#افسوس عمر از دست رفته یک لحظه هم سید را رها نمی کرد.
شب ها با پای برهنه بر روی #خارها راه می رفت و صدای ناله و زمزمه اش بلندد بود تا اینکه برهنگی پا برایش عادی شد. در تمام عملیات ها #پا_برهنه بود؛ چه #تابستان که از شدت گرما، بخار از همه جا بلند بود و چه در سرمای #زمستان که سایرین با پوتین هم سردشان بود.
هر وقت از پابرهنگی اش می پرسیدیم، بحث را عوض می کرد. می گفت: این طوری راحت ترم. اصرار که می کردیم، می گفت: دلم نمی آید در مناطقی که #خون مطهر دوستانم ریخته با پوتین تردد کنم.
یک بار در کرخه نشسته بودیم و صحبت می کردیم. سید گفت: من هیچ آرزویی ندارم، جز اینکه یک گلوله مستقیم بیاید و به قلبم بنشیند و شهید شوم. این طوری از شر #گناهانم راحت می شوم.
برخی او را بشر حافی جبهه ها می دانستند.
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی
احساس_گناه
شهدای_توابین
پا برهنه در وادی مقدس، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ اول- ۱۳۹۳؛ ص ۱۱۳-۱۱۱ و 117
.
برش ها
#شهید_امروز #شهید_مهدی_خندان شهیدی که از ساعت شهادت خود خبر داده بود. @boreshha
برش اول:
برای بچه آیه «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (بقره ۲۱۶)» را خوانده و تفسیر کرده بودم. خیلی به دل بچه ها نشسته بود. مهدی که برگشت مقر و خبر آن آیه و تحول بچه را که شنیده بود آمدم سراغم.
خواب بودم. از من خواست تا خلاصه مطالب را به او هم بگویم. گفتم و گفتم که گاهی اتفاقی به نظر ما شر است اما در واقع خیر است و بالعکس. گریه اش گرفت و گفت: «راست می گویی. این عملیات با همه گرفتاری هایش برای من خیر است».
گفتم: مگر از عملیات می ترسی که ناراحت شدی؟ گفت من اهل ترس نیستم؛ اما آسمان بوی #خون می دهد.
گفت: «حاجی! سه #خبر برای تان دارم. یک اینکه سه روز بعد عملیات خواهد شد. دوم اینکه من در آن عملیات شرکت کرده و #شهید می شوم. سوم اینکه ۷۲ ساعت بعد از همین لحظه ای که با شما صحبت می کنم، تیری به قلبم می خورد و شهید می شوم».
از سر کنجکاوی ساعت را از بچه ها پرسیدم. #ساعت یک و نیم نیمه شب بود.
برش دوم:
غروب روز ۲۸ آذر بود و ما آماده حرکت. مهدی سر حرف را باز کرد:
«دیشب در خواب دیدم شب #تاسوعا ست. مجلس باشکوهی بود و مشغول #سینه_زنی بودیم. همه داشتند گریه می کردند. من هم چند بیتی خواندم. این شب تاسوعایی که من دیدم، حتما عاشورایی هم به دنبال دارد».
وقتی دید پوتین هایم اذیتم می کند پوتین هایش را به من داد. قرآنی داشت که امضاء و تبرک شده امام خمینی بود. گفت: بیا این #قرآن مال تو. قبول نکردم. گفت: یک بار دیگر هم این را به من بر گرداندی. یادت باشد شهید که شدم بیا از جیبم بردار.
برش سوم:
تیربار دوشکای دشمن در بالای ارتفاعات، همه بچه ها را زمین گیر کرده بود. مهدی گفت: بیا برویم راه بچه ها را باز کنیم.
به دشمن که نزدیک می دشدیم دو کلاف #سیم_خاردار بزرگ بود. برای بریدنش چیزی نداشتیم. مهدی از زیر آن رد شد و با دست بلندش کرد. من هم از زیرش رد شدم. مهدی که از سیم خاردار اولی بیرون آمد، مورد اصابت گلوله دوشکا قرار گرفت و روی سیم خاردار افتاد. برگشتم عقب.
حاج آقای پروازی که از دور شاهد شهادت مهدی بود، وقتی از شهادتش مطمئن شد، ناخود آگاه پرسید: #ساعت چند است؟
وقتی ساعت را شنید گفت: درست ۷۲ ساعت از آن شب می گذرد.
