وقت از پابرهنگی اش می پرسیدیم، بحث را عوض می کرد. می گفت: این طوری راحت ترم. اصرار که می کردیم، می گفت: دلم نمی آید در مناطقی که مطهر دوستانم ریخته با پوتین تردد کنم. یک بار در کرخه نشسته بودیم و صحبت می کردیم. سید گفت: من هیچ آرزویی ندارم، جز اینکه یک گلوله مستقیم بیاید و به قلبم بنشیند و شهید شوم. این طوری از شر راحت می شوم. برخی او را بشر حافی جبهه ها می دانستند. احساس_گناه شهدای_توابین پا برهنه در وادی مقدس، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ اول- ۱۳۹۳؛ ص ۱۱۳-۱۱۱ و 117 .
برش اول: برای بچه آیه «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (بقره ۲۱۶)» را خوانده و تفسیر کرده بودم. خیلی به دل بچه ها نشسته بود. مهدی که برگشت مقر و خبر آن آیه و تحول بچه را که شنیده بود آمدم سراغم. خواب بودم. از من خواست تا خلاصه مطالب را به او هم بگویم. گفتم و گفتم که گاهی اتفاقی به نظر ما شر است اما در واقع خیر است و بالعکس. گریه اش گرفت و گفت: «راست می گویی. این عملیات با همه گرفتاری هایش برای من خیر است». گفتم: مگر از عملیات می ترسی که ناراحت شدی؟ گفت من اهل ترس نیستم؛ اما آسمان بوی می دهد. گفت: «حاجی! سه برای تان دارم. یک اینکه سه روز بعد عملیات خواهد شد. دوم اینکه من در آن عملیات شرکت کرده و می شوم. سوم اینکه ۷۲ ساعت بعد از همین لحظه ای که با شما صحبت می کنم، تیری به قلبم می خورد و شهید می شوم». از سر کنجکاوی ساعت را از بچه ها پرسیدم. یک و نیم نیمه شب بود. برش دوم: غروب روز ۲۸ آذر بود و ما آماده حرکت. مهدی سر حرف را باز کرد: «دیشب در خواب دیدم شب ست. مجلس باشکوهی بود و مشغول بودیم. همه داشتند گریه می کردند. من هم چند بیتی خواندم. این شب تاسوعایی که من دیدم، حتما عاشورایی هم به دنبال دارد». وقتی دید پوتین هایم اذیتم می کند پوتین هایش را به من داد. قرآنی داشت که امضاء و تبرک شده امام خمینی بود. گفت: بیا این مال تو. قبول نکردم. گفت: یک بار دیگر هم این را به من بر گرداندی. یادت باشد شهید که شدم بیا از جیبم بردار. برش سوم: تیربار دوشکای دشمن در بالای ارتفاعات، همه بچه ها را زمین گیر کرده بود. مهدی گفت: بیا برویم راه بچه ها را باز کنیم. به دشمن که نزدیک می دشدیم دو کلاف بزرگ بود. برای بریدنش چیزی نداشتیم. مهدی از زیر آن رد شد و با دست بلندش کرد. من هم از زیرش رد شدم. مهدی که از سیم خاردار اولی بیرون آمد، مورد اصابت گلوله دوشکا قرار گرفت و روی سیم خاردار افتاد. برگشتم عقب. حاج آقای پروازی که از دور شاهد شهادت مهدی بود، وقتی از شهادتش مطمئن شد، ناخود آگاه پرسید: چند است؟ وقتی ساعت را شنید گفت: درست ۷۲ ساعت از آن شب می گذرد. راویان: حاج آقای پروازی و منصور نام آور ؛ زندگی نامه و خاطرات شهید مهدی خندان؛ نویسنده و ناشر: گروه و نشر شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: اول-۱۳۹۴٫. صفحات ۱۴۵-۱۴۷ و ۱۵۳-۱۵۴ و ۱۶۰. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید سید حمید میر افضلی: گرچه فلسفه ی قربانی شدن و ریختن خون در جهاد با خصم خدا ، اگر مورد قبول و رضای درگاه ایزد منّان واقع شود،گویای همه ی مفاهیم عمیق این حرکت و فعل می باشد؛ ولی ای خدای من ! ای معبود و معشوق من ! ای همه ی مقصود من ! ای همه ی وجودم ! و ای کسی که همه چیزم از آنِ توست! تو شاهد بودی ، تو ای سرزمین گرم خوزستان، تو ای ، شاهد بودی ، و شما ای سرور من! ای آقا و مولای من ! شما شاهد بودید که چگونه ما بر عهد و پیمانی که با نائب برحق خودتان ، از روزی که بر خط و صراطی که در پیش گرفته؛ که همانا ادامه ی راه جدّ بزرگوارتان ” علیه السلام ” است، شناخت پیدا کردیم و آگاهی یافتیم ، تا آخرین قطره ی خود برای نثار راه مبارکش ایستادیم. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇) @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