#شهید_مهدی_خندان
#عنایات_و_کرامات_شهدا
#مرگ_آگاهی
#لحظه_های_شهادت
راویان: حاج آقای پروازی و منصور نام آور
#کتاب_شیر_کوهستان؛ زندگی نامه و خاطرات شهید مهدی خندان؛ نویسنده و ناشر: گروه و نشر شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: اول-۱۳۹۴٫. صفحات ۱۴۵-۱۴۷ و ۱۵۳-۱۵۴ و ۱۶۰.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید سید حمید میر افضلی:
گرچه فلسفه ی قربانی شدن و ریختن خون در جهاد با خصم خدا ، اگر مورد قبول و رضای درگاه ایزد منّان واقع شود،گویای همه ی مفاهیم عمیق این حرکت و فعل می باشد؛ ولی ای خدای من ! ای معبود و معشوق من ! ای همه ی مقصود من ! ای همه ی وجودم ! و ای کسی که همه چیزم از آنِ توست! تو شاهد بودی ، تو ای سرزمین گرم خوزستان، تو ای #تاریخ، شاهد بودی ، و شما ای سرور من! ای آقا و مولای من ! شما شاهد بودید که چگونه ما بر عهد و پیمانی که با نائب برحق خودتان ، از روزی که بر خط و صراطی که در پیش گرفته؛ که همانا ادامه ی راه جدّ بزرگوارتان #حسین ” علیه السلام ” است، شناخت پیدا کردیم و آگاهی یافتیم ، تا آخرین قطره ی #خون خود برای نثار راه مبارکش ایستادیم.
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی
#امام_خمینی
#آرمان_شهیدان
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
اي كه سرمستي زصهباي #شهيد
از دل و جان بشنو آواي شهيد
شمع آسا گرچه ما خود سوختيم
عالم حق را ولي افروختيم
گشته از #خون ، سرخ گر دامان ما
ماند ليكن نام جاويدان ما
اي كه ميخواهيد فخر نام ما
بشنويد از جان و دل پيغام ما
تا نپيماييد راه اتحاد
بر شما راه ظفر مسدود باد
پيروي بايد ز آل الله كر
دست هر دژخيم را كوتاه كرد
روي سلطاني به درگاه حسين
گر #شهادت طالبي راه حسين
شاعر:
#شهید_شیر_علی_سلطانی
#شعر_مقاومت
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#ارزش_خون_شهید
#شهید به خون خودش ارزش میدهد. یک نفر به #ثروت خودش ارزش میدهد و به جای آنکه ثروتش در بانکها ذخیره باشد، آن را در یک راه خیر مصرف میکند که هر یک ریالش با مقیاس معنا، بیش از صدها هزار ریال ارزش داشته باشد؛ ثروت خود را به صورت یک مؤسسه عامّ المنفعه مفید فرهنگی، مذهبی و اخلاقی در میآورد و با این عمل به آن ارزش میدهد. دیگری به #فکر خودش ارزش میدهد؛ به خودش زحمت میدهد و یک کتاب مفید و اثر علمی به وجود میآورد. دیگری به #ذوق فنی خودش ارزش میدهد و صنعتی را در اختیار بشر قرار میدهد. دیگری به #خون خودش ارزش میدهد؛ در راه بشریت خون خودش را فدا میکند. کدامیک بیشتر خدمت کردهاند؟
شاید خیال کنید علما یا مخترعین و مکتشفین و ثروتمندان بیشتر به بشر خدمت کردهاند؛ خیر، هیچ کس به اندازه #شهدا به بشریت خدمت نکرده است، چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز میکنند و برای بشر آزادی را به هدیه میآورند، آنها هستند که برای بشر محیط عدالت به وجود میآورند که دانشمند به کار دانش خود مشغول باشد، مخترع با خیال راحت به کار اختراع خودش مشغول باشد، تاجر تجارت کند، محصل درس بخواند و هر کسی کار خودش را انجام بدهد. اوست که محیط [مناسب] را برای دیگران به وجود میآورد.
مثَل آنها مثل چراغ و مثل برق است؛ اگر چراغ یا برق نباشد ما و شما چه کار میتوانیم انجام دهیم؟
ابن سینا قانون ننوشت، محمدبن زکریا الحاوی ننوشت، سعدی ذوق خودش را در بوستان و گلستان نشان نداد، مولوی همینطور، مگر از پرتو شهدا، آنهایی که تمدن عظیم اسلامی را پایه گذاری کردند، موانع را از سر راه بشریت برداشتند، آنهایی که مثل شعلههایی در یک ظلمت هایی درخشیدند و جان خودشان را فدا کردند، آنهایی که سراسر وجودشان #حماسه_الهی بود، حق خواهی و حق پرستی بود، آنهایی که پرچم توحید را در دنیا به اهتزاز درآوردند و مستقر کردند، آنهایی که منادی عدالت بودند، منادی حریت و آزادی بودند. ما و شما که اینجا نشستهایم مدیون قطرات خون آنها هستیم، مدیون حماسههای آنها هستیم. حسین بن علی سراسر وجودش حماسه است.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 35-33.
#شهید_مرتضی_مطهری
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
#وصیت_نامه_امام_خمینی (2): و ذکر این نکته لازم است که #حدیث_ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و [در]
#وصیت_نامه_امام_خمینی (3):
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام (ص) مسائل أسفانگیزی که باید برای آن #خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد.
خودخواهان و #طاغوتیان، قرآن کریم را وسیلهای کردند برای حکومت های ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم (ص) دریافت کرده بودند و ندای اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثقلان در گوش شان بود با بهانههای مختلف و #توطئه_های_از_پیش_تهیه_شده، آنان راعقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن از صحنه خارج کردند؛ و برحکومت عدل خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا وکتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.
#امام_خمینی