اي كه سرمستي زصهباي از دل و جان بشنو آواي شهيد شمع آسا گرچه ما خود سوختيم عالم حق را ولي افروختيم گشته از ، سرخ گر دامان ما ماند ليكن نام جاويدان ما اي كه مي‌خواهيد فخر نام ما بشنويد از جان و دل پيغام ما تا نپيماييد راه اتحاد بر شما راه ظفر مسدود باد پيروي بايد ز آل الله كر دست هر دژخيم را كوتاه كرد روي سلطاني به درگاه حسين گر طالبي راه حسين شاعر: ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇) @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
به خون خودش ارزش می‌دهد. یک نفر به خودش ارزش می‌دهد و به جای آنکه ثروتش در بانکها ذخیره باشد، آن را در یک راه خیر مصرف می‌کند که هر یک ریالش با مقیاس معنا، بیش از صدها هزار ریال ارزش داشته باشد؛ ثروت خود را به صورت یک مؤسسه عامّ المنفعه مفید فرهنگی، مذهبی و اخلاقی در می‌آورد و با این عمل به آن ارزش می‌دهد. دیگری به خودش ارزش می‌دهد؛ به خودش زحمت می‌دهد و یک کتاب مفید و اثر علمی به وجود می‌آورد. دیگری به فنی خودش ارزش می‌دهد و صنعتی را در اختیار بشر قرار می‌دهد. دیگری به خودش ارزش می‌دهد؛ در راه بشریت خون خودش را فدا می‌کند. کدام‌یک بیشتر خدمت کرده‌اند؟ شاید خیال کنید علما یا مخترعین و مکتشفین و ثروتمندان بیشتر به بشر خدمت کرده‌اند؛ خیر، هیچ کس به اندازه به بشریت خدمت نکرده است، چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز می‌کنند و برای بشر آزادی را به هدیه می‌آورند، آنها هستند که برای بشر محیط عدالت به وجود می‌آورند که دانشمند به کار دانش خود مشغول باشد، مخترع با خیال راحت به کار اختراع خودش مشغول باشد، تاجر تجارت کند، محصل درس بخواند و هر کسی کار خودش را انجام بدهد. اوست که محیط [مناسب] را برای دیگران به وجود می‌آورد. مثَل آنها مثل چراغ و مثل برق است؛ اگر چراغ یا برق نباشد ما و شما چه کار می‌توانیم انجام دهیم؟ ابن سینا قانون ننوشت، محمدبن زکریا الحاوی ننوشت، سعدی ذوق خودش را در بوستان و گلستان نشان نداد، مولوی همین‌طور، مگر از پرتو شهدا، آنهایی که تمدن عظیم اسلامی را پایه گذاری کردند، موانع را از سر راه بشریت برداشتند، آنهایی که مثل شعله‏هایی در یک ظلمت هایی درخشیدند و جان خودشان را فدا کردند، آنهایی که سراسر وجودشان بود، حق خواهی و حق پرستی بود، آنهایی که پرچم توحید را در دنیا به اهتزاز درآوردند و مستقر کردند، آنهایی که منادی عدالت بودند، منادی حریت و آزادی بودند. ما و شما که اینجا نشسته‌ایم مدیون قطرات خون آنها هستیم، مدیون حماسه‌های آنها هستیم. حسین بن علی سراسر وجودش حماسه است. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 35-33. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
(3): اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام (ص) مسائل أسف‌انگیزی که باید برای آن گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد. خودخواهان و ، قرآن کریم را وسیله‌ای کردند برای حکومت های ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم (ص) دریافت کرده بودند و ندای اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثقلان در گوش شان بود با بهانه‌های مختلف و ، آنان راعقب زده و با قرآن، ‌در حقیقت قرآن از صحنه خارج کردند؛ و برحکومت عدل خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا وکتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